پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۵
با پيشنهاد 21 اثر جهاني براي انتخاب عجايب هفتگانه جديد
جاي ايران خالي است
011109.jpg
ايران به واسطه پيشينه باستاني و ارزشمند تاريخي خود واجد آثار و ابنيه معتبر و شناخته شده اي است كه معرف تاريخ و فرهنگ ايران در سطح جهان هستند و در ذهن جهانيان آشنا با ايران نام اين آثار تداعي كننده افتخار و اعتبار سرزمين ارزشمند ماست. در اين زمينه آنچه باعث توجه و معرفي بهتر خواهد بود ثبت جهاني آثار باستاني و تاريخي است تا به واسطه آن بتوان ضمن بهره مندي از امتيازات اعطايي از جانب سازمان يونسكو و كسب اعتبار در اين زمينه به ارتقاي جايگاه آثار در سطح جهان اميدوار بود. صنعت توريسم سومين صنعت درآمدزا در سطح جهان است و كم  كاريهاي منجر به عدم ثبت آثار بيشتري از ايران در كنار غفلت از فرصت هاي جهاني در كنار اقدامات غيركارشناسي كه حريم همين تعداد آثار ثبت شده محدود را نيز مورد تعرض قرار مي دهد نكاتي هستند كه نياز به دقت، تأمل و توجه بيشتر و اتخاذ ديپلماسي فعال تري در اين زمينه دارند.هفت اقليم فرهنگ و تمدن ايراني لياقت سهمي بيشتر در عرصه جهان را دارد؛ لياقتي كه با سعي و تلاش به آن خواهيم رسيد.
فرشيد خداداديان
پس از پايان جنگ جهاني اول بود كه ايده حمايت از هر نوع ميراث جهاني مطرح شد و مدتها بعد بود كه در شانزدهم نوامبر 1972 كنوانسيون حمايت از ميراث تاريخي و طبيعي جهان به تصويب سازمان ملل رسيد و سازمان آموزشي و علمي و فرهنگي سازمان ملل، يونسكو، مركزي را تحت عنوان ميراث جهاني داير كرد. مأموريت اين مركز در هشت بند تعريف شده است:
۱ - تشويق كشورهاي جهان به امضاي كنوانسيون ميراث جهاني و اطمينان از حفظ و نگهداري صحيح ميراث طبيعي و فرهنگي آنان
۲ - تشويق بخش هاي مختلف فعال در اين حوزه در كشورها براي نامزد كردن آثار طبيعي و فرهنگي كشورهايشان با توجه به ويژگي هاي ملي آن
۳ - تشويق كارشناسان كشورها به ارائه و تنظيم برنامه مديريتي براي اخبار و وضعيت سايت هاي ميراث جهاني
۴ - كمك به كشورهايي كه اثر خود را به ثبت رسانده اند براي آموزش نيروي متخصص در نگهداري آثار و توسعه مراكز حفاظتي از آثار با توجه به تكنولوژي هاي پيشرفته
۵ - ساخت مراكز امدادرساني سريع براي ميراث جهاني در زمان وقوع حوادث
۶ - حمايت از مراكزي كه فعاليت هاي عمومي در زمينه نگهداري و آموزش نحوه حفاظت از آثار به افراد آموزش مي دهند
۷ - تشويق هر منطقه براي جلب توجه ساكنين آن به حفظ و نگهداري ميراث جهاني
۸ - تشويق كشورهاي بين المللي براي حمايت و حفاظت از ميراث طبيعي و جهاني
يونسكو با تأمين اعتبار مرمت و نگهداري آثار ثبت شده جهاني وظايفي را نيز براي كشورهاي واجد آن آثار تعريف مي كند كه كشورها مؤظف به انجام و رعايت آن وظايف مي كنند. با توجه به محاسن ثبت جهاني آثار از جمله مباحث مربوط به مرمت و نگهداري و تبليغات و معرفي كه طبيعتاً اقبال و توجه جهانگردان و رونق صنعت توريسم را به دنبال خواهد داشت به نظر مي رسد اتخاذ ديپلماسي فعال در اين زمينه مي تواند بسيار تأثيرگذار باشد.
وقتي به سير تاريخي ديپلماسي فعالان و متوليان امر در زمينه تلاش براي ثبت آثار ايراني در فهرست جهاني توجه مي كنيم فترتي بيست و چند ساله را شاهديم كه فارغ از دلايل خواسته و ناخواسته مؤثر در آن بدون شك تأمل و بررسي در آن به منظور برنامه ريزي بهتر براي آينده را ضروري مي كند.
در مقطع نخست سال 1358 خورشيدي شاهديم كه سه اثر ايراني موفق به ثبت جهاني شده اند.
معبد چغازنبيل شوش وزيگورات شكوهمند تمدن ايلام، بناي ارزشمند هخامنشي تخت جمشيد و ديگر، ميدان نقش جهان، يادگار حكمرانان صفوي در پايتخت شان اصفهان نصف جهان، آثار سه گانه ايراني بودند كه اين شانس را يافته  بودند تا قبل از ساير آثار ايراني به ثبت جهاني برسند.تا سال 1358 تنها اين سه اثر بودند كه در يونسكو به عنوان ميراث جهاني واجد شناسنامه شده  بودند. بروز انقلاب اسلامي و پس از آن جنگ تحميلي و مسائل داخلي و خارجي باعث شد از اين سال شاهد دوران فترتي بيست و چند ساله در زمينه ثبت آثار باشيم.
براساس اعلام مسئولان ايراني از آن مقطع به بعد حداقل هفده اثر براي ثبت به يونسكو معرفي شده اند اما از آن ميان تنها محوطه تخت سليمان توانست در سال 1380 به ثبت جهاني برسد.
عليرغم اقبال دوباره داخلي به مقوله ميراث فرهنگي، اين بار قوانين و مقررات جديد يونسكو بود كه سد راه ثبت بيشتر آثار ايران در فهرست جهاني گرديد. يك سال پس از ثبت جهاني تخت سليمان يونسكو شيوه نامه جديدي تصويب كرد كه براساس آن سالانه تنها سي اثر مي توانستند به ليست  جهاني اضافه شوند. تلاشهاي ايران در طي مدت سپري شده پس از صدور اين مقررات جديد منجر به ثبت سه اثر ديگر شد. محوطه پاسارگاد، گنبد سلطانيه زنجان و كتيبه بيستون كرمانشاه سه اثري بودند كه سهم ايران در ليست ميراث جهاني را به عدد هفت رساندند.
همانگونه كه پيشتر آمد ثبت يك اثر در ميراث مشترك تنها يك حركت تبليغاتي نيست و امتيازاتي را براي كشور صاحب اثر به همراه خواهد داشت و البته تعهداتي جهاني را نيز براي آن كشور خواهد آفريد.در اين رابطه همان گونه كه در مسئله ميدان نقش جهان ديديم، حفظ حريم ميدان، برنامه ريزان شهري را مجبور به تعديل برج جهان نما و در مسئله آبگيري سد سيوند نيز بايد مواظب حريم ديگر اثر ثبت شده جهاني خود يعني محوطه پاسارگاد باشيم تا نه تنها چالشي در اين زمينه به وجود نيايد بلكه عملكرد ما نيز باعث نشود ثبت ديگر آثار ايران در فهرست ميراث جهاني با اما و اگر همراه باشد!
فارغ از بعد معنوي و اعتبار تاريخي و فرهنگي حضور آثار ايران در ليست جهاني بدون شك در عرصه صنعت توريسم نيز واجد امتيازاتي است. دنياي امروز تنها نگاه احساسي و نوستالژيك به پيشينه خود ندارد و از مؤلفه هاي مختلف براي كسب درآمد و توسعه اقتصادي و ساختن فرداي بهتر استفاده مي كند. امري كه هيچ منافاتي نيز با افتخار و اعتبار به پيشينه ارزشمند تاريخي و فرهنگي مناطق مختلف ندارد و يكي از اين راهكارهاي درآمدزايي، بهره مندي از مزاياي اقتصادي و درآمدي صنعت توريسم با بهره مندي از معرفي جهاني آثار باستاني و تاريخي هر كشور است و تلاش بيشتر براي بالا بردن شمارگان آثار ارزشمند ايراني در ليست جهاني در اين زمينه  مي تواند بسيار مفيد باشد.
رويداد ديگر و البته جديدتري كه در عرصه ميراث فرهنگي و صنعت توريسم جهاني در حال انجام است ارائه طرحي براي انتخاب عجايب هفتگانه جديد جهان است. باغ هاي معلق بابل، مجسمه زئوس، معبد آرتيمس، مقبره ماسولوس در هاليكارناسوس، برج دريايي اسكندريه، مجمسه عظيم رودس و اهرام سه گانه مصر عجايب هفتگانه جهان در عصر باستان بودند و در اقدامي نوين يونسكو با چنين پيش  زمينه ذهني در تدارك معرفي عجايب هفتگانه جديد جهان است.
تلاش براي تعيين اين عجايب نوين ابتدا يك طرح تحقيقاتي بود كه در سال 1999 ميلادي توسط برنارد وبر محقق سوئيسي آغاز شد. او حدود دويست اثر تاريخي را براي انتخاب نهايي در اين زمينه كانديدا كرد اما فهرست بلند او نهايتاً  توسط يك گروه از باستانشناسان و با نظارت يونسكو به بيست و يك مورد كاهش يافت.
اين آثار عبارتنداز: آكروپوليس در يونان، الحمرا در اسپانيا، نگكور در كامبوج، مجسمه مسيح در برزيل، آمفي تئاتر كولوسوم در ايتاليا، جزيره شرقي شيلي، برج ايفل، ديوار چين، كليساي حاجياي صوفيه تركيه، معبد كيوميزو ژاپن ، كليساي كرملين روسيه، ماچوپيچو در پرو، قلعه نوشيوان اشتاين آلمان، پترا در اردن، اهرام چچن ايتزا در مكزيك، اهرام سه گانه مصر، مجسمه آزادي آمريكا، اپراي سيدني استون هنگ انگليس، تاج محل هند، تيمبوكتو در كشور مالي. نكته جالب در اين ليست اين است كه برخي از آنها همچون ماچوپيچوي پرو هنوز حتي به ثبت جهاني نيز نرسيده  اند. بديهي است براي گزينش نهايي اين ليست مؤلفه هاي زيادي مدنظر قرار گرفته است و جاي خالي نام ايران در اين ليست شايد به واسطه عدم معرفي مطلوب آثار آن براي كارشناسان جهاني باشد. تفاوت اساسي هفت گانه جديد جهان با عجايب هفتگانه باستاني فعال بودن صنعتي به نام توريسم در روزگار جديد است كه پويايي آن توسعه اقتصادي را به همراه خواهد داشت و از اين منظر زيان عدم حضور آثار ايراني در بين كانديداهاي اين هفت گانه درآمدزا بيشتر به چشم مي خورد.

روستاهاي خورشيدي
امروز دنيا براي انرژي  هاي احياپذير احترام خاصي قائل است و اهداف بسياري از سازمانهاي عام المنفعه در سمت و سوي اين مسأله شكل مي گيرد.كشور ما به واسطه موقعيت اقليمي، از پتانسيل خوبي براي بهره برداري از اين گونه  انرژي ها برخوردار است.
نمونه اي از آن، استفاده از انرژي خورشيدي است كه با توجه به سطح وسيع كويرهاي ايران و وجود انرژي خورشيدي مي توان از اجراي طرحي به نام روستاهاي خورشيدي بهترين بهره برداري را كرد.طرح روستاهاي خورشيدي زير نظر يونسكو با توجه به اهداف اين سازمان در تعدادي از مناطق دنيا انجام مي شود.
اما از منظر ديگر، ايجاد روستاهايي به نام روستاهاي خورشيدي در كوير ايران و حتي در حاشيه كوير از جذابيت هاي فوق العاده در صنعت گردشگري قلمداد مي شوند.با اين مقدمه كوتاه، نظري به اهميت طرح روستاهاي خورشيدي و روند رو به رشد آنها در دنيا مي اندازيم: طرح روستاهاي خورشيدي توسط يونسكو مطرح شد، اين اقدام به منظور استفاده از انرژي هاي احيا پذير در مناطق روستايي كه امكان دسترسي به ديگر منابع انرژي را به دليل دوري مسافت يا بالا بودن هزينه ها ندارند، صورت مي گيرد.طرح روستاهاي خورشيدي مبتني بر استفاده از انرژي احياپذيرخورشيدي براي برق رساني به خانه ها و به كارگيري آن در خدمات اجتماعي نظير پمپ هاي آب، مدارس، كليساها و مراكز بهداشتي در نقاط دور دست است كه امكان دسترسي به شبكه ملي برق رساني را ندارند.استفاده از انرژي خورشيدي در سيستم فتوولتائيك (كه با نور كار مي كنند) مي تواند در تأمين نور خيابانها و وسايلي كه با مصرف انرژي كم كار مي كنند نظير پمپ آب، راديو و تلويزيون مورد بهره برداري قرارگيرد.هدف از ايجاد روستاهاي خورشيدي بالا بردن آگاهي عمومي نسبت به كاربرد انرژي خورشيدي در عرصه هاي مختلف است، از آنجايي كه حدود 2 ميليارد نفر در سراسر جهان دسترسي به منابع انرژي ندارند اين طرح مي تواند در جهت تامين نياز جمعيت كثيري از افراد كه در فقر زندگي مي كنند مثمرثمر واقع شود. يونسكو در معرفي اين طرح و اجراي آن در سطح جهاني نقش مهمي ايفا كرده است.
طرح ايجاد منبع انرژي مستقل براي مصرف مردم منطقه اي خاص در قالب روستاهاي خورشيدي راه حل نهايي تأمين انرژي براي جمعيت كثيري از مردم جهاني است كه در فقر زندگي مي كنند.
طرح روستاهاي خورشيدي در بسياري از نقاط دنيا اجرا شده است كه به نمونه اي از آنها اشاره مي كنيم:
در آفريقا طرح احداث 48 روستاي خورشيدي، توسط مراكز خيريه و 24 كشور آفريقايي انجام گرفته است.
در شمال نامبيا اين طرح با مشاركت يونسكو و برنامه توسعه سازمان ملل به مرحله اجرا در آمد.
در مالاوي نيز 3000 نفر تحت پوشش اين طرح قرار گرفتند.
در ماداگاسكار طرح روستاي خورشيدي در منطقه دوردستي به نام آمباسنيا مانينگوري با سرمايه گذاري بر روي تجهيزات مورد نياز اين روستاي خورشيدي و تقبل هزينه هاي حمل و نقل، انجام شده است. سيستم خورشيدي از سال 2001 در منطقه به كار گرفته شده و مولد برق براي روشنايي در دو مدرسه ابتدايي، يك بيمارستان روستايي، يك دفتر امور اداري و روشنايي 6 خيابان است.
در زيمبابوه طرح روستاي خورشيدي در روستاي كاوانزارووا واقع در 110 كيلومتري حراره به مرحله اجرا در آمده است. اين روستا از مركز شبكه برق ملي دور است. اين پروژه در سال 1998 در اين روستا به مرحله اجرا در آمد. از اهداف اجراي اين پروژه حل مشكلات مربوط به انرژي در مناطق روستايي از طريق احداث سيستم هاي خورشيد خانگي و ويژه مراكز اداري و عمومي بود.

معاونت گردشگري پيشنهاد حرفه اي براي آموزش ندارد
ميراث خبر- بيش از چهارصد نفر در سال به جمعيت چند هزار نفري راهنمايان ايرانگردي و جهانگردي اضافه مي شوند، اما مشكلات تورگرداني به ويژه تور ورودي باعث شده بيشتر اين افراد خانه نشين شوند. مدير مركز آموزش سازمان ميراث فرهنگي گفت: نبود كارشناس تخصصي در معاونت گردشگري سازمان ميراث فرهنگي آموزش هاي مربوط در اين بخش را با مشكل مواجه كرده است. مرتضي احمدي درباره همكاري معاونت گردشگري سازمان ميراث فرهنگي در تدوين سرفصل و دوره هاي آموزشي گردشگري گفت: آنچه كه هم اكنون در كل بخش گردشگري وجود دارد، كمبود كارشناس تخصصي است.
وي افزود: به نظر مي رسد معاونت گردشگري در مواردي كارشناس تخصصي كه بتواند به شكل حرفه اي به مركز آموزش پيشنهاد دهد را ندارد. به گفته احمدي، مسئله كارشناسي عميق در گردشگري سازمان با مشكل مواجه است، چرا كه سازمان در اين بخش بيشتر سرگرم كارهاي اجرايي و نظارتي است و كمتر توانسته به صورت علمي به اين موضوع بپردازد.وي گفت: منبع اطلاعات برنامه ريزي اين مركز داراي بخش هاي مختلفي است كه يكي از آن ها نظرات معاونت هاي مربوطه است. به طور مثال دوره هاي گردشگري با نظرات معاونت گردشگري اجرا مي شوند. اين بخش مرحله به مرحله پيش مي رود و اين طور نيست كه فكركنيم فردا در دبيرستان و دانشگاه، گردشگري به عنوان يك دوره يا يك رشته تدريس شود. اين كار نيازمند سپري شدن زمان است. تاكنون بيش از چهار هزار نفر گواهينامه هاي راهنمايان ايرانگردي و جهانگردي را گرفته اند. اين دوره ها سالانه دو بار برگزار مي شود و حدود 400 نفر در سال به تعداد راهنمايان اضافه مي شوند.

نگاه
ما را ببخشيد كه نمي بينيم
در حالي رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سخن از افزايش 71 درصدي ورود گردشگران به ايران به ميان مي آورد و عملكرد چشمگير اين سازمان را گوشزد مي كند كه هنوز آمارها و ارقام ارائه شده از سوي وي چندان مورد قبول نبوده و به زعم بسياري از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري در بدترين دوران خود به سر مي برد. هنوز چندان سال۲۰۰۶ را پشت سر نگذاشته ايم كه آمار حيرت  آوري از كشور مالزي بسياري از فعالان صنعت گردشگري را به شگفتي انداخت؛ اينكه رشد گردشگري در كشور مالزي نسبت به سال 2003 در حدود 300 درصد بوده است.
با وجود آنكه در سال 2003 اين كشور با بحراني ناخواسته روبه رو شد و بيماري سارس كاهش قابل توجهي در صنعت گردشگري اين كشور به وجود آورد، اما پس از گذشت يك سال از اين ماجرا مسئولان گردشگري اين كشور چنان اقدام حيرت آوري را آغاز كرد كه در پايان سال۲۰۰۶ درآمد حاصله از صنعت گردشگري در حدود 12ميليارد دلار اعلام شد. اين در حالي است كه سه سال قبل درآمدي كه از اين صنعت بدست آمد، در حدود 3ميليارد دلار بود.
بر اين اساس مسئولان اين كشور پيش بيني مي كنند كه در سال 2007 اين كشور در حدود 15 ميليارد دلار از طريق اين صنعت بدست آورند. تعداد گردشگراني كه از اين كشور نيز در سال گذشته بازديد كرده اند در حدود 20 ميليون نفر بوده اند.
آيا با توجه به اين آمارهاي خيره كننده كه تنها متعلق به يكي از كشورهاي در حال توسعه است مي توان از رشد گردشگري كشورمان سخن گفت. شكي نيست كه نبود بسياري از زيرساخت هاي گردشگري در كشور مهم ترين مانع رشد و توسعه اين صنعت است. به عنوان مثال تا هنگامي كه در جاده هاي ما هنوز براي رفع اولين نيازهاي انساني تدبيري انديشه نشده است، امكان رشد در اين صنعت شايد رويايي بيهوده به نظر برسد. آيا ما تنها به صرف داشتن پهنه هاي تاريخي و فضاهاي جذاب اقليمي مي توانيم به انتظار ورود گردشگراني باشيم كه قصد گذراندن اوقاتي خوش در مناطق مختلف را دارند. در حالي كه در جاده هاي برون شهري هنوز مكاني مناسب براي پذيرايي از مهمانان داخلي وجود ندارد؟
تا چشم كار مي كند مشكلات قديمي همچنان وجود دارد و هيچ اقدامي صورت نگرفته است. بنابراين شايد سخن گفتن از فعاليت چشمگير سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري تنها گفتاري موهوم است.
به ويژه اينكه اين سازمان در طول دو سال گذشته نتوانسته است حتي كارشناسان گردشگري و ميراث فرهنگي را با فعاليت هايش اغناء كند. متاسفانه رويكرد شعاري در عرصه مديريتي تا به امروز راه را بر اقدامات جدي بسته است و بسياري از فعاليت هاي انجام نشده با هياهو و اغوا صورتي ديگر به خود مي گيرد. شايد با گذار از اين دوران و فرارسيدن روزهايي ديگر بتوان اميدوار بود كه واقعيت هاي صنعت گردشگري به دور از هياهو طرح شود و راه حل آن نيز مورد توجه قرار گيرد.

شهرآرا
اجتماعي
انديشه
سينما
علم
فرهنگ
موسيقي
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |