دارند؟ دوست را فوتبال مردم چرا
!رسيدهاند خط آخر به اورژانس تكنيسينهاي
مشتريان مشكل و ملي بانك
مضاعف بيعدالتي
دارند؟ دوست را فوتبال مردم چرا
ماهرترين و بزرگترين دنيا مردم از نفر چند ميكنيد فكر
و ميشناسند داده نجات را نفر هزاران جان كه را قلب جراح
يا و گذارد ماه كره روي به پا كه انساني اولين نام يا
برندگان نام يا و متفكرش مغز با قرن رياضيدان بزرگترين
.بود خواهند كمي تعداد "حتما ميدانند؟ را نوبل جايزه
ميشناسند؟ را "رونالدو" دنيا مردم بيشتر كه ميدانيد اما
كشورشان براي آنها مگر نيستند؟ ورزشكار آنها مگر چرا؟
يك در كشوري شناي تيم وقتي چرا نيستند؟ افتخارآفرين
ميشود ، اول مدال برنده بزرگ رقابتهاي در و جهاني المپيك
ولوله و شادي و نميريزند خيابانها به كشورش مردم
سينمايي بزرگ جشنواره يك در فيلمي وقتي چرا نميكنند؟
تيزهوش جوانان كه هنگامي يا و ميكند كسب را نخست جايزه
يا و ميشوند علمي مسابقات باارزش مدالهاي صاحب كشوري
يا و اجتماعي سياسي ، نبرد يك در سياسي بزرگ مردان حتي
بيرون خانهها از ملت ميگردند ، پيروز و سربلند اقتصادي
نميكنند؟ شادي و هلهله برزن و كوي و شهر در و نميريزند
جهاني و بزرگ مبارزات در كشوري فوتبال ملي تيم وقتي ولي
ولوله به شهرها و كشور تمام ميشود ، بالا امتيازات صاحب
ميآيند ، خيابانها به مرد و زن و جوان و پير ميآيد در
فرياد و ميكنند فراموش را خوراك و خواب و زندگي و كار
كه آذر 1376 روز 8 حكايت ميدهند؟ سر شادي و شوق و شور
.شد پيروز استراليا بر ايران فوتبال ملي تيم
خود همسايههاي يا و همكلاسيها اگراسم شهر بچههاي پسر
راستي.ميشناسند همه را فوتباليست فلان ولي ندانند را
دارند؟ دوست را فوتبال اندازه اين تا مردم چرا
از مسابقه روند و است زندگي شبيه فوتبال بازي چون...
و دوندگي و تقلا و تلاش مسير همان پايان تا آغاز
از گذشتن براي زندگي طول در انسانها كه است مبارزهاي
.ميكنند طي خود مقصود و هدف به رسيدن و مشكلات و موانع
انسان مغز و دل در كه روءياهايي و آرزوها كه تفاوت اين با
ندارند ظهور و بروز فرصت هرگز واقعي ، زندگي در و ميگذرد
را همه نيست ، موجود آنها عرضه و ارائه توان و مجال يا و
.ميبينند فوتبال بازي در
مردم همه ولي ميبرند لذت بيباكي و رشادت از انسانها
مطلوب آوردن بدست براي دارند آرزو -نيستند مبارز و شجاع
درافتند مشكلات و سختيها با و كنند مبارزه مقصودشان و
و رسوم و آداب و فكري و روحي و جسمي ناتوانيهاي ولي
از بسياري پاي.. و خانوادگي و اجتماعي و قومي سنتهاي
اين فكرشان و ذهن در هميشه ولي است بسته را انسانها
خود آنچه.است بوده آفرين تحسين جسارتها و دلاوريها
در فوتباليستها دهند ، انجام نميتوانند ولي ميخواهند
.ميدهند انجام بازي زمين در و بزرگ رقابتهاي
آنها چون ولي ميكنند را كار همين هم داستانها و فيلمها
است فيلمسازان و نويسندگان تخيلات پرداخته و ساخته
مجذوب و مبهوت مشغول ، را مردم درجه اين به تا نميتوانند
.كنند خود
شرافتمندانه و جوانمردانه رقابت و مبارزه فوتبال بازي در
بيشتر كه است كسي برنده -اوست حق كه است كسي با برد.است
جنايت فوتبال در.دارد بيشتري لياقت و ميكند تلاش
-.نيست كار در فريب و نيرنگ و حقكشي و زورگويي و وخشونت
و ميگيرد اخطار كند خطا كس هر -نادر خيلي موارد جز به
ديرينه روءياي و شيرين آرزوي همان اين و ميشود اخراج بعد
.است انسانها
مبارزه اين ورزشي رشتههاي تمام در كه نماند ناگفته
و حاكم داوري در عدالت اصل و حق به برد و جوانمردانه
اين بازي خاص شرايط و شكل جهت به فوتبال در ولي است جاري
در.ميكند جلوه دلنشينتري و جذابتر صورت به اصول
تنها آدمها زندگي ، در ولياست دستهجمعي مبارزه فوتبال
در ولي است آشنايان و دوستان از پر اطرافشان گرچه هستند ،
بايد تنه يك و ميشوند تنها مشكلات با رويارويي و سختيها
اوج به وقتي درست همدلي و همبستگي اين فوتبال در -بجنگند
جان و دل با -ميكند تهديد را دروازهشان خطري كه ميرسد
ديوار حريف مقابل در ميكنندو دفاع جانانه هم كنار در و
مشكلي كار آن از عبور كه ميكشند يكدلي و دوستي از سختي
از و دارد دوست را صحنهها اين امروز تنهاي انسان و است ،
و است بزرگ مسابقه ميدان طرفي از.ميبرد لذت ديدنش
هم بازي زمان.هست دويدن تندتر و دويدن بيشتر امكان
وهمينطور ميشود بيشتر شكست جبران فرصت و است طولاني
وارد توپ كه وقت آن است شيرين چه و قويتر اميد نيروي
اين خود تماشاچيان تمام كه اينست مثل ميشود حريف دروازه
ميشوند ، پيروز قهرمانان وقتي و كردهاند وارد را ضربه
پيروز زندگي بزرگ رقابت يك در خود بينندهها يكايك گويي
.شدهاند
بيداد فرشته
!رسيدهاند خط آخر به اورژانس تكنيسينهاي
از بعد هنوز كه است مكاني تهران ، اورژانس اطلاعات مركز
نه و است شركت نه است ، موءسسه نه است ، سازمان نه سالها ،
بهداشت ، وزارت سياه مرغ رديف ، اين در ديگري چيز هيچ
ميشود كشته عزا و عروسي در كه است پزشكي آموزش و درمان
است محلي حال اين با !قطرهآبي خوراندن بدون گاهي حتي و
نوعي به و آمبولانسهايش كه ساختمانش فقط نه ديگر كه
خط آخر به ديگر و خسته فرسوده ، "شديدا تكنيسينهايش كليه
به كه مسئوليتي و كار نوع دليل به هنوز اما رسيدهاند ،
نياز هنگام به دارند ، ديده حادثه بيماران قبال در حال هر
فرسودگي كه جايي تا و ميكشند لنگان لنگ را خود حقيقت در
.مينمايند وظيفه انجام ميدهد ، اجازه خستگي و
نظريه طبق شغلشان آنهاكه پزشكي فوريتهاي تكنيسينهاي
قرار آور زيان و سخت مشاغل رديف در كشور استخدامي امور
راستاي در دوندگيها تمام با متاسفانه تاكنون گرفته ،
جمله ، ازنبستهاند طرفي خود قانوني و طبيعي حقوق احقاق
فيشهاي شهادت به حقوقي رديف پايينترين دريافت ضمن
پنج و بيست بهاي به تومان هزار چهل تا سيوهشت" ماهيانه
سال چندين "يازده گروه و زيانآور و سخت كار سابقه سال
و نميگيرند نتيجهاي و ميكنند تلاش جذب حق بدنبال است ،
تغيير جذب حق به را كارانه امر مسئولان كه اين جالبتر
تكنيسينهااضافه حقوق به درصد ميكنند 30 وادعا ميدهند
!شد
وسيع طيفي در تحميلي درجنگ كه تهران اورژانس تكنيسينهاي
متاسفانه رزمنده ، عنوان به گاهي حتي و داشتهاند شركت
كه بهانه اين به نكردهاند ، دريافت را ارفاقي گروه
از همواره كه حالي در است ، نبوده مداوم جبهه در حضورشان
آن از بعد روز تا 15 عملياتها كليه از قبل روز ده
.داشتهاند فعال حضور درجبههها
و تحميلي جنگ در زحمتكش ، "حقيقتا قشر اين ديگر ، سوي از
تمام جمله از رسمي تعطيلات كليه و شهرها موشكباران
ميشود لغو مرخصيهايشان سالها ، تمام در نوروزي تعطيلات
مشمول نيز خانوادههايشان تكنيسينها ، از گذشته گويي كه
بينالمللي قانون طبق گرچه كه چرا ;ميشوند سخت مشاغل
بيست قبال در پزشكي فوريتهاي تكنيسينهاي جهاني ، اورژانس
و چهل (بايستي "تاكيدا) بايستي ، دشوار كار ساعت چهار و
كليه "تقريبا متاسفانه باشند ، داشته استراحت ساعت هشت
فراوان مشكلات و ماهيانه حقوق كمي اجبار به تكنيسينها
ديده خانواده كانون در كمتر و دارند شغل سه گاهي يا و دو
رها خدا اميد به را خانوادگي زندگي قولي به و ميشوند
كاري ماندنشان زنده براي فقط بتوانند شايد تا كردهاند ،
...كنند
درخت و دارند كوتاه دستي تهران ، اورژانس تكنيسينهاي
تهران اورژانس و را آنها بلند ، بسيار شدهشان ضايع حقوق
...دريابيد را
تهران اورژانس تكنيسينهاي
مشتريان مشكل و ملي بانك
بانكهاي در فقط) آببها قبض پرداخت براي صبح ساعت 30/8
بانك به و شدم خارج خانه از (است پرداخت قابل اسلامشهر
جمعيت اول طبقه در.رفتم اسلامشهر زرافشان خيابان ملي
در.كرد راهنمايي دوم طبقه به مرا نفر يك و بود زيادي
از يكي و خانمها از يكي نفري طويل 60 صف دوم طبقه
يك تنها باجه طرف آن كه حالي در بود شده تشكيل آقايان
تفسير اين با.ميشد جمعيت اين پاسخگوي بايد تحويلدار
ميرسيد من به نوبت "احتمالا بعدازظهر ساعت 2 تا حداقل
روز يك اخذ مستلزم امر اين و بپردازم را آب قبض پول تا
خارج بانك از نااميدي با.ميشد متبوع اداره از مرخصي
روز هر و ماه هر رويه اين.رفتم خود سركار به و شدم
را مرجعي ملي بانك محترم سرپرستي كاش ايدارد ادامه
.كنند اعزام مشكل اين به رسيدگي براي
تبار بيژن
مضاعف بيعدالتي
فقيرانه خيلي زندگي هزينه مقابل در كارمندان حقوق و حق
شغل 65 فوقالعاده پرداخت علاوه به است ناعادلانه و
تكنيسينهاي و مروجين به جذب حق پرداخت عدم و درصدي
مقابل در و دارند صحرائي كار چشمگير فعاليت كه كشاورزي
دفتري كادر به جذب حق و درصدي شغل 120 فوقالعاده پرداخت
ناامني موجب نهايت در و مضاعف بيعدالتي كاركنان ساير و
.ميگردد اجتماعي و كاري محيط
نيست؟ كافي نارساييها اين رفع براي وعيد و وعده دهه دو
خود كارمندان حقوق و زندگي وضع از امر مسئولان كاشكي
.داشتند آگاهي
صديقي بيژن -سنندج
|