دوشنبه ۲۵ دي ۱۳۸۵
اجتماعي
Front Page

بررسي علل كم رنگ شدن روابط عاطفي در شيوه هاي جديد زندگي
صميميت از دست رفته
009027.jpg
عكس: مسعود خامسي پور
سميه صيادي فر
گاهي احساس تنهايي آزارم مي ده؛ اين حس كه هيچ كسي نيست كه بتونم بهش اعتماد كنم. هيچ كسي نيست كه اينقدر باهاش صميمي باشم كه بتونم حرفهاي دلم و باهاش بزنم. نمي دونم چرا وقتي كم سن و سال بودم چيزهاي لذت بخش اطرافم خيلي زياد بودند. از حضور تو جمع هم سن و سالهام تو فاميل، مدرسه يا عالم همسايگي احساس خوبي بهم دست مي داد. فكر مي كردم چقدر تعداد كسايي كه مي تونم باهاشون بي دغدغه و بي ريا حرف بزنم زيادند. فضاهاي دوستانه بهم انرژي مثبت مي داد. اما حالا قضيه خيلي فرق كرده. ديگه كسي با كسي گرم نمي گيره. ديگه از اون صميميت خبري نيست.
خيلي ها سرشان تو كار خودشان است و شايد بهتره بگيم  يه جورايي داريم زيست مي كنيم نه زندگي. خيلي از ما يه جورايي دچار روزمرگي شديم و يك سيكل بسته رو هر روز تكرار مي كنيم. زندگيا همش شده كار و كار و كار. روزهاي تعطيل بيشتر شده روزهاي تجديد قوا براي شروع كار تو هفته جديد. نه تنها خانواده ها با هم رفت و آمد ندارند، اعضاي خانواده هم خيلي كم همديگه رو مي بينند چه برسه به اينكه سر يك سفره بنشينند و با هم غذا بخورند. تعداد كسايي كه مي دونند اسم همسايه هاشون چيه انگشت شمارند و اونهايي كه با همسايه هاشون رفت و آمد مي كنند، ناياب! رفت و آمدهاي فاميلي هم تبديل شدن به تماسهاي تلفني! تازه اگر مشغله ها اجازه بدن و دلخوريها امان! هر چيزي كه قبلاً دسته جمعي بودنش باعث شادي و ايجاد صميميت مي شد حالا ديگه انفرادي برگزار مي شه! حتي تفريح ها هم انفرادي شدند. نمي دونم داريم به كدوم سمت مي ريم. گاهي از فكر كردن به اين قضايا دلم مي گيره.
اين حرفها مي تواند حرف دل اكثريت ما باشد. اينكه تقريباً در كل شبانه روز تنهاييم و تمامي كارهاي روزمره مان را تنها انجام مي دهيم. تنها غذا مي خوريم. تنها اوقات فراغتمان را مي گذرانيم. تنها تفريح مي كنيم و... در خانه حتي با حضور تمامي افراد خانواده، خيلي كم پيش مي آيد كه در يك زمان پاي يك سفره بنشينيم و در حين غذا خوردن، طعم حضور صميمانه يكديگر را نيز بچشيم. در زمان هايي نه چندان دور همين اعتقاد ساده كه همه بايد با هم سر يك سفره بنشينند و غذا بخورند، صميميت اعضاي خانواده را دو چندان مي كرد. اما در حال حاضر نه اينكه فرصتي براي دور هم بودن نباشد، نه!، انگار حوصله اي نيست براي اينكه كارهايي كه امكان جمعي بودنشان هست، به صورت گروهي انجام دهيم. كم رنگ شدن صميميت ها مي تواند علت هاي بسياري داشته باشد، علتهايي كه شايد به اين سادگيها به ذهنتان نرسد، پس خواندن اين متن را ادامه دهيد تا ضمن ريشه يابي علتها و رفع آنها، شايد بتوانيد رنگ صميميت را دوباره به زندگي بازگردانيد.
صميميت يعني چه؟
صميميت لحظاتي از ارتباطات انساني است كه احساسات ظريف طرفين ابراز و محبت بين دو نفر برانگيخته مي شود كه به معني علاقه اي واقعي و به دور از هر نوع آلايش است. اين تعريفي است كه براي صميميت در روان شناسي تحليل رفتار متقابل در نظر گرفته شده است. اما هيچ نيازي نيست به اين تعريف هم خيلي تكيه كنيم، همه ما مي دانيم صميميت يعني چه؟ نسترن 22 ساله است و كارداني بهداشت خوانده. او صميميت را اينگونه تعريف مي كند: نوعي رابطه عاطفي كه در اين رابطه افراد با هم احساس راحتي مي كنند. نازنين 20 ساله است و پشت كنكوري. وقتي از او در مورد صميميت مي پرسم با ذوق مي گويد: به نظر من صميميت يعني اينكه در مواقع شادي و ناراحتي در كنار هم بوده و تكيه گاه عاطفي يكديگر باشيم. صميميت به من حس عجيبي را منتقل مي كند. يك حس راحتي فوق العاده. يك حس لذت بخش  . عاطفه- 18 ساله و پشت كنكوري- هم معتقد است كه صميميت با ديگران به او كمك مي كند آرامش پيدا كرده و دغدغه هايش را فراموش كند. نسرين 19 ساله است و دانش آموز پيش دانشگاهي. او مي گويد: صميميت رابطه اي نزديك در همه زمينه هاي زندگي از جمله اجتماعي، عاطفي، كاري و تحصيلي مي باشد. حسي كه بر اثر نياز عاطفي ايجاد مي شود و اگر وجود داشته باشد باعث شوري خاص شده و انسان احساس آرامش مي كند . رضا 25 سال سن دارد، پژوهشگر باستان شناسي است و در ضمن دانشجوي كارشناسي ارشد همين رشته نيز هست. او با دقتي فوق العاده به سؤالاتم گوش مي دهد و وقتي از او مي پرسم به نظر او صميميت چيست؟ مي گويد: صميميت يعني با ديگران احساس راحتي داشتن، يعني اعتماد متقابل، يعني احترام متقابل، يعني در حين حفظ حريم ها و مرزهاي ادب، بي پرده و رك بودن با ديگران .
آرزو 24 ساله است و كارشناسي مديريت آموزشي خوانده، او صميميت را اين گونه تعريف مي كند: علاقه و محبت نسبت به ديگران و گرمي در روابط كه از همان علاقه سرچشمه مي گيرد. به نظر نسترن اگر با كسي ادعاي صميميت مي كنيم نبايد فقط در شادي ها با او همراه باشيم، بلكه بايد در مواقع مختلف به فكرش بوده و آن فرد را فقط به خاطر وجود خودش بخواهيم. رامين 26 ساله است و شغل آزاد دارد. به نظر او صميميت نوعي همدلي و همراز بودن است. او مي گويد: وقتي با كسي صميمي هستيم دلتنگي هايمان را برايش بازگو مي كنيم و كمي آرام مي شويم. علي رضا 24 ساله است و ديپلمه. او مختصر و مفيد مي گويد: صميميت ايجاد و حفظ رابطه مطلوب با ديگران است.
در گذشته صميميت از چه جنسي بود؟
صميميت در گذشته از جنس ديگري بود؛ يك جنس منحصر به فرد؛ جنسي كه حتي وقتي به آن فكر مي كنيم، يك حس شعف و نشاط خاص به سراغمان مي آيد. البته ما جوان تر ها طعم صميميت هاي گذشته را نچشيده ايم، ولي چيزهايي كه از آن شنيده ايم كافي است براي آنكه دلتنگ شويم و غبطه بخوريم.
هر وقت صحبت از خاطره مي شود، مادرم حرف هاي نابي براي گفتن دارد. وقتي از جمع خانوادگي اش در گذشته و دور هم بودن هايشان حرفي مي زند، آنچنان شوقي در صدايش مي آيد كه من هم حسابي سر ذوق مي آيم و حس مي كنم آن موقع در آن جمع حضور داشته ام.
رضا 47 ساله است و معلم بازنشسته. وقتي از او مي پرسم صميميت در گذشته چگونه بود و يا چه رنگي داشت؟ آهي مي كشد و مي گويد: اون موقع ها هم چيز صفاي ديگري داشت. انگار فرصت ها بيشتر بود. روز طولاني تر بود. آنقدر طولاني كه به تمام كارهامون مي رسيديم. هر چند اون موقع مشغله اي وجود نداشت. ساعت مشخصي براي كار بود و ساعات مشخصي براي با هم بودن ها. همه  تو خونه به هم توجه داشتيم و ساعات خيلي زيادي رو دور هم سپري مي كرديم. حتي وقتي كسي ازدواج مي كرد، مثل الان نبود كه از خانواده فاصله بگيره و سال به سال همديگه رو نبينند، بلكه به خانواده يك عضو جديد اضافه مي شد. من اگر بخواهم رنگي براي صميميت در گذشته در نظر بگيرم، بي شك رنگ سبز را انتخاب مي كنم.
وجود اين صميميت خاص، مي توان علت هاي زيادي داشته باشد. در گذشته اعضاي خانواده مثل الان سلولي نبودند، يعني خانواده ها سنتي بودند. (علاوه بر پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ هم حضور داشتند) همين امر مي تواند به دليل وجود افراد و نقش هاي بيشتر ميزان صميميت بيشتري را توليد كند. يا اين كه افراد علاوه بر اين كه سخت كاري مي كردند، سعي مي كردند از هر فرصتي براي ايجاد شادي و صميميت بيشتر با اعضاي خانواده استفاده كنند. مثلاً همه با هم غذا بخورند، همه با هم به مهماني بروند، حتي دسته جمعي عصرانه ساده اي را به همراه چاي در حياط خانه صرف كنند و گپ بزنند.
009003.jpg
چرا ديگر با هم صميمي نيستيم؟
اين قضيه مي تواند علت هاي مختلفي داشته باشد. سعي مي كنيم به ترتيب اولويت اين علتها را نام برده و در مورد آنها صحبت كنيم.
۱. شكاف نسل: نازنين 24 ساله و مهندس شيمي است. او در مورد علت كم رنگ شدن صميميت يا تغيير جنس آن در حال حاضر مي گويد: فكر مي كنم امروزه به اين خاطر كه نسل گذشته ما نتوانسته است آن طور كه بايد و شايد با فرزندان خودش ارتباط برقرار كند و آنها را به عنوان نسل امروزي بپذيرد و متعاقباً  نسل امروزي هم در پذيرش افكار و عقايد و نوع روابط آنها، موفق نبوده در نتيجه صميميت ها بسيار كم رنگ شده و شايد در حال محو شدن است.
۲. تغيير در نوع زندگي: ليلا 22 ساله و دانشجوي زيست شناسي است. ليلا مي گويد: به نظر من صميميت ها كاملاً  از بين نرفته ولي چون نوع زندگي ها با گذشته خيلي متفاوت شده، نوع صميمت ها نيز تغيير كرده است.
۳. درگيري ها و مشغله ها: علي 48 ساله و كارمند بازنشسته است. او مهمترين عامل كمرنگ  شدن صميميت ها در حال حاضر را درگيري ها و مشغله هاي بسيار زياد افراد مي داند. او مي گويد: در گذشته مردم براي گذران زندگي روزمره خود و خانواده اين قدر درگيري و مشغله نداشتند. شما وقتي فكر آزادي نداشته باشي، آن قدر از لحاظ رواني درگير هستي كه در خودت فرو مي روي و حتي ديگران را نمي بيني و يا حضورشان را درك نمي كني، چه برسد به اين كه بخواهي با آنها صميمي باشي!
۴. استرس ها و فشارهاي رواني: احمد 26 ساله و كارمند است. به نظر او استرس و فشارهاي رواني در حال حاضر باعث شده است فرصت شاد بودن و درك احساس صميميت در بين اعضاي خانواده و بالطبع جامعه از دست برود.
۵. ماشيني شدن دنيا: رضا۲۵، ساله و پژوهشگر باستان شناسي است. او مي گويد: متأسفانه بعد از انقلاب صنعتي و ماشيني شدن دنيا، انسانها جاي خود را به ماشين دادند و روابطشان با يكديگر كمتر شده و در نتيجه صميميت ها هم به ميزان زيادي از بين رفت. او گسترش شهر نشيني را نيز عامل بسيار مهمي در كم رنگ شدن صميميت ها مي داند.
۶. گراني و تورم: زهرا 45 ساله و خانه دار است. او مي گويد: يكي از مصداق هاي صميميت دور هم جمع شدن و گپ زدن هاي دوستانه يا خانوادگي است. در گذشته تدارك يك مهماني و دور هم جمع شدن ها، هزينه زيادي نداشت. بنابراين مراسمي كه در آن طعم صميميت دو چندان مي شد، به راحتي برگزار مي شدند. اما حالا به دليل گراني و تورم، هزينه يك مهماني، به خانواده ها از لحاظ اقتصادي فشار وارد مي كند، بنابراين، ديگر تقريباً  دوره برگزاري مهماني هاي دوره اي به سر رسيده است و شايد چون يكديگر را خيلي كم مي بينيم، با هم صميمي هم نيستيم.
۷. چشم و هم چشمي: سعيده 35 ساله و كارمند است او معتقد است چون با هم چشم و هم چشمي مي  كنيم و مخارج سنگيني براي برگزاري مهماني هاي فاميلي و خانوادگي، صرف مي كنيم، از نظر اقتصادي فشار زيادي را متحمل شده و مجبور مي شويم ديگر ادامه ندهيم. بنابراين دور هم بودن ها، با هم بودن ها و فرصتهاي درك صميميت و شادي را قرباني چشم و هم چشمي خود مي كنيم.
۸. كم شدن اعتمادها: سوگل 28 ساله و خانه دار است. او مي گويد يكي از دلايل بسيار مهم در اين كه افراد جامعه از هم دورند و با هم صميمي نمي شوند، كم شدن اعتماد افراد نسبت به يكديگر است. چون افراد فكر مي كنند، نمي توانند يكديگر را بشناسند و ممكن است اگر با كسي صميمي شوند، مورد سوءاستفاده قرار گيرند، بنابراين ترس از اين قضيه باعث مي شود از هم فاصله بگيرند.
۹. دوري و دوستي: خيلي عجيبه! درست است كه ما از فرهنگ كهن ديروز خيلي فاصله گرفته ايم، اما هنوز از بعضي جملات قصار گذشته به نفع خودمان بهره مي گيريم. يكي از اين عبارات نقض كه در حال حاضر بسيار به كار مي آيد همين عبارت دوري و دوستي است. الهام، 28 ساله و ليسانس اقتصاد دارد. او مي گويد: ما در حال حاضر اعتقاد داريم اگر از افراد دور بوده و زياد با آنها ارتباط نداشته باشيم، عزيز خواهيم بود و هيچ درگيري اي هم بين مان پيش نخواهد آمد. غافل از اين كه با دوري هيچ گاه دوستي و صميميت بوجود نخواهد آمد!  و چه بسا بسياري از صميميت ها با دوري از بين برود و ديگر به دست نيايد.
۱۰. تغيير سبك معماري: اگر به ياد بياوريم در زماني نه چندان دور، سبك معماري منازل با سبك معماري امروزي خيلي تفاوت داشت. در آن زمان معماري خانه  ها به صورت سنتي بود (اتاق هايي در امتداد هم در اطراف حياطي كه در وسط آن حوضي قرار داشت)، در حالي كه در حال حاضر ديگر از آن معماري خبري نيست و به معماري مدرن تغيير يافته است. محل سكونت اكثر افراد آپارتمان هايي با ابعاد مختلف است كه بيشتر نقش محل استراحت و آسايش آنها را بازي مي كند و دلگير به نظر مي رسد. شايد بگوييد خوب منظور از بيان اين حرفها چيست؟ خيلي ساده است، در قديم حتي معماري منازل هم در دور هم بودن و ايجاد صميميت ها تأثير بسزايي داشت. سبك معماري سنتي خود به طور غيرمستقيم حس گروهي انسانها را افزايش مي داد، چون كارهايشان را در حضور يكديگر و با هم انجام مي دادند، حس همدلي و صميميت نيز در بين آنها افزايش مي يافت. اما در حال حاضر شكل منازل به گونه اي است كه به طور غيرمستقيم در منفرد زندگي كردن انسانها تأثير مي گذارد.
۱۱. افزايش وسايل تفريحي انفرادي: اين مورد مي تواند يكي از موارد مهم در محو شدن صميميت ها باشد. در حال حاضر گسترش وسايل تفريحي انفرادي همچون انواع بازي هاي رايانه اي، دسترسي به اينترنت و چت، انواع شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي و ... باعث شده است افراد ترجيح دهند اوقات فراغتشان را به تنهايي بگذرانند. همين قضيه خود تا حدي باعث دور شدن افراد از هم مي شود. در صورتي كه گذران اوقات فراغت به صورت دسته جمعي خود به نوعي در افزايش صميميت ها تأثيرگذار است.
تا اينجا، برخي علل و عوامل تأثيرگذار در عدم صميميت ها را از نظر شهروندان مرور كرديم، جواد لكزيان، جامعه شناس و صاحب نظر در مسائل اجتماعي نيز در رابطه با چرايي صميميت هاي از دسته رفته و راهكارهاي رفع اين مشكل، ديدگاه هايش را با ما در ميان گذاشت.
* علت سرد شدن روابط و از دست رفتن صميميت ها در بين افراد جامعه چيست؟
- مهمترين پارامتري كه در يك جامعه باعث پايين آمدن شاخص هاي صميميت مي شود، عامل اقتصادي است. وقتي افراد يك جامعه امنيت شغلي و در نتيجه امنيت اقتصادي داشته باشند، مي توانند ارتباط هاي راحت تري را با هم داشته باشند و با اعتماد به نفس بيشتري با هم ارتباط برقرار كنند.
يكي از دلايل سرد شدن روابط و از دست رفتن صميميت ها، توسعه نيافتگي انسان ها و به نوعي عقب ماندگي انسان هاست. يكي از نكات مهم كه در بحث توسعه بايد در نظر داشته باشيم، توسعه انساني است. به اين معني كه همانطور كه جامعه عقب مانده داريم انسان عقب مانده هم داريم. انسان عقب مانده يعني انسان توسعه نيافته. يعني انساني كه با اطرافيان و جامعه مانند طلب كار برخورد مي كند. يعني انساني كه با ديگران گرم نمي گيرد و صميمانه برخورد نمي كند.
يكي از دلايل ديگر وجود اختلاف طبقاتي در حال حاضر در جامعه است. همين اختلاف باعث عدم درك متقابل افراد و دور شدن آنها از هم مي شود.

نگاه امروز
پاسداري از نهاد خانواده در دنياي جديد

فريبرز بيات
نهاد خانواده  در ايران طي چند دهه گذشته تغيير و تحولاتي را تجربه مي كند كه شايسته توجه و دقت نظر بيش از پيش است.
بخشي از اين تحول به تغيير نقش هاي محول و سنتي در جامعه ما بر مي گردد. پيش از اين از زنان انتظار مي رفت صرفا به تدبير منزل، توليد مثل و تربيت نسل بپردازند، اما طي سه دهه گذشته اين نقش بكلي دگرگون شده است. حضور زنان در صحنه هاي اجتماعي نسبت به قبل از انقلاب 10 برابر شده است. شمار دانشجويان دختر از پسران پيشي گرفته است. زنان به عرصه هاي مختلف شغلي راه پيدا كرده اند؛ از مديريت هاي عالي سياسي گرفته تا مشاغلي كه پيش از اين كاملا مردانه تلقي مي شدند چون رانندگي درون شهري و برون شهري. همپاي اين حضور و نيز كسب درآمد و رشد تحصيلات، آگاهي هاي زنان ارتقا پيدا كرده در نتيجه بر مطالبات حقوقي آنان نيز افزوده شده است و اين موضوع فرهنگ سنتي مردسالار را سخت به چالش مي كشد. چنين شرايطي بين انتظارات سنتي مردان از زنان با نقش و جايگاهي كه زنان كسب كرده و طلب مي كنند شكاف و فاصله عمقي ايجاد كرده و تفاوت هاي نگرشي بين آنان را بيش از بيش دامن مي زند. نتيجه اختلافات و تفاوت هاي نگرشي براي نسل جوان تر بدبيني و ترديد براي تشكيل زندگي مشترك و تمايل به تجرد است كه فشارهاي اقتصادي و اجتماعي موجود نيز آن را تقويت مي كند.اما حاصل تفاوت نگرش بين زنان و مردان براي كسانيكه سني از آنها گذشته و پيش از اين تشكيل خانواده داده اند رشد طلاق و از هم گسستگي خانوادگي است.بنابر آخرين آمار ثبت احوال، روزانه 68 طلاق در تهران به وقوع مي پيوندد و شمار طلاق ها نسبت به 9 ماهه اول سال گذشته 13 درصد رشد داشته است.
نتيجه ديگر اختلافات نگرش براي زنان و مردان ازدواج كرده بويژه آنها كه طلاق را ننگ و تابو مي دانند و حاضر به جدايي نيستند، افزايش تنش،درگيري و خشونت هاي خانگي است. بر اساس اعلام رئيس سازمان بهزيستي خشونت خانگي اكنون در صدر آسيب هاست. برخي آمارها حكايت از آن دارند كه بين 15 تا 25 درصد خانواده ها چنين خشونتي را تجربه مي كنند كه نتيجه آن از دست رفتن 5/2 سال از زندگي زنان 15 تا 42 ساله است.
در مجموع به نظر مي رسد تغيير و تحولات اجتماعي، نگرش ها، نقش ها و تقسيم كار سنتي بين زنان و مردان را دستخوش دگرگوني عميقي كرده است، به طوري كه اشكال سنتي نهاد خانواده ديگر كمتر قادر است اعضايي با نگرش ها و نقش هاي متفاوت را بدون تنش و درگيري در كنار يكديگر نگهدارد و نهاد خانواده را از گزند خطر گسست و از هم پاشيدگي حفظ كند. لايحه اخير قوه قضائيه براي حمايت از خانواده نيز مسكني بيش نيست. پاسداري از نهاد خانوده و نگاه عميق به مسائل و مشكلات آن نيازمند درك تغيير و تحولات پيش گفته و بدنبال آن تغيير در مباني فرهنگي و حقوقي نهاد خانواده است. 25 دي ماه روز خانواده فرصت مغتنمي براي آغاز اين بازنگري و تغيير و تحول است.

نگاه
شكستن يخ بي تفاوتي

گروه اجتماعي - با توجه به پديده توسعه نيافتگي انساني، افراد جامعه ما به سمت رضايت شديد مالي مي روند، بدون اينكه به ارزش هاي انساني توجه كنند و اين باعث مي شود افراد جامعه از هم دور شوند و همبستگي ملي تضعيف شده يا از بين برود. به نظر مي رسد، مهمترين پيوند دهنده هاي ايرانيان در شرايط فعلي 3 چيز است: 1. توسعه و پيشرفت اقتصادي 2. زبان فارسي 3. فرهنگ ملي.
در جامعه اي كه آموزش هاي فرهنگي لازم براي توسعه يافتگي وجود نداشته باشد و توسعه انسان در حد استاندارد انجام نشود، پديده عدم صميميت نيز بروز مي يابد. ما در شرايط فعلي در جامعه با آدم هايي روبرو مي شويم كه برايشان مهم است كه ماشين لوكس و فلان گوشي موبايل را داشته باشند اما برايشان اصلاً مهم نيست كه چه دوستي داشته باشند. اين يك فاجعه است! چرا كه از انسان هاي توسعه نيافته اي حكايت دارد. انسان هايي كه نه به ديدن تئاتر مي روند، نه با رمان آشنا هستند، نه با نويسندگي و هنر. جامعه فقط آنها را با پول آشنا كرده است. به عنوان نمونه جامعه اي مثل چين، از لحاظ اقتصادي سطح پاييني دارد، اما انسان هاي توسعه يافته اي دارد. انسان توسعه يافته يعني انسان خردمند. انساني كه با مفاهيم مشخص جامعه مدرن و اجتماع سازمان يافته در تماس است و با آن هستي مي يابد و خودش را در سرنوشت جامعه سهيم مي داند. يعني انساني كه به جاي سرنوشت من به سرنوشت ما مي انديشد.
اما چه راهكارهايي جهت ايجاد صميميت و از بين بردن انزوا در جامعه وجود دارد.
۱. بايد به جاي درآمد نفتي به توليد اقتصادي متكي شويم و صنايع كوچك ايجاد كنيم. بايد رونق اقتصادي صحيح با نگاه به پديده خوداشتغالي ايجاد شود.
۲. همپاي توسعه اقتصادي ما بايد با تمام توان در فرهنگ سازي براي ايجاد يك جامعه پيشرو همت كنيم به طوري كه انسان ها به جاي اينكه صرفاً براي موقعيت اقتصادي بهتر فردي به رقابت بپردازند، ياد بگيرند با هم پيشرفت كنند.
۳. اگر مي خواهيم افراد در جامعه ارتباط بيشتر و بهتر و صميمانه تري با يكديگر داشته باشند، بايد براي تأسيس اجتماعات كوچك و خود سازمان يافته پيشگام شويم. يعني اجتماعات كوچك با اهداف كوچك به وجود آيند تا بتوانند تمام استعدادهايشان را رفته رفته شكوفا كنند. براي مثال در نواحي پايين شهر همين اجتماع كوچك و خودماني مي توانند با چند سطل رنگ، ديوارهاي زشت و كثيف را به زيبايي رنگ كنند و شعارهاي صلح و برابري را بر روي آنها بنويسند و در ضمن همين كار طعم حضور صميمانه و دوستي هاي بي آلايش را نيز حس كنند. اجتماع خود سازمان يافته مي تواند اهداف مختلفي داشته باشد. مثلاً بچه ها ما دور هم جمع شويم و با هم بخنديم (هدف كوچك) همين اجتماع كوچك مي تواند، اهداف بلندمدت و بزرگي نيز داشته باشد. نكته اي كه وجود دارد اين است كه ما نبايد براي اهداف بلندمدت، اهداف كوتاه مدت جامعه را فراموش كنيم. ما مي توانيم هدف بلند مدتي چون صلح و برابري را داشته باشيم، اما با برگزاري باشگاه خنده، هدف كوتاه مدتي چون ايجاد صميميت و دوستي را نيز دنبال كنيم. اگر ما ياد بگيريم كه اجتماع خودسازمان يافته با اهداف سازمان يافته داشته باشيم، قطعاً زندگي ما يك جشن بي كران خواهد بود. صميميت ها دوچندان خواهد شد.
۴. بايد انسان هايي توسعه يافته تربيت كنيم. انسان توسعه يافته يعني انساني كه علاوه بر خودش به ديگران نيز فكر كند. انساني كه معتقد است پيشرفت فردي عالي است و پيشرفت جمعي متعالي است. يكي از مهمترين نكاتي كه بايد در بحث تربيت انسان توسعه يافته در نظر داشته باشيم، ايجاد مكان هاي فرهنگي جمعي است؛ مثل ورزشگاه ها، فرهنگسراها، سالن هاي تئاتر كه از اين طريق انسان ها را به توسعه يافتگي جمعي تشويق كنيم و همينطور صميميت ها و دوستي ها را با اين گردهمايي ها و شادي هاي جمعي افزايش دهيم.

جدول اعداد (سودوكو) 264
009030.jpg

اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار نوشته شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   شهرآرا  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |