زمان از جلوتر متفكري ;صدرالمتالهين
(24)بحران از عبور

زمان از جلوتر متفكري ;صدرالمتالهين
لعن و طعن مورد ميگويد خود چنانكه حياتش زمان در صدرا *
و گرفت قرار نظر كوته و ماب مقدس و قشري عدهاي تكفير و
ادراك را او زبان كه كساني و متحجرين ترس از مدتها
.زيست پنهان و متواري ناشناس بطور نميكردند
به ملقب شيرازي يحيي بن ابراهيم محمدبن :اشاره
فلاسفه بزرگان از ملاصدرا به معروف و صدرالمتالهين
و الهي حكمت در جهان دانشمندان بزرگترين از و اسلامي
يا 980/1572 سال 979/1571 در كهاست اسلامي حكماي سرآمد
پربركتش عمر طول در و گشود ، جهان به ديده شيراز شهر در
كرد طي پياده پاي با را آنها اغلب كه نموده حج -سفر هفت
دار بصره در سالگي سن 58 در و گشت بيمار سفر هفتمين در و
كه او.شد سپرده خاك به همانجا در و گفت وداع را فاني
و امرا از يكي) قوامي يحيي بن ابراهيم پدرش فرزند تنها
پدر نظر زير را علوم مقدمات.بود (صفوي عصر دولت بزرگان
مدتي و گذراند ابرقويي عبدالرزاق و ملااحمد نزد شيراز در
كسب و تحصيل ادامه براي سالگي سن 17 در پدر مرگ از پس
آن در كه اصفهان شهر به عصر متداول فنون و معارف و علوم
بود صفوي مقتدر دولت مركز نيز و معرفت و علم كانون دوران
آنجا در و گذارد خواجه دارالعلوم به قدم و گرديد رهسپار
و ميرفندرسكي چون بنامي حكماي و فلاسفه چهرههاي با
.گرديد آشنا شيخبهايي
تلمذ استرآبادي ميرفندرسكي ميرابوالقاسم نزد ابتدا صدرا
و شيخبهايي نزد به مدتي از پس را او نيز وي و نمود
نزد مدتها صدرانمود معرفي ميرداماد زمان بزرگ فيلسوف
منطق ، فقه ، عرفان ، حكمت ، چون علومي فراگيري به بزرگان اين
خود اينكه تا پرداخت نجوم و رياضيات تفسير ، معرفتالنفس ،
.گرديد نظر و راي صاحب علوم آن در
شيخ نزد را قرآن تفسير و معرفتالنفس و فقه ملاصدرا ،
و ملل علوم و ميرداماد ، خدمت را عرفان و حكمت و بهايي
و حوزه به توجه با.گرفت فرا ميرفندرسكي نزد در را نحل
تاريخ بر عميقي اثر منشاء ملاصدرا فراخ ، علمي گستره
در ويژه به كه آثار اين زير مقاله در است خويش آينده
مقايسه يك استدر ملاصدرا زمان از جلوتر حركت برگيرنده
درآمده تحرير رشته به غرب علم فلسفه و فلسفه با تطبيقي
.است
مقالات گروه
را صدرا درسي حوزه خود كه انگليسي جهانگرد هربرت توماس
رياضي ، چون علومي آنجا در":ميگويد كرده مشاهده نزديك از
حساب شيمي ، جانورشناسي ، گياهشناسي ، زمينشناسي ، نجوم ،
(1)."ميگرديد تدريس فلسفه و كلام و فقه هندسه ، و
(دوران آن) اروپا دانشگاههاي از برخي در كه بود زماني اين
تجاوز ديني علوم فراگيري دانشجوياناز تحصيلات برنامه
در صدرا كه علومي اروپائيان موقع همان در و نميكرد
ميكرد تدريس شاگردانش براي شيراز ورديخان الله مدرسه
كه بود چنان صدرا درسي حوزه !ميدانستند بشر گمراهي موجب
در و گرفت را همهجا شهرتش صيت نخستين روزهاي همان در
اكناف و اطراف از علم طالبان از كثيري گروه زماني اندك
و ميآوردند روي (خان وردي الله) او مدرسه بسوي عالم
عموم و عوام خواص ، بر علاوه صدرا درسي حوزه از كه هرچند
ليكن ميبردند ، بهرهها و كرده استفاده نيز مردم طبقات
كه بود نموده معين دانشجو پذيرش براي را شرط چهار او
:از بودند عبارت آنها
جمع فكر به زندگي گذران حد از بيش نبايد دانشجو طلبه -1
.باشد مال
.نباشد مقام و پست آوردن بدست صدد در بايد دانشجو طلبه -2
.كند بدور سر از را معصيت انديشه بايد دانشجو طلبه -3
تقليد كسي از و داشته فكري استقلال بايد دانشجو طلبه -4
.ننمايد
به كه دانشجويي بود معتقد دوم و اول شرط مورد در ملاصدرا
نمايد علم تحصيل بتواند است محال برود مقام و پول دنبال
مال جمله از نمايد تحصيل شرايطي چنين با كسي اگر و
جزو و علم به متظاهر و ميكند جلوه عالم كه است داراني
.است رياكاران
را آدمي روح گناه كه دارد عقيده او سوم ، شرط مورد در
و كند عادت گناه به آدمي كه هنگامي و ميكند فساد آماده
خاموشي به او قلب در ايمان نور ننمايد شرم آن انجام از
در بازهم بپروراند سر در را گناه فكر اگر حتي ميگرايد
.ميشود ايجاد نقص آدمي روح
تقليد از دست شدن عالم براي بايد دانشجو طلبه ميگفت او
را استعداد و ادراك تقليد داشت عقيده كه زيرا بردارد ،
خود فكر مذهب ، شيعه كه ميشود اين از مانع و ميكند ضعيف
(2).اندازد كار به خويش مذهبي حقايق ادراك براي را
عصر عالمان و ملاصدرا
و لعن و طعن مورد ميگويد خود چنانكه حياتش زمان در صدرا
و گرفت قرار نظر كوته و ماب مقدس و قشري عدهاي تكفير
ادراك را او زبان كه كساني و متحجرين ترس از مدتها
.زيست پنهان و متواري ناشناس بطور نميكردند
و ديد ، بخواب را ميرداماد خود استاد شبي صدرا كه است نقل
:پرسيد او از
و آسوده آنان سرزنش و مردم تكفير شر از شما چرا استاد ،
هستم و بوده شما آراء و عقائد پيرو آنكه با ماندي مصون
.گشتهام تكفير گرفتار چنين اين
به را فلسفي مسائل من صدرالدين اي":گفت ميرداماد
براي فهمش كه ميداشتم بيان خورده گره و پيچيده گونهاي
اما ميشدند آگاه آن از خواص تنها و بود مشكل الناس عوام
ساده زبان به و بيپيرايه را سرحق و دقائق و حقايق تو
و مطالب نميتوانند عوام چون و ميكني بيان آنان براي
لذا ميگويي كفر تو كه ميبرند كنندگمان ادراك ترا سخنان
".برميآيند تو آزار و اذيت پي از
تكفير و نفرين و لعن مورد خود كه احسايي احمد شيخ حتي
متمايل صدرا افكار برخي به اينكه با بود گرفته قرار مردم
را او اقوال و كرد تكفير را صدرا نيز او ليكن و بود
(3).ميگفت بد او از و ميشمرد زشت و مطرود
را او عالي و نغز افكار نميتوانست صدرا عصر جامعه آري
مردم افكار.مينمودند تكفير را وي سبب همين به كند فهم
به را متحجران و جاهلان فقط كه بود گونهاي به وي زمان
قائل منزلتي و ارج آنان براي و ميپذيرفتند خود جمع
.مينمودند طرد خود ميان از صدرا چون را ديگران و بودند
بحر در او كه هركس":ميگويد باره اين در خود ما فيلسوف
دورتر منقول و معقول ضياء از و غوطهورتر حماقت و جهالت
نزد در و نزديكتر مردم اقبال قله و قبول اوج به همو است
(4)"...است داناتر و دانشمندتر زمانه بزرگان
ناراحتي و عزلت كنارهگيري ، اين از اسفار مقدمه در صدرا
تاليف و مطالعه و تدريس":است گفته سخن چنين خود زمان از
خيالي و بيتشويش و آرام فكر به احتياج كه است اموري
فراغت به نيز و دارد ملال و اختلال موجبات از دور و راحت
كه زمانه اهل از كسي براي امور اين و است نيازمند بالا
ميكند مشاهده خود به نسبت بيانصافيها و ميبيند چيزها
پست عدهاي اينكه ديدن.نيست آماده ميشنود ، زورگوئيها و
و برند بسر پستي در بزرگان و باشند ارجمند مقامهاي در
و علما صورت به جهان تظاهر و افاضل بر ارازل ترجيح
مشاهده بالاخره و خبير و مطلع مردم جاي به كردن خودنمايي
تحرير و مطالعه از انصراف اصلي موجبات مفاسد ، و قبايح
(5)"...است
انديشمندان نگاه در او فلسفه و صدرا مقام
را صدرا ايران معاصر فلاسفه و دانشمندان از برخي
و ميدانند حال و گذشته در غرب و شرق فيلسوف بزرگترين
جهان دانشمند بزرگترين الهي حكمت در را او نيز اروپائيان
(6).ميآورند شمار به
اگر":ميگفت اصفهاني محمدحسين علامه اصولي حكيم
بار بفهمد را ملاصدرا اسفار اسرار كه هست كسي ميدانستم
در گرچه ميرفتم او نزد شاگردي منظور به و ميبستم سفر
".باشد دور بسيار كشورهاي
عاليمقام دانشمند اين":مينويسد نعمه عبدالله علامه
بزرگترين و هجري يازدهم قرن در اسلام فيلسوف بزرگترين
را اشراق فلسفه راههاي و طرق كه است مسلك اشراقي حكيم
حمله شدت به رواقيان و مشائيان فلسفه به و ساخت روشن
(7)".كرد
نوع از صدرا فلسفه:مينويسد مطهري استاد شهيد متفكر
عباراتش است ، ساده بسيار ظاهر به است ، "ممتنع سهل"
سالها مستعد بسيار فرد يك اما است ، منشيانه و اديبانه
را آن كه بفهمد يعني برسد اول مرحله به تا كند كار بايد
افراد بسي.شود وارد ديگري ديد با ديگر بار تا نميفهمد ،
به كه حالي در بودهاند صدرا فلسفه تدريس عهدهدار سالها
كار تحليل و توصيف اينرو از نكردهاند ، نفوذ آن عمق
(8).نيست خواندهاي فلسفه هر كار صدرا
تنها فيلسوف اين":مينويسد مشكوتالدين عبدالحسين دكتر و
نوع از صدرا فكر.است بشريت نابغه بلك نيست ايراني نابغه
كاست و كم بدون فلسفهاش فروع و اصول و است مغرب افكار
ميتوان و دارد برابري اروپايي مشهور فلاسفه افكار با
آمده وجود به غربي كشورهاي از يكي در شخصي چنين اگر گفت
(9)".بود رفته جلو به پيشتر مدتي علم "مسلما بود
عميق تبحر":ميگويد آشتياني سيدجلالالدين محقق دانشمند
كم احاطه و فلسفي مختلف مكاتب از ملاصدرا وسيع آگاهي و
كه داد را آن مجال او به دارد ، حكمي مباحث بر كه نظيري
حال عين در و نمايد التقاطي و مزجي گوناگون ، مشارب ميان
(10)"...آرد پديد خاص مكتب
كه نيست شك":ميگويد چنين صدرا درباره نصر سيدحسين دكتر
گرد اخير نيم و قرن سه در ايران عقلي و فكري حيات تمامي
برجستهترين از يكي بيشك او.ميگردد ملاصدرا نام
علوم كه دورهاي در.است اسلامي تشيع فكري حيات چهرههاي
هماهنگ با و تمام توفيق با او بود ، افتاده فتور به عقلي
و مشائي حكماي و بود يونان ميراث كه فلسفهاي كردن
با بودند ، داده بدست آن از تازه تعبير او از قبل اشراقي
را علوم اين باطنياش و ظاهري جنبههاي در اسلام تعاليم
وجود وحدت برپايه خود نظريه نهادن بنا با او كرد ، احياء
ولي - فساد و كون ناقصي جهان اين در جوهريه حركت و
دوشارون تيلار روش بر "تكاملي و تحول" مستلزم بيآنكه
وسيعي تركيب مجموعه - است يافته رواج روزها اين كه باشد
و ايران عقلي حيات بر گذشته قرن چند در كه آورد فراهم را
(11)".است داشته غلبه اسلامي هند از عمدهاي قسمت
دارد ادامه
(24)
مرداد شنبه 31
از و كردند تلفن رجائي آقاي شب.آمدم خانه به شب اول
باشد ، داشته تابستاني تعطيل هفته دو بناست مجلس اينكه
تعطيل داريم ، كه زيادي كار با ميگفتند و بودند ناراضي
امروز.كنم صحبت مجلس دوستان با شد قرار.نيست درست مجلس
.ترور و سوءقصد چند و داشتيم انقلاب ضد دستگيري تعدادي هم
...فتحا به كردن كمك مورد در بازرگان [مهدي] مهندس آقاي
خبرگزاريها امروز.كرد صحبت -است بازداشت كه -بنيصدر
وارد سالهاش هشت پسر با بنيصدر همسر كه دادند گزارش
شده خارج ايران از چگونه نيست معلوم هنوز ;شده پاريس
...است
شهريور يكشنبه 1
از كه بود مطرح تبريز نمايندگان اعتبارنامه مجلس ، در
[رحمان] آقاي از و شد تصويب موسوي [حسين مير] آقاي
...گرديد رد دادمان
آقاي جاي به مجلس رئيس نايب عنوان به يزدي ، محمد آقاي
بازرگاني وزير عسكراولادي آقاي.شدند انتخاب عسكراولادي
معاديخواه ، [عبدالمجيد]آقاي جاي به رحماني آقاي و است شده
نماينده فهيمي آقاي اعتبارنامه.آئيننامه كميسيون در
دستورخارج از.زنداناست در شد معلوم شد ، مطرح كهنوج
كه كرماني فهيم [مرتضي] آقاي اعتبارنامه و گرديد
عملكرد اعتراضش دليل.داشت اعتراض كرماني آقايحجتي
.است كرمان انقلاباسلامي دادگاه در آقايفهيم
و اسلامي نمايندگانانجمنهاي از گروهي با ظهر ،
.كردم صحبت آنها با و داشتم ملاقات مجلس در دانشآموزان
شركت اسلامي جمهوري حزب مركزي شوراي جلسه در بعدازظهر ،
ليبي به حزبي سفرهيات و كشور وزارت معاونان درباره ;كردم
.بود بحث...و
و داشتيم مشورتي جلسه وزير ، نخست باهنر آقاي با شب ، اول
آقاي همان شد قرار.كرديم مشورت دولت سخنگوي درباره
و استاندارها درباره و ;قيودي و حدود با باشد ، بهزادنبوي
سپس.داشتيم تصميم و مذاكره نيز راه وزير و وزرا معاونان
در كني ، مهدوي و باهنر رجائي ، آقايان با مشتركي جلسه
[الهي] سيف رضا و رضائي محسن آقايان.داشتيم خصوص همين
اسناد مركز گرفتن تحويل براي داشتند ، عجله و آمدند
مساعدي جواب باهنر آقاي.فعلي مدير كردن بيرون و اسلامي
در باهنر ، آقاي منزل در را شام.شدند ناراحت و نداد
سكونت براي كه اتاق چند از و خورديم وزيري نخست ساختمان
خاطر بهاست خوب كردم ، ديدن بودند ، گرفته نظر در من ،
را اين خيابانها در آمد ، و رفت كردن كم و امنيتي ملاحظات
...خوابيدم مجلس در را شب.دادهاند اختصاص
شهريور دوشنبه 2
خط برخورد از و آمدند سپاه شدگان تصفيه از نفر دو
گله -بنيصدر خط اصطلاح به -ابوشريف دوستان با اماميها ،
ميان انتخابات درباره كني ، مهدوي آقاي با.داشتند
.كنند تسريع كه كردم ، صحبت دورهاي
طرف از املشي رباني آقاي كشور ، كل دادستان خانه به امروز
بازداشت تروريستها از نفر سه كه بود شده حمله تروريستها
سه با بوده ، وسيع حمله.كردهاند فرار عدهاي و شده
ولي...و مسلسل و نارنجك با سيكلت ، موتور يك و اتومبيل
.نرسيده آسيبي كسي به
عمليات چند و شدند بازداشت امروز تروريستها ، از جمعي
و آمد غرب جبهه از پاسداري.آمدم خانه به شب.بوده ترور
عصر ديروز.داشت گله كاري كم و جبهه نواقص و كمبودها از
را گلهها همين و آمدند جبهه از طلاب از نفر دو هم
.بيتحرك و است راكد جبههها داشتند ،
شهريور سهشنبه 3
راجع و آمدند محلاتي [الله فضل] و رضائي محسن آقايان شب ،
اطلاعات و سپاه اطلاعات اساسنامه و سپاه فرمانده به
و عفت.آمدم خانه به نه ساعت.داشتند مشورت و بحث مركزي ،
مراسم براي عراقي ، مهدي شهيد منزل به بودند رفته فاطي
.آمدند وقت دير و شهادت سالگرد دومين
شهريور چهارشنبه 4
از بعد.ماندم خانه در وقت تمامبود رسمي تعطيل امروز ،
قرآن تفسير ظهر ، تا صبحانه صرف از پس.خوابيدم صبح نماز
.كردم مطالعه "جهاد" به راجع وسائل و نهجالبلاغه و
اين.كنم امضاء كه آوردند زميني نيروي طرف از گزارشي
شروع زودي به بناست كه حملهاي مسئوليت ميخواهد گزارش
مذاكراتي طرفه يك و ناقص طور به كند ، سلب نيرو از بشود ،
...كردم امضاء توضيح با ;است آورده شده ، تصميم به منجر كه
سپاه فرمانده درباره و كرد تلفن خميني ، آقا احمد حاج
وزير دوزدوزاني ، عباس آقاي شد قرار.كرد مشورت پاسداران
عامل مدير محمد اخوي.شود نصب اسلامي ارشاد سابق
كردن پخش و ضبط بهتر خصوص در كرد ، تلفن صداوسيما
.دادم تذكر جمعه نماز خطبههاي
شركت اسلامي جمهوري حزب مركزي شوراي جلسه در بود قرار
در كمتر امنيتي ، ملاحظات خاطر به.نكردم ولي كنم ،
افراد از يكي مصاحبه شب ، اول.ميكنيم حركت خيابانها
و جالب.ديدم است ، كرده توبه كه را خلق مجاهدين موءثر
.بود موءثر
ويدئوي از را فرمان ده ساعته سه دو فيلم اخبار ، از بعد
از لابد.دارد تفاوت قرآن با خيلي.كرديم تماشا پاسداران
.نيست جالب زياد شده ، تهيه تورات روي
شهريور پنجشنبه 5
كم پيشرفت.بود بازسازي لايحه در بحث و داشتيم علني جلسه
كميسيون جلسه بعدازظهر ، .شد تصويب ماده دو فقط است ،
.داشتيم آئيننامه
حزب نواقص و كمبودها از و آمدند حزب مسئولان از گروهي
دكتر شهادت از بعد.داشتند پيشنهادهايي و گفتند مطالبي
به و شده ضعيف حزب ، مديريت حزب ، مسئولان از جمعي و بهشتي
.برسيم حزب به درست نميتوانيم ماها امنيتي ، ملاحظات خاطر
سابق فرمانده باقري سرلشكر برادر كوهيار ، دكتر سپس
خيانت اتهام به كه باقري براي من از و آمد هوائي نيروي
كمك است ، زندان در طبس ، به آمريكا تجاوز جريان در
را تهران اطراف هوائيهاي ضد كه است متهم اوميخواست
جواب و است كرده جمع آمريكايي ، هواپيماهاي ورود براي
و ماندم كارم دفتر در را شب.ندارد خودش عمل براي درستي
چند و ترور چند امروز.دادم انجام را افتاده عقب كارهاي
.داشتيم دستگيري
شهريور جمعه 6
شوراي انتخاب براي مبارز روحانيت [جامعه] جلسه مجلس ، در
نفر و 21 داشت ادامه صبح ده ساعت تا و شد ، تشكيل موقت
...شديم انتخاب
آيد ، وجود به جبههها در تحركي زودي به است قرار
كه هواپيمايي امروز.باشيم داشته پيروزي انشاءالله
.برگشت ايران به بودند ، برده مصر به را آن ربايندگانش
اطلاع شوروي سفارت و راهند در هم ناوچهها كه رسيد خبر
و بفروشد اسلحه ;است نظامي همكاري آماده كه بود داده
رفته ، هم روي.كنند تاسيس برايمان اسلحهسازي كارخانه
باهنر خامنهاي ، آقايان با خصوصي ، جلسهاينيست بد وضع
پروفسور كه دادند اطلاع خامنهاي آقاي.داشتيم ورجائي
گفته بود ، آمده ايشان دست معالجه براي آلمان از كه سميعي
حركت و برنگردد اول حالت به است ممكن ايشان دست است ،
ديگر ماه سه دو هم ، ناقص عمل همين و نكند پيدا كامل
جلسه يك هفتهاي شد قرار.شديم متاثر.ميشود انجام
...باشيم داشته ايشان حضور با مشورتي ،
برنامه تلويزيون ساعت ، يك مدت و شد قطع تهران برق امشب ،
.آمدم خانه به نه ساعت.دارد وجود خرابكاري احتمال.نداشت
مدرسه در مقصودي آقاي دختر عروسي جلسه در فاطي و عفت
حاضري شام ، .آمدند ده ساعت و بودند كرده شركت رفاه
خاطره نوشتن مشغول من و شد شويي ظرف مشغول عفت خورديم ،
مطالعه قرآن فاطي ، .خواب براي ميروم و ;امروز و ديروز
داشتيم خدمتكار خانه در هميشه انقلاب ، از پيشميكند
;افتاده عفت دوش به خانه كارهاي و نداريم كه است مدتي ولي
.است زياد هم آمد و رفت
|