دوشنبه ۲۵ دي ۱۳۸۵
همه با او مخالفند...
008997.jpg
نيلوفر قديري
جورج بوش با حاضر شدن در برابر دوربين هاي تلويزيوني و اعلام استراتژي جديد دولت آمريكا براي عراق در حقيقت كاري را انجام داد كه از ابتداي اين جنگ در ماه مارس سال 2003 از آن پرهيز مي كرد، يعني مجبور كردن فرماندهان ارشد نظامي به انجام كاري كه با آن مخالف بودند و در برابر انجام آن مقاومت مي كردند. بوش همواره عدم دخالت خود در جزئيات جنگ عراق و سپردن كار به فرماندهان جنگ را به رخ ديگران مي كشيد و به خاطر اين كار به خود مي باليد. او در سالهاي گذشته چندين بار در گفتگو با رسانه هاي آمريكايي گفته بود: اعتماد به قضاوت ارتش در برنامه ريزي هاي نظامي بسيار مهم است. من به شدت به ساختار فرماندهي ارتش پايبند هستم.
اما در دو ماه گذشته با وخيم شدن اوضاع در عراق و به ويژه از دست رفتن امنيت اين كشور، اين جنگ بيش از گذشته در ميان افكار عمومي آمريكا منفور شده و بوش از مشاوران ارشد نظامي خود و فرماندهان ارتش در عراق رويگردان شده است. طرح افزايش 20 هزار نيروي ديگر به 132 هزار نيروي ارتش آمريكا در عراق بخشي از همين روي گرداني است. اين افزايش نيرو دو ماه بعد از انتخاباتي صورت مي گيرد كه همه با پيروزي دمكراتها، آن را آغاز عقب نشيني از عراق مي دانستند و اينطور پيش بيني مي كردند.
منابع خبري در پنتاگون مي گويند كه اعضاي ستاد مشترك ارتش از مدتها پيش تا كنون با اين طرح مخالف بوده اند چرا كه مي دانستند اين افزايش نيرو فقط افزايش حضور نظامي آمريكا در عراق نيست بلكه از نظر اقتصادي و سياسي هم واشنگتن را بيشتر از گذشته در عراق مشغول و درگير مي كند. ژنرال جان ابي زيد فرمانده سابق فرماندهي مركزي نيروهاي آمريكا دو ماه پيش در گفتگويي تاكيد كرد كه افزايش نيرو در عراق چاره مشكل اين كشور نيست.
اين تصميم بوش نخستين نشانه از عدم توافق جدي و آ شكار كاخ سفيد با عوامل اصلي پنتاگون بر سر جنگ عراق است. در گذشته بعضي دستياران بوش به شرط ناشناس ماندن به روزنامه هاي اين كشور مي گفتند كه او به عنوان فرمانده كل در مقابل مشاوران نظامي و توصيه هاي آنها بسيار منفعلانه عمل مي كند و به ندرت توصيه ها و طرح هاي آنها را به چالش و پرسش مي گيرد. اكنون با اين تصميم در حقيقت بوش به اين گروه از منتقدان هم پاسخ محكمي داده است. اما طرح بوش براي افزايش نيرو در عراق در خارج از كاخ سفيد و به غير از چند تندروي افراطي در درون كنگره، در محافل ديگر واشنگتن طرفدار چنداني ندارد. از ماهها پيش تا كنون بوش از توصيه ها و مشاوره هاي مشاوران نظامي خود ناخشنود بود. اما حتي در اين وضعيت هم انتقادات بسياري به او وارد است چرا كه از ابتداي اين جنگ بعضي مقامات ارتش و پنتاگون تاكيد كرده بودند شمار نيروهاي نظامي آمريكا در عراق كافي نيست. يكي از اين افراد ژنرال اريك شينسكي فرمانده ستاد مشترك ارتش در آن زمان بود كه در بهار سال 2003 در اعتراض به عدم توجه دولت بوش به سخنانش درباره كافي نبودن تعداد نيروهاي ارتش در عراق از سمت خود كناره گيري كرد. اكنون دمكراتها مي گويند اگر اين افزايش نيرو ضروري بوده چرا از همان ابتدا بوش به توصيه هاي مطرح درباره آن توجهي نكرده است. دمكراتها همچنين مي گويند نوري مالكي نخست وزير عراق در ديدار خود با بوش در آخر ماه نوامبر درخواست افزايش نيرو براي تامين امنيت بغداد را نكرد و اين موضوع در طرح تامين امنيت بغداد كه او به بوش ارائه كرد جايي نداشت. بلكه برعكس طرح مالكي كاهش حضور و نقش آمريكا بود. يكي از مقامات آمريكايي كه در ملاقات بوش با مالكي در امان حضور داشت به روزنامه واشنگتن پست گفت: مالكي مي خواست همه كارها را خودش به عهده بگيرد و ديگر عراقي ها را هم به طور مستقيم به اين روند وارد كند. درخواست او اين بود كه كنترل نيروها را خودش به دست داشته باشد.
مشكل ديگري كه سر راه بوش قرار دارد و سخنراني اش را به معضلي دردسر ساز تبديل مي كند، گزارش گروه تحقيق عراق است كه به رياست جيمز بيكر و لي هميلتون تشكيل شده و بعد از ماهها تحقيق توصيه هايي درباره جنگ عراق ارائه دادند. مدت كوتاهي بعد از بازگشت بوش از امان و ديدار و گفتگويش با نخست وزير عراق، گروه تحقيق عراق توصيه هاي خود را درباره عراق ارائه كرد. از مهمترين اين توصيه ها گفت وگوي مستقيم و سطح بالا با ايران و سوريه در جهت كمك به ثبات عراق و تحقق هدف عقب نشيني نيروهاي آمريكايي از عراق در سال 2008 بود. اگر چه بوش با اين گزارش مودبانه و با رويي خوش برخورد كرد اما به سختي مي توان توصيه هاي گزارش گروه تحقيق عراق را در طرح جديد بوش و استراتژي جديد دولت او براي عراق مشاهده كرد. بعضي اعضاي شوراي امنيت ملي آمريكا به اين دليل با طرح افزايش نيرو در عراق مخالفت كرده اند كه اين طرح اصلا در گزارش گروه تحقيق بيكر- هميلتون مورد اشاره قرار نگرفته بود.
چند ماه بعد از شروع جنگ عراق در سال 2003، سناتور جان مك كين از جمهوري خواهان برجسته كنگره در چندين سخنراني تاكيد كرد كه شمار نيروهاي نظامي آمريكا در عراق كافي نيست. اما در سه سال گذشته سخنان او و ديگر همفكرانش با مخالفت و مقاومت دونالد رامسفلد رو به رو مي شد و به جايي نمي رسيد. فرداي انتخابات ميان دوره اي كنگره و بعد از بركناري رامسفلد نخستين زمزمه هاي افزايش نيرو در عراق قوت گرفت. آنچه بوش در سخنراني چهارشنبه شب خود اعلام كرد در واقع طرح فردريك كاگان از اعضاي موسسه امريكن اينترپرايز به همراه جك كين ژنرال بازنشسته ارتش است كه البته تعداد توصيه شده آنها براي افزايش نيروي نظامي آمريكا در عراق بيشتر از آن تعدادي است كه بوش در سخنراني خود اعلام كرده است. اين دو در 11 دسامبر و سه هفته پيش از اعلام رسمي افزايش نيرو در عراق توسط بوش با رييس جمهور ديدار كردند. اين تصميم از همان ابتدا با مخالفت ژنرالها رو به رو شد. نخستين دليل آنها براي اين مخالفت آن بود كه حتي اين كار هم نتيجه چنداني در بر نخواهد داشت و در آن صورت اگر باز هم ارتش دچار ناكامي شود اين بار اعتبار بيشتري از دست خواهد داد چون حتي افزايش نيرو هم چاره كار نبوده است.
عده اي ديگر از منتقدان اين افزايش نيرو مي گويند، زماني كه براي ارائه اين طرح انتخاب شده نامناسب بوده است. آنها مي گويند اعدام صدام موضع سني هاي عراق و عوامل ناآرامي هاي سه سال گذشته در اين كشور را تقويت مي كند و باعث جذب بيشتر نيرو براي اين گروهها مي شود. اعلام افزايش نيرو توسط آمريكا اين وضعيت فوق العاده را تقويت مي كند و به آشوب ها دامن مي زند به طوري كه حتي 20 هزار نيروي بيشتر هم توان كنترل اوضاع را نخواهند داشت.
آنها كه بوش را به افزايش تعداد نيروهاي نظامي در عراق تشويق كردند اين نكته را ناديده  گرفته اند كه مردم عراق به همان اندازه كه از سرنگوني صدام و خلاص شدن از شر او خشنودند از حضور اشغالگران و دردسرهايي كه اين اشغال براي آنها به دنبال داشته ناخشنود و ناراضي هستند. اين موضوع در گزارش كميته تحقيق عراق مورد تاكيد قرار گرفته و آمده است، 61 درصد از عراقي ها طرفدار حملات مسلحانه به نيروهاي آمريكايي و چند مليتي در عراق هستند. اشغال همواره باعث دامن زدن به ناآرامي ها شده و افزايش نيروهاي اشغالگر بدون شك باعث بيشتر شدن مقاومت عراقي ها خواهد شد. بسياري از جمعيت 7 ميليون نفري بغداد براي حفاظت از خود به گروههاي مسلح شبه نظامي وابسته هستند تا نظاميان آمريكايي و پليس عراق.
دولت بوش مي گويد هدف از اين افزايش نيرو تغيير استراتژي نظامي در عراق و سركوب نيروهاي مقتدي صدر و ارتش المهدي است. در سال 2004 و آخرين باري كه نيروهاي مقتدي صدر در برابر نظاميان آمريكايي قرار گرفتند اگر چه تعداد زيادي از شبه نظاميان طرفدار وي كشته شدند اما اين گروه در ميان مردم عراق اعتبار و محبوبيت زيادي به دست آورد. اين بار اين گروه از گذشته قوي تر شده است.
در سال 1991 جورج بوش پدر از سرنگوني صدام حسين اجتناب كرد چون از اين بيم داشت كه احزاب شيعه نزديك به ايران جاي او را در حكومت عراق خواهند گرفت. بوش پسر هم بعد از جنگ سال 2003 با همين نگراني رو به رو بود. در سال 2005 و در اولين انتخابات آزاد عراق بعد از صدام 60 درصد مردم اين كشور به شيعيان راي دادند. به همين دليل سياست تفرقه ميان احزاب شيعه را در پيش گرفت و دولت عراق را هم تحت كنترل شديد خود گرفت. نوري مالكي مي گويد حتي يك گروه ده نفره از سربازان را نمي تواند بدون اجازه آمريكا جا به جا كند.

نگاه
ابزارهاي بازدارنده كنگره در برابر بوش
گروه بين الملل- با اعلام استراتژي جديد دولت بوش در عراق اكنون سوالي كه بسياري در واشنگتن و در سراسر جهان در انتظار پاسخ آن هستند اين است كه كنگره تحت كنترل دمكراتها در برابر اين طرح چه واكنشي اتخاذ خواهد كرد؟
اگر كنگره تصميم بگيرد مانع طرح رييس جمهور شود ابزار كافي و لازم را براي اين كار دارد. حداقل كاري كه مي تواند انجام دهد كاهش بودجه جنگ است. نمايندگان كنگره همچنين مي توانند با تشكيل گروه هاي تحقيق و انتشار گزارش اين گروه ها در رسانه ها و همچنين انتشار بيانيه هايي دولت را مجبور كند جلوي شدت گرفتن جنگ عراق را بگيرد و پيش از انجام هر كاري در ادامه اين جنگ، نظر موافق نمايندگان كنگره را جلب كند. سناتور كندي اكنون مسئول پيشبرد اين طرح شده است. بحث بر سر چگونگي واكنش به طرح جديد بوش اكنون در ميان اكثريت جديد دموكرات در كنگره بالا گرفته است. دموكراتها با وعده فرونشاندن جنگ در اين انتخابات به پيروزي رسيدند و بعد از 20 سال در كنگره اكثريت يافته اند. وعده آنها شروع عقب نشيني نيروها از عراق بود اما اكنون نه تنها اين كار در آينده نزديك هم انجام نمي شود بلكه به تعداد نظاميان آمريكايي اضافه هم خواهد شد. اما بوش به عنوان فرمانده كل، قدرت زيادي دارد كه قابل انكار نيست. او مي تواند با اختيارات و قدرتي كه دارد افكار عمومي را بسيج كند. او همچنين اين قدرت را دارد كه بدون تاييد كنگره و فقط با اطلاع نمايندگان دستور جا به جايي نيروها را بدهد. او همچنين مي تواند درخواست بودجه بيشتر براي جنگ را به تاخير بيندازد تا به نوعي با اقدام كنگره در مسدود كردن بودجه جنگ مقابله كرده و آن را بي اثر كند.
نمايندگان كنگره همچنين مي توانند از موضع داخلي به مخالفت با طرح افزايش نيرو در عراق بپردازند. آنها تاكيدمي كنند افزايش نيرو در عراق ذخيره ارتش را كه اكنون هم در وضعيت نامناسبي قرار دارد بيشتر تضعيف مي كند. اما حقيقت آن است كه اصلي ترين ابزار بازدارنده دموكراتهاي كنگره بودجه جنگ است. در دو ماه آينده بوش براي درخواست بودجه اضافي از كنگره آماده مي شود. اما كنگره اين دو ماه را در انتظار نمي ماند. سناتور ادوارد كندي نمايند دموكرات ايالت ماساچوست اكنون مشغول تدوين طرحي است كه رييس جمهور را ملزم مي كند براي استقرار نيروي بيشتر ابتدا نظر كنگره را جلب كند. او درباره طرح خود به خبرنگاران گفت: شكي نيست كه اين جنگ با آنچه كنگره در سال 2002 مجوز آن را داد كاملا متفاوت شده است. بنابراين براي توقف آن بايد كاري كرد. اين طرح در ميان جمهوريخواهان هم طرفدار دارد.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |