چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۳
نقدي بر مجموعه هاي تلويزيوني طنز
قافيه تنگ
اين روزها تلويزيون حسابي تلاش دارد انبساط خاطر مخاطبان را فراهم كند، به همين دليل هم شبكه هاي تلويزيوني داخلي با خرج كرد هزينه هاي ميليوني، مجموعه هاي تلويزيوني طنز و هجوي را تدارك ديده اند كه در اغلب موارد مورد پسند مخاطبان قرار نگرفته است. با اين حال ما درصدد نيستيم با نقد اين مجموعه تنها رگه مخاطب پسندي شبكه هاي تلويزيوني را مورد پرسش قرار دهيم.چه بسا برخي از اين برنامه هاي طنز كه با مهارت برنقاط ضعف فرهنگي اجتماعي انگشت مي گذارند و قابل تحسين هستند. اما نمي توان هر برنامه طنزي را به صرف اقبال عمومي هدفمند دانست. ابراهيم اصلاني، كارشناس روانشناسي، نقدي را در اين زمينه تدارك ديده اند كه مي خوانيد:
007560.jpg
طبق رويه مرسوم ، وقتي سوژه اي گل مي كند تا مدت ها همه دنبال آن مي رويم. كافي است لباسي مد شود، كسي مغازه اي باز كند وكارش بگيرد، يك فعاليت اقتصادي با توفيقي خاص همراه شود و...؛ همه به طرف آن هجوم مي آوريم. البته اين ويژگي، مختص فرهنگ ما نيست و شايد در همه جاي دنيا وجود دارد با اين تفاوت كه تقليد هاي ما كمتر مبناي منطقي دارند. بيشتر كارهاي تقليدي ما، جنبه مشابه سازي پيدا مي كنند و كمتر كسي پيدا مي شود كه در همان سوژه، كاري متفاوت و جديد ارائه نمايد. به عنوان مثال، وقتي موسيقي پاپ در دوره جديد خود، در ايران پا گرفت، كارهاي اوليه قابل توجه بود ولي از وقتي كار به مشابه سازي رسيد فقط شاهد تكرار مكررات بوده ايم.
«طنزهاي تلويزيوني» هم از چنين قاعده اي پيروي كرده اند. با ورود دو سه اثر كه بين مردم مقبوليتي پيدا كردند، بعد از مدتي، همه طنز پرداز شدند و بدتر آن كه خود پيشگامان اوليه هم به جاي پيشرفت در كارهاي بعدي، پسرفت كردند. هر هفته، چند سريال طنز از شبكه هاي مختلف پخش مي شود كه اولاً  در بين آنها، كمتر كار قابل توجهي وجود دارد و ثانياً  اگر قسمت هاي موفق و يا نسبتاً  موفقي هم دارند در قسمت هاي ديگر كاري غير از «هيچ گويي» نمي كنند.
متأسفانه در كارهايي كه با اصطلاح طنز همراه هستند هيچ حد و مرزي و تعريفي براي «طنز» تعيين نشده و از كارهاي پيش افتاده در حد لودگي تا برنامه هايي با سطوح بالاتر، همه عنوان طنز به خود مي گيرند. بدين ترتيب، وقتي در عنوان يك سريال تلويزيوني، واژه طنز مي آيد، نمي دانيم كه بايد منتظر چه چيزي باشيم، آيا باز هم از همان شوخي هاي خنك و سايه روشن هاي وقت پر كردن استفاده خواهد شد و يا نه، حداقل اين يكي به مفهوم طنز نزديك تر است؟
به عنوان مثال در سريال نقطه چين وقتي كارگردان فهميد كه سوژه اوليه اش نگرفته، بلافاصله تغيير مسير داده و با ترفندهاي هميشگي، آن قدر موضوعات را كش دار كرد تا به قسمت ۹۰ و ۱۰۰ رسيد، به همين سادگي!  جالب تر آن كه در آخرين قسمت ها، با توسل به برنامه جا افتاده قبلي يعني سريال پاورچين، بالاخره خود را به نوعي از مهلكه به در برد.
و اينك از اين روند مي توان دريافت كه سريال هدفمند شروع نشده است، در برنامه ها و سريال هاي ديگري كه با تأسف فراوان عنوان طنز دارند وقتي قافيه تنگ مي آيد به هر روشي متوسل مي شوند: با ادا و اطوار مسخره حرف زدن، به كار بردن انواع توهين ها و فحش هاي نسبتاً محترمانه مانند احمق، شعور نداري، IQ و غيره.
به چه دليل؟
من بيننده بايد چه فكري بكنم؟ چه دلايلي براي اين روند وجود دارد؟
۱. تصميم گيرندگان برخي از اين سريالها در تلويزيون هم حتي اگر تفاوت هايي با مردم داشته باشند بالاخره در اين فرهنگ زندگي مي كنند و تابع اصل تقليد هستند. وقتي كار كسي گرفت بايد بلافاصله به او سفارش برنامه بعدي را داد، حالا هر چه كه مي خواهد باشد، البته بديهي است شبهه نسبت به برخي روابط هم پيش مي آيد.
۲. مردم بايد بخندند. طبق يك تفكر قديمي، سرگرمي، سرگرمي است و كاري با فكر و انديشه ندارد. بگذاريد مردم راحت باشند؛ اين قدر برنامه هاي فكري و پرمغز براي مردم مي سازيم، بايد برنامه هايي هم براي سرگرمي و وقت پر كردن وجود داشته باشد؛ فكر و انديشه به جاي خود، سرگرمي و خنديدن هم به جاي خود؛ بي خيال فكر و انديشه!  اصلاً  نبايد كه براي هر برنامه اي فكر كرد!
۳. «هدف» چيز خوبي است ولي نه در همه جا و براي همه كس. تازه، ديرنيست، كاري را شروع مي كنيم بعد هدف خود به خود پيدا مي شود!  علاوه بر اينها، معناي هدف مي تواند متفاوت باشد. مثلاً  هدف مي تواند ساختن يك سريال ۹۰ قسمتي، كسب درآمد و اشتغال زايي باشد، براي محتوا هم بعداً  مي شود فكر كرد! شما انگار متوجه نيستيد، گفتيم كه بعضي چيزها خود به خود پيدا مي شوند!
۴. چون قرار است مردم و به خصوص كودكان، نوجوانان و جوانان عزيز با واقعيت هاي زندگي آشنا شوند، بنابراين تلويزيون هم وظيفه اش را در اين مسير انجام مي دهد. مگر شما در كوچه و بازار، واژه هاي احمق، بي شعور بروگم شو و غيره را نشنيده ايد؟ پس چه اشكالي دارد كه در رسانه  مردمي از واژه هاي مردمي استفاده شود؟!
۵. خيلي از مردم از چنين سريال هايي خوششان مي آِيد و از ديدن آنها كيف مي كنند. همه كار تلويزيون كه فرهنگ سازي نيست، بايد به نيازهاي اقشار مختلف مردم هم فكر كرد!
007572.jpg
وقتي عده اي اين طور خوشند و با ديدن انواع مسخره بازي ها، از خنده روده بر مي شوند چرا بايد اين فرصت را از آنها گرفت. خنده چيز خوبي است و حتي مي تواند ابزاري براي وقت پر كردن، فكر نكردن، بي خيال شدن و غيره باشد، پس لزومي ندارد هميشه بين خنده و انديشه رابطه  وجود داشته باشد!
نگاهي ديگر
به نظر نمي رسد روند فعلي برنامه هايي كه عنوان طنز دارند به نتايج خوشايندي منجر شود. ما عادت كرده ايم، وقتي نمي توانيم به هدفي برسيم، توقعات خود را پايين مي آوريم؛ چون برنامه هاي طنز مناسبي نمي توانيم بسازيم به هر كسي اجازه مي دهيم كه وارد اين حوزه شده و شانس خود را بيازمايد. جالب آن كه وقتي يكي از اين برنامه ها گل مي كند و بين مردم مقبوليتي به دست مي آورد متوليان تلويزيون كلي روي آن مانور مي دهند ولي كسي اهميتي نمي دهد كه چرا برنامه هاي طنز ديگر موفق نبودند! به طور حتم و آنچه از شواهد برمي آِيد ادامه روند برنامه هاي طنز باعث خواهد شد اولاً  سطح برنامه هاي طنز با افت بيشتري مواجه شوند ثانياً  توقعات مردم از اين گونه برنامه ها تغيير پيدا كند و ثالثاً  به جاي انتظار ديدن انواع برنامه هاي مناسب، منتظر گل كردن و مقبوليت احتمالي مواردي خاص باشيم.
تلويزيون بايد هر چه زودتر، نگاه خود را به مقوله طنز و برنامه هايي با اين عنوان تغيير دهد. «طنز» موضوعي جدي و مقوله اي تأثيرگذار است و نبايد اين چنين به بازي گرفته شود. در برنامه هاي طنز مي توان به ملاك هايي توجه داشت:
۱- الزامي وجود ندارد هر برنامه اي كه با مايه خنده همراه است عنوان طنز داشته باشد. طنز لطيفه گوئي هدفمند است كه با شيوه هاي جدي نمي توان به راحتي به آن اهداف رسيد.مي توان براساس تعاريف علمي و مقبول، گروههايي را تعيين و برنامه هاي بامايه خنده را طبق آنها دسته بندي كرد. در هر حال، نبايد كاري كرد كه تر و خشك با هم بسوزند.
۲- بسياري از سوژه هاي اجتماعي، فردي و خانوادگي مي توانند دست مايه هاي خوبي براي طنز باشند اما به شرط آن كه اولاً  هدف اصلي آسيب شناسي مشكلات و حل آنها باشد و ثانياً  متخصصين و كارشناسان اهل فن بر اين گونه برنامه ها نظارت نمايند.
در برنامه هاي طنز وقتي به سوژه خانواده پرداخته مي شود بيشتر وجوه منفي موضوع مدنظر قرار مي گيرد. شوهران به نوعي سعي دارند خانم هايشان را دست به سر كنند تا به شيوه مجردي خوش بگذرانند و خانم ها هم طبق معمول، يا از همسرشان توقع دارند كه براي آنها لباس بخرند و يا آنها را به گردش و مهماني ببرند!  كمتر كسي به اين نكته فكر مي كند كه مي توان از موقعيت طنز براي آسيب شناسي مسائل خانواده پرداخت و يا رفتارهاي فرهنگي را مورد نقد قرار داد، در يك سريال تاريخي يا اجتماعي، وقت زيادي صرف كارشناسي و كارهاي مطالعاتي مي شود اما در برنامه هاي طنز كسي چنين نيازي را نمي بيند. به نظر مي آيد، برنامه هاي طنز، ساده ترين و پيش پا افتاده ترين موضوع براي ساخت برنامه تلويزيوني هستند، برنامه هاي طنز قابليت هاي زيادي براي طرح معضلات عمومي به زباني نو دارند و حتي به نسبت انواع ديگر برنامه ها مي توانند تأثير بيشتري بر رفتارهاي فردي و اجتماعي داشته باشند.
۳- در برنامه هاي طنز مي توان هدفمند تر عمل كرد. سياستگذاران صدا و سيما مي توانند با ترسيم روندي مشخص براي انواع موضوعات، به انسجام و هدفمندي برنامه هاي طنز شبكه هاي مختلف تلويزيوني كمك كنند. آشفتگي در انواع برنامه هاي طنز، به صورت چشمگيري ديده مي شود. منظور از هدفمندي، تعيين خط و خطوط نيست بلكه مشخص ساختن نيازها و اولويت هاست. در نگاهي وسيع تر، برنامه هاي طنز را مي توان حتي با موضوعاتي از قبيل آموزش مهارت هاي زندگي، بهداشت رواني و مهارت هاي تفكر ربط داد. آيا حوادث تلخ و شيرين فراواني كه در جامعه رخ مي دهد مانند اخاذي و فريب كاري و موارد مشابهي كه وقوع آنها به نوعي نشان از ضعف مهارت هاي تفكر و ضعفهاي فرهنگي در بين عده اي از مردم است نمي توانند براي سازندگان برنامه هاي طنز سوژه ايجاد كنند!

سايه روشن رسانه
007575.jpg
توانمندي هاي سيماي آذربايجان
نمايشگاه توانمنديهاي صدا  و سيماي استان آذربايجان غربي در ربع قرن پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر پا مي شود.
به گزارش ايسنا، محسن شكرنيا، مديركل صدا و سيماي مركز استان آذربايجان غربي گفت: يكي از اهداف مهم اين نمايشگاه ارائه دستاوردهاي صدا و سيماي استان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و مقايسه آن با قبل از انقلاب است. با وجود توليد برنامه ها و علي رغم فعال بودن ارتباط مردمي، هنوز احساس مي كنيم، صدا و سيما به صورت يك طرفه با آنها صحبت مي كند و با برپايي نمايشگاه اين فرصت ايجاد مي شود كه تماس كاملا چهره به چهره و استفاد ه از نظرات مردم مهيا شود. وي افزود: غرفه هايي در محل فوق براي افرادي كه توانايي ارائه كار هنري دارند مهيا شده تا كار خود را به صورت حضوري ارائه دهند و از نظر توانايي مورد بحث قرار بگيرند. اين نمايشگاه با حضور دكتر كردان معاون امور مجلس صدا و سيما در محل دائمي نمايشگاه هاي بين المللي استان برگزار مي شود.
راديو و تلويزيون در جامعه
يك جامعه شناس با اشاره به مسؤوليت اجتماعي عظيم ر سانه در آگاه سازي و جهت دهي به حركتهاي اجتماعي، انجام دادن اين رسالت و برخورداري از توان علمي و كادر مجهز در راديو و تلويزيون را حائز اهميت دانست.
دكتر انور صمدي در گفت وگو با ايسنا گفت: باتوجه به دسترسي عموم مردم به تلويزيون و روزنامه و نخواندن روزنامه از سوي مردم، نياز به آگاهي و مشخص كردن خطوط زندگي و راهبردها و راهكارها از سوي صدا و سيما بيشتر احساس مي شود.
وي استفاده از افراد مختلف با ديدگاه هاي متفاوت در برنامه هاي خبري و تحليلي را در جهان چند بعدي، جذاب و مفيد بودن برنامه ها را لازم دانست.
اين عضو هيات علمي دانشگاه علامه همچنين گفت: بسياري از برنامه هاي صدا و سيما با توجه به تحميل بودجه سنگيني در جامعه عبث است و پيام مخاطب بسياري از مجموعه تلويزيوني ها و برنامه هاي راديو و تلويزيون مشخص نيست.
وي درمورد نقش صداوسيما در پيشبرد فرهنگي افزود: رسانه در جهت فرهنگ سازي، ارتقاء فرهنگ عمومي جامعه و وارد كردن انديشه هاي كار آمد و به روز، تأثيرگذاري در روش و منش و شيوه زندگي و جهان بيني مردم نقش مهمي بر عهده دارد.
شبكه پيشتاز برنامه هاي كودك
روزانه حدود ۷ ساعت برنامه كودك و نوجوان از شبكه هاي تلويزيوني ايران، پخش مي شود و اين تعداد ساعت حدود ۹ درصد از كل ساعات پخش برنامه ها را شامل مي شود.
به گزارش ايسنا، شبكه هاي يك، دو و تهران از ميان هفت شبكه سيما، به توليد و پخش برنامه هاي كودك و نوجوان اقدام ورزيده اند.
در اين بين شبكه اول با ساخت حدود ۵/۳ ساعت برنامه در روز براي كودك و نوجوان پيشگام است. پس از شبكه اول، شبكه دو سيما با پخش حدود دو ساعت و نيم برنامه در مكان بعدي قرار دارد.
شبكه تهران نيز با ساخت برنامه هايي تحت عنوان «رنگين كمان» و «شهرك اعداد» مخاطبان كودك را روزانه دعوت به تماشاي تلويزيون مي كند.
از جمله برنامه هايي كه بيشترين مدت زماني را در بين برنامه هاي كودك و نوجوان به خود اختصاص داده اند، كارتون هاي خارجي هستند.
اين كارتون ها كه بسياري از آن ها تكراري اند، بعضا بدون داشتن يك روش آموزشي مناسب و صرفا با هدف ايجاد لحظه اي فرح بخش براي مخاطبان پخش مي شوند.
اغلب اين كارتونها با فرهنگ و شيوه زندگي ايراني نزديكي چنداني ندارند و كودكان كمتر با شخصيت هاي آنها همراه مي شوند. اين در حاليست كه كودكان دهه هاي گذشته هنوز به خوشي از كارتونهاي آن دوران ياد مي كنند.
«ماجراهاي دو دل و دوستان» ، «كوچولوهاي شيطون» ، «بابالوها» ، «آن شرلي» ، «جك و مارسل» ، «هيپوكوپولو» ، «جزيره گنج» ، «فريكي» از كارتونهاي خارجي هستند كه اين روزها از شبكه هاي يك و دو سيما پخش مي شوند.
اين تعداد در مقايسه با انيميشن هاي ايراني پخش شده از تلويزيون، سهمي چند برابر را به لحاظ كمي به خود اختصاص داده است.
طبق نظرسنجي اداره كل سنجش كه در شهريور ماه سال ۱۳۸۲ انجام شده است، بيش از نيمي از كودكان با حدود ۷۵ درصد، علاقه دارند برنامه هاي كودك عصرها پخش شود و تنها ۲۵ درصد به پخش برنامه هاي كودك در صبح تمايل نشان داده اند.
اين در حاليست كه شبكه اول سيما با اختصاص حدود ۵/۳ ساعت از آنتن خود به برنامه هاي كودك، تنها يك ساعت و چهل دقيقه در برنامه عصر آگاهي پخش مي كند.
البته اين وضعيت در روزهاي جمعه تغيير كرده و برنامه هاي كودك پس از اخبار ساعت ۱۴ بر روي آنتن مي روند.
به نظر مي رسد شبكه دو سيما توجه بيشتري به اين نظرسنجي نشان داده است.
چرا كه از دو ساعت ونيم برنامه كودك و نوجوان اين شبكه، بيش از نيمي از آن عصرها پخش مي شود.
شبكه تهران نيز كه تنها يك ساعت در روز برنامه دارد، اصلي ترين برنامه خود ، «رنگين كمان» را صبح ها پخش مي كند.
از نكات قابل توجه ديگر پخش كارتون توسط شبكه اول سيما در ساعت ۳ بامداد است كه ۱۰ دقيقه در نيمه شب پخش مي شود.
بخش جديد معما
مجموعه پليسي «چشمان باز» به كارگرداني آرش معيريان در مرحله پيش توليد قرار دارد. سيد سعيد رحماني، فيلمنامه نويس به ايسنا گفت: «چشمان باز» ، يك كار پليسي - جاده اي است كه نگارش آن تقريبا به اتمام رسيده و هم اينك در مرحله پيش توليد قرار دارد. وي در خصوص مقايسه اين مجموعه تلويزيوني با نمونه هاي مشابه آن در خارج از كشور ازجمله مجموعه پليسي «هشدار براي كبري ۱۱» گفت: با توجه به اين كه آن ها از لحاظ ساختار و تكنولوژي بسيار پيشرفته تر از ما هستند، قصد نداريم به آن ها نزديك شويم، چرا كه در نهايت در جا مي زنيم.
به گفته رحماني، تهيه اين مجموعه را داريوش باباييان با مشاركت موسسه فرهنگي - هنري ناجي هنر برعهده دارد.
وي با اعلام اين كه «چشمان باز» به احتمال قوي دي ماه كليد مي خورد، افزود: داستان اين مجموعه متشكل از يك قصه است كه در قالب سيزده قسمت تعريف مي شود.
رحماني در خصوص سري جديد مجموعه پليسي «معما» كه نگارش آن را برعهده دارد، متذكر شد: اين مجموعه درگير مسايل توليدي و بودجه بوده است و مدتي است كه نگارش آن را آغاز كردم.
به گفته رحماني توليد مجموعه پليسي «معما» به سال آينده موكول مي شود.
راه اندازي شبكه استاني چهارمحال
نماينده شهر كرد از راه اندازي شبكه استاني سيماي چهارمحال و بختياري تا پايان سال جاري خبر داد.
نماينده مردم شهركرد در مجلس شوراي اسلامي به ايسنا گفت: با بيا اين مطلب گفت: با پي گيري هاي به عمل آمده و تلاش نمايندگان و مسئولان استان بخشي از تعهدات مالي به منظور راه اندازي شبكه سيماي استان چهارمحال و بختياري توسط سازمان مديريت و برنامه ريزي تأمين و ابلاغ گرديده است.
مهندس مرتضي تمدن افزود: در حال حاضر از محل اعتبارات توازن منطقه اي مبلغ دو ميليارد و پانصد ميليون ريال از مجموعه تعهدات استان پرداخت گرديد كه بنا به اظهار مديركل صدا و سيماي مركز استان بناست تا پايان سال جاري شبكه استاني سيما راه اندازي شود.
تلويزيون سليقه ساز
تلويزيون مي تواند سليقه هنري يك جامعه را پيش ببرد و در عين حال ارتقاء انديشه دهد. اين جعبه جادويي سرگرم كننده، مي تواند آموزنده باشد در عين حال در بين مخاطبان نشاط هم ايجاد كند.
دكتر اكبر عالمي  برنامه ساز و مدرس دانشگاه به ايسنا گفت:  تلويزيون فاصله ها را بر مي دارد و فاصله هاي دور را به هم نزديك مي كند. اين رسانه مي تواند به مردم اميد دهد و بالعكس آنها را مايوس كند. تلويزيون مي تواند سليقه زندگي مردم را ارتقاء دهد. به اعتقاد وي، تلويزيون در اروپا و غرب همان اندازه كه به فهم و دانايي مردم كمك كرده، شايد به همان اندازه باعث انحطاط هنر، يعني جايگزيني شبه هنر به جاي هنر واقعي شده است.اين مدرس دانشگاه، قدرت يك شبكه تلويزيوني را حيرت آور خواند و افزود: امروز با تعدد شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي برخي از روشنفكران به دليل عصبيت و سطحي بودن اين شبكه، تقريبا تلويزيون را كنار گذاشته اند و به نيمه اول قرن بيستم رجعت كرده اند و از طريق كتاب و منابع ديگر، كسب اطلاعات مي كنند.
عالمي با تشبيه تلويزيون به لامپ فلورسنت كه در تمام خانه ها روشن است، اظهار كرد: مرحوم جلال آل احمد به تلويزيون، «عوام فهم كننده» لقب داده بود.
تلويزيون سليقه ساز است و گويندگان اين رسانه، اربابان سليقه سخن گفتن به فرزندان ما هستند.
امروز به بركت وجود تلويزيون در خانه ها، شما مي بينيد كه بچه هاي ۳ و ۴ ساله گاه آن قدر درست و شيرين حرف مي زنند كه بزرگترها را به تعجب وامي دارند.
به اعتقاد اين مدرس دانشگاه، امروز به مدد تلويزيون دانسته هاي يك نوجوان ۱۴ ساله و نه معرفت و خرد او بسيار بيشتر از يك نوجوان ۱۴ ساله در گذشته است.
وي با اشاره به وجه سرگرمي و شادي آفرين تلويزيون، اظهار كرد: اين رسانه مي تواند در مخاطب نشاط ايجاد كند، بدون آنكه قصد موعظه داشته باشد و يا با خود شرط كند كه حتما ً يك مطلب عقلاني را منتقل كند.

نگاه
يازده  سال صدرنشيني
يازده سال از زمان شكل گيري شبكه سوم سيما مي گذرد. تولد شبكه سوم سيما در ۱۴ آذرماه سال ۱۳۷۲ همزمان با ولادت حضرت فاطمه (س) شكل گرفت. راه اندازي اين شبكه تلويزيوني، نوعي هنجارشكني در حوزه  رسانه  ملي به شمار مي آمد، چرا كه در آن زمان تنها شبكه هاي اول و دوم سيما با مجموعه برنامه هاي فراگير و بدون ارزيابي حوزه سني مخاطبان به توليد و پخش برنامه هاي تلويزيوني مي  پرداختند.بنابراين شكل گيري اين شبكه، گام اول براي گسترش كمي _ كيفي سامانه رسانه ملي به شمار مي رفت، بنا بر آمارهاي سنجش برنامه هاي صدا و سيما، اين شبكه تلويزيوني همچنان در صدر شبكه هاي تلويزيوني داخلي قرار دارد. نخستين مدير اين شبكه محمد جعفر صافي با آشنايي از نگاه مخاطبان جوان و ورزش دوست، توانست با توليد برنامه هاي متنوع گوي سبقت را از ديگر شبكه هاي سنتي بربايد، او همچنين طي ده سال تلاش مداوم توانست ضمن توليد برنامه هاي ورزشي و مجموعه هاي تلويزيوني طنز آميز مخاطبان گريز پاي جعبه جادو را به سوي اين شبكه تلويزيوني جذب كند.
اكنون اصغر پورمحمدي، مديريت شبكه سوم سيما را عهده دار است. او كه دانش آموخته علوم اجتماعي و رسانه است، با استفاده از تجربيات رسانه اي خود در حوزه هاي راديو و تلويزيون توانسته همچنان شبكه سوم سيما را در صدر نظرسنجي مخاطبان رسانه اي قرار دهد.با توجه به برنامه ريزي سازمان صدا و سيما، اين شبكه موظف است كه ۵۰ درصد از برنامه هاي خود را به ورزش اختصاص دهد. افزايش حجم مخاطبان، ناخواسته افزايش پخش آگهي را هم در پي دارد. بنابراين اغلب مخاطبان شبكه سوم سيما از تنوع آگهي هاي تجاري در حين پخش و توليد اين برنامه ها گلايه دارند. علي رغم اين نكته، متوليان بودجه صدا و سيما انتظار دارند كه شبكه برتر رسانه اي به هر شكلي جور ساير شبكه هاي تلويزيوني را هم بر دوش كشد. به هر حال وقتي در بودجه ملي صدا و سيما قريب ۹۰۰ ميليارد ريال به جذب آگهي اختصاص يابد معلوم است كه شبكه سوم سيما نيز از تركش تبليغات تجاري در امان نخواهد بود.هم اينك شبكه سوم سيما همچون شبكه هاي اول و دوم به صورت شبانه روزي به توليد و پخش برنامه ها مي پردازد .گذشته از افت كيفي برنامه هاي شبانه بايد پذيرفت كه شبكه سوم سيما به خاطر ارائه برنامه هاي ارزان توليدي- زنده، رعايت تنوع سليقه هاي مخاطبان و برنامه هاي جذاب جايگاه خود را در بين مخاطبان مشكل پسند مستحكم كند. تجربه توليد و پخش برنامه تلويزيوني «خانه به دوش» نيز بعد از مدت ها در بين برنامه هاي طنز شبكه سوم توانست موقعيت مناسبي را در بين مخاطبان فراهم كند، اما از سوي ديگر علي رغم موفقيت جذب مخاطبان، برنامه  تلويزيوني هجوآميز «كمربندها را ببنديم» همچنان با افت كيفي پخش مي شود. بي گمان اگر چنين رفتارهايي منتقدانه در حوزه رسانه اي اتفاق نيفتد در آينده مي توان انتظار داشت كه توليد و پخش چنين برنامه هاي طنز ضعيف نه تنها بودجه شبكه سوم را مي بلعد بلكه ناخواسته از توان توليدي ساير برنامه هاي موفق نيز مي كاهد. مگر نه اين است كه هزينه توليد يك مجموعه تلويزيوني داستاني بين ۳۰۰ الي ۴۰۰ ميليون تومان در نوسان است. از اين رو با هزينه چنين برنامه داستاني ضعيف مي توان، حداقل ۳۰۰۰۰ دقيقه برنامه زنده _ متنوع تركيبي با هزينه دقيقه اي ۱۰۰۰۰ تومان توليد كرد، برنامه اي كه حداقل در طول ۵۰۰ روز و هر روز يك ساعت مفيد از شبكه سوم پخش نمود.
محمد اميري

سينما
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |