انقلاب در سياسي گفتمان 3
ايران اسلامي
اجتماعيوزير -سياسي معاون تاجزاده مصطفي سيد با گو و گفت
كشور
عصرمشروطه ، تا ما كشور تاريخ طول در غالب ، سياسي انديشه
آيتالله آنچهمرحوم و بود مرج و هرج يا استبداد بين انتخاب
جناب تعبير به دادو صورت عظيمي اجتهاد دربارهاش نائيني
ايران در مدني نظريهپردازجامعه و فقيه اول خاتمي ، آقاي
شيعي ، برجسته يكفقيه بار نخستين براي كه بود اين شد ،
همچنين بلكه هرماجتماع ، راس فقطبراساس نه را حكومت
حكومت امر در حقالناس از و كرد تعريف آن قاعده براساس
كرد دفاع
ملي امنيت كلي قالب در كه سياسي امنيت درباره:همشهري
با ميتوان هم و داد ارائه نظري بحث ميتوان هم ميگنجد ،
.كرد طرح را موضوعاتي جامعه يك موجود واقعيتهاي به توجه
ارتباط و ايران در امنيت بحث به ورود براي ميآيد نظر به
اين در.كرد مطرح را آن نظري بحث است ، لازم دولت با آن
است؟ طرح قابل محورهايي چه مورد
شده ارائه زيادي تعاريف دولت مورد در قديم از:تاجزاده
مردم امنيت تامين تعاريف ، اين تمام در استثناء بدون و است
امنيت تامين.است شده محسوب دولتها وظايف مهمترين از يكي
و تجاوز از داخلي ، بعد در دولت خارجي ، و داخلي بعد دو در
جغرافيايي و سياسي مرزهاي درون در گروهها و افراد تعدي
خويش اتباع از دشمنان مقابل در خارجي ، بعد در و جلوگيري
.است ميكرده حمايت
دولت دليلايجاد تنها اساسا مثلهابز متفكرين از برخي
اساسي وظيفه وهيچ ميدانند شهروندان امنيت تامين را
تنها هم دليل همين به و.نيستند قائل دولت براي را ديگري
مردم امنيت كه ميشمارند مشروع را دولت عليه قيام آنجا
كنار در ديگر ، برخي.گيرد قرار تعرض مورد دولت خود توسط
نظر در دولت تاسيس براي هم را ديگري دلايل امنيت ،
و حياتمهم كنارحق در را مالكيت كهحق ميگيرندمانندلاك
كنار در اقتصاديرا ازامنيت حفاظت يعني ميشمرد ضروري
.ميدانند حكومت وظيفهاصلي شهروندان جاني ازامنيت حراست
مراتب دولتبه فعاليت حوزه گوناگون دلايل و علل به امروزه
از حراست و داخل در شهروندان امنيت حفظ از گستردهتر
دولتها همه اينك.است شده دشمنان مقابل در ملي مرزهاي
امري البته اين و شدهاند اجتماعي و اقتصادي مسايل درگير
در دولت دخالت دايره روز به روز و است اجتنابناپذير
گسترش انسانها خصوصي حيات حتي و اجتماعي حيات حوزههاي
انديشمنداناكنون از برخي نظر از كه گونهاي به ميكند پيدا
را آزاديانسانها و حقوق ميتواند كه خطري بزرگترين نيز ،
گوناگون درعرصههاي دولت روزافزون دخالتهاي كند ، تهديد
.است اجتماعي حيات
مهمترين از يكي امنيت حفظ چون تعريفي ، هر با و حال هر در
و رشد و جامعه شكوفايي بستر و ميشود محسوب دولت وظايف
امنيت موضوع به دولتها توجه ميرود ، بشمار شهروندان تعالي
.ضرورياست بلكه و طبيعي امر يك
ملي درسطح امر اين متصدي نظامي هر در داخله يا كشور وزارت
.است
هركشور در كشور وزارت كرديد اشاره كه همانطور:همشهري
چگونه دولت اينكهامنيت البته.است امنيت ايجاد به موظف
آن به بايد بعدا كه است يكبحث خود ميشود ميسر و ممكن
دنبال كرديد طرح شما كه را محوري اگرهمين اما.پرداخت
در كشور وزارت عبارتي به و دولت بودن موظف يعني كنيم
وزارتخانه اين ديدگاه همه از قبل بيترديد امنيت ، ايجاد
پايه كه است ديدگاه اين.ميكند پيدا اهميت امنيت درباره
.ميشود كشور وزارت سياسي رفتار منشا و ميگيرد قرار عمل
است حاكم كشور وزارت در هماكنون كه ديدگاهي اساس اين بر
:تاجزاده دارد؟ تاريخي بعد در خصوصا ويژگيهايي چه
مسائل مورد در و كشور وزارت سوي از اكنون هم كه ديدگاهي
اين در.دارد گوناگوني جنبههاي است ، حاكم امنيتي و سياسي
رقابت عرصه بشر تاريخ طول در سياست اصولا گفت بايد باره
وجود دموكراتيك نظامهاي درون در فقط رقابت يعني است بوده
داشته وجود رقابت هم حكومتها ديكتاتورترين در بلكه ندارد ،
غيرمجاز يا مجاز و پنهانبودن يا علني در تفاوت.دارد و
كه است رقابت اين چگونگي در حقيقتبحث در.است رقابت بودن
به و برميگيرد در هم را جامعه مردم هرميعني قاعده آيا
به و هرم راس در تحقق يا مييابد جريان صورتقانوني
.دارد وجود آن شكلپنهاني
سياسيمكتوب انديشه عنوان به آنچه مطالعه با ديگر سوي از
اسلام از آنپس عمده البته) است موجود ايران در مدون و
قبل به مربوط سياسي رسالههايي برخي چند هر است ، شده نوشته
اكثريت كه ميگردد مشخص (داريم اختيار در نيز را اسلام از
مخير را خود سياست عرصه در انديشمندانما ، اتفاق به قريب
و مرج و حاكميتهرج الگوي دو از يكي درانتخاب بودند كرده
به و ياديكتاتوري و بروزفتنه آنها بهتعبير
يعنيسياست.قاهره سلطنت و وتغلب تعبيرقديمياشاستبداد
و است نوسانبوده در امر دو اين بين عمدتا ايران در
همواره انديشمندانمسلمان ، حتي متفكرين ، همه تقريبا
روشن بسيار استدلال.ترجيحدادهاند مرج و هرج بر را استبداد
اما دارد ، را معايباستبداد ومرج كههرج بود اين آنها
نسبتا زندگي يك امكان استبداد يعني راندارد ، آن محاسن
از بسياري در مردم از وسيعي اقشار رابراي آرام
حقوق به زمينهها از برخي در هرچند.ميكند زمينههافراهم
.ميكند آنهاتعدي
فلاسفه ، متكلمين متفكرين ، از يك هيچ فارابي ، جز حقيقت در
از حكومتايدهآل زمينه در مبسوط صورت به ما فقهاي و
شكل به فقطفارابي.نكردهاند بحث فلسفي و عقلي نقطهنظر
صورت به نيز بوعليسينا.داد انجام را كار اين گسترده
.پرداخت موضوع اين به اجمالي
انواع كه شود معلوم تا كردم تاكيد علت بدان موضوع ، اين بر
عبارت به.است نبوده ناشناخته ما متفكرين نظر از حكومتها
آشنا دموكراسي با مثلا آنها كه است نبوده اينطور ديگر
نهضت كه هجري سوم و دوم قرون در خصوص به.نباشند نبوده
آمد ، اسلام جهان به كه متوني جمله از بود خود اوج در ترجمه
و افلاطون از مشخصا و يونانيان از كه بود سياسي متون
فارابي كه حكومتي انواع و بود رسيده آنها دست به ارسطو
را موضوع كاملا وي كه ميكند ثابت است داده قرار بحث مورد
نوشته متعددي رسائل زمينه اين در علت همين به و ميشناخته
.است
بحثنكردهاند ، زمينه اين در كه متفكرين ساير اساس اين بر
انديشه در ميكردندما فكر كه نبود دليل اين به قطعا
كه بود دليل اين بلكهبه نداريم ، بيشتر الگوي دو سياسي
متصور ايران براي نوعحكومت دو از بيشتر واقع عالم در
در كه مقتدر حكومتي بايد ايران در بودند معتقد و نبودند
اين غير در كه چرا شود برقرار بود استبداد همان واقع
.آمد خواهد وجود به فتنه و مرج و هرج صورت ،
ما تاريخكشور طول در غالب ، سياسي انديشه ترتيب اين به
و بود مرج هرجو يا استبداد بين انتخاب مشروطه ، عصر تا
داد صورت عظيمي دربارهاشاجتهاد نائيني آيتالله مرحوم آنچه
جامعه نظريهپرداز و فقيه اول آقايخاتمي ، جناب تعبير به و
فقيه يك بار نخستين براي كه بود اين ايرانشد ، در مدني
اجتماع ، بلكه هرم راس براساس فقط نه را حكومت برجستهشيعي ،
امر در حقالناس از و كرد تعريف آن قاعده براساس همچنين
كه علت اين به نه را بزرگوار ، مشروطه آنكرد دفاع حكومت
تاييد و حمايت مورد بود ايدهآل و صداسلامي در صد حكومت يك
در كه كرد حمايت مشروطه از جهت آن از دادبلكه قرار
اسلاميمطلوب حكومت به مشروطه حكومت استبداد ، برابرالگوي
به مشروطه موردحكومت در كه برهاني و بود نزديكتر ايشان
حداقلحقالناس درنظاممشروطه كه بود اين ميبرد كار
يعني نيست ، چنين استبداد نظام در آنكه حال ميشود تاديه
حقالناس غاصب است حقالله غاصب آنكه علاوهبر استبدادي نظام
.ندارد را نارسايي اين و ضعف اين مشروطه ونظام است هم
انجامداد ، نائيني آيتالله مرحوم كه عظيمي كار واقع در
كه بود استبداد عليه هم مبرز فقيهي توسط كتاب اولين تدوين
امر اين و ميرفت شمار به ومرج هرج كننده نفي حال عين در
مرحوم تفكرات البته و نداشت سابقه ما سياسي تفكر در
متاثر آن از وي از پس انديشمندان بسيارياز شد سبب نائيني
انقلاب در انديشه اين يافته تكامل صورت گونهايكه به شوند
.كرد پيدا اسلاميتجلي
اينتفكر اماميكنم قطع را بحثتان كه ببخشيد:همشهري
تحولات در نقشاساسي نخبگان كه ميانجامد نخبهگرايي به شما
باقي مردم همبراي جايي آيا ديدگاه اين در.دارند
ميماند؟
انديشه اين گسترش اصلي علت واقع در بله ، .:تاجزاده.
مردم ، آمدن صحنه به جز نيست چيزي گذشته قرن يك درطول
شهرنشيني ، رشد جمله از دارد مختلفي علل كهخود
و نقل و حمل جمعي ، ارتباط وسايل توسعه و رشدسوادآموزي ،
مردم كه وقتي حال هر در اما.خارجي كشورهاي به آمد رفتو
عرصه تنها كردند ، مطالبه را خود حقوق و آمدند بهصحنه
تمام در ما بلكه ;شد متاثر روند اين از كه سياستنبود
ميكنيم مشاهده مشروطه از بعد و قبل در ماهوي ، حوزههاتحولي
شما.شد مردمي مشروطه از بعد هم كشور اين يعنيادبيات
فارسي به ما علماي و بزرگان از چقدر مشروطه از ببينيد ، قبل
بعد و مينوشتند كتاب بود رشد حال در كه متوسط برايقشر و
راس جهت از فقط نيز تاريخ بار ، اين.چقدر ازمشروطه
ايجاد تاريخها اقسام و انواع بلكه نشد تعريف و هرمتبيين
و اجتماع قاعده به نگاهش زمينهها از بسياري در شدكه
در ديگر هم هنر.سلاطين جنگ و زندگي فقط نه مردمبود
يافت راه مردم متن به و نماند ، باقي دربار و انحصاراشراف
آن در كه ميشود پيدا خانهاي كمتر الان كه بهگونهاي
قديم در كه حالي در.نباشد نشده نصب هنري يكتابلوي
جامعه راس درصد سه دو به متعلق تنها هنر و اينطورنبود
تدريج به و شدند وارد عرصهها تمام به مردم حال درهر.بود
در جمله از را خود حقوق و شدند ادعا صاحب همهآنها در
.تعريفشد مردم براساس جامعه اساسا و كردند طلب عرصهسياست
.حال و گذشته بين بزنيم پلي بدهيد اجازه:همشهري
ديدگاه بحث اين كه است مهم نكته اين البتهيادآوري
حضور مورد در حال هر به.است امنيت مورد در وزارتكشور
چه حاضر حال در.كرديد طرح را بحثي آن وتاثير مردم
وجود سياست صحنه در مردم و دولت حضور به جهتگيريهايينسبت
دارد؟
گفتمان سه اسلامي ايران در حاضر حال در.:تاجزاده.
سياسي حوادث درك در ما به آنها شناخت كه دارد وجود سياسي
عالم در احتمالا البته.كرد خواهد كمك امور روند و
مشخصاتي دقيقا كه كرد پيدا نميتوان را فردي واقعهيچ
هر همچون اما.كند صدق وي مورد در شمرد ، كهبرخواهيم
افراد به كمك منظور به تقسيمبنديها نوع اين تحليلسياسي
تحليل بهتر را جامعه مسائل مجموعه بتوانند تا صورتميگيرد
.باشند داشته پيشبيني قدرت آينده حوادث به نسبت كنندو
عالم درباره سياسي تقسيمبندي نوع هر در ديگر بهسخن
مو به مو و دقيقا كند احساس كه است كسي واقعكمتر
برشمرده تفكر اين يا و بينش و گرايش اين براي مشخصاتيكه
.است منطبق صددرصد او شرايط و او ميشودبر
بر عمدتا كه است اين اول گفتمان مشخصات حال هر در
را مردم مسئوليت و نقش گسترش و ميكند تاكيد دولت اقتدار
كاهش حداقل يا و قدرت دادن دست از با مساوي سياست عرصه در
.ميكند ارزيابي حكومت شدن آسيبپذير و دولتي قدرت
در عمدتا طاغوت ، رژيم با اسلامي جمهوري فرق گفتمان اين در
جمهوري نظام در يعني.روشهايشان در نه است نظام دو اهداف
از مستقل و است مردم و جامعه خدمتگزار دولت ، اسلامي
در و بود اجانب مزدور شاه رژيم اما ميكند ، عمل ابرقدرتها
حدودزيادي تا گفتمان اين طبق.جامعه از كوچكي قشر خدمت
روشهاوجود در شاهنشاهي نظام و اسلامي جمهوري بين شباهت
ناشياز بيشتر همسان تقريبا روشهاي اين البته كه دارد
صالح فاسديا حاصل تا كشورند خطرات و امكانات و واقعيات
.آن سياسي وابستگي يا و استقلال و دولتمردان بودن
استمردم معتقد و است قائل نقش مردم براي گفتمان اين
نقش نقش ، يك اين اما.باشند داشته حضور صحنه در بايد
صرفا مردم استكه باور اين بر و است منفعلانه و ابزاري
يا و باشند حضورداشته صحنه در حكومت تاييد براي بايد
كه طاغوت زمان عكس درست.دشمن توطئههاي كردن محكوم براي
و ضدرژيم كه بود اين معنياش ميگفتندسياسي ، فردي به اگر
ادغام هم در ودولت حوزهسياست يعني شاهاست ، مخالف
در مردم شدن سياسي به دعوت گفتمان ، اين در شدهبود ،
از مردم چراي و بيچون حمايت به دعوت يعني اسلامي جمهوري
كانون هرگونه لذا و حكومتي سياستهاي و تصميمات و عملكرد
دولت اقتدار تهديدكننده بالفعل ، يا بالقوه قدرت ، مستقل
مطلق طور به حكومت هم دولت از مراد البته.ميگردد محسوب
ديني مستقل ميتواندمرجعيت كانون اين.مجريه قوه نه است
سراسر در اسلامي ياشوراهاي و يادانشگاهسياسي باشد
سياسي احزاب و آزاد و منتقد مطبوعات همچنينميتواند.كشور
با تعارض در ميتوانند بالقوه اينها همه.غيردولتيباشد
تامين را خود اصلي وظيفه نيز دولت و گيرند حكومتقرار
تامين يعني ميداند (سياسي جامعه نه و) سياسي نظم امنيت
منوط را جامعه امنيت حفظ نهايي تحليل در كه چرا امنيتخود
استدلالي ، چنين براساس و ميداند دولت امنيت و حيات بهتداوم
مردمي قانوني آزاديهاي و حقوق از بسياري بداند ، لازم اگر
.ميكند سلب را
دارد ادامه
|