ديد زاويه بايد نمايشي متون نويسندگان
دهند تغيير را خود
فضا و فرم تقابل
ديد زاويه بايد نمايشي متون نويسندگان
دهند تغيير را خود
(عاشورائيان) مقدس تئاتردفاع يادواره ششمين از گزارشي
ما به خاطره تجديد اثر بر كه حالاتي همين ديد بايد..."
براي...است؟ درك قابل هم نوجوان يك براي ميدهد دست
معاني انتقال است نكرده تجربه و درك را دوران آن كه نسلي
.نيست كارگشا عاطفه و تبليغات بوسيله تنها مفاهيم و
ماجراي.است موءثر هم كنار در خرد و عاطفه تحليل ، و تبليغ
عقلانيت از اندازه همان به (ع) سيدالشهدا انقلاب
.عاطفي جهت از كه است برخوردار
تظاهر و انسانيت تبلور.نيست خاطره يك تنها مقدس دفاع
مساله آن شود مطرح انسانيت موضوع وقتي و خوبيهاست همه
ارزشهاي بلكه نيست موزهاي امري مقدس دفاع.ميشود جهاني
و زمان از فراتر كه ارزشهايي كند ، پيدا جريان بايد آن
"...مييابد تجلي مقدس دفاع در و است مكان
اين -اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مقام قائم -جامعي مسجد
سراسري تئاتر يادواره ششمين اختتاميه مراسم در را سخنان
.كرد ايراد مقدس دفاع
مجموعه در خرداد سوم تا ارديبهشت از 28 كه ششم يادواره
و 14 تهران از نمايش اجراي 26 با بود برپا شهر تئاتر
در كننده شركت گروههاي و داد پايان خود كار به شهرستان
!سپرد فراموشي به آينده سال تا را يادواره
دفاع ارزشهاي و آثار حفظ بنياد همت به كه يادواره اين
در و كرده آغاز را خود كار سال 73 از ميشود برگزار مقدس
ارائه آثار در كيفيت تغيير با همواره خود برگزاري طول
نزول هرساله كه گفت بايد متاسفانه و بوده روبهرو شده
اينكه ميخورد چشم به نخست وهله در كه مطلبي.است داشته
جشنواره اين در گذشته سالهاي در كه گروههايي از بسياري
ارائه نيز توجهي قابل و خوب نمايشهاي و داشتهاند شركت
ندرت به و شده خارج دور از زود خيلي متاسفانه كردهاند
مستمر صورت به جشنواره چند در كه يافت ميتوان را گروهي
قبول قابل سطحي در را آثارش كيفيت توانسته و داشته حضور
.كند حفظ
و پويا كه كنندهاي شركت گروههاي از ديگر عبارت به
حمايت است لازم كه آنطور ميپردازند امر اين به پرتحرك
در.ميكنند رها را كار مدتي از پس گروهها اين و نميشود
صحيح الگوبرداري و رقابت انگيزه بعد سالهاي در نتيجه
بين از تئاتر از توجه قابل و خاص شكل يك به رسيدن براي
متن جهت از نمايشها هرسال كه ميكنيم مشاهده ما و ميرود
كه راههايي از يكيميشوند روبهرو شديدي افت با اجرا و
عميق دركي يافتن براي گروهها بيشتر هرچه رشد به ميتواند
نمايشهاي اجراي بيانجامد ، توجه قابل و زيبا فرمي و
.است كشور معتبر سالنهاي در سال طول در برگزيده
زمان مدت در آنها ضعيفترين بتوان شايد را امسال يادواره
و مسايل به كه امسال كارهاي بيشتر.دانست برگزارياش
جامعه در پديده اين بازتابهاي و جنگ از بعد مشكلات
نمايشهاي نامناسب پرداختي با متاسفانه بودند پرداخته
مضامين از بعضي اينكه وجود با يعني.بود گرفته شكل آنها
مسير در وقتي اما بود تعمق قابل و زيبا بسيار شده انتخاب
شكل به و ميشد افت دچار شدت به ميگرفت قرار اتفاقات
بيتاثير و منفعل نتيجه در و گرفته شكل شعارگونه تصنعي ،
.مييافت پايان
اجراها در سزايي به تاثير متنها در فراگير ضعف اين
نتوانند وجه هيچ به كارگردانها تا ميشد باعث و ميگذاشت
مساله اين كه كنند لحاظ اثر در را خود تواناييهاي تمامي
ديگر بهميشد صحنه ديگر عناصر و عوامل تمامي ضعف موجب
پتانسيل از گذشته سالهاي در كه بازيگري و كارگرداني سخن
چندين ميتوانستيم ما و بود برخوردار بالايي بسيار
نمايش دو يكي بجز امسال بيابيم ، نمايشها در توانا بازيگر
.نميشد ديده تئاتر اساسي عنصر دو اين توجهياز قابل حضور
:ميگويد "اسماعيل اسماعيل ، " نمايش كارگردان رونده حسن
بقيه از را آن نميتوانيم و است اجتماعي پديده يك جنگ"
كه نكته اين به توجه با البته كنيم ، جدا جامعه پديدههاي
تحميل ملتي به جنگ زماني و است جنگ عامل خود ملت يك گاهي
بيشتر موضوع نيز يادواره اين چهارم دوره ازميشود
سياسي ، فرهنگي ، اثرات و جنگ از بعد اتفاقات به نمايشها
بطن از نمايشي كمتر و بودند پرداخته اجتماعي و اقتصادي
نتوانستم را كارها همه امسال من.ميافتاد اتفاق نمايش
وضعيت به تازهاي نگرش ميكنم فكر اما ببينم كامل بهطور
.بگيرد صورت بايد برگزاركنندگان طرف از مقدس دفاع تئاتر
وويلچر تفنگ و تير و چرخاندن پرچم زمان من عقيده به زيرا
به تفكري نميتوانيم عناصر اين زور به ما و است گذشته
و است باشعور ما تماشاگر زيرا.كنيم القا تماشاگر ذهن
برقرار ارتباط عدم يا ارتباط درباره خود تشخيص باقوه
به يادواره اين برگزاري.ميگيرد تصميم كارها با كردن
مسايل طرح سوي به بايد ما اما است تقدير قابل خود خودي
ديگر سال براي 10 بتوانيم كه برويم پيش قالبهايي در جنگ
".باشيم داشته گفتن براي حرفي مقوله اين از هم
باره اين در -"مويهها شب" نمايش كارگردان -غفاري عباس
كارگردان عنوان به يادواره اين دوره در 3 من":ميگويد
گذشته سالهاي به نسبت امسال جشنواره داشتهام حضور
متنها به آثار اين ضعف ميكنم فكر من و است بوده ضعيفتر
و ساده را كارها كه كارگردانها كمتوجهي و كملطفي و
تئاتر كل در ضعف اين البته.برميگردد بودند گرفته آسان
ميشود حس بيشتر انقلاب و جنگ ادبيات در كه دارد وجود ما
وجود نمايشها ساختار در بيشتر مساله اين ميكنم فكر كه
در كه ميشود انتخاب مناسب پيرنگ زيرا.دارد
.ميبازد رنگ داستان پرورش يا شخصيتپردازي
در "ترنج رنگ" نمايش نويسنده و كارگردان حنيفي عليرضا
مراسم اين در دوم يادواره از من":ميگويد خصوص اين
از سوسويي متاسفانه بعد به جشنواره 4 از.شركتداشتهام
نمايش محدود تعدادي آثار ميان در يعني ميبينيم نمايشها
وسيعي منبع "مقدس دفاع" حاليكه در.است بوده توجه قابل
ميتوانند آن از بسياري استفادههاي هنرمندان كه است
باقي شعار حد در پرفيض منبع اين از بهرهگيري اما بكنند
آنها نشدن نقد را كارها ضعف علتهاي از يكي من.است مانده
مقدس دفاع ارزشهاي و آثار حفظ بنياد و مطبوعات سوي از
كه تجربهاي و دانش به توجه با زيرا.ميدانم
مورد اين در دارند يادواره اين برگزاري دستاندركاران
".ميرود بيشتري انتظار
يك در تئاتر عناصر كليه همراهي و همكاري تقابل ، در تئاتر
نميشود هيچگاه و ميگيرد شكل مشخص تحليل يك با و جهت
آن به نمايش مجموعه در و كرد بررسي جداگانه را عنصري
اجزاي همه ميان در امسال اما.داد مجزا صفتي يا شخصيت
از و يافته بيشتري تبلور صحنه طراحي و موسيقي نمايشها
مساله اين البته.بود برخوردار بهتري مفهوم و زيبايي
كه زيبايي همه با زيرا.ميشد تمام نمايش ضرر به گاهي
درونمايه و تحليل با و نرفته پيش نمايش راستاي در داشت
.نداشت همخواني كار كلي
يادواره اين در بازيگري اول جايزه برنده اسيوند عليرضا
از بازيگر":ميگويد "هميشه براي قاب يك" نمايش خاطر به
از كه صحنهاي وسعت خاطر به تئاتر.است نمايش اصلي عناصر
آن خلاصهگويي و ايجاز حال عين در و است برخوردار آن
از بتواند بايد بازيگر كه ميطلبد خلاقهاي قدرت و تبحر
در كمي نمايشهاي من امسالببرد بهره اثر بيان جهت در آن
دوره اين نمايشها در بازيگري ميكنم فكر و ديدم يادواره
فضا القاي جهت در و شده قويتر وصحنهپردازيها بود ضعيف
".بودند كرده عمل بهتر
و ظرافت از نمايش تمهاي":ميگويد ديگر جايي در حنيفي
متن ، ضعيف پرداخت اما بود برخوردار خاصي زيبايي
امسال عوض در.ميساخت روبهرو مشكل با هم را كارگرداني
كرده عمل شتابزده كه عناصر بقيه خلاف بر صحنه طراحيهاي
".بود نزديكتر داستانها واقعيت به بودند
بازيگرها و بود تامل قابل نوشتهها":ميگويد نيز رونده
كارگردانيها اما برميآمدند نقش پس از خوب نسبت به هم
لازم پايان در را نكته يك ذكربود شده انجام ضعيف
زاويه بايد ما نمايشي متون نويسندگان اينكه آن و ميدانم
از ديگري ابعاد دادن نشان ضمن تا دهند تغيير را خود ديد
".ببخشند آثارشان به نيز تنوع مقدس دفاع اين
شيبانيفر مازيار
فضا و فرم تقابل
امداديان فاطمه مجسمه آثار نمايشگاه برپايي بهمناسبت
امداديان فاطمه مجسمه آثار از نمايشگاهي :هنر و ادب گروه
.شد برگزار برگ نگارخانه در
به را خود پيرامون انسان ماهيت آثارش ، در هنرمند اين
ايفا را او آثار اول نقش آدمي ، و گذاشته تماشا عرصه
از پس و زيبا هنرهاي هنرستان گذراندن از پس وي.ميكند
كار تهران ، تزئيني هنرهاي دانشگاه از فارغالتحصيلي
:ميگويد وي.است كرده شروع جدي بهطور را خود مجسمهسازي
در من تجربه جديترين تحصيلي دوران گذراندن بعداز"
را كار ميشود ، مربوط و 68 سالهاي 67 به مجسمهسازي
نيرو بيشترين سپس و آغاز گچ و گل با كوچك ابعاد در ابتدا
از استفاده با من چوبي آثار.كردم متمركز چوب روي بر را
مجسمههاي محدوده در همگي و گرفته شكل چوب طبيعي امكانات
تراژيك و غنائي مضامين كه دارد جاي فيگوراتيو و انتزاعي
برنز با تجربه كه سالياست چند ازطرفي ، .ميكند متجلي را
."ميدهم ادامه چوب با كار كنار در نيز را
:ميگويد مجسمهسازي هنر فعلي جايگاه مورد در وي
در مجسمهسازي ;است شده توجه كمتر هنر اين به متاسفانه"
متفاوتي امكانات آن به پرداختن براي كه است هنرهايي زمره
و رشته اين بودن پرهزينه.داشت اختيار در بايد را
از كمي عده كه شده باعث اجرائي مشكلات به عدمتوجه
درست مفهوم به زمينه اين در بتوانند مجسمهساز هنرمندان
نظر از كه نماند ناگفته اما دهند ادامه خود فعاليت به
بچشم دهه اين در كه اتفاقي مهمترين محتوا ، و كيفيت
انساني و روانشناختي مسائل به مجسمهسازان توجه ميخورد
معطوف بيشتر گذشته ، مجسمهسازان تجربه.است اجتماعي و
بوده عاميانه و بومي نقشمايههاي و فضا و فرم بهشناخت
گسترش ضمن مجسمهسازي از مهمي بخش هماكنون كه درحالي
توجه مورد نيز را اجتماعي مسائل و معضلات قبلي تجارب
".ميدهند قرار
چنين آثارش در فرهنگي هويت به توجه زمينه در امداديان
ناخودآگاه و خودآگاه شكل به و ايرانيم يك من":ميگويد
از هم تاثيرپذيري اين.ميشود متاثر خود پيرامون از
امروز مسائل از هم و ميباشد فرهنگي خاطرههاي و اعماق
شرايط كه است طبيعي ترتيب اين به هستم ، درگير آنها با كه
كارهايم در يكديگر كنار در فرهنگي ، و جغرافيايي و زيستي
".است هويت همان من بهنظر اين و ميشود متجلي
عام بهطور انسانها فرم از خودش گفته به هنرمند اين
خاصي رئاليستي و اكسپرسيونيستي نگرشي و ميكند استفاده
.دارد وجود آثارش در
ميگيرد ، تاثير كساني چه از اينكه مورد در مجسمهساز اين
هنرمندان و (برآنكوزي) آثار در فضا و فرم":ميگويد
بهشكل برايم (بارباراهپورث) و (هنريمور) چون ديگري
خود آثار در را آن معاصر ادراك با و است مطرح جديتري
آثارم از دوره اين در فضا و فرم تقابل كردهام ، تجربه
پيرامون شيء ، يك بهعنوان مجسمه كه است نمايان بهشكلي
به هم و من به هم را امكان اين و ميكند متاثر را خود
خالي و پر فرمهاي ازطريق كه ميكند القا بيننده
".يابيم دست متحرك و پويا بهارتباطي
اعتقاد "شخصا من":ميگويد آثارش سبك زمينه در امداديان
است مهم فرديت نيست ، مطرح سبك ديگر معاصر دوران در دارم
در ما است ، هنرمند خود هويت و فرديت اين مالك تنها و
بايد نميشويم قائل مرزي هنر براي كه ميبريم بسر دوراني
كار با رابطه در خود نياز به و كرد استفاده تجربهها از
بيان را خود زمان بتوانيم بايد و معاصريم انسان انديشيد ،
".كنيم
ميادين يا و شهر سطح در كاري كه مورد اين در همچنين وي
نداشتهام اجرائي شهر سطح در.خير":ميگويد خير يا دارد
قبول كار در كنوني شكل بدين را شخصيتسازي من بگويم بايد
كنم ، كار شخصي تفكر و موقعيت با دارم علاقه بيشتر و ندارم
هم با بايد سفارشها و مجسمهها با رابطه در فضاسازي
شود محاسبه "دقيقا بايد اندازهها و باشد داشته هماهنگي
بررسي مورد "دقيقا بايد مجسمه و مكان و محيط مقتضيات و
و ناهماهنگي بندها ، اين از هركدام رعايت عدم و گيرد قرار
موجب را شهرمان و محيط در بخصوص و اثر در نازيبايي
".دارد بيشتري گفتگوي و بحث جاي مهم اين و ميشود
|