عاشورا تحريفات
به مردم بياعتمادي بلند ديوار
سيما و صدا
وزير به نمين سليمي پاسخ
اسلامي ارشاد و فرهنگ
همشهري در زن
عاشورا تحريفات
مطهري مرتضي شهيد استاد
گفتيم كه بود اين داد رخ حادثه اصل در كه تحريفي *
باشد ، گنهكاران سنگر و بدهد را امت گناه كفاره [حسين امام]
.را معصيتكاران كند بيمه
فردي و خصوصي جنبه حادثه اين كه بود اين دوم تحريف *
پيروي غيرقابل و برديم آسمان به را آن يعني دارد ،
قرارداديم
كردن كج و كردن منحرف معني به و است حرف ماده از تحريف
.است اصلي مجراي و مسير از چيز يك
معنوي ديگر پيكري ، و قالبي و لفظي:است نوع دو بر تحريف
و لفظي:است قسم دو بر نيز مغالطه صنعت همچنانكه ;روحي و
.معنوي
تحريف از كريم قرآن.دارد تاريخي سابقه مغالطه و تحريف
تحريف" ورقههاي در كه ميگويد سخن گذشته آسماني كتب
.كرديم يادداشت "كلمه
و لفظي:است قسم دو بر نوع نظر از كه همانطور تحريف
از يا:است قسم دو بر نيز منحرف يعني عامل نظر از معنوي ،
يا ديگر عبارت به.دشمنان طرف از يا است دوستان طرف
.دشمنان عداوت يا و است دوستان جهالت منشاش
:لظفي تحريفات
آمده نيز "كافي" در متاسفانه كه فضه و شير داستان -الف
.است
از و است مستحدث خيلي "ظاهرا كه قاسم عروسي داستان -ب
كاشفي ملاحسين زمان از).نميكند تجاوز قاجاريه زمان
(.است
.او به مرغ بردن خبر و مدينه در صغري فاطمه داستان -ج
خون از قطرهاي و بود افليج كه يهودي دختر داستان -د
.يافت بهبود و چكيد بدنش به مرغ يك وسيله به اباعبدالله
يك در برو كه او به حضرت امر و كربلا در ليلي حضور - -ه
:شعر و كن ، پريشان را خود موي جداگانه خيمه
رجعوا ان و عادوا لئن علي نذر
ريحانا طريقالطف زرعن لا
:قبيل اين از اشعاري و
...اكبر غم ز ليلي
رويم صحرا اين از بابا اي خيز
رويم ليلا خيمه سوي به نك
و رفت دنيا از شام در كه ابيعبدالله از طفلي داستان -و
.كرد وفات همانجا و آوردند را پدر سر و ميگرفت پدر بهانه
("نفسالهموم" به شود رجوع)
راهي دو به اينكه و اربعين در كربلا به اسرا آمدن -ز
كه خواستند "بشير نعمانبن" از رسيدند ، مدينه و عراق
حقيقت اربعين در آنچه اينكه و ;ببرد كربلا به را آنها
از شهدا عبور اما.عوفي عطيه و است جابر زيارت دارد
.است افسانه جابر با سجاد امام ملاقات و كربلا
و ميليون يك بلكه عمرسعد لشكر بودن نفر هزار هشتصد -ح
اين به عاشورا ، روز بودن ساعت دو و هفتاد نفر ، هزار ششصد
آوردن آب نظير حادثه از قبل به است مربوط بعضي تحريفها
به است مربوط بعضي امام ، براي كودكي در ابيالفضل حضرت
بعضي پادشاهان ، زي با مكه از امام خروج مثل راه بين
قاسم ، عروسي ليلي ، داستان مثل عاشورا روز به است مربوط
حاضر اسب اباعبدالله ، بالين به احتضار حين در زينب آمدن
بوسيدن اسب ، سم روي سكينه افتادن امام ، براي زينب كردن
مقتولين ، وعدد جني ، زعفر آمدن مرقال ، هاشم آمدن زيرگلو ،
حادثه مثل [حادثه اين از] بعد به است مربوط بعضي و
.كفشكن در صادق امام افتادن سجاد ، امام شدن بيهوش اربعين ،
:معنوي تحريف
يك يا جمله يك معني و روح كردن منحرف يعني معنوي تحريف
يك معنوي تحريف پس است حادثه اطراف در بحث چون و حادثه ،
و هدف همچنين و انگيزهها و علل اينكه يعني حادثه
معرفي هست آنچه از غير ديگر چيز را حادثه آن منظورهاي
.كنيم
يا خانه به را شخصي يا ميرويد ، شخصي ديدن به شما "مثلا
:ميگويد و ميآيد ديگري ميكنيد ، دعوت خودتان مجلس
از يا) چيست؟ تو خانه به آمدن از فلاني منظور ميداني
;بدهد تو پسر به را دخترش "مثلا ميخواهد (چيست؟ تو دعوت
.نداريد هرگز منظوري چنين شما كه صورتي در
.كرديم اشاره "قبلا كه دارد مثال سه جملهها در تحريف
توجيه ، و تفسير نظر از جهان ، تاريخي حوادث از بسياري در
آنها وارد "فعلا كه "جهلا يا "عمدا يا شده تحريف
.نميشويم
و لفظي تحريفهاي از گذشته عاشورا عظمت با و بزرگ حادثه
يك دچار است ، بوده كه جرياناتي و حوادث به مربوط شكلي
و تفسير و معني و روح ناحيه در مهمتر تحريفهاي سلسله
.است گرديده توجيه
گانه سه شرايط كه است كرده نهضتي حسين امام ميدانيم
:است بوده دارا را عظمت
انسانيت خاطر به آن ، نبودن شخصي و هدف بودن مقدس -الف
بوده فردي منافع از گذشت و فداكاري با توام كه آن بودن
ميان مرز كه را افراد اينگونه بشريت دليل همين به.است
از را خود و ميداند خود از شكستهاند را ديگران و خود
.ميبيند امت مصالح و امت فداي را او ميداند ، آنها
آنچه و نافذ ، و قوي بصيرت يك با بوده توام اينكه -ب
.است ميديده پرده پشت در او نميديدند ظاهر در ديگران
ميديده خام خشت در او نميديدند ، آينه در ديگران آنچه
.بود پيش خودش محيط از ديگر عبارت به.است
است درخشيده كامل ظلمت يك ميان در كه بوده نوري اينكه -ج
.گفتهايم "قبلا كه شرحي به
راجع مردم به كردهاند توصيه سخت دين اولياء ديگر طرف از
.او تربت زيارت و دائم عزاداري و حادثه اين اخبار به
چرا بعد و كرد نهضت چرا امام كه اينست سخن اينجا در
.بماند زنده حادثه اين كه كردند توصيه اسلام پيشوايان
امام] گفتيم كه بود اين داد رخ حادثه اصل در كه تحريفي
باشد ، گنهكاران سنگر و بدهد را امت گناه كفاره [حسين
.را معصيتكاران كند بيمه
دارد ، فردي و خصوصي جنبه حادثه اين كه بود اين دوم تحريف
و قرارداديم پيروي غيرقابل و برديم آسمان به را آن يعني
و اوضاع در را آن كرديم ، خارج بودن درس و بودن مكتب از
اين در اسلام دستورهاي و طرف يك از خود زمان و عصر احوال
و مكتب بتواند كه نداديم قرار ديگر طرف از زمينهها
.باشد الهامبخش و مدرسه
از -بودن مكتب از را آن اول.آورديم سرش به كار دو پس
را آن بهعلاوه اينكه دوم.كرديم خارج -كردن خصوصي راه
گناهي هر گفتيم و درآورديم گنهكارسازي مكتب يك بهصورت
.ميكند جبران را آن ضربه سينهسه بكنيم
.است عزاداري فلسفه درباره دستورها موضوع در ديگر تحريف
چون است حضرتزهرا تسليخاطر براي گفتيم گاهي اينجا در
هزاروچهارصدسال و ميكنند تابي بي هميشه بهشت در ايشان
پيدا آرامش ايشان ما گريههاي با ندارند ، آرام است
تلقي زهرا حضرت به خصوصي خدمت يك را آن پس.ميكنند
.كرديم
اينست مقامش حداكثر كه نفلهشده آدم يك چشم به اينكه دوم
متاثر برايش بايد پس شد كشته ظالم يك بهدست بيتقصير كه
نفله كه كسي تنها كه نكرديم فكر كرديم ، نگاه امام به بود
او داد قرار بينهايت ارزش خود خون قطره هر براي و نشد
را ستمگران كاخهاي قرنها كه كرد ايجاد موجي كه كسي.بود
و عدالت و برابري و آزادي با نامش و ميلرزاند و لرزاند
رفته هدر چگونه شده يكي خودپرستي ترك و خداپرستي و توحيد
نكبت و درپستي جز را عمري كه رفتهايم هدر ما !است؟
.نميكنيم و نكرده زندگي
.است كرده بيان بهتر همه از امام خود را امام نهضت هدف
نهضت هدف مبين امام خطبههاي.بود پيغمبر هدف همان هدفش
معرفي اسلاميه امت اصلاح را خود نهضت هدف امام.است امام
جهان به و بياموزد را اسلام درسهاي "عملا خواست ;كرد
او به مردم نزديكترين كه اسلام پيغمبر خاندان كه بفهماند
ايمان بيشتر او تعليمات به ديگر مردم همه از هستند ،
.است پيغمبر اين حقانيت دليل خود اين و دارند
هم و مقصرند علما يعني خواص هم كيست؟ مقصر ببينيم اكنون
دوران در كه نظر آن از علما اما.غيرعلما يعني عوام
رافع هم و تحريف مانع بايد هم كه هستند آنها ختميه شريعت
العالم فعلي البدع ظهرت اذا:باشند تحريف زائلكننده و
كافي حديث در "ايضا.لعنتالله فعليه الا و علمه يظهر ان
و الغالين تحريف عنا ينفون عدولا خلف كل في لنا وان:است
.المبطلين انتحال
مبارزه مردم ضعف نقاط با كه اينست علما وظيفه اولين
جريان در "مثلا.كنند استفاده آنها از آنكه نه كنند
مردم در ضعف نقطه دو امروز خطابه ، و وعظ و عزاداري مجالس
و اجتماع مجالس ، در كه دارند شديد علاقه اينكه يكي ;هست
گريه ، لحاظ از ميخواهند اينكه ديگر شود ، زياد ازدحام
يك كه است اينجا.شود كربلا و شود بپا شور و بگيرد مجلس
و كند زياد را ازدحام:ميگيرد قرار دوراهي سر خطيب ،
نه "احتمالا كه بگويد را حقايق يا كند ، كربلا را مجلس
.واويلا و شور نه و ميشود ازدحام
جلو كنند ، مبارزه تحريفات پيدايش عوامل با بايد علما
با كنند ، كوتاه را دشمنان دست بگيرند ، را دشمنان تبليغات
"لوءلوءومرجان" كتاب "مثلا.كنند مبارزه اسطورهسازيها
كه است شايسته بهنحو بهوظيفه قيام نوع يك نوري حاجي
مرد اين كار نتيجه از امروز ما و است كرده مردبزرگ اين
رسوائي و فضائح بايد علما.ميكنيم استفاده بزرگ
جواز موارد از ميگويند لهذا).كنند ظاهر را دروغگويان
احاديث واقعي متن بايد علما (.است حديث راوي "جرح" غيبت
حوادث واقعي متن بزرگ ، شخصيتهاي واقعي سيماي معتبر ،
دروغها بودن دروغ به و بگذارند مردم اختيار در را تاريخي
.كنند تصريح و اشاره
چقدر بفهميم كه است كافي امروز حالهاي زبان به نگاهي
"واقعا كه است حالها زبان بعضي.شدهاند تحريف شخصيتها
بعضي و "لاهوري اقبال" اشعار مثل است ، امام شخصيت آينه
است حالها زبان بعضي ولي "تبريزي حجتالاسلام" بر اشعار
اي...ندارم مادري كه افسوس:مثل است ، شخصيت تحريف كه
...نما مادري من به تو كربلا خاك
و عظيم شخصيت آن با امامحسين حال زبان نهتنها اينها
ساله هفت و پنجاه مرد يك حال زبان "اساسا نيست ، بينظير
سني سن ، اينبگردد مادر آغوش دنبال سن اين در كه نيست
از امامحسين.ميبرد پناه فرزند به مادر برعكس ، كه است
ابن انا:افتخار و حماسه بهصورت اما است كرده ياد مادر
دلك الله يابي..امي فاطم و...هاشم آل من الطهر علي
-حمي انوف و ابيه نفوس و طهرت و طابت حجور و رسوله و لنا
.اينها امثال و
آنها وظيفه و عوام تقصير اما
ذكر "لوءلوءومرجان" در نوري حاجي كه كلي اصل يك "اولا
است ، حرام گفتنش كه چيزي:اينكه آن و كنم ذكر كردهاند
مثل ;است حرام نيز شنيدنش و استماع ("غالبا يا "عموما)
آوازخواني حق ، اولياء يا موءمن به دشنام و سب تهمت ، غيبت ،
ذكر و روضه در گفتن دروغ اگر پس.استهزاء و باطل به
.است حرام هم آن استماع و شنيدن است ، حرام مصيبت
:ميفرمايد قرآن در خداوند "ثانيا
(آيه 30 حج ، سوره) الزور قول واجتنبوا
(فرقان 72) الزور لايشهدون والذين
(مائده 41) آخرين لقوم سماعون للكذب ، سماعون
(مائده 42) للسحت اكالون للكذب سماعون
يكفربها آياتالله سمعتم اذا ان فيالكتاب عليكم نزل وقد
غيره فيحديث يخوضوا حتي معهم تقعدوا فلا بها يستهزء و
(النساء/140).مثلهم اذا انكم
اگر اينها.هستند كالا اين مصرفكننده عامه كلي طور به
تقلبي كالاي ميدانند خودشان "غالبا كه را كالاها اين
.نميكند عرضه آنرا عرضهكننده ، نكنند ، مصرف است
به مردم بياعتمادي بلند ديوار
سيما و صدا
تاثيرگذاري قدرت از كه حال عين در جمعي ارتباط وسايل
محسوب نيز "خطرناك" ابزاري برخوردارند ، توجهي قابل
و مردم كه است زماني جمعي ارتباط وسايل خطر.ميشوند
اطلاعاتيشان و خبري نيازهاي نشدن تامين دليل به مخاطبان
بياعتماد جمعي ارتباط وسايل به و شده رويگردان آنها از
رسانه فراگيرترين و بزرگترين كه است چندي متاسفانه.شوند
كارشناسان چه اگر.است مواجه مشكلي چنين با كشور جمعي
را معضلي چنين قبل مدتها از عمومي افكار و ارتباطات
جريان در كه شد مشخص زماني مشكل عمق اما ميكردند گوشزد
و صدا وسيع تلاش عليرغم جمهوري رياست انتخابات هفتمين
از يكي نفع به رسمي تبليغاتي مراكز ساير و سيما
به تبليغاتي عظيم موج اين به بيتوجه مردم كانديداها ،
ميرفت انتظار واقعه اين از پسدادند راي ديگر كانديداي
با و گرفته عبرت خود گذشته تجربه از سازمان اين مسئولين
جلب جهت در سازمان اين در ساختاري تغييرات به دستزدن
نشد چنين تنها نه متاسفانه اما بردارند ، گام مردم اعتماد
در و فشرد پاي خود گذشته اشتباه بر سيما و صدا بلكه
محبوب جمهوري رئيس يعني آنها منتخب و مردم خواست مقابل
رياست عتاب مورد سازمان مسئولين كه جايي تا گرفت ، قرار
و دخل بدون را اطلاعات و اخبار كه گرفتند قرار جمهوري
مردم اختيار در موقع به و بيطرفانه شفاف ، طور به تصرف
.دهند قرار
به سازمان اين مسئولين ميدهد نشان سيما و صدا عملكرد
ايجاد.ندارند توجهي نيز جمهوري محترم رياست توصيههاي
اطلاعيههاي پخش نويسندگان ، قتل پيگيري مسير در شبهه
آراي ابطال مورد در افراد برخي تشنجآميز و غيرقانوني
.است جمله آن از شوراها انتخابات در مردم
در سازمان اين رياست مشخص بطور و سيما و صدا مسئولين
جام فوتبال مسابقات مستقيم پخش از خود اقدام آخرين
دارد ، جريان تهران آزادي ورزشگاه در كه آسيا باشگاههاي
نياز و خواست به و كردند جلوگيري قبلي ، اعلام عليرغم
ديگر بار تا كردند ، پشت كشور نوجوان و جوان ميليونها
خواست نيست مهم سيما و صدا مسئولين براي آنچه كنند ثابت
و صدا به مردم بياعتمادي بلند ديوار و است مردم نياز و
.بماند پابرجا همچنان سيما
وزير به نمين سليمي پاسخ
اسلامي ارشاد و فرهنگ
روزنامه مسئول مدير:اسلامي جمهوري خبرگزاري - تهران
جلسه در را اسلامي ارشاد و وزيرفرهنگ سخنان تايمز ، تهران
واقعيت خلاف ادعاهاي و ناروا نسبت شنبه ، روز مطبوعاتي
مطبوعاتي جلسه در مهاجراني سيدعطاءالله دكتر.كرد عنوان
كه نيست كسي" بود گفته خبرنگاركيهان به پاسخ در شده ياد
تعلل ما و خواستهباشد مجوز ما از حزباللهي يك عنوان به
مسئول مدير نمين سليمي آقاي به پاسخ در باشيم ، كرده
نيروهاي به گفتهاند كيهان در كه نيز تهرانتايمز
آمدند ايشان كه بايدبگويم نميشود ، داده مجوز انقلابي
نه تاامروز كه گرفتند هم تومان ميليون و 15 گرفتند مجوز
."آوردند پس را ميليون نه 15 كردند منتشر را خود نشريه
خبرگزاري براي كه جوابيهاي در نيز نمين سليمي عباس
و فرهنگ وزير به خطاب است ارسالداشته اسلامي جمهوري
شما وزارت درزمان اشاره مورد مجوز:نوشت اسلامي ارشاد
آن از مجوز اين ابطال افتخار صرفا بلكه نشده اخذ
تهيه براي كمك:است آمده نامه اين در.است حضرتعاليبوده
جلوگيري بلكه نيست ، دورانشما به مربوط نيز روزنامه محل
ازافتخارات روزنامه ، كاغذ تهيه براي مصوب ارز پرداخت از
تهران روزنامه مسئول مدير.است بوده شما آزادانديشانه
كه وهمانطور ندارد صحت ادعا مورد رقم:كرد تصريح تايمز
كه را اعتراضي چنانچه شد اعلام مطبوعاتي جديد معاونت به
جايي به كردهام ، ذيصلاح مقامات به مجوز لغو نسبتبه
را دريافتي كمك ممكن ، هروسيله به كرد خواهم تلاش نرسد ،
.دارم مسترد
همشهري در زن
ساير همچون صنفي ، حميت اساس بر و قلم حرمت حفظ براي
صفحه اين فضاي از بخشي خرداد دوم جبهه روزنامههاي
تا ميگيرد قرار زن خبرنگارانروزنامه اختيار در همشهري
به كردهاند تهيه گوناگون زمينههاي در كه را مطالبي
.برسانند خوانندگان اطلاع
صنفي همدلي
همدلي و ياري از ميداند واجب خود بر زن روزنامه
روزنامه ، اين غيرقانوني تعطيل از بعد كه روزنامههايي
روزنامه گوناگون اشكال به و شود خاموش آن صداي نگذاشتند
.كند سپاسگزاري كردند ، تكثير را زن
و بود ايران مطبوعات تاريخ در بيسابقه گامي اقدام اين
تفاوت برغم حتي - ميتواند چگونه مدني جامعه كه داد نشان
صنفي همبستگي و بدهد سازمان را خود نهادهاي - سليقهها
.دارد ميان اين در بزرگي نقش چه مطبوعاتي
مدت براي ناحق به يكبار كه خود ماهه عمر 8 در زن روزنامه
غير شكلي به بعد ، اندكي و نيافت انتشار اجازه كوتاهي
صداهاي ميان در صدايي كوشيد ماند ، باز حركت از قانوني ،
در تا بود آن بر زن روزنامه سعي.باشد ايران نوين جامعه
تلاش و دهد سازمان را خود مطبوعاتي فعاليت زير عرصههاي
:يابد دست مدني جامعه استاندارد سطح به تا ورزد
از كه زن روزنامه وظيفه اولين عنوان به:اطلاعرساني -1
معناي به اطلاعرساني ميخاست ، بر آن رسانهاي ماهيت
در خبر ، آزاد جريان ايجاد به كمك يعني آن ، كامل و امروزي
ميشد انجام جسارت با كار اين.گرفت قرار فعاليتها مركز
انديشه از آمده پديد مصنوعي مرزهاي تا بود آن هدف و
حال عين در و شود برداشته ميان از انحصاري ، و استبدادي
اساسي قانون در كه اجتماعي حساسيتهاي و حدود و حد
.شود رعايت است ، متبلور اسلامي جمهوري
روزنامه كه بود ديگري وظيفه اين:گفتوگو فضاي ايجاد -2
و تاريخ كه جامعهاي در.داشت خود كار دستور در زن
تبديل عمومي فرهنگ به را يكجانبه فرمان ديرسال ، استبداد
شمار به واجبات اهم از گفتوگو فضاي ايجاد است ، كرده
سياسي ، حقوقي ، مسائل طرح با كوشيد زن روزنامه.ميرود
ايجاد به - زنان حقوق عرصه در ويژه به -..و اجتماعي
ياري دولت و مردم سپس و مردم بين مسئولانه گفتوگوي فضاي
.برساند
اين.بود زن روزنامه ديگر اصول از بودن ، فراجناحي -3
به را خود اعتقادات و اصول آنكه بدون كوشيد روزنامه
سازنده گفتوگوي به را مختلف جناحهاي سپارد ، فراموشي
در كه بپردازد صداهايي همه انعكاس به و خواند فرا
فعاليت به ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون چهارچوب
همه از اينجا در مصنوعي مرزهاي.دارند و داشتند اشتغال
براي فقط را حق اين خواه تماميت انديشه.بود استوارتر جا
از اندكي" اين دايره كه ميخواست ايران مردم از اندكي
بدينسان.ميشد كوچكتر و كوچكتر مدام هم "ايران مردم
حلقه اين از هم راحل امام ياران حتي تدريج به كه بود
مطابق كوشيد زمينه ، اين در زن ، روزنامه.شدند بيرون
.كند عمل اساسي قانون
و حقوق احقاق جهت در زن روزنامه تلاش همه:زنان حقوق-4
كه اندازه همان به كه بود ايراني زنان آزاد حق شناسايي
سالهاي در داشتند ، نقش انقلاب رساندن پيروزي به در
به پا و ننشستند عقب كجا هيچ نيز ، انقلاب تثبيت دشوار
انقلاب نهال رساندن ثمر به در خود فرزندان و همسران پاي
.داشتند سهم و گذاشتند نيرو
راههاي كردن دنبال با است مصمم زن روزنامه روي هر به
.ننشيند پا از انتشار توقيف رفع تا قانوني
|