...ميكرد افراط نوشتن در كه نويسندهاي
سينمايي خبرهاي
...ميكرد افراط نوشتن در كه نويسندهاي
"دوبالزاك اونوره" تولد سالگرد دويستمين مناسبت به
(ارديبهشت 30-مه 20)
خصوصيات همچنين و انسانها ميان روابط بررسي در بالزاك *
همين و داشت توجهي قابل توانايي جامعهاش افراد دروني
.شد او جاودانگي سبب مهم خصوصيت
از و رماننويسي هنر بزرگان از "دوبالزاك اونوره"
شهر در مه 1799 ماه بيستم در فرانسه ادبيات پيشگامان
جواني ، دوران در.گشود جهان به چشم فرانسه در واقع "تور"
استعداد فاقد را او همگان چه اگر و آورد روي ادبيات به
اينكه تا كرد تلاش آنقدر ميدانستند داستاننويسي
جهان نويسندگان بزرگترين از يكي عنوان به را خود سرانجام
كانون رياست به سال 1839 در اوكرد ثبت ادبيات تاريخ در
قرارداد اكتبر 1841 دوم در و درآمد فرانسه نويسندگان
كمدي.كرد امضا را "انساني كمدي " رمان مجموعه تاليف
شاهكارهاي از بسياري كه گرانبها است مجموعهاي انساني
با واقع در بالزاك.است داده جاي خود در را جهان ادبيات
در را شخصيت هزار دو از بيش كه -رمان مجموعه اين خلق
رمان هر در كه ثابت انسانهاي با آفريد جهاني -برميگيرد
بالزاك.ميكنند ايفا را خاصي نقش نويسنده صلاحديد بنابه
اين داشت قصد بود كرده پيريزي خود ذهن در كه طرحي در
مهلتش اجل اما ببرد پايان به رمان خلق 150 با را مجموعه
انساني كمدي عنوان تحت رمان خلق 95 به تنها او و نداد
بررسي" مجزاي بخش سه در را مجموعه اين او.يافت توفيق
"تحليلي بررسيهاي" و "فلسفي بررسيهاي" ،"عادات و آداب
-مجموعه اين خلق از قبل بالزاك.است كرده طبقهبندي
داستاننويسي صحيح شيوه به بود نتوانسته هنوز كه زماني
عامهپسند و بازاري رمانهاي زيادي بسيار تعداد -يابد دست
جسمانياش نيروي جنوانوار ، و نظير كم پركاري اين و نوشت
رمان چند طرح همزمان همچنانكه او و داد كاهش شدت به را
دچار نوشتن ، در افراط اثر بر و تدريج به مينوشت را
با روز به روز و نميداد اهميتي اما شد قلبي بيماري
آب بدنش اينكه تا ميداد ادامه كارش به بيشتري علاقه
بالزاك ، بدن آوردگي آب كه ميگفتند ابتدا در پزشكان.آورد
گوشت و پوست كه ميگفتند و است پوستي بافتهاي آوردگي آب
تا.است محال او به زدن نيشتر و شده خوك پيه مثل او
رختخواب به ميخواست بالزاك كه روزها از يكي در اينكه
پوست آن دنبال به و كرد برخورد شيئي به پايش ناگهان برود
اين از پزشكان.شد سرازير آن از آب و شده پاره پايش
پايش ساق در امازدند نيشتر را او و كردند تعجب واقعه
به زخم اما كردند جراحي را او بنابراين.شد ايجاد دمل
ديدن با پزشكان.شد خشك و قرمز باشد كرده چرك آنكه جاي
در سرانجام و شدند تسليم همگي و كردند حيرت واقعه اين
بالزاك كه كردند اعلام اوت ماه اواسط روزهاي از يكي
و درآمده آب از درست نيز آنها پيشبيني.است رفتني
شب پاياني ساعات سكوت و تاريكي در روز آن فرداي بالزاك
ميداد اختصاص نوشتن به همواره كه ساعاتي در اوت هجدهم
بعدها كه -خطابهاي در "هوگو ويكتور".كرد وداع زندگي با
!حضرات":گفت چنين بالزاك مزار سر بر -شد مشهور بسيار
موكب كه بود كساني آن از شد نهاده گور اين در كه مردي
همه ما روزگار اين در.است همگاني درد و غم مرگشان
سرهاي بر نه پس اين از چشمها.ميرود ميان از فسانهها
تفكر به كه ميشود دوخته سرهايي بر كه فرمانروا تاجداران
سرها اين از يكي كه هنگامي به كشور سراسر و ميپردازند
.است مردم عزاي روز امروزافتد مي لرزه به برود ميان از
مرگ روزاست ملي ماتم روز.است قريحه صاحب مردي مرگ روز
"...است نابغه يك
مجموعه انتشار فاصله 761869 بالزاك ، در مرگ از بعد سالها
.گرفت انجام جلد در 24 بار نخستين براي بالزاك آثار كامل
جلد انساني ، كمدي به هجدهم تا يكم جلد از مجموعه اين در
و فكاهي داستانهاي به بيستم جلد نمايشنامهها ، به نوزدهم
و بهروزيها بخش به چهارم و بيست تا يكم و بيست جلد
.دارد اختصاص روسپيان تيرهروزيهاي
تعداد از بيش تعدادشان هوگو قول به كه -بالزاك آثار در
ميخورد ، چشم به بسياري ضعفهاي -بود بالزاك زندگي روزهاي
...و روايت نحوه در انسجام عدم و توصيفات در افراط همچون
همچون است توانسته تاكنون نويسندهاي كمتر وجود اين با ،
بشري جوامع از موشكافانه و قدرتمندانه تحليلي به بالزاك
همچنين و انسانها ميان روابط بررسي در بالزاك.بپردازد
و داشت توجهي قابل توانايي جامعهاش افراد دروني خصوصيات
.شد او جاودانگي سبب مهم خصوصيت همين
(1830) رباخوار گوبسك
بالزاك برجسته آثار منسجم و يكدست روايت داراي رمان اين
همان در خواننده.ميرسد نظر به گسسته بسيار و نيست
تصور ميبيند كتاب جلد روي بر را گوبسك نام كه ابتدا
شخصيتهاي از يكي حداقل يا -رمان قهرمان گوبسك كه ميكند
شخصيت "اصلا كتاب و نيست چنين كه حالي در است -رمان اصلي
خصوص به -نوشتن در بالزاك حد از بيش افراط.ندارد محوري
خواننده -ميآورد ميان به سخن گوبسك گذشته از كه زماني
داستان يك طرح بالزاك زيرا ميكند سرگردان و ناراضي را
ضعفهاي از.است داده گسترش رمان يك اندازه به را كوتاه
در هم زمان يك در اواست گوبسك دوگانه شخصيت كتاب ديگر
در هم و ميشود نمودار پولپرست و خسيس پيرمردي قالب
به و سوخته دورستو كنت حال به دلش كه دلسوزي انسان قالب
محفوظ ولخرج كنتس دست از را ثروتش تا ميكند ياري او
به ويژهاي رمان رباخوار گوبسك ضعفها همه عليرغم.بدارد
مردمان خصوصيات تحليل در نويسندهاش زيرا ميآيد حساب
.است كرده عمل موفق اشرافي و تجملپرست
(1831) ساغري چرم
.ميپردازد استثنايي مضموني خلق به رمان اين در بالزاك
دنبال به عمر تمام در كه ميكند خلق را جواني او
را راه كه ميشود متوجه پايان در اما است آرزوهايش
تلاش برگردد را آمده راه نميتواند چون و آمده اشتباهي
دست به كه جهنمي در را خود و بكشد دست زندگي از ميكند
.نرسد پايان به عمرش تا كند محبوس ساخته خويش
،(بالزاك) خالقش از است نمادي رافائل گفت بايد واقع در
دراز و دور آرزوهاي به رسيدن وقف را خود عمر دو هر زيرا
وجود مخلوق و خالق اين ميان اساسي تفاوت يك اما كردند
زماني و كرد صرف معنويات پاي به را خود عمر بالزاك دارد
زندگي به بلكه نبود پشيمان تنها نه رسيد پايان خط به كه
خود عمر رافائل او ، عكس به اما ميكرد افتخار خود پربار
در و كرد صرف زندگي ظاهري وتجملات ماديات كسب راه در را
سال همه اين كه فهميد زيرا شد سرگشته و پشيمان نيز پايان
.است رفته اشتباهي را راه
(1832)شابر سرهنگ
استثنايي مضمون يك خلق با نيز رمان اين در بالزاك
وقتي "معمولا ديگر نويسندگان.ميكند مبهوت را خوانندگان
كنند اشاره خادم و رنجديده انساني سرگذشت به خواستهاند
يك سرگذشت به گرفته قرار همنوعانش ناسپاسي مورد كه
طرح براي بالزاك اما ميكنند اشاره روشنفكر يا هنرمند
واقع در.است برده بهره ارتش سرهنگ يك از خود نظريه
چشمداشتي هيچ بدون كه است سربازاني نماينده شابر سرهنگ
مردم و بماند سرفراز كشورشان تا ميگذرند خود جان از
راه در شدن فدا و كشته براي فقط را آنها نيز كشورشان
نماينده شابر سرهنگميخواهند خود رفاه تامين و سرزمين
افراد بيوفايي و بياعتنايي هدف كه است بزرگي مردان
جرم اين به تنها ميگيرند قرار -همسرانشان حتي-جامعهشان
نيست آنها زندگي زيرا بازگشتهاند زنده جنگ ميدان از كه
تحسين و خشنودي باعث آنها مرگ فقط بلكه دارد ارزش كه
.ميشود همنوعانشان
(1833) گرانده اوژني
كه -پدرش خست و پولپرستي دليل به رمان اين قهرمان اوژني
ازدواج از شد مجبور -باشد داشته ثروتمندي داماد ميخواست
و شدن عليل از پس اينكه تا.بپوشد چشم شارل پسرعمويش با
راه در را همه و شد زيادي پول صاحب پدرش مرگ نهايت در
.كند ازدواج ماركي با گرفت تصميم او.كرد صرف عمومي منفعت
ثروت خاطر به فقط ماركي كه بود آگاه "كاملا چه اگر
.ميكند ازدواج او با زيادش
عليه بالزاك ادعانامههاي كوبندهترين شمار در رمان اين
پولپرستي (اوژني پدر) گرانده آقاياست جامعهاش
به نه بيشتر ، پول به دستيابي خاطر به كه است بينظير
كار اين با و ;برادرزادهاش به نه و ميكند رحم دخترش
كه زني با شارل.ميدهد سوق بدبختي سوي به را همه خود
با زندگيش در نيز اوژني و ميكند ازدواج نيست او مناسب
.ميشود مواجه كامل شكست
(1835)طلايي چشم دختر
جداگانه داستان دو از رباخوار گوبسك همچون رمان اين
به اكتاو كنت عشق داستان آنها از يكي:است شده تشكيل
آنها ازدواج به سرانجام كه است اونورين ناتنياش خواهر
و - ميكند خيانت اكتاو به اونورين چه اگر و ميانجامد
و ميبخشد را او اكتاو اما -ميشود وجدان عذاب دچار سپس
عشق درباره دوم داستان.ميشود برقرار "مجددا پيوندشان
.است پاكيتا نام به دختري به دومارسه آنري نام به جواني
آنري از شده خريداري مادرش از ماركيز توسط كه پاكيتا
زندگي آن در كه اسرارآميزي ساختمان از را او كه ميخواهد
روي از ماركيز و ميكند تاخير آنري اما دهد نجات ميكند
.ميرساند قتل به وحشيانهاي طرز به را پاكيتا حسادت
كه ميشود عميقتر زماني اتفاق اين از آنري تاسف
.است بوده او ناتني خواهران از يكي پاكيتا درمييابد
(1835)باباگوريو
به شديد عشقي كه نام همين به است مردي رمان اين قهرمان
ميانسالي دوران در او.دارد دلفين و آناستازيا دخترش دو
هنگام به را خود ثروت تمام و بوده آرد تجارت كار در
از پس دو اين اما است ، داده آنها به دخترش دو ازدواج
و شدند بيتوجه او به نسبت پدرشان پول تصاحب و ازدواج
.گذاشتند تنها را پدرشان
اشراف جامعه دروني مسايل استادي با رمان اين در بالزاك
.ميكند تحليل و بررسي را
از بسياري و كرد پا به زيادي غوغاي باباگوريو رمان چاپ
و ضداخلاقي مسايل توصيف در بالزاك صراحت به منتقدان
آنان جواب در نيز بالزاك.گرفتند خرده جامعهاش طبقاتي
باباگوريو كه ميدانست خوبي به نويسنده..":نوشت چنين
زندگي مانند نيز ادبياش زندگي طول در است محكوم
او نميخواستند دخترانش !بيچاره مرد.بكشد رنج واقعياش
روزنامهها.نداشت ثروتي ديگر چون بپذيرند خود نزد را
.كردهاند طرد است ضداخلاقي كه بهانه اين به را او نيز
ملعون يا مقدس بازپرس يك كه نويسندهاي است ممكن چگونه
زده ، پيشانياش بر ضداخلاقي ننگ داغ روزنامهنگاري ،
كه منظرههايي اگر بزدايد؟ خود از را داغ اين نكوشد
كند سرزنش را او بايد منتقد است خطا كرده تصوير نويسنده
منتقد اگر ولي ميكند بدنام را نوين جامعه او بگويد و
ضد كه نيست نويسنده اثر اين بيابد حقيقي را منظرهها اين
"...است اخلاقي
(1836)دره زنبق
به عشق ميان كه است جواني رمان قهرمان دوواندس فليكس
.ميشود گرفتار آرابل وليدي دومورسوف كنتس
در خانهاش كه است دومورسوف كنتس از كنايه دره زنبق نام
رمان اين در بالزاك.دارد قرار زنبق گلهاي ميان درهاي
فليكس و كرده بنا ديواري جسماني عشق و روحاني عشق ميان
.است كرده ترسيم متفاوت عشق دو ميان و ديوار اين روي را
(431837) بربادرفته آرزوهاي
جداگانه رمان سه كلي عنوان واقع در بربادرفته آرزوهاي
و "پاريس در شهرستاني شهير مرد يك" ،"دوشاعر" پيوسته اما
در ترتيب به كه است "مخترع يك رنجهاي با سشار داويد"
.شدند منتشر و 1943 سالهاي 1837 ، 1939
(1832) تور كشيش و (1841) دهكده كشيش
فرانسه جامعه تربيتي نظام به دهكده كشيش رمان در بالزاك
قرار بررسي و تحليل مورد آنرا و ميپردازد نوزدهم قرن در
تور شهر كشيش عنوان با نيز رماني همچنين بالزاك.ميدهد
دارد زيادي شباهت قبلي بارمان عنوان در چه اگر كه نوشته
اين اصلي شخصيت.است متفاوتي "كاملا داستان داراي اما
در رمان ماجراي و پيروتو آبه نام به است كشيشي رمان
.ميگيرد شكل او شخصيت پيرامون
(1846) عموبت دختر
كه هستند بالزاك رمانهاي آخرين پونس عمو پسر و رمان اين
.گردآمدهاند "فقير خويشاوندان داستان" عنوان تحت
افرادي.است انتقام رمان عموبت دختر گفت ميتوان حق به
از انتقامگيري فكر در "مرتبا شدهاند جمع هم دور به كه
دايره.كردهاند نقض را همديگر حقوق زيرا هستند يكديگر
جوامع مسايل از بسياري جذاب رمان اين پيچيده و گسترده
زبان فارسي خواننده.است كرده منعكس خود در را بشري
مدام ميخواند اشتياق با را عموبت دختر رمان كه همينطور
يادآوري "است چاه ته هميشه كن چاه" ضربالمثل ذهنش در
.ميشود
(1847) پونس عمو پسر
سادگي و است تامل قابل و ژرف مضموني داراي پونس عمو پسر
اين در بالزاك.است موءثر جذابيتش در آن ، روايت رواني و
يك بهتر تعبير به يا -هنرمند يك جايگاه خوبي به اثر
.ميگذارد نمايش به ماديگرا مردم ميان در را -معنويگرا
نفيس تابلوهاي جمعآوري براي را خود عمر همه كه هنرمندي
كه ميشود مواجه مردمي با وقت آن و است كرده صرف
مجموعه بتوانند تا بميرد زودتر چه هر او ميخواهند
اين در.كنند كسب توجهي قابل درآمد و بفروشند را نفيساش
شده تصوير خوبي به پونس پيرامون مردم درندگي خوي رمان
.است
بالزاك مهم رمانهاي آخرين پونس عمو پسر و عموبت دختر
زيادي شباهت عنوان در بخصوص و ظاهر در چه اگر كه هستند
هم از را آنها متفاوتي "كاملا ساختار اما دارند هم با
در آنها تفاوت بارزترين.است كرده متمايز
پونس ، عمو پسر در.ميخورد چشم به شخصيتپردازيهايشان
هستند گردش در پيرامونش در بقيه و است مركزي شخصيت پونس
تمام زيرا ندارد وجود مركزي شخصيت عموبتما دختر در اما
جاي به و دارند حضور اندازه يك به رمان روابط در شخصيتها
ديگر طرف از.است گرفته قرار رمان مركز در موضوع شخصيت ،
عينيتر ساختاري داراي عموبت دختر نسبت به پونس عمو پسر
.است طبيعيتر و
صادقي حاجي امير:گردآوري
سينمايي خبرهاي
جشنواره در "خونخوار و امپراتور" موفقيت
كن فيلم
كن فيلم جشنواره در "خونخوار و امپراتور" موفقيت
امپراطور نخستين خونخواريهاي و پروازانه بلند روياهاي
امپراطور" نام به تاريخي تاثيرگذار فيلم يك قالب در چين
"كن" فيلم جشنواره از روز درپنجمين يكشنبه روز "خونخوار و
.شد مواجه استقبال با كه درآمد نمايش به
دريافت احتمالي نامزدهاي از فيلم اين معتقدند كارشناسان
.بود خواهد نخلطلايي جايزه
مسابقه بخش در كه فيلم اين كن ، از خبرگزاريها بهگزارش
كارگردان "كايگه چن" ساخته درآمد ، بهنمايش كن جشنواره
.است چيني مطرح
خداحافظ" فيلم با سال 1993 در اين از پيش كه كايگه چن
براي بود ، شده جشنواره اين طلايي نخل صاحبجايزه "همسرم
.است كرده كنشركت جشنواره در بار پنجمين
واقعه يك نمايشي بيان اگرچه "خونخوار و امپراطور" فيلم
به مربوط آن تاثيرگذاري اما است چينباستان از تاريخي
.ميشود نيز حاضر عصر
و ميلاد از پيش سوم قرن به مربوط فيلم اين داستان
وحدت به روياي كه است چين حاكمان يكياز بلندپروازيهاي
و قدرت به تكيهزدن و پهناور سرزمين اين درآوردن
.ميپروراند سر در را چين امپراطوري
به دست بلندپروازانه هدف اين به دستيابي براي وي
به منجر خونريزيها اين حتي كه وحشتناكيميزند كشتارهاي
داشته علاقه او به همواره كودكي دوران از كه دختري قتل
.ميشود است ،
استوديو و چين مشترك ساخته دلاري ميليون فيلم 20 اين
ستارگان انبوهي تعداد از كه است فرانسه"پلوس كانال"
همچنين.است گرفته لشكربهره سياهي هزاران و چين سينماي
متفاوتو صحنههاي و دكورها و لباس اسب ، زيادي تعداد
ساخته همگي كه باستاني شهرهاي و كاخها شامل رنگارنگ
.است كرده دوچندان را تاريخي اينفيلم شكوه شدهاند
"كوروساوا آكيرا" آثار به زيادي شباهت فيلم اين
"دوميل.ب سيسيل" و ژاپن وفقيد صاحبنام كارگردان
.دارد فرانسوي فقيد كارگردان
صرفا فيلم اين ساختن با من:است گفته فيلمش درباره كايگه
اين داستان واقع در بلكه نداشتهام را روايتتاريخ قصد
حاضر عصر به مربوط آنميتواند در موجود شخصيتهاي و فيلم
.شود نيز بالگان جنگ حتي و
هم فيلم اين ديدن با چين مردم كه كرد اميدواري اظهار وي
كه كنند سعي هم و شوند مطلع خود كشور ازتاريخ شمهاي از
.نكنند راتكرار گذشتگانشان اشتباهات
جشنواره در شركتكنندگان از يوگسلاوي سينماگران درخواست
"كن"
پنجاهودومين در شركتكنندگان از يوگسلاوي سينماگران
اين از استفاده با كه خواستند فرانسه"كن" فيلم جشنواره
عليه خود هوايي بهحملات كه بخواهند ناتو از جهاني ، فرصت
.دهد خاتمه يوگسلاوي
روزنامه دوشنبه روز شماره از نقل به فرانسه خبرگزاري
ضمن نامه اين در:داد گزارش بلگراد ياونوستيچاپ گلاس
عليه ناتو حملاتهوايي از روز اينكه 50 به اشاره
مهاجم نيروهاي است ، شده تاكيد ميگذرد ، يوگسلاوي
مردم همچنان بينالمللي قوانين به توجه ناتوبدون
.ميدهند قرار هواييخود حملات هدف را غيرنظامي
امضاكننده سينماگران نام به اشارهاي شده ياد روزنامه
.نكردهاست نامه اين
جنگ در شركتكننده و ناتو عضو كشورهاي از يكي فرانسه
.است يوگسلاوي سازمانعليه اين هوايي
:كن جشنواره داوران هيات رئيس
نكنيد انتخاب را ضدخشونت و احساسي فيلمهاي فقط
داوران هيات رئيس "كروننبرگ ديويد" :هنر و ادب گروه
تمايلات كه خواست داوران هيات از كن فيلم جشنواره
فيلمهاي فقط انتخاب به منتهي داوران دمكراتيك
.نشود خشونت ضد و احساسي"صرفا
خبرگزاري از نقل به اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
اين برگزاري درحاشيه خبري نس كنفرا يك در وي فرانسه ،
و فيلمها ميان اينكه از ابرازخرسندي ضمن جشنواره ،
فيلم جشنواره دورهاز اين مسابقه بخش فيلم فيلمسازان 22
دارد ، وجود چشمگير اختلافات هنري ژانر و سبك نظر از كن
تفاوتهاي شاهد كه شد خواهم خوشحال بسيار:داشت اظهار
.باشم اين 22فيلم ميان آشكار
هيچ مسابقه بخش فيلمهاي نمايش زمان تا كه داشت اظهار وي
.نميكند آنها مورد داوريدر پيش
آمريكا از جشنواره اين داوران از يكي "هندريكس باربارا"
انتخاب داوران هيات در داوري براي من:اظهارداشت نيز
به فيلمها از را خود واحساس برداشت تنها بلكه ام نشده
.داد خواهم انتقال ديگر داوران
هنري مختلف شخصيتهاي از علت اين به كه داشت اظهار وي
تنها هنر چون است شده دعوت كن فيلم درجشنواره داوري براي
و است انتقال اين طريق از پيوندانسانها و احساس انتقال
هنر هفت ميان در مردميترينهنر و دسترسترين قابل سينما
.است
ميدهند تشكيل زن و 5 مرد را 5 جشنواره اين داوران هيات
دوري دوريس:شامل) هستند فيلمساز داوران اين تناز كه 4
از تي نيچه موريتزيو فرانسه ، تشيناز آندره آلمان ، از
جف شامل) هنرپيشه وسه (استراليا از ميلر جورج و ايتاليا ،
(فرانسه بلاناز دومينيك آمريكا ، از هانتر هولي و گلدبلوم
يك و هندريكس باربارا نام به آمريكا از خواننده يك و
رضا ياسمين نام به تبار الجزايري فرانسوي نمايشنامهنويس
.دارند حضور جمع دراين
درجشنوارههاي جوان سينماي انجمن فيلمهاي
خارجي
زنده كه دادي انجام سختي كار تو" فيلم :هنر و ادب گروه
ايران جوانان سينماي انجمن در احمد آل مصطفي ساخته "شدي
كره پوسان "فيلم بينالمللي جشنواره" مسابقه بخش به
.يافت راه (باز زاويه بخش) جنوبي
مسابقه بخش در كريمي ماندانا اثر "پگاه" فيلم همچنين
راه ايتاليا كشور در "پلاگو آرچي" جشنواره كوتاه امواج
است نمايشي عروسكهاي دنياي به مربوط فيلم اين است ، يافته
.است شده ساخته كامپيوتر توسط و "اوت كات" شيوه به كه
هوشمند حميدرضا ساخته "است آبي چنين هميشه سينما" فيلم
و ايتاليا "پلاگو آرچي" جشنواره دو در شركت براي نيز
كار هفتمين كه فيلم ايناست شده ارسال آلمان "ززوشته"
ميليمتري هشت سينماي ستايش در ميشود ، محسوب هوشمند
.است شده ساخته
|