يكشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۵
گفت وگو با دكتر مجتبي رحماندوست، مشاور رئيس جمهور و نويسنده
يك رمان از ميان هزار رمان
010431.jpg
امير سعيد بورنگ
دكتر مجتبي رحماندوست از جمله مسئولاني است كه همواره به عنوان نويسنده نيز نامش شنيده مي شود. مديريت مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري و معاونت فرهنگي بنياد جانبازان از جمله مسئوليت هاي گذشته او و مسافر، سفر غريب، يك جفت و نيم، ميل ليلي و مفتاح التفاسير از جمله آثار مكتوب او محسوب مي شوند. رحماندوست هم اكنون مشاور رئيس جمهور در امور ايثارگران و دبيركل جمعيت دفاع از مردم فلسطين است. آخرين دلمشغولي او در ماه هاي گذشته مشاركت در برگزاري دومين همايش تجليل از فجرآفرينان عاشورايي بوده است. در اين همايش كه 29 بهمن در تالار وحدت برگزار شد، جواد محدثي، محمود شاهرخي و محمدرضا سرشار مورد تقدير قرار گرفتند. گفت وگوي ما با دكتر رحماندوست در شرايطي انجام گرفت كه علاوه بر اين همايش تحت تأثير سهم ناچيز ادبيات از بودجه سال 86 قرار داشت و اين شد كه سؤال اول به بودجه اختصاص يافت...
***
* بودجه فرهنگي سال 86 در زمينه نشر كتابهاي انقلاب و دفاع مقدس چه ميزان است؟
- معادل بودجه بندي هاي دولت، به شكلي نيست كه مشخصاً بگويند براي كتاب دفاع مقدس در سال 86 اين مقدار بودجه مقرر مي شود. بلكه به مراكزي چون بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس بودجه اي تعلق مي گيرد و آن ها در برنامه هاي خودشان بخشي را به انتشار كتاب هاي انقلاب و دفاع مقدس اختصاص مي دهند. بنابراين تحت عنوان بودجه خاص كتاب دفاع مقدس در لايحه بودجه 86 سرفصلي وجود ندارد.
* در روند كاريتان آيا بخشي اختصاص به ادبيات و كتاب در حوزه ايثارگران و دفاع مقدس دارد؟
- مسئوليت من ايجاب مي كند كه به چند اعتبار اين كار را انجام دهم؛ يكي اين كه در دفتر ما به قوانين و مقررات مربوط به درمان، مسكن، تحصيلات، تسهيلات و از جمله كالاي فرهنگي توجه مي شود بنابراين به اعتبار اين كه مقوله كتاب و كتابخواني جزيي از اين كليت اجرايي است بايد به آن نظر داشته باشيم.
همچنين به جهت اين كه من سالها مسئوليت كتاب و كتابخواني را در مراكز مختلف بر عهده داشته ام و نيز به جهت آسيب  نرسيدن به اين حوزه از فرهنگ، هميشه براي اين حوزه مخصوصاً رمان و داستان تلاش كرده و آن را در دستور كارم قرار داده ام.
* براي آسيب شناسي ادبيات دفاع مقدس، تاكنون چه اقداماتي انجام شده و چه قابليت هاي نهفته اين هنر ارايه نشده است؟
- بخشي از قابليت هايي كه داشتيم و ارايه شده، هماني است كه در قالب كتاب تأليف يافته و منتشر شده، مي بينيم كه در واقع اين كتاب ها قابليت هاي تبديل شده به فعل هستند. اما آن بخشي كه به شكل نهفته باقي مانده و هنوز خروجي بيروني پيدا نكرده، بسيار فراوان است. متأسفانه بچه هاي رزمنده هنوز دست شان به رمان نويسي روان نشده است. هر رمان و داستان 2 بال مهم محتوا و درون مايه و فرم و شكل دارد. خيلي از بچه هاي رزمنده محتوا و درون مايه را دارند اما توانمندي هنري و قصه نويسي را پيدا نكرده اند كه اين مشكل را مي توان به روشهاي مختلف برطرف كرد. مثلاً افرادي ديگر كه توانايي اين كار را دارند، مي توانند نوشته هاي اين عزيزان را بازنويسي، بازپروري و بازتوليد كنند و دست نوشته هاي فاصله دار از رمان را به رمان نزديكتر كنند و يا مشاور رمان نويسي اين عزيزان بشوند.
پتانسيل  ديگري كه وجود دارد و متأسفانه هنوز ظهور و بروز خارجي پيدا نكرده، نوارهاي راويان جنگ است كه در قالب نوارهاي صوتي در اتاق هاي جنگ گرفته شده است چرا كه در طول زمان جنگ اين نوارها توسط راويان جنگ در هزاران نوار كاست ضبط شده اند. اين ها مواد خام بسيار قوي و غني قابل تبديل به ادبيات داستاني امروز هستند كه هنوز توليد نشده اند.
در كنار اين موارد كتاب هايي نيز وجود دارد كه در قالب و ژانرهاي ديگري به نام خاطره چاپ شده اند. اين آثار به قدري بار دراماتيك و توانمندي تبديل به رمان را دارد كه كافي است يك رمان نويس حرفه اي آنها را با تدوين جديد ارايه كند. اين مسأله دست رمان نويسان معاصر را مي بوسد كه متأسفانه هنوز از تبديل كتابهاي خاطرات جنگ به رمان فاصله دارند.
* چه قدر از اين مشكلات به ضعف يا عدم كاركرد سازمان هاي دولتي يا انتشارات خصوصي برمي گردد؟
- اين موضوعي نيست كه به يك جاي خاص برگردد. من قبول دارم كه دستگاه هاي دولتي مي توانستند كارشناسانه تر و جاذب تر به ايفاي نقش بپردازند كه اگر چنين بود طي اين سال ها ميزان رمان هاي جنگ توليد شده چندين برابر مي شد اما اين مسأله را كه ناشر خصوصي به دليل نداشتن مخاطب كتاب هاي انقلاب و جنگ، از آنها استقبال نمي كند، نمي پذيرم؛ اين كتاب ها مخاطب دارد اما بسياري از آنها به قدري ضعيف نوشته شده اند كه ديگر خواننده ندارند.
در صورتي كه كار بايد قوي منتشر شود تا خودش بازار خودش را پيدا كند نه اين كه حمايت دولتي باعث فروش كتاب شود. البته نكته ديگري هم هست و آن وجود يك ردپاي مافيايي در عرصه نشر و به خصوص در توزيع است كه در سال هاي اخير شاهد آن هستيم كه متأسفانه از برخي كتاب هايي كه حاوي و حامل هيچ پيام فرهنگي مناسبي نيست، در عرصه توزيع حمايت مي شود و متقابلاً كتاب هاي ارزشي از جمله دفاع مقدس، انقلاب و فرهنگ ديني خوب توزيع نمي شود و اين خود بيماري توزيع است كه بايد درمان شود.
* ادبيات انقلاب و دفاع مقدس ما در مقايسه با كتاب هاي جنگ كشورهاي ديگر چه جايگاهي را دارند و با توجه به اين كه ما انقلاب بزرگ و جنگ عظيمي داشتيم آيا مي توانيم سردمدار آنها باشيم؟
- جنگ و انقلاب ما مردمي بود و ريشه هاي ارتقايي داشت. مردم در عمق وجودشان عشق به شهادت داشتند و جنگ به معناي تمام عيار بود. همه اين موارد پتانسيل هايي است كه مي تواند ما را سردمدار و پيش گام در عرصه رمان جنگ در عرصه جهاني كند. اما در كنار اين موارد ما توانمندي فوق العاده در قلم به دست گرفتن و رمان دفاع مقدس نوشتن را نداريم؛ چرا كه سابقه رمان در ايران زير صد سال است، در صورتي كه سابقه رمان در اروپا به 3 الي 4 قرن پيش برمي گردد. به علاوه اين كه تعداد جنگ هايي كه در كل جهان درگرفته و قلم به دستان و داستان نويسان در قالبي به نام رمان به آنها پرداختند، در مقايسه با جنگي كه در ايران صورت گرفته بسيار زياد است. به اين واسطه آمار كتاب هاي جنگ ما و در مقايسه با آنها بسيار اندك است.
به عقيده من در ايران بايد هزار رمان نوشته شود تا از اين تعداد 100 تاي آنها خواندني بشود و 10 تا از آنها قابليت ترجمه به زبان هاي مختلف را داشته باشد تا يكي از اينها جهاني شود. البته كشورهاي ديگر كه چند كار شاخص دارند كار بزرگي نكرده اند چرا كه در طول چندين دهه كار و با انتشار صدها رمان، چند كار شاخص پديد آمده است. در صورتي كه در ايران، ما سابقه چندين دهه رمان نداريم و از قبل از انقلاب نيز چيزي با عنوان رمان ايراني هيچ جاي دنيا ندرخشيده است به همين منظور انتظار اين كه رمان ما جنبه بين المللي پيدا كند، انتظار زودهنگامي است و بايد حوصله بيشتري به خرج دهيم.
* به نظر شما برپايي همايش ها و اتفاقاتي مثل مسابقه و تقدير چه قدر مي تواند مؤثر باشد؟
- اين همايش ها خوب است. اما در حفظ ارزش هايمان يك سري مسايل از جمله برگزاري همايش هاي خاطره، كتاب و حماسه سرايي است كه اختيارش دست ماست اما برخي ديگر مثل مطابقت محرم و بهمن از دستمان خارج است و هر 20-30 سال يكبار اتفاق مي افتد. من معتقدم كه امام حسين(ع) به كمك انقلاب اسلامي ايران آمد چرا كه ماه پيروزي ما را در محرم خودش انداخت بنابراين نام اين همايش بايد عاشوراييان فجرآفرين مي شد چون مردم ما هر ساله عاشورايي بودند و در سال 56 و 57 اين عاشوراييان فجرآفرين نيز شدند.

نگـاه
نگاهي به سمت تاريك كلمات، نوشته حسين سناپور
دغدغه تنهايي
010434.jpg
مهرك زيادلو
اين روزها وقتي در قفسه كتابفروشي ها رديف كتاب هاي جديد را جست وجو مي كني، كتاب هايي با برچسب برنده ششمين دوره جايزه گلشيري به چشمت مي خورد. سمت تاريك كلمات يكي از همين كتاب هاست. مجموعه داستاني كه موفق شد عنوان بهترين مجموعه سال 84 را از آن خود كند. چهارمين كتاب داستاني حسين سناپور شامل هشت داستان كوتاه است و همه آنها بر اساس رابطه انسان شهري عصر ما با ديگران و جامعه نوشته شده اند.اولين داستان كتاب با نام خواب مژه هات ، روايت زن و مردي است كه ظاهراً تنها نقطه اشتراكشان، علاقه به دود است. خيابان هاي نيمه شب - داستان دوم- با يك تلفن آغاز مي شود. زني كه نيمه شب، مرد داستان را با صداي زنگ تلفن از خواب بيدار كرده، حاضر نيست خود را معرفي كند. كنايه هاي او و اشاره به زندگي گذشته مرد، خواننده را دنبال خود مي كشاند و او را به صرافت مي اندازد كه زن پيش از اين نقش مهمي در زندگي مرد داشته.
تلفن در مجموعه سمت تاريك كلمات حضور پررنگي دارد. بخش عمده ديالوگ ها پشت تلفن ساخته شده اند و اصولاً تلفن دست از سر آدم هاي تنهاي سنايي برنمي دارد. داستان كابوس بيداري هم يك گفت وگوي تلفني است كه در فاصله شنيدن صداي آن ور سيم، راوي، صحنه هاي جدايي از زنش را مرور مي كند. رويا ايستاده كنار خيابان، جلو راه پله محضر و طوري نگاهم مي كند انگار اصلاً نيستم. در واقع مرد قصه با درون گويي و يادآوري مشاجره با همسر سابقش، شخصيت رويا را بازسازي مي كند. در عين حال در اوراق به هم ريخته خاطراتش از زني حرف مي زند كه رويا نيست. شايد معشوقي اثيري باشد كه صورتي حقيقي دارد. با تو حرف مي زنم، با تو - داستان چهارم- بيشتر از ساير داستان ها آدم را از تنهايي انسان مدرن امروزي به وحشت مي اندازد. تنهايي، حرف اول را در داستان هاي سناپور مي زند. اين تنهايي كه عمدتاً به شكل روابط زناشويي تصوير شده در داستان دلم سنگين، زبانم تلخ ميان يك پدر و دختر اتفاق مي افتد .
بگذار همين طور ادامه پيدا كند داستان تأثيرگذاري است. راوي ماجرا سفره دلش را براي خواننده باز كرده و صادقانه از دروغ هاي اجباري خود پرده برمي دارد. كوتاه ترين داستان اين مجموعه بركه من نام دارد. داستان عشق مردي بيمار كه در بيمارستان تصوير همسرش را تجسم مي كند و بالاخره در قصه آخر يعني داستان خانه بايد خانه باشد سناپور سخاوت بيشتري براي معرفي شخصيت ها به خرج داده. 80 صفحه كتاب سمت تاريك كلمات با صفحاتي كه بي رحمانه تنهايي را به ياد انسان مي آورد در حالي تمام مي شود كه راوي داستان آخر از با هم بودن حرف مي زند: به هر جهت نگران نيستيم. پذيرفته ايم كه جست وجو براي خانه بخشي يا اصلاً تمام زندگي مان است. مهم اين است كه در اين گشتن ها او كنار من است و من كنار او.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |