ميشويد؟ روبهرو انتقاد با چگونه
زنان زندگي بر آسيا شرق جنوب مالي بحران
است داشته مخربتري تاثير
پاريس در "عمر طول انقلاب" بررسي
ميشويد؟ روبهرو انتقاد با چگونه
ياد اگر ولي نميآيد ، خوشش انتقاد شنيدن از كس هيچ *
منبع شويم ، روبهرو سازنده بهطرز انتقاد با كه بگيريم
ميگيرد قرار ما اختيار در شخصي رشد براي مهمي
ميدهيد؟ نشان واكنشي چه انتقاد ، برابر در "معمولا شما
ميشويد؟ ناراحت ديگران انتقاد از آيا
برآييد؟ خود از دفاع مقام در بايد ميكنيد فكر آيا
كم همه اين با ;نميآيد خوششان انتقاد از مردم بيشتر
روبهرو انتقاد با متانت و آرامش با كه آدمهايي نيستند
واقعيت با ديگران ، انتقاد آينه در ميكنند سعي و ميشوند
از تعبيري به و شوند روبهرو خلاق شكل به خود وجودي
.بياموزند چيزي انتقاد ،
نشان واكنش بهشدت ديگران ، انتقاد برابر در شما وقتي
حساسي نقطه روي كه ميكنيد مطمئن را او درواقع ميدهيد ،
.است گذاشته انگشت
باشيم؟ آسيبپذير اينقدر بايد چرا بهراستي اما
اگر بگيرد ، قرار انتقاد مورد ندارد دوست كس هيچ اينكه با
روبهرو مثبتي و سالم بهنحو انتقاد با كه بگيريم ياد
و سودمند بيابيم ، آزاردهنده را آن آنكه بهجاي شويم ،
.ديد خواهيم ثمربخش
بهطرز انتقاد ، با است بهتر كه باشيد شنيده بارها شايد
شنيدهايد بهندرت "احتمالا اما كنيم ، برخورد شايستهاي
.بكنيد را كار اين بايد چرا كه
رفتاري انتقاد ، مقابل در ميكنند سعي "معمولا مردم
در حال ، همان در كه ميداند خدا اما ;باشند داشته شايسته
.ميگذرد چه وجودشان عمق
:ميگويد (بانك كارمند) احمديان پروين
بگيرم را خودم جلو ميكنم سعي "معمولا انتقاد برابر در"
تا راستش ولي معقولم ، و منطقي چقدر كه كنم وانمود و
براي را سنگيني بهاي ميكنم احساس و ميشوم ناراحت مدتها
بخواهم اگر درواقع.كردهام پرداخت روشنفكرانه ژست اين
پرتاب طرفش به هست ، دستم دم هرچه بايد كنم ، عمل صادقانه
"!كنم
عقيده همين مينشينيم ، كه آدمها از بسياري حرفهاي پاي
چون ميگيرم ، را خودم خشم جلو ميگويند ، آنهادارند را
قضيه منطق "واقعا اما.باشد منطقي بايد معقول انسان يك
باشيم؟ منطقي بايد چرا و كجاست در
:ميگويد (روانپزشك) شاملو فرهاد دكتر
.است زيانبار عاطفي ، نظر از انتقاد ، با برخورد شيوه اين"
خشم جلو فقط كه نيست اين انتقاد منطقي پذيرش راه درواقع ،
سنجيده و فهميده چقدر كه كنيم وانمود و بگيريم را خود
از چگونه بگيريم ياد كه است اين انتقادپذيري بلكه هستيم ،
خود رشد به كمك براي كاتاليزور يك بهعنوان انتقاد
آينه در "واقعا بايد ديگر ، بهعبارت.كنيم استفاده
و كنيم گوش انتقادكننده واقعي پيام به و بنگريم انتقاد
جايگزين و خودمان نامطلوب رفتار شناخت براي فرصتي را آن
حس آنكه بهجاي اينترتيب ، به.بدانيم صحيح رفتار كردن
كنند ، تحميل ما به را خود خواسته دارند قصد ديگران كنيم
ميتواند حد چه تا آنها انتقاد كه بينديشيم نكته اين به
ميتواند اندازه چه تا انتقادكننده و شود تمام ما سود به
".كند خدمت ما به خود ، انتقاد با
گنجينهاي و منبع بهعنوان را انتقاد بايد اساس ، براين
ارزيابي عيني شكل به را آن و بدانيم جديد اطلاعات از
(انتقاد اثر در شده ايجاد) عاطفي انرژي درواقع ، و كنيم
بكوشيم هم بعد و كنيم هدايت ثمربخش و سازنده مسيري در را
.برداريم را لازم قدمهاي رفتارمان ، اصلاح براي
آن و بدهيم بهدست انتقاد از جديدي تعريف بايد درحقيقت ،
.بگيريم بهكار خود استراتژي مسير در را
ايراد و خردهگيري بهمعناي را انتقاد مردم از بسياري
در هرازگاهي نيست ، بهتر آيا صورت اين در ;ميكنند تلقي
كنيم؟ تجديدنظر خود ، شخصي واژگان فرهنگ
چيست؟ انتقاد از شما تلقي
:ميگويد (ادبيات دبير) ميرعلياكبري گيتيآرا
سعي و ميدانم خشمآهنگ راهنمايي نوعي را انتقاد من ، "
".دريابم را انتقادگر پيام آن ، تلطيف و تعديل با ميكنم ،
:(خانهدار) قزلباش مهري
ممكن چون ;شده انتقاد من از چرا كه بفهمم ميكنم سعي من"
درهرحال ، .ميبيند ديگري طور را موضوع مقابل ، طرف است
.ببريم پي مطلب كنه به قضاوتي ، هر از قبل و كنيم گوش بايد
"
(كارمند) ذاكري سعيد
ژست از چون.نميروم زيربارش يكي من باشد ، هرچه انتقاد"
كي ميگويم ، خودم پيش مدت تمام و ميآيد بدم عالمانه
".ميشود تمام حرفش
(برق رشته دانشجوي) علو رحيم
فكر درست نفر دو ما از يكي كه نيست اين انتقاد معناي"
اين آن معناي بلكه ;ميكند فكر اشتباه ديگري و ميكنيم
".برسيم مصالحه و تفاهم بهنوعي آن ازطريق بايد كه است
(دانشآموز) پويان روزبه
من درباره چيزها خيلي چون ميكنم ، گوش دقت با انتقاد به"
و ميكند فكر چطور او اينكه ازجمله.ميگويد من به او و
و ميكنم فكر چطور من درعينحال و دارد من از انتظاري چه
دربروم ، كوره از اينكه بهجاي درهرحالميكنم رفتار چطور
"!همين.بفهمم را او حرف ميكنم ، سعي
در ميتواند انتقاد از ما تعريف و برداشت ترتيب ، اين به
بايد اول قدم در بنابراين ;كند كمك ما به مساله روشنگري
:بكوشيم
.دهيم تغيير را خود نگرش شيوه (1
"كردهام اشتباه من يعني انتقاد ، " كه كنيم فكر اگر چون
.نميپذيريم را آن هرگز
كنيد عوض را خود تفكر شيوه (2
من از هميشه شخص ، اين":بگوييد آنكه بهجاي مثال ، براي
انتقاد من از گاهي شخص اين:بگوييد ،"ميكند انتقاد
:بگوييد آنكه بهجاي و ميكند
"كردهام بدي كار من"
:بگوييد
"است بوده بد كردهام ، كه كارهايي از بعضي "احتمالا"
به ميتوانيد خود ، شناخت و نگرش تغيير با ترتيب ، اين به
.دستيابيد منطقيتري ارزيابي
براي.كنيد تفسير و تعبير سنجيدهاي شكل به را انتقاد (3
.دارد وجود مختلفي راههاي انتقاد ، يك اعتبار سنجش
:بپرسيد خود از
آگاهي اين يا دارد؟ اهميت اندازه چه تا انتقاد اين *
است؟ مهم برايم چقدر
پزشك يك كنيد فرض است؟ معتبر حد چه تا انتقادكننده *
پليس يا و ميكند انتقاد ما غذايي ناپرهيزي از متخصص
.ميكند انتقاد ما روشرانندگي از رانندگي ، و راهنمايي
.بگيريد درنظر را عاطفي شرايط *
نفر يك است ممكن گاهي ميگيرد؟ صورت شرايطي چه در انتقاد
شرايط در خودش كه كند انتقاد شما از دليل اين به فقط
عاطفي تنشهاي از يا و نيست رواني و جسمي ازنظر مطلوبي
و وضعيت درك با ميتوان شرايطي چنين درميبرد رنج
.رسيد سنجيدهاي و مطلوب واكنش به انتقادكننده ، شرايط
.ميشود تكرار حد چه تا انتقاد يك كه كنيد توجه *
جا ميشود ، انتقاد موردي در شما از بارها اگر مثال براي
و موقعيت درك با و است چنين چرا بپرسيد خود از كه دارد
اگر نمونه ، براي برآييد آن اصلاح درصدد خود ، رفتار علت
بايد ميكند ، انتقاد شما ورود تاخير از مدام اداره ، رئيس
.دريابيد را آن واقعي انگيزه و پيام كنيد ، سعي
.منفي و مثبت جنبههاي سنجش *
انتقاد پذيرش براي كه برسيد نتيجه اين به است ممكن گاهي
شرايط ، اين در.بپردازيد را سنگيني بهاي بايد ديگران ،
خود ، رفتار تغيير بهجاي كه بدهيد ترجيح دارد احتمال
مورد مدام كه كارمندي مثال براي.كنيد عوض را شرايط
نتيجه اين به است ممكن ميگيرد ، قرار اداره رئيس انتقاد
عوض را كارش بايد و است نشده ساخته كار آن براي كه برسد
.كند
و انتقاد به واكنش در را ما ميتوانند يادشده پيشنهادهاي
.دهند ياري آن درقبال تصميمگيري
ولي نميآيد ، خوشش انتقاد شنيدن از كس هيچ حال ، هر در
شويم ، روبهرو سازنده بهطرز انتقاد با كه بگيريم ياد اگر
.ميگيرد قرار ما اختيار در شخصي رشد براي مهمي منبع
يعني داريم ، رابطه ديگران با وقتي تا كه است آن واقعيت
و شد خواهيم روبهرو انتقاد با هستيم ، زنده كه زماني تا
حكم ما همه منافع بنابراين ، .داشت خواهيم نياز آن به
.كنيم استفاده احسن بهنحو آن از بگيريم ياد كه ميكند
ميرزاده ميرمحمود
زنان زندگي بر آسيا شرق جنوب مالي بحران
است داشته
مخربتري تاثير
جنوب مالي بحران كرد اعلام ملل سازمان -اجتماعي گروه
به جهان از بخش اين در زنان و دختران زندگي بر آسيا شرق
اشتغال و پرورش و آموزش باروري ، بهداشت حوزههاي در ويژه
.است گذاشته مردان به نسبت بزرگتري منفي تاثير
سازمان جمعيت صندوق اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
اين منفي تاثير:كرد اعلام زمينه اين در گزارشي در ملل
.است بوده مردان از بيش زنان اقتصادي اوضاع بر بحران
و مالزي تايلند ، اندونزي ، در تحقيقي نتيجه كه گزارش اين
بر مردم از زيادي شمار شدن بيكار ميگويد است فيليپين
ميكنند زندگي آن زير يا فقر خط به نزديك كه كساني تعداد
.است كرده ايجاد تازه فقراي از طبقهاي و افزوده شدت به
جنوب در مالي بحران بروز دنبال به:ميافزايد گزارش اين
درماني خدمات بودجه از كشورها اين دولتهاي آسيا ، شرق
به.است رسانده آسيب زنان به بيشتر موضوع واين كاستند
دوش به را خانواده زندگي اداره تنهايي به كه زناني ويژه
از بيش است عهدهشان به سنگين مالي تعهدات يا دارند
.ديدهاند آسيب مالي بحران از ديگران
خدمات به دستيابي امكان مالي بحران گزارش اين براساس
و داده كاهش جوانان و بزرگسالان براي را بهداشتباروري
افزايش روبه نيز افراد اين بين بيكاري ميزان كه آنجا از
سقط غيرمطمئن روشهاي به جوان زنان از بيشتري تعداد است ،
متوسل ناخواسته بارداريهاي به دادن پايان براي جنين
.ميشوند
پاريس در "عمر طول انقلاب" بررسي
ميانگين گذشته ، سالهاي در -همشهري خارجي رسانههاي واحد
در كنفرانسي.است رفته بالا چشمگيري بهطور انسان سن
.كرد بررسي را "عمر طول انقلاب" پيامدهاي پاريس
در گردهمايي يك بهتازگي سيانان ، تلويزيون گزارش به
شركت آن در جهان سراسر از دانشمنداني كه شد برگزار پاريس
جوامع در اجتماعي فرودهاي و فراز پيرامون بحث به و كردند
طول انقلاب" آنچه مورد در آنان.پرداختند توسعهيافته
ما":گفت آنان از يكي.داشتند اتفاقنظر خواندند ، "عمر
در جمعيتي تغيير غيرمترقبهترين و عميقترين ميانه در
".هستيم بشر تاريخ
دربرگيرنده نهتنها "زندگي كيفيت و عمر طول" كنفرانس
شمار.بود خيرهكننده آمار كه روشنكننده سخنرانيهاي
شگفتآور ميكنند ، زندگي يكصدسال بالاي اكنون كه افرادي
حال در صدسال بالاي افراد شمار دانشمندان ، گفته به.است
افراد اينقبيل شمار ميكنند خاطرنشان آنان.است انفجار
تعداد اكنون بهاينترتيب.ميشود دوبرابر سال هر 10
.است پيش صدسال هزاربرابر افراد اينگونه
ژاپن و امريكا اروپا ، در عمر طول ميانگين سال 1900 ، در
اين بر سال قرن 25 يك از كمتر در.بود سال از 50 كمتر
اين در شركتكننده دانشمنداناست شده افزوده ميزان
طول انقلاب راز كه داشتند اتفاقنظر امر براين گردهمايي
.عمر طول ازدياد "صرفا نه است عمر طول ازدياد چگونگي عمر ،
كه قلبي بيماري و كندذهني نسيان ، همچون بيماريهايي
با "تدريجا اكنون است ، همراه سالخوردگي با "معمولا
همچون پيوندهايي وانگهي ، .ميشوند درمان جديد داروهاي
.است امكانپذير زانو غضروف پيوند
مربوط هزينههاي افزايش با جمعيت سن ميانگين رفتن بالا
مختصر تعديل معتقدند اقتصاددانان حال ، اين با.است همراه
را آنان آينده ميتواند شاغلان رفاهي پرداختهاي برخي
.كند تامين
|