نگاه
از آشتي به خون
مقايسه رفتار سياسي امام حسن و امام حسين(ع)
فاطمه حبيبي
مقايسه ميان دو نفر زماني شايسته است كه آنان از جهات و ابعاد گوناگون شخصيتي و شرايط اجتماعي و سياسي و فرهنگي يكسان باشند.
شرايط اجتماعي و سياسي امام حسن(ع) و امام حسين(ع) متفاوت از يكديگر بود. قدرت سياسي در زمان امام حسن(ع) در دست معاويه بود و در زمان امام حسين (ع)در دست يزيد. شخصيت معاويه و فرزندش يزيد همسان نبود. معاويه حتي در ظاهر خود را به بعضي از اصول دين پايبند نشان مي داد اما يزيد چنين كاري نمي كرد.
هر انقلابي نيازمند زمينه و مقدمه است و زمينه انقلاب امام حسين(ع) را امام حسن(ع) فراهم آورد. امام حسن كاري را آغاز كرد كه امام حسين آن را به پايان برد. بنابراين، يك نهضت موفق هميشه نيازمند آماده سازي قبلي است و امام حسن(ع) اين آماده سازي را انجام داد. لذا اگر رويه و موضع گيري هاي بجا و مناسب امام حسن(ع) در كار نبود، زمينه نهضت براي امام حسين(ع) فراهم نمي شد و ايشان دست به اين قيام نمي زد. تاييد بر اين ادعا اين است كه امام حسين(ع) فوراً قيام نكرد بلكه پس از شهادت برادرش نه سال بردباري به خرج داد تا اين كه زمينه كامل براي انقلاب فراهم شد.(1)
امام حسن و امام حسين(ع) هر دو رسالت واحدي را به انجام رساندند، قسمت اول اين رسالت را امام حسن(ع) با فراهم كردن زمينه نهضت به وجود آورد و قسمت ديگر را امام حسين(ع) با قيام خود به پايان رسانيد.(2) امام حسن عناصر شايسته را جذب كرد و زمينه ظهور و بروز معايب دشمن را فراهم كرد. صلح براي خود ايشان نيز آسان نبود و در صحنه آزمايش سختي قرار گرفتند.
صلح امام در كوتاه مدت اثرات ظاهري چنداني در پي نداشت اما در بلند مدت آثار آن ظاهر شد.
شرايط زماني دو امام با يكديگر، يكسان نبود. شرايط امام حسن به گونه اي نبود كه مانند امام حسين(ع) شهادت را به جان بخرد. چهره زشت و ماهيت پليد بني اميه در زمان امام حسن چندان آشكار نبود كه بتواند به ايشان كمك كند، زيرا مردم به معاويه به چشم يك مسلمان، با سابقه كاتب وحي، نگاه مي كردند. حيله ها و تبليغات شديد معاويه در مورد آنان كارگر افتاده، مردم معاويه را با چهره عوام فريبانه اش پذيرفته
بودند.
در زمان امام حسين(ع) اين فرد چهره واقعي خود را نشان داد. بنابراين فداكاري امام حسين(ع) در راه حق و حقيقت اثري جاويدان به جا گذاشت و نتيجه آن احياي اسلام شد. ولي اگر امام حسن(ع) اقدام به اين كار مي كرد نتيجه آن نابودي اسلام مي شد.(3)
شرايط اجتماعي دوران امام حسن(ع) به گونه اي بود كه با شهادت ايشان و يارانشان، كاري از پيش برده نمي شد. اما زمان امام حسين(ع) امكان بروز حركتي جاويدان و ضربه بنيادي به بني اميه را فراهم كرد. امام حسين(ع) يك راه در پيش داشت و آن شهادت بود. لازمه محترم بودن شهادت آن نبود كه مقتول از بزرگان باشد و لازمه بزرگ بودن يك شخص آن نيست كه حتما كشته شود(4)
امام حسن(ع) با صلح خودكاري كرد كه معاويه چهره واقعي خود را نشان داد، معاويه پس از رسيدن به خلافت با صراحت تمام به مردم اعلام كرد: من براي نماز و روزه با شما نجنگيدم، من براي حكومت و فرمانروايي بر شما، جنگ كردم. وي با اين سخنان سينه پر كينه و مخالفت قلبي خود را با اسلام نشان داد.
در زمان امام حسن(ع) چنان حق با باطل آميخته شده بودكه جدا كردن آن مشكل بود. معاويه با صرف هزينه هاي زياد، جعل احاديث؛ به كارگيري نيروي فراوان و استفاده از انواع حيله كاري كرد كه فريب قالب بر حقيقت مغلوب پيروز شد، اما در دراز مدت اين امام حسن(ع) بود كه پيروز شد اما نه به عنوان يك شخص، بلكه به عنوان حق. امام حسن(ع) با صلح خود با معاويه، وي را به دست خودش نابود كرد.
امام حسن(ع) روحيات معاويه، راه و روش او، توان و روحيه نيروهاي خود و شرايط اجتماعي و زمان خود را مورد بررسي قرار داد، آنگاه صلح كرد و پيروز شد زيرا:
۱ -مردم با گذشت زمان معاويه و خاندان او را شناختند، با تمايلات و خواسته هاي او آشنا شدند و پيمان شكني او را با خاندان اهل بيت مشاهده كردند.
۲ -با چهره الهي امام حسن(ع) بيش از پيش آشنا شدند و در طول زمان متوجه شدند كه امام خواهان برقراري حاكميت دين بوده و هدف وي جز آزادي و عدالت اجتماعي نبوده است.(5)
۳ -موجب خنثي شدن تبليغات سوء معاويه و جلوگيري از فعاليت هاي فرهنگي وي شد. حضرت رسول الله(ص) درباره دو سبط بزرگوارش فرموده بود: آن دو امام هستند چه بنشينند چه قيام كنند الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا سخن رسول الله به نوعي پيش بيني درباره آينده آن دو بود كه يكي در برخورد با ضد دين و طاغي قيام خواهد كرد و ديگري روش ملايم تري در پيش خواهد گرفت.(6)
|