چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۸۲
دولت بايد ا ين كارها را بكند
خيلي از شعرا آجودان ادبي بوده اند
025356.jpg
وقتي مردم پول جدي  را به حمايت از هنر اختصاص نمي دهند، طبيعي است كه اهل محترم ترين حرفه به سراغ دو كار بروند؛ يا كار فرهنگي هنري را رها كنند و بروند سراغ يك حرفه ديگر و بعد، سر فرصت و به وقت فراغت، كار هنري انجام دهند يا بايد دست نياز به سوي پولدارها دراز كنند و طبعا دولت ما هميشه پولدارترين بوده، چرا كه اگر آدم هاي ديگر هم پولدار باشند، نمود داشتن هاشان به اندازه دولت نبوده است.
مفتون اميني، شاعر، اخيرا در گفت و گويي به انتقاد از اين وضع پرداخته است. او با اداي احترام به بزرگان فرهنگ ايران تندترين انتقادها را هم، بدون فاصله و به سرعت اين جمله بيان كرد:كهكشان هاي ادبيات در ايران، سرزمين ما را تا هميشه در اوج نگاه خواهند داشت، البته در گذشته بسياري از شاعران، خطيبان و نويسندگان در ايران منتسب به دولت و حاكميت بوده اند، چرا كه در غير اين صورت، امكان ادامه حيات نداشتند. مفتون اميني كه بيشتر به عنوان يك چهره ادبي شناخته شده است، تا پژوهشگر تاريخي، تنها استثناي اين روند اقتصاد فرهنگ را ناصرخسرو علوي قبادياني برشمرد و گفت: البته كساني مانند ناصرخسرو در بين شاعران و اهل ادب ايران هم حضور دارند كه به دامن كوه و دشت كوچ كرد و از حمايت هاي دولت و حواشي آن چشم پوشيد.
معلوم نيست اگر مرحوم آل احمد، ناصرخسرو را معرفي نمي كرد، كسي تا امروز به سراغ اين وجه نويسنده مهم تاريخ ادب  ما مي رفت يا نه. البته مفتون اميني حرف هاي بهتري درباره اهل قلم دارد:
وجود رقابت سالم بين اهل قلم، آنها را از رودر رويي مقابل يكديگر باز مي دارد و به توسعه ادبيات كمك مي كند، هرچند متاسفانه چنين رقابتي در حال حاضر در بين اهل قلم و اهل ادب ما نيست و جا انداختن اين مطلب، خودش به يك فرهنگ نيازمند است كه همه با هم بايد به تحقق آن كمك كنيم.
آقاي اميني كه نقش دولت ها در توليد فرهنگ را با آجودان هاي ادبي ناميدن چهره هاي فرهنگي تقبيح مي كند، باز هم ميل  دارد همه كارها را گردن دولت بيندازد، خودتان ببينيد كه صدر و ذيل مطلب به هم مي خواند؟
اين شاعر يادآور شد: عمده ترين حركت در بدنه فرهنگ و ادبيات، بايد از سوي دولت صورت بگيرد. سالهاست كه فضاهايي متفاوت و مختلف در شعر امروز رخ نمايانده كه نهايتا آسيب رسان شده اند، شعر نو و شعر كهنه و شعر مدرن و... متاسفانه مرزي مغشوش و نابسامان پيدا كرده اند. ما حتي در بخش فيپا و بررسي كتاب هم دچار مشكل هستيم، ناشران به جاي اينكه آثار شاعر و نويسنده درجه يك را منتشر كنند، به سراغ كساني مي روند كه خيلي مبتدي هستند و چيزهايي را روي كاغذ مي آورند كه اصولا شعر و داستان نيست، من اين مشكل را متوجه ناشران مي دانم چون در قبال دريافت پول چنين آثاري را منتشر مي كنند، اما در نهايت به بدنه فرهنگ و ادبيات زيان جدي وارد مي سازند.
وقتي بابت چاپ يك كتاب معمولي،  ناشر 800 هزار تومان از يك مبتدي دريافت مي كند و با يك سوم اين مبلغ، كتاب ضعيف و بي محتواي وي را منتشر مي كند، ديگر چگونه مي توان به باروري ادبي در جامعه دل خوش كرد؟!
بايد در وزارت ارشاد و بخش بررسي كتاب، شورايي متشكل از افراد نخبه و كارشناس ادبي، آثار افراد مبتدي و تازه كار را با تامل بخوانند و از چاپ هر اثر نازلي به اسم شعر و داستان و رمان جلوگيري كنند، چرا كه تداوم  اين وضعيت نامناسب، به گذشته ادب پارسي ما و ادبيات معاصر ايران ضربه جدي و جبران ناپذير وارد مي كند.
در خارج از كشور نيز مانند انگليس، از سوي جوانان و تازه كارها كتاب هايي در شمارگان بسيار محدود مانند۲۰۰ يا 500 جلد منتشر مي شود، اين كتاب ها گاهي به فروش مي روند و گاهي روي دست منتشر كننده مي مانند، دولت هم مسوول آن نيست و نهايتا مشكلي براي كل ادبيات آن كشور ايجاد نمي كند. اما اگر قرار باشد دولت، حتي در حد يك برگ كاغذ كمك كند، موضوع به شورا كشيده مي شود و صد درصد مورد بررسي قرار مي  گيرد. با ادعا نمي توان شاعر و نويسنده شد و با چاپ كتاب نمي توان مدعي اديب بودن شد، در كشور ما هم بايد اين مساله رعايت شود، اين سختگيري ضروري، به هيچ وجهسانسور نيست.

اسكندر يونان، اسكندر اوليور استون
025338.jpg
ليلا موسوي زاده- داستان عصياني كه 2 هزار و 400 سال پيش در يونان رخ داد، هنوز براي بسياري از نويسنده ها، كارگردان ها و هنرپيشه ها جذاب است. يك قصه بزرگ كه بتواند در فيلمي بزرگ به مردم نشان داده شود، براي هر هنرپيشه، مورخ يا نويسنده اي غلغلك دهنده است تا اثري ساخته شود هرقدر واقعي تر، ديدني تر و سودآورتر. اما تمام سعي اوليور استون و همفكرانش به ضميمه 150 ميليون دلار ناقابل خرج هم باعث نشده است كه فيلم اسكندر كبير يا الكساندر كبير پرفروش شود. در واقع فروش كم اين فيلم در آمريكا تكان دهنده بود و بدتر از آن واكنش هاي مخالف در يونان... آيا اوليور استون از به دست آوردن دل مردم بيزار است؟در اين روزها اگرچه تعداد زيادي از يونانيان از اينكه كشورگشايي و تاريخ اجدادي آنها به نمايش درآمده خوشحال هستند، اما با برخي از قسمت هاي فيلم مخالفت مي كنند.
اوليور استون يك فيلم 3 ساعته حماسي درباره پادشاه قرن چهارم مقدونيه ساخت كه از ماه پيش در سينماهاي آمريكا به اكران درآمده است. براي ساخت اين فيلم تعداد زيادي از كارشناسان و مشاوران، مكان ها و قصرها و فضاهايي را طراحي كردند تا با فضاهاي آن زمان تفاوت چنداني نداشته باشد.اما برخي از يونانيان از نشان دادن برخي از جنبه هاي غير اخلا قي زندگي خصوصي اسكندر در اين فيلم ناراضي هستند و عقيده دارند تاريخ اين كشور با اين صحنه ها لكه دار شده است. طبق نظرسنجي هاي صورت گرفته اكثر يونانيان با اين موضوع كه تمام تاريخ اجداد آنها به خصوص روابط شخصي در معرض عموم به نمايش درآيد، ناراضي هستند.
۲ سال پيش عده اي از ناسيوناليست هاي سالونيكا عكس العمل شديدي به نوشته هاي كيت مورتنسن، تاريخ نويس استراليايي نشان دادند كه ادعا كرده اسكندر توسط مردي كه عاشقش بود، كشته شد. به هر حال گرچه تاريخ عامل اصلي و سازنده هويت هر كشور است، اما هر ملتي اين انتظار را دارد كه به هنگام به تصوير كشيدن تاريخ و زندگي قهرمانان و اسطوره ها مراعات هاي لازم بشود! رابين لن فاكس، تاريخ نويس انگليسي تحقيق كرده و كتابي در ارتباط با پادشاه مقدونيه منتشر كرده است.
موضوعي كه در اين كتاب به آن اشاره شده اين است كه براي تعدادي از ملي گرايان شمال يونان اين مساله خيلي ناراحت كننده است كه برخي از مردم آلباني و يوگسلاوي ادعا دارند قسمتي از شمال يونان و اسكندر متعلق به اين كشورها بوده است. در واقع اين ادعا اكثر يونانيان را نگران مي كند؛ گرچه تاريخ  نويسان يوناني خيلي دقيق و باصراحت كامل اين موضوع را روشن كرده اند كه اين منطقه به يونان تعلق دارد.

صورت زخمي با ديوكسين
025329.jpg
در اين دنيا چه كسي حاضر مي شود صورت خودش را نابود كند كه در انتخابات برنده شود؟ چه كسي حاضراست صورت يك آدم ديگر را نابود كند كه او برنده نشود؟ جواب به سوال اول خيلي سخت است، اما براي سوال دوم بي شمار پاسخ و نمونه هاي زنده و مرده وجود دارد. در واقع اگر اسيدپاش ها يا افراد داراي شخصيت اسيد پاش در رقابت هاي انتخاباتي حاضر شوند، بسياري از آدم ها را حاضرند حذف كنند تا برنده انتخابات شوند. نظريه عمومي در مورد دانه هاي تيره و تار و خس و خاكي كه روي صورت ويكتور يوشچنكو كه ظاهر شده بود به توطئه اي براي تخريب چهره اين نامزد مهم انتخابات اوكراين برمي گشت و البته برخي كارشناسان باور داشتند كه يوشچنكو با اين كار، تصميم داشته است كه حمايت آراي بي طرف را به سمت خود جلب كند. اما ماوقع ديروز كه نتايج نمونه برداري از بافت صورت يوشچنكو اعلام شد به اطلاع عموم رسيد.
دكتر مايكل زيمفر كه از مسوولان يك كلينيك در وين است در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام كرد: هيچ شكي وجود ندارد كه بيماري آقاي يوشچنكو به خاطر مسموميت با سم ديوكسين است از علايمي كه يوشچنكو به آنها دچار شده مي توان به كمردرد، پانكراتيت مزمن و فلج عصب سمت چپ صورت او اشاره كرد. دكتر زيمفر همچنين در اين كنفرانس اعلام كرد كه طبق بررسي ها مشخص شده است كه سم ديوكسين بلعيده شده است.
ميزان سمي كه توسط يوشچنكو خورده شده هزار برابر ميزان خطرناك مصرف اين سهم ارزيابي شده است. ديوكسين جزو سمومي است كه براي سمي به اسم Agent Orange كه جزو تسليحات شيميايي ارتش آمريكا محسوب مي شود ، مورد استفاده قرار مي گيرد. بمب هاي Agent Orange به صورت گسترده از طرف آمريكا براي ريختن برگ هاي درختان در ويتنام مورد استفاده قرار مي گرفت تا بتوان با يافتن محل اختفاي جنگجويان ويتنامي آنها را كشت. از نتايج استفاده از اين بمب ها مي توان به بروز ناهنجاري هايي در رشد عقلي و بدني بسياري از كودكان ويتنامي كه در سال هاي پس از جنگ ويتنام متولد شده اند اشاره كرد. ديوكسين جزو محصولات جانبي  است كه در كارخانه هاي توليد سموم دفع آفات نباتي نيز توليد مي شود.
يوشچنكو كه به دليل عدم تمايل به حضور در رقابت هاي انتخاباتي با صورت باند پيچي شده تاكنون تن به بيوپس نمونه برداري از بافت صورت خود نداده بود تا لحظه تنظيم اين خبر از اظهارنظر مستقيم در رابطه با اين حادثه خودداري كرده است و فقط يك بار به طور غير مستقيم گفته كه چيز خورش كرده اند.

دكه
ازدواج در سن پايين ممنوع 
025353.jpg

025350.jpg
025347.jpg
025344.jpg
025341.jpg
پس از روزها ودر پاسخ به واكنش هاي علاقه مندان صفحه خبرسازان، دكه امروز را پيش رو داريد، اول از همه عكس خانم رايس است كه كاريكاتور زيبايي از او را مي بينيد كه در واكنش به اين سخن جورج  دبيلوبوش كشيده شده است: وزارت امور خارجه، چهره آمريكا در جهان است.
واشنگتن پست، تيتر مهمي را به مشكلات پيگيري پرونده 11 سپتامبر اختصاص داده است و نيويورك پست، توصيه هايي براي پولدار شدن را از زبان كلينتون چاپ كرده است. يو. اس. اي تودي هم به بالا رفتن نرخ مرگ و مير پليس ها تيتري را اختصاص داده است. تيتر يك روزنامه شيكاگو تريبون نيز درباره يك معلم به نام كلثوم حسن است كه براي آگاهي دختران بي سوادبراي آنها كلا سي آموزشي ترتيب داده است تا آنها را متقاعد كند كه آنها مي توانند در سن بالا تري ازدواج كنند.

كوتاه تر از گزارش
فرزند جهشي!
پدر و مادر مكنزي برگلاند در تعجب هستند كه چرا فرزند دو ساله آنها هم هيكل يك كودك 11 ساله است. اين كودك با وزن 88پوند و قد 42 اينچ اصلا به همسن و سال هاي خودش نرفته!
پزشكان مي گويند كه اين كودك مسلما به يك سندروم رشد بيش از حد دچار است، اما نامي براي سندرومي كه مختص وضعيت اين دختر باشد وجود ندارد. مكنزي در حال حاضر در مقايسه با ديگر كودكان همسنش با مشكل حفظ تعادل و راه رفتن روبه رو است و انتظار مي رود به مرور زمان به مشكلات جسمي و روحي ديگري دچار شود.
سومين شرك ديرتر به دنيا مي آيد
شركت دريم وركز انيميشن اعلام كرد كه نمايش فيلم كارتوني شرك۳ را تا سال 2007 به تعويق انداخته است. اين فيلم قرار بود در نوامبر 2006 به نمايش عموم درآيد، اما مسوولان اين شركت تصميم گرفتند فعلا دست روي دست بگذارند. مقامات اين شركت مي گويند كه با نمايش عمومي شرك۳ و پخش آن روي DVD در فصل تعطيلات سود بيشتري به جيب خواهند زد.
فقط انگليسي 
نيكولاس كيج، شايعات مبني بر حضور وي در فيلم هاي جيمز باند را رد كرد. نيكولاس كيج با خنده بر اين شايعات گفت كه فقط يك بريتانيايي توانايي ايفاي چنين نقشي را دارد. كيج با اعلان اينكه بازي در نقش جيمز باند يك نقش رويايي خواهد بود گفت: هيچ آمريكايي اجازه داشتن چنين نقشي را پيدا نخواهد كرد. وي ادامه داد: امكان دارد كه يك انگليسي نقش بتمن را بازي كند، اما يك آمريكايي هيچ وقت اجازه پيدا نمي كند تا نقش جيمز باند را بازي كند.
فيل قهوه خور
يك فيل علاقه مند به نوشيدن قهوه، توريست هاي بسياري را به منطقه اي در جنوب هند كشانده است.
آندال، يكي از 65 فيلي است كه به معبدهاي تاميل نادو وصل شده است.
آندال به نوشيدن قهوه داغ و كم شكر علاقه مند است و ميهمانانش را با سازدهني سرگرم مي  كند. آندال همچنين به خوردن بستني، سيب  و شيريني علاقه مند است.
جاه طلبي جديد مل گيبسون 
بازيگر و كارگردان معروف سينماي جهان، مل گيبسون، براي خود و اعضاي خانواده اش جزيره اي 25 ميليون دلاري خريداري كرده است. اين جزيره بهشتي كه در فيجي است با سود حاصل از فروش موفقيت آميز فيلم مصائب مسيح خريداري شده است. گيبسون 48 ساله با ساخت فيلم مصائب مسيح، برخي از گروه هاي يهودي را خشمگين كرد اما در عوض گفته مي  شود نزديك به 280 ميليون دلار درآمد حاصله از فروش اين فيلم بوده است. روزنامه فيجي تايمز نوشت: گيبسون و همسرش يك هفته را در فيجي سپري و سپس با هلي كوپتر به جزيره ماگو رفتند تا تصميم قطعي براي خريد جزيره را بگيرند.
مل گيبسون استراليايي الاصل اين جزيره را از يك شركت هتلداري ژاپني خريداري كرده است.
اين جزيره نزديك به 40 ساكن دارد كه اكثرا از كشاورزان نارگيل هستند. طبق گفته مل گيبسون، اين جزيره خلوتي براي وي و دوستانش خواهد بود. صاحبان اصلي اين جزيره در قرن نوزدهم پس از گرويدن به مسيحيت از اين جزيره خارج شدند و راه را براي تصاحب آن توسط خارجيان باز گذاشتند. اين جزيره زيبا و رويايي تا سال 1930 در اختيار يك انگليسي و خانواده اش بوده است.

چارچوب
نامه هاي بودار!
025332.jpg
وزارت پست آلمان به مناسبت فرارسيدن كريسمس، 25 ميليون برچسب خوشبوكننده را به طور مجاني در ميان علاقه مندان پخش كرده است. اين برچسب ها كه در 6 مدل مختلف است، بوي پرتقال، سيب پخته، عسل، درخت كريسمس، دارچين و بيسكويت هاي زنجبيلي مي  دهد. وزارت پست آلمان با اين اقدام درصدد آن است تا ثابت كند نامه هاي كاغذي قدرتي دارند كه نامه هاي الكترونيك يا همان ايميل ها فاقد آن هستند.

سرقلم
مقابله با ترافيك با مديري 
برگ شبكه پنج، البته كهنه به نظر مي رسد، اما رو كردن آن ممكن است دوباره خيابان ها را خلوت كند. اگر هنوز متوجه ماجرا نشده ايد، پشت سر نويسنده بد و بيراه نگوييد كه بالاخره هر كس خلقيات خودش را دارد، از جمله نويسنده اين مطلب كه از يك جامعه شناس شنيده بهترين راه براي كاهش ترافيك تهران يك موجود دو كلمه اي به نام مهران مديري است. مهران مديري كه شبكه پنج دوباره پاورچين او را پس از 2 سال پخش مي كند؛ درست يك زمستان پس از زندگي نه چندان خاطره انگيز با سريال ديگرش نقطه چين كه جاي نقدش اينجا نيست.خب، دوستان عزيز حالا كه نقطه چين بدون پيمان قاسم  خاني و كمربندها را ببنديد بدون مديري، ترقه بزرگ و موردنظر تلويزيون نبود، راهي جز تجديد خاطره با تيم دونفره مهران و پيمان نمي ماند. به هر حال زمستان است و يك سريال بانمك و امتحان  پس داده كنار بخاري، چيز كاملا مطبوعي است. اگر آجيل را فراموش كرده ايد، حداقل چاي داغ يادتان نرود كه به هر حال لازم لازم است.
نكته: اين سريال هم مستثني نشد. كارهاي قبلي مديري؛ از پرواز 57 گرفته تا 77 بدون استثنا به پخش مجدد رسيده اند. اين هم تخصصي است.

زاويه روز
درختان گريان نيروانا
025335.jpg
اديب وحداني- از وقتي جلال آل احمد يك ترانه از رل تره ويس را ترجمه كرد و اول كتاب غربزدگي اش گذاشت تا روزهايي كه كتاب هاي عمدتا مغلوط و مغشوش بازاري با ترجمه هاي نادرست و متن هاي ناقص از چهره هاي بي  بته موسيقي غربي به بازار تهران برسد، راهي طولاني و پر از دست انداز پيش روي دوستداران شناخت فرهنگ روز قرار گرفته بود.
ساعت هاي جست وجوي ليريك ها ترانه ها يا اشعار معمولا به متن هاي دست نويسي مي  انجاميد كه معلم هاي زبان براي آموزش برخي از شاگردان از نوارهاي با كيفيت پايين بيرون نويس مي  كردند. امروزه با يك جست وجوي ساده، فرض كنيد يك ساعته در اينترنت مي  توان هر نوع ترانه اي  را با بيشترين سرعت پيدا كرد و البته هيچ كس هم تضمين نمي  كند كه سايت هاي اينترنتي  كه 100 هزار ترانه يا بيشتر را كنار هم گذاشته اند، درست بنويسند.
هيچ كس هم تضمين نمي  كند كه اين نوشته ها درست ترجمه شوند و اگر حتي درست ترجمه شدند، مراحل چاپ را به درستي سپري كنند. اين نوع كتاب ها كه با اين همه غلط چاپ مي  شوند، در نهايت معمولا بخش آموزنده اي را كه به بررسي و تحليل درست فرهنگ موسيقي روز جهان بپردازد ندارند و نهايت چيزي كه دستگير خواننده مي  شود، همان مشتي متن مغلوط و مغشوش است. به جز مارش ملكه سياه و من گم شده بودم و يك كتاب جمع وجور به اسم صخره يقين در اقيانوس شك و احتمالا يك كتاب ديگر، معمولا نمي  شد و نمي  شود مثال هاي ديگري را كه نشانه هايي از يك كار جدي تحقيقي داشته  باشند در اين نوع كتاب ها ديد و بين حدود 150 تا 200 كتاب، اين تعداد خيلي كم است. اتفاق فرخنده جديد، چاپ كتابي است كه به بررسي يكي از تاثيرگذارترين گروه هاي موسيقي آخرين دهه قرن گذشته ربط دارد: نيروانا اسمي بود كه كل بازار موسيقي جهان را با آلبوم بي  خيالش تكان داد؛ با شهرتي كه اين گروه با سازهايي كه مستقيم به آمپلي فاير وصل نشده بودندUnplugged ، به دست آورد و سپس مرگ خواننده اين گروه نيروانا را به يكي از مهم ترين گروه هاي تاريخ موسيقي بدل كرد و درخت هاي گريان قصه را به تمامي براي شما تعريف مي كند.علي نشاندار كه در نوشتن اين كتاب از متن هاي معتبر متعددي مانند دفترچه خاطرات روزانه كورت كوبين فقيد بهره برده است، با جمع آوري مستندات درباره اين چهره مهم موسيقي، با نثري در خور توجه همه آنچه را كه يك علاقه مند به شناخت فرهنگ موسيقي جهاني لازم است بداند، تعريف كرده است و ضميمه اي از عكس هاي اين گروه به همراه ترجمه دقيق ليريك هاي اصلي و آهنگ هايي كه آنها بازنوازي كرده اند، دست پژوهشگران را براي بررسي اين سبك هنري باز مي   گذارد.

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |