|
|
متن زير، مشروح بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي است كه در دوم بهمن ماه امسال در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني ايراد شده است. حضرت آيت اللّه خامنه اي در اين ديدار با اشاره به پيشينه علوم انساني در ايران و غربت و انزواي آن - بويژه پيش از انقلاب - و ناآشنايي دست اندركاران تدوين علوم انساني با مباني فكري اسلامي و حتي ايراني در گذشته، اهميت اين بخش از علم را براي مردم و مسئولان يادآور شدند. ايشان همچنين به لزوم توجه به علوم پايه به عنوان ذخيره اي ارزشمند و پايان ناپذير براي جامعه اشاره و كار اين شورا را ارزشمند توصيف كردند و تأكيد نمودند موضوع تدوين كتب علوم انساني در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح شود و همچنين با حوزه علميه قم و مراكز بااهميت آن در اين خصوص ارتباط برقرار گردد تا اين مجموعه دي قيمت به عنوان منبع و مرجعي براي اساتيد علوم انساني در همه رشته ها مورد بهره برداري قرار گيرد.\ به همين مناسبت و به منظور بررسي بيشتر، سميناري از سوي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، با عنوان كنگره ملي علوم انساني؛ وضعيت امروز، چشم انداز فردا از سه شنبه تا پنج شنبه اين هفته در مركز همايش هاي بين المللي صدا و سيما برگزار شد. روزنامه همشهري با توجه به اهميت بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني، سخنان منتشر نشده ايشان را منتشر مي كند.
علوم انساني؛ غريب و منزوي
از برادران عزيز و اساتيد محترم كه امروز ما را در جريان فعاليتها و تلاشهاي مبارك خودشان گذاشتند، خيلي متشكرم. حرفهاي خوب را آقايان بيان كرديد؛ آنچه كه گفته شد، حرفهاي درستي بود، مكنونات قلبي بنده هم در مورد علوم انساني همين هاست. من فقط چند جمله اي را به عنوان تأييد اين كاري كه آقايان مي كنيد، عرض بكنم. علوم انساني حقيقتا در كشور ما غريب و منزوي است. اين، واقعيت قضيه است. اين نكته را از اوائل انقلاب هم دوستان دلسوزي - چه در دانشگاه، چه در حوزه- احساس كردند. مسبوقيد كه در قم يك مجموعه اي با كمك اساتيد دانشگاه جمع شدند تا كارهايي را در زمينه علوم انسانيِ ريشه گرفته در باورها و مباني اسلامي تهيه كنند؛ منتها كارهاي ابتدايي و اوّلي بود. اگر آن همت و آن تلاش در طول اين بيست و چند سال ادامه پيدا مي كرد، ما امروز از اين جهت وضع بهتري داشتيم؛ اما ادامه پيدا نكرد. از سال 74 كه مسئله اسلامي شدن دانشگاه ها پيش آمد و آقاي دكتر گلشني با زحمات مشكورِ خودشان اين مجموعه را راه اندازي كردند، در واقع يك همت جديدي پشت سر اين كار گذاشته شد و اميدهايي به وجود آمد. ما بايد اين اميدها را هر چه بيشتر كنيم.
ناآشنايي با علوم انساني
علت غربت علوم انساني در دانشگاه هاي ما اين است كه آن وقتي كه علوم انساني وارد كشور شد، مجموعه هاي فكري و علميِ معتقد به اسلام، با اين علوم به شكل علم آشنايي نداشتند؛ البته غير از فلسفه و تاريخ و ادبيات و اين چيزهايي كه بوميِ كشور ما بود. رشته هاي متعددي از علوم انساني مثل جامعه شناسي، مثل روان شناسي و بسياري از رشته هاي ديگرِ آن، پديده هاي جديدي براي كشور ما بود. كساني هم كه متصدي و مباشر اين كارها بودند، غالبا كساني نبودند كه اعتقاد به مباني اسلامي داشته باشند. حقيقتا غربي ها روي اين مسائل كار كرده بودند؛ كارهاي مدوّن و علمي و سروته دار ارائه كردند و اينها هم روي آن سهل گرايي و آسان پذيري، همت و تلاش نكردند تا اين علوم را بر پايه مباني بومي - حالا اسلامي اگر نبود، لااقل بر مبناي تفكرات و فرهنگ ايراني - بنا كنند. با سهل گرايي، علوم انساني را گرفتند و ترجمه كردند، كه تا امروز ادامه پيدا كرده.
تبيين اهميت علوم انساني
ما بايد هم در حوزه فرهنگ عمومي مردم و برداشت و اعتقاد و باور عمومي مردم، هم در مورد خاصِ باور مسئولان، اهميت علوم انساني را روشن كنيم. هم مردم بايد بفهمند علوم انساني مهم است، تاريخ مهم است، ادبيات مهم است، فلسفه مهم است، روان شناسي مهم است - با اين وضع حاكم بر ذهنيت جامعه دانشگاهي ما و فرهنگ عمومي مردم، طبيعي است كه جوان و دانشجوها بروند سراغ همان چيزهايي كه كاربرد روزانه دارد: پزشكي و مهندسي و رشته هاي علمي و فني اي كه جديدا به وجود آمده و غالبا قابل تبديل به پول و گذران زندگي هم هست. اين، چيز روشني است. بايد اهميت علوم انساني را بفهمند و بايد امتيازاتي در فراگيري علوم انساني و تخصص در علوم انساني در نظر گرفته بشود، كه براي عموم و براي جوان هاي ما جذاب باشد - هم مسئولان ما بايد به اهميت علوم انساني توجه كنند.
بي توجهي به علوم پايه
من درباره علوم پايه يك وقتي گفتم - آن جا علوم انساني را هم البته گفتم؛ منتها تكيه ما روي علوم پايه بود - كه در كشور ما علوم پايه، كه مبناي تحول علمي در هر كشور است، در درجه دوم قرار گرفت! علوم كاربردي روزانه مثل پولي است كه انسان در جيبش مي گذارد و خرج مي كند؛ در حالي كه علوم پايه مثل ذخيره اي است كه در بانك مي گذارد؛ پشتوانه اي است كه انسان براي ثروتش دارد و توليدكننده است. اين، در حاشيه قرار گرفته، اما چيزهايي كه حكم پول توي جيب را دارد كه انسان خرج مي كند و بالفعل هست، مورد توجه قرار گرفت. علوم انساني هم همين طور است. علوم انساني براي جامعه جهت دهنده است؛ فكرساز است؛ حركت يك جامعه، مسير يك جامعه، مقصد يك جامعه را مشخص مي كند. اين، خيلي مهم است. يقينا انسان از روي حدس مي تواند بداند و يقين كند كه دستهاي فعال در سياستهاي بين المللي روي اين مسئله كار كرده اند كه كشورها را به همين خرج روزانه سرگرم كنند، تا آنها را از كارهاي اساسي و از آن چيزهايي كه مي تواند جهت آنها را مشخص كند و فرهنگ مستقل آنها را بارور كند، معرض كنند. لذا داخلي ها هيچگونه همتي نكردند، تلاشي نكردند، آنها هم كه ديدند زمينه اين است، عمل كردند. بنابراين بايد مسئولان هم اهميت علوم انساني را بفهمند. وقتي اين معرفت و باور به وجود آمد، كار شما آسان خواهد شد.
كار باارزشي صورت گرفته
من في الجمله گزارشهايي را كه در زمينه كار اين مجموعه در اختيارم قرار گرفت، ملاحظه كردم. كاري كه انجام گرفته، بسيار كار باارزشي است. من واقعا بايد از آقاي دكتر گلشني كه از اول كار دامن همت به كمر زدند و دنبال اين قضيه بوده اند - تا حالا هم چند بار با من در طول اين چند سال راجع به اين كار صحبت كرده اند - تشكر كنم؛ و همچنين از آقايان محترم و دوستاني كه با ايشان همكاري كرده اند. اين كار را دنبال كنيد و مؤسسه سمت بايد با اين مجموعه همكاري كند؛ يعني بالاخره مركز نشر كتابهاي دانشگاهي بايستي براي اين كار، وزني قائل بشود و اينجا را پشتوانه و عقبه خود بداند.
توجه به مباني فكري اسلامي
حالا شما رو به تأليف، توليد كتاب و توليد مباني و فكر آورده ايد. اين، خيلي چيز باارزشي است، بايد هم همين طور بشود. يعني با حاشيه زني (حاشيه بزنيم كه اينجايش غلط است، اينجايش درست است) نمي شود علوم انساني را درست كرد؛ چون مبناي علوم انساني غرب، مبناي جهان بيني غرب است؛ فكر غربي و فكر مادي است. لذا طبيعتا همين روبناهاي سكولار - كه آقايان گفتند - از آب در مي آيد. نتيجه آن مبنا همين است؛ غير از اين نيست. مباني، بايد مباني فكري اسلامي و فرهنگ اسلامي باشد، تا آن وقت آنچه كه از او مي رويد و در اختيار پژوهنده قرار مي گيرد و بعد در اختيار محصل قرار مي گيرد، يك چيز اسلامي باشد؛ اين روشن است. بنابراين، كتاب هاي مؤسسه و كتاب هاي درسي، رابطه لازم را بايد با اين مجموعه شما ايجاد كنند.
طرح موضوع در شوراي انقلاب فرهنگي
شوراي انقلاب فرهنگي را هم خود آقاي دكتر گلشني - كه در آنجا حضور دارند و بعض ديگر از آقايان - در جريان قرار بدهند؛ يعني يكي از موضوعاتي كه شايسته است در جلسات متعدد شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورد بحث و تعقيب قرار بگيرد، همين موضوع است. اين را واقعا در آنجا مطرح كنيد و اين باور را در مجموعه آنجا كه رؤساي سه قوه جمعند، به وجود بياوريد؛ چون ممكن است يك جاهايي قانونگذاري بخواهد، يك جاهايي بودجه بخواهد. لازم است كه آنها در جريان قرار بگيرند و اهميت اين موضوع را بدانند.
لزوم ارتباط با قم
توصيه بعدي من، ارتباط با قم است. خوشبختانه من مي بينم كه آقاي پارسانيا و آقاي رجبي - كه ساكن قم هستند و با حوزه ارتباط مستمر مي توانند ايجاد كنند - مي توانند اين مجموعه را با قم مرتبط كنند. بخصوص آقاياني كه در قم هستند و با مؤسسه آقاي مصباح و مجموعه هاي علمي فعال قم -كه حقيقتا مجموعه هاي دي قيمتي هستند - ارتباط دارند، به نظر من مي توانند خيلي به شما كمك كنند. يك همكاري درستي را تعريف كنيد و از آن مجموعه هاي علمي استفاده بشود، تا بتوانيم ان شاءاللّه در آينده يك چشم انداز اميدبخشي داشته باشيم.
ايجاد منابع براي اساتيد
ده سال، زمان زيادي است كه شما صرف كرده ايد؛ حالا ان شاءاللّه يك مقطع جديدي - گفتيد يك همايشي خواهيد داشت - را تعريف كنيد براي اينكه محصول كار اين جمع كه قاعدتا محصول باارزشي خواهد بود، به بازار كار بيايد. البته اين فصلنامه و امثال اينها كارهاي باارزشي است؛ بنده به اين طور كارها اعتقاد دارم؛ اين نقد و انتقاد و نوشتن و فرستادن و پس فرستادن خوب است، ليكن علاوه بر اين كارهايي كه حتما لازم است و انجام مي گيرد، يك حركت كلاني بايد انجام بگيرد؛ بالاخره محصول كار آقايان و مجموعه اساتيدِ همكار شما و آنچه كه در حوزه قم به اين ملحق خواهد شد، بايد بتواند به بازار كار علمي بيايد يا كتاب درسي بشود، يا لااقل مرجع اساتيد علوم انساني در همه رشته ها و در همه بخشها قرار بگيرد، كه بتوانند مراجعه كنند.آن استادي كه مي خواهد شاگرد خودش را بر اين پايه پيش ببرد و بالا بياورد، مرجعي داشته باشد؛ بتواند كارهايي را انجام بدهد.
خوشبختانه كارهاي خوبي دارد انجام مي گيرد. آنهايي كه من اطلاع دارم اين است كه كارهاي خوبي - چه در زمينه فلسفه، چه در زمينه تاريخ، چه در زمينه ادبيات - دارد انجام مي گيرد، كه همه اينها مي تواند پشتوانه اين مركز باشد و اين مركز خود را موظف بداند براي فراهم كردن مواد لازم براي كتاب؛ منبع علمي، مرجع علمي، كه ديگران بتوانند كتاب بنويسند، يا خودِ اين مجموعه بخواهد از افراد كه بنويسند و بنويسند؛ منبع علمي فراهم بكنند.
به هر حال ما مجددا از آقايان تشكر مي كنيم و اميدواريم كه خداوند شما را تأييد كند و اگر چند سال ديگر زنده مانديم، آثار علمي شما را ان شاءاللّه مشاهده كنيم.