شنبه ۳۰ دي ۱۳۸۵
ابعاد رسالت پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن كريم
پيامبر ، هدايت ، ولايت
پريش كوششي
طرح: مريم هاشمي جنت آبادي
009216.jpg
رسول اكرم(ص) در منظر قرآن، شخصيتي بي همتاست. وي پايان بخش سلسله پيامبران(احزاب، 40) و بنيانگذار شريعتي است كه تا ابد، همه انسان ها را در تمام زمان ها و مكان ها در پرتو رهبري و هدايت خود قرار مي  دهد. (فتح، 28)
پيامبر(ص) به افتخار برخورداري از خلق عظيم (قلم، 4)، اسوه (نسا، 59) همه مومنان است. خداي عزوجل به سبب بعثت آن حضرت بر مومنان منت نهاده است(آل عمران، 164) و فرمان بردن از وي را واجب ترين وظايف مسلمانان دانسته (نسا، 59) و پذيرش داوري او را در كشاكش ها نشانه ايمان شمرده است.(نسا، 65)
اطاعت از پيامبر(ص) شرط لازم براي محبوبيت نزد خداوند است(آل عمران، 31) و احترام وي (توبه، 31) با ياري رساندن و توقير حضرتش (فتح، 10) تا بدانجا بر مسلمانان لازم است كه از آن كه آهنگ كلامشان بر سخن پيامبر(ص) فزوني داشته باشد، نهي شده اند. (حجرات، 2). پيامبراسلام(ص) نسبت به مسلمانان، از خود آنان سزاوارتر است(احزاب، 2) و هيچ كس در برابر حكم خدا و پيامبر(ص) اختيار ندارد(احزاب، 36). پژوهش حاضر به بررسي ابعاد رسالت پيامبراكرم(ص) مي  پردازد تا شئون و وظايف اصلي آن حضرت(ص) را نمايان سازد.
ابعاد رسالت نبي  اكرم (ص)
در قرآن كريم از وظايف و اهداف رسول اكرم(ص) با تعابير گوناگون سخن رفته است كه از آن جمله اند:
نبي : يا ايهاالنبي بلغ ما انزل اليك. (مائده۶۷)
رسول : محمدرسول الله والذين معه(فتح۲۹،)
مذكر : فذكر انما انت مذكر(غاشيه۲۱،)
نذير و بشير : ان انا الانذير و بشير لقوم يومنون(اعراف، 188)
هادي : انك لتهدي الي صراط مستقيم(شوري، 52)
داعي : و داعيا الي الله باذنه (احزاب، 46)
ولي : انما وليكم الله و رسوله(مائده۵۵،)
حاكم : لتحكم بين الناس بما اريك الله (نساء ، 105)
در شماري از آيات قرآن، وظايف ديگري نيز بر اين ها افزوده شده است، مانند وظايف تبيين رسالت، امر به معروف و نهي از منكر.
حال به بررسي چند مسئله مي  پردازيم؛ نخست اين كه نظم و ارتباط منطقي ميان شئون و وظايف يادشده پيامبراكرم(ص) كدام است؟ ديگر اين كه چگونه است كه گاهي پيامبر(ص) تنها به عنوان مذكر ناميد مي  شود، گاه تنها به عنوان نذير و بشير، گاه با عنوان ولي و گاهي با اوصافي ديگر؟!
هرچند متكلمان و به ويژه اهل تفسير، در ذيل آيات مربوط به اوصاف مباحثي را درباره شئون يادشده مطرح ساخته اند، لكن كمتر كسي تمام آنها را در كنار هم بررسي كرده است.
هدايت
اوصاف و تعابير متعددي در قرآن كريم وجود دارد كه نوع وظيفه و رسالت پيامبر(ص) و هدف بعثت او را نشان مي  دهد (مانند: داعي الله،؛ بيرون آورنده مردمان از ظلمات به سوي نور و سراج منير) اما برجسته ترين و مانوس ترين اصطلاحي كه در اين ميان وجود دارد كلمه هدايت است. هدايت، به گونه اي روشن، ساير صفات و خصايص را در بر مي  گيرد و علاوه بر همه آنها نشان دهنده رهبري نيز هست. هادي هم رهنما و هم رهبر است. متكلمان، هدايت را به دو بخش و يا مرحله تقسيم كرده اند؛ به عبارت ديگر هدايت را به دو معنا به كار برده اند:
الف) ارائه طريق، نشان دادن راه، راهنمايي.
