سينماي ايران در سالي كه گذشت
فيلم هاي آرام فيلمسازان ناآرام
|
|
چهارشنبه سوري با توافق جمعي منتقدان ، اهالي سينما و مردم بهترين فيلم سال 85 بود
عكس:امير عابدي
سعيد مروتي
در سالي كه به نظر مي رسيد بيش از هر چيز آرامش بر سينماي ايران حكمفرما باشد، بيش از هر زمان ديگري شاهد تنش و اختلاف ميان سينماگران بوديم. فيلم هاي آرام و فيلمسازان ناآرام شايد بهترين تعبير براي سينماي ايران در سال 85 باشد.
سالي كه مديران سينما بارها با شايعه بركناري مواجه شدند. سال عبور سينماي ايران از مرز يك ميليارد تومان. سال چهارشنبه سوري ، آتش بس و البته اخراجي ها . سينماي ايران سال 85 را با تمام فراز و نشيب هايش پشت سر گذاشت؛ با اين اميد كه سال،۸۶ دستاوردهاي به مراتب بيشتري را براي سينماي ايران به همراه داشته باشد. اين آرزوي قلبي سينما، اهالي اش و مخاطبانش است؛ اين اميدواري كه داغي گيشه ها تنها به واسطه افزايش قيمت بليت ايجاد نشود و فيلم ها كمي بيشتر به زندگي نزديك شوند.
تورم در گيشه
فاصله زياد فروش فيلم هاي سال 85 با سال هاي قبل و رشد قابل توجه گيشه سينماي ايران قاعدتاً بايد هر سينمادوستي را خوشحال كند. امسال براي اولين بار در تاريخ سينماي ايران يك فيلم از مرز يك ميليارد تومان گذشت. آتش بس در حالي يك ميليارد و 100 ميليون تومان در تهران فروخت و پرفروش ترين فيلم سال در پايتخت شد كه در سال 84، مكس با نصف اين مبلغ پرفروش ترين فيلم اكران تهران شده بود. در رده هاي بعدي جدول فروش هم مي شود به رشد قابل توجه گيشه آثار پرمخاطب امسال در مقايسه با سال هاي گذشته اشاره كرد. بخشي از اين فروش بالا، البته حاصل رويكرد مخاطب به اين آثار است ولي نمي توان اين نكته را فراموش كرد كه اين فيلم هاي پرفروش، ركوردشكني شان را تا چه حد مديون بالا رفتن قيمت بليت سينما هستند. وقتي بليت 1000 توماني، 1500تومان مي شود، طبيعي است كه آتش بس هم ركورد بشكند. اگر منحني اقتصادي سينماي ايران از رشد حكايت مي كند اين را يا دست كم بخش قابل توجهي از اين را به حساب تورم در گيشه بگذاريد.
جنجال هاي صنفي
اختلافات ريشه دار تهيه كنندگان سينماي ايران در سال 85 به اوج خود رسيد؛ چنان كه حتي دخالت دولت هم نتوانست سر و ساماني به اوضاع بدهد. رودررويي دو طيف مختلف تهيه كنندگان سابقه اي طولاني دارد. از اواخر دهه شصت، تهيه كنندگان سينما به دو شاخه سنتي و فرهنگي تقسيم شدند. سنتي ها معمولاً همراهي سينما داران را به همراه داشتند و فرهنگي ها هم پشت گرم به حمايت دولت بودند. اين اختلافات ريشه دار در تمام اين سال ها، به التهاب و تنش در اتحاديه تهيه كنندگان منجر شده بود و در سال 85 سرانجام انشعاب در اتحاديه به وجود آمد. حالا تهيه كنندگان سينماي ايران سه تشكل صنفي دارند؛ اتحاديه تهيه كنندگان، كانون تهيه كنندگان و مجمع فيلمسازان.بايد ديد با جدا شدن تهيه كنندگان و ايجاد تشكل هاي صنفي تازه، اين جنجال ها در نهايت به آرامش ختم مي شود يا خير؟
جنجال هاي جشنواره اي
در شرايطي كه به نظر مي رسيد بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر در فضايي آرام برگزار شود، در روزهاي پاياني جشنواره شاهد جار و جنجال هايي شديم كه در تاريخ فجر سابقه نداشت. در غياب التهاب و جسارتي كه قبلاً در فيلم هاي جشنواره وجود داشت، اين بار سينماگران با حرف هاي تند و تيزشان به ميدان آمده بودند. به اين ترتيب در سالي كه خنثي ترين فيلم هاي تاريخ فجر به نمايش درآمد، اين سينماگران بودند كه با اعتراض هاي گسترده، جشنواره را ملتهب كردند.مثلاً مازيار ميري كه از قصه چالش برانگيز من، قاتل پسرتان هستم ، فيلم آرام و موجه پاداش سكوت را ساخته بود، وقتي ديد رويكردش به سينماي دفاع مقدس، پاداشي را در پي نداشته، گفت ديگر فيلم هايش را به جشنواره فجر نمي دهد.يا مريلا زارعي وقتي نام خود را در ميان نامزدهاي سيمرغ نديد، با لحني عجيب، تندترين حملات را نثار بازيگراني كرد كه بازي شان مورد توجه داوران قرار گرفته بود.اين اعتراض ها تا شب اختتاميه ادامه يافت؛ به طوري كه مسعود ده نمكي روي سن آمد و با فرياد، اعتراض هايش را براي ناديده گرفته شدن اخراجي ها بيان كرد. همچنان كه بهرام رادان هم از داوران خواست كه سنتوري را يك بار ديگر در خلوت خود ببينند. دامنه اعتراض به جشنواره چنان گسترده بود كه رئيس كميسيون فرهنگي مجلس هم به ميدان آمد و گفت مجلس اتفاقات رخ داده در جشنواره را بررسي خواهد كرد. ماجرا وقتي جالب تر شد كه چند نماينده با نوشتن نامه اي به وزير ارشاد، تلويحاً خواستار اين شدند كه در داوري هاي جشنواره تجديد نظر صورت بگيرد.
خشم و هياهو
در سالي كه اختلاف نظر در ميان سينماگران و منتقدان موج مي زد و كمتر پيش آمد كه فيلمي توافق جمعي را به همراه داشته باشد؛ چهارشنبه سوري يك استثناء بود؛ فيلمي كه هم مردم دوستش داشتند، هم سينماگران و هم منتقدان. اين ميزان تفاهم در مورد فيلمي كه به تنش هاي خانوادگي مي پرداخت جالب توجه بود. جز چهارشنبه سوري ، در مورد فيلم كافه ستاره هم نوعي توافق نسبي به چشم مي خورد.
فيلم خوش ساخت سامان مقدم، با وجود ساختار روايي متفاوتش، بر خلاف پيش بيني ها، نه تنها مخاطب را گيج نكرد كه به يكي از پرفروش ترين فيلم هايي مبدل شد. آتش بس ، زير درخت هلو و سوغات فرنگ به عنوان پرمخاطب ترين فيلم هاي سال، بيشترين نقدهاي منفي را از سوي رسانه ها دريافت كردند. اكران چه كسي امير را كشت؟ به تكرار اتفاقاتي انجاميد كه در دهه پنجاه با فيلم مغول ها رخ داده بود. نمي شود مروري بر رويدادهاي سينما در سال 85 نوشت و به تماشاگران خشمگين اشاره نكرد كه بعد از ديدن يك فيلم به شدت متفاوت، خواستار پس گرفتن پول بليت هاي خود بودند. دومين فيلم كرم پور در حالي با واكنش منفي تماشاگران مواجه شد كه جز يكي دو مورد، تمام نقدهايي كه بر آن نوشته شد، لحني ستايش آميز داشتند.
رفتگان
سينما در سالي كه گذشت بزرگاني را از دست داد؛ بزرگاني كه جاي خالي شان هرگز پر نخواهد شد. نام هايي چون فرخ غفاري، بابك بيات و رسول ملا قلي پور.نمي شود سهم فرخ غفاري را در شكل گيري سينماي متفاوت ايران انكار كرد. در سال هايي كه سينماي ايران در ابتذال و پيش پا افتادگي فرو رفته بود، غفاري فيلم متفاوت ساخت، مقاله نوشت و كانون فيلم راه انداخت تا به سهم خود اين سينما را اعتلاء ببخشد.سينماي ايران ديگر آهنگسازي همچون بابك بيات را به خود نخواهد ديد؟ آن ملودي هاي تأثيرگذار و هنرمندانه كه از عمق جان بيات برمي خاست و آن ميل به آموختن چيزهاي تازه و نماندن در پيله موفقيت هاي گذشته ديگر تكرار نخواهد شد... سينماي ايران در آخرين روزهايش رسول ملا قلي پور را هم از دست داد. رفتن ناباورانه ملا قلي پور را مي توان شوك آخر سال دانست... .
|