ملاحظاتي در باب فلسفه تكنولوژي ارتباطي
هستي شناسي
تلفن همراه
|
|
موريتز يو فِراري استاد دانشگاه ايتاليا با نگاه فلسفي به تلفن همراه به عنوان موضوعي اُنتولوژيك پرداخته است. او دريدايي است و نشان مي دهد كه بشر دو پا با خلق تلفن همراه تا فناي غيبت رفته است. شايد به اين دليل است كه او از رويداد پيدايش تلفن همراه در زمانه ما به عصر پيامبري صدا و تصوير و نوشتار ياد مي كند؛ زيرا قادر است گذشته ما را به آينده پيوند زده و يادآور اين جمله دريدا باشد كه چيزي خارج از متن وجود ندارد . او با دفاعي از تكستواليسم دريدايي در اين كتاب مي خواهد به ما نشان دهد كه از اين پس خارج از متن و نوشتار سنتي دنيايي هست كه بدون نوشتار و نشانه گذاري با وسايل آن، چيزي از جهان اجتماعي ما باقي نمي ماند. كتاب تو كجايي؟ محصول سال 2006 است . مقاله حاضر با اين رويكرد به فلسفه تلفن همراه مي پردازد. اين مقاله در آخرين شماره ماهنامه خردنامه همشهري (اسفند۸۵) منتشر شده است.
دكتر رضا بهشتي معز
نويسنده از رويداد پيدايش تلفن همراه در زمانه ما به عصر پيامبري صدا و تصوير و نوشتار ياد مي كند كه گذشته ما را در حقيقت به آينده پيوند مي زند و جمله دريدا را به خاطر مي آورد كه چيزي خارج از متن وجود ندارد
اين بيت از غزل سعدي كه هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي- من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است ، امروز با ورود تلفن همراه به زندگي مردم دوباره معنا شده است. تلفن همراه برجسته ترين نماد پارادوكسيكال و شي واره حضور غايب در زمان ماست. تو كجايي ؟ عنوان كتاب جديدي است از موريتز يو فراري استاد دانشگاه در ايتاليا كه با نگاه بديع فلسفي به تلفن همراه به عنوان موضوعي اُنتولوژيك پرداخته است. او كه يك دريدايي ايتاليايي است، خط متافيزيك حضور دريدا را در اين اثر دنبال كرده و نشان مي دهد كه اين بشر دو پا با خلق تلفن همراه تا فناي غيبت رفته است و حضور آدمي را هميشه و همه جا امري مسلم و محسوس كرده است؛ تلفن همراهي كه امروز همه كار مي كند: وسيله بازي است، امداد رسان است، وسيله امر خير و مصارف خيريه است، جانشين صندلي هاي استاديوم و تئاتر و سينماست، همراه بي همراهان است و قاصد عشق و محبت، وسيله كنترل هاي پليسي است و اسباب نظارت بر فرزند توسط والدين و يا تيمار والدين توسط فرزند و پرستار. مي توان با آن فيلم سينمايي ديد و يا كتابي را از اينترنت پياده كرد و خواند، ترافيك شهر را ديد و ...
فِراري مي پرسد كه چگونه آدمي كه طبيعت را مسخر كرده اين چنين به دام وسيله كوچكي افتاده است كه ابتدا قرار بود فقط وسيله مكالمه باشد و ديگر هيچ ؟ فراري به مقوله حضور هايدگري باز مي گردد و اينكه تلفن ثابت پيش از اين تا چه حد مي توانست هويت و حضور تاريخي انسان را تعيُّن و ثبات بخشد. اين كه حسن در اين ساعت كجاست و يا تقي پاسخگوي شما در اين ساعت نيست چون در خواب است، يا مهين در دفتر نيست و فلاني در اين ساعت و اين روز در سفر است چون تلفن اش زنگ بي جواب مي خورد و ... نشانه هاي تعيني هستي شناسانه بود. تلفن همراه اما مرزهاي تاريخ و جغرافيا را به هم ريخته و همه چيز را شناور كرده است. بي تعيّني در همه جا و هيچ جا... . كجايي؟ معلوم نيست، شايد هر آن جا كه در وهم نايد! در آسانسور، اتاق خواب، ماشين، مترو، دفتر و يا دانشگاه ! در نزد غريبه يا آشنا، به دروغ يا صادقانه، در آرامش يا استيصال، در خيانت يا خدمت، نزديك يا دور...!؟ دغدغه هاي مادري را تصور كنيد كه فرزندش را مي خواند: كجايي؟ و با جمله اي كوتاه، شناور و بي تعيُّن، پاسخي مبهم مي شنود. پاسخ اندك فرزند او آرامشي كاذب مي دهد
بي آنكه مادر بداند كه او كجاست و چه مي كند!
به اين ترتيب مفاهيم فلسفه اخلاق و اصل حسن و قبح فعل اخلاقي نيز از نو به چالشي نظري افتاده است و تلفن همراه ـ اين فناوري موذي نوپديد ـ حكماي اخلاق را صلا مي دهد تا پنجره اي نو به افعال آدمي گشوده و رذايل پنهان و فضايل آشكار او را از نو به تفسير كشانند؛ تفسيري كه بر محور حضور مي چرخد. بايد ديد كه آيا اصل طلايي امر مطلق در اخلاق كانت هنوز در عصر شناور تلفن همراه مي تواند اعتبار و پايداري خود را به عنوان ميزان سنجش فعل انساني حفظ كند ! امروز قدرت ارسال فوري نامه هاي الكترونيك و حتي ديدن تصوير يكديگر در كمتر از چند ثانيه آن لذت هجر و فراق و سپس در پايان راهي دراز و پر سنگلاخ، آن وصل سنتي را در امواج حركتي پر جذر و مد ريخته است و چندان مي تكاند كه گويي دستاويزي براي ثبت بالاصاله آن نيست؛ سهل است كه آن لذت كلاسيك نيز بنا به تفسير فِراري دچار قبض و بسط نويي شده است! افراد به سبك غذاي آماده يا فست فود اسير رفع نيازهاي آني خويش اند و اساسا عشقبازي در اين زمانه هنر نيست كه كار هر عيار پيله وري است كه در دست خود اين شعبده نو را دارد. وجود خيالي انسان عصر تلفن همراه، از مرزهاي جغرافيايي پيدا و آشكار مي گريزد و مرز، حدود و شرايط زيستي متعارف انسان را به هندسه اي نامرئي در ميداني مغناطيسي پيوند مي زند كه اگر فقط آنتن داد در دسترس است و اگر نداد ناپديد!
مكان سيار و زمان نقال تلفن همراه، هويت انساني را به زمان و مكاني گره مي زند كه آغاز و انجامش خود همين انسان است و همين انسان نوزماني و نومكاني است كه منشاء و نقطه آغاز ارتباط با جهان و ديگران مي شود. همه چيز از او آغاز و به او ختم مي شود و شناسايي اين انسان جديد(با تلفن همراه اش) به روايت
فِراري در قالب علوم گذشته از اقتصاد و روانشناسي تا علم و فناوري تعريف نمي شود و خود نيازمند هستي شناسي ديگري است كه نه تنها اين حوزه ها را از نو تعريف كند كه خود او را نيز بايد باز تعريف كند. مولف در بخش ديگري از كتاب به دست پرداخته است؛ عضوي كه از ميان ساير اعضا بيشترين ارتباط را با تلفن همراه دارد. دست همان كه از حكمت يوناني تا خرد مدرن آن را به ابزار مطلق يا نماينده مطلق قدرت انسان ديروز تعبير كرده اند و ميكل آنژ آن را در تابلوي خلقت آدم واسطه ناسوت و لاهوت دانسته، امروز به كمال در تلفن همراه تبلور يافته و حضور دارد و شايد ناخواسته از اين روست كه در اغلب كشورها و به تعابير گوناگون به اين وسيله نو دستي گفته مي شود. دستي همان ربط جامعه شناسانه اين مقوله اُنتولوژيك است كه درگير با اشياء پيرامون ماست و واقعيات اجتماعي را تعيُّن مي بخشد.
اين شي شناسي بخش ديگر تامّل فِراري است كه او آن را متأثر از فلاسفه آلماني زبان و اتريشي به طور مشخص مباحث وجود شناسانه آلكسيوس ماينونگ، شاگرد فرانتس برنتانو و ميراث دار فلسفه پديدارشناسانه هوسرلي، به سه حوزه مصاديق فيزيكي كه همچون كوه و در و دشت در جغرافياي زمان و مكان پراكنده است، مصاديق خيالي يا فرضي همچون اعداد و فرضيه ها كه خارج از مقوله زمان و مكان است و مصاديق اجتماعي كه به خودي خود زمانمند نيست و به نشانه، ياد، ثبت مجازي بر روي وسايل و اذهان آدمي محدود شده و بنا بر اين زمانمند مي شود مانند ازدواج، طلاق، ختم، جشن، تعهد، قرارداد، شرط و ... تقسيم كرده است. در مورد اخير، اين قانون و اعتبار ماست كه به آنها جان مي دهد و ثبت مي كند و بنا بر اين، مقيد به زمان و مكاني معلوم مي شود. اگر يك نشانه شناس و يا يك هستي شناس در كيفيت شكل گيري اين ذوات اجتماعي تحقيق نكند، نمي توان آنها را تحصيل و ادراك كرد و با كاوش اوست كه اين مصاديق جان مي گيرد و ظاهر مي شود.
فِراري مي پرسد تلفن همراه در اين ميانه چه كاره است و در ثبت و تشكيل نشانه هاي اجتماعي چه نقشي داراست ؟ نويسنده خود به اين پرسش پاسخ مي دهد كه تلفن همراه وسيله اي است استعلايي و نقش آن فراهم آوردن حداكثر زمينه ها و شرايط براي پديد آمدن و شكل گيري اين مصاديق اجتماعي است. مفهوم ترانساندانس در فرهنگ شرقي و اسلامي ما دايره اي وسيع تر و كيفي تر (الزاما نه شفاف) از معادل آن در فرهنگ غرب دارد و تعريف او در اين باب محدود به تجربه و مفهوم غربي ترانساندانس يعني عبور از است. اگر فِراري مي دانست كه در عرفان اسلامي و شرقي، جمع ميان غيبت و حضور ممكن است و گاه يكي به معناي ديگري است (متي غِبتَ حتي تحتاجَ الي دليل يدُل عليك ـ مناجات عرفه ـ ) شايد مي توانست تفسير وسيع، روشن و كامل تري از اين فناوري نو به دست دهد. به باور فِراري، تلفن همراه، زمينه همه مصاديق اجتماعي از سينما، تلفن، راديو، دوربين، ضبط، تلويزيون، ايميل، نمابر، اينترنت، كارت بيمه درماني و كارت هويت را در خود گرد آورده است. تلفن همراه تمامي ابزار نگارش و نوشتار را در خود دارد و علاوه بر آن، امكان ذخيره هر نوع نگارش، فيلم، صدا و نشانه اي در آن موجود است تا هر زمان نياز بود بتوان آن را بازيابي كرد.
فراتر از اين، حس انساني را نيز مي توان با آن ثبت نمود و با نشانه ها و شكلك هاي حسي، غم و شادي آدمي را در صندوقچه زمان محبوس كرد و بدان مكانت بخشيد... پس كاركردي استعلايي دارد. نويسنده از رويداد پيدايش تلفن همراه در زمانه ما به عصر پيامبري صدا و تصوير و نوشتار ياد مي كند كه گذشته ما را در حقيقت به آينده پيوند مي زند و جمله دريدا را به خاطر مي آورد كه چيزي خارج از متن وجود ندارد . او با دفاعي از تكستواليسم دريدايي در اين كتاب مي خواهد به ما نشان دهد كه از اين پس خارج از متن و نوشتار سنتي دنيايي هست كه بدون نوشتار و نشانه گذاري با وسايل آن، چيزي از جهان اجتماعي ما باقي نمي ماند. اُمبرتو اكو كه خود در زمره سرشناس ترين انديشمندان جهان امروز ماست در يادداشتي در نشريه ايتاليايي اسپرسو به كتاب فِراري پرداخته و موضوع آن را با توجه به تأثيري كه بر زندگي بشر امروز گذاشته و شيوه هاي رفتاري و زيستي (به ظاهر انتخابي) مردم را تعيين مي كند به عنوان سوژه اي فلسفي مورد بررسي قرار داده است. اكو به ويژه در صد صفحه ابتداي اين كتاب هيجان زده است، آن جا كه فِراري آنتروپولوژي تلفن همراه را به بحث مي كشد. در تلفن ثابت همه مي توانستند بدانند صاحب شماره هست يا نيست و امروز فقط اين صاحب كمپاني مخابراتي است كه از حضور جغرافيايي من و شما آگاهي دارد و بر آشكار و پنهان من و شما مسلط است!
|