موءيد امير فكري - سياسي انديشه
بحران از عبور
موءيد امير فكري - سياسي انديشه
ايران معاصر تاريخ از برگي
موءيد امير به معروف باوند اسمعيلخان محمد:اشاره
است كشورمان معاصر تاريخ برجسته رجال جمله از سوادكوهي
در كه شده سلوكي و فرهنگ رشد و بقا منشا خود حيات در كه
تعيين نقش خويش عصر مردم آسايش و سعادت و استقلال حفظ
و ميهندوست و استوار و پرصلابت چهره.است داشته كنندهاي
او از همواره كشور بر اجنبي ضدسلطه و ديني عرق داراي
چهرهاي مبارزاتي مختلف عرصههاي در كه ساخته قهرماني
محقق تركمان محمد آقاي.باشد داشته فرد به منحصر و شفاف
سند بر 455 مشتمل اسنادي مجموعه پرتلاش ، پژوهشگر و
چهره بهتر و بيشتر ايضاح در دولتي و خانوادگي ذيقيمت
نشر بازار روانه زودي به كه كرده گردآوري موءيد امير
مجموعه پيشگفتار ميگذرد نظرتان از كه آنچه.شد خواهد
موءيد امير عصر و مبارزات زندگي ، به كه است يادشده
در را حاضر مطلب كه تركمان آقاي از تشكر با.ميپردازد
.دادهاند قرار روزنامه اختيار
مقالات گروه
رجال و مردم و ايران سرزمين كه اخير ، سده دو به نزديك در
ابزار داشتن و آمادگي بدون و بيسابقه گونهاي به آن
با ربط در بلكه دروني ، نياز و پويايي دليل به نه و لازم
اروپايي سياست گردونه به مقابل طرف خواستههاي و توقعات
در ميهن رجال عكسالعمل شدند ، كشيده آن تعارضات و غربي و
:جريان سه ذيل ميتوان "تقريبا را اجنبي سلطهگران برابر
قهرمان.كرد تقسيم مريز و كجدار برخورد و تسليم ، مقاومت ،
تعلق جريان سه آن از گروه نخستين به مجموعه ، اين نامآور
.دارد
اين انتخاب براي را سنگيني بهاي خود چه اگر گروه ، آن
و ياد و راه و انديشه و عمل اما است ، پرداخته طريق
است شده سلوكي و فرهنگ رشد و بقا منشا آنان يكايك مقاومت
مانع همچنان مداوم ، و سهمناك طوفانهاي وزيدن عليرغم كه
و كشور استقلال حفظ و بقا و حيات شور چراغ خاموشي از
.است بوده آن مردم آسايش و سعادت
قدرتهاي سوي از وارده ضربات موءيد امير حيات روزگار به
غير داخلي و سنتي مزاحم نهادهاي ساختن متلاشي براي مذكور
.گرفت فزوني جهانخواران ، هاضمه در هضم براي آماده
خانگي ، جنگي در دميدن با خارجي ، سياست كه مصاف ، اولين در
يا بيشتر ، قدرت آوردن دست به روءياي در را منزل اهل
لوله نگاهباني از سهمي يا و مبهم ، الفاظي به دستيابي
انداخته هم جان به..و شاهي بانك از وجهي يا و نفت شركت
در خود و بود كرده تجزيه مختلف صفوف به را جامعه و بود
بدون و مناسب فضايي در تا بود نشسته نظاره به انتظار
غفلت در را ، (1907) ايران بر حاكميت قرارداد مزاحم ،
را خليجفارس و رساند امضا به محتضر حريف با صاحبخانه ،
به تنها و نيز ، را ايران شمال و بخواند خود طلق ملك
وقت خارجه وزير ادواردگري سر كه آنچنان صوري ، گونهاي
چنين در.بيندازد حريف جلوي ميدارد ، اظهار دولت آن
يكديگر از درستي به را جبههها و صفوف موءيد امير شرايطي
بازشناخت ، فرعي از را اصلي تضاد داد ، تشخيص و تميز
در را خود توان تاريخ ، شهادت به و ، نخورد را فريبالفاظ
و آن استقلال حافظ نهادهاي و ايران ملي اقتدار از دفاع
دخالت و مرج و هرج و آشوب و كشور مركزيت ضعف با مخالفت
ميدان از و گرفت كار به كشور داخلي امور در بيگانگان
.آمد بيرون پيروز باطن در اما ظاهر ، در نه اگر نبرد ،
اسناد شهادت به جهاني اول جنگ گاه به مصاف ، دومين در
متجاوزين با سازش به آلوده تنها نه مجموعه اين در مندرج
و مقابله به و نشد پذيرا نيز را سكوت بلكه نگشت ، ميهن به
بر بيگانگان حاكميت مانع و پرداخت آنان برابر در مقاومت
با و گرديد مازندران گردآفرين منطقه از توجهي قابل بخش
.آمد بيرون ابتلا كوره از روشن چهرهاي
عرق دارندگان همه و مدرس شهيد با همراه مصاف ، سومين در
استقلال و ملت و ملك كيان از دفاع به اسلاميت و ايرانيت
(1919) وثوقالدوله -كاكس قرارداد با مخالفت و كشور
قواي به متكي نخستوزير توسط كه بدانجا تا برخاست ،
كرمانشاه به و شد دستگير شاهي بانك وجوه و خارجي اشغالگر
در مبارزه و مقاومت پرچم فرزندانش اما.گرديد تبعيد
مبارزه به و ننهادند دست از را خارجي سلطهگران برابر
.بخشيدند تداوم وثوقالدوله دولت سقوط تا خود
ريپورتر ، اردشير سر افسونهاي با مبارزه مصاف ، چهارمين
قرارداد شكست پي در كه بود ايران در انگليس سرجاسوس
تا ميگشت ، فعل آلت جستوجوي در ارباب ، دستور به 1919م ،
و جوهر و ايراني پوششي و لفاف با بار اين را قرارداد
خوشبختانه اماسازد تحميل ايران مردم بر وابسته ذاتي
درگاه از و نيفتاد كارگر صفت شيطان حيلهگر آن افسونهاي
نماينده پوشش در كه ريپورتر ، اردشير.شد رانده موءيد امير
به كمك براي ايران ، در بمبئي ، مقيم پارسيان انجمن
شده تحقير و حقير عنصري بالاخره ميبرد سر به زرتشتيان ،
استقلال و اسلامخواهي و ميهندوستي لذت و كوتاهانديش و
قضا ، از و روزگار ، پريشان و فكر پريشان و نيوشيده
را موءيد امير به نسبت كينه داراي و موءيد ، امير همولايتي
"صاحب" به وظيفه انجام براي را او آمادگي و افكند تور در
.داد اطلاع
دولت و كودتاچيان با همكاري عدم و مخالفت پنجم ، مصاف
طباطبايي ، ضياءالدين سيد دولت بركناري از پساست كودتا
جديد دولت قدرتمند چهره و كودتا دولت اصلي مهره رضاخان
از قبل نيم و دوماه جنگ ، وزير نقش در ،(قوامالسلطنه)
ميرپنج يارانش ، و كوچكخان ميرزا سركوبي براي نيرو اعزام
گردان يك و سوار فوج يك راس در را اميراحمدي احمدخان
اسكادران يك و مسلسل چهارتوپ و كوهستاني توپ دو و پياده
كنار در كه آزموده جنگ داشناك "مجاهد" ارامنه از متشكل
از يكي رهبري به بودند داده را خود امتحان يپرمخان
سويي ، از گيگو ، سرهنگ نام به رضاخان ، دوست و يپرم نزديكان
خان ، حسن ميرپنج فرماندهي به ستون يك اعزام با و
و قمع و قلع براي ديگر ، سوي از مازندران ، اردوي فرمانده
.مييازد اقدام به دست اطرافيانش و موءيد امير نابودي
خشونت اعمال و امكانات همه داشتن عليرغم مذكور نيروهاي
چند از پس..و موءيد امير خانه كشيدن آتش و غارت و قتل و
تهران به بازگشت به مجبور شمال جنگلهاي در تعاقب ماه
.ميشود
آن قصد خود ، جديد سياست چارچوب در كودتا ، خارجي طراحان
ارتش ايجاد و بومي چهرهاي آوردن كار روي با كه داشتند
ابزار و ميهني ، حركت هر سركوب ابزار مثابه به متحدالشكل
نيروهاي خروج با و منطقه و ايران در خود منافع حفظ
مركز تقويت به گذشته ، برخلاف بار اين كشور ، از انگليسي
در جمله از كه را مردمي و مستقل نهادهاي تمامي و پرداخته
سيطره مانع قرارداد 1919 امضاي هنگام و جهاني اول جنگ
از قاجار سلسله با همراه بود ، شده كشور بر آنان كامل
سركوب سياست به بخشيدن بشدت ادامه در و بردارند ، ميان
مجلس تبديل و ايراني جامعه سنتي مدني نهادهاي و آزاديها
منتخب نمايندگان تجمع مركز و بيمسمي اسمي به ملي شوراي
و قوانين امضاي رسالت با وابسته دربار و خارجي قدرت
نيروي فاقد كويري به را كشور...و تحميلي قراردادهاي
مردم و ميهن از دفاع براي صحنه در حاضر و مستقل انساني
داد ، نشان شهريور 1320 كه همچنان تا سازند ، تبديل آن
شيرازه روز چند از كمتر در كرد ، اقتضا آنان سياست هرگاه
سراسر بر و ريزند فرو هم در را آن "نوين ارتش" و كشور
اندك با راه اين در و يافته سيطره پايتخت جمله از و كشور
و شعور در اختلال ايجاد براي و نگردند مواجه نيز مقاومتي
چهرههاي و ساخته بركنار را خود كهنه عامل جامعه ، وجدان
.سازند جايگزين را ناآشنا و جديد
سياست راه اين در كه كرد اقرار بايد اما است ، تلخ گرچه
مادي و معنوي سرمايههاي بسيار چه و يافت توفيق خارجي
از جزئي او فرزندان و موءيد امير.نساخت نابود كه را كشور
بيگانه ، به وابسته جباريت دوره در كه بودند سرمايهها آن
عمل حاصل و برآيند اما.رفتند ميان از سال ، بيست طول در
و نام و ياد و ماند باقي طيبه شجره همچون آنان پايداري و
طريق پويندگان همه راه و ياد و نام كنار در آنان ، راه
فرصتي در تا داد ، ادامه خود حيات به آزادي ، و استقلال
مستقل ايراني ساختن در را بوم و مرز اين دوستداران ديگر
.باشد الهامبخش آزاد و
هر و است شورانگيز موءيد امير فكري و سياسي حيات در آنچه
است اصلي ميدارد ، وا ستايش به را او زندگي كننده مطالعه
صفت آن دارنده از و بود پايبند بدان سخت مدرس شهيد كه
پنجم ، مجلس در ميپرداخت ، تجليل و جانبداري به قيمت هر به
در مدرس شهيد رضاخاني ، ترور و وحشت و رعب حاكميت اوج در
بود ، گرفته قرار رضاخان فشار و غضب مورد كه شخصي از دفاع
".است نبوده خارجي رفيق هيچگاه" شخص اين داشت اظهار
با نبودن رفيق" از مدرس شهيد منظور كه پيداست ناگفته
به ملت منافع و مصالح نكردن واگذار و نفروختن ،"خارجي
كشور داخلي امور در آنان دخالت و ورود عدم و بيگانگان
همه و مدرس شهيد دفاع و اعتقاد مورد ارزشي اصل اين.است
امير درباره ايران ، معاصر تاريخ در اصلاح خط پويندگان
صدق كامل گونهاي به مدرس ، همپيمان و همراه و دوست موءيد
.ميكند
نجفقليخان به موءيد امير نامه از قسمتي پايان ، در
از آن ، در كه ،(الوزراء رئيس) صمصامالسلطنه بختياري ،
مامورين با او ملاقات به ايران امورخارجه وزارت تكليف
آنان ، خاطر ترضيه نمودن فراهم و استرآباد در تزاري روسيه
و پرداخته فوق دستور از نارضايتي اظهار به سپس و ياد
است داشته اعلام مازندران قشون رياست از را خود استعفاي
خيانت لوث به دامنش اما بپردازد ، "رعيتي امورات" به تا
از نمونهاي عنوان به را نگردد آلوده آن مردم و كشور به
همچنين و اجانب به نسبت موءيد امير ديدگاه و سلوك و مشي
او ، دوستي ميهن و خواهي استقلال ميزان و پايه دادن نشان
.ميآورد
:مينويسد او
حكومت به خطاب امورخارجه جليله وزارت طرف از تلگرافي
و بروم استرآباد به بنده "حتما كه رسيده مازندران
را امپراطوري دولت مامورين خاطر ترضيه ايست بههروسيله
.نمايم فراهم
و بنده "اساسا كه است مستحضر مقدس خاطر كه صورتي در
سياسي مامورين با كه نيست معقول و معمول بنده امثال
امورات اينكه جهت به بنمايم ، دوستي و الفت طرح خارجه
.ولاغير است دولت مختص سياسي
امثال و بنده خيانت به منوط اجنبي مامورين رضايت بعلاوه
ملاقات به مايل هم بنده...است ملت و مملكت به نسبت بنده
شغلي چنين بهداشتن علاقهمند چندان و نيستم اجانب
اجازه مينمايم استدعا رفيع مقام از لهذا بود ، نخواهم
رعيتي امورات مشغول رفته خود خانه سوادكوه به شود مرحمت
و تعيين دولت را هركس هم مازندران قشون امر براي و شوم
نخواهم مساعدتخودداري هيچگونه از هم بنده فرمايد انتخاب
.مجموعه همين ص 66.نمود
(12)
خرداد شنبه 9
بود طولاني سخنرانيها.بود بودجه بحث و داشتيم علني جلسه
جلسه آخر تا.داشتم دخالت به نياز كمتر و آسان اداره و
.ماندم
ترور چند اخيرا كه بندرعباس تروريست باند كه رسيد خبر
خبر و است جالب ;افتادهاند دام به بودند ، داده انجام
روحاني ترور در كه بلوچستان اشرار از تن چند كه رسيد
دست ژاندارمها كشتن و "حسينبر" زابل سنت اهل متعهد
.شدهاند دستگير داشتند ،
خرداد يكشنبه 10
علني ، جلسه شروع از پيش بودم ، خوابيده مجلس در چون
.داشتيم علني جلسه صبح ، هفت ساعت ازدادم انجام كارهايي
با - صالح ابراهيم - المسلمين اخوان نماينده بعدازظهر ،
پيشنهاد.آمدند منتظري آقاي دفتر از ابراهيمي آقاي
با تفاهم براي سعودي ، عربستان شخصيتهاي با سري مذاكره
.داشت صدام از آنها كردن جدا و آنها
اجرايي مسئولان و مجلس نمايندگان مشترك جلسه در شب
امام اخير بيانات از تحليلي و كردم شركت حزب ، هواداران
.دادم ارائه ليبرالها كردن محكوم و مجلس تقويت خصوص در
.كرد تشريح را خارجي تجارت كردن ملي لايحه بازرگاني ، وزير
مهمان امام ، دفتر دوستان از جمعي با توسلي آقاي خانه در
.بوديم
خرداد دوشنبه 11
عقب خاطرهنويسي روز دونداشتم كاري و بود مبعث عيد
مهمان علت به را شب.نوشتم حافظه از استفاده با.بودم
پسرشان عروسي جشن براي مطهري ، شهيد منزل در بچهها بودن
راحتتر بودم ، خوابيده نخورده شام من شام ، از غفلتشان و
.نخورم شام شبها كه است اين بهتر ;ديگر شبهاي از
.رفتم امام ديدن به تبريك عرض براي ظهر ، نزديك
محاصره در.شدم پياده خيابان ، در.بود ازدحام فوقالعاده
تا.گرفتم قرار ميكردند ، احساسات ابراز كه مردم فشار و
و مهربانند چقدر مردم.شدم خسته خيلي دستشان ، از نجات
.وفادار
را جمهوري رئيس مشاور مسعودي ، منوچهر كه شدم خبر آنجا ،
آقاي ميگفت ، آقا احمد.كردهاند بازداشت فساد ، اتهام به
آقاي با.نشود اعلام من مشاور عنوان به ميگويد بنيصدر
شد قرار.گفت لاجوردي آقاي به ايشان و گرفتم تماس رجائي ،
.نشود اعلام موقتا كه
كه را اصفهان نماينده سلامتيان [احمد] آقاي كه آمد تلكس
ميخواسته جمهور ، رئيس با مردم هماهنگي دفتر افتتاح براي
به را مراسم و كردهاند مجروح حزباللهيها كند ، سخنراني
.زدهاند هم
تيراندازي تمرين براي سعدآباد ، پادگان به بچهها با عصر ،
براي سپاه از شب.كردم سخنراني سپاهيان براي و رفتيم
.آمدند خانه به مشاوره
خرداد سهشنبه 12
آقاي حركت.داشتيم بودجه چهاردوازدهم درباره علني جلسه
ادامه جلسه هم ، عصر.كرد عصبانيم جلسه اول در سلامتيان
.داشت
از بعد حركت درباره.كردم شركت سياسي دفتر جلسه در عصر ،
براي و بودم روزه.شد بحث ليبرالها عليه امام ، بيانات
.رفتم مجلس به افطار
و ولايتي دكتر خوئينيها ، موسوي آقايان با افطار از پس
"مسئولان با مستقيم ارتباط" برنامه اجراي براي الويري ،
شركت برنامه در دوازده تا ده ساعت از.رفتيم تلويزيون به
.كرديم
خرداد چهارشنبه 13
و آيت [حسن] كريمي ، فوءاد آقايان با علني ، جلسه در
تند داشتند ، آئيننامهاي اعتراض كه ديالمه [عبدالحميد]
تمام بودجه چهاردوازدهم كار امروز بالاخره و كردم برخورد
.شد
را بعد هفته برنامه.داشتيم رئيسه هيات جلسه بعدازظهر ،
آقايان وقت ، آخركم وقت و است زياد كار.كرديم تنظيم
سياسي ، حركت خط درباره و آمدند سپاه از محمدزاده و رضائي
.كرديم بحثهايي مخالفان با
منزل در هم و داشتم دعوت مبارز روحانيت جامعه در هم شب ،
و تهران نمايندگان جلسه براي سحابي [يدالله] دكتر آقاي
حزب مخارج براي پول تهيه براي خامنهاي آقاي منزل در هم
.روزنامه و
نبودند ، خودشان چون ;رفتم خامنهاي آقاي خانه به وقت اول
با خامنهاي آقاي خود بودند ، نيامده بهشتي آقاي.نماندم
يا تعهد تومان ، ميليون ده حدود و كردهاند مذاكره مدعوين
.داريم نياز تومان ميليون شصت.گرفتهاند نقد
شده مخدوش اعتبار كه بود اين هدفشان روحانيت ، جلسه در
با مجدد ائتلاف با را [تهران مبارز روحانيت] جامعه
آقاي و جامعه روابط خاطر به كه روحاني انقلابي نيروهاي
.آورند دست به بودند ، گرفته كنار جامعه از بنيصدر
و معاديخواه [عبدالمجيد] آقاي.آمدند كوتاه خيلي انصافا
تجديد براي ميكردند ، سختگيري روحاني ، [حسن] دكتر
نو از شد قرار.شدند موفق نسبتا بالاخره جامعه ، اعتبار
شام.رسيدند هم بهشتي آقاي.كنند سازمان تجديد را جامعه
لابد نرسيديم ، سحابي آقاي منزل به و خورديم جا همان را
من ولي ميكنند ، سياسي علل بر حمل و ميشوند گلهمند سخت
به شد ، مانع محلاتي [الله فضل شيخ] آقاي بروم ، بودم مايل
قرار خودشان بودند ، قائل جامعه جلسه براي كه اهميتي خاطر
.بگويند را من عذر شد ،
رجايي آقاي و خميني احمدآقا با نخستوزيري در شب ، اول
همراهي حسابي.داشت مهمي مطالب احمدآقاداشتيم جلسهاي
و بنيصدر مساله چمران ، مستقل مسلح گروه مساله:ميكنند
و ميگفت قم شهر بد رفاهي وضع از.داشت راهحلهايي
.جنگزدگان و قم بهوضع رسيدن خصوص در را امام eتوصيه
.كنند برخورد بنيصدر با "صريحا بايد امام كه است معتقد
eجلسه كه برادرش منزل در طالقاني اعظم خانم دعوت به شب ،
.شد زيادي بحثهاي ;كردم شركت بود ، طالقانيها خانوادگي
خرداد جمعه 15
نمازجمعه براي فقط و ماندم منزل در وقت ، تمام "تقريبا
آقاي گفت و كرد تلفن ريشهري آقاي وقت اول.رفتم بيرون
من كه است گفته مشهد استاندار غفوري ، آقاي به بنيصدر
eعمامه كه ميبينم رايالعين به دماوند eقله همين مثل
خيابانها در و انداختهاند گردنش به را ريشهري آقاي
اين و جواب كيفيت eدرباره ميكرد ، مشورت.ميگردانند
كه است پيش در كودتايي است ، مطمئن كه است كسي مال حرف
اين غير در.ميشوند حاكم ارتش تصفيهشدههاي و ليبرالها
چنين كسي چه ارتش ، دادگاههاي شرع قاضي eدرباره صورت ،
.داشت خواهد رفتاري
خرداد ، پانزده براي.رفتيم نمازجمعه به عفت همراه ظهر ،
ضدانقلاب.بودند شده جمع انتظاري غيرقابل و عظيم جمعيت
از مقداري عصر.ميشود مايوس و ناراحت جمعيتها اين از
و تودهايها.كردم تماشا را ايدئولوژيك eمناظره
حتي ;ميزدند حرف ضعيف و بيمنطق خيلي فدائيها ،
كه را "تضاد" كه وقتيكنند تعريف را "تضاد" نتوانستند
اثبات چگونه كنند ، تعريف نتوانند است ، ديالكتيك جوهر
!ميكنند؟
و كردم بازي پينگپنگ پاسدارها و بچهها با هم مقداري
.نوشتم را مراجعه چند جواب
|