|
|
عقايد تحمل و انتخاب حق داشتن آزادي ،
است ديگران نظام در آن تحقق و آزادي همايش نخستين برگزاري بهانه به (نخست بخش) اسلامي جمهوري تداعي ذهن در نيز قانون مفهوم آزادي ، مفهوم تصور با * نيست آزادي قانون ، بدون آزادي "اصولا و ميشود پيشدرآمد گوناگوني بحثهاي ايران اسلامي انقلاب پيروزي زمان از نخستينبار براي آزادي.است بوده مطرح "آزادي" پيرامون مردم اصلي شعارهاي در اسلامي انقلاب جنبش آغاز زمان از و شد مطرح "اسلامي جمهوري آزادي ، استقلال ، " تحتعنوان جايگاه ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون در پايه برهمين .يافت شايستهاي دهه دو در آزادي حدود درباره مختلف ديدگاههاي ارائه كشور سياسي و اجتماعي موضوعات بحثانگيزترين از يكي اخير .است بوده ما تا انديشهها و آراء تنوع گرفتن ناديده از ديدگاهها اين سياسي توسعه اما.ميكشد دامن بند و قيد بدون آزادي آزاديهاي بر ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون بر مبتني .دارد تاكيد قانونمند همايش نخستين برگزاري انگيزه به كه حاضر گزارش در آمده فراهم ايران اسلامي جمهوري نظام در آن وتحقق آزادي گفتوگو و همايش اين سخنرانيهاي و مقالات برخي ماحصل است .ميگذرانيم ازنظرتان را كارشناسان از بعضي با اصلي شعار با (ره)خميني امام رهبري به ايران مردم قانون به قاطع راي با و "اسلامي جمهوري آزادي ، استقلال ، " درقالب شعار اين كردن نهادينه براي را خود عزم اساسي عملي طور به واقع در و كردند جمهورياسلاميجزم نظام ميتواند توامان و هم با "دين و آزادي" كه پذيرفتند .كند فراهم را انسان معنوي و مادي رستگاري و سعادت حقيقت كه داده توضيح چنين حق و آزادي باب در مطهري شهيد و كرد فرض حق نميتوان را "مساوات" و "آزادي" كه است اين حداكثر اينها بلكه نيست صادق اينها مورد در حق تعريف ممنوع را آنها و كرد وضع تكليفي نميشود كه هستند اموري مقدار اين تا يعني.كشيدن نفس از ممنوعيت نظير.ساخت ممنوع انسان از را آنها نميشود كه دارد ارزش بشر براي .كرد زيرا نيست حقي خودش هم قانون برابر در مساوات همچنين مقابل در حقي خودش و شود اجرا و وضع مساوي بايد قانون حق كدام هيچ آزاديها انواع اين بنابر...نيست حقوق ساير بلكه بردارد چيزي از بخواهد آدمي كه نيست بهرهاي و حق كسي يعني آزادي ، حق يعني.ميبرد خودش كه است بهرهاي حق هيچكدام آزاديها پس...كند سلب را آزادي كه ندارد .حقند فوق بلكه نيستند آزاد روش با تنها خدا دين ساختن جاري و تبيين واقع به .است انتقال قابل مردم به مابانه :است زيباسروده راچنين انسان ناب حقيقت مولانا انديشهاي همه تو برادر اي وريشهاي استخوان خود مابقي ، انتخاب و تفكر توانايي ويژگي با برتر انسان كه راستي به كه يافت را امكان اين و گرفت نام مخلوقات اشرف عقيده اصلاح يا و شناسد باز را خطاهايش و بيافريند عظيم تحولات و جنگ نبردها ، كشمكشها ، نمايشگر تاريخ ، وسيع گستره.كند بشر انتخاب حق و تعقل قدرت همين زائيده كه بوده جدالهايي خواسته تاريخياش زندگي سراسر در بشر حق به و است بوده كيست؟ براي چيست ، آزادي بداند كه اسلامي جمهوري در آن تحقق و آزادي علمي همايش نخستين دانشگاهها صاحبنظران استادان ، حضور با گذشته هفته ايران شهيد تالار در آموزشعالي و فرهنگ وزارت توسط حوزه و بود برآن همايش اين شد ، برگزار مدرس تربيت دانشگاه مطهري پاسخ را بشر آرزوي بزرگترين اين عملي و نظري پايههاي كه .دهد حقوق و سياست قلمرو در آزادي چنين حقوقي قلمرو در آزادي تحقق درباره مهرپور حسين دكتر داشتن در يعني است ، مطلق عقيده "آزادي نفس":ميگويد كسي عقيده تفتيش مقام در نميتوان و است آزاد هركس عقيده باطل و فاسد ولو عقيدهاي داشتن صرف به را كسي و برآمد و نشر خصوص به و "عقيده بيان" در ولي نمود عتاب و موآخذه قانون در آن عمده كه دارد وجود محدوديتهايي آن ترويج حقوق و اسلامي مباني به اخلال عدم عنوان تحت ما اساسي اسلامي جمهوري قوانين در آزادي اصل.است شده بيان عمومي قرار عنايت و توجه مورد سخت اساسي قانون در بخصوص ايران .است شده نگاه اعتقادي اصول مانند آن به و گرفته به بينشي و مكتبي لحاظ از اساسي قانون نگاه:ميگويد وي است خداوند برابر در مسئوليت با توام آزادي انسان ، آزادي و دارد انسان براي فردي و شخصي جنبه ديدگاه اين هرچند كه طور به اما است اساسي قانون فلسفي نگرش نوع كننده بيان از.ماند غافل نميتوان عادي قوانين در آن بازتاب از حتم تمام در آزادي و است آزادي اصل اساسي ، قانون ديدگاه طبع به اما.جمعيت و احزاب تشكيل بيان ، عقيده ، زمينههاي آن مهمترين كه دارد وجود نيز محدوديتهايي و استثناها موضوع ايناست اسلامي مباني و موازين با برخورد مسئله .ميخورد چشم به نيز عادي قوانين در فاصله كه قوانيني در آزادي به نگاه حساسيت مورد در وي اساسي قانون تصويب و انقلاب پيروزي با كمتري زماني و آزادي مقوله به بيشتري صدر سعه با داشتهاند آزادي به نگاه در مهرپوركردهاند برخورد آن محدوديتهاي جهاني اعلاميه جمله از دنيا در موجود قوانين ساير در فكر ، آزادي از كه دارد حق هركس:ميگويد چنين بشر حقوق .شود بهرهمند مذهب و بيان مذهب عنوان به اسلام كه نيز مالزي كشور اساسي قانون در هر به كه است آزاد هركس:است آمده چنين است آن فدراسيون به شرايطي و قيود با و كند عمل آن به و باشد معتقد ديني .بپردازد آن تبليغ اساسي قوانين از بسياري و بشري حقوق متون در كلي بهطور اساسي آزاديهاي و حقوق جزء نظر اظهار و بيان آزادي حق نظر اظهار آزادي مصاديق از يكي مطبوعات آزادي و شده ذكر جمله از سوئد اساسي قانون در مثال عنوان به.است بيان و آن توضيح در و شده ذكر بيان آزادي شده تضمين اساسي حقوق به نظر مطلب ، اظهار از ، ميباشد عبارت آزادي كه است آمده به يا تصويري و كتبي شفاهي ، صورت به خود احساس و عقيده در شرايط همين نيز آلمان اساسي قانون در.ديگر طريق هر آزادانه دارد حق هركس كه شده عنوان بيان آزادي مقوله يا نوشتن يا گفتن با خواه كند بيان و اظهار را خود عقيده طريق از دادن گزارش آزادي و مطبوعات آزادي و تصوير متذكر البته.است شده تضمين نيز پراكني سخن بنگاههاي جوانان از حمايت و حفظ لحاظ به قانوني مقررات كه ميشود . است كرده وضع را محدوديتهايي افراد حقوق و حيثيت و مفهوم مورد در نيز سياسي علوم كارشناس قوامي محمدعلي به آزادي امروزه:ميگويد قانون با آن رابطه و آزادي آزادي تفسير.است شده تبديل بشريت اجتنابناپذير دغدغه شكل در و ميگيرد شكل جوامع ذهنيتهاي و فرهنگها ظرف در كه است فراگرفته را آن گرداگرد معنايي خلاء يك ظاهري بلكه پرنكنند را خلاء اين كه شدهاند مجاب سياسي فلاسفه .كنند كمتر را آن حوزه به بلكه است ، نشده گرفته نظر در زور نبود مفهوم به آزادي انسان به نسبت كه برميگردد عظيمي و اصيل مسئوليت آن معنا "آزاد خرد با زندگي" اسپينوزا قول به و است مطرح .دارد ملزوم و لازم رابطه يك وآزادي قانون بين:ميگويد وي نيز قانون مفهوم آزادي ، مفهوم تصور با يعني است برقرار آزادي قانون ، بدون آزادي "اصولا و ميشود تداعي ذهن در .نيست برخي كه دارد ديگري رويكرد احزاب حوزه در آزادي مقوله سو ديگر از و است آزادي محدودكننده سويي از كه معتقدند .آن دهنده بسط چنين ايران در احزاب آزادي خصوص در قاضيزاده عليرضا نشان ايران در حزبي فعاليتهاي تاريخ بر مروري:ميگويد و مختلف جمعيتهاي و جريانات گروهها ، كه ميدهد پس و يافته ظهور معاصر دوران سياسي حيات در پراكندهاي به يا و رفته ضعف روبه گوناگون ، دلايل به زماني اندك از پديدههاي اين.گرديدهاند محو سياسي صحنه از كامل طور اساسي تفاوتهاي خواندهاند سياسي حزب را خود كه بيشمار در سياسي احزاب مفهوم از كه آنچه با دارند ماهوي و كهن نظامهاي داراي و پيشرفته كشورهاي و دمكراسي نظامهاي .داريم سراغ حزبي كارآمد و در آن كاركرد كه است پديدههايي جمله از حزب:ميگويد وي جامعه در و است متفاوت اروپايي جوامع با شرقي جوامع اسلاميت معيار استو اسلامي نظام بر مبتني كه ايراني .ميشود بارزتر تفاوت اين شود ، لحاظ آن در بايد نيز اسلامي نظام در احزاب پيدايش هويت و كاركرد نقش ، وظايف ، .است تبيين قابل فقيه ولايت ساختار براساس و ميكند ذكر اهميت حائز بسيار را احزاب آزادي حدود وي سه احزاب آزادي تعريف در ايران سياسي درجامعه:ميگويد احزاب براي حصر و بيحد آزادي يكي كه دارد وجود ديدگاه ذكر قانون چهارچوب در را احزاب آزادي ديگري و است قائل حزبي نوع هر با "اصولا كه دارد وجود هم سومي نظر و كرده رشد با كه پندارند اين بر زيرا است ، مخالف جامعه در .ميشود فراهم درجامعه انحطاط و تفرقه موجبات احزاب ، دارد ادامه |
|