اسلام در علم ارزش
(بخش واپسين) علمي تحولات و اسلام
نگاه از اين از پيش آن نخست بخش كه جستاري :جستارگشايي
بخش در ;است عمده قسمت دو داراي گذشت ، گرامي خوانندگان
روايات و آيات به استناد با تا كوشيده نويسنده اول
آنگاه و كرده يادآوري اسلام در را دانش مهم نقش اسلامي
سياسي ، اجتماعي ، مشكلات از برخي به مقاله دوم بخش در
براي و داشته اشاره كشور دانشگاههاي به مبتلا اقتصادي
به توجه مشكلات ، اين از دانشگاه رفت برون و بازسازي
.ميدهد قرار تاكيد مورد را اسلامي فرمانهاي و دستورها
معارف گروه
نبوي احاديث و قرآن ديدگاه از دانشمندان و علماء جايگاه
همه آفرينش اساسي و كلي علت را دانش و علم متعال ، خداوند
.است كرده معرفي زمين و آسمان از اعم هستي ، پديدههاي
دليل بهترين علم ، ارزش و عظمت دادن نشان براي نكته همين
.ميباشد گواه قاطعترين و گويا
اين براي را انسان بصيرت چشم ميخواهد متعال خداوند وقتي
اين مقابل در را خردمندان دلهاي و كند باز حقيقت و نكته
:ميگويد خود آسماني كتاب در سازد بيدار و آگاه واقعيت ،
ان لتعلمو مثلهن الارض من و سموات سبع خلق هوالذي و"
و آفريد را آسمان هفت كه خدايي" قدير شيئي كل علي الله
دو اين ميان فرمانش تا كرد خلق آن با همسان را زمين
بصيرت و علم از كه است اين هدف.آيد فرود شگرف پديده
همه توانايي و قدرت به را شما كه بصيرتي گرديد ، برخوردار
.باشد رهنمون خداوند گسترده و گير
و خود زودي به است بيمناك خدا از كه آن يخشي من سيذكر
آرام پروردگار بياد قلبش و) مييابد باز را خويش خداي
:ميگويد يا و گيرد
فقط الهي ، بندگان جمع در العلما عباده من الله يخشي انما
و تقوي حس و خداوند از بيم و ترس كه هستند علماء
.دارد راه آنها دل در پرهيزكاري
و انديشي استوار و)"حكمت" به علم از خداوند نيز و
نيز را حكمت و است فرموده تعبير (رفتار و گفتار سنجيدگي
است ، كرده معرفي بركت و خير و عظمت و شكوه از سرشار
"كثيرا "خيرا اوتي فقد الحكمه يوت من:ميگويد چنانكه
و گفتار و انديشه در استحكام و دانش و حكمت از كه كسي
يافته دست فراواني بركت و خير به گرديد برخوردار رفتار
"حكمت" كلمه تفسير در قرآن مفسران سخن فشرده و حاصلاست
حقايق درك و بصيرت و آگاهي قرآن ، اندرز و پند بازيابي
بدون گردد بهرهمند آگاهيهايي چنين از كسي اگر.است نبوت
اين همه چون ميسازد خويش عايد را فراواني وبركت خير شك ،
چهره انسان روي به دانش و علم مجراي از آگاهيها
و آيات بر مروري مذكور ، كليات به توجه با.ميگشايد
.است ضروري زمينه اين در روايات
آمنوا الذين الله انشزوافنشزوايرفع اذاقيل و:آيات (الف
و خبير تعملون بما والله درجات اوتواالعلم والذين منكم
خير كار و مجلس توسعه براي) خود جاي از گفتند هرگاه
مقام خدا كه كنيد اطاعت را خدا حكم نيز برخيزيد ، (ديگري
گرداند رفيع (جهان دو در)را عالم دانشمندان و ايمان اهل
(5).است آگاه كنيد ، (بد و نيك از))چه هر به خدا و
اذا قبله من العلم اوتو الذين اولادتومنواان به آمنوا قل
بگو امت به ما ، رسول اي. للاذقان يخرون عليهم يتلي
(است يكسان مرا)نياوريد يا بياوريد ايمان كتاب اين به شما
رسيدند ، ودانش علم مقام به اين از پيش كه آنها البته كه ،
و خضوع كمال با همه شود ، تلاوت برايشان آيات اين گاه هر
(6).فرودآورند آن حكم بر سرطاعت فروتني
و حكمت و كافي بينش از (ص)اسلام پيامبر اينكه وجود با
او به متعال خداوند معهذا بود ، برخوردار انديشي ژرف
و دانش مراتب بر پروردگارا بگو "علما زدني رب قل ميگويد
دانشمندان بيني روشن نماياندن در نيز و بيفزا بينشم
بلكه اوتوالعلم الذين صدر في بينات هوآيات بل:ميگويد
كه مردمي سينههاي در است آشكاري و روشن نشانههاي قرآن
.است شده ارزاني آنها به دانش و علم
:روايات (ب
معنوي بازده و پاداش ميزان لحاظ از بخششي و صدقه هيچ -
(7).كند برابري علم تعليم و نشر با نميتواند
بر انسان كه است اين بخشش و صدقه والاترين و پربهاترين -
تعليم خود ديني برادر به را آن يابدو دست ودانشي علم
(8).دهد
مردم آگاهي و علم كه است كسي از عبارت مردم دانشمندترين
است كسي مردم ، گرانقدرترين و سازد فراهم خويش وجود در را
ارزشترين كم و آورد كف به را علمي سرمايه فزونترين كه
را علمي مايه اندكترين و ناچيزترين كه است كسي افراد
(9).باشد اندوخته خود براي
(ص)اكرم پيامبر توسط علمي فرهنگ و حركت ايجاد
خويش گوناگون برخوردهاي با (ص)اسلام گرامي پيامبر -1
رواج مسلمانان بين در را دوستي علم و دانشطلبي روحيه
بزرگوارانه ، و انساني مختلف منشهاي و رفتارها اين كه داد
.گرديد حضرت آن گرامي سنت و سيره خود
آن در كه ميشدند وارد مسجدي به ايشان اگر مثال طور به
گروه دو آن از يكي و بودند كرده اجتماع مردم از گروه دو
مشغول عبادت به ديگر گروه و ميكردند بحث علم به راجع
بود ، دانش و علم آنها بحث موضوع كه گروهي در ايشان بودند ،
را علم اهميت و ارزش خويش حركت اين با و مييافتند حضور
.ميفهماندند افرادحاضر به "عملا
(شناسي نسب)انساب علم مثل علوم عنوان به (ص)اكرم پيامبر
كه ميفرمودند و كرده مذمت ندارد ، بشر براي سودي كه را
.نروند علوم اينگونه كسب دنبال به افراد
در اميري يا محل فرمانداري براي افرادي انتخاب در -2
يا برتري براي مهم راملاكي تقوي و علم داشتن ايشان جنگي ،
جمعي به روزي مثال طور به.ميدادند قرار بودن رهبر
و فرماندهي براي را فردي خواستند ايشان از كه برخوردند
كه را جواني شخص حضرت نمايند ، انتخاب ميانشان از رهبري
ايشان رهبري براي بود سايرين از بيشتر او اطلاعات و علم
(10).نمودند انتخاب
اقتصادي و سياسي اعتقادي ، موقعيت با دانشجويان برخورد
كشور
و آيزنشتاد پارسونز ، تالكوت نظير برجستهاي جامعهشناسان
اختلاف اهميت به بارها خود ، متعدد نوشتههاي در ليپست
.كردهاند اشاره سالمند و جوان نسل اجتماعي ارزشهاي بين
سوم ، جهان ممالك در ويژه به كه دريافت ميتوان سادگي به
شديد اختلافات از ناشي زيادي ميزان تا اجتماعي كشمكشهاي
كه) تحصيلكرده و روشنفكر طبقات معتقدات و ارزشها بين
بر.است طبقات ساير و (ميدهند تشكيل را جوان نسل "غالبا
و دانشگاهها در موجود فكري هنجارهاي و ارزشها اساس اين
اجتماعي معتقدات با فاحشي اختلاف گاهي دانشجويان بين
روشهاي از يكي.ميدهد نشان را كشورها اين در موجود
و دانشجويان كليه براي حقوق تساوي دانشگاه ، اساسي
كه است ايشان علمي توان اساس بر آنها كار ارزيابي
لذا ميگيرد ، صورت مختلف آزمونهاي وسيله به "معمولا
به "مستقيما بايد دانشجو علمي صلاحيت و ارزش توفيق درجه
وضع به نه باشد داشته بستگي او علمي صلاحيت و استعداد
كه خاصي مالي و اجتماعي موقعيتهاي يا و خانوادگي
علاوه به.برخوردارند آن از دانشجو فاميل و خانواده
اصل بر مبتني بايد "لزوما آن فعاليتهاي و دانشگاه
.باشد مناظره و بحث آزادي و تحقيق و آموزش امر در استقلال
در كلي طور به و دانشگاهها در هنوز معيارها اين ليكن
يا و نگرفته نضج سوم جهان كشورهاي اكثر اجتماعي نظام
رو اين از و نشدهاند سنتي و قديمي قواعد جايگزين "عميقا
دانشجو رواني و فكري بحرانهاي و كشمكش براي زمينه هميشه
.است آماده
همين كننده منعكس "غالبا دانشجويان عقايد و رفتار
ناشي خود پديده اين.ميباشد اجتماع در متضاد ارزشهاي
دانشجويان به آموزش كه معني بدين.است مهمتري واقعيت از
وضع تغيير به نسبت راسخ علاقهاي و قوي انتقادي نيروي يك
از برخي هم هنوز كه) ميبخشد محيط نوسازي و موجود
فكري جدال و كشمكش به را آنان "غالبا سوم جهان كشورهاي
در پديده اين.واميدارد اجتماع در خود مخالف قواي با
در جوامع خاصه امروزي جوامع جوان و تحصيلكرده طبقات بين
و ميشود ديده قاطع و بارز "كاملا نحوي به تحول حال
موءثرتر و گستردهتر عالي آموزش نظام چه هر كه است بديهي
و تعمق با عمل در نيز دانشجويان يعني آن محصول باشد ،
هستند اجتماعي نظام در تحول خواهان بهتري و بيشتر منطق
كه نمود عنوان پيش سالها آلماني ، شناس جامعه وبر ماكس
و هدفها" به "اكثرا مختلف جوامع در جوان طبقه "اصولا
تجربه بالاتر سنين آنكه حال و ميانديشد "مطلق آرمانهاي
"مسئوليتها" سوي به را افراد علائق و انديشهها بيشتر ،
.ميدهد سوق "وسايل و ابزار" سوي به ديگر عبارت به يا و
غير ممالك در ويژه به كرده ، تحصيل جوانان كه نيست ترديدي
اجتماعي ، موازين به آنان هستند ايدهآلگرا افرادي صنعتي
ديدگاه از خود جامعه فرهنگي حتي و سياسي اقتصادي ،
رفته آنان از ملاحظهاي قابل تعداد.مينگرند انتقادي
الگوهاي و سنن از كمتر خود روزانه حركات و اعمال در رفته
و خودآگاه ضمير "غالبا چه اگر.ميكنند پيروي موجود رايج
والگوها معتقدات همين چارچوب در هنوز آنان ناخودآگاه
.مينمايد فعاليت
متوجه پيگير ، نحوي به آنان شخصيت "بروني جزء" رو اين از
جزء" كه درحالي است "موجود وضع" نمودن دگرگون و شكستن
محكمي و مشخص الگوهاي و علاقهها هنوز شخصيت اين "دروني
پارهاي نفوذ حيطه در "غالبا و نيافته خود براي را
كشمكش ايندارد قرار مجرد درهم ، و الگوهاي و معتقدات
براي "مالا كه دارد دنبال به را سنگيني فشار و ديناميسم
مبهم ، كلي ، بسيار هدفهاي از هواخواهي بوده محسوس دانشجو
آنان عكسالعمل زيادي ميزان تا دانشجويان توسط نامنظم
.ميباشد تضاد همين به نسبت
وسياسي اجتماعي تربيت و دانشجو
اقتصادي ، نظام در پيگير و سريع تحول و توسعه آرمانهاي
و فكري نظم هوشياري ، مستلزم ملت هر سياسي و اجتماعي
.است ملت آن افراد نزد كشور ، به جمعي دسته خدمت انگيزه
خانواده ، شرايط و وضع "غالبا ممالك اين اجتماعي نهادهاي
نضج از مانع غيره و كار محيط مذهبي ، مراكز زندگي ، محيط
و كودكان نزد را فردگرايي روحيه گشته ، ملت به تعلق حسن
اين ديگر ، سوي از ليكن.مينمايد و نموده تقويت جوانان
روزافزون اختلاف و فاصله نظير عواملي واسطه به ارزشها
ارتباط وسايل توسعه شهرنشيني ، محيط و شرايط نسلها ، ميان
رفته اقتصادي سريع توسعه و وتربيت تعليم گسترش جمعي ،
ارزشهاي و روابط آنكه بدون.ميگردند تزلزل دچار رفته
و هدفها فقدان.شوند آنها جايگزين سازندهاي و نوين
كشورها ، اين غالب در اجتماعي مشخص و متشكل ايدئولوژيهاي
در آن از ناشي تضادهاي و نابساماني اين تشديد باعث
پرورش محيطي چنين در كه جواناني لذا.ميگردد اجتماع
اجتماع با را خود رابطه چگونگي قادرند سختي به مييابند
رواني و فكري اغتشاش اين.دريابند آن مختلف نهادهاي و
با كه تحصيلكرده و تحصيل به شاغل جوانان نزد بهويژه
دارند بيشتري نوآشنايي اجتماع يك امتيازات و ضروريات
مملكتي امور در آنان فعال شركت از و بوده شديد بسيار
نيروي يك عنوان به غلط به را آنان ميتواند و كاسته
.نمايد جلوهگر منفي حتي و متشكل غير اجتماعي
رابطه به خاصي توجه با كشورها از پارهاي رو ، اين از
توسعه و رشد و انساني انگيزههاي و ارزشها متقابل
پارهاي و انقلاب 1868 از بعد ژاپن درنمودهاند
آن به خدمت انگيزه و ملت به تعلق حس ايجاد مشابه كشورهاي
سعي همواره و قرارگرفته زياد تاكيد مورد جوان نسل بين
جمعي ، دسته كار ، روحيه ازهوشياري جوانان كه ميشود
.باشند برخوردار محروميت تحمل و فداكاري و كار قابليت
نظام عهده به ملاحظهاي قابل ميزان تا نيز مهم اين انجام
اين از و شده واگذار (..و كودكستان سطوح از حتي) آموزشي
انساني ، شخصيت تربيت براي آموزشي موءسسات رسالت رو
.است جدي بسيار جوانان سياسي و اجتماعي
سعي كشورها از بسياري در تربيت و تعليم مسئولين
درهم انساني ارزشهاي و انگيزه با را تخصص كه نمودهاند
مسئوليت حس واجد كه دهند اجتماع تحويل جواناني و آميخته
براي را خود فردي مهارتهاي و دانش و بوده فداكاري و
.برند بكار متعالي آرمانهاي و هدفها پيشبرد
نظام و اجتماعي نظام با آموزشي نظام موءثر و پويا رابطه
و آموزش و گرفته قرار عميق توجه مورد ندرت به سياسي ،
نيز و زيستن بهتر وسيله يك عنوان به فقط "غالبا پرورش
رفته بشمار اقتصادي سريع تحول و توسعه كننده تعيين عامل
به وابسته "مالا اقتصادي پيگير توسعه و رشد "اساسا.است
مثبت و لازم فرهنگي و اجتماعي فردي ، ارزشهاي و انگيزهها
كودكستانها ، آموزشي محيط و درسي برنامه مطالعه.ميباشد
و مزبور ممالك در دانشگاهها و دبيرستانها و دبستانها
و اجتماعي رواني ، احتياجات نظر نقطه از) آن چشمگير نواقص
نشان وضوح به را توجه عدم اين ،(تخصصي و فرهنگي سياسي ،
به خود ناچار دانشجو شرايط چنين در كه است بديهي.ميدهد
وسايل به توسل با و پرداخته ارزشهايي چنين تعريف و جستجو
.نمود خواهند مبادرت آنها از هواخواهي به مختلف
دانشجويان از نفري نمونه 100 گروه يك از نظرخواهي
نام ذكر بدون كتبي پاسخ براي تقاضا و بهشتي شهيد دانشگاه
سياسي و اجتماعي تربيت در علم نقش مورد در سوءال يك به
كه داشتهاند ابراز آنان از %سال 1375 ، 76 در دانشجويان
داشته جدي نقش علم باروري در ميتواند مذهبي اعتقادات
.باشد
اقتصادي نظام و دانشجو
نظام در عمدهاي تغييرات پيگير ، و سريع اقتصادي توسعه
تحرك قابليت "مالا و ميآورد وجود به اقتصادي و اجتماعي
قابل ميزان به را كرده تحصيل افراد اقتصادي و اجتماعي
اقتصادي توسعه و رشد آهنگ اگر.ميدهد افزايش ملاحظهاي
جذب قابليت اجتماع نباشد آموزشي تحول و توسعه با هماهنگ
نتيجه در و نداشته را آموزشي مختلف سطوح فارغالتحصيلان
.ميگردد پديدار دانشآموختگان بين در كاري كم و بيكاري
فارغالتحصيلان محروميت موجب بيكاري كه است بديهي
اميدواري حس و روحي آرامش تضعيف نيز و دانشگاهي
اجتماعشان پيشبرد در كه نقشي و آينده به نسبت دانشجويان
.ميگردد داشت ، خواهند
حساسيت مردم توده زندگي شرايط به نسبت "اصولا دانشجويان
دارند اجتماع در كه خاصي موقعيت صرف به و دارند زيادي
فقط ديگر ، عبارت به.بمانند غافل امر اين از نميتوانند
اهميت واجد كه نيست دانشجو آتي زندگي سطح و شغلي امكانات
مردم عامه زندگي سطح و درآمد اشتغال ، امكانات بلكه است ،
در اعتدال.دارد دانشجويان رفتار آراء در بسزايي سهم نيز
در ملي درآمد نامطلوب توزيع و اقتصادي توسعه و رشد آهنگ
در زيادي رواني و روحي فشارهاي باعث سوم جهان كشورهاي
اقتصادي وضع بهبود براي بيشتري عطش اكنون كه دانشجويان
.ميگردد دارند ، خود
كم و بيكاري موجب تنها نه اقتصادي توسعه نامناسب آهنگ
به نسبت آنان نااميدي و نگراني و فارغالتحصيلان كاري
.ميدهد كاهش را تحصيل ادامه انگيزه بلكه ميگردد ، آينده
كارشناسي دوره دانشجويان نفر از 130 نظرخواهي يك نتيجه
سالهاي طي نفره گروههاي 2015 در كه مديريت رشته ارشد
پاسخ بسته سوءالات با پرسشنامه يك به تا 1373 1369
:كه ميدهد نشان دادهاند
.هستند كشور اقتصادي آينده نگران آنان از %از 91 بيش (الف
مهمترين از يكي كه دارند اعتقاد پاسخگويان از %75(ب
علمي روحيه گسترش اقتصادي ، تنگناهاي از برونرفت راههاي
واقعي محيط در دانش و علم كاربرد به قوي اعتقاد با همراه
.است اسلامي معيارهاي و موازين براساس دانشجو آينده كار
موازين براساس را جديدي رسالت بايد دانشگاه ترتيب بدين
.بكشد بدوش علمي فعاليتهاي كردن كاربردي زمينه در اعتقادي
متن از برخاسته علمي فضاي احياي آنكه نهايي نتيجه
بخش به ميتواند دانشگاهها محيط در اسلامي ايدئولوژي
پاسخ جوانان اقتصادي و سياسي اجتماعي ، نيازهاي از بزرگي
روحيه" بتواند كه جديد علمي مشيهاي خط تدوين براي.دهد
گسترش دانشجو و استاد رادر اعتقادي ، مباني براساس "علمي
.هستيم جديد سياستگذاريهاي نيازمند دهد ،
سوره آيه 107 -6/ مجادله سوره آيه 11 -نوشتها5 پا
كتاب همان -صفحه 9 /8 المريد منيه -7/ بنياسرائيل
مجمع تفسير -10/ سفينتالبحار 2/219 -9/صفحه همان
بقره سوره تفسير در البيان
زادگان عباس محمد دكترسيد
معارف كتابخانه
|
عطار فريدالدين شيخ تذكرتالاولياء از گزيدههايي
نيشابوري
فريدون دكتر:مترجم /آربري آرتورجان:آورده فراهم
اسفند اول ، چاپ /وزيري قطع توس ، انتشارات:ناشر /بدرهاي
صفحه تومان ، 330 قيمت1500 /1377
نويسندگان و شاعران از نيشابوري عطار فريدالدين شيخ
نسبت وي به را اثر به 63 نزديك.است فارسي زبان پركار
آن در ميتوان اما مينمايد اغراقآميز گرچه كه دادهاند
كه آنجايي تا اماجست باز را حقيقت از رگههايي
و اسرارنامه مصيبتنامه ، الهينامه ، مثنويهاي ميدانيم
است ، شاعر رباعيات از منتخبي كه مختارنامه و منطقالطير
جمله از آثار اين از برخي.است وي آثار زمره در
آنها از بعضي و است فارسي عرفاني ادبيات شاهكارهاي
و صورت لحاظ از "ماير فريتس" گفته به "الهينامه" همانند
.ميشود محسوب دنيا عرفاني شاهكارهاي از مضمون
و عرفاني شعر كه بود اين عطار آثار ويژگي مهمترين
زبان و داد نجات درباري زبان بند و قيد از را صوفيانه
و اصطلاحات جايگزين را متوسط و عامي طبقات و عادي مردم
.نمود درباري شعر پرطمطراق قالبهاي
مستشرق "آربري جان" ي"تذكرتالاوليا گزيده" كتاب اصلي حسن
بدون انگليسي زبان به او قرآن ترجمه كه انگليسي اديب و
كه است ترجمههايي زيباترين و بهترين از يكي ترديد
تدوين و تنظيم در وي بديع شيوه است شده قرآن از تاكنون
.است اثر اين
يا نوشته عرفاني ادبيات درباره اثر كه 19 "آربري"
از هريك سخنان گزيده ساده ترجمه عوض به است كرده گردآوري
سپس و آورده مقال درصدر كوتاهي زندگينامه صوفيان ،
آن احوال ترجمه كه اصلياي مراجع از كوتاهي كتابشناسي
جدا بخشي در ادامه در و است افزوده را آمده آنها در صوفي
را مطالبي و نكات "گزيدهها بر يادداشتهايي" عنوان تحت
اجمال به داشته ، توضيح به احتياج غربي خواننده براي كه
حلاج معرفي در نيز مفصل مقدمهاي آنكه ضمن.است كرده شرح
زندگينامه تطبيقي جدول" همراه به وي عرفاني شيوه و
.كارگشاست بسيار كه است آورده "صوفيان
در كه داده انجام بدرهاي فريدون دكتر نيز را اثر ترجمه
فارسي برگردان را اعتنايي خور در آثار گذشته سال چند
عنوان به سال كتاب مراسم در سال 75 در جمله از و نموده
.شد معرفي عرفان و تاريخ حوزه در سال مترجم بهترين
داده ، انجام موءلف آنچه بر علاوه كرده سعي ترجمه اين در وي
همراه به و كند شرح را عربي و فارسي دشوار واژههاي
بيفزايد كتاب توضيحات بر بزرگان گفتههاي و احاديث ترجمه
در موءلف توضيحات با وي توضيح و نوشته آنكه براي و
كار.است داده انتقال كتاب انتهاي به را آنها نياميزد
عرفاني مثنويهاي از برخي آوردن مترجم ديگر اعتناي درخور
و مشايخ همين از بعضي حال شرح كه آثارش ساير در عطار
چندان دو اثر اين پرباري و غنا بر كه ميباشد است عارفان
.است افزوده
افسانه عصر
(پهلوانان و خدايان داستانهاي)
كافيه ايرانيطلب ، مهداد:مترجم /بولفنيچ تامس :نويسنده
وزيري ، قطع /اسفند 1377 اول چاپ قطره ، نشر:ناشر /نصيري
صفحه تومان ، 570 قيمت2500 /روكش با گالينگور
و مهمترين از يكي عنوان به"..افسانه عصر" كتاب از
ياد اساطيري داستانهاي معرفي زمينه در آثار موجزترين
اهل و نويسندگان از تن دو سوي از نيز كتاب ترجمه.ميشود
دقت تا است ، شده فارسي برگردان عرصه همين متخصصين و قلم
.شود نمايانده خواننده به پيش از بيش اثر درستي و
نوشته كامل و خواندني مشبع ، مقدمهاي "ايرانيطلب مهداد"
با اسطوره اساسي مفاهيم آن در و آمده كتاب ابتداي در كه
.است شده ارائه خواننده به ساده زباني
ساير و يوناني اسطورههاي تمامي داستان بولفنيچ كتاب در
وي.است شده آورده داشته ، امكان نويسنده كه جايي تا -ملل
بهترين اسطورهاي داستانهاي بازگويي براي راهي پيگيري با
هدف و كرده انتخاب داستاني و روايي و ساده شيوه را روش
سرنوشت و سرشت با مبتدي خواننده آشنايي نيز را خود
اين در خواننده لذا.است كرده عنوان اسطورهاي شخصيتهاي
زئوس ، آشيل ، ايلياد ، اديسه ، چون شخصيتهايي با كتاب
.ميگردد آشنا...و پاندورا پرومته ،
حاضر كتاب "يونان اساطير فرهنگ" پربار و غني كتاب از بعد
به اسطورهها معرفي زمينه در منابع مهمترين از بايد را
.است شده برگردان فارسي زبان به كه آورد حساب
نو نقاشي مصور فرهنگ
پرويز:تاليف و ترجمه /نو نقاشي مصور فرهنگ :كتاب نام
:انتشار سال /وزيري:قطع /برنامه:انتشارات /رضايي
تومان بها420 /زمستان 1377
:فرانسه زبان به زير منبع دو از است آزادي ترجمه كتاب
.بوردل موزه سرپرست ;دوفه ميشل دانشنامه يكي
ده شامل و دانشنامه اين از است ترجمهاي كتاب اول بخش
شامل است واژهنامهاي دارد ، فصل يك كه دوم بخش فصل ،
.فرانسه نقاشي واژهنامه از گرفته بر نقاشي اصطلاحات
در صنعتي انقلابات و هنر ميان پيوند بيان با دوفه ميشل
.ميپردازد نو نقاشي هنر پيدايي چگونگي به نوزدهم ، سده
مكاتب از كوتاهي شرح به كتاب متعدد فصلهاي در آنگاه وي
سوررئاليسم ، فوويسم ، آبستره ، امپرسيونيسم ، ;نقاشي گوناگون
همت سبك صاحب نقاشان از يك هر از كوتاهي زندگينامه و..
هنريش بينش و موزهداري شغل به بنا دوفه.است گمارده
ميكند توصيف را نقاشي دوره و سبك هر ويژگيهاي آنگونه
.دانست يكسان نقاش دو درباره را او سخن نميتوان هرگز كه
هنر كلاسيكهاي واقع در كرده ، معرفي او كه چهرههايي
حاوي 50 و صفحه در 64 كتاب.آيند مي شمار به نو نقاشي
.است مختلف نگارگران نقاشيهاي از سفيد و سياه تصوير
|
معارف پيك
|
انسان شخصيت تكوين در گفتار و زبان نقش
اسلامي اخلاق در جستاري
علمهالبيان خلقالانسان ، علمالقران ، الرحمن ،
بهگونهاي را انسان خود حكيمانه مشيت با جهان آفريدگار
جاري زبان بر را انديشههايش و ميانديشد كه است آفريده
.ميسازد
را خويش تدبر و تفكر حاصل و معلومات سخن ، نيروي با انسان
آنچه و ميكند آشكار را دروني نهفتههاي ميسازد ، ظاهر
انتقال نيز ديگران به را است فهميده و كرده درك كه را
.ميدهد
جدا انديشههاي و افكار كه است پلي زبان ديگر ، عبارت به
و علم ارزشمند كالاي و ميسازد مرتبط يكديگر به را هم از
و ميرساند ديگر انسانهاي اطلاع به طريق اين از را آگاهي
ميتوان خلاصه بهطور و ميسازد آگاه و عالم نيز را آنان
دستگاه منزله به زبان و گيرنده دستگاه همانند عقل كه گفت
.است فرستنده
فبالعقل منطق ، و عقل فضيلتان ، للانسان:ميفرمايد (ع)علي
" غررالحكم".يفيد وبالمنطق يستفيد
يكي است ، انسان مزاياي جمله از برتري و فضيلت دو يعني
علوم و حقايق عقل نيروي با.ميباشد منطق دگر آن و عقل
و نطق نيروي با و ميشود بهرهمند آن از و گرفته فرا را
و ميآموزد نيز ديگران به را خويش فراگرفتههاي بيان ،
.ميسازد بهرهمند را آنان
كه است مهم و پرارج اندازهاي به تكلم قدرت و گويا زبان
حساب به انسان صورت به حيواني را آن منهاي انسان (ع)علي
او الاصوره لولااللسان ماالانسان:است فرموده و آورده
بدون انسان يعني ص 49 ج 8 الحكمه ميزان.مهمله بهيمه
.نيست بيش مهمل و متروك حيواني يا مجسمه جز چيزي زبان
يا خيالي مخلوق ، يا خالق معدوم ، يا موجود هر علاوه به
نفي و اثبات و زبانند جولانگاه همه وهمي ، يا ظني علمي ،
اين بدن اعضاي تمامي ميان در.است زبان اختيار در آنها
دخالت بشر امور همه در كه است زبان به منحصر تنها خاصيت
اگر.ميزند رقم هم را اعضاء ساير سرنوشت حتي و ميكند
ميشنود ، را صداها گوش ميبيند ، را شكلها و رنگها فقط چشم
را نتيجه و ثمره بايد بالاخره.ميكند حس را اجسام دست
.دهند قرار زبان اختيار در
آفرينش نظام حقايق تا شدهاند مبعوث كه (ع)الهي انبياء
راست راه به را آنان و نمايند منتشر پيروانشان ميان را
ديگري عضو هيچ با زبان طريق از جز كنند ، هدايت
كه است جهت همين براي دهند ، انجام را مهم اين نميتوانند
همه آن بود ، زبان لكنت داراي كه (ع)عمران ابن موسي
كافي سليس بياني و گويا زباني بدون را الهي معجزات
مني هوافصح هارون واخي:داشت عرضه خدا به و ندانست
سوره.يكذبون ان اخاف اني يصدقني "ردا معي فارسله "لسانا
قصص
من كمك به است فصيحتر من از زبانش كه را هارون برادرم و
كه ميترسم كه بهدرستي نمايد ، تصديق مرا تا بفرست
داد مثبت جواب موسي تقاضاي به هم خداوند.نمايند تكذيبم
و كرد انتخاب وي مددكار و يار عنوان به را هارون و
فرعون توانست موسي تحمل قدرت و هارون رساي زبان سرانجام
هدايت راست راه به را بنياسرائيل و درآورد پاي از را
.نمايد
و ارزش كه است وسيله اين به و است انسان ميزان زبان آري
به و ميگردد آشكار آنان هنر و عيب و تعيين انسانها مقام
:سعدي قول
باشد نگفته سخن مرد تا
.باشد نهفته هنرش و عيب
آب از زلالتر زماني و شمشير از برندهتر گاهي سخن زيرا
صفت روبه حق ، را باطل و باطل را حق ميتواند زبان.است
كه است زبان با.هد جلوه صفت روبه را شجاع و شجاع شير را
بيرون سوراخ از بيآزاري و مهرباني با را خطرناك سمي مار
تبديل بيآزار و رام موجودي به را آن و ميكشند
را پرآب حوض رازي فخر كه است زبان قدرت با.مينمايند
فردي بعنوان را (ع)علي معاويه و ميدهد نشان آب از خالي
.مينمايد معرفي مسلمانان بين در بينماز
و علم از حاكي كه آراسته ظاهري با شخصي كه ميكنند نقل
شد ، وارد بزرگ علماي از يكي درس مجلس به بود ، وي فضيلت
و درس وي هيبت و نكتهگيري ترس از و كرد احترام حفظ عالم
شخص آن و گذشت سكوت به مجلس مدتي.نمود قطع را خود بحث
سرانجام.شد زيادتر عالم ترس او سكوت از.ماند ساكت نيز
:پرسيد او از نمايد ، امتحان را او كه گرفت تصميم عالم
نميگويي؟ سخني چرا
بگويم؟ چه:گفت
.بگو سخن مسئلهاي از:گفت عالم
نمايد؟ افطار ميتواند وقت چه باشد روزه كسي هرگاه:گفت
.كند غروب آفتاب كه هنگامي:گفت عالم
كرد؟ چه بايد نكند غروب شب نصف تا آفتاب اگر:گفت شخص آن
.شد خود بحث و درس مشغول و كند افطار نبايد:گفت عالم
زيادي روايات زبان اهميت و نقش در (ع)ائمه بيانات در
:از عبارتند آنها از قسمتي كه است رسيده
حديث 318 غررالحكم.الجنان ترجمان اللسان (ع)علي قال
.است دلها در كه آنچه بازگوكننده زبان
حديث 579 غررالحكم.ترجمانالعقل اللسان (ع)علي قال
.است انساني عقل ميزان گوينده زبان
ص سفينتاللبحارج 2.فياللسان الجمال (ص)رسولالله قال
510
.اوست زبان در انسان زينت
"ح 1021 غرر ".تحتلسانه مخبوء المرء(ع)علي قال
.است نهفته زبانش زير در انسان شخصيت
از اخلاقي رذائل و كبيره گناهان از بسياري منشا زبان
دورويي ، و نفاق خبرچيني ، تهمت ، غيبت ، دروغ ، قبيل
شهادت ناسزاگويي ، و فحش پردهدري ، استهزاء ، فتنهانگيزي ،
پرگويي ، اهانت ، رازها ، و اسرار افشاي دروغ ، قسم دروغ ،
رذائل و گناهان منشا كدامشان هر كه ميباشد..و بدگويي
.است ديگري
فساد به و منحرف خود مسير از را جامعهاي است قادر زبان
فراهم را تباهيش و سقوط موجبات و بكشاند اخلاق و اعمال
دهد ، كشتن به را بيگناه افراد ميتواند زبان.نمايد
و دهد برباد را افراد آبروي و عرض متلاشي ، را خانواده
به و افكند جدايي دختران و مادران فرزندان ، و پدران بين
:مولوي قول
دوختند چشمان كه قومي آن ظالم
سوختند را عالمي سخنها ز و
كند ويران سخن يك را عالمي
كند شيران را مرده روبهان
دمند عيسي خود اصل در جانها
مرهمند ديگر و زخمند زمان يك
آبروها چه شد ، دريده زبان واسطه به كه پردهها بسا آري
و بزرگ اشخاص چه شد ، ريخته بيجا سخن سببيك به كه
و شدند ساقط اعتبار درجه از بيجا كلام يك با كه باوقاري
بفرموده و گرديد برملا حرف يك واسطه به كه رازهايي چه
خونهايي بسا چه يعني.غررالحكم.فم سفكه دم من كم (ع)علي
.است ريخته را آن دهاني كه
عليبخشي عبدالله
|
|