ب) رهبري تا رسيدن به مقصود.
قرآن كريم مي  فرمايد: هوالذي ارسل رسول بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون. (صف، 9)
همچنان كه از اين آيه كريمه برمي آيد، پيامبراسلام(ص) با دو ماموريت مبعوث شده است: هدايت و حركت در جهت اجرا و غلبه دين حق. همچنين از اين آيه و آيات فراوان ديگر، استفاده مي  شود كه حضرت رسول اكرم(ص) ابتدا در جهت بيدارسازي، آگاهي دادن و نشان دادن راه حق و معنويت و كمال گام برداشت و پس از پيوستن بيداردلان و آگاهان و راه يافتگان به حضرتش، ايشان را تحت سرپرستي و ولايت و رهبري هاي متعالي خويش قرار داد. از اين نظر مي  توان گفت كه وظيفه الهي پيامبر(ص) دو جهت داشت: هدايت يا راهنمايي و ولايت يا رهبري. بايد توجه داشت كه هدايت، در حقيقت شأني از شئون خداوند است و كاربرد آن درباره ديگران مجازي است.
انك لاتهدي من احببت ولكن الله يهدي من يشاء و هو اعلم بالمهتدين (قصص، 56)هدايت پيامبر(ص) در دو بستر كلي تعليم و تزكيه قرار دارد و ابعاد گوناگون وجود انسان (عقل و قلب و جوارح) را در پرتو خود قرار مي  دهد.
شيوه هاي هدايت پيامبر(ص) متنوع و كارساز است و اهم آنها از اين قرار است:اسوه بودن، استدلال و محاجه، ابلاغ و بيان و تعليم، موعظه، امر به معروف و نهي از منكر، انذار و بشارت، فراهم ساختن محيط مناسب براي رشد انسان ها، پيوند دادن مردم با خدا(از طريق شناخت صحيح، ذكر، دعا، محبت و...) يكايك شيوه هاي ياد شده، مباحث قابل توجه، حساس و ارزشمندي را مي  طلبد كه در عمل، نتايج بسيار سودمندي را
به دنبال دارد.
ولايت
ولاء و توالي به معناي از پي آمدن دو چيز و قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر است، به گونه اي كه چيزي خارج از آن دو در ميانشان فاصله نشود. اين تعبير استعاري براي نشان دادن نزديكي در مكان يا نسبت ميان دو چيز و يا قرب و نزديكي و دين و دوستي و ياري و اعتقاد به كار مي  رود. وِلايت به معني ياري و نصرت و وَلايت به معني سرپرستي و متولي كاري شدن مي  شود.
ولايت در بعد باطني خود، تقرب به خداوند و نوعي ارتباط ويژه ميان اوليا يا ولي مطلق، يعني خداوند- جل جلاله- است و در بعد اجتماعي و سياسي، حق ولايت، مولود شأن هدايت است. هادي از جانب خداوند، ولي از جانب او نيز هست و اين حقيقت در اشكال گوناگوني همانند زعامت سياسي، داوري در منازعات و هرگونه تصميم گيري اجتماعي و فردي ديگر ظاهر مي  شود.
ولي مطلق، خداوند است و ولايت اوليا نه در عرض ولايت خداوند و نه در طول آن است؛ يعني ولايت الهي به كسي تفويض نمي شود زيرا اطلاق ولايت الهي، مجال و خلأيي را باقي نمي گذارد تا با ولايت ديگري پر شود؛ ولايت اوليا، مظهر و مجلاي ولايت خداوند است.
ولايت تشريعي، ويژه خداوند است و به كسي تفويض نشده و اطلاق ولايت تشريعي داشتن براي پيامبر و امام(ع) با مسامحه است و ايشان حق ابلاغ پيام و احكام الهي و تعليم آن را دارند، چه از طريق قرآن، چه از طريق حديث قدسي. همچنان كه اشاره شد، ولايت الهي در اشكال گوناگون پديدار مي  شود و رياست همه آنها در شأن امامت است.
امام، قافله سالار كاروان اهل ولايت است. براي امام، ولايت تدبيري و سرپرستي مومنان از جانب خداوند، تشريح شده است و آيه شريفه اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولي الامر منكم (نسا۵۹،) بدان اشاره دارد. در كلام شيعي، نصوصي كه در بحث از امامت مورد استناد قرار مي  گيرد معمولا همان نصوص بحث ولايت است و از اين روست كه هم ولايت و هم امامت داراي سه جنبه مهم از قرار زير است:رهبري ديني، رهبري و زعامت سياسي، رهبري معنوي، به عنوان انسان كامل و حجت. (مطهري، مرتضي، امامت و رهبري، ص 243)
قلمرو ولايت به معناي حكومت در اجراي احكام و قوانين است نه در اصل قانون گذاري؛ زيرا قانون گذاري، ولايت بر تشريع است كه مختص خداست و ابلاغ آن به رسالت برمي گردد. تنها اجراي احكام و قوانين است كه انجام آنها وظيفه حاكم است.
نبي و رسول، به معناي پيامبر، در قرآن داراي مصداق واحد و مشتركي است. پيامبراكرم(ص) از جانب خدا به نبوت فرستاده شده است. وظيفه بزرگي كه بر عهده آن حضرت است هدايت انسان هاست كه مرحله نهايي و كمال بخش آن، يعني رساندن به مطلوب و هدف عالي اسلام به رهبري و ولايت مربوط مي  شود و مي  توان گفت كه هدايت و ولايت- كه مولود شأن هدايت است- موضوع رسالت پيامبر(ص) را تشكيل مي  دهد.

نگاه
نسبت نبوت و رسالت
نشانه راه
گروه انديشه - در ميان دانشمندان اسلامي اختلافي در اين نيست كه نبوت نخستين و بارزترين شأن پيامبر است، اما در بيان معناي آن و فرقي كه با رسالت دارد، سخن بسيار است.
درباره لغت نبي راغب اصفهاني مي  گويد:
نبي بدون همزه است و نحويان گفته اند كه اين كلمه در اصل داراي همزه بوده و سپس آن را از كلمه افكنده اند. فراهيدي، كهن ترين لغت نويس تاريخ اسلام(100-175ه- ق) مي  نويسد:  نبوه، اگر در حديث نيامده باشد، همزه مي  گيرد؛ يعني نبوءه نوشته مي  شود. نبي داراي يك معناي عام است كه پيامبران يكي از مصاديق آنند و يك معناي خاص نيز دارد كه تنها بر پيامبران اطلاق مي  شود. توضيح معناي عام نبي به گفته راغب، از اين قرار است: نبي از نبوت به معناي رفعت است و نبي را به سبب جايگاه بلند او نسبت به ساير مردم بدين نام خوانده اند.
  ابن  منظور آورده است كه نبوه برپا داشتن و برافراشتن است و مي  گويد النبوه و النباوه و النبي، هر سه به معناي آن چيزي است كه برتر از سطح زمين است... و نبي، نشانه اي است از علائم زمين كه راه بدان شناخته مي  شود.  فراهيدي نيز نبي را به معناي راهي كه انسان را به مقصد مطلوب خود مي  رساند آورده است و كسايي گفته است: النبي الطريق، و الانبياء، طرق الهدي.  به طور خلاصه  نبي بدون همزه نوشته مي  شود و درباره معني لغوي آن دو نظر وجود دارد: اول اين كه اين كلمه از نباوه به معناي آنچه از سطح زمين بالاتر است گرفته شده است. در اين صورت، اصل آن بدون همزه است و نبي بر وزن فعيل به معناي مفعول است و صفت مشبهه شمرده مي  شود. اين نظريه همان قول به معناي عام نبي است كه پيامبران را نيز در بر مي  گيرد، اما نظر دوم آن است كه نبي از نبأ گرفته شده و به معناي مخبرعن الله (خبر دهنده از خداوند) است كه در اصل همزه داشته و در استعمال، همزه آن ترك شده است. نكته مهمي كه از خلال مطالب بالا به دست مي  آيد اين است كه از هيچ يك از معناي لغوي نبي اين مفهوم برنمي آيد كه نبي كسي است كه از حقايقي اطلاع دارد اما وظيفه ابلاغ آنها را ندارد.
معناي عام رسول از رسل است كه به گفته راغب به معناي برانگيختن با نرمش و ملايمت است. رسول هم داراي معنايي عام است و هم معنايي خاص.
معناي عام رسول شامل موارد زير است:
الف)سخني كه برده مي  شود و به مقصدي مي  رسد؛ب)برنده سخن و حامل پيام كه صاحب رسالت است. مراد از رسل خداوند، فرستادگان اويند اعم از فرشتگان و پيامبران و معناي خاص رسول، پيامبر، به مفهوم اصطلاح معروف آن، يعني فرستاده از جانب خداست.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
سينما
علم
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |