پنجشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۶۷ - Aug 24, 2006
بررسي فراز و نشيب هاي تله تئاترهاي سيما
جست وجوي مخاطب تئاتر در تلويزيون
الهام اناري
013011.jpg
پيشينه پخش تله تئاتر از تلويزيون ايران به سال 1337 برمي گردد. اولين تله تئاتر پخش شده در آن زمان مارگريت نوشته آرمان سالاگر و ترجمه شاهين سركيسيان به كارگرداني عباس جوانمرد بود. تلويزيون ايران از آن سال با تخصيص ساعتي براي پخش تله تئاتر، اين برنامه ها را آغاز كرد. در آن زمان شش گروه تئاتري به سرپرستي عباس جوانمرد، عزت الله انتظامي، علي نصيريان، جعفر والي، مرحوم موحد ديلمقاني و ركن الدين خسروي فعاليت داشتند.
در همان زمان بود كه تماشاگران براي نخستين بار در نمايش تلويزيوني، عزاداران بيل به نوشته غلامحسين ساعدي، شاهد هنرنمايي عزت الله انتظامي در نقش مش حسن  شدند، همان نقشي كه اين بازيگر آن را چند سال بعد در فيلم گاو اثر داريوش مهرجويي بازآفريني كرد.
پخش تله تئاتر در طول سالها ادامه پيدا كرد تا به امروز كه شبكه چهار سيما به طور مداوم در اين امر فعاليت دارد.
اما اين روزها وضعيت پخش تله تئاترها و شرايط تهيه و توليد اين برنامه ها، چگونه است؟
اين سؤال بهانه اي شد تا به سراغ كارگردان هاي تئاتر برويم.
اهميت متن
هادي مرزبان، كارگردان تله تئاتر استاد معمار معتقد است يكي از اهداف تلويزيون از پخش تله تئاتر، آشتي دادن خانواده ها با تئاتر و جذب تماشاگر براي سالن هاي تئاتر است. او مي گويد: البته تله تئاتر، تئاتر واقعي نيست، چون تئاتر خصوصياتي از جمله زنده بودن و از توليد به مصرف بودن را دارد، اما وقتي در تله تئاتر اين خصوصيات وجود ندارد بايد بازدهي هاي ديگري داشته باشد. يكي از آنها زمان پخش مناسب است تا عامه مردم آن را ببينند و به تماشاي تئاتر عادت كنند تا جايي كه آن را جزوي از برنامه زندگي خود بدانند. از سوي ديگر بايد در انتخاب متن ها دقت عمل به خرج داده شود. مسلماً مردم ما ارتباط خوبي با جيمز و ادوارد برقرار نمي كنند پس بهتر است روي تئاترهاي ايران سرمايه گذاري شود. اين درست نيست كه به نام فرهيختگي از آن طرف بام بيفتيم. يعني نوع تئاترهاي ضبط و پخش شده و سياست ها بايد دستخوش تغيير شود و سياستگذاري ها طوري باشد كه تئاتر ايراني و غيرايراني به طور متناسب پخش شود. ايراني ها در فرهنگ و ادب پشتوانه غني دارند.
من افتخار مي كنم به اينكه نمايش نامه اي از هنريك ايبسن را كارگرداني كنم، اما بايد ديد تماشاگر با چه متني ارتباط برقرار مي كند.
مرزبان در مورد بودجه اي كه براي ساخت تله تئاترها در نظر گرفته مي شود معتقد است: اين بودجه اصلاً كافي و رضايت بخش نيست. تهيه كننده ها اغلب در آخر كار مي گويند بدهكار شديم. دليلي ندارد وقتي اسم تئاتر به ميان مي آيد بودجه ها نصف و يا يك سوم شود. بازيگرها از موقعيت و استعدادهاي خاص خود برخوردارند و در كارشان خلاقيت دارند، پس چرا بايد دستمزدشان كم باشد. به ما حتي زمان براي تمرين هم نمي دهند در صورتي كه ما بايد يك ماه و نيم تمرين كنيم.
من اميدوارم مسئولين گوشه چشمي به اين ابرهنري كه مهجور واقع شده، داشته باشند. اما بازهم همين قدر كه تلويزيون در چند سال اخير به فكر افتاده و به طور منظم تله تئاتر پخش مي كند خوب است، اما بايد مشكلات نيز حل شود.
جذب نخبگان
دكتر قطب الدين صادقي، كارگردان تله تئاتر چرخ دنده نيز در مورد مشكلات توليد تله تئاتر مي گويد: طبق معمول يك شوراي ارزشيابي براي تصويب متن ها وجود دارد و بالطبع هر متني تصويب نمي شود، البته من در اين زمينه تا به حال با مشكلي برخورد نكرده ام و فقط گاهي به خاطر محدوديت هاي زماني، متن ها را بازنويسي كرده ام. گاهي اوقات موارد سوءتفاهم برانگيز را هم به ناچار حذف مي كنيم، اما تا كنون هر تغييري بوده از جانب خودم بوده و براي روشن شدن مطلب و عامه فهم كردن آن، صورت گرفته است.
اين كارگردان معتقد است ساعت پخش تله تئاتر از شبكه هاي تلويزيون، مسئله چندان مهمي نيست و مي گويد: مهم اين است كه تله تئاتر را به صورت سريال تكه تكه پخش نكنند تا تداوم حسي و موضوعي از ميان نرود. اين ترفند تهيه كننده است كه به برنامه اش آب ببندد تا پول زياد به دست بياورد. اين كار ضدتئاتر است، چون فرهنگ مجموعه سازي و ساخت تله تئاتر يكسان نيست. هدف مجموعه تلويزيوني جلب حس كنجكاوي مردم است، اما تله تئاتر اينگونه نيست. متاسفانه اغلب تله تئاترهاي پخش شده متن و اجراي ضعيفي دارند، چون دقت كافي وجود ندارد، در توليد تله تئاتر بايد به افزايش محتوا و كيفيت انديشيد و نخبه ها بايد در عرصه اين هنر حضور داشته باشند.
تله تئاتري كه در عرض يك هفته ضبط و اجرا مي شود اصلاً حرفه اي نيست، چون دقت و وسواس در توليد آن صورت نگرفته است.
اين كارگردان در مورد بودجه ساخت تله تئاترها معتقد است: اين بودجه كافي نيست، اما باز تهيه كننده ها به سود خود فكر مي كنند، يعني بودجه كم يك بار ديگر از طرف تهيه كننده كمتر مي شود و ديگر هيچ اثر درخشاني خلق نمي شود، چون متن ها بي خاصيت است، تمريني وجود ندارد و تهيه كننده براي دستيابي به سود بيشتر به سراغ آدم هاي حرفه اي نمي رود، دكور مناسبي وجود ندارد و... .
تئاتر مثل سريال نيست كه توده مردم را جذب كند، بلكه كاركرد تئاتر جذب نخبگان است و براي جذب مخاطبي خاص ابتدا بايد كيفيت بالا برود. تله تئاتر هرگز مخاطب عام نخواهد داشت، اگر يك مجموعه تلويزيوني 5 ميليون بيننده دارد يك تله تئاتر حتماً 500 هزار بيننده هم ندارد. اين مديوم فرهنگي اين گونه است و دليلي بر ضعفش نيست، نوع بيان در اين مديوم متفاوت است.
كارگردان تله تئاتر چرخ دنده براي بهبود وضعيت تله تئاترها چند پيشنهاد دارد: اول اينكه نخبه ها و كاردان ها دعوت به همكاري شوند، تهيه كننده ها كه به نوعي نقش واسطه را ايفا مي كنند حذف شوند و كارگردان ها همه بخش هاي توليد را به عهده بگيرند، سياست هاي فرهنگي صحيح باشد، هر متني تصويب نشود و يك تيم خبره براي تصويب متن ها تصميم گيري كنند.
فرصتي براي نقد
مهرداد راياني مخصوص، كارگردان تئاتر در مورد وضعيت تله تئاترهاي موجود مي گويد: در مورد متن ها محدوديت هايي به لحاظ محتوايي وجود دارد و البته لازم است چون تلويزيون رسانه ملي است و گستره پخش آن زياد است. اگر در متن ها عرف عمومي درنظر گرفته شود و نگاه بساماني وجود داشته باشد، در تصويب متن مشكلي به وجود نمي آيد. به هر حال در اين زمينه خط قرمزها نيز مشخص است. هر رسانه اهدافي دارد و با توجه به سياستگذاري ها و هزينه هاي در نظر گرفته شده كار پيش مي رود. رسانه بودجه در نظر مي گيرد و خط قرمزها را مشخص مي كند همانند اتفاقي كه در مطبوعات رخ مي دهد و اين عرف است.
از نظر ساعت پخش نيز، به نظر من زمان پخش تله تئاترها مناسب است ضمن اينكه پخش آن تكرار مي شود. بسته به مدت زمان تله تئاتر با توجه به پذيرش مخاطب مي توان تله تئاترها را در چند قسمت پخش كرد. اين مسئله هيچ لطمه اي به تله تئاتر وارد نمي كند چون مطمئناً مخاطب حوصله ندارد بين دو تا سه ساعت براي تماشاي تله تئاتر پاي تلويزيون بنشيند و آستانه تحملش محدود است.
اين كارگردان در مورد بودجه اي كه براي ساخت تله تئاترها در نظر گرفته مي شود، مي گويد: بودجه كافي نيست و حتي در حد معقول و به اندازه حداقل ها نيست. شايد پولي براي سرمايه گذاري وجود ندارد، اما در اين ميان كارگردان ها بيشتر به خاطر خواست دلشان وارد اين كار مي شوند و در مقابل از برخي درخواست هايشان صرف نظر مي كنند، يعني در اين فضا جنبه مالي قضيه برايشان كمرنگ مي شود و مهم برايشان خلق يك اثر هنري است. در اين بين يكي از بزرگترين مشكلاتي كه در سر راه ساخت تله تئاتر وجود دارد يك نوع تصنع و تكلف خاص موجود در اين آثار است به گونه اي كه باعث مي شود مخاطب كمتر ارتباط برقرار كند. متاسفانه اين حس از تئاتر مي آيد و در تله تئاترها نيز از بين نمي رود. من در آزمون و خطاهاي مختلف سعي كردم اين فضا را از بين ببرم، اما موفق نشدم.
خوشبختانه اقدامي كه صدا و سيما در سه سال اخير در جهت پخش تله تئاترها پيش گرفته به نسبت سالهاي گذشته مثبت است، پخش يك تله تئاتر در هر هفته مخاطب را به خوبي جذب مي كند، اما باز هم جا دارد اين سقف افزايش يابد. اگر بعد از پخش، دقايقي هم براي نقد تله تئاترها در نظر گرفته شود اقدام مثبتي است تا پل ارتباطي بين مخاطب و سازندگان به وجود بيايد. شايد تئاتر هم در سراسر كشور رونق بگيرد و در ادامه اقتصاد تئاتر نيز به شكوفايي برسد.
نادر برهاني مرند ،كارگردان تله تئاتر تيغ كهنه نيز معتقد است: يكي از دلايل از دست دادن مخاطب تلويزيوني تله تئاترها اين است كه در يك قسمت به پايان نمي رسند، يعني تله تئاتر در چند قسمتي شدن بخشي از آرايه هاي رايج خود را از دست مي دهد. توليد تله تئاترهاي تك قسمتي اقدام خوبي است.
ذائقه ايراني و متن خارجي
محمد يعقوبي، نويسنده تله تئاتر زمستان 66 نيز درباره وضعيت پخش تله تئاترها مي گويد:  وقتي بيشتر تله تئاترها براساس نمايش نامه هاي خارجي ساخته مي شوند محدوديت هايي در طراحي دكور و لباس و بازي هاي غلط، به باور تماشاگر لطمه مي زند، متاسفانه وقتي بازيگران ايراني مي خواهند نقش خارجي بازي كنند، جنس بازي شان تصنعي مي شود. وقتي به من پيشنهاد شد تله تئاتر كار كنم به عنوان يك تماشاگر به خودم رجوع كردم و احساس كردم كار بر اساس نمايشنامه هاي ايراني به ذائقه تماشاگر بيشتر نزديك است. اجراي نمايش نامه هاي ايراني در صحنه تئاتر لازم است، چون تئاتر به بازيگران بومي نياز دارد، ولي تله تئاتر خارجي را مي توان دوبله كرد و نمايش داد. تصميم اخير شبكه چهار درخصوص خريد تله تئاترهاي خارجي، تصميم كاملاً درستي است.
به نظر من بيشتر تله تئاترهايي كه در سالهاي گذشته از تلويزيون پخش شده نه تنها تماشاگر را از تماشاي تله تئاتر مايوس كرده، بلكه هر گونه انگيزه و كنجكاوي براي تماشاي تئاتر را نيز در ذهن تماشاگر كشته است. واقعيت اين است كه تعداد متن هاي ايراني قابل توجه كم نيست، اما شايد عدم اعتماد به نفس در خصوص ارزشمندي آثار بومي باعث شده هر اثر خارجي بدون كارشناسي ترجمه و كارگرداني شود.

گفت وگو با جنيفر كانلي بازيگر آب تيره، به بهانه پخش فيلم از سيما
تمايل عجيبي براي كارگرداني  دارم
013008.jpg
ترجمه: كيكاووس زياري-   آب تيره نسخه دوباره سازي شده يك فيلم ژاپني به همين نام است كه سال 2002 ساخته شد. اين اثر دلهره آور روانكاوانه، جنيفر كانلي بازيگر اسكار گرفته سينما -   براي ذهن زيبا -  را در نقش اصلي دارد. او در فيلم نقش مادر جواني را بازي مي كند كه تازه از همسرش جدا شده و به همراه دختر كوچكش به يك آپارتمان تازه نقل مكان مي كند. در اين محل است كه او و دخترش احساس مي كنند روح يك دختر بچه در منزل آنها سرگردان است. كنجكاوي مادر جوان براي درك مسائل پيش رو، او را وارد دنيايي مرموز كرده و متوجه اين نكته مي كند كه جان دخترش در خطر است. فيلم را والتر سالس فيلمساز آمريكاي لاتيني كارگرداني كرده كه اولين فيلم انگليسي زبان اوست.
* از دوران كودكي كار بازيگري كرده ايد. هيچ وقت احساس نكرده ايد كه مي خواهيد بازنشسته  شويد؟
- اتفاقاً  اين روزها احساس مي كنم تمايل عجيبي براي كار كردن دارم، تمايلي كه شايد تا قبل از اين نداشتم. در طول چند سال گذشته حقيقتاً  از كار كردن لذت برده ام و به اين زودي ها قصد بازنشستگي ندارم.
* امروز به بيوگرافي شما نگاه مي كردم و ديدم كه در آغاز فعاليت هاي هنري با بزرگاني مثل سرجيو ليونه و داريو آرجنتو كار كرده ايد، از تجربه كار با آنها براي ما مي گوييد؟
- روزي روزگاري در آمريكا اولين فيلمي بود كه بازي كردم. آن روزها نمي دانستم دارم چه كار مي كنم و متوجه نبودم كه ليونه چه كارگردان بزرگي است و من دارم با چه كسي كار مي كنم. گيج و خونسرد بودم، تازه يازده سال داشتم، ليونه سخت مرا تحت تأثير قرار داد. او را تحسين مي كردم. تجربه ام در اين كار خيلي متفاوت بود، خيلي تجربه خوبي داشتم. ليونه بسيار مهربان، بخشنده و حمايت كننده بود و مرا تشويق مي كرد كه كارم را بهتر انجام دهم. آرجنتو هم آدمي بسيار فانتزي بود. كاراكتر من در فيلم او خيلي خاص بود.
* خودتان فكر مي كنيد آب تيره درباره چيست؟
- سوال بزرگ خوبي است! از نظر محتوا و مفهوم مي پرسيد يا شكل ظاهري آن؟
* بيشتر منظوم مفهوم آن است.
- خب، اين فيلم بيشتر از هر چيز درباره ارواح است. براي من اين فيلم به مفهوم بسياري از ارواحي است كه در دور  و  برمان وجود دارد و آنها را با خود حمل مي كنيم. فيلم يك كار دلهره آور خرافي است كه تا قبل از اين نمونه اش را بازي نكرده ام.
* آيا نسخه اصلي فيلم را كه ژاپني است، نگاه كرده ايد؟
- بله، آن نسخه هم مثل نسخه فعلي درباره مسائلي مثل مادر بودن و مشكلات مربوط به آن است. زماني كه روح يك بچه از سوي والدينش طرد مي شود، چه اتفاقي مي افتد؟ فيلم در اين باره بحث مي كند.
* اين روزها تعداد زيادي از فيلم هاي ترسناك ژاپني دارند دوباره سازي مي شوند، چه چيزي شما را جذب بازي در اين فيلم بخصوص كرد؟
- آب تيره يكي از بهترين فيلم هايي است كه در اين رابطه ساخته شده است. فكر مي كنم كه والتر سالس (كارگردان فيلم) كار خيلي خوبي كرد كه اين يكي را براي دوباره سازي انتخاب كرد. با اين فيلم مي شد اقتباس خيلي خوبي كرد كه با فرهنگ ما هم همخواني داشته باشد. وي قصد نداشت با اين فيلم چيز تازه اي به ژانر سينماي وحشت اضافه كند. با اين حال او مي دانست فيلم را چگونه بسازد كه تماشاگران غيرژاپني هم آن را خوب متوجه شوند و برايشان قابل قبول باشد. كاراكترهاي فيلم او حال و هوايي عمومي دارند. حال و هواي فيلم هم به شدت تماشاچي را مي ترساند و حتي كمي شوك آور است. قصه آن شما را تكان مي دهد. خودم هم وقتي نسخه اصلي فيلم را ديدم به شدت تحت تأثير قرار گرفتم. والتر براي نزديكي به اين قصه خيلي حسي عمل مي كند. او فيلمساز حساس و باهوشي است.
* رابطه تان با آريل گيد خردسال كه در فيلم نقش دخترتان را بازي مي كرد چگونه بود؟
- او خيلي بانمك و شيرين است. سرصحنه كاملاً  هيجان زده بود و مي شد خوشحالي را از چشمانش خواند. او خيلي سخت كار و تلاش مي كرد و همه تحسين اش مي كردند. آريل مي خواست كه خوب به نظر برسد و تا آنجا كه مي تواند بهتر و بهتر بازي كند. تمام هدفش اين بود كه تمام كارهايي را كه ديگران مي گويند، دقيق و كامل انجام دهد. پسر خود من هم سن و سال آريل است و وقتي فيلمبرداري نداشتيم با همديگر قايم موشك بازي مي كردند.
* شايد سوالم تكراري باشد، اما بعد از اسكاري كه براي ذهن زيبا گرفتيد، پيدا كردن نقش هاي خوب سخت تر شده است؟
- سخت  تر شده است؟ خب،  من اين روزها فيلمنامه هاي بيشتري را مي خوانم. اما فكر مي  كنم هنوز هم پيدا كردن نقش هايي كه مرا مجذوب خود كند، سخت و دشوار است. حالا نمي  دانم اين مسئله هيچ ارتباطي به اسكاري كه گرفته ام پيدا مي كند يا خير، واقعيت امر اين است كه من فقط مي توانم در فيلم هايي حضور و بازي داشته باشم كه ساخته مي شوند، هيچ كدام از ما بازيگر آن دسته از فيلم هايي كه هيچ وقت ساخته نمي شوند، نيستيم! 
* آيا همسرتان به فيلم خاصي از بين فيلم هاي شما علاقه دارد و آن را تماشا مي كند؟
- وقتي خانه نيستم نمي دانم او كدام يك از فيلم هاي مرا نگاه مي كند.
* آيا خودتان از تماشاي برخي از فيلم هاي قديمي تر خود احساس تأسف مي كنيد؟
- خير. از حضور در فيلم هايي كه بازي كرده ام متأسف نيستم.
* تماشاي كدام يك از فيلم هايتان سخت تر از بقيه است؟
- جواب دادن به اين سوال خيلي راحت نيست. اما فيلم فنومنا ي داريو آرجنتو كه در سيزده سالگي بازي كردم، خيلي ترسناك است. اوايل ازدواجم، همسرم هم به من گفت كه دوست دارد اين فيلم را تماشا كند، اما من نمي خواستم آن را تماشا كنم. هنوز هم تحمل صحنه هاي ترسناك آن برايم مشكل است.
* آيا باز هم در فيلم هاي ترسناك بازي مي كنيد؟
- خب، دوست دارم كه بازي كنم. اما بايد ببينم فيلمنامه چطوري است و چه كسي مي خواهد آن را كارگرداني كند. اما اظهار نظر قطعي درباره چيزي كه هنوز هيچ چيز آن معلوم نيست، كار آساني نيست.

نگاه
به رنگ تئاتر، به طعم تلويزيون
ياسمن هجري- تقريباً يك دهه پيش، زماني كه شبكه چهار سيما هنوز راه اندازي نشده بود، تله تئاتر ها از شبكه دوم سيما پخش مي شد؛ شبكه اي كه نسبت به شبكه اول، گرايش به جذب نخبگان در برنامه ريزي هايش بيشتر به چشم مي خورد. در آن سال ها كه شبكه هاي تلويزيون و برنامه هايشان اينقدر متعدد و متنوع نبود، تله تئاتر ها مخاطب قابل توجهي داشتند. تعدادي از آنها مثل تله موش ، كشتي اسپرانزا ، چراغ گاز و... در جذب مخاطب به شدت موفق بودند.
پس از متمركزكردن توليد و پخش تله تئاترها در شبكه چهار سيما، طبيعي بود كه تعدادي از بينندگان تئاترهاي تلويزيوني ريزش پيدا كنند. شبكه چهار، شبكه فرهيختگان است و در ميان برنامه هاي آن، نشاني از برنامه هايي كه صرفاً براي سرگرمي ساخته شده باشد، جايي ندارد. حجم بالاي برنامه هاي علمي و تخصصي كه از اين شبكه پخش مي شود، باعث شده مخاطب عام، كمتر تمايلي به ديدن برنامه هاي شبكه چهار از خود نشان دهد. به همين دليل، تله تئاترهايي كه از شبكه چهار پخش مي شود، نسبت به نمونه هايي كه از شبكه دوم روي آنتن مي رفت، مخاطب عام كمتري دارد. در اين بين، علاقه مندان جدي و اهالي تئاتر البته همچنان با اشتياق خاص، تئاترهاي تلويزيوني را دنبال مي كنند و عده اي از آنها به خاطر متمركزشدن توليد و پخش اين آثار در شبكه اي كه جنبه فرهنگي تري دارد، خوشحال هستند.
اما در اين سال ها با وجود افزايش توليد تله تئاترها و حضور كارگردان هاي صاحب نام تئاتر در تلويزيون، هنوز يك مشكل بزرگ وجود دارد؛ مردم، ديد خوبي نسبت به تله تئاتر ندارند. آن را نمايشي مي دانند كه به وسيله دوربين و در استوديو ضبط مي شود، اما سريال يا فيلم تلويزيوني نيست كه بتوان به سادگي آن را تماشا كرد و از ديدنش لذت برد. به نظر مردم كه مخاطب اصلي رسانه تلويزيون هستند، تله تئاتر ها ساختاري غريب، گاه غيرقابل درك و متكلف دارند. فضاي بيگانه و تصنعي آنها، اين قشر از مخاطبان را دلزده مي كند. اين ديدگاه، اگرچه كاملاً درست نيست، اما ريشه در سياست گذاري هاي توليد تله تئاتر در تلويزيون دارد. در اين سال ها معمولاً متن هاي خارجي به صورت تله تئاتر درآمده. اغلب آنها از آثار كلاسيك هستند كه شايد براي مخاطب تلويزيون، چندان جذاب نباشد.
نمايشنامه ها و داستان هاي ايراني و معاصر كمتر مقابل دوربين رفته اند، در حالي كه اين آثار به علت فضاي آشنا و موضوع هاي ملموس مي توانند در جذب مخاطب موفق تر باشند. البته يك موضوع را نبايد فراموش كرد؛تئاتر، تفاوت هاي اساسي و بنياديني با مجموعه و فيلم دارد. تئاتر، نياز به تفكر و دقت دارد اما اغلب سريال ها و فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني داخلي با سهل انگاري ساخته مي شوند و فضايي براي تفكر و تعقل مخاطب باقي نمي گذارند. طبيعي است كه براي چنين مخاطبي، درك داستان، روابط و مفاهيم در نمايشنامه اي از سارتر، چخوف و... چندان ساده نيست.
اما به نظر مي رسد وظيفه مسئولان شبكه چهار سيما اين است كه با فرهنگ سازي و گسترش تبليغات، مخاطب تلويزيوني را به ديدن تله تئاترها ترغيب كنند. مي توان با برنامه ريزي درست در اين حوزه، مخاطب را پرورش داد تا از ديدن تله تئاتر لذت ببرد. معمولاً تبليغات كمي درباره زمان پخش اين تئاترها در شبكه چهار صورت مي گيرد. اين تبليغات بايد در شبكه هاي ديگر و به طور مستمر انجام شود تا مخاطب عادي تلويزيون هم از زمان پخش اين تئاترها باخبر شود.
تله تئاترهايي مثل تيغ كهنه ، استاد معمار و نمونه هايي از اين دست، به خاطر جذابيت هايي كه دارند مي توانند به جز علاقه مندان پيگير تئاتر، مردم را هم پاي گيرنده ها بنشانند اما اين آثار و نمونه هاي مشابه به دليل كمبود تبليغات، بي سر وصدا مي آيند و مي روند، بدون آنكه توجه مخاطب عام را به خود جلب كنند، در حالي كه پتانسيل جذب مخاطب انبوه در اين آثار وجود دارد. كارگردان هاي تله تئاترها در سال هاي اخير سعي كرده اند رابطه شان با مخاطب تلويزيون را تقويت كنند. بهره گيري از متن هاي ايراني، استفاده از بازيگران محبوب، فاصله گرفتن از فضاسازي تصنعي و تلاش هايي از اين دست، باعث شده شمار آثار جذاب بيشتر شود اما اين آثار زماني موفق هستند كه مخاطب، آنها را ببيند و قضاوت كند. آنها با وجود تمام جذابيت ها و ارزش هايشان اگر ديده نشوند، چيزي فراتر از تلاشي هدررفته نخواهند بود.
نكته ديگري كه در جذب مخاطب تأثير قابل توجهي دارد، استفاده درست از مديوم تلويزيون است. تله تئاتر چنان كه از نامش برمي آيد، تلفيقي است از دو رسانه تلويزيون و تئاتر. تله تئاتر نه نمايشي است كه به صورت زنده روي صحنه مي رود و نه در تعريف رسانه اي، قرابتي با مجموعه و فيلم تلويزيوني دارد. تله تئاتر، نمايشي است كه با چيدمان و دوربين تلويزيون معنا مي شود. در سن تئاتر، تماشاگر مختار است كليت صحنه را تماشا كند ولي در تله تئاتر، مخاطب چيزي را مي بيند كه كارگردان تلويزيوني با انتخاب اندازه و زاويه نما انتخاب كرده است. به همين خاطر است كه در تله تئاتر، كلوزآپ معنا مي دهد و در تئاتر زنده، نه. تله تئاترها معمولاً دو كارگردان دارند؛ كارگردان هنري كه كار با بازيگران و دادن ميزانسن را برعهده دارد و كارگردان تلويزيوني كه عموماً با چند دوربين، اندازه و شيوه برش خوردن نماها را تعيين مي كند. در صورتي كه فهم مشترك ميان اين دو وجود نداشته باشد، نمي توان به تله تئاتري موفق دست پيدا كرد. به همين خاطر است كه كارگردان هنري تله تئاتر بايد از مقوله تصوير در تلويزيون شناخت داشته باشد و به همين نسبت، كارگردان تلويزيوني نيز مي بايد از تصور درستي در زمينه تئاتر برخوردار باشد.
كارگرداني كه دكوپاژ يك تله تئاتر برايش تفاوتي با سوئيچ كردن دوربين ها در يك مسابقه فوتبال نداشته باشد، نمي تواند جانمايه نمايش را به زبان تصوير متبلور كند. مخاطب شايد به صورت تخصصي نتواند ناهمگوني ميان كارگردان هنري و تلويزيوني را درك كند، ولي به صورت ناخودآگاه، با تله تئاتري كه تصويري مغشوش و ناهمگون را (كه حاصل عدم فهم مشترك ميان كارگردان هنري و تلويزيوني است) ارائه مي دهد، ارتباط برقرار نمي كند.

بازي
Bleach 3
سيستم:PSP
سبك: مبارزه اي
013005.jpg
اگر از علاقه مندان كارتون هاي ژاپني (Anime) باشيد، اين بازي حتماً نظر شما را جلب خواهد كرد. Bleach در واقع بازي است كه از روي يكي از همين سري هاي Anime با همين نام ساخته شده است. اين بازي مبارزه دو نفره است. بازي تمامي المان هاي بازي هاي مبارزه اي دو بعدي مثل Street Fighter يا SNK را دارد اما به صورتي بسيار زيبا و سه بعدي طراحي و ساخته شده است. هر چند مبارزه كماكان دو بعدي كنترل
مي شود اما شما كاراكترهايي كاملاً سه بعدي در اختيار داريد.
حالت گرافيكي بازي بصورت Cell-shade (مثل نقاشي با خطي سياه كه طرح كاراكتر را نشان مي دهد) طراحي شده است اما عليرغم اين موضوع تمامي محيط ها و شخصيت ها بصورت كاملاً سه بعدي طراحي شده اند. اكثر كاراكترها به وسيله اي از جمله شمشيرهاي مختلف (به همان سبك و سياق ژاپني) مسلح هستند.

Coded Arms
سيستم:PSP
سبك: اكشن تيراندازي
013020.jpg
يكي از معدود عنوان هاي سبك اول شخص روي كنسول دستي سوني PSP همين بازي CodedArms است. در اين بازي شما نقش يك هكر كامپيوتر را بر عهده داريد. در زماني در دنياي آينده، يك برنامه شبيه ساز جنگي از كنترل خارج مي شود و با ورود به ذهن هزاران نفر از مردم جهان، آشوبي به پا
مي كند. شما در نقش يك هكر بايد وارد اين برنامه شده و آن را بصورت اساسي از پا در بياوريد.
كنترل بازي، تركيبي از آنالوگ و دكمه ها براي حركت در جهات مختلف و كليد R براي شليك است. مدتي طول مي كشد تا بر كنترل عادت كنيد. با كمي ايجاد تنوع مي شد از اين بازي، كارهاي زيبا و به يادماندني بر جا گذاشت اما افسوس كه عدم تنوع ضربه شديدي به اين بازي وارد كرده است.
در هر مرحله وظيفه شما رفتن از يك اتاق به اتاق ديگر (كه كاملاً شبيه و بسيار بي روح طراحي شده اند) و جنگ با دشمناني يك شكل و يك فرم است. گويي طراحان بازي تنها هدفشان ساخت يك بازي اول شخص تيراندازي بوده و ابداً به فكر ايجاد يك كار نو نبوده اند. شايد بتوان تنها نقطه قوت بازي را حالت شبكه و نبرد با ساير دوستان داراي PSP دانست.

Dead to Rightes : Reckoning
سيستم:PSP
سبك: اكشن
013014.jpg
ماجرا باز هم در مورد جك، افسر پليس شهر نيويورك است و پرونده اي كه درگير آن شده. اين بار ماجراي يك آدم ربايي، آغاز يك ماجراست. گرافيك بازي در قياس با ساير بازي هاي PSP در حد خوبي قرار دارد. هر چند چندان كه بايد دقيق نيست اما قابل قبول است.
Reckoning يك اكشن سوم شخص كامل است.در هر مرحله شما تعدادي اسلحه در اختيار داريد و يك دو جين تبهكار كه از زمين و آسمان بر شما آوار مي شوند. كنترل بازي بسيار مناسب حال PSP است. حالت قفل كردن هدف روي دشمن، بهترين كاري است كه تيم طراحي انجام داده تا بازي روند بهتري داشته باشد. سلاح ها هم بسيار متنوع و جالب طراحي شده اند. از مسلسل دستي يوزي گرفته تا شاتگان و هفت تير صدا خفه كن دار.

SSX on tour
سيستم:PSP
سبك: ورزشي
013017.jpg
هيچ دليلي وجود ندارد كه دو بازي با يك عنوان دقيقاً مثل هم طراحي شده باشند اين موضوع در مورد نسخه هاي PS2 و PSP اين بازي كاملاً صدق مي كند. تور SSX در PSP هر چند از نظر ظاهري كاملاً شبيه نسخه PS2 است اما در نوع مسابقات و تمرينها و يا حتي مسيرها متفاوت است. در تور PSP باز هم دو وسيله چوب اسكي معمولي و اسنوبورد در اختيار شماست. عليرغم قدرت كمتر PSP به لحاظ گرافيكي از PS2 عملاً تفاوت گرافيكي عمده اي بين اين دو نسخه احساس نخواهيد كرد. حتي بعضي از مسيرها در نسخه PSP جديدتر بوده و نمونه آن در نسخه PS2 ديده نمي شود.باز هم مي توانيد براي كاراكتر خود وسايل، لباس ها و تجهيزات جانبي خريداري كنيد. سبك كنترل بازي همان چيزي است كه در PS2 شاهد بوديم و تفاوتي نكرده. اما موسيقي هاي متن بيشتر و متنوع تر شده اند. جالب ترين قابليت بازي امكان بازي شبكه اي از طريق سيستم wi-fi كنسول PSP است كه بسيار لذتبخش و مفرح است و در آن بدون تقسيم شدن صفحه مي توانيد يك مسابقه جانانه را تجربه كنيد!

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |