به مناسبت روز احسان و نيكوكاري
نبض بيمار در دست عيادت
محبت كردن به بيماران ابزاري است كه استفاده از آن به بهبود وضعيت بيمار كمك مي كند
|
|
شايد عيادت كردن از دوست يا خويشاوندي كه در بيمارستان بستري است و اين عيادت واقعاً مي تواند موجب تغيير (بهبود) وضع وي بشود، برايتان كاري خسته كننده و يا نه چندان ضروري به نظر آيد.
تحقيقي كه اخيراً در اين باره انجام شده نشان مي دهد كه عيادت از بيمار بستري شده در بيمارستان، تأثيري را بر مغز بيمار مي گذارد كه به بهبودي او كمك مي كند.
ترجمه: ملك دخت قاسمي نيك منش
عواطف تأثير نيرومندي بر سلامت بيمار دارند. داشتن رابطه نزديك با يك دوست، خويشاوند يا همسر مي تواند نيمي از خطر ايست قلبي را در بيماراني كاهش دهد كه بيماري قلبي دارند؛ حال آن كه نداشتن يك همدم و همراز صميمي، بيمار را در وضعيت خطرناكتري؛ يعني حمله هاي قلبي قرار مي دهد.
همين طور هم، داشتن عواطف مثبت مقاومت بيمار را در برابر بيماري ها افزايش مي دهد.
امروزه دانشمندان دليل چنين امري را كشف كرده اند.
به نظر مي آيد كه دليل اين امر، در گروهي از سلول هاي مغز نهفته باشد كه به نرون هاي انعكاسي (سلول هاي عصبي انعكاسي) شناخته شده اند.
اين سلول ها وقتي فعال مي شوند كه احساس يا عاطفه اي در ما برانگيخته شود،اما فعاليت آنها وقتي بيشتر مي شود كه ما شاهد و ناظر احساساتي شدن كساني باشيم كه با آنان همدلي و همنوايي داشته باشيم و همين خود منجر به برانگيختن احساسات و عواطف ما خواهد شد و ما را تحت تأثير همان حال و هوا و روحيه آنان قرار خواهد داد.
از همين روست كه عيادت ما از دوست يا خويشاوند بيماري كه دوستش داريم موجب مي شود كه هم ضمن ملاقات و هم پس از آن، اين سلول هاي انعكاسي احساسات مشابهي را در مغز بيمارمان برانگيزند، روحيه آنان را بالا برد و موجب شود كه بيمار احساس بهبودي كند.
سلول هاي انعكاسي ، ما را قادر مي سازند تا از يكديگر تأثير بگيريم، به همه حتي نوزادان امكان مي دهند تا علائم و نشانه هاي عاطفي را از همديگر دريافت كنيم.
دكتر ميتو رات كليف، مربي ارشد فلسفه در دانشگاه دورهام، مي گويد كه سلول هاي انعكاسي تا حد زيادي توضيح مي دهند كه چرا ما اين قدر تحت تأثير حركات، كارها و حالات روحي عمومي ديگران قرار داريم.
بودن با كسي كه چهره اي بشاش و لبي خندان دارد، نظير عيادت كننده اي در بيمارستان باعث مي شود كه سلول هاي انعكاسي مغز ما واكنش مشابهي را در مغز ما به وجود آورند و ما را به انجام حركات و حالاتي مشابه آنچه عيادت كننده از خود نشان مي دهد، هدايت كنند و حتي ما را به نشان دادن واكنش عاطفي مشابهي راهنما شوند.
همين طور هم، اگر با آدمي باشيم كه بدقلق است يا از لحاظ اجتماعي دست و پا چلفتي يا خشن، آن گاه همين سلول هاي انعكاسي ما را وادار مي كنند كه به مانند همان شخص رفتار كنيم.
بنا به گفته دانيل گولمن، نويسنده كتابي موسوم به هوشياري اجتماعي كه در آن سخن از دانش هاي نويني درباره حسن روابط و مناسبات اجتماعي انسان به ميان مي آورد، اظهار مي دارد كه سلول هاي انعكاسي عواطف ما را قادر مي سازند تا مثل يك بيماري مسري پراكنده شوند و به شخص امكان مي دهند تا به لحاظ روحي بر ديگران تأثير بگذارد، به ويژه اگر اين عواطف قوياً بيان يا ابراز شوند.
قوي ترين اين تأثيرگذاري ها يا تبادل عواطف و احساسات را كساني دريافت مي كنند كه بيشترين اوقات را با آنان به سر مي بريم. مثلاً هر روزه با آنها هستيم؛ به ويژه آنان كه بيشتر دوستشان داريم يا نگرانشان هستيم.
خصومت يا نفرت من فشار خون تو را بالا مي برد، شدت يابي مهر و محبت من عشق و محبت را در تو كاهش مي دهد.
بنا به تحقيقي كه دانشگاه كاليفرنيا انجام داده، ما انسان ها از لحاظ ژنتيكي به گونه اي خلق شده ايم كه با ديگران معاشرت و سازگاري داشته باشيم و همين خصيصه اجتماعي بودن ماست كه عامل اساسي در حفظ و بقاي انسان در دوران هاي پيش از تاريخ بوده.
در صورت نبودن سلول هاي انعكاسي، ايجاد ارتباط عاطفي با ديگران مشكل خواهد بود. در سال 2005، پژوهشگران دانشگاه كاليفرنيا دريافتند كه سلول هاي انعكاسي در كودكاني كه دچار اوتيسم يا در خودماندگي هستند(اختلال نادر و شديد رواني دوره كودكي كه قبل از سن 5/2 سالگي آغاز مي شود، تمايل مرضي به تمركز افكار روي شخص خود و داشتن آرزوهاي خيال بافانه و افسانه اي بر خلاف واقعيت همراه با كناره گيري شديد و دوري از آميزش با مردم) فعاليت كمتري دارند.
هرچه ميزان اوتيسم يا درخود ماندگي حادتر باشد، خاموشي (يا عدم فعاليت) سلول هاي انعكاسي بيشتر خواهد بود و همين نشان مي دهد كه چرا كودكان مبتلا به اوتيسم يا درخودماندگي در برقراري ارتباط با ديگران اين همه مشكل دارند.
اگر اين سلول هاي انعكاسي بتوانند موجب شاد شدن بيماران بستري در بيمارستان بشوند، پس مي توانند در بهبودبخشي به آنان نقش مثبتي داشته باشند.
راني ناتان، از انجمن واريته، اين ايده را كه عشق و محبت مي تواند در بهبود بيماري بيماران ما مؤثر باشد، تأييد مي كند. بنا به گفته دكتر ناتان، مؤسسه خيريه كودكان عضو انجمن واريته، سال گذشته بيمارستان واك بات را بنياد گذاشت، وي همچنين مي گويد، تأثير مثبت عيادت از بيماران بر كودكان، والدين و حتي كاركنان بيمارستان انكار ناپذير است.
محبت كردن به بيماران و مراقبت از آنان ابزارهايي هستند كه استفاده از آنها به بهبود وضعيت آنان كمك مي كند. اگر مي توانستيم اين ابزارها را به صورت دارو درآوريم، بي شك آنها را به صورت نسخه تجويز مي كرديم.
در عين حال، سرنزدن به بيماران مي تواند در بهبود آنان تأثير نامطلوبي داشته باشد.
دانيال گلمن مي گويد: اين كار، يعني عيادت نكردن از بيماران، نه تنها آنها را از فوايد اين ارتباطات محبت آميز محروم مي كند، بلكه احساسات آنان به علت همين محروميت از ملاقات هاي دوستانه و محبت آميز باعث فعال شدن همان بخش هايي از مغز مي شود كه تحريك آنها دردهاي جسماني (فيزيك) را پديد مي آورد.
بنابراين حتي اگر در عيادت خود از بيمار چيزي هم براي گفتن نداشته باشيد، همين حضور شما در كنار وي به قدر كافي موجب خشنودي و بهبودي اش خواهد شد.
|