شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۵
گفت و گو با دكتر علي اكبر ولايتي
سرپرست گروه مؤلفين كتاب درسي جديد تاريخ معاصر ايران
اعتدال و انصاف
011166.jpg
عكس : مسعود خامسي پور
وقتي انقلاب اسلامي پيروز شد، پس از آنكه عكس طاغوتي ها را از ابتداي كتاب هاي درسي برداشتند، كتاب تاريخ را عوض كردند؛ از دبستان تا آخر دبيرستان. در دهه 60، در دوره راهنمايي علاوه بر تاريخ معاصر ايران، حتي يادگيري تاريخ جبهه پوليساريو هم در كنار تاريخ فلسطين و ويتنام و جاهاي ديگر الزامي بود، در دوران دبيرستان هم حجم كتاب  تاريخ معاصر به حدود 300 صفحه مي رسيد، اما با تغيير نظام آموزش و آسان شدن كتاب هاي درسي، اتفاق ديگري در كتاب هاي تاريخ معاصر كه هميشه به انقلاب اسلامي ختم مي شد، بايد رخ مي داد. دانش آموزان دهه۶۰ و حتي۷۰ اندكي انقلاب اسلامي را به ياد داشتند، اما براي نسل جديد، انقلاب اسلامي همان قدر تاريخ است كه قيام شيخ  محمد خياباني يا مشروطيت. اين بود كه در دوران وزارت مظفر در دولت سيدمحمد خاتمي از 2 گروه خواسته شد تا كتاب تاريخ معاصر دبيرستان را بنويسند. سرانجام كار گروهي مورد قبول واقع شد كه سرپرستي آن به عهده دكتر علي اكبر ولايتي بود. گرچه از آن زمان اين طرح مسكوت مانده بود. اما در دوره وزارت فعلي كليد كار دوباره زده شد و اكنون كتاب به صورت آزمايشي براي تاريخ سوم دبيرستان به چاپ رسيده است كه تاريخ را تا رهبري آيت الله خامنه اي و حتي پس از آن دنبال مي كند. با دكتر علي اكبر ولايتي كه به جز تخصص پزشكي اش در رشته طب اطفال، سال ها وزير امور خارجه بود، درباره اين كتاب به گفت و گو نشستيم.
011172.jpg
طوبي فاضلي پور
* با توجه به اينكه تخصص شما در زمينه  پزشكي است آيا انگيزه  شخصي، شما را وارد عرصه  تاريخ نگاري كرد يا پيشنهاد ديگران بود؟
- من از دوران دانش آموزي به مطالعات تاريخي علاقه داشتم. حتي بهتر است بگويم از دوران دبستان داستان هاي تاريخي با نثر قديمي و كتاب هاي ادبي را جدا از كتاب هاي درسي با علاقه مندي مطالعه مي كردم. پس از ورود به دبيرستان، اين علاقه دنبال شد و كماكان در كنار دروس موظف كلاس، مطالعاتم را عمدتاً در زمينه  تاريخ دنبال مي كردم. قبل از انقلاب، فعاليت سياسي داشتم. يكي از لوازم فعاليت هاي سياسي، اطلاعات تاريخي است به خصوص تاريخ معاصر. بعد از انقلاب هم به مدت 16 سال مسئوليت وزارت امور خارجه را عهده دار بودم. مي دانيد كه براي استخدام در وزارت امور خارجه در حوزه  كارشناسي سياسي، كساني كه كارشناسي مطلوب دارند، پذيرفته مي شوند. يكي از رشته ها، رشته  تاريخ است. علوم سياسي و قضائي نيز مورد قبول هستند يعني كساني كه آئين نامه استخدامي وزارت امور خارجه را وضع كرده اند، به اين موضوع توجه داشتند كه اگر كسي از تاريخ كشور خود يا تاريخ جهان بي اطلاع باشد، نمي تواند كار سياسي صحيحي انجام دهد.
طي سال هاي قبل از وزارت امور خارجه، بنده براي نخستين بار كتابي به نام مقدمه  فكري نهضت مشروطيت را درباره  مجلس نوشتم كه به دفعات چاپ شده است. در دوران نمايندگي مجلس نيز چند كتاب نوشتم، از جمله تاريخ روابط خارجي ايران در دوران شاه اسماعيل، شاه عباس، ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه كه همه به چاپ رسيده است. بعد از مذاكرات جنگ ايران و عراق، كتاب تاريخ سياسي جنگ ايران را نوشتم. حدود ده سال پيش در موضوع فرهنگ و تمدن و به خصوص تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران كار كردم كه حاصل آن كتابي در چهار جلد بود كه چندين بار چاپ شد. در همين ارتباط از من خواسته شد كتاب درسي براي دانشگاه ها و اساتيد بنويسم، اين كار نيز انجام شد كه كتابي به اختصار درباره  فرهنگ و تمدن اسلامي ايران براي 2 واحد درسي نوشتم كه در همه  دانشگاه ها تدريس مي شود. مجدداً از من خواستند كتابي در ارتباط با فلسطين براي مطالعات دانشجويان بنويسم، اين كار هم عملي شد. در زمينه  روابط ايران و فلسطين 2 جلد كتاب نوشتم كه در ايران به زبان فارسي و در جاي ديگري به زبان عربي چاپ شده است. جلد سوم روابط ايران و فلسطين نيز طراحي شده كه انشاء الله به چاپ خواهد رسيد.
* پس حدود يك دهه يا بيشتر است كه تاريخ نگاري را آغاز كرده ايد.
- حدود 27 الي 28 سال است. عرض كردم وقتي كه در مجلس بودم، زيرا من از سال 59 ۶۰، در مجلس فعاليت داشتم.
* پس در حقيقت مسير شغلي، شما را وارد عرصه  تاريخ نگاري نمود؟
- البته همان طور كه عرض كردم علاقه مندي قبلي از دوران دبستان وجود داشت. بعد هم كه نماينده  مجلس شدم، مدتي هم معاون وزارت بهداري بودم، سپس وزير امور خارجه شدم و مسير شغلي بنده را بيشتر ترغيب نمود.
قبل از آنكه در كنكور پزشكي موفق شوم، يك سال تدريس مي كردم، معلم دبستان بودم. بعد كه وارد دانشكده پزشكي تهران شدم، همزمان در دبستان و اواخر در دبيرستان تدريس مي كردم؛ بنابراين، با روحيه  تدريس و دانش آموز چه در مقطع دبستان و چه دبيرستان آشنا هستم. از سال 42 تا 46 در دبستان قائميه كه يكي از مدارس جامعه  تعليمات اسلامي در رستم }آباد شميران بود، فعاليت مي كردم و از سال 46 تا 50 هم در دبيرستان جهان آرا كه اكنون در قلهك است، تدريس مي كردم. قبلاً در آنجا فيزيك، شيمي و زيست شناسي درس داده ام.
* مقوله اش با تاريخ فرق مي كند.
- بله، ولي منظورم آن است كه با تدريس آشنا هستم، روحيه دانش آموز را نيز مي شناسم. بعد از آن هم از سال 53 تا به امروز به مدت 32 سال در كار آموزش دانشگاه به تدريس مشغولم.
* آقاي دكتر، هيچ وقت تاريخ تدريس كرده ايد؟
- نه، تاريخ درس نداده ام ولي اين مثل آن است كه از شما بپرسند، مخاطبان خود را مي شناسيد؟ اين پاسخ و تفسير آن سؤال است كه دانش آموز را مي شناسيد؟ اصلاً مي دانيد كلاس چيست؟ خواستم اين سؤال را جواب دهم، پس بنده 43 سال سابقه تدريس در مقاطع مختلف دارم. ديگر اينكه بنده دانشكده روابط بين الملل وزارت امور خارجه را تأسيس كرده ام و در تأسيس يك دانشكده  پزشكي نيز نقش داشتم. در دانشكده روابط بين الملل، تاريخ روابط و تاريخ معاصر تدريس كرده ام.
* البته تاريخ از آن دانشكده با تاريخ دبيرستان متفاوت است و...
- بله، توجه كنيد! من چند مورد را كنار هم توضيح دادم. معني توضيحات، آن نيست كه بنده از ابتداي عمر تا به حال فقط به تاريخ پرداخته ام، من ابعاد قضيه را براي شما بازگو كردم. اگر بخواهم جمع بندي كنم، نتيجه آن است كه بيش از هر كس يا افرادي كه معلم هستند و تدريس مي كنند، سابقه تدريس دارم. اصلاً عمر من در تدريس گذشته؛ پس درس و كلاس را مي شناسم. ديگر آنكه در زمينه  تاريخ هم كتاب نوشته ام. كتاب تاريخ سياسي جنگ بنده، برنده  بهترين كتاب شده و از جناب آقاي خاتمي جايزه دريافت كرده است. اين اتفاق پس از خاتمه وزارت بنده بود. همه  اينها قرائني است مبني بر آنكه با اين امور آشنا هستم. البته نمي خواهم بگويم متخصص هستم. اما درمورد فرار دانش آموزان از تاريخ، با توجه به اين مسائل، ما سعي كرده ايم به گونه اي بنويسيم كه دافعه به جاذبه تبديل شود. در نوشتن اين كتاب طي سال ها با همكاران بسياري كه از بنده در اين زمينه متخصص تر بوده اند، مشورت هاي طولاني داشتيم، ولي همكاران مرا به عنوان ريش سفيد، مسئول گروه كرده اند. اين كتاب چند مشخصه دارد كه تا به حال در كتاب هاي ديگر ديده نشده است.
اولين نكته آنكه سعي كرده ايم از اغراق گويي به دور باشيم، اغراق گويي كه گاهي بوي شعارزدگي مي دهد. ديگر آنكه حرفي كه زده ايم مستند باشد. سند را هم حتماً در كتاب ذكر كرده ايم تا آنجا كه اطلاع داريم اين امر سابقه نداشته است زيرا در كتاب هاي علوم انساني و غيرانساني يعني در كتاب هاي درسي ماخذ ذكر نمي شود.
تاريخ معاصر، ويژگي خاصي دارد و آن اظهارنظرهاي مختلف و متفاوت و بعضاً متضاد راجع به يك موضوع است. ما سعي كرده ايم هر آنچه مي نويسيم، مستند به سندهاي قديمي و غيرقابل انكار باشد نه يك سند بلكه چندين سند كه اگر مي گوييم در فلان تاريخ، يك رجل سياسي، فلان كار را كرد يا فلان قرارداد را امضا نمود يا به فلان مسافرت اقدام كرد، نيتش اين بود و حركتش آن، مستند به سندهاي محكم تاريخي باشد. به اين ترتيب سعي شده است در نثري كه انتخاب كرده ايم، نثر پرجاذبه اي باشد. از زياده گويي خود داري كرده ايم. مطالب لازمي را كه امكان دارد از گنجايش ذهني يا حوصله  دانش آموز خارج باشد، تحت عنوان بيشتر بدانيد يا يك توضيح آورده ايم. بعضي پاورقي ها را به جهت علاقه مندي افراد نوشته ايم تا هر كس تمايل دارد به آن مراجعه كند؛ بنابراين، هم به معلمان و هم اساتيد تاريخ كه تخصصشان در اين زمينه است و مطالب را در رشته  خود خوانده اند، توجه كرده ايم.
همچنين براي دانش آموز، سعي كرده ايم مطالبي را ارائه دهيم كه مستند باشد و او را به سلاح منطق مسلح نمايد و بداند هر آنچه در كتاب آمده سند دارد. چه قبل از انقلاب و چه در كتاب هاي تاريخي كه بعد از انقلاب براي مدارس نوشته اند به خصوص آنهايي كه مورد مناقشه هم بوده، چنين حركتي نديده ايم.
* اين شيوه بيشتر به كار جنبه  پژوهشي مي دهد چون در روند نگارش كتاب هاي درسي، خصوصياتي از جمله حجم كتاب هم بايد مورد نظر قرار گيرد. كتاب فقط براي مدرسين نوشته نشده كه بر پاورقي ها به عنوان وجه مميزه تأكيد داريد، هر چند درست است كه معلم بايد بداند اين مطالب از كجا و كدام منبع نقل شده است، اما خواننده و فراگيرنده  شما، دانش آموز است كه علي الظاهر به حجم توجه مي كند.
- ما سعي كرده ايم چارچوبي را كه آموزش و پرورش معين كرده بود، رعايت كنيم يعني حجم اين كتاب معادل حجم كتاب هاي ديگر باشد اما دانش آموزان سال سوم دبيرستان افرادي هستند كه در كشور ما حق رأي دارند، آنها انتخاب مي كنند چه كسي نماينده  مجلس شود، چه كسي رئيس جمهور شود، پس قدرت تشخيص دارند. به خصوص آنكه عصر، عصر ارتباطات است. تلويزيون نگاه مي كنند، روزنامه مي خوانند، صحبت هاي متفاوت از افراد مختلف مي شنوند. پس نبايد در درون خود دچار تناقض شوند. معلم نبايد در مقابل دانش آموز تحت فشار قرار گيرد يعني دانش آموز بگويد كه من در فلان كتاب چيز ديگري ديده يا شنيده ام، در اينجا يا معلم بايد از خود سلب مسئوليت كند و بگويد كتابي است كه آموزش و پرورش به ما ابلاغ كرده است، ما هم درس مي دهيم، شما هم هر كاري مي خواهيد، بكنيد يا اينكه نه، خود معلم اول بايد قانع شود زيرا اگر او قانع شد، مي تواند دانش آموز را قانع كند. مسائل قبل از تاريخ معاصر كاملاً متفاوت از تاريخ كهن است زيرا با سرنوشت كنوني مردم ما و با سرنوشت سياسي مملكت، ارتباط مستقيم دارد. اينكه ما راجع به مشروطه، ملي شدن نفت، انقلاب اسلامي، نفوذ بيگانه در كشورمان، وابستگي هاي آدم ها و وابستگي دولت هاي موجود در اين كشور بخواهيم قضاوت كنيم، نبايد بدون استناد باشد. مي دانيد كه راجع به شخصيت هاي واحد قضاوت هاي مختلف است. گروهي طرفدار اين رجل سياسي هستند و او را وطن پرست مي دانند و عده اي طرفدار آن ديگري. شما اطلاع داريد نياز نيست اسم ببرم. در نهضت مشروطه، عده اي حق را به كساني مي دهند كه شيخ فضل الله را به  دار آويختند و عده اي كاملاً از عقايد شيخ دفاع مي كنند. اين مربوط به مشروطه است كه به صد سال پيش مربوط مي شود؛ يعني از صد سال پيش تا به حال مسئله مشروطه، همچنان زنده است زيرا سرنوشت كنوني ما نيز دنباله  همان مشروطيت است و با آن ارتباط تنگاتنگ دارد. پس نبايد مطلبي بنويسيد و فكر كنيد تاريخ، بخشنامه است، به خصوص تاريخ معاصر و ما درست در تاريخ نويسي، نقطه  مقابل اين قالب عمل كرده ايم و اين خود يك نوآوري بود. يكي از علل فرار از تاريخ هم به دليل تفاوت هايي است كه دانش آموز مي بيند و در ذهن خود دچار تناقض مي شود و اصلاً كل آن را كنار مي گذارد. ما براي آنكه با اين پديده مواجه نشويم، نمي توانيم با قصه گويي و شيرين گويي، تاريخ معاصر را شيرين كنيم. بسياري از اوقات تاريخ معاصر تلخ است، اشغال ايران در سال 1915 تلخ است بايد بگوييم چه شد، اين شيرين كردن ندارد. نمي خواهيم قصه بگوييم، مي خواهيم واقعيت هاي تلخ تاريخ را بازگو كنيم، بايد فراز و نشيب ها را گفت. چرايي آن را گفت. كارآمدترين بخش تاريخ، تاريخ معاصر است زيرا با سرنوشت كنوني مردم پيوند دارد، بعضي ها مي گويند در گذشته فلان پادشاه در 2000 سال پيش مي زيست، بود يا نبود او خيلي در زندگي ما اثر ندارد، گرچه آن هم اثر دارد اما آن بخشي كه در زندگي مردم ملموس است، معاصر است. هنوز هم عده اي مي گويند بيهوده نفت ملي شد. دانش آموز بايد بفهمد كه مبارزاتي كه شد تا نفت محدود شود يا كارهايي كه انجام شد تا حكومت مشروطه شود يا كارهايي كه صورت گرفت تا تنباكو تحريم شود، چرا اين اتفاقات رخ داد؟ لذا بايد مستدل باشد زيرا مطالب نقلي تاريخ اگر مستند نباشد، نمي تواند مستدل باشد.
* با اين حساب، آيا كتاب به گونه اي نوشته شده كه معلم آزادي عمل كافي براي تدريس داشته باشد و يا براي تكميل تدريس خود  بايد از امكانات كمك آموزشي استفاده نمايد تا فراگير را نسبت به مفهومي كه به عنوان يك واقعه تاريخي در كتاب گنجانده شده، مجاب نمايد؟
- اتفاقاً يكي از فوايد پاورقي  و يا ماخذ دادن، همين است چون وقتي شما براي اصرار بر موضوعي يا طرحي، از يك كتاب سه خط نقل مي كنيد، حرفي كه مي زنيد، مستند مي شود، ديگر اينكه براي توضيح بيشتر و دستيابي به قناعت عميق تر، به خود كتاب مراجعه مي كنيد يعني نويسنده با دست باز عمل كرده است. ولي از يك كتاب 500صفحه اي، فقط سه خط آورده  است.
گاهي اتفاق مي افتد افراد در خواندن يك مطلب، مصادره به مطلوب مي كنند يعني پس و پيش يك مطلب را مي زنند، چيزي در مي آورند كه اگر آن كار را نكرده بودند معني ديگري مي داد ولي با تقطيع آن و با آوردن يك جمله، منظور خود را به كتاب تحميل مي كنند. اين فرق كتاب ما است. مي گوييم شما خود كتاب را بخوانيد و ببينيد همين مطلب از آن استنباط مي شود يا نه؟ بنابراين هركس مي تواند به مستندات هم مراجعه نمايد، اگر به قناعت نرسيد، مي تواند به ما بگويد زيرا كتاب، ابتدا به صورت آزمايشي چاپ مي شود و يكي از هدف هاي چاپ آزمايشي اين است كه بازخورد آن را متوجه شويم. هر كسي معلم، خانواده يا متخصص و ديگري كه علاقه مند به تاريخ، آن هم تاريخ معاصر است، نبايد به يك علم از باب رفع عطش دانستن توجه كند بلكه سرنوشت يك كشور است. كسي كه تاريخ معاصر مي نويسد با منحرف كردن بعضي مطالب يا با نقل غيرصحيح يا غيرمستند، شبهه اي ايجاد مي كند كه ممكن است حتي با منافع ملي در تضاد باشد.
* يكي از مهم ترين اعتراض ها به تاريخ معاصر آن است كه بي طرف نوشته نمي شوند، آيا شما اين مسئله را هنگام نگارش لحاظ كرده ايد؟
- واقعيتي وجود دارد كه هيچ كس نمي تواند ادعاي بي طرفي كند.
* البته اين طبيعت تاريخ است كه نمي توان به  هر حال بي طرف بود.
- ولي ما كوشش كرديم كه راه اعتدال را برگزينيم؛ اعتدال و انصاف.
* البته اعتدال از نگاه افراد مختلف تعاريف متفاوت دارد.
- بله، بالاخره علوم انساني اين طور است.
*  البته زبان علوم انساني بيشتر توصيفي است تا تحليلي، در مورد شخصيت ها چطور، آيا از شما خواسته شده كه رهبران حركت هاي سياسي بايد پررنگ شوند يا خير؟
- مطلق تاريخ معاصر خواسته شد.
* يعني خود شما گزينش كرديد؟
اصلاً اينها از هم قابل تفكيك نيستند يعني جريان هاي سياسي موجود در كشور با ويژگي هاي اجتماعي مردم ما عجين شده است. اصلاً سياست در كشور، برخاسته از چند عامل بود كه يك عامل يا مهم ترين عامل آن، خصوصيات اجتماعي مردم ماست.
* يكي از مهم ترين تفاوت هاي اين كتاب تاريخ معاصر با كتاب هاي درسي قبلي تفسير وقايع بعد از انقلاب است، كه حجم قابل توجهي هم دارد.
- بله، اگر كتاب هاي قبلي را نگاه كنيد يك چند صفحه اي درباره  22 بهمن نوشته اند ولي ما 40 صفحه، يعني 30درصد از كل كتاب را به اين موضوع اختصاص داده ايم.
علتش آن است كه هر كس جسارت ورود به اين مسائل را ندارد، يعني بحث گذشتگان، جنگ، آمريكا، اسرائيل، جنگ ايران و عراق، همه جهت گيري هاي سياسي متعددي دارد كه در داخل كشور ما حدود 29سال تاريخ زنده  كشورمان را به وجود آورده است.
* البته شما مسئوليت هاي متعدد داشتيد و اين خود فرصت مناسبي براي شما ايجاد مي كرد.
- بله، اما صرف نظر از اين كه علتش چه بوده، يكي از مزيت ها ست يعني شما وارد صحنه  جنگ ايران و عراق مي شويد بدون آنكه واقعيتي را ناديده بگيريد يا واقعيتي را بخواهيد مطلوب جلوه دهيد. واقعيت جنگ را مي گوييد، مذاكرات صلح را مي گوييد، اينكه نگرش حكومت ما نسبت به نهضت هاي آزاديبخش چيست را مي گوييد، اينكه بعد از حدود 200 سال از زمان قاجار به اين طرف در تاريخ معاصر ما، اصلاً شيوه  شكل گيري سياست خارجي و همكاري هاي منطقه اي و تعامل با قدرت هاي بيگانه كاملاً فرق كرده، نه تنها در مورد ايران در تاريخ بي سابقه است بلكه در دنيا نيز بي سابقه است. يك علت فرار دانش آموزان از كتاب تاريخ آن است كه تاريخ با وقايع امروز زندگي شان مربوط نيست. امروز مردم مي گويند روز قدس است، فردا مي گويند سالگرد شروع جنگ تحميلي است، فلان روز سالگرد فتح خرمشهر است، زندگي آنها با اين چيزها سروكار دارد و در كتاب خبري از آن نيست اما اين كتاب درسي نسبت به اين مسائل به روز است و ديگر آنكه جسارت بيان مطالبي را دارد كه ممكن است معارض هم داشته باشد و اين به كتاب جاذبه مي دهد يعني يك بخش از جاذبه كتاب، بخش بعد از انقلاب آن است.
تا قبل از اينكه انقلاب شود، سفير اسرائيل هر چند روز يك بار با علم ملاقات مي كرد، اصلاً براي وزير امور خارجه آقاي خلعت بري تره هم خرد نمي كرد. خلعتبري به دربار و يا هر كجا شكايت و گله مي كرد كه سفير اسرائيل هر كاري دلش مي خواهد، مي كند. هر جا دلش مي خواهد مي رود، هيچ سد و مانعي در مقابلش نيست. اصلاً به وزارت امورخارجه اعتنا نمي كند حالا اين كشور به پايگاه مبارزات ضد اسرائيل تبديل شده است يعني يك مرتبه 180 درجه تغيير جهت مي دهد، اگر اين تحليل نشود، دانش آموز نمي فهمد يعني تاريخ معاصر، تاريخ معاصر نيست. تاريخ معاصر، تاريخ هزار سال پيش مي شود، اين يكي از ويژگي هاست كه اگر درست انجام شود، جاذبه  خود را براي دانش آموز ايجاد مي كند.
* شما به عنوان كسي كه سابقه تدريس داريد، فكر مي كنيد معلمان چگونه بايد دانش آموزان را ارزيابي كنند؟
- به جاي آنكه سؤال هاي تستي و اسم بدهند، بايد سؤال هاي مفهومي بپرسند.
*  يعني از دانش آموز تحليل بخواهند؟
- بله، برداشت شما چيست؟ مثلاً فرض بفرماييد برداشت شما از نهضت ملي نفت چيست؟ حال ممكن است، دانش آموز اسم يك نفر را هم عوضي بنويسد ولي يك برداشت صحيح داشته باشد كه چه اتفاقي در كشور افتاده و مي خواستند چه شود؟ چرا مي خواستند نفت را ملي كنند؟ اين خيلي براي دانش آموز شيرين تر و آسان تر است تا زماني كه بگوييم رزم آرا چه روزي و چه سالي توسط چه كسي ترور شد؟ حالا اگر يك سال را هم پس و پيش بنويسد به جايي برنمي خورد اما اگر بداند كه رزم آرا همان كسي است كه مخالف ملي شدن صنعت نفت بود و مي خواست حتي عليه شاه هم كودتا كند، اين براي دانش آموز جاذبه دارد و در ذهنش مي ماند.

كتاب حقوق
تبليغات بازرگاني از منظر حقوق
011169.jpg
- حقوق تبليغات بازرگاني در ايران و جهان
- دكتر محسن اسماعيلي
نويسنده كتاب اهميت و ضرورت موضوع را در مقدمه آن چنين تشريح كرده است: تبليغات بازرگاني، مخالفان و موافقان زيادي دارد. اما به هر حال واقعيتي است كه خود را بر همه ما تحميل كرده است. آثار عميق اين واقعيت بر عرصه هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي به معماران زندگي جمعي اجازه ناديده گرفتن آن را نمي دهد؛ به ويژه آن كه تبليغات بازرگاني به يكي از اصلي ترين منابع مالي رسانه ها تبديل شده و رقابت آنها را در جذب و انتشار پيام هاي تجاري برانگيخته است.
از اين رو مديران و طراحان زندگي مسالمت آميز جمعي در سراسر جهان حركتي پرشتاب را به سمت تدوين قوانين تبليغات بازرگاني آغاز كرده اند. امروز شاهد آن هستيم كه افزون بر قوانين ملي، تلاش هاي منطقه اي و جهاني براي پي ريزي نظام مطلوب براي اين رشته خاص از علوم ارتباطات صورت مي گيرد. با اين حال كشور ما هنوز هم فاقد قانون تبليغات بازرگاني است و آثار نامقبول اين خلأ قانوني چنان آشكار گشته است كه ديگر كسي منكر ضرورت و فوريت جبران آن نيست.
بر همين اساس كتاب حاضر كه نخستين اثر است كه در اين زمينه در كشور ما تأليف و منتشر مي شود در چهار فصل سامان يافته است؛ در فصل اول به كليات موضوع پرداخته شده است آشنايي با تاريخ پيدايش و تحول تبليغات بازرگاني و جنبه هاي مختلف آن كمك مي كند تا از ابعاد و زواياي قانون مطلوب غفلت نشود.
تعريف حقوق تبليغات بازرگاني و ارتباط آن با اخلاق حرفه اي و ارزش ها و احكام ديني و سپس منابع تدوين اين نظام حقوقي مباحث بعدي در اين فصل هستند.
پس از آن، فصل دوم به يافتن اصول و مباني تبليغات بازرگاني در حقوق ايران اختصاص دارد و به همين منظور قوانين و مقررات مربوط در دو مقطع زماني جداگانه (پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي) مورد بررسي قرار گرفته است. تبليغات بازرگاني در صدا و سيما نيز هميشه تابع مقررات خاص خود بوده و از اين رو جداگانه مطرح گرديده است. چشم انداز موضوع در برنامه چهارم توسعه نيز آخرين گفتار اين فصل است.
سومين فصل، اصول و مباني تبليغات بازرگاني در فقه و معارف اسلامي را ارائه مي دهد. اصول كلي، آزادي تبليغات بازرگاني و محدوديت هاي آن، مصرف و اندازه آن، قواعد محتوايي و بالاخره مسئوليت ناشي از تبليغات بازرگاني، عناوين گفتارهاي پنج گانه اين فصل هستند كه قواعد و احكام فقهي مربوط را گردآوري و تشريح كرده اند.
فصل چهارم و آخر اين كتاب هم اصول و مباني تبليغات بازرگاني در جهان معاصر نام دارد و تلاش كرده است تا جايگاه اين رشته در تقسيم بندي هاي علم حقوق و ارتباط آن با حقوق بين الملل را تبيين كند.
اين كتاب در 238 صفحه مشتركاً  از سوي مركز تحقيقات صدا و سيما و مؤسسه نشر شهر و در شمارگان 2000 نسخه روانه بازار شده است.

كتاب
انديشه
سينما
علم
فرهنگ
هنر
|  انديشه  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  كتاب  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |