گرايش به اداره شهر با تكيه بر پتانسيل شهروند
محله هاي از ياد رفته
|
|
عكس:گلناز بهشتي
گروه شهري- تهران شهر محله هاي به هم پيوسته با برج و باروهاي قديمي درست از زماني كه با شيوه هاي شهرسازي مدرن آشنا شد به سرعت تحت تاثير قرار گرفت و رفته رفته به شهر پرجمعيت و از هم گسسته و بي هويتي تبديل شد كه تغيير ساختار فيزيكي ساير بخش ها و نهادهاي اجتماعي شهري را نيز تحت تاثير خود قرار داد.
اين موضوع بيگانگي مردم با يكديگر را همراه آورد و در تهراني كه روابط اجتماعي و سنت هاي فرهنگي به وفور ديده مي شد با ورود به آن دوران از هم جدا شد.
وجود راسته هاي شهري، مساجد، تكيه ها، قهوه خانه ها، زور خانه ها در بافت شهري اداري معنا و مفهومي خاص از روابط اجتماعي و سنت ها و فرهنگ حاكم اجتماعي بوده است.
اين موضوع باعث شده تا محله، رويكرد محله محوري و مديريت شهري محله اي يكي از موضوعاتي باشد كه به تناوب از سوي شهرداري تهران بر آن تاكيد شود.
در گذشته مشاركت گسترده مردم محلات در مراسم جشن ها، عزاها و حل مشكلات يكديگر و... همه در قالب روابط محله اي شكل مي گرفت. اما امروز در تهران چنين روابطي حاكم نيست؛ مگر در بخش هاي كوچكي از تهران. پايتخت اين روزها خيلي چيزها را از ياد برده است، فرهنگ زيست محله اي و شهري جاي خود را به فرهنگ محدود و بسته اي به نام خانه داده و فرهنگ محله اي فراموش شده است.
البته نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه نقشي كه محله در شهرهاي سنتي ايران ايفا مي كند، متفاوت از نقشي است كه در شهرهاي توسعه يافته مانند پايتخت به عهده دارد، از اين رو احياي آن شيوه و همين طور محله محوري، يكي از موضوعاتي است كه كاركردهاي اجتماعي بسياري را به دنبال دارد اما نيازمند تعريف شاخصه هايي است كه بايد با زندگي امروز هماهنگ باشد.
وقتي به نظام محله اي در شهرهاي قديم نگاه مي كنيم، مي بينيم كه نظام محله اي صرفاً يك نظام شهري نبود، بلكه نوعي نظام اداره شهر و به نوعي نظام حمايت از شهروندان نيز بوده است.
محله در واقع يك ساختار كالبدي مشخص داشت و يك شهر از تعدادي محله تشكيل مي شد. همه اينها با هم نظام منسجمي را تشكيل مي دادند اما امروزه از لحاظ كالبدي، اصلاً نظام محله اي وجود ندارد.
در حقيقت نه شرايط اجتماعي، نه شرايط تاريخي و نه شرايط كالبدي ما به گونه اي نيست كه بخواهيم به نظام محله اي قديم برگرديم. چنين پديده اي نه مطلوب است و نه شدني.
اما ما مي توانيم به تعاريف جديدي از عرصه هاي شهري امروز فكر كنيم؛ يعني متناسب با مقتضيات امروزمان فكر كنيم كه مثلاً تهران را چه طور مي توانيم عرصه بندي كنيم.
در اين ميان شاخصه هاي محله و كاركردهايي كه محله به عنوان يك عرصه عمومي در شهرهاي ايراني ايفا مي كند، يكي از موضوعاتي است كه در گرايش هاي شهروندان براي حضور در عرصه هاي عمومي، تاثيرات عميقي دارد.
محله هاي گذشته نوعي نظام اداري داشتند؛ يعني در هر محله تامين امنيت، مسائل حقوقي، مسائل اقتصادي مثل جمع كردن ماليات ها و خراج هاي آن زمان در يك حد توسط خود ساكنين محله ها و بزرگان محله انجام مي شد؛ يعني مردم واقعاً در اداره شهر مشاركت مي كردند. امروزه مي بينيم كه دولت به عنوان يك نظام حاكم، بخش عمده اي از اداره كشور را در دست گرفته و خودبه خود و عملاً جايي براي مردم باقي نگذاشته است.
يكي از مهم ترين مسائل در عدم توسعه مشاركت شهروندان، تمركز قدرت در ايران است و در اين ميان، تشكيل شوراهاي شهر را مي توان به عنوان قدم مثبتي دانست كه در دهه اخير در ايران برداشته شده.
بنابراين بايد در آينده و بعد از دو دوره اي كه پشت سر گذاشته شده به نهادي خوب تبديل شود كه واقعاً آن احساس مشاركت واقعي را در مردم ايجاد كند.
طبعاً در شهر فعاليت هاي بسيار مختلفي وجود دارد كه مردم خودآگاه يا ناخودآگاه در آن سهيم هستند. گذشته از مسئله سكونت، مسئله آموزش، موضوع گذران فراغت و همه اينها از فعاليت هايي هستند كه مردم در آن سهيم اند.
نكته مهم اين است كه بتوان نهادهايي را ايجاد كرد كه بر اساس اين نهادها مردم واقعاً در امور سهيم شوند.
به همين خاطر بايد در تعريف شهر و عناصر تشكيل دهنده آن با توجه به گذشته، حال و آينده بازنگري كرد و تجديد نظر زيربنايي صورت گيرد. يعني بايد نه تنها در مباحث نظري بلكه جنبه هاي كاربردي و عملي اين تغييرات صورت گيرد.
توجه به شهر اسلامي، شهري با هويت، شهري با فرهنگ كه آميخته اي از سنت هاي اجتماعي، ملي و اعتقادات ديني است كه مشخصه هويت هر فرد مسلمان ايراني است، ضروري است. براي جبران خلأ روابط اجتماعي- فرهنگي توجه به محلات و تقويت فرهنگ محله محوري و حضور آحاد مردم در محلات و نقش آفريني آنها نقطه عطف مهمي در بازسازي زندگي اجتماعي و شكل گيري حركت در كالبد شهر و اجزاي آن خواهد بود. نقش ارتقاي سطح فرهنگي در كاهش ناهنجاري هاي اجتماعي و هدايت رفتار افراد نقش انكار نشدني است و توسعه اماكن خدماتي، فرهنگي و تفريحي و حضور نيروهاي مردمي و داوطلب و غير رسمي در اين مكان ها جهت بلوغ فكري شهرنشينان مؤثر و شهر را از خطر در حاشيه ماندن نجات مي دهد. با افزايش آگاهي معنوي جرائم فردي و اجتماعي كاهش مي يابد. پس شهر تهران به عنوان پايتخت كشور نيازمند نگاهي استراتژيك است و در تحقق چنين نگاهي بايد حركت هاي خلاق و بديع فرهنگي را آغاز نمود.
اما اين موضوع از ويژگي هاي خاص خود برخوردار است كه تقويت برخي از آنها مي تواند گرايش شهروندان در مشاركت در اداره شهر را افزايش دهد.
از سوي ديگر، با وجود 15 عضو شوراي شهر كه بايد پاسخگوي همه مناطق تهران باشند و نبود شوراي مناطق و محلات، نمي توان مديريت محله اي را محقق كرد در حالي كه وقتي شوراي منطقه وجود داشته باشد و مدير منطقه منتخب مردم منطقه باشد مردم احساس تعلق خاطر بيشتري نسبت به شهر پيدا مي كنند. از روش هاي ديگر محله محوري و توجه به مديريت محله اي توجه به توسعه محلي است، كه با افزايش ارتباطات در سطح محله و تقويت ارتباط بين اعضاي محله و فراهم كردن بستر فعاليت اقشار مختلف مي توان اساس توسعه را بر محور محله استوار كرد.
ايجاد تعلق خاطر در شهروندان نسبت به شهر يكي از وظايف شهرداري ها در دنياست. براي اغلب كساني كه در تهران زندگي مي كنند تهران شهر جديدي است و بسياري بعد از بازنشستگي و حتي بعد از فوت طبق وصيتي كه مي كنند به شهر خود بازمي گردند.
در صورتي كه شهر محل زندگي آدم ها، شهر شايسته و سالمي باشد، مردم احساس تعلق بيشتري نسبت به آن دارند و در يك شهر پر از مشكلات، مردم كمتر نسبت به شهر احساس تعلق دارند؛ در حالي كه در صورت دلپذير ساختن شهر و ايجاد مديريت هاي محلي و هويت دادن به محلات مي توان با ايجاد حس مشاركت در شهرنشينان احساس تعلق به محله را احياء كرد كه در سال گذشته اين كار به خوبي از سوي شهرداري صورت گرفته است.
تبليغ و تلقين يكي ديگر از عوامل ايجاد احساس تعلق در شهروندان نسبت به شهر است. به عنوان مثال، دبي يك شهر جديد است با 85 درصد سكنه خارجي كه با تبليغات موثر توانسته هويت شهري مستقل براي خود تعريف كند؛ در حالي كه در تهران با وجود مركزيت كشور هنوز محصولات فرهنگي و تبليغي مثل ماكت برج آزادي و يا ميلاد ر ا نداريم تا به عنوان سوغات به ديگران هديه بدهيم.
هويت سازي از طريق تبليغات، نمادها و سمبل ها راه حل كارآمدي است كه با تاكيد بر فرآيندهاي واقعي، تاثير بيشتري بر ايجاد رضايت شهرنشينان از شهر خواهد گذاشت.
|