سياسي آزادي و (ره) خميني امام
معاصر ايران در ديني نوين نگرش
سياسي آزادي و (ره) خميني امام
خرداد قيام 15 يادمان و راحل امام رحلت سالگرد آستانه در
(ره) خميني امام سال
من باشم ، آزاد ميخواهم من كه است بشر اوليه حق *
من باشم ، مستقل ميخواهم من باشد ، آزاد حرفم ميخواهم
است اين ما حرف باشم ، خودم ميخواهم
باارزشترين و مهمترين كه عقايد همه اصل و ريشه *
ما به اصل اين...است توحيد اصل است ما اعتقادات
تسليم بايد حق اقدس ذات برابر در تنها انسان كه ميآموزد
اطاعت اينكه مگر كند اطاعت نبايد انساني هيچ از و باشد
ندارد حق انساني هيچ اساس براين باشد ، خدا اطاعت او
كند مجبور خود برابر در تسليم به را ديگر انسانهاي
و ميگيرد قرار توجه مورد آزادي عنوان تحت امروز آنچه
يك عنوان به است سياسي و اجتماعي آزاديهاي آن از مراد
آزادي.است نبوده مطرح ديني انديشه تاريخ در ديرپا مفهوم
ديرين مباحث از جبر مقابل در اختيار عنوان تحت فلسفي
از رهايي كه عرفاني آزادي.است بوده اسلامي فلسفه و كلام
سابقهاي اسلام عرفاني انديشه در نيز است دنيايي تعلقات
توجه مورد آزادگي و حريت عنوان با بيشتر و دارد طولاني
بنده مقابل در حر عنوان با حقوقي آزادي.ميگيرد قرار
فرهنگ در صاله بالا بحث گرچه نيز (بودن امه و عبد)
در (اماء و عبيد) بندگان وجود به اماباتوجه ندارد اسلامي
اختصاص خود به فقهي كتب در را متعددي مباحث وحي نزول عصر
.است داده
.نيست گفته پيش آزادي تعابير از كدام هيچ مقاله اين عنوان
مفهوم كه است آن لااقل و نيست هم بيگانه آنها با گرچه
نسبت بيشتري سازگاري فوق مفاهيم از بعضي با سياسي آزادي
كه هستند آن بدنبال بعضي البته.دارد مخالفش مفهوم به
"بينالامرين امر" يا "اختيار" بر مبتني را سياسي آزادي
از متاخر آنرا اينكه يا بدانند "جبر" مبناي مقابل در
جهت از آنكه از غافل كنند ، معرفي دنيايي شهوات از آزادي
يا "جبر" فلسفي مبناي قبول با كه بودهاند افرادي تاريخي
مرحوم نظير) بودهاند آزاديخواه سياسي جهت از "جبر شبه"
قبول و فلسفي مبناي آن نفي با اينكه يا و (خراساني آخوند
سياسي آزاديهاي از تفسيري مخالف "جبر مقابل" مبناي
جهت از گرچه كه داشتند برآن اعتقاد و بودند اجتماعي
خودش به او افعال و است شده مختارآفريده انسان تكويني
مانع ديني دستورات تشريعي جهت از اما است منتسب
نهايت در آزاديها اينگونه كه چرا است سياسي آزاديهاي
.(نوري فضلالله شيخ نظير) ميانجامد ديني هدم به
تبيين جهت آنكه از بيش كه بود آن براي بيشتر نكته اين
متون به سياسي آزادي درباره (ره)خميني امام ديدگاههاي
به را خود نظر كنيم مراجعه ايشان عرفاني يا فلسفي
سياسي و اجتماعي مقولههاي در ايشان مستقيم پاسخهاي
نهادهاي با آنرا رابطه و آزادي حدود و حد و نمائيم معطوف
.آوريم چنگ فرا ايشان ديدگاه از ديگر
"غالبا خميني امام بيانات در آزادي به مربوط مباحث طرح
سال دو يكي و اسلامي انقلاب پيروزي به نزديك سالهاي به
شاه سوي از مبارزه آغاز در.ميگردد باز انقلاب از بعد
در آنان شركت حق و زنان آزادي مسئله معدوم
با شاه حقيقت در.شد مطرح كلان سياسي تصميمگيريهاي
هماهنگيهاي انجام ضمن ميخواست خود سفيد باصطلاح انقلاب
را دروني رفورم زمينه خود آمريكايي اربابان با لازم
جلوگيري مردم اعتراض و نارضايتي بروز از و سازد فراهم
طرح مسئله اين به اشاره ضمن دوران اين در امام.نمايد
دانسته شاه اغفالگرانه توطئههاي از را زنان براي آزادي
:گفتند و
و نيست قائل آزادي ملت افراد از احدي براي جبار دستگاه
قرارداده خود مقاصد وسيله را ملت از آزادي سلب سالهاست
را مسلمان ملت ميتواند بانوان آزادي اسم با كرده گمان
.نمايد اجرا را اسرائيل شوم مقاصد تا نمايد اغفال
(ص49 ج1 ، صحيفهنور ، )
حضور دوران در بويژه انقلاب پيروزي به نزديك سالهاي در
بحث خبرنگاران مهم سوءالات از يكي پاريس در خميني امام
.بود (اسلامي جمهوري) امام پيشنهادي حكومت در آزادي
در مذهبي اقليتهاي سرنوشت درباره بويژه مسيحي خبرنگاران
عقيده آزادي -مذهب آزادي از بحث و بودند حساس ايران
دوران اين در.ميكردند مطرح را...و بيان آزادي -سياسي
.كردند اشاره ديگر دوران هر از بيش سياسي آزادي به امام
تحت ايران در متعددي معارض گروههاي كه نپاييد ديري اما
آزادي حريم شكستن با و پرداختند فعاليت به آزادي لواي
خودمختاري اعلان و كشور تجزيه چون را خود شوم مقاصد
اين در.كردند برملا...و دولت براندازي اقوام ، و قبايل
كنندگان سوءاستفاده و پرداخته آزادي حدود به امام دوران
استمرار از نيز "عملا و نمودند سركوبي به تهديد را
.كردند جلوگيري آنان خطرناك توطئههاي
خميني امام نظر در آزادي مفهوم
ابهام با را اشخاص ديدگاههاي ميتواند مفهومي ابهامات
اما هستند واضح و روشن مفاهيم از بعضي گرچه.سازد مواجه
و ميافزايد نيز ابهام بر روشني و وضوح زيادي همين گاهي
مطلوب نيز روشن مفاهيم در متكلم مراد تعيين كه است لذا
آزادي درباره خاصي منسجم بحث امام اينكه به توجه با.است
جامع دقيق تعريف ارائه توقع ايشان از نبايد ندارد سياسي
خبرنگاران سوءالات به عنايت با اينهمه با ولي داشت مانع و
ايتاليايي معروف خبرنگار فالاچي اوريانا سوءالات بويژه
در ويكنيم نقل ميتوانيم امام از نيز را آزادي تعريف
در و ميپرسد آزادي از هرچيز از بيش امام با مصاحبهاش
بيان آزادي از سادهاي تعريف:ميگويد سوءالات از يكي
.كنيد
تعريف كه نيست مسئلهاي يك آزادي:ميگويند جواب در امام
الزامشان كسي است ، آزاد عقيدهشان مردمباشد داشته
الزام كسيباشيد داشته را عقيده اين "حتما كه نميكند
به الزام كسي.برويد را راه اين "حتما كه نميكند شما به
الزامتان كسي كني ، انتخاب را اين بايد كه نميكند شما
شغلي چه آنجا در يا باشي داشته مسكن كجا در كه نميكند
ج9 ، صحيفهنور ، ).است واضحي چيز يك آزادي.كني انتخاب را
(ص88
حكومت را آزادي" كه آزادي از روسو تعريف با تعريف اين
به شبيه نيز لاك جان تعريف.است نزديك (1)"ميداند برخود
براي انسان كه ميداند قدرتي را آزادي وي:است فوق تعريف
(2).است برخوردار آن از خاص عملي از احتراز يا دادن انجام
پرداخته لغوي معناي تبيين به تنها فوق مفهوم ميرسد بنظر
ميان به ذكري اجتماعي و سياسي آزادي قيود از و است
قديمي تعريف همان فوق مفهوم حقيقت در.است نياورده
انشاء":ميگويند آن مقابل در كه است اختيار از متكلمين
"ترك انشاء و فعل
اشاره نيز آزادي سلبي قيود به بعضي نكته اين به باتوجه
چيز هر از استقلال" آزادي ميگويد كانت "مثلا كردهاند
را آزادي ارسطو او از قبل و "اخلاقي قانون سواي است
حكومت تناوب به كه ميداند مختلفي دولتهاي قوانين قبول"
(3)"ميكنند
اشاره آزادي سلبي قيود به ديگر برههاي در نيز امام
عدم و توطئه عدم مشروع آزادي مرز بيان اين در:كردند
:ميگويند ايشان.است شده ذكر نهضت و دولت شكست جهت اقدام
يا كند توطئه بخواهد كسي كه نيست اين آزادي معناي
اين.است نهضت شكست است ملت شكست كه بزند را حرفهايي
مردم همه اسلامي انقلاب نهضت اين چارچوب در.نيست آزادي
.ميزنند را حرفهايشان دارند حرف كه كساني.هستند آزاد
كنند توطئه بخواهند اگر اماباشند كه هم فرقهاي هر حتي
الان كه را نهادهايي بخواهند.بشكنند را اسلام بخواهند و
چيزي همچو يك بشكنند را اينها هستند اسلامي فعاليت مشغول
(ص103 ج12 ، صحيفهنور ، ).نميشود
جهت را مهم مرز دو (ره)خميني امام بيان اين به باتوجه
به اخلال عدم اول:ميكنند ذكر بيان آزادي حتي آزادي
.مدني نهادهاي و دولت به اخلال عدم:، دوم ديني مباني
اين به است تضييق و توسعه قابل تعريف اين كه است روشن
تفسيرهاي قابل "نهضت يا اسلام شكستن" معناي كه معنا
تفصيلي بيانات و امام عملي سيره در بايد كه است گوناگون
.گرديد نزديك امام ديدگاه به زيادي حد تا ايشان
آزادي مبناي
و حق نوعي وجود در ريشه كه سياسي و اجتماعي آزاديهاي
منشاءهاي و مباني ميتواند دارد آزاد انسان براي سزاواري
يا انسان طبيعت را منشاآزادي بعضي.باشد داشته متعددي
آزادي براي عدهاي و ميدانند انساني استعدادهاي طبيعت
اراده به مستند آنرا و نيستند قائل طبيعي و منشافطري
با عدهاي دوم نظريه در.ميكنند خداوندي اعطاي و الهي
انساني فطري و طبيعي حق بهنحوي شرع و عقل ملازمه قاعده
اين به ديگر عدهاي و ميكنند كشف شرعي دلايل.دارند را
.نميدانند كشف قابل آنرا "اصولا يا و ندارند عنايتي نكته
حق و الهي فطرت حق مبناي است خوب امام ديدگاه طرح از قبل
گرچه.كنيم شناسي باز هم از را انسان حيواني طبيعت
به و نگذاشتهاند تفاوت دو اين ميان طبيعي حق طرفداران
انديشه آزادي جمله از) انسان انساني نيازهاي هم جهت همين
شهوتراني مانند) انسان حيواني نيازهاي هم و (بيان و
عنوان به دو هر تامين در و دانسته مشروع را (ضابطه بدون
دو اين بين كه است روشن اما كردهاند تلاش طبيعي حق
.است موءثر بسيار آنها تحرير در كه است عمدهاي تفاوتهاي
آزادي منشاطبيعي به خود متعدد بيانات در خميني امام
از آزادي كه است آن ايشان نظرات چكيده.كردهاند اشاره
به آنرا اسلامي قوانين و اسلام كه است انساني اوليه حقوق
ميتواند توحيد بويژه دين اصول و است شناخته رسميت
.گردد آن الهامبخش
.ميشود اشاره اينباره در امام از جملاتي به
امام كرد ، مطرح را زنان به آزادي اعطاي مسئله شاه وقتي
:گفتند مقابل در خميني
كلمه.است جرم كلمه اين خود است؟ شدني اعطا آزادي مگر
مردم مال آزادي.است جرم اين "را آزادي كرديم اعطا"اينكه
اسلام مردم ، به داده آزادي خدا داده ، آزادي قانون.است
كرديم اعطا.مردم به داده آزادي اساسي قانون داده ، آزادي
(ص67 جلد2 ، صحيفهنور ، ).است غلطي چه
اشاره آزادي شرعي مبناي و قانوني مبناي به بيان اين در
.است شده
است چيزي تا دو آزادي و استقلال:ميفرمايند ديگر جاي در
هستند مطلع را اين بشر همه و است بشر اوليه حقوق از كه
(ص207 ج3 ، نور ، صحيفه)
ميخواهم من باشم ، آزاد ميخواهم من كه است بشر اوليه حق
ميخواهم من باشم ، مستقل ميخواهم من باشد ، آزاد حرفم
جا هر در كه است حرفي اين است ، اين ما حرف باشم ، خودم
و ص130 ج2 ، صحيفهنور ، )ميپذيرند شما از بگوئيد شما
(131
خبرنگار جواب در امام حضرت مصاحبهها از ديگر يكي در
:ميگويند لندن تايمز
اعتقادات باارزشترين و مهمترين كه عقايد همه اصل و ريشه
كه ميآموزد ما به اصل اين...است توحيد اصل است ما
از و باشد تسليم بايد حق اقدس ذات برابر در تنها انسان
اطاعت او اطاعت اينكه مگر كند اطاعت نبايد انساني هيچ
ديگر انسانهاي ندارد حق انساني هيچ اساس براين باشد ، خدا
اصل آن از ما.كند مجبور خود برابر در تسليم به را
حق فردي هيچ كه ميآموزيم را "بشر آزادي" اصل اعتقادي
كند محروم آزادي از را ملتي و جامعه يا و انساني ندارد
آزادي از كه است پلي اخير بيان.(ص166 ج4 ، صحيفهنور ، )
.است شده زده اجتماعي و سياسي آزادي به عرفاني
طبيعي منشا صريح بياني با خميني امام شاگرد مطهري استاد
:مينويسد وي.است پذيرفته و ذكر را آزادي حق
است چيزي آن براساس دموكراسي و آزادي اسلام ، ديدگاه از
حق آزادي يعني ميكند ، ايجاب را انسان انساني تكامل كه
انساني استعدادهاي از ناشي حق انسان ، هو بما.است انسان
.آنها تمايلات و افراد ميل از ناشي حق نه است انسان
اين آنكه حال شده رها انسانيت يعني اسلام در دموكراسي
.است متضمن را شده رها حيوانيت معناي غرب در واژه
انسان طبيعي و فطري حق كه گرفت نتيجه ميتوان مجموع در
آهنگ جهت همين به و است الهي موهبتهاي از هم آن كه
در را انسان است همساز و هماهنگ آن با نيز تشريع
و است دانسته مجاز اجتماعي و سياسي آزاديهاي از استفاده
سرشت و فطرت آن از بالاتر كه تشريع تنها نه حق اين منشا
.است انسان الهي
اختيار را ديگري مبناي زمينه اين در يزدي مصباح استاد
در و تفسير قابل احتمال يك در ميرسد نظر به كه كردهاند
را حقوق جميع منشا ايشان:است نقد قابل آن ديگر احتمال
و تشريع مقام و دارد مطلق حاكميت كه ميدانند خداوند
:مينويسند ادامه در.اوست آن از قانونگذاري
عقل كه حقوقي:الف كرد تقسيم بخش دو به ميتوان را حقوق
يعني.درمييابد را بودنشان حق دليل خود خودي به انسان
بينصيب و محروم آن از آدميان اگر كه ميكند ادراك
انسان اگر "مثلا.نميرسد ظهور منصه به خلقت هدف بمانند
و پوشيدنيها آشاميدنيها ، و خوردنيها از استفاده حق
و نيست ممكن حياتش و زندگي باشد نداشته را گوناگون مساكن
حق مرد و زن اگر نيز و نميشود حاصل انسان آفرينش از غرض
بقاي و دوام و باشند نداشته را يكديگر از استمتاع و نكاح
انسان آفرينش از غرض نقض اين باز و ميگردد محال بشر نوع
و است عقليه مستقلات از موارد اينگونه در حق ثبوت...است
حكم الشرع به حكم ما كل" ملازمه قاعده به توجه با
" بهالشرع حكم العقل به حكم ما كل و بهالعقل
.هست حقي چنين شرع در كه درمييابيم
نميتواند آدمي عقل كه هستند آنهايي حقوق از ديگر بخش:ب
اين از.ببرد پي آنها درباره هدف و فعل ميان ارتباط به
حقوق از قسم اين ثبوتنميكند حكم حقوق آن ثبوت به رو
محل ميرسد بهنظر (4)ميشود فهميده الهي وحي راه از
دوم قسم در گرچه.است نگرفته قرار بحث مورد چندان نزاع
:گفت ميتوان اول قسم در اما نيست خاصي مطلب
شرع كه است گونهاي به عقل توسط حقوق درك يا آنكه اول
بياورد ممانعت آن از كلي بطور و بشود آن مانع ميتواند
شرع بگويد كسي "مثلا و كند منع ميتواند شرع اگر نه؟ يا
صورت اين در است ، اجتماعي و سياسي آزاديهاي با مخالف
خارج بودن فطري حقوق از و مييابد را دوم صورت مشابه حكم
-باشد داشته كليه مخالفت نميتواند شرع اگر اما ;ميشود
محفوظ ديگر فطري حق هر و آزاديها تحرير در شارع حق گرچه
كه است فطري و طبيعي حقوق همان اين صورت اين در -است
تصريح آن بر نيز مطهري استاد و كرديم ياد آن از "قبلا
.است نموده
امام ديدگاه از عقيده ابراز و بيان آزادي
اجتماعي و سياسي آزاديهاي در موارد مهمترين از يكي
.است آن نشر "احيانا و آنها بيان و سياسي عقايد آزادي
و تفكر آزادي مانند بيان قبل ما آزاديهاي كه چرا
و نيست اختياري موارد از بعضي در اعتقاد آزادي انديشيدن ،
وجود هم آن از جلوگيري و آن از اطلاع امكان ديگر سوي از
.نشود پخش جامعه در نوشتار يا بيان بصورت كه مادام ندارد ،
.ميكند اشاره بيان آزادي به متعددي موارد در كريم قرآن
از يكي برخورد بيان آزادي جالب بسيار نمونههاي از يكي
دعوت موسي كه هنگامي.است فرعونيان با آلفرعون موءمنان
را وي گرفت تصميم فرعون داد ، انجام فرعون به را خود علني
ايمان كه فرعون قوم موءمنان از يكي هنگام اين در.بكشد
آل من موءمن رجل قال:گفت اينگونه بود داشته مخفي را خود
و الله ربي يقول ان "رجلا اتقتلون ايمانه يكتم فرعون
و كذبه فعليه "كاذبا يك ان و ربكم من بالبينات قدجائكم
.آيه 28 (غافر سوره) يعدكم الذي بعض يصبكم "صادقا يك ان
[آنزمان تا] را ايمانش كه فرعون آل از ايمان با مردي
من پروردگار ميگويد كه را مردي آيا:گفت بود كرده مخفي
سوي از روشني دلايل كه حالي در ميكشيد خداست
[ميكند اظهار آنچه در] اگر و است آورده پروردگارتان
راستگو اگر و بازميگردد خودش به دروغش باشد ، دروغگو
است داده وعده شما به كه را آنچه از بعضي [ لااقل] باشد
.ميرسد شما به
تبعات عدم و عقيده اظهار بر روشني به كه آيه اين از جداي
آزادي به ديني متعدد دستورات ميورزد تاكيد آن اجتماعي
و معروف به امر به دستور آنها جمله از.دارد اشاره بيان
و نصيحت و مردمان با حاكم مشورت لزوم زباني ، منكر از نهي
.است اسلامي رهبران براي خيرخواهي
ربك سبيل الي ادع" احسن جدال به امر نظير ديگري موارد
سوره) "احسن هي بالتي جادلهم و الحسنه الموعظه و بالحكمه
هي الابالتي الكتاب اهل لاتجادلوا و" (آيه 125 نحل ،
از "صريحا قرآن كه مواضعي و (آيه 46 عنكبوت ، سوره) "احسن
كنتم ان برهانكم هاتوا قل" ميكند دليل درخواست مخالفان
.ميرساند را بيان آزادي لزوم (آيه 64 نحل سوره) "صادقين
لزوم بر بارها ديني دستور اين براساس نيز خميني امام
.نمودهاند تصريح بيان و عقيده آزادي
دارد ادامه
معاصر ايران در ديني نوين نگرش
"رضاشاه رژيم و علما" كتاب به نگاهي
كه است كتابي "رضاشاه رژيم علماو" كتاب :گشايي جستار
.رسيد چاپ به عروج نشر و چاپ موءسسه توسط سال 1376 در
علماي فرهنگي و اجتماعي -سياسي رفتارهاي بررسي به كتاب
.ميپردازد تا 1320 سالهاي 1305 طي در ايران اسلامي
تحولات با را روحانيون همگامي كتاب اين در نويسنده
رضاشاه مبارزه به و بررسيده معاصر ايران سياسي و اجتماعي
و سياسي نفوذ و قدرت كردن محدود در وي سعي و روحانيون با
اختصاص ميآيد پي از كه مطلبي.است پرداخته آنها فرهنگي
مقاله اين در نويسنده.دارد كتاب اين نقد و بررسي به
با رابطه در اجتماعي و تاريخي مسائل طرح با تا كوشيده
و خرداد پانزده پيشزمينههاي و روحانيون نهضت گرفتن شكل
.رساند ياري كتاب اين عميقتر فهم به (ره)خميني امام نهضت
.مينماييم جلب مطلب اين به را گرامي خوانندگان شما توجه
معارف گروه
بصيرتمنش ، حميد از است كتابي عنوان رضاشاه ، رژيم و علما
طبع زيور به عروج نشر و چاپ موءسسه كه را كتاب اين
نشر بازار به زمستان 1376 ، در و جلد هزار سه در آراسته ،
.شد ارائه
تهيه وزيري قطع در و صفحه در 599 رضاشاه ، رژيم و علما
ماخذ ، و منابع بررسي و نقد پيشگفتار ، :شامل كه است شده
گزيده و اعلام ماخذ ، و منابع از فهرستي و اصلي بخش دو
.است اسناد
موءلف ، سعي.است آمده كتاب اصلي عنوان ذيل در كه همانگونه
تا سالهاي 1305 در روحانيون فرهنگي -سياسي عملكرد بررسي
و صبر با را دشوار چنين كاري و است بوده شمسي هجري 1320
.است رسانده انجام به درايت و دقت
جهت آن از سالها ، اين در روحانيون عملكرد به افكندن نظر
عميق دگرگوني با همراه خاص ، دوره اين كه است اهميت حائز
اواسط از كه حركتي.بود ايران مردم اجتماعي شئون تمام در
فرهنگي و سياسي -اجتماعي ساختار تغيير جهت در قاجاريه
تحقق صورت انگليسيها ، عامل ظهور با بود ، شده آغاز ايران
.ميگرفت
و تمدن به رويكرد پهلوي ، سلسله تاسيس با لحاظ ، همين به
برخورد نوع خاطر بدين.ظهوركرد افراطي شكلي به غرب فرهنگ
.باشد كنترلكننده و بازدارنده عامل ميتوانست روحانيت
و روحانيت و مذهب با رضاشاه بيامان مبارزه طرفي از
رژيم براي طبيعي مخالفين روحانيون ، از آنان ، قدرت تحديد
براي رضاشاه شيوه شناخت لحاظ بدين.بود ساخته رضاشاه
حيات از دفاع در روحانيون واكنش و مذهبي حركتهاي سركوبي
.باشد عبرتآموز آينده نسلهاي براي ميتواند اسلام
توضيحي با و نموده تقسيم دسته هفت به را خود منابع موءلف
ميدهد نشان داده ، ارائه ماخذ و منابع بررسي نقد در كه
چه از و چيست؟ دنبال به كه است ميدانسته ابتدا از كه
.برسد هدفش به بايد راهي
:از بودهاند عبارت موءلف ماخذ و منابع
اسناد -1
كتابها -2
(اتوبيوگرافي) حال حسب و خاطرات -3
دولتي و رسمي تاليفات -4
رجال به مربوط كتابهاي و تراجمنگاريها -5
خارجي گزارشهاي و سفرنامهها -6
خارجي و داخلي تحقيقات و مطالعاتي نوشتههاي -7
شيعه علماي عملكرد و تئوري عنوان تحت و كتاب اول فصل در
شيعه روحانيون سياسي ديدگاههاي حكومت ، برابر در اماميه
نظرات به استناد با و شده بررسي جور حكومتهاي رد در
سنجش معيار عنوان به ديني حكومت حق شيعه ، انديشمندانه
.است شده گرفته كار به معاصر دوران در روحانيون عملكرد
طبيعي نتيجه عنوان به را حكومتها مشروعيت و حقانيت شيعه"
كه آنچه ليكن.ميكند انكار امامت به عقيدهاش ضروري و
حالت است ، شيعي فرق ساير و اثنيعشري شيعه ميان حدفاصل
است ، تفريط و افراط دانستن محكوم و اعتدال و ميانهروي
گروههاي تندروترين عنوان به اسماعيليه فرقه از كمااينكه
اماميه شيعه ميانهروي همين واقع ، در.ميشود ياد شيعه
دورانهاي در را آن ماندگاري و پايداري موجبات از يكي
اصول تبويب و تدوين امكان و آورده فراهم نشيب و پرفراز
".است داده مذهب اين به را فقهي و اعتقادي
انتظار مسئله و (ع)دوازدهم امام غيبت بررسي به سپس موءلف
مورد را مورد اين در ديني علماي نگرش نحوه و پرداخته
فقهاي تمام كه ميگيرد نتيجه آنگاه و.ميدهد قرار مداقه
تنها و حقه حكومت يگانه كه بودند عقيده اين بر ديني
وي.خداست جانب از منصوبين و معصوم امام مطاع ، پيشواي
ابتدا از شيعه بزرگ علماي نظريات سخن اين اثبات براي
را انديشههايشان وي كه بزرگاني.مينمايد طرح را تاكنون
:از عبارتند مينمايد ، طرح
.(-ه 413-338) مفيد شيخ ،(ق.هـ 305381) صدوق شيخ
374447) حلبي ابوالصلاح علمالهدي ، به معروف سيدمرتضي
متوفي) حلي ادريس محمدبن ،(-ه 460-385) طوسي شيخ ،(هـ
حلي علامه ،(-ه 672-597) طوسي نصير خواجه ،(هـ 598
786-734) اول شهيد به معروف مكي محمدبن ،(-ه متوفي 728)
بهايي ، شيخ اردبيلي ، مقدس ،(كركي) ثاني محقق ،(-ه
قمي ، ميرزاي كاشاني ، فيض ملامحسن مجلسي ، علامه ميرداماد ،
كشفي ، جعفر سيد نراقي ، ملااحمد كاشفالغطاء ، جعفر شيخ
...و خميني امام انصاري ، مرتضي شيخ
عملكرد و تئوري:است قرار اين از اول بخش فصلهاي عناوين
حكومت كلي ساختار حكومت ، برابر در اماميه شيعه علماي
فرهنگي ، -اجتماعي نهادهاي و تحولات رويدادها ، رضاشاه ،
.زنان و مردان پوشش تغيير و حكومت مذهبي سياست
روحيه و نظاميگري خصلت بررسي ضمن موءلف بخش ، اين در
تجددگرايي باستانستايي ، خصلت و روحيه رضاشاه ، ديكتاتوري
(ميگرفت اوج تركيه و ايران در همزمان كه) را سكولاريسم و
رضاشاه حكومت فرهنگي سياسي ساختار اساس و ميكند بررسي
هيچيك رضاشاه ، كه ميگيرد نتيجه سپس و مينمايد تبيين را
بصيرتمنش ;بگيرد كار به نتوانست نيز را مقولات اين از
ناسيوناليستي تبليغات:مينويسد چنين كتاب صفحه 52 در
هيچوجه به ملي وحدت به نيل در رژيم اهداف و ادعا برخلاف
در بيشتري تشتت و تفرقه رژيم غلط سياستهاي و نبود موفق
.نمود فراهم جامعه آحاد
.داشت وجود نيز غرب به آن رويكرد در رژيم غيركامل اقتباس
ديار آن ظواهر برخي شد ، تقليد غرب از كه آنچه واقع در
مطبوعات آزادي و پارلمان نقش اهميت دموكراسي وگرنه بود ،
زيانهاي وجود با كه غربي پديدههاي از ديگر بسياري و
و رژيم سوي از بودند ، نيز محاسني داراي فراوان ،
اصلاحات ، انجام در.شد گرفته ناديده آن فرهنگي سياستگران
آب قبيل از مردم حياتي و ضروري نيازهاي ساختن برطرف
اقدامات به حال عين در و شد ، سپرده فراموشي به لولهكشي
يعني غربگرايي مهم ثمره يك اما.گرديد مبادرت پركن دهان
ملاحظهاي قابل حد تا و شد پيگيري دوره اين در سكولاريسم
.درآمد اجرا به
-اجتماعي نهادهاي و تحولات رويدادها ، سپس بصيرتمنش
و تغيير از او.مينمايد بررسي را نظر مورد عصر فرهنگي
مختلط ، و دخترانه مدارس جديد ، عدليه افتتاح قضايي ، تحولات
اوقاف ، تهران ، دانشگاه مقدماتي ، و عالي دانشسراهاي
حركتهايي از.ميگويد سخن افكار پرورش سازمان و انتشارات
جديد قضات جايگزيني گرفت انجام تركيه از تقليد براي كه
اروپايي دادگستري آوردن پديد همچنين و روحانيون جاي به
هدف كه مينمايد نتيجهگيري چنين خاتمه در وي.بود
منطقي توسعه به نسبت واقعگرايي بدون رضاشاه ، تجددگرايي
و ديني نماد كشيدن سلطه زير به پرورش ، و آموزش زمينه در
.بود عقايد و افكار كنترل
را رضاشاه مذهبي سياست اول ، بخش فصلهاي آخرين در موءلف
مبارزه در رضاخان موفقيت دلايل از يكي":مينمايد بررسي
و رياكاري مدعيان ، گذاردن كنار و قدرت به رسيدن براي
يك حد در البته -مذهبي شعائر حفظ و دينداري به تظاهر
از بسياري مساعد نظر توانست وسيله اين به وي.بود -نظامي
.كند جلب خود به نسبت را خارج و داخل روحانيون نيز و مردم
مذهبي نمايشهاي اين نمونه محرم ماه عزاداري در شركت
كه حالي در قزاقها دسته نيز عاشورا روز در..اوست
راه به بازار در بودند ، ميانشان در افسران كليه و رضاخان
اين.شدند همراه عزادار دستههاي ساير با و افتادند
به بود توجه جالب بسيار مردم عامه براي تظاهر و نمايش
غريبان ، شام در.ميكردند دعا را سپه سردار كه گونهاي
با بود آنها جلوي در سپه سردار كه حالي در قزاقها دسته
با و گرفته دست به شمعي هريك برهنه سر و مشكي بازوبندهاي
".كردند شركت سوگواري مراسم در نوحه خواندن
وعاظ از بعضي حتي كه شد باعث رضاخان رياكارانه حركت اين
دعا را او و تعريف او از منابر روي روضهخوانها ، و
از پس رضاخان ميرفت ، انتظار كه همانگونه ولي.نمايند
دوباره اما نمود متوقف را دينداري به تظاهر سال ، دو يكي
خويش ، اهداف پيشبرد براي جمهوريخواهي ، به مربوط واقعه در
.ميرفت مشهد به ساله هر او.نمود اقدام رياكاري به
از حتي و ساخته موسوم رضا مبارك نام به را خود فرزندان
ولي.نمينمود كوتاهي نيز سوم و دوم درجه روحانيون ديدار
براي فقط آشتي ، اين بود طاغي زورمداران همه رسم آنچنانكه
رضاشاه ، رژيم و علما كتاب كه آنگونه.بود قدرت به رسيدن
جهت در رضاشاه جدي حركتهاي چندي از پس ميكند ، اشاره
اين از بعضي.شد آغاز روحانيون و دين از مردم جدايي
به مذهبي شعائر از جلوگيري:از بودند عبارت اقدامات
سوگواري ، مراسم براي محدوديت خرافات ، با مبارزه بهانه
رواج مساجد ، و علمي مدارس تخريب جماعت ، نماز ترحيم ،
به مسافرت مورد در سختگيري شرع ، خلاف منكرات و منهيات
استفاده لغو شرعي ، اوقات حذف ايران ، از خارج مقدسه اماكن
جريانات و مذهبي ، دگرانديشان از حمايت قمري ، تقويم از
بهائيت ، و صوفيگري كسروي ، احمد سنگلجي ، شريعت چون انحرافي
.حجاب كشف و زنان لباس تغيير و مردان پوشش تغيير
رژيم تغيير براي روحانيون تلاش به كتاب ، دوم بخش اما
عتبات علماي مدرس ، اقدامات بخش اين در.است يافته اختصاص
تهران ، اصفهان ، :علماي و روحانيون قم ، روحانيون عاليات ،
و علما و گيلان بوشهر ، بروجرد ، فارس ، آذربايجان ،
بررسي ايشان فعاليت نوع و نام ذكر با مازندران ، روحانيون
.است شده
و علما تاريخي تازه اطلاعات حاوي و ارزنده مفيد ، كتاب
بررسي در مييابد ، خاتمه جملات اين با رضاشاه رژيم
كه است گفتني رضاشاه دوره در ايران روحانيون عملكرد
.نيست امكانپذير فرهنگي از سياسي عملكرد تفكيك همواره
لباس تغيير روحانيون برخي كه مواردي در حال هر به
در جز منزل از روحانيت لباس حفظ با ديگر برخي ميدادند ،
پليس حمله و تعرض ديگر برخي و نميشدند خارج ضروري موارد
جلسات.برميخاستند مقاومت به و ميخريدند جان به را
از بسياري سوي از ميشد شمرده قاچاق امري كه مذهبي
جريان سردمداران.ميگرديد برگزار موءمنين و روحانيون
آن شان عالي زعيم و قم علميه حوزه "مسلما فرهنگي مقاومت
مقاومت اين خراسان ، بخصوص ايران نقاط ساير در اما بود ،
دنبال به روحانيون براي را زيادي زحمات كه داشت وجود
.ميآورد
سر بر بزرگي مانع سانسور وجود فرهنگي تلاشهاي زمينه در
علما مواردي ، در و بود علما مواضع انتشاراتي فعاليتهاي
...ميرساندند چاپ به ايران از خارج در را خود آثار
روحانيون عليه كه اقداماتي مجموعه با كلي ارزيابي در
اجراي با رضاشاه سلطنت دوم نيمه در ويژه به گرفت ، صورت
آنان شد ، كاسته روحانيون تعداد از عمائم ، تقليل سياست
زيادي بسيار اندازه تا را خود سابق اجتماعي -سياسي قدرت
خطر معرض در آنها موجوديت كه گونهاي به دادند ، دست از
قيام سركوبي از پس بخصوص آنان تلاش و گرفت قرار جدي
در...يافت تنزل موجوديت از دفاع و حفظ حد تا گوهرشاد
وجود عناصري اصلاحي ، برنامه مقابل در حوزهها ، درون
بر دوره اين در "مسلما ميزدند ، مخالفت به دست كه داشتند
و علل مجموعه...شد افزوده مقدسمابي و تحجرگرايي ميزان
اشغال هنگام در نتواند روحانيت تا شد موجب فوق عوامل
نشان خود از جانبهاي همه واكنش شهريور 1320 در ايران
به رضاشاه سقوط از پس ايران روحانيت جامعه واقع در.دهد
.پرداخت خويش مجدد بازسازي
حنيف محمد
|