پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۵
الزامات تدوين علوم انساني در بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي
با حاشيه نگاري علوم انساني توليد نمي شود
011106.jpg
متن زير، مشروح بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي است كه در دوم بهمن ماه امسال در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني ايراد شده است. حضرت آيت اللّه خامنه اي در اين ديدار با اشاره به پيشينه علوم انساني در ايران و غربت و انزواي آن - بويژه پيش از انقلاب - و ناآشنايي دست اندركاران تدوين علوم انساني با مباني فكري اسلامي و حتي ايراني در گذشته، اهميت اين بخش از علم را براي مردم و مسئولان يادآور شدند. ايشان همچنين به لزوم توجه به علوم پايه به عنوان ذخيره اي ارزشمند و پايان ناپذير براي جامعه اشاره و كار اين شورا را ارزشمند توصيف كردند و تأكيد نمودند موضوع تدوين كتب علوم انساني در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح شود و همچنين با حوزه علميه قم و مراكز بااهميت آن در اين خصوص ارتباط برقرار گردد تا اين مجموعه دي قيمت به عنوان منبع و مرجعي براي اساتيد علوم انساني در همه رشته ها مورد بهره برداري قرار گيرد.\ به همين مناسبت و به منظور بررسي بيشتر، سميناري از سوي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، با عنوان كنگره ملي علوم انساني؛ وضعيت امروز، چشم انداز فردا از سه شنبه تا پنج شنبه اين هفته در مركز همايش هاي بين المللي صدا و سيما برگزار شد. روزنامه همشهري با توجه به اهميت بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني، سخنان منتشر نشده ايشان را منتشر مي كند.

علوم انساني؛ غريب و منزوي
از برادران عزيز و اساتيد محترم كه امروز ما را در جريان فعاليتها و تلاشهاي مبارك خودشان گذاشتند، خيلي متشكرم. حرفهاي خوب را آقايان بيان كرديد؛ آنچه كه گفته شد، حرفهاي درستي بود، مكنونات قلبي بنده هم در مورد علوم انساني همين هاست. من فقط چند جمله اي را به عنوان تأييد اين كاري كه آقايان مي كنيد، عرض بكنم. علوم انساني حقيقتا در كشور ما غريب و منزوي است. اين، واقعيت قضيه است. اين نكته را از اوائل انقلاب هم دوستان دلسوزي - چه در دانشگاه، چه در حوزه- احساس كردند. مسبوقيد كه در قم يك مجموعه اي با كمك اساتيد دانشگاه جمع شدند تا كارهايي را در زمينه علوم انسانيِ ريشه گرفته در باورها و مباني اسلامي تهيه كنند؛ منتها كارهاي ابتدايي و اوّلي بود. اگر آن همت و آن تلاش در طول اين بيست و چند سال ادامه پيدا مي كرد، ما امروز از اين جهت وضع بهتري داشتيم؛ اما ادامه پيدا نكرد. از سال 74 كه مسئله اسلامي شدن دانشگاه ها پيش آمد و آقاي دكتر گلشني با زحمات مشكورِ خودشان اين مجموعه را راه اندازي كردند، در واقع يك همت جديدي پشت سر اين كار گذاشته شد و اميدهايي به وجود آمد. ما بايد اين اميدها را هر چه بيشتر كنيم.
ناآشنايي با علوم انساني
علت غربت علوم انساني در دانشگاه هاي ما اين است كه آن وقتي كه علوم انساني وارد كشور شد، مجموعه هاي فكري و علميِ معتقد به اسلام، با اين علوم به شكل علم آشنايي نداشتند؛ البته غير از فلسفه و تاريخ و ادبيات و اين چيزهايي كه بوميِ كشور ما بود. رشته هاي متعددي از علوم انساني مثل جامعه شناسي، مثل روان شناسي و بسياري از رشته هاي ديگرِ آن، پديده هاي جديدي براي كشور ما بود. كساني هم كه متصدي و مباشر اين كارها بودند، غالبا كساني نبودند كه اعتقاد به مباني اسلامي داشته باشند. حقيقتا غربي ها روي اين مسائل كار كرده بودند؛ كارهاي مدوّن و علمي و سروته دار ارائه كردند و اينها هم روي آن سهل گرايي و آسان پذيري، همت و تلاش نكردند تا اين علوم را بر پايه مباني بومي - حالا اسلامي اگر نبود، لااقل بر مبناي تفكرات و فرهنگ ايراني - بنا كنند. با سهل گرايي، علوم انساني را گرفتند و ترجمه كردند، كه تا امروز ادامه پيدا كرده.
تبيين اهميت علوم انساني
ما بايد هم در حوزه فرهنگ عمومي مردم و برداشت و اعتقاد و باور عمومي مردم، هم در مورد خاصِ باور مسئولان، اهميت علوم انساني را روشن كنيم. هم مردم بايد بفهمند علوم انساني مهم است، تاريخ مهم است، ادبيات مهم است، فلسفه مهم است، روان شناسي مهم است - با اين وضع حاكم بر ذهنيت جامعه دانشگاهي ما و فرهنگ عمومي مردم، طبيعي است كه جوان و دانشجوها بروند سراغ همان چيزهايي كه كاربرد روزانه دارد: پزشكي و مهندسي و رشته هاي علمي و فني اي كه جديدا به وجود آمده و غالبا قابل تبديل به پول و گذران زندگي هم هست. اين، چيز روشني است. بايد اهميت علوم انساني را بفهمند و بايد امتيازاتي در فراگيري علوم انساني و تخصص در علوم انساني در نظر گرفته بشود، كه براي عموم و براي جوان هاي ما جذاب باشد - هم مسئولان ما بايد به اهميت علوم انساني توجه كنند.
بي توجهي به علوم پايه
من درباره علوم پايه يك وقتي گفتم - آن جا علوم انساني را هم البته گفتم؛ منتها تكيه ما روي علوم پايه بود - كه در كشور ما علوم پايه، كه مبناي تحول علمي در هر كشور است، در درجه دوم قرار گرفت! علوم كاربردي روزانه مثل پولي است كه انسان در جيبش مي گذارد و خرج مي كند؛ در حالي كه علوم پايه مثل ذخيره اي است كه در بانك مي گذارد؛ پشتوانه اي است كه انسان براي ثروتش دارد و توليدكننده است. اين، در حاشيه قرار گرفته، اما چيزهايي كه حكم پول توي جيب را دارد كه انسان خرج مي كند و بالفعل هست، مورد توجه قرار گرفت. علوم انساني هم همين طور است. علوم انساني براي جامعه جهت دهنده است؛ فكرساز است؛ حركت يك جامعه، مسير يك جامعه، مقصد يك جامعه را مشخص مي كند. اين، خيلي مهم است. يقينا انسان از روي حدس مي تواند بداند و يقين كند كه دستهاي فعال در سياستهاي بين المللي روي اين مسئله كار كرده اند كه كشورها را به همين خرج روزانه سرگرم كنند، تا آنها را از كارهاي اساسي و از آن چيزهايي كه مي تواند جهت آنها را مشخص كند و فرهنگ مستقل آنها را بارور كند، معرض كنند. لذا داخلي ها هيچگونه همتي نكردند، تلاشي نكردند، آنها هم كه ديدند زمينه اين است، عمل كردند. بنابراين بايد مسئولان هم اهميت علوم انساني را بفهمند. وقتي اين معرفت و باور به وجود آمد، كار شما آسان خواهد شد.
كار باارزشي صورت گرفته
من في الجمله گزارشهايي را كه در زمينه كار اين مجموعه در اختيارم قرار گرفت، ملاحظه كردم. كاري كه انجام گرفته، بسيار كار باارزشي است. من واقعا بايد از آقاي دكتر گلشني كه از اول كار دامن همت به كمر زدند و دنبال اين قضيه بوده اند - تا حالا هم چند بار با من در طول اين چند سال راجع به اين كار صحبت كرده اند - تشكر كنم؛ و همچنين از آقايان محترم و دوستاني كه با ايشان همكاري كرده اند. اين كار را دنبال كنيد و مؤسسه سمت بايد با اين مجموعه همكاري كند؛ يعني بالاخره مركز نشر كتابهاي دانشگاهي بايستي براي اين كار، وزني قائل بشود و اينجا را پشتوانه و عقبه خود بداند.
توجه به مباني فكري اسلامي
حالا شما رو به تأليف، توليد كتاب و توليد مباني و فكر آورده ايد. اين، خيلي چيز باارزشي است، بايد هم همين طور بشود. يعني با حاشيه زني (حاشيه بزنيم كه اينجايش غلط است، اينجايش درست است) نمي شود علوم انساني را درست كرد؛ چون مبناي علوم انساني غرب، مبناي جهان بيني غرب است؛ فكر غربي و فكر مادي است. لذا طبيعتا همين روبناهاي سكولار - كه آقايان گفتند - از آب در مي آيد. نتيجه آن مبنا همين است؛ غير از اين نيست. مباني، بايد مباني فكري اسلامي و فرهنگ اسلامي باشد، تا آن وقت آنچه كه از او مي رويد و در اختيار پژوهنده قرار مي گيرد و بعد در اختيار محصل قرار مي گيرد، يك چيز اسلامي باشد؛ اين روشن است. بنابراين، كتاب هاي مؤسسه و كتاب هاي درسي، رابطه لازم را بايد با اين مجموعه شما ايجاد كنند.
011142.jpg
طرح موضوع در شوراي انقلاب فرهنگي
شوراي انقلاب فرهنگي را هم خود آقاي دكتر گلشني - كه در آنجا حضور دارند و بعض ديگر از آقايان - در جريان قرار بدهند؛ يعني يكي از موضوعاتي كه شايسته است در جلسات متعدد شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورد بحث و تعقيب قرار بگيرد، همين موضوع است. اين را واقعا در آنجا مطرح كنيد و اين باور را در مجموعه آنجا كه رؤساي سه قوه جمعند، به وجود بياوريد؛ چون ممكن است يك جاهايي قانونگذاري بخواهد، يك جاهايي بودجه بخواهد. لازم است كه آنها در جريان قرار بگيرند و اهميت اين موضوع را بدانند.
لزوم ارتباط با قم
توصيه بعدي من، ارتباط با قم است. خوشبختانه من مي بينم كه آقاي پارسانيا و آقاي رجبي - كه ساكن قم هستند و با حوزه ارتباط مستمر مي توانند ايجاد كنند - مي توانند اين مجموعه را با قم مرتبط كنند. بخصوص آقاياني كه در قم هستند و با مؤسسه آقاي مصباح و مجموعه هاي علمي فعال قم -كه حقيقتا مجموعه هاي دي قيمتي هستند - ارتباط دارند، به نظر من مي توانند خيلي به شما كمك كنند. يك همكاري درستي را تعريف كنيد و از آن مجموعه هاي علمي استفاده بشود، تا بتوانيم ان شاءاللّه در آينده يك چشم انداز اميدبخشي داشته باشيم.
ايجاد منابع براي اساتيد
ده سال، زمان زيادي است كه شما صرف كرده ايد؛ حالا ان شاءاللّه يك مقطع جديدي - گفتيد يك همايشي خواهيد داشت - را تعريف كنيد براي اينكه محصول كار اين جمع كه قاعدتا محصول باارزشي خواهد بود، به بازار كار بيايد. البته اين فصلنامه و امثال اينها كارهاي باارزشي است؛ بنده به اين طور كارها اعتقاد دارم؛ اين نقد و انتقاد و نوشتن و فرستادن و پس فرستادن خوب است، ليكن علاوه بر اين كارهايي كه حتما لازم است و انجام مي گيرد، يك حركت كلاني بايد انجام بگيرد؛ بالاخره محصول كار آقايان و مجموعه اساتيدِ همكار شما و آنچه كه در حوزه قم به اين ملحق خواهد شد، بايد بتواند به بازار كار علمي بيايد يا كتاب درسي بشود، يا لااقل مرجع اساتيد علوم انساني در همه رشته ها و در همه بخشها قرار بگيرد، كه بتوانند مراجعه كنند.آن استادي كه مي خواهد شاگرد خودش را بر اين پايه پيش ببرد و بالا بياورد، مرجعي داشته باشد؛ بتواند كارهايي را انجام بدهد.
خوشبختانه كارهاي خوبي دارد انجام مي گيرد. آنهايي كه من اطلاع دارم اين است كه كارهاي خوبي - چه در زمينه فلسفه، چه در زمينه تاريخ، چه در زمينه ادبيات - دارد انجام مي گيرد، كه همه اينها مي تواند پشتوانه اين مركز باشد و اين مركز خود را موظف بداند براي فراهم كردن مواد لازم براي كتاب؛ منبع علمي، مرجع علمي، كه ديگران بتوانند كتاب بنويسند، يا خودِ اين مجموعه بخواهد از افراد كه بنويسند و بنويسند؛ منبع علمي فراهم بكنند.
به هر حال ما مجددا از آقايان تشكر مي كنيم و اميدواريم كه خداوند شما را تأييد كند و اگر چند سال ديگر زنده مانديم، آثار علمي شما را ان شاءاللّه مشاهده كنيم.

رويارويي مسيحيان و مسلمانان با مدرنيته
مدرن شدن يا غربزدگي
تفاوت اساسي مواجهه مسيحيان و مسلمانان با تمدن مدرن در آن است كه مسيحيان در اثر اين مواجهه دچار آگاهي كاذب شدند؛ زيرا دنيوي شدن مسيحيان، هويت ديني آنان را مي ستاند و شخصيت غيرديني را جايگزين آن مي كند
داود مهدي زادگان - بحث درباره رابطه اسلام و غرب ، صرف نظر از پيش فرض هاي مدرنيستي، با بحث درباره رابطه اسلام و شرق تفاوتي ندارد. به تعبير ديگر، اگر بخواهيم از افق ديد اسلام به موضوع شرق و غرب بنگريم، اين موضوعات مدخليتي در برقراري ارتباط ميان انسان و اسلام ندارد. آيين اسلام، نه ديني عربي است و نه ديني شرقي يا غربي تا از رابطه آن با غرب بحث شود. خطابات قرآني معطوف به ذات و روح انسان است. در هيچ جا از كتاب آسماني قرآن، انسانٍ مقيد به قيدي و موصوف به وصف خاصي به اسلام دعوت نشده است.ما اين نوع رابطه ميان اسلام و انسان را رابطه وجداني يا رابطه آزاد مي ناميم. در اين نوع رابطه، انسان با تمام سرمايه هاي ذاتي خود، بدون هرگونه وصف و قيدي كه براي خود يا طرف مقابل قائل است، به طور مستقيم با اسلام مواجه مي شود. او در اين رابطه وجداني با اسلام ممكن است ايمان بياورد يا نياورد.
اين رابطه، گاه آزاد و وجداني نبوده است؛ يعني رابطه ميان انسان و اسلام با ملاحظه قيد و وصفي در انسان يا اسلام مورد بحث قرار گرفته است. در اين صورت رابطه مستقيم نخواهد بود، بلكه ارتباط با ملاحظه آن قيد و وصف برقرار مي گردد.
سكولاريزاسيون و غرب زدگي؛
وحدت يا تشابه؟
بحث درباره پديده سكولاريزاسيون مجال گسترده اي را مي طلبد ؛ اما به طور كلي، سكولاريزاسيون به فرآيند شكل گيري وضعيتي خاص براي جوامع بشري نسبت به اشياء و موجودات اشاره دارد. در ترجمه اين واژه اروپايي، معادل هاي مختلفي پيشنهاد شده است كه هر يك بر جنبه هاي خاصي از لوازم مفهوم سكولاريزاسيون دلالت دارد؛ معادل هايي مانند فرآيند دنيوي شدن ، عقلاني شدن ، عرفي شدن ، عادي شدن ، نهادينه شدن ، امروزي شدن ، اين جهاني و زماني شدن ؛ يعني انسان در اثر سلسله اي از عمليات فكري و عملي به برقراري رابطه اي نسبي با موجودات عالم (خدا، طبيعت، جامعه و فرد و تاريخ) مي پردازد كه جوهره اين نسبتِ جديد بر دنيويت، گونه خاصي از عقلانيت، عرفي شدن و عصري شدن استوار است.
اروپاييان، سكولاريزاسيون را به همين معنا تفسير كرده اند. همان گونه كه ملاحظه مي شود در اين معاني، مفهوم غربي شدن نهفته نيست تا چه رسد به اينكه بر معناي غربزدگي دلالت كند. مراد آنان از سكولاريزاسيون اين نيست كه مي خواهند فرآيندي از غربي شدن را محقق كنند، بلكه عقيده شان بر آن است كه مي خواهند مراتب به روز بودن و امروزي بودن و دنيوي شدن را سtپري كنند. اما جوامع غيراروپايي، كه تجربه سكولاريزاسيون ذاتي آنها نبوده و در فضاي بيرون با اين تجربه روبرو و به آن علاقه مند شدند، سكولاريزاسيون را به معناي فرآيند غربي شدن گرفتند؛ يعني علاقه مندان به پديده هاي سكولار براي تفهيم جوامع غيراروپايي خود از واژه غرب و غربي استفاده كردند تا فرهنگ و تمدن مطلوبشان را به طور عيني نشان دهند؛ بنابراين در ذهن آنان سكولاريزاسيون مترادف با غربي شدن اخذ شد. آنان، در مقام تفسير معناي متجدد شدن گفتند كه مانند غربي ها دولت مدرن تاسيس كنيم، حزب تشكيل دهيم، روزنامه چاپ كنيم، آموزش و پرورش جديد داشته باشيم و صنعت وارد كنيم.چنين تلقي اي از سكولاريزاسيون در نزد تجددخواهان ايراني پيامدهاي خاصي داشت كه بر آيند آن مدرن شدن و سكولار شدن به معنايي كه خود غربي ها اراده مي كنند، نبود؛ زيرا متجددان ايراني نمادهاي عيني مدرنيته (خط، زبان، ساختمان ها، پوشاك، حركات و سكنات قابل رؤيت و مصنوعات مادي) را نشانه رفتند. بدين ترتيب، انديشه و ذهنيت انسان غربي، كه عقبه و سرچشمه عينيت هاي غربي بود، از چشم متجدد ايراني و به تبع او از چشم ايرانيان، پنهان ماند. اين پوشيدگي باعث شد كه جامعه ايراني با ذات و جوهر مدرنيته ارتباط نزديك برقرار نكند. براي همين است كه تجددطلبان ايراني، در عصر پهلوي، ترجمه انديشه مدرن را چندان جدي نگرفتند. اما بعد از انقلاب اسلامي تا اندازه اي به نقص بزرگشان پي بردند.
بسياري از غرب گرايان ايراني سرمست از اين بودند كه دولت مدرني به نام پهلوي تاسيس شده كه مي تواند، با اقتدار تمام، موانع غربي شدن را از سر راه بردارد. آنان اقدامات دولت جديد را جزئي از برنامه سكولاريزاسيون به شمار مي آورند. اما به تدريج با به ثمر رسيدن اين گونه اقدامات و آشكار شدن نتايج آن در دهه هاي 30 و 40، گروه اندكي از روشنفكران دلسوخته و وطن خواه مانند سيد فخرالدين شادمان و جلال آل احمد پي به اشكال اساسي سكولاريزاسيون ايراني بردند. برداشت آنان از برنامه مدرن سازي در ايران آن بود كه چنين اقداماتي سر از غربزدگي درمي آورد. به زعم آنان سكولاريزاسيون در ايران مترادف با غربزدگي است و نه حتي غربي شدن . اما بسياري از غرب گرايان ايراني هيچ التفاتي به اين گونه هشدارهاي روشنفكران نكردند و در برابر سانسور دولتي از خود عكس العملي نشان ندادند، بلكه برخي از روشنفكران در همان زمان (دهه 40) بر اين باور بودند كه به هر حال غربزدگي جزئي از سرنوشت تاريخي ما است و به همين دليل نمي توان كسي را ملامت كرد، اگرچه توجه دادن به ماهيت غربزدگي يك هوشياري تاريخي جسورانه و شجاعانه است.
نتايج رويارويي ناهمزمان مسلمانان و مسيحيان با تمدن مدرن
در پاسخي كلي مي توان گفت كه ظاهر امر آن است كه مسيحيان زودتر از مسلمانان به مرحله رشد و ترقي علمي و تكنولوژيكي رسيده اند و مسلمانان هنوز در مرحله گذار به سر مي برند. نتيجه آنكه امروزه مسيحيان جزو كشورهاي پيشرفته اند و مسلمانان در زمره كشورهاي توسعه نيافته. اما حقيقت پيچيده تر از چيزي است كه در تحليل اوليه خود را نشان مي دهد. مسيحيت خيلي زودتر از اسلام در معرض تصرف انديشه مدرن قرارگرفت. از آنجا كه جوهره تصرف مدرن در دنيويت و اين جهاني شدن (سكولاريزاسيون) است، لاجرم مسيحيان خيلي زودتر از مسلمانان سير دنيوي شدن را سپري كردند.
مسيحيت هنگامي به مثابه دين الهي تلقي مي شود كه جوهره و ساحت قدسي خود را از دست نداده باشد؛ زيرا خداوند سبحان، مقدس و پاك و منزه از زخارف مادي و دنيوي است. بدين ترتيب چگونه مي توان دين دنيوي شده را به خداوند متعال نسبت داد؟ دين خداوند مصون از هرگونه آلودگي دنيوي است. دين دنيوي شده پيام هاي معنوي اش را به تدريج از دست مي دهد؛ زيرا چنين ديني معطوف به دنياست و اگر هم دعوت به آخرت كند، دعوتش را جدي نمي گيرند. در نتيجه مسيحيان، پيرو قداست زدايي از دين، با بحران معنويت مواجه شده اند؛ زيرا مفسران مدرن از پي تجربه ديني شان هيچ پيامي از عالم قدسي براي مسيحيان عصر جديد به ارمغان نمي آورند.
تفاوت اساسي مواجهه مسيحيان و مسلمانان با تمدن مدرن در آن است كه مسيحيان در اثر اين مواجهه دچار آگاهي كاذب شدند؛ زيرا دنيوي شدن مسيحيان، هويت ديني آنان را مي ستاند و شخصيت غيرديني را جايگزين آن مي كند. در نتيجه مسيحيان سكولار تصور مي كنند كه ديني مي انديشند و عمل مي كنند. درحالي كه در واقع غيرديني مي انديشند. اما مسلمانان در اثر اين مواجهه ـ به ويژه با عنايت به تجربه مسيحيان، در حال كسب آگاهي صادق اند. توجه آنان به احياي شخصيت ديني و اسلامي شان حكايت از اين آگاهي صادق دارد. چه بسا مسلمانان، آنگاه كه به حد مطلوب از آگاهي صادق نايل شوند، همچون گذشته طلايه دار دانش و تمدن شوند.

دريچه
تدوين 110رشته ميان رشته اي علوم انساني
علي اصغر محمدي
110رشته ميان رشته اي علوم انساني تعريف شده كه كارگروه هاي مختلف در حال تعريف دروس و سرفصل هاي آن براي دانشگاه ها هستند.
وزير علوم، تحقيقات و فناوري صبح ديروز در آيين افتتاحيه كنگره ملي علوم انساني با اعلام اين مطلب گفت: با تعريف آنها مجوز تدريس در دانشگاه ها و حتي پژوهشگاه  صادر مي شود كه اين امر تحولي جدي در علوم انساني كشور ايجاد خواهد كرد. محمد مهدي زاهدي افزود: يكي از مشكلات علوم انساني در كشور ما اين است كه به طور تخصصي به آنها پرداخته نشده است، در حالي كه علوم فني و مهندسي به دليل توجه به همين عامل توانسته است رشد داشته باشد.
وي با اشاره به اينكه وزارت علوم از علوم انساني اسلامي، قومي و معنويت گرا حمايت مي كند، ادامه داد: پس از انقلاب شاهد حركت هاي علمي خوبي در كشور بوده ايم، اما متاسفانه علوم انساني از شتاب لازم برخوردار نبوده و از ساير رشته هاي علمي در كشور عقب مانده است. وزير علوم در ادامه با تاكيد بر اينكه علوم انساني مي تواند، بسترهاي لازم را براي رشد تمدن نوين ايراني- اسلامي فراهم كند، عنوان كرد: براي دست يافتن به اين هدف بايد پژوهش هاي علوم انساني در ارتباط مستمر با جامعه باشد و براي انطباق نيازهاي جامعه امروز و فرداي كشور، رشته ها و سرفصل هاي علوم انساني بازنگري دائمي و به روز شود. وزير علوم با بيان اينكه مطالعات بين رشته اي مغفول شده است، چرا كه مطالعات بين رشته اي مي تواند ميداني جديد در علوم انساني منطبق با نيازهاي جامعه بيافريند، افزود: بنابراين 110 رشته ميان رشته اي تعريف شده كه كارگروه هاي مختلف در حال تعريف دروس و سرفصل هاي آن براي دانشگاه ها هستند.زاهدي در ادامه با تأكيد بر اينكه بايد بستر لازم براي ايجاد تمدن و فرهنگ اسلامي را فراهم كنيم، افزود: در برنامه چشم انداز امروز و فردا بايد دانشگاه تمدن ساز اسلام را احيا كرده و توليد مجله هاي تخصصي در اين راستا تأكيد جدي دارد. مهدي گلشني، دبير اين كنگره نيز در اين آيين با اشاره به مهجور ماندن علوم انساني در قياس با علوم تجربي و پايه اظهار كرد: متاسفانه علوم انساني در كشور ما وارداتي بوده و با وجود پيشينه تاريخي انديشمندان فلسفي و ادبيات ايراني پس از رونق گيري علوم تجربي در غرب، علوم انساني مورد بي توجهي قرار گرفت.
رئيس پژوهشگاه مطالعات علوم انساني افزود: ايجاد حوزه هاي بين رشته ا ي در علوم انساني و تجربي تعامل ميان علوم را در جهت فرهنگ سازي و كمك به توسعه كشور افزايش مي دهد. گلشني، با اشاره به اين كه علوم انساني فرهنگ ساز است و در توسعه كشور و پيشرفت علوم تجربي نقش بسزايي دارد، گفت: غرب به اين نتيجه رسيده كه علوم انساني در پيشبرد اهداف موثر است به طوري كه در آمريكا و اروپا يك چهارم مقالات ISI مربوط به علوم انساني است.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با اشاره به اهميت ايجاد حوزه هاي بين رشته اي و اينكه علوم تجربي بار سنگيني از فلسفه و جامعه شناسي را حمل مي كنند، گفت: حوزه هاي بين رشته اي سبب تعامل علوم انساني و تجربي مي شود و در 15 سال اخير در كشورهاي غربي دنيا تعامل ايجاد شده به طوري كه دانشگاه آكسفورد دوره هاي چهار ساله فيزيك و فلسفه و دانشگاه شيكاگو رشته هاي بين علوم انساني و پزشكي را راه اندازي كرده اند اما در كشور ما اين گونه نيست.
گلشني با اشاره به فرمايشات مقام معظم رهبري در نشست با صاحب نظران علوم انساني گفت: بايد اهميت علوم انساني در باور عمومي مردم و مسئولان مشخص شود و تاريخ، ادبيات و فلسفه و روان شناسي از علوم با اهميت است لذا بايد امتيازاتي در فراگيري و كسب تخصص در علوم انساني در نظر گرفته شود.
وي در پايان خاطر نشان كرد: اميدواريم در اين كنگره با آشنايي هرچه بيشتر اهميت علوم انساني و كاربرد آن در توسعه علم سير تعامل بيشتر ميان اصحاب علوم انساني و علوم تجربي و علوم پايه داير شود. كنگره ملي علوم انساني كه صبح سه شنبه با پيام رئيس جمهور آغاز شد، امروز به كار خود خاتمه مي دهد.



انديشه
اجتماعي
سينما
علم
فرهنگ
شهرآرا
موسيقي
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |