دوشنبه ۶ تير ۱۳۸۴
سلام آقاي رئيس جمهور
ما مي توانيم
000396.jpg
ياسر مرادي
نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري هم به پايان رسيد با همه راستي ها و ناراستي هايش، دغدغه ها و التهاباتي كه لحظه به لحظه بود و... معمول سياستمداران اين است كه برنده نهايي انتخابات را آن كسي مي دانند كه رييس جمهور مي شود اما انتخاب نهم مردم ايران برنده اصلي تري هم داشت و آن مردم بودند، مردمي كه دوست خود را شناختند، حرف مدعيان معلمي خود را فقط شنيدند و نهايتا با توسل و تمسك به خرد جمعي خود كه وامدار هيچ گروه و جناحي نيز نبوده، دست به انتخاب زدند. انتخابي كه حماسه وار سلامي به بلنداي آفتاب را تقديم رييس جمهور جديد خود كرد. رييس جمهوري كه از مردمش خواستن را شنيد و توانست.
«خوف آن دارم كه حضور زودهنگام و رسمي در عرصه تبليغات انتخاباتي به روند خدمتگزاري در تهران آسيب برساند، بنابراين علي رغم اشتياق فراوان به ديدار دوستان گرانقدر، از حضور در اين جلسه معذورم» اين جملات را محمود احمدي نژاد يكي از پنج نامزد مطرح اصول گرايان در ۲۸ آذر سال گذشته در نامه اي به همايش اصول گرايان عنوان كرد تا آن زمان از ورود به عرصه انتخابات پرهيز كند و به خدمت به مردم در شهرداري بپردازد.
چندي گذشت. حوادث جالبي در هر دو جبهه دوم خرداد و شوراي هماهنگي روي داد. ستادهاي مختلف انتخاباتي شكل گرفت. فعاليت ها و سفرهاي انتخاباتي آغاز شد اما تنها چهره ساكت كه حوادث را به انتظار نشسته بود محمود احمدي نژاد بود. شوراي هماهنگي كانديداي نهايي خود را علي لاريجاني دانست و جمعيت ايثارگران هم به عنوان بخشي از بدنه اجتماعي شوراي هماهنگي، محمدباقر قاليباف را به صحنه فرستاد. جبهه اصلاحات هم با هر دو كانديداي خود يعني مهدي كروبي و مصطفي معين در صحنه حاضر شد. در آن زمان همه تأكيد داشتند كه احمدي نژاد چهره اي ناشناخته است كه از كمترين شانس براي پيروزي در انتخابات برخوردار است. احمدي نژاد نيز فارغ از هياهوي سياسي حاكم بر انتخابات به ادامه فعاليت خود در شهرداري مشغول بود. او حتي تا آخرين لحظه هاي ثبت نام نيز، حضور خود در صحنه را اعلام نكرده بود. اما بالاخره روزهاي ثبت نام فرا رسيد و پس از حضور چند تن از بزرگان ازجمله هاشمي رفسنجاني، محمود احمدي نژاد نيز بالاخره به انتظارها پايان داد و در صحنه انتخابات حاضر شد.
در عرصه انتخابات، كانديداهاي حاضر همگي از حمايت هاي حزبي و گروهي برخوردار بودند اما احمدي نژاد تنها كانديدايي بود كه از حمايت هيچ حزب و گروهي برخوردار نبود. نكته بارز در سخنراني هاي انتخاباتي احمدي نژاد، طرح مسئله عدالت، احياء ارزش هاي اصيل اسلامي، تأكيد بر هويت ايراني، سالم سازي سيستم هاي اداري و اجرايي كشور بود.
بالاخره روزهاي برگزاري انتخابات فرا رسيد، همه هاشمي رفسنجاني، مصطفي معين و محمدباقر قاليباف را كانديداهاي خوش اقبال اين دوره مي دانستند. حتي برخي براي منصرف كردن احمدي نژاد به سراغ او رفتند و با اين استدلال كه ميزان آراء شما چندان بالا نيست درخواست انصراف او را به نفع ديگر اصول گرايان داشتند اما جواب احمدي نژاد در پاسخ به تمامي اين افراد و حتي حاميانش كه گاهي ترديد شكست سنگين در انتخابات را به خود راه مي دادند اين بود كه من به حكم وظيفه و براي ارائه شيوه اي جديد در مديريت كشور قدم به ميدان رقابت انتخاباتي گذاشته ام. هدفم خدمت به مردم است. اگر مردم من را بپذيرند و انتخاب كنند به عنوان رئيس جمهور خدمتگزار آنها خواهم بود و اگر منتخب مردم نباشم در مسئوليت هاي ديگر از جمله شهرداري خدمت خواهم كرد. اما برخلاف تمامي نظرسنجي ها و پيش بيني هاي عرصه سياست، محمود احمدي نژاد، شهردار تهران موفق شده بود به عنوان نفر دوم و آن هم تنها با ۴۰۰ هزار رأي كمتر از نفر اول، به دور دوم انتخابات راه يابد.
پس از اعلام اوليه نتايج انتخابات، گروهي دست به قلم بردند و از ضرورت رأي ندادن به احمدي نژاد سخن گفتند.
آنان كه سال ها فرياد برمي آوردند، مردم نياز به قيم ندارند و اين جمله امام را مرتبا تكرار مي كردند كه «ميزان رأي ملت است» هم رأي مردم را به فراموشي سپردند و به آن بي احترامي كردند و هم خود قيم مآبانه وارد عرصه انتخابات شده و از كانديداي خاصي حمايت كردند ولي مردم باز هم به آنها اثبات كردند كه «مردم نياز به قيم ندارند» .
اين در حالي است كه اگر لاريجاني رأي مي آورد شما مي توانستيد او را وابسته به خيمه گاه جريان سنتي راست بدانيد. اگر قاليباف رأي مي آورد مي توانستيد بهانه نظامي بودن او را مطرح كنيد. اما امروز براي متهم كردن احمدي نژاد، كانديدايي كه از حمايت هيچ يك از احزاب و گروه ها برخوردار نبود چه توجيهي داريد؟
امروز احمدي نژاد حدود ۶۵ درصد از آراء مردم ايران را به خود جلب كرده است. او براي كسب آراء مردم دست به عوامفريبي نزد. هيچ هزينه انتخاباتي و تبليغاتي گزافي را متحمل نشد و از هيچ يك از اصول خود كوتاه نيامد و توانست به اين جايگاه ارتقاء پيدا كند. متاسفانه در روزهاي پرفراز و نشيب رقابت انتخاباتي گروهي تلاش كردند با ترور شخصيت احمدي نژاد و تهمت هاي ناروا او را بي اعتبار كنند.
اين تهمت ها خاطرات روزهاي پيروزي آبادگران در انتخابات شوراها و روزهاي آغاز به كار احمدي نژاد در شهرداري را يادآوري مي كنند. آن روزها كه مي گفتند فرهنگسراها حسينيه مي شود و بزرگراه ها را مسجد مي كنند. سينماها را تعطيل و تعزيه خواني باز مي كنند. تهران را گورستان خواهند كرد و مردم را فراري خواهند داد.
پاسخ تمام اين تهمت ها را علاوه بر افزايش آراء احمدي نژاد در مرحله دوم مي توان در عملكرد دوساله احمدي نژاد در شهرداري يافت. همه ديدند كه هيچ كدام از اين تهمت ها جامه عمل به تن نكرد و آنچه روي داد خدمت صادقانه به مردم بود.
امروز احمدي نژاد حدود ۶۵ درصد از آراء مردم ايران را به خود جلب كرده است. او براي كسب آراء مردم دست به عوامفريبي نزد. هيچ هزينه انتخاباتي و تبليغاتي گزافي را متحمل نشد و از هيچ يك از اصول خود كوتاه نيامد و توانست به اين جايگاه ارتقاء پيدا كند. متاسفانه در روزهاي پرفراز و نشيب رقابت انتخاباتي گروهي تلاش كردند با ترور شخصيت احمدي نژاد و تهمت هاي ناروا او را بي اعتبار كنند
در پايان چند نكته را به عنوان درس هاي انتخاباتي يادآور مي شوم:
۱- ۱۷ ميليون ايراني يكصدا فرياد برآوردند كه عصر ايدئولوژي و شعارهاي مكتبي تمام نشده است.
۲- انتخابات ۸۴ اثبات كرد كه فضاي سياسي كشور عوض شده است. چراكه هيچ يك از كانديداهاي دو جناح مطرح كشور، موفق به راهيابي به مرحله دوم نشدند. هاشمي و احمدي نژاد، از سوي هيچ يك از دو جناح مطرح كانديدا نشده بودند و نكته جالب تر اين كه، در دور دوم علي رغم حمايت صريح اكثريت احزاب و گروه ها و شخصيت هاي مطرح كشور، ملت دست به انتخاب ديگري زد، انتخابي از جنس خود مردم. حال بايد احزاب و خواص جامعه بيشتر بينديشند كه چرا مردم حاضر به تبعيت از آنها نيستند. آيا مردم دچار مشكلي شده اند يا احزاب و گروه ها طوري عمل كرده اند كه موفق به همراهي مردم با خود نشدند.
۳- پيام ديگر اين انتخابات اين بود كه شيوه هاي انتخاباتي كه در كشور ما پياده مي شود علي رغم دربرداشتن هزينه هاي فراوان، به هيچ وجه مطابق با فرهنگ و طبيعت مردم ما نيست. مردم ما به صرف كاغذديواري كردن شهرها از پوسترها، پر كردن ميدان ها و خيابان ها از بيلبوردهاي انتخاباتي، تشكيل ستادهاي وسيع و گسترده، برگزاري ميتينگ هاي انتخاباتي، حمايت چهره ها و شخصيت ها، مطرح كردن چهره هاي برجسته به عنوان اعضاي كابينه، كوتاه آمدن از اصول و ارزش هاي اعتقادي، دادن وعده هاي مالي متعدد به مردم و... به كسي رأي نمي دهند.
آنان كسي را برخواهند گزيد كه با تمام وجود صداقت و راستي را در روزگار وي احساس كنند. كسي كه او را از جنس خود بدانند. فردي كه فاصله اي ميان خود و مردم قائل نباشد. رئيس جمهوري كه پس از ۲۷ سال از گذشت انقلاب هنوز از عدالت و مديريت انقلابي دم مي زند و از اصول و ارزش هاي خود گامي پس نكشيد.
۴- زماني كه سيدمحمد خاتمي در اولين سفر انتخاباتي خود به اردبيل ميهمان محمود احمدي نژاد بود هيچ گاه فكر نمي كرد بتواند ۸ سال اداره كشور را در اختيار گرفته و پس از آن اين مسئوليت را به استاندار آن زمان اردبيل يعني احمدي نژاد بسپارد. نه تنها آن زمان بلكه حتي دو سال پيش زماني كه دولت اصلاحات از ورود هفتگي شهردار تهران به هيأت دولت نيز ممانعت به عمل آورد فكر نمي كرد در كمتر از دو سال بايد رياست اين هيأت را به شهردار تهران بسپارد. ولي همه بايد به ياد داشته باشيم كه خداوند در قرآن چنين وعده داده است كه «تعز من تشاء بيدك الخير» يعني هركه را بخواهد عزيز مي كند و اين به جز يد الهي توسط هيچ كس ديگري شدني نيست.
۵- برخي از تحليل گران داخلي و خارجي، پس از تعيين نتايج مرحله اول انتخابات و راهيابي احمدي نژاد و هاشمي به مرحله دوم، انتخابات ايران را با انتخابات اخير فرانسه مقايسه كردند و هاشمي را به شيراك معتدل و احمدي نژاد را به لوپن افراطي تشبيه كردند و چنين نتيجه گرفتند كه مردم ايران همانند فرانسه، ترجيح مي دهند يك رئيس جمهور معتدل را برگزينند و به فرد افراطي! رأي ندهند. ۱۷ ميليون رأي مردم به احمدي نژاد اثبات كرد كه اين تحليل نيز چندان درست نبوده است. حال يا بايد ۱۷ ميليون ايراني را طبق اين تحليل افراطي و راديكال بدانيم و يا اين كه ارائه كنندگان اين تحليل اذعان كنند كه يا معناي واژه افراطي و راديكال را خوب نمي دانند و يا اين كه مصداق آن را خوب تشخيص نداده اند. آري اگر پايبندي به اصول و ارزش ها، صداقت در گفتار و دم زدن از عدالت در تصور اين تحليل گران، افراطي گري و راديكاليسم است، بايد احمدي نژاد را راديكال دانست. اما مردم ما به خوبي اثبات كردند كه تأكيد بر اين اصول و ارزش ها، عين اعتدال و خواسته تمامي آنان است و از مديريت هاي محافظه كارانه دل آزرده و خسته شده اند و به مديريت تحول گرا اعتقاد دارند. و بالاخره آخرين نتيجه اين انتخابات اين است كه «مي شود و ما مي توانيم» .

زندگي نامه رئيس جمهور منتخب مردم ايران
محمود احمدي نژاد سال ۱۳۳۵ در شهرستان گرمسار به دنيا آمد، پدر وي آهنگر بوده و هفت فرزند داشت، محمود احمدي نژاد فرزند چهارم خانواده است و از يك سالگي به همراه خانواده خود از آن شهرستان كوچ كرده و در تهران اقامت گزيدند.وي دوران تحصيلات خود را تا مقطع پايان متوسطه در مدارس تهران از جمله مدرسه سعدي و دانشمند پشت سرگذاشته و با كسب رتبه ۱۳۰ از كنكور سراسري قبول شده و در سال ۱۳۵۴ در رشته مهندسي عمران دانشگاه علم و صنعت دوره تحصيلات عالي را شروع كرد، در سال ۱۳۶۵ در مقطع كارشناسي ارشد همان دانشگاه پذيرفته شد و در سال ۶۸ نيز به عضويت در هيأت علمي دانشكده عمران دانشگاه علم و صنعت درآمده و در سال ۱۳۷۶ نيز موفق به دريافت مدرك تحصيلي دكتراي مهندسي و برنامه ريزي حمل و نقل ترافيك شد، ايشان ضمن تدريس در دانشگاه مذكور استاد راهنماي دهها پايان نامه معتبر و علمي كارشناسي ارشد در زمينه هاي مختلف مهندسي بوده است.
احمدي نژاد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در كسوت دانشجو با شركت در مجالس مذهبي و سياسي وارد فضاي سياسي جامعه شد و با مشاركت در تهيه و توزيع اعلاميه هاي روشنگر قدم در راه خيل مبارزان انقلاب گذاشت، وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي از پايه گذاران انجمن اسلامي دانشجويان بود.
احمدي نژاد از مرداد سال ۱۳۵۸ به عنوان نماينده دانشگاه علم و صنعت براي شركت در جلسات به حضور حضرت امام (ره) مشرف مي شد، كه استمرار اين جلسات در حضور مقام  معظم رهبري زمينه شكل گيري شوراي اوليه دفتر تحكيم وحدت را مهيا كرد.وي با شروع جنگ تحميلي به منطقه غرب شتافت و تا سال ۱۳۶۴ در فعاليت هاي پشتيباني منطقه تلاش كرد و در سال ۱۳۶۵ داوطلبانه به تيپ ويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوسته و با طي دوره اي در قرارگاه رمضان در عمليات برون مرزي كركوك شركت نمود و بعد از آن نيز به عنوان مسئول مهندسي رزمي لشگر ۶ ويژه سپاه و مسئول ستاد جنگ استانهاي غربي كشور به خدمت پرداخت.
دكتر احمدي نژاد در دهه شصت، چهارسال به عنوان معاون و فرماندار ماكو و خوي و همچنين ۲سال به عنوان مشاور استاندار كردستان خدمت به مردم استانهاي آذربايجان و كردستان را نيز پشت سرگذاشته و از سال ۱۳۷۲ در شرايطي كه به عنوان مشاور فرهنگي وزير فرهنگ و آموزش عالي فعاليت مي كرد به عنوان اولين استاندار استان جديد التأسيس اردبيل منصوب شد.
ايشان در كنار راه اندازي تشكيلات اداري استان سه سال پي در پي بعنوان استاندار نمونه كشور انتخاب شد، استانداري اردبيل در زمان مديريت ايشان عليرغم محدود بودن فصل كار عمراني به دليل سردسيري منطقه، در سالهاي ۷۴ و ۷۵ طبق رده بندي سازمان برنامه  و بودجه در زمينه فعاليت عمراني به عنوان استانداري برتر شناخته شد.دكتر احمدي نژاد پس از بازسازي ۷۵۰۰ واحد مسكوني تخريب شده در جريان زلزله كه در طول مدت كوتاه ۷ماه صورت گرفته بود، مورد تقدير قرار گرفت.
محمود احمدي نژاد در مهرماه سال۱۳۷۶ به دوره خدمت در استانداري اردبيل پايان داده و از آن پس تا كنون به عنوان عضو هيأت  علمي دانشكده عمران دانشگاه علم و صنعت مشغول تدريس و انجام فعاليت هاي مختلف علمي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي بوده است.وي در ۱۳ ارديبهشت ماه سال۱۳۸۲ طبق مصوبه دويست و چهل و هفتمين جلسه متناوب و دومين جلسه اعضاء دوره دوم شوراي اسلامي شهر تهران به عنوان شهردار تهران انتخاب شد و دوره  ديگري از تجربه خدمتگزاري خود را در كلان شهر تهران آغاز نمود.
سوابق و تجربيات ذيل را نيز مي توان به متن زندگينامه وي اضافه كرد:
- روزنامه نگاري.
- مؤسس و عضو انجمن تونل.
- عضو انجمن مهندسين ايران.
- عضو انجمن مهندسين راه و ترافيك آسيا و اقيانوسيه.
- عضو اولين شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علم و صنعت.
- عضو اولين شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دفتر تحكيم وحدت.
- عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين.
- عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |