اجتماعي تعارضهاي مديريت
پليس مامورين مورد در نژادي تبعيض
آمريكا در سياهپوست
نداريم؟ زمان مديريت چرا
با من عليه پروندهسازي : قبه غلامرضا
گرفت
شكل ارعاب و تهديد
اجتماعي تعارضهاي مديريت
داشتن اختلاف هم با و شدن يكديگر معنيمزاحم به تعارض
سازماني واحدهاي فيمابين اختلافات به همچنين.ميباشد
تعارضات مورد در.ميگردد اطلاق بزرگ و كوچك ابعاد در
پژوهشگران.است شده انجام بسياري مطالعات گروهها بين
حل يا دهند كاهش را تعارضات مختلف روشهاي به كوشيدهاند
.نمايند
:ميگردد تشكيل اصلي جزء سه از تعارض
را خود گروه يك اعضاي كه معني بدين:گروهي هويت -الف
.بدانند خود معرف را گروه و گروه آن به متعلق
.گروهها بين مشاهده قابل تفاوت -ب
به گروه يك اگر كه است اين ناكامي از مقصود:ناكامي -ج
گروه دو بين تعارض.رسيد نخواهد ديگر گروه برسد خود هدف
گروهها ساير به نسبت گروه يك كه شود پديدارمي هنگامي
بهصورت گروهها ميگيرد ، قرار بهتري وضعيت و موقعيت در
و تضاد برخورد ، هم با ميگيرند ، قرار هم رودرروي مستقيم
.ميگيرند قرار مخالف موضع دو در و دارند اختلافنظر
""رقابت" و "تعارض" ميان مقايسه"
چيز يك به دستيابي در گروه دو بين همچشمي يعني رقابت
.ارزشمند يا ممتاز
به ديگر گروه دستيابي مانع "مستقيما گروه يك تعارض در
.ميگردد ارزشمند و ممتاز چيز آن
"عمودي تعارض و افقي تعارض"
سلسله در كه گروه دو بين افقي تعارض:افقي تعارض -الف
.ميدهد رخ دارند قرار سطح يك در سازماني اختيارات مراتب
سطح دو در گروه دو بين عمودي تعارض:عمودي تعارض -ب
.ميدهد روي سازماني اختيارات مراتب سلسله از مختلف
مرئوس و رئيس تعارض مانند
"متعارض گروههاي اعضاي رفتاري تغييرات"
اين از و ميدانند جدابافته تافته را خود گروه اعضاي -1
.ميبالند برخود لحاظ
"ما احساسات" عبارات از زدن حرف هنگام به گروه اعضاي -2
.ميكنند صحبت "گروه احساسات" و
از ديگر گروه با خود گروه مقايسه زمان در گروه اعضاي -3
.ميكنند استفاده ايشان و ما واژههاي
پيدا يكديگر با بيشتري همبستگي و پيوستگي گروه اعضاي -4
سايه در تا مييابد افزايش آنها بين صميميت و ميكنند
شكست را مقابل طرف بتوانند بيشتر همبستگي و استحكام
.بدهند
رسميتر ميبينند تعارض در را خود كه گروهي اعضاي -5
داشته خودكامه رفتاري كه برميگزينند را رهبري و ميشوند
.باشد
و بينظر را ديگر گروههاي اينكه بهجاي گروه اعضاي -6
.ميآورند بهحساب خود دشمن را آنها بدانند ، خنثي
بسيار قدرت و توان از كه ميكنند فكر گروه اعضاي -7
از و ميبالند برخود بابت اين از و برخوردارند بالايي
آن و ميپندارند ناتوان و ضعيف را مخالف گروه ديگر سوي
.ميگيرند دستكم را
بين اگرميشود ضعيف مخالف گروههاي بين ارتباط -8
و منفي جنبه بيشتر باشد داشته وجود هم ارتباط نوعي آنها
گوش مقابل گروه حرفهاي به اعضا.دارد دشمنآفريني
قائل اعتباري و ارزش هيچ گفتههايش براي و نميدهند
.نيستند
همبستگي و انسجام بخورد ، شكست است درگير كه گروهي اگر -9
گروه اعضاي رواني فشار يا تنش خواهدرفت بين از اعضا بين
يك هر و ميگيرند قرار يكديگر رودرروي مييابد ، افزايش
توجيه را گروه شكست تا ميگردد بهانهاي يا مدرك پي در
.كند
عصبانيتهاي بهدليل گروه اعضاي بين تضاد و تعارض -10
عادي ، وضع در گروه اعضاي كه زماني زيرا نيست شكست از ناشي
خود از حركتهايي چنين هم باز هستند تعادل درحال و سالم
.ميدهند نشان
اختلاف بروز سازماني و محتوايي عوامل
-تكنولوژي 4 -سازمان 3 بزرگي يا اندازه -سازمان 2 محيط -1
ساختار -ناسازگار 5 اهداف
"تعارض منابع"
فوق محتوايي عامل از 5 گرفته نشات كه تعارض منابع
:عبارتنداز ميباشند
عملياتي اهداف در ناسازگاري -1
دايره هر بودن متمايز يا تفكيك -2
دواير بين كاري وابستگي -3
منابع بودن كمياب -4
(قدرت در تفاوت) دواير بين قدرت توزيع -5
دواير بين اطمينان عدم -6
سازمان پاداش سيستم -7
"تعارض از ناشي زيانهاي"
سازمان انرژي و وقت رفتن هدر -1
نادرست قضاوت -2
باخت زيانبار اثرات -3
(.رختبرميبندد مساعي اشتراك پديده) ضعيف هماهنگي -4
اعتماد يكديگر به دارند اختلاف هم با كه گروههايي
تا ميدهند انجام برميآيد دستشان از آنچه و نميكنند
تلاش تمام نميتوانند اينرو از نمايند ، سركوب را رقيب
گروه ميان اين درنمايند عملكرد بهبود صرف را خود
.ميداند شكستناپذير را خود قدرتمند
داشته سازندهاي اثرات رقابت كه ميرسد بهنظر چنين گاهي
محدود دايره يك به تنها و گذراست بسيار اثر اين ولي باشد
تمام بر و است بلندمدت آن از حاصل زيانهاي.ميشود
و مطلوب وضع يك به سازماني اگر.خواهدگذاشت اثر سازمان
باشد نداشته وجود تعارضي نوع هيچ آن در كه برسد آرماني
تعارض وجود.خواهدبود مشكل و مساله داراي سازمان آن
سازمان دوام و بودن فعال توانمندي ، از نشانهاي يا علامت
بهصورت يابد شدت يا شود زياد آن مقدار كه زماني ولي است
كه ميشود زيانآور زماني نيز و درخواهدآمد مساله يك
مديريت يعني كند ايجاد انگيزه بدانوسيله بخواهد سازمان
و دهد قرار هم روياروي را رقيب و مخالف گروههاي بخواهد
مديران.كند حكومت تفرقهافكندن با بخواهد بهاصطلاح
زيانبار كه برسد حدي بهچنان تعارض بدهند اجازه نبايد
را همكاري دارد امكان كه آنجا تا بكوشند بايد آنان.گردد
و يابد افزايش تخصصي گروههاي بازدهي تا نمايند تقويت
مشكل تضاد مساله حل "معمولا.گردد تامين سازماني هدفهاي
.است "مردافكن" بهاصطلاح و
"(تعارض مديريت) تعارض راهحلهاي"
نگرش يا روش كند سعي بايد مديريت تعارض مساله حل براي
مساله حل براي كه روشهايي.دهد تغيير را گروه اعضاي
:ميباشد زير بهشرح دارد وجود تعارض
تعارض كاهش براي راه مطمئنترين شايد:ساختاري تفكيك -1
تفكيك يكديگر از فيزيكي نظر از را گروهها كه باشد اين
كه درآورد بهاجرا را روش اين ميتوان هنگامي.كرد
بتواند گروه هر و نباشند وابسته يكديگر به گروهها
.دهد انجام را مربوطه كارهاي بهتنهايي
ديوانسالاري اختيارات از مقصود:ديوانسالاري اختيارات -2
از تعارض مساله حل براي سازمان ارشد مديريت كه است اين
وضع را مقرراتي و قوانين و استفاده خود رسمي اختيارات
را افراد نگرش كه است اين مزبور روش ضعف نقطه.نمايد
مساله يك موضعي بهصورت تنها دارد امكان و نميدهد تغيير
.شود حل
گروههاي بين ارتباط نوعي تقويت:محدود ارتباطات -3
به نسبت گروه يك اعضاي كه نميدهد اجازه مخالف
گروههاي اعضاي شخصيتي ويژگيهاي و مهارتها تواناييها ،
اين "غالبا.باشند داشته نادرستي درك يا استنباط ديگر
و گروهها كه ميشود متمركز مسائلي بر متقابل رابطه
.دارند مشترك هدف آنخصوص در دواير
و كاري گروههاي تيم ، تشكيل ازطريق:هماهنگي ايجاد -4
برعهده هماهنگكننده نقش كه كساني..و جلسات تخصصي ،
مورد و موجه افرادي گروه دو هر ازنظر بايد ميگيرند
و آنان به افراد غيراينصورت ، در چون باشند ، اعتماد
.كرد نخواهند اعتنا و اعتماد گفتههايشان
و كنند درك را گروه دو هر مسائل بايد هماهنگكنندهها
يعني دهند ، سوق راهحل يك جهت در را گروه دو هر بتوانند
.است طرف دو هر قبول مورد كه راهحلي همان
گروههاي كه ميدهد رخ زماني:مذاكره و رويارويي -5
را اختلاف مورد مسائل بكوشند و آيند گردهم درگير و مخالف
ريسك بدون مذاكره و رويارويي.كنند حل يكديگر كمك به
حول تنها بحثها كه كند تضمين نميتواند كسي نميباشد ،
افراد كه شود اين از مانع يا بچرخند بحث مورد موضوع محور
را خود اختلافات بتوانند اعضا اگر ولي.نشوند احساساتي
براي تازهاي احترام آنها كنند حل رودررو بحثهاي با
.ميشود راحتتر آينده همكاريهاي و خواهندشد قائل يكديگر
كه افراد نگرش دادن تغيير براي است آغازي نقطه كارها اين
به زماني رويارويي.ميشود امكانپذير مذاكره مجراي از
كه ميشود موفقيتآميز اقدام اين و ميرسد مثبت نتيجه
برد از مقصود.درآيد بهاجرا طرفين برد بر مبتني استراتژي
جلسه در مثبت نگرش با دايره هر نماينده كه است اين طرفين
تامين طرف دو هر منافع كه بهگونهاي بكوشد و كند شركت
سير مذاكره اگر.كند حل را اختلاف مورد مساله شود
آن شود تبديل باخت و برد استراتژي به و بپيمايد قهقرايي
.خواهدبود بياثر رويارويي
از خارج مشاوري ميتواند ثالث شخص:ثالث شخص داوري -6
و دارد ويژهاي تخصص انسان رفتار درباره كه باشد سازمان
.شوند قائل ارزش وي اقدامات و نظر براي بايد طرف دو هر
:است زير بهشرح مشاور كارهاي "معمولا
.ميكند برقرار گروهها بين "مجددا را ارتباطي خطهاي -
حرف گروهها نمايندگان تا ميكند عمل مفسر يك همانند -
با آنها تا نميدهد اجازه و بفهمند بهخوبي را يكديگر
دارند يكديگر به كه بدبينانهاي ديدگاههاي به توجه
.نمايند تحريف را يكديگر گفتار
را گروه يك گفتار يا كارها و ميدهد خرج به جرات -
و بودن بيپيرايه "غالبا.مينمايد ابراز عريان بهصورت
اختلافنظرها رفع و مسائل حل موجب گفتن سخن راست و رك
.ميشود
ديگر گروه آگاهي به را گروه يك خير نيت و مثبت اقدامات -
كه موضعي در گروه يك كه ميشود باعث امر اين.ميرساند
.كند تجديدنظر دارد ديگر گروه به نسبت
و گيرد قرار توجه مورد شود ، مشخص اختلاف منشا بايد -
بر همكاري روح منفي ، احساسات زدودن از پس.شود حل مساله
تا ميگردد تقويت نگرش نوع اين و ميشود حاكم محيط
.گردد پيشين تعارض و تضاد جايگزين
و گروهها اعضاي از كه است اين مقصود:اعضا گردش -
يا گروه در دائم يا موقت بهصورت كه شود خواسته واحدها
افراد كه است اين مزبور اقدام مزيت.كنند كار ديگر واحد
قرار ديگر گروه هدفهاي و مسائل نگرشها ، ارزشها ، درمعرض
را انديشههايي و پنداشتها يا نگرشها روش اين.ميگيرند
موءثر بسيار و داده تغيير شدهاند تعارض تشديد موجب كه
.خواهدشد واقع
اصلي هدفهاي سازمان عالي مديريت:اصلي هدفهاي تعيين -
سازماني دواير و گروهها كه بهگونهاي كند ، تعيين را
صورت آن در.شوند همكاري به مجبور هدفها آن تامين جهت
مشترك هدف داراي دارند اختلافنظر هم با كه دايرههايي
.ميشوند وابسته يكديگر به آن به رسيدن براي و شد خواهند
يكي گروهها ، اختلافنظر كاهش براي:گروهي بين آموزش -
در را آنها كه است اين موءثر بسيار راههاي از
از بايد كارگاه اين.داد مشاركت آموزشي كارگاههاي
داشته فاصله است شده مشكل يا مساله بروز موجب كه سازماني
.باشد
دوم جلد -ساختار وطراحي سازمان تئوري كتاب:منبع
دفت ال ريچارد:نوشته
اعرابي سيدمحمد -پارسائيان علي:مترجمان
مطالعات موءسسه به وابسته بازرگاني نشر و چاپ شركت:ناشر
بازرگاني پژوهشهاي و
پليس مامورين مورد در نژادي تبعيض
آمريكا در سياهپوست
اينديانا ايالت در تحقيقي استناد به -اجتماعي سرويس
تحت خود همقطاران از بيش سياهپوست پليسهاي آمريكا
.گيرند مي قرار تنبيهي مجازاتهاي
روزنامه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
كه تحقيقاتي در چاپايندياناپوليس "استار ايندياناپوليس"
اداره منتقدان هميشگي اظهارنظر اين بر آورده ، عمل به
مورد در كه توبيخي كهمجازاتهاي ميگذارد صحه پليس
از طولانيتر و سختتر ميآيد ، عمل به سياهپوست پليسهاي
صورت سفيدپوست پليسهاي مورد در كه است انضباطي تدابير
.ميگيرد
:رسيد نتيجه اين به تحقيقاتي طي "استار ايندياناپوليس"
سياهپوست آن درصد كه 7/17 پليس نفره يكنيروي 1000 از
عمل به گذشته سال شش طي تدابيرانضباطي فقره هستند ، 217
اعمال پليسهايسياهپوست مورد در آن درصد كه 28 آمده
!است گرديده
شد كشف گرفت ، انجام كامپيوتر كمك به كه تحقيقات اين در
طولاني و تر سخت حتي سياهپوست ، پليسهاي مواردانضباطي كه
.ميباشد سفيدپوست انضباطيپليسهاي موارد از تر
از طولانيتر اول ، دسته خدمت تعليق مجازات مثال ، بعنوان
.است دومبوده دسته
نداريم؟ زمان مديريت چرا
كه ميكنيم تصور چرا چيست؟ فراغت ساعات از ما منظور
به بردن پناه با بايد كه ميكند مشكلي ايجاد راحتي اوقات
بوجود بيكاري علت به هنري بزرگ دورههاي شود؟ هنرحل
بلكه نبوده ، فراغت با پيوسته فعاليتي هنر حداقل.نيامده
به كه ميرفتند شمار به ديگر پيشههاي نظير پيشهاي
مفهوم به فراغت.داشته بستگي زندگي ضروري اشياء توليد
فقط آن معني.نداشت وجود صنعتي انقلاب از قبل امروزي
:ميگويد شكسپير كاراكترهاي از يكي.بود فرصت و زمان
كلمه شايد ".ميكردم صحبت تو با ميداد اجازه وقتت اگر"
.باشد داشته را معني اين هم امروزي سرفرصت
فرصت تامين فكر به كنيم مي صحبت فراغت از وقتي امروز
نميدانيم و داريم زيادي وقت ما.نيستيم كاري انجام براي
براي زمان حفظ مفهوم ديگر فرصت.كنيم پر چگونه را آن
خلاء دهنده نشان بلكه ندارد را حوادث فشار با مقابله
فضايي.كنيم پيدا مشغوليتي بايد آن براي كه است فراگيري
روانشناسان و جامعهشناسان توسط كه بدن و ذهن براي خالي
.كرده ايجاد مشكل و شده زندگي وارد "اجبارا
تقسيم روز و شب بسان مجزا مرحله دو به ما روزانه زندگي
در زيادي ساعاتميناميم سرگرمي و كار را آنها كه شده
و خريد براي را لازم زماني حداقل وقتي و ميكنيم كار روز
ميبريم كار به مختلفي فعاليتهاي در بقيه كنيم صرف خوردن
را حقيقتي كه زيبايي كلمه معروفند ، سرگرمي و تفريح به كه
هم فراغتمان ساعات در حتي "معمولا ما كه ميسازد پنهان
سرگرمي يا لذت مختلف شكلهاي در را آن و نميكنيم تفريح
مسابقه بلكه نميكنيم بازي فوتبال.ميگذرانيم انفعالي
سينما يا تئاتر به نميكنيم كاري ميكنيم تماشا را آن
.ميشويم ماشين سوار نميزنيم قدم.ميرويم
و سرگرمي ، و كار بين تفاوت وضوح به است لازم اين بنابر
را بيحال و انفعالي سرگرمي و فعال و پرتحرك سرگرمي
غير ورزش و فعالانه سرگرمي كاهش من نظر بهبشناسيم
نظر كه است انفعالي سرگرمي حد بي رشد و حرفهاي
بزرگي قسمت اگر.كرده جلب موضوع اين به را جامعهشناسان
به ورزش در درگيري جاي به را خود فراغت ساعات جمعيت از
و سلامتي در افتي ناچار به بگذرانند ، تلويزيون تماشاي
اخلاقي و رواني مشكلات به و شده پيدا آنها بدن ساختمان
خيره اخلاقي و ذهني آثار هماكنون ما چون شد ، خواهد منجر
ميكنيم ، مشاهده را تلويزيون هيجانانگيز صحنههاي به شدن
بياثرتر و بيهوده را وقتگذراني اين باشيم خوشبين اگر
بگذارد90 شخص بر دائمي تاثير كهبتواند ميبينيم آن از
و ذهن در اثري "مطلقا ميشود تماشا كه فيلمي ده از فيلم
گزارشي ميتوانند كمي تعداد و ندارد تماشاگران تصور
.كنند تنظيم ديدهاند هفتهپيش دو كه فيلمي از منطقي
بيش.كنيم زندگي آن با بايد ميگذارد اثر ما بر هنر اگر
بيشتر كنيم ، نقاشي خود نقاشي ، تابلوي يك به كردن نگاه از
را حواسمان تمام و بنوازيم ، موسيقي خود كنسرت به رفتن از
صورت اين در.ببريم كار به هنر انضباط و تدارك تنظيم در
اثر ما روح و بدنها به ميتواند كه ميآيد پيش چيزي
.بگذارد
و داشته شركت آن در كه مفيداست و رضايتبخش سرگرمي زماني
شمار به فراغت طبيعي كاربرد چيزي چنين و كنيم فعاليت
به كار جاي به فعاليتي و كار متضاد معني اين در و ميرود
اشتباهات اساسيترين و بيشترين كه اينجاست و ميآيد حساب
.ميشود وارد زندگيما در
ميكنيم كار ميگوييم "معمولا.ندارد مجردي مفهوم خودكار
دست به چيزي معني اين به.بگذرانيم را زندگيمان كه
نيازهاي تمام و مسكن و غذا با را آن كهبتوانيم بياوريم
مثل بدني كارهاي به ما از بعضي اما.كنيم عوض وجودمان
و مشغوليم معدن كندن ماشين ، انداختن كار به زمين ، كشت
و مديريت و تدريس حسابداري مثل ذهني كارهاي به ديگر برخي
زيادي مشترك عامل متفاوت كارهاي اين در ميپردازيم حكومت
ميگيرند را ما وقت كل آنها همه اينكه جز به ندارد وجود
.نميماند برايمان بيكاري فرصت و
ديگر شخص براي اغلب نفر يك كار كه ميشويم متوجه بعد
ميرود ، شكار به هفته آخر تاجر يك.است سرگرمي و تفريح
يا مرغداري به راننده يك ميكند ، باغباني كارمند يك
غريزه كار تغيير اين بطن در البته.ميپردازد گل پرورش
كار جبران دنبال ناخودآگاه ذهن و بدن دارد ، وجود سالمي
در اما.ذهني يكپارچگي و عضلاني همآهنگي:نيستند خود
دوگانهاي زندگي فرد يك و ميآيد بوجود گسستگي مواردي
Hyde هايد و Tedyll جكيل دكتر زندگي مثل ميكند ، پيدا
هيولايي) هايد ديگر نيم و (رفتار خوش و جدي) جكيل نيمي
مفهوم ،Stevenson استيونسن داستان اين در (غيرانساني
اين جبران براي فروريخته شخصيتي.دارد وجود ژرفي اخلاقي
در نازي حزب وضع مثال.پيداميكند ضداجتماع سرشتي حالت
در بيحوصلگي و بيكاري از مردم كه است آن اوليه روزهاي
.گرفت پا حزب اين و ميشدند جمع خيابان گوشه
كه داده نشان خيابان گوشه اجتماعات درباره علمي مطالعات
ميآيد ، بوجود گانگستري و فاشيسم همايشها ، اين در
جبراني مشغوليت بدون اضافي وقت و فراغت مجال با اجتماعي
بيكار دستهاي اين براي شيطان كه ندارد لزوميآن براي
كاري انجام براي بياختيار آنها.كند پيدا شرارت
نشوند تربيت بخصوصي منظور براي اگر ماهيچهها.ميخارند
عكسالعمل فعاليت ، و تحركميكنند پيدا كار خود براي
ميكنند پر را آن و نيستند بيكاري براي واضحي ارادي غير
.ميشود حل مشكل و
كه برسيم نتيجه اين به ما اگر و است فعاليت هم كار اما
صورت اين در شود پر كار يا فعاليت با بايد ما وقت تمام
كه آنچه و بود خواهد بيمعني سرگرمي و كار بين تفاوت
به تحرك نوعي از:است مشغوليت تغيير فقط ميناميم سرگرمي
پول آن براي و ميناميم كار را يكي ميرويم ديگر تحرك
آن براي "احتمالا و ميگوييم سرگرمي ديگري به و ميگيريم
.ميپردازيم چيزي
خالي هنر و لاغر ماهيچههاي:از
مجتهدي علي:ترجمه
با من عليه پروندهسازي : قبه غلامرضا
گرفت
شكل ارعاب و تهديد
مالي معاون قبه غلامرضا دادگاه ديروز صبح:اجتماعي گروه
ويژه قضايي مجتمع شعبه 1413 در تهران شهرداري سابق اداري
.شد برگزار ملاحزاده قاضي رياست به دولت كاركنان
بوده نوميري قبلا پرونده اين قاضي:ما خبرنگار گزارش به
ملاحزاده قاضي به پرونده نامعلومي دلايل به كه است
.است شده ارجاع
جلوگيري دادگاه به خبرنگاران ورود از دادگاه ابتداي در
حضور اجازه وي دادگاه رئيس با تماس از بعد اما شد
.داد دادگاه در را خبرنگاران
است شده تشكيل شعبه 1413 در سال 76 ماه دي از پرونده اين
اختلاس در مشاركت:است شده مطرح زير اتهام آن 10 در و
ريال ، ميليون و 900 ميليارد مبلغ 4 به تهران شهرداري وجوه
سكه ، نيم دو و آزادي بهار تمام سكه اختلاس 24 در مشاركت
كار اداره به رشوه پرداخت دلار ، هزار خريد 121 در مشاركت
دولتي ، معاملات در تباني قضايي ، احكام اجراي از جلوگيري و
مال تحصيل تهران ، شهرداري اموال و وجوه قانوني غير تصرف
و 966 ميليارد ميزان 8 به اختلاس و قانوني غير و نامشروع
.ريال ميليون
در قاضي سئوال به پاسخ در و خود از دفاع در قبه غلامرضا
بلكه نشده خريداري كلي طور به سكهها:گفت سكه خريد مورد
اعتبارات محل از خريد و است شده خريداري سالها طول در
شده ذكر ماده براساس شهردار دفتر و است بوده ماده 17
قرار شهرداري مديران و كاركنان اختيار در را سكهها
اعلامو كشور وزارت به هرسال در نيز اهدا براي ميداد ،
.است ميشده اهدا كشور وزارت توسط بودجه تائيد از پس
كار اداره سوي از صادره احكام از جلوگيري مورد در قبه
احكام اجراي مانع وجه هيچ به و نبوده چيزي چنين:گفت
.نشدهام صادره
خصوصيسازي بر مبتني سياست براساس زمان آن در:افزود وي
يعني شهرداري اصلي وظيفه دو تا گرفت تصميم شهرداري دولت ،
پيمانكار به پيماني صورت به را سبز فضاي و رفتوروب
شدند ، بازخريد بخش دو اين كارگران نتيجه در كند واگذار
پول جاي به شهرداري باشند مايل اگر گفتيم آنها به ضمن در
آنها اختيار در وانترا ماشينهاي است حاضر بازخريد
حاضريم كرديم اعلام همچنين.باشند كار مشغول تا دهد قرار
آنها به تومان هزار ماهي 3 تومان هزار يكصد هر ازاي در
كه چراميشد تومان هزار حدود 45 ماهانه كه بپردازيم
بابت تومان هزار و 450 ميليون يك نفر هر ميانگين بطور
.است كرده دريافت پول بازخريدي
بودند نفر شدند 9186 بازخريد كه كارگراني تمامي گفت وي
اعلام را خود رضايت بازخريدي فرم در آنها تمام كه
.كردهاند
فرسي شركت با ارتباط در شهرداري مالي اداري ، سابق معاون
تاسيس به موظف شهرداري قانون ماده 55 بند 6 براساس:گفت
موءسسه يك هم فرسي شركت است ، فرهنگي موءسسات از حمايت و
آن رسيد سر كه كرد وام درخواست شهرداري از كه بود فرهنگي
داده وام بابت شهرداري.است بوده درصد سود 35 با يكساله
از يكي است ، گرفته چك فرسي از آن سود و شركت اين به شده
اين براي بارها كه است آن اتهام اين مورد در ما ايرادات
به گوش كسي و كردهايم مالي خبره كارشناسي تقاضاي پرونده
.نداد ما حرف
براي شركت اين ساز و ساخت و مصالح بازار شركت مورد در وي
ندارد شهرداري به ربطي بازارمصالح شركت:گفت فرسي شركت
از كه گرفتهاند نامه شركت اين عامل مدير از ينكه ا و
پول شده انجام كارهاي براي كه شود خواسته فرسي شركت
اين نداريم ، پول است داده جواب هم فرسي شركت و بپردازد
بوده سازي پرونده براي و گرفته صورت ارعاب با نامهها
به را آقايان اين هرروز بوديم زندان در ما كه زماني.است
انتظار ، ساعتها از پس و ميبردند قدوسي شهيد مجتمع
چه هر وحشت و رعب با همراه توهينآميز برخوردهاي
.ميگرفتند مديران از ميخواستند
نهايت در برويم هم زندان بالاخره ماها:افزود سپس قبه
آقاي نظر تجديد حكم ولي رفت خواهيم دنيا اين از همه
قوه سابقه در است واقع خلاف نكته حاوي 3 كه كرباسچي
تجديدنظر حكم در كه سندي چنين "قطعا و ماند خواهد قضائيه
مطلوب مملكت اين قضائيه قوه براي باشد داشته وجود اشتباه
نوشتهام و گفتهام همه به بنده كه است يكسال حدود.نيست
يا و مستقل حسابرس بايستي مالي پرونده بررسي براي كه
مسائل مالي امور در متخصص دادگستري رسمي كارشناس حداقل
آقاي نظر تجديد دادگاه ولي كند نظر اظهار و بررسي را
و نكرده چنين نيست متخصص مالي مسائل در "طبعا كه كرباسچي
.ميباشد ناصحيح موارد داراي كه نموده صادر حكمي لذا
دادگاه از وصال بازداشتگاه وضعيت به گذرا اشارهاي با وي
دوره طي در او بر كه آنچه از خلاصهاي كه كرد درخواست
لازم را آن دادگاه رئيس كه بگويد است گذشته بازداشت
.ندانست
مورد در وارده اتهامات مورد در قبه وكيل رياحي غلامعلي
در ابهامي اگر كه ميخواهيم دادگاه از:گفت فرسي شركت
كنند كارشناسي درخواست قبه آقاي هزينه با دارند قضيه اين
مالي معاونت عملكرد آيا -دهند 1 جواب سوءال سه به تا
پاره ورق يك چك آيا -خير 2 يا بود ، درست اداري
با اينكه سوم و خدمات و كالا شركت نظر زير مال يا است
باعث اداري مالي معاونت عملكرد آيا ماده 76 به توجه
آن؟ افزايش يا و است شده شهرداري مال تضييع
خصوصي موءسسه يك به شده داده سكههاي مورد در دادگاه رئيس
غير خيريه موءسسه يك موءسسه اين:گفت پاسخ در قبه و پرسيد
و ندارد كسي براي نفعي آن اساسنامه طبق بودكه انتفاعي
و دولتي موءسسات به ميتواند شهرداري گفتم كه همانطور
.كند كمك خصوصي
اختيار اين از اداري مالي معاون و 17 ماده 16 براساس
نكردم استفاده اختيار اين از من اما است ، بوده برخوردار
مطرح هم كرباسچي آقاي دادگاه در كه صفحهاي نامه 9 طبق و
اينجانب اختيارات از امر اين كه كردند قبول ايشان شد
بازجو اما گفتم را اين هم بازداشت دوره دراست بوده
گفت من به قاضي كه خواست كتبي مدرك من از و نكرد قبول
دارد قبول ايشان آيا كه بنويسم كرباسچي آقاي به نامهاي
آقاي بدست هيچگاه اما نوشتم را نامه اين بنده نه يا
.نرسيد كرباسچي
كفايت شفاهي مجوز كارها اين براي عمل در آيا:پرسيد قاضي
باشد؟ كتبي دستور بايد يا ميكند
مالي معاون از را سئوال اين خواهشمندم:گفت پاسخ در قبه
دستور چيز هر براي باشد قرار اگر.بپرسيد دادگستري اداري
چهارشنبه به چهارشنبه هر نميشود انجام امور گرفت كتبي
من و ميفرستاد و ميكرد آماده را اسناد ليست مالي اداره
به مربوط موارد برخي البته.ميدادم را دستورات آنها روي
.دارد جداگانهاي مقوله كه است مديران حساب
نداشت؟ كتاب و حساب مديران حساب آيا:پرسيد قاضي
آن بر علاوه است ثبت معين دفتر درشش موارد تمام:گفت قبه
.است موجود چكها كپي و گرفتهاند پول كه افرادي رسيدهاي
به اگر كرديد دفاع اتهامات مورد ده از شما:گفت قاضي
.بفرمائيد داريد حرفي دفاع آخرين عنوان
اتهاماتي عمده:گفت دفاع آخرين عنوان به قبه وكيل رياحي
هم كرباسچي آقاي پرونده در است مطرح دادگاه اين كهدر
بر مبني نظر تجديد دادگاه حكم به توجه با كه بود مطرح
ارز ، نگهداري و خريد سكه ، مورد در اختلاس اتهامات برائت
شمار از خود به خود دولتي معاملات در تباني و مشاركت
.ميشود خارج اتهامات
گذشته محاكم در اختلاس اتهام مورد در اينكه بر علاوه
مرتكبين مجازات تشديد قانون ماده 5 صريح نص برخلاف
قانون اركان آنكه بدون كلاهبرداري و اختلاس ارتشاء
قانون ماده 75 كه شبههاي علت به باشد شده جمع اختلاس
شد ، پيموده خطا راه متاسفانه بود كرده ايجاد سابق تعزيرات
قانون ماده 75 در سهلانگاري بدليل متاسفانه كه چرا
قانونگزار.تصاحب يا برداشت شده نوشته سال 1362 تعزيرات
را واحدهاي ماده سال 1367 در ماده اين نقص به عنايت با
به را مرتكب توسط تصاحب و برداشت آن در كه ميكند تصويب
بنابراين و ميكند تصويب اختلاس تحقق اصلي شرط عنوان
موجود ركن سه هر كه ميكند پيدا تحقق زماني اختلاس قانون
خود نفع به تصاحب و برداشتن سپردن ، يعني واحده ماده در
وجه هيچ به حاضر پرونده در كه باشد يافته تحقق ديگري يا
نگرديده ابراز دليلي شده داده نسبت عناوين از هيچكدام
.است
مديران مال سكهها شد ذكر كه همانطور هم سكهها مورد در
.است نداشته بيتالمال به ربطي و بوده
اين:گفت دولتي معاملات در تباني و مشاركت مورد در وي
مورد اين در كه چاپگستر چاپخانه به است منحصر مسئله
.نيست تكرار به احتياجي و شده صادر مقتضي حكم قبلا
داراي كارشناسي كار هيچگونه هم فرسي شركت مورد در
چكهاي و است نگرفته صورت پرونده اين در علمي استاندارد
فرسي شركت بعلاوه است رسيده ثبت به جا در 3 معامله اين
از و.دارد تعلق شهرداري به مايملك كل با حاضر حال در
هزار متري 30 شده خريداري تبريز در زميني پرداختي وجوه
اين آيا دارد ارزش تومان هزار حاضر 150 حال در كه تومان
.مرتبه اعلا به آن افزايش يا است بيتالمال تضييع
هست من موكل اتهامات از مورد اين اگر دارم درخواست
را مسئله اين كارشناسي هيات اولويت با مالي خبره كارشناس
بسته فرسي شركت پرونده هميشه براي بار يك كندتا بررسي
گفت و اعلام را رسيدگي كفايت دادگاه پايانرياست در.شود
.مينمايد راي انشاء قانوني زمان در
|