ماند؟ خواهند ها سنت ;توسعه
(دوم بخش) فرهنگي پژوهشهاي ، نيازمند مدني جامعه
برنامهريزي محافل در توسعه با فرهنگي سنن و هويت ارتباط
ويژگيهاي بين كشورها از برخي.است توجه مورد و مطرح
برقرار آشتي اقتصادي و فني پيشرفتهاي و فرهنگي اساسي
راه خود فرهنگي ارزشمند خصائل از بسياري حفظ با و كرده
راه ما جامعه در كه حالي در پيمودهاند را توسعه و رشد
قرين فرهنگي پسنديده خصوصيات بردن بين از با توسعه و رشد
مزاحم نگاه را فرهنگي ويژگيهاي به نگرش و است شده دانسته
وارده زخمهاي التيام اقدامبراي تنها نه لذا دانستهاند ،
كتمان مرگش از خودرا شادي بلكه نميدانند لازم را برآن
انقلاب از قبل شده انجام برنامهريزيهاي در.نميكنند
مختلف انحاء به دوباره بود مانده مسكوت آنچه "اخيرا)
و شهر در كوچك بهرهبرداري واحدهاي مرگ حكم (ميشود احيا
بايد خانوادگي بهرهبرداري واحدهاي بود ، شده صادر روستا
واحدهاي ميشدند ، تبديل مكانيزه بزرگ واحدهاي به
جايگزين تبديلي صنايع با ميبايست نيز شهري توليدسنتي
پول مصرف.شد اعلام بيشتر مصرف اقتصادي ، رشد شيوه.گردند
آب ، مصرف كه گرفتهايم عزا امروزه...بردند بالا را نفت
كودشيميايي ، انرژي ، بنزين ، روغن ، برنج ، برق ، نان ،
كليد تعداد مسكن ، زيربناي سطح كشاورزي ، ماشين و تراكتور
متوسط از بيشتر و بالاتر...و اطاقهايمان پريزهاي و
ديگر عبارت به نيست ، توليدمان با متناسب و بوده جهاني
كه اين از دريغ معهذا.ميكنيم مصرف كوپنمان از بيشتر
مصرف از ميزان اين البته.باشد كرده درخور رشدي توليدمان
ميخواهيم وقتي حال.است برده بالا را دشمنان توليد
و ممكن راهبردهاي همه بين از مجبوريم كنيم برنامهريزي
باشد سازگار اعتيادمان با كه برويم راهبردي سراغ به مطرح
بديهي ميگذاريم ، واردات جايگزيني را آن اسم لذا و
مفر و ديگر راه مصرفي رفتارهاي در انقلاب استبدون
.نميرسد كارشناسان فكر به متفاوتي
سنن احياء امكان برخوردي چنين در كه است اين اساسي سوءال
به توجه با جامعه هر هويت داشت؟ خواهد وجود هويت حفظ و
با هويت بحرانميكند پيدا معني اجتماعي سنن به پايبندي
.ميشود مطرح مربوطه سنن از انسان شدن دور
اگر ولي است تغيير و تحول در همواره انسان كه است طبيعي
دچار بگيرد فاصله سنتها از عالمانه و آگاهانه انسان
.نميشود هويت بحران
با.است شده هويت بحران دچار بعد به مشروطيت از ايران
نوگرايي ، سوي به حركت و ابتدايي حالت از جوامع شدن خارج
بعد مدتي نوين همبستگي و ميريزد فرو اجتماعي همبستگي
كه برميخوريم دورهاي به حركت اين در لذا.ميگيرد شكل
دچار جامعه مواقع اين در.است ضعيف بسيار همبستگي
وضعيت اينميآيد پديد آنومي حالت و ميگردد بيهويتي
.ميكند شخصيتي چند دچار را فرد
دچار جمعي وجدان يعني نخستين وحدتبخش عوامل دردورههايي
جديد گروههاي ميشود ، بيشتر پيچيدگيها.ميشوند خلل
جديدي نظام ولي ميريزد هم به سنتي انسجام ميآيند ، پديد
.نميگردد برقرار هم
هم در و اجتماعي تحولات برانگيز منازعه بعد نوسازي ،
شدن نهادمند معني سياسي توسعه.است سنتي همبستگي ريزنده
سياسي توسعه و ميآورد بيماري نوسازي.ميدهد را سياست
.ميكند درمان
هويت به مربوط بحرانهاي از ميبايست سياسي توسعه براي
ملي تعهدات و قومي وفاداريهاي بين تعارض مواردي در.گذشت
انسانها بيگانگي موجب امر اين مواردي در و شده تشديد
و توانايي به انسان خودآگاهي ، دليل به ازمدتي پس ميگردد
و كرده پيدا جامعه به وابستگي و برده پي خود ارزش
مسئوليتپذير را فرد گذار مرحله اينميشناسد مسئوليت
اينكه بر مشروطمينمايد تقويت او در را مشاركت و كرده
. بازشناسد را خود سنن و كند انتخاب آگاهانه
فراهم آگاهانه ، و ارادي بازگشت اين لوازم كردن فراهم
از كه هاست داشته خود اصولي و درست شناخت امكانات آوردن
چارچوب در آنها مناسب پخش و متعدد مطالعات انجام طريق
.ميباشد مطلوب پيامهاي
شيفتگي و شيدايي و تجدد و سنت بين تعارض ما جامعه در
اين كاهش جهت دراست كرده هويت بحران دچار را ، جامعه
ضرورت سياسي توسعه نابخردانه ، شيفتگيهاي زدودن و تعارض
به و درستي به اينكه مگر نميشود ممكن توسعه اين و دارد
علاوه.بپردازيم سياسي توسعه به و بشناسيم را خود خوبي
ديگران از آنچه و داريم خود كه آنچه بين بايد اين بر
بومي نيز را خود سياسي توسعه و برقرار تعادل ميگيريم
.كنيم
از بسياري امروزي نسلهاي نيست ، آسان خويشتن به بازگشت
محكوم بودن بومي و بودن قديمي جرم به را خودداشتهها
ندانمكاريها از حلقهاي در دليل همين به و ميكنند
و هستند غربي دموكراسي مفتون طرف يك از.آمدهاند گرفتار
مصر و گرفته عاريه آنها از را مربوط سازمانهاي و موءسسات
كه بروند را مسيري همان آنها از استفاده با كه هستند
اعمال اسباب عنوان به حزب مثال طور به.رفتهاند آنها
هم حاضر حال در و بوده توجه مورد مدتها سياسي مشاركت
لذا و يافتهاند را ديرين گمشده كه ميكنند تصور گروهي
كه حالي در.ميبينند حزب نبود دريچه از را مشكلات