ديكتاتوري سالهاي در عشق
زندگي گوناگوني رساي در
ديكتاتوري سالهاي در عشق
بالدس زوئي
كوبايي نويسنده بالدس جديدزوئي كتاب درباره
درفرانسه كه است كوبائي مهاجر نويسنده بالدس -زوئي
به من خودزندگي جديد رمان در وي.ميكند زندكي (پاريس)
.ميگويد سخن ديكتاتوري سالهاي در عشق از دارد تعلق تو
سال 1959در در زن ، نويسنده اين اشپيگل ، مجله نوشته به
ودخترش همسر با كه سال 1995 تا وي.شد زاده كوبا كشور
براي نوشتنفيلمنامه به هاوانا در گريخت ، كشور آن از
دو زادگاهش ، در ازبالدس.داشت اشتغال ملي سينماي صنعت
انتشار هماكنون ولي است شده منتشر رمان پنج و شعر ديوان
.ميباشد ممنوع وي آثار
ومنتشره ترجمه اروپا ، در بالدس اززوئي كه كتابي اولين
كشور مهاجرتبه از قبل سالهاي در كه است كتابي شد ،
اين.است نوشته روزانه نامپوچي به هاوانا در فرانسه
فهيم انساني عشق از گرديد ، اروپا در وي شهرت باعث كه كتاب
وي جديد رمان.ميگويد سخن سياسي عجيب شرايط در فكور و
ولي كوبا كشور از خارج در (دارد تعلق تو به من زندگي)
نام به است زني كتاب ، قهرمانآنجاست مردم زندگي درباره
نهايتزيبايي در و نوجواني در كه متولد 1934 كوكامارتينز
خويش خدمتكاري ، زندگي راه از تا ميشود فرستاده هاوانا به
روبرو زندگيش بامرد ورود بدو همان در وي.كند اداره را
بدبو دهاني زده ، روغن باموهاي پرز مرد ، خوان اين ميشود ،
كوكاي.بود دادوستد اهل هاوانا ، آنزمان خوشگذران محيط در
شدت به كه حالي در سال هشت و ميگريزد بهخانه شيفته
خوان بالاخره و مينشيند بازگشتخوان انتظار به كارميكند ،
رسيدنانقلاب ، خوان ثمر به از پس برميگردد ، انقلاب سال در
انتظاركوكا ودوباره ميگريزد كشور از است ، ضدانقلاب كه
خانم.ميانجامد طول سالبه بار 30 اين كه ميشود شروع
مانند موفق ولي ساده بسيار سالرا همه اين گذشت بالدس ،
كه ميرسد جايي به كمكم وي.ميكند آشپزيترسيم ديگ محتويات
.خورد و پخت را چيزها بدترين ميتوان ميگيردچگونه فرا
خصوصي روابط كه را محبوبش سوژه كلي بطور نويسنده
تنش درشرح ولي ميكند ترسيم بيارزش قلمي با انسانهاست ،
چيرگي انسانها ، خصوصي نشئه و ظاهري افسردگي ميان اختلاف و
.ميدهد خرج به
دهه 90كوكاسالخورده ، اواسط در سال ، گذشت 30 از پس
.ميكند خاكروبهتعذيه سطل از كه شده بيچاره و بيمار
باقي برايخوانندگان شبههاي و شك كوچكترين بالدس
كشور بر حاكم رژيم شكست شديدكوكا فقر دليل كه نميگذارد
با جز بود ، هركسي با منافع اشتراك و يكدلي شعارش ، كه است
در وخوان ملاقاتكوكا با داستان ، دوم قسمت.خويش ملت
اصلاعجيب.ميكند پيدا ادامه قبرستان يك در و شبيافسانهاي
براي و مافيابوده خدمت در نيويورك در كهخوان نيست
افتاده بهيادكوكا و شده فرستاده هاوانا به ماموريتي
كه 30 است دلاري يك اسكناس دستآوردن به ماموريتخوان.است
او از و است سپرده بهكوكا جزيره از ازخروج قبل پيش سال
اسكناس ، ارقامي اين نخ در چونباشد آن مواظب تا خواهشكرده
كه كوكا.مخصوصياست بانكي حساب شماره كد كه دارد وجود
او دوباره وي بوي از وفقط ميخواهد چه وي از نميداندخوان
وخوان كرده فراموش را دلاري اسكناسيك اصلا ميشناسد ، را
دوباره آنها مشترك زندگي ميكند ، آشنا هماطاقيهايش با را
دخترحامي ديدار به موفق بالاخره وخوان ميشود ازسرگرفته
در.خبرنگارياست رشته در تحصيل مشغول كه ميشود انقلابش
فراموش گلداني سالهادرون اين تمام در دلاري يك اسكناس ضمن ،
و احساسي را رمان اول نويسنده ، قسمت.است پوسيده و شده
در ولي.است ناميده بيارزش و سطحي راملودرامي آن دوم قسمت
اوهاماتكوكايپيرو دوم ، قسمت تمام ميشود معلوم انتهاكه
چنان را پيچداستان است ، بالدس تيمارستان يك در ديوانه
لزومي قسمت اين ميرسدطرح نظر به و شده هرز كه پيچانده
.برنميآيد عهدهبالدس واقعياز كتابي نوشتن.است نداشته
ترجمهسومين مشغول سوئيس در نشرامان بنگاه هماكنون
.است اسپانيايي زبان از بالدس رمانزوئي
مورشويزر -بودو:نوشته
آراسته -گل لادن:ترجمه
زندگي گوناگوني رساي در
نقاشيهاي و عاقلي قدرتالله مجسمههاي نمايشگاه به نگاهي
مژده نسيم
خردادشاهد چهارم تا از 19ارديبهشت تهران نگارخانه
آثار و عاقلي قدرتالله مجسمه ازآثار نمايشگاهي برپايي
.بود مژده نسيم نقاشي
فاقد تجسمي عرصههنرهاي بخصوص و ايران هنر حاضر حال در
مستقل بهشكل شده تعريف و همهجانبه تكامليافته ، مسيري
براي ميگذارند راه اين در قدم كه كساني درواقع و ميباشد
براي قدرتي و گفتن براي حرفي هنرامروز دنياي در آنكه
هر در جستجوي جز ندارند چارهاي ;باشند داشته عرضاندام
اين در و...و هنر و تمدن و فرهنگ تاريخ ، دانش ، از گوشه
و شوند بزرگ خطا و آزمون روش به هم بسياري اگر حتي راه ،
ديگران تكرار و درجازدن از بازهم بيابند ، را خود جاي
.ميباشند باارزشتر و جلوتر بودن ،
از تعدادي بر مرور ضمن -عاقلي قدرتالله -نمايشگاه اين در
كه پرداخته آهن با كار از نو قالبي به خود آهني مجسمههاي
ماده يك سركشبهعنوان و رامنشدني آهن ظاهرا آن در
فرمياش خواستههاي ازاو اطاعتپذير بهشكلي نهچندانسخت
خودش خاص هويت از آهن ميان اين در چه اگر و.داده راجواب
ايجاد آنها بافتدر ايجاد با كه بازيهايي ولي دورافتاده
پرواز مجموعهمجسمههايرقص در كه نهايتااتفاقهايي و شده
برايخود ارزشمند قالبي كهميتواند ميآيد بهنظر اوميافتد ،
.باشد داشته
ريختهگري در عاقلي تجربههايپرتعداد ;اينها كنار در
دامنه تاريخنيز وغزال تنديسهايپرندهبهشتي مجموعه
.است نمايشگذاشته به را خود تواناييهايهنرمند و تلاش
فضايمتفاوتي نمايشگاه اين مژدهدر نقاشيهاينسيم اما
را خودشان شكلخاص و هويت آنها ;جايداده خود در را
سالها اين در هنرمندنقاش كه ميدهند ونشان دارند
زاويه با متناسب و حرفهاي نسبتا ارتباط يك به توانسته
تاكيد با بتوان اينك شايد و برسد آنها در خودش خاص نگاه
را دو اين ديد زواياي تغييرات نمودار و حركت سير بيشتري
.نمود تجسم و ترسيم
نمايشگاه اين در مژده خانم آثار كهدر نكتهاي مهمترين
ذهني ارتباط يك برقراري براي او تلاش و جستجو ;شده متبلور
ديگر ازطرف نقاشيهايش و يكطرف از آثارش مخاطبين بين قوي
آن در كه اتفاقي و نقاشي سوژه از محو نيمهاي.ميباشد
اتفاقا و تيره رنگهاي انواع از پر فضايي افتادهدر
.موضوع با متناسب
و است آن تكتكآثار در نه ;ايننمايشگاه خاص نكته اما
.بهتنهايي يادشده هنرمندان از هريك در نه
و كرد نگاه هنرمندان دوتجربه به فقط نبايد اينجا در
يك از بيش تاثيري نميتواند اثر هر بودن تك كه چرا رفت ،
.بدهد خود علاقهمند حتي مخاطب به را تجربه
يك هر خود پاسخگويي جهتهاي و ارتباط زواياي در خاص نكته
.است يكديگر به مجسمهها و نقاشيها از
ناخودآگاه شويد ، نمايشگاهسرازير فضاي در شما وقتي
جزئياز نيز خود چهبسا و حركتدرآمده به آثار ميان درگفتگوي
.زندگيشويد و نمايش فضاي
پروازبيرون لطافت از پر حركت;عاقلي خشن آهن از وقتي
جوابش حسزندگي بوي مژده ، سياه و رنگهايتيره از ;ميآيد
از مجسمهاي ميكند ، ملامت را جنگ مژده ، وقتي و ميدهد را
پرواز پراز سيني يك كه ميآيد شما چشمان پيشواز به عاقلي
;ميدهد شما نشان را گمگشته نسيم ، كه آنجا يا.دارد صلح
مژده كه آنجا و مينشيند عاقلي شانهنينواز روي پرندهاي
چوپان يك عاقليسادگي ;ميخورد قسم كودكانبوسني مظلوميت به
...و ماميكشد رخ به را
بلكه نبود ، هنري اثر تعدادي فقط نمايشگاه ، اين در
.زندگي گوناگوني رساي در است اثري مجموعه خود
اخوين هومن
|