ايران سياسي ادبيات
در سياسي مشاركت هاي جلوه
يافته توسعه جوامع
ايران سياسي ادبيات
موارد و مطالب مكتوب بيان ايران ، سياسي ادبيات از منظور
دلايل از يكي.ميشود ارائه نثر قالب در كه است سياسي
باطني خواستههاي آن نظم كه ، بود اين نثر به آوردن روي
بيان باشد عوام و عمومي فهم قابل كه آنرا گويندگان
نوعي بهدنبال نويسندگان از دسته اين درواقع.نميكرد
يا و انتقاد مورد صريح بهطور را نظام كه بودند بيان
اگر نداريم ، تاريخنگاري قاجار دوره در.دهند قرار حمله
ميباشد وقايع توصيف تنها دارد وجود تاريخي مكتوباتي هم
ارائه جاري تحولات از انتقادي يا و تحليلي اينكه بدون
روزنامه نثر زيرا.ندارد وجود نيز روزنامه همچنين.گردد
رايج نثري چنين ناصري دوره اوايل در و است عاميانه نثر
.نبود
بهعنوان كه) قائممقام منشات از قاجار عهد سياسي نثر
خود از قبل دوران نثر به نثر نزديكترين و نثر كاملترين
بهكلي او بعداز نثر البته.ميشود شروع (شده شناخته
اين.شد سياسي و منتقد عاميانه ، قابلفهم ، و يافت تغيير
نثر اين هدايت و جمالزاده و است نزديك مردم گويش به نثر
حالت از را شعر رفعت و نيما و رساندند خود اوج به را
.ميدهند ارائه آن از امروزي شكل و خارج خود كلاسيك
ناميد ، "روشنگري و انتقادي نثر" آنرا ميتوان كه نثر اين
نويسندگان و حاملان و گرفت قرار استبداد با تقابل در
آب كرماني ، آقاخان ميرزا سربريدن چون سرنوشتي به نثر اين
دهخدا ، تبعيد مستشارالدوله ، يوسفخان ميرزا چشم آوردن
اعمالي و تكفير و صوراسرافيل جهانگيرخان ميرزا اعدام
.شدند دچار مشابه
هدف را نظام كه منتقدانه گفتمان نوع هيچ قاجار از پيش
فهم قابل داشته ، وجود هم اگر يا نداشتهايم ، دهد قرار
جمله از مختلفي رسالههاي اما.است نبوده عوام براي
احمد كتاب تنظيمات ، دفتر كلمه ، يك كمالالدوله ، مكتوبات
.داريم قاجار عصر در را غيره و
توجه كلمات و گفتار زيبايي به بيشتر گذشته نثر در
در اما ميدادند ، ترجيح بهمعنا را بلاغت و داشتهاند
توجه مورد كلام و گفتار زيبايي از بيشتر معنا جديد نثر
.است بوده
همه اين -حسن و طبيعت وصف ستايش ، و مدح قاجار ، دوره در"
و روزنامهنگاري جز نثر از و دارد برعهده شعر همچنان را
استفاده آنها امثال و شرححالنويسي و تاريخنويسي
با و ناصرالدينشاه پادشاهي دوم نيمه از تنها و نميشود
ادبي قطعات نمونههاي نخستين كه است جديد افكار پديدآمدن
و قصايد كه را وظايفي از قسمتي و ميآيد بهوجود منثور
شعر اندكاندك و ميگيرد برعهده ميدادند ، انجام غزليات
از شاعر دريافت و دروني عواطف و حالات بيان براي بيشتر
"(1)ميرود بهكار محيط و زندگي
قاجار عهد اواخر تا حتي نظم و شعر شيوه به نسبت انتقاد
قرار تحول مورد نثر اينكه از قبل تا.دارد ادامه نيز
در "غالبا صحبتها و نميرفت سياست از سخني".بگيرد
"(2).ميزد دور اديان و عرفان و شعر پيرامون
و شكلگيري چگونگي به كوتاه اشارهاي است لازم اينجا در
خواننده ذهن تا بنمائيم "روشنگري و انتقادي نثر" تولد
.ميكنيم آغاز قائممقام از بنابراين.گردد آگاه و مسبوق
معاصران برخلاف وي كه است آن در قائممقام اشعار اهميت"
نميكنند ، خود زمان حوادث به اشارهاي هيچگونه كه خود ،
سخن روز پيشامدهاي و وقايع از اشعار اين از بعضي در
مجاهدان شكست بعداز كه قصيدهاي در ازجمله.ميگويد
شد ، نيز وليعهد هزيمت و شكست موجب كه آذربايجان در ايراني
.ميكند شكايت و ناله خود نادان هموطنان دست از سروده ،
"(3)
اما اعتراضند ، و عصيان خداوندان دو هر نيما و (4)شيباني"
انزجار و فرياد و پيموده را خود مخصوص راه آنان از يك هر
كه است قابلتوجه و كردهاند بلند خاص لحني به را خود
در وحشتناك ، و تاريك محيط چنان در انكار و نفي فرياد اين
دوره در كه نيست اعتراضي آهنگ از كم بيپروايي ، و رسايي
برآمده ملكالشعراءبهار ، حلقوم از "مثلا آزادي و بيداري
"(5).است
از بعضي و ميآيد بهوجود نثر در تحولاتي دوران همين در
ميپردازند ، موجود وضعيت و حكومت از انتقاد به نويسندگان
مجدالملك به ملقب سينكي محمدخان حاجميرزا آنها جمله از
:است
قاعده به نه است ، شبيه اسلام قانون به نه ايران حكومت"
عادات از مركب است حكومتي:بگوييم بايد ديگر دول و ملل
و درهم و مخلوط روم ، و افغان و مغول و تاتار و فرس و ترك
در كه مرجزياد ، و هرج با عليحده ، است عالمي يك
غلبه ايران به مذكوره طوايف ملوك از يكي هرچندقرني
ايران در مذمومه و مكروهه عادت طايفهاي هر از كردهاند
جاري "كاملا عادات آن همه عهد اين در و مانده باقي
حاليه حالت:بگويند عادات اين اجراكنندگان اگر.ميشود
قانونهاست بهترين كه نميكند اقتضا را عادت اين اجراي ما
"(6)داشت معمول ميتوان عصر همه در و
و انتقادي نثر" ديگر بهعبارت يا فارسي نثر ترتيب اين به
.كند پيدا را خود واقعي جايگاه تا ميرفت "روشنگري
اوضاع بيانكننده و داشت رواج سال دهها غرب در چيزيكه
نيش به گاه كه بود ، خود زمان اجتماعي اقتصادي ، سياسي ،
و شاهزادگان و پادشاهان انتقاد زبان به گاه و طنز گزنده
در تحول.ميداد قرار حمله و انتقاد مورد را حكمرانان
كسب براي محصلين از پنجتن اعزام با ايران سياسي ادبيات
ميرزا آنان از يكي.ميگردد آغاز فرنگ به مختلفه علوم
.كرد داير ايران در را چاپ صنعت كه است شيرازي صالح
:چاپخانه و چاپ
با ارتباط سايه در كه را چاپخانه ، و چاپ ايران كشور اگر"
داير را بود برده پي آن داشتن وجود لزوم به مغربزمين
در آن امروزي بهمعني هم روزنامهنويسي شايد بود ، نكرده
مردم از ژوزف ، آنژدوسن كشيش.نميآمد بهوجود آنزمان
مدتي كه كرملي ، نصاراي فرقه بيشترين از و فرانسه تولوز
و تاليف فارسي -فرانسه فرهنگ كتاب و داشت اقامت ايران در
باسمه" لغت در كرده ، چاپ فرانسه در ق -ه سال 1096 به
ما قديم پدران:مينويسد "مطبعه بصمجي ، كارخانه خانه ،
اصفهان در خودشان عبادتخانه در (كرملي نصاراي كشيشهاي)
كه بودند كرده داير فارسي و عربي حروف با بصمهخانهاي
"(7).دارند ارمني بصمه جلفا در نيز ارامنه.دارند هم هنوز
به كرمليها فرقه كه ق ه سال 1096 بعداز بنابراين"
ايران به خود با را چاپخانه نخستين آمدهاند اصفهان
زبان به را مسيحي اذكار و ادعيه بعضي ابتدا و آوردهاند
"(8).كردهاند چاپ آن با فارسي و عربي
و نداشتند چاپخانه دراز ساليان ايران فارسيزبانان اما
جهانگرد شاردن ، .شدند بهرهمند آن مزاياي از دير خيلي
به صفوي سليمان شاه زمان در كه ،(م 15431713) فرانسوي
اشتياق ايرانيان":ميگويد خود سياحتنامه در آمده ، ايران
به و آيد پديد كشورشان در چاپ صنايع كه دارند وافري
پيدا كسي معهذا بردهاند ، پي "كاملا آن ضرورت و فوايد
كه دربار ، وزير برادر.آورد بهوجود چاپخانه كه نميشود
سال 1087 در است ، شاهنشاه حضور مقرب و عالم بسيار شخص يك
كارگراني تا بگذارد مداري و قرار من با ميخواست ، ق-ه
.بياموزند ايشان به را ظريف فن اين و آيند ايران به
برده برايش كه را چاپي فارسي و عربي كتابهاي مشاراليه
پيشنهاد اين با.رسانيد همايوني اعليحضرت بهنظر بودم ،
بهميان آن پول پرداخت مسئله كه وقتي ولي شد حاصل موافقت
از قرن يك به نزديكگشت پنبه بود شده رشته هرچه آمد ،
چاپخانه تاسيس در اقدامي ايرانيان و گذشت شاردن زمان
فتحعليشاه سلطنت عهد در بار نخستين آنكه تا نكردند ،
از تن چند نايبالسلطنه ميرزا عباس همت به و قاجار
حروفي چاپ دستگاه و آموختند اروپا در را فن اين ايرانيان
(9).آوردند ايران به را سنگي چاپ بعد و (سربي)
سال در":مينويسد تقيزاده به خود نامه در شيندلر هوتم
اسبابآلات تبريزي زينالعابدين آقا به موسوم شخصي 1233
تبريز به حروفي چاپ يعني طيپوگرافي باسمهخانه مختصر
آن در كه نايبالسلطنه ، عباسميرزا حمايت تحت در آورده
نموده برقرار را كوچكي مطبعه بود ، آذربايجان حكمران زمان
كتاب اين.كرد تمام فتحنامه به موسوم كتابي مدتي بعداز و
.شد مطبوع عربي حروف به ايران در كه بود كتابي نخستين
قصهها و بود قائممقام ابوالقاسم ميرزا مذكور كتاب مصنف
و روس دولتين ميان.ق-ه سال 1227 در كه جنگي از گفته
اكتبر مورخه 12 گلستان صلحنامه توسط به و شد واقع ايران
.رسيد انتها به.ق -ه ذيالقعده 1228 مطابق 16.م 1813
عقيده را مينوي مجتبي استاد چاپخانه و چاپ خصوص در "(10)
صنعت كه است كسي اولين شيرازي صالح ميرزا كه است اين بر
در ديگر چاپخانه يك او بعداز كمي و آورد ايران به را چاپ
سال در كه مينويسند كاوه روزنامه در":شد داير تبريز
اسباب تبريزي آقازينالعابدين به موسوم شخصي.ق -ه 1233
به حروفي چاپ يعني طيپوگرافي باسمهخانه مختصر آلت و
ابوالقاسم ميرزا فتحنامه كتاب مدتي بعداز آورده تبريز
"(11).كرد چاپ را قائممقام
به كه ديد صالح ميرزا همينكه":مينويسد مينوي استاد
خود با كند ترك را لندن ديگر ماه شش بايد قوي احتمال
ايران دولت كار به كه ببرد ايران به چيزي كه انديشيد
وسايل و چاپ دستگاه يك بردن خيال كه بود مدتهابيايد
بود ، افتاده سرش به (مس روي كردن گراور يعني) باسمه صنعت
به را انجيل دركارخانهاش كه چاپ فن استاد نفر يك با
غريبه السنه ساير و سرياني و عربي و هندي و فارسي السنه
او كارخانه در ساعت دو روزي هر كه گذاشت قرار ميكرد چاپ
(12)".بياموزد را چاپ فن و كند كار
ياد را لاتين و انگليسي و فرانسه زبان كه صالح ميرزا
كه را چاپ دستگاه و شد وليعهد مستشار و مترجم بود گرفته
اين و انداخت ، راه تبريز در بود برده ايران به خود همراه
سرزمين در فارسي كتب چاپ براي كه بود مطبعهاي اولين
(13).شد داير ايران
نوآوري پيشرو شيرازي صالح ميرزا
با برخورد در كه است كساني از يكي شيرازي صالح ميرزا
فرنگي مثبت تفكرات و پيشرفتها توانستاز غربي تفكرات
كار به خود درجاي را آنها از كدام هر و نمايد استفاده
براي وي پيگير تلاشهاي مديون امروزه چاپ صنعت همين.برد
در صالح ميرزاميباشد ايران به آن انتقال و يادگيري
ق -ه 1235-انگلستان 1230 در اقامت ماه نه و سال سه مدت
و فرانسه انگليسي ، زبانهاي به توانست (1819م-1815)
امر همين و يابد تسلط چاپ فن تاريخ ، طبيعي ، حكمت و لاتين
كوتاهي زمان چنين در كه است صالح ميرزا جديت دهنده نشان
گرديده آنان سرگرداني موجب كه اوليه رنجآور وضعيت آن و
.بود اهدافش جزو كه بپردازد چيزي آن يادگيري به بود ،
ارمغانهايي با بودند رفته فرنگ به كه كساني ميان اين در"
پيشرفت با و بازگشتند كشور به غربي جديد انديشههاي از
منتشر عربي و فارسي به ادبي و علمي و تاريخي كتب چاپ ، فن
ابتدا شاه ، ناصرالدين سلطنت آغاز از نويسي روزنامه.شد
(14).آمد پديد مردم عموم براي بعد و دربار محيط در
ايران در را سنگي چاپ كه است كساني جمله از صالح ميرزا
سياسي انديشههاي پيشروان زمره در بعلاوه وي كرد تاسيس
محمد زمان در را روزنامهاشميشود محسوب نيز مغرب جديد
آن اول شماره.كرد داير تهران در ق -ه سال 1252 به شاه
(15).يافت انتشار.م مه 1837 ق 1 -ه محرم 1253 در 25
را روزنامه اولين كه متفقالقولند ايراني مورخين اكثر
و مينوي مجتبي استاد جمله از.ساخت منتشر صالح ميرزا
:آدميت فريدون همچنين
شيرازي صالح ميرزا همت به ايران در فارسي روزنامه اولين"
(16)".شد موقوف شماره چند از پس كه بود گرديده منتشر
صالح ميرزا سال 1252 در كه است يادآوري به لازم
اخبار كاغذ اصطلاح كه مينمايد منتشر را اعلامنامهاي
شماره نخستين بعد ماه ميگيرد40 بكار را (News Paper)
اخبار" نهاد روزنامه اصل به كه عنواني.ميگردد منتشر آن
(17).بود "تهران دارالخلاقه وقايع و
كلمه اين و مينامد اخبار كاغذ را روزنامه صالح ميرزا
عهدقاجار اوايل در كه است نيوزپيپرانگليسي ترجمه "ظاهرا
(18).بود مصطلح درايران
صنعتپرارج تنها نه ازبازگشت ، پس صالح ميرزا حال هر به
حاكم تفكرات از پارهاي بلكه آورد ايران به را چاپ
جامعه بر حاكم نظام و متفكران و دولتمردان برانديشه
خاصه كه آوردموضوعاتي همراه به خود با نيز را انگلستان
:است قرار اين از بودند گرفته قرار او توجه مورد
ماليات قضاوت دستگاه دولتداري ، قوانين پارلماني ، حكومت "
مدارس جراحي ، و طب مدرسه پروتستان ، و كاتوليك كليساي
يتيم عمومي ، آبلهكوبي دارالشفاء ، كمبريج ، و اكسفورد
صنعت ، لندن ، موزه ، كتابخانه زندان ، كوران ، مدرسه خانه ،
چراغ ، اختراع كشتيسازي ، ماهيگيري ، فلاحت ، تجارت ،
پارلمان تشكيل و استقلال جنگ ينگيدنيا ، كشف رصدخانه ،
(19)".آمريكا
قرار انگلستان در موجود آزادي تاثير تحت سخت صالح ميرزا
:ميگويد خود سفرنامه در او.بود گرفته
آزادي ولايت را او كه آزادي و امنيت نوع اين به ولايتي"
از كه پذيرفته انتظام بهنوعي آزادي درعين و مينامند
هستند مقيد ولايتي نظام موافق "كلا كوچه اليگداي پادشاه
ولايتي نظام و طريقه از انحراف و اختلاف اندكي كدام هر و
(20)".ميشوند تنبيه مورد نموده
نقش خصوص در خود سفر گزارش از ديگري جاي در صالح ميرزا
موردنظر فرد انتخابات در مردم آزادي و درانتخابات مردم
مورد اين در دولت اركان نكردن دخالت همچنين و خود
:ميگويد
"لاردميار" را او كه هست كلانتر يا و حاكم يكنفر لندن در"
كلانتر بايد يكنفر سال هر در اينكه او شغل.ميگويند
جمعيت مكاني در مردم مجموع يكسال ازانقضاي بعد بوده لندن
به كه نوشته را خود اسامي كمتر يا بيشتر يا نفر ده كرده ،
آمده كس هر شهر اهالي آن از بعد و برسند مزبور منصب
ميكنم انتخاب من را شخص فلان كه نوشته را خود اقرارنامه
پانزده اليرا ديگر نفر يك ديگري و.شود لاردميار كه
مايل مردم كه آنها از يك هر مزبور روز انقضاي از بعد روز
منصوب لاردمياري منصب به را او بود ، او كلانتري به
شخص انتخاب به مدخليت را دولت اركان از احدي و ميكنند
(21)".ميكنند اختيار را او شهر اهالي "مطلقا.نيست مزبور
صحرايي نادر
پانوشتها
پنجم ، چاپ اول ، جلد نيما ، تا صبا از آرينپور ، يحيي -1
صص 5150 تهران ، 1372 ، زوار ، انتشارات
ص 223 پيشين ، نيما ، تا صبا از آرينپور ، يحيي -2
ص ، 74 همانجا ، -3
يك از ق -ه سال 1241 در شيباني فتحاللهخان ابونصر -4
و محمدشاه خدمت به جواني در.برخاست كاشان معروف خانواده
دربار از را او حاسدان.درآمد ميرزا ناصرالدين منادمت
.درگذشت سال 1208 در سالگي سن 67 در و راندند
ص ، 142 نيما ، تا صبا از آرينپور ، يحيي -5
با بيجا ، مجديه ، رساله مجدالملك ، محمدخان حاجميرزا -6
.ش تهران ، 1321 ، نفيسي ، سعيد تصحيح و مقدمه
.ص 228 پيشين ، نيما ، تا صبا از آرينپور ، يحيي -7
ص 228.همانجا -8
ص 229.همانجا -9
شماره 5 (جديد دوره) دوم سال كاوه ، روزنامه -10
انتشارات سوم ، چاپ فرهنگ ، و تاريخ مينوي ، مجتبي -11
ص 428 تهران ، 1369 ، خوارزمي ،
ص 419 همانجا -12
ص 426 همانجا -13
ص 227 پيشين ، صباتانيما ، از آرينپور ، يحيي -14
اجتماعي سازمانهاي و سياسي تاريخ ورهرام ، غلامرضا -15
ص 188 تهران ، 1369 ، معين ، انتشارات قاجار ، عصر در ايران
مشروطيت ، نهضت مقدمه و فكرآزادي آدميت ، فريدون -16
ص 45 تهران ، 1340 ، سخن ، انتشارات
اجتماعي سازمانهاي و سياسي تاريخ ورهرام ، غلامرضا -17
ص 188 پيشين ، قاجار ، عصر در ايران
شماره 3 اول ، سال يادگار ، مجله -18
مشروطيت ، نهضت مقدمه و آزادي فكر آدميت ، فريدون -19
ص 27 پيشين ،
.نو راه انتشارات سفر ، گزارش شيرازي ، صالح ميرزا -20
ص 205.تهران ، 1362
ص 281 سفر ، گزارش صالح ، ميرزا -21
در سياسي مشاركت هاي جلوه
يافته توسعه جوامع
(پاياني بخش)
كل آن تبع به و مردم براي سياسي مشاركت اينكه به نظر
دنبال به را لازم پختگي و ورزيدگي جامعه و سياسي نظام
حكومتهاي در "عمدتا كه شديد تمركز دليل به اگر دارد
قوانين و اختيارات تمام كه دارد وجود ديكتاتوري و مطلقه
حكومت اين چنانچه ميشود ، منتهي خاصي گروه يا فرد به
مردم چون رفت بين از عواملي براثر ناگهان تمركزگرا
عللي به مشكلات رفع براي را لازم سياسي كفايت و آمادگي
تمام نكردهاند پيدا كشور امور اداره در شد ذكر "قبلا كه
شرايط شدن پيدا تا و ميشود پاشيده هم از حكومت شيرازه
برقرار جامعه در را امنيت و ثبات آن در بتوان كه ديگر
موقعيت اين و شد خواهد بحران و مرج و هرج دچار جامعه كرد
تمام مردم و مملكت سياسي ، نظام ضرر به "طبعا تسلسل و
(8).ميشود
زمينه دادن و تجربه حكم به باز سياسي نظامهاي در لذا
مسئوليت حس هم عرصهها ، همه در مردم به آزمايشي و تمريني
نظام به مردم اعتماد از قبولي قابل درجه هم تعاون ، و
باعث تشكيلاتي روحيه گسترش و نفس به اعتماد هم سياسي ،
و منطقي صورت به تحولي و تغيير گونه هر "عمدتا كه ميشود
و مشروعيت درجه از نظامها از دسته اين گيرد ، صورت اصولي
تغييرات امكان حالت اين در و برخوردارند بالايي امنيت
ميباشد ، خود حد كمترين در آميز خشونت و سياسي ناگهاني
اقتصادي -سياسي زمينههاي در مهمي ساختاري عوامل زيرا
.حكمفرماست جامعه آن بر اجتماعي و آموزشي فرهنگي ،
دارد وجود سياسي توسعه راه در كه موانعي از ديگر يكي
تمركزگرايي نتيجه نوعي به خود بوروكراسي است ، بوروكراسي
و مردم ميان امكانات صحيح توزيع عدم دليل به كه ميباشد
توسعه حد پايينترين و كمترين به منجر اجتماعي گروههاي
عدالت كه كشورهايي نيست بيحكمت دليل همين به.ميشود
در سياسي مشاركت و سياسي شعور اقتصادي ، رفاه اجتماعي ،
را فدرال نظام كه بودهاند كشورهايي بيشتر بالاست ، آنها
و اقتصادي و سياسي نظر از فدرال نظامهاي لذا پذيرفتهاند
و ميباشند موفقتر بسيار متمركز نظامهاي به نسبت اجتماعي
زمينه در درست و صحيح برنامهريزي همان مرهون خود اين
دخالت و مردم به اختيارات از بخشي واگذاري و تمركز عدم
.ميباشد مملكتشان و خود سرنوشت در آنها
توسعه عوامل از يكي سياسي مشاركت شد اشاره كه طوري همان"
تمركز عامل به تبديل "عملا خود وسيع بوروكراسي و ميباشد
سياسي ، مشاركت عكس بر و ميگردد سياسي تمركز خصوص به و
جامعه يك سياسي رشد مانع كه هستند بوروكراسيها همين
براي باشد جامعه بر حاكم بوروكراسي كه وقتي زيرا ميشوند
جهت نقش ايفاي زمينه در فرصتي هيچگونه جامعه آن مردم
آن برخلاف عملي هيچ و نميماند باقي سياسي رفتار پرورش
(9)".گيرد صورت نميتواند
و بوروكراسي رد يا دفاع خصوص در متفاوتي ديدگاههاي البته
ارائه غيرسياسي و سياسي از اعم جوانب ساير بر آن تاثير
بدون را دمكراسي اهداف حتي عدهاي كه طوري به كردهاند
در ديگر عدهاي و دانسته منتفي بوروكراتيك سازمانهاي
اين قدرت صاحبان به بوروكراسي دستگاه كه معتقدند مقابل
و كنترل مردم زندگي مراحل تمام بر كه ميدهد را امكان
اصلي مسير از را توسعه جريان و باشد داشته نفوذ اعمال
.كنند منحرف و مخدوش حد از بيش تمركز دليل به خود
كه مدار قانون سياسي نظامهاي تمام در تجربه حكم به
و فاكتورها به توجه با را خود واقعي معناي سياسي مشاركت
بالايي حد در ملي وفاق و ميكند پيدا آن زيرمجموعههاي
و است پيشبيني قابل هم نظام استمرار و ثبات دارد ، قرار
غيرمشاركت سياسي نظامهاي در كه حالي در.شده تضمين هم
هم با "كاملا مردم و سياسي نظام مشاركتناپذير و جو
و استمرار به تظاهر عليرغم سياسي نظام و بوده بيگانه
كمر كه سرسخت دشمن و خاكستر زير آتش يك وجود هميشه دوام
افكار جوامع اين در.ميكند حس را است بسته وي نابودي به
و است دهنده نتيجه و اثربخش ممكن حد پايينترين در عمومي
حاكمه هيات منافع ديد از تنها شرايط اين در ملي منافع
.ميگردد تعريف
نوريان عبدالحسين
پانوشتها *
نيافتگي توسعه و احزاب مقاله شانهچي ، مدير محسن -1
ص 9 هشتم شماره فردا ، ايران مجله ايران ، جامعه
ص 9 همان -2
نشر تهران ، اداري ، تحول و سياسي توسعه قوام ، عبدالعلي -3
ص 11 قومس ، 1371 ،
تهران ، علوي ، رضا ترجمه سياسي ، احزاب دوورژه ، موريس -4
ص 24 اميركبير انتشارات
ص 141...و سياسي توسعه قوام ، عبدالعلي -5
جامعه در بوروكراسي.ميير.و مارشال و بلاو ، پيتر -6
ص 12 فرزام نسرين ترجمه نوين
ص 148...و سياسي توسعه قوام ، عبدالعلي -7
عدم و محلي حكومتهايطاهري ابوالقاسم:از اقتباس -8
ص 94 قومس نشر تهران ، تمركز ،
ص 147 همان -9
|