محرم ، حلول مناسبت به
از:اول مجلس شرف و ماه‌شهادت
كربلا تا كعبه
حلت التي الارواح علي و عبدالله ، ابا يا عليك السلام
الليل بقي و مابقيت ابدا سلام‌الله مني عليك بفنائك ،
والنهار
مقصدي سوي به و نهاد ناتمام را بزرگ عبادتي مي‌توان چگونه
در كه عظيمي و ژرف رموز برداشت؟ گام پرحادثه و گرفته مه
كليت در دقت با است ، نهفته (ع)حسين امام نمادين حركت
.است درك قابل اسلام الهي آيين فرهنگي بنيادهاي و اعتقادي
و سخت مفهومي نمادين ، صور زيباترين در ،(ع)حسين امام
هجرتي با درنمي‌يافتند ، روزگار خفتگان كه را ، پيچيده
ورطه در دين بنياد و اصل كه هنگامي مي‌سازد ، روشن تاريخي
دين فروع از فرعي هيچ است ، گرفته قرار زوال و تعطيل
حق درگاه مقبول يا و شود اقامه كمال و درستي به نمي‌تواند
از تيره‌اي پرده‌هاي و رفته يادها از نبوت و توحيد.افتد
شبي به بدل را بزرگ ارزشهاي اين آفتاب دروغزني ، و تحريف
تجديد به تا مي‌بايد ديگر رسولي اينك.است كرده غم‌انگيز
راه نيمه از پس ، فرمايد قيام (ص)محمدي سنن و خداوندي شرع
كربلا حماسه.رفت مي‌بايد نبوت و توحيد احياي آوردگاه به حج
بزرگ حماسه كه همچنان مي‌شود ، آغاز مبارك هجرت اين از
آرزوي و يافت تازه روحي و راه گرامي پيامبر هجرت با اسلام ،
.ماند منافقان و مشركان و كافران دل بر زوالش
و احكام همه..و وجهاد حج و زكات و خمس و صلوه و صوم
الهي ولباس مي‌يابند معنا هنگامي ديني ، وسنن شعائر
و وحي مسير در و توحيد بستر بر مي‌كنندكه تن بر را خويش
تعطيل فروع و احكام از يك هيچ.شوند داشته پاي بر نبوت
بار به متفاوت نتايجي و ديگرگون ماهيتي اما شد ، نخواهد
مي‌رود ، حج سفر به هنگامه‌هايي چنين در (ع)حسين.آورد خواهد
همه خويش ياران و اهلبيت با همراه مي‌كند ، طواف را كعبه
به اما..مي‌دارد برپاي را بيت‌الله‌الحرام زيارت شعائر
دياري به ناتمام ، حجي كرانه در و كرده هجرت آهنگ ناگاه
الي من‌الخلق سير گويي كه سفر ، اين راز.مي‌كند روي ديگر
نهفته فروع دوباره تفسير و اصول به بازگشت در است ، الحق
.است
و وامام.مي‌سپرند راه امام زعامت به نينوا ، مسافران
نه توحيد ، شرط و نبوت شرط نيز و است ايمان شرط امامت ،
است كمال بحث اينجا در نه ، ناموحدند ، مسلمانان ديگر آنكه
رهنماي ،(ع)حسين چون پيشوايي كه مرتبه‌اي در.مراتب و
در را متعالي مراتبي و عالي درجاتي مي‌توان است ، گمگشتگان
و رفت پيش هستي صعود قوس در ميتوانيافت حق قرب جوار
بزرگ كاروانسالاري اينجا.كرد فتح را حق به پيوستگي قله‌هاي
پرورده كه استوار گامهايي.برمي‌دارد گام مومنان پيشاپيش در
:بشريت بزرگ آموزگاران شده تربيت و است الهي توجه و عصمت
.(س)فاطمه و (ع)علي و (ص)محمد
را آسمانها كه است آواي‌حزيني چه جرس اين بانگ در شگفتا ،
فرو غريب درشيوني را عرشيان و وامي‌دارد به‌گريستن
بر وحي سروش و قافله اين دراي ميان نسبتي‌است چه.مي‌برد
و اند الهي ديانات نويدبخش‌احياي هردو كه مكه ، امين
نيز و دارند ، فروغهاي‌ايزدي و قدسي معاني اعماق اشاراتي‌به
خاكي درصحيفه خداوند برگزيدگان بي‌كران بازگوكننده‌رنجهاي
.جهان‌اند اين
روايتي گرفتن اوج لحظه و داستان اين پايان نقطه عاشورا ،
شط و بوده هابيل آن سرمنشاء كه روايتي.گرامي‌است و بزرگ
جاري حيات‌انسان صحاري در را مظلوميتها حماسه‌هاو از خونرگي
اين‌شريعه امواج ناگاه به برهوت ، اعماق‌اين در.است ساخته
و عالم و برمي‌خروشد آنگاه مي‌رسد ، كربلا طوفان به سرخرنگ
و عظمت و احياگري ، و بيداري.مي‌كند بيدار خواب از را آدم
و بزرگ انقلاب اين جاوداني بيرق نقشهاي اولين آزادگي
زمين بر نمي‌توان هيچگاه را مقدس درفش اين و.است دورانساز
.نهاد
است ، غم زانوي بر همه قدسيان سرهاي و است محرم اكنون
و رايت اين سايه در انسانها ، از دريايي و غريب اشتياقي
را آزادمردانه و اندوهگنانه روايتهاي آن همه بيرق ، اين
...مي‌گويند باز
|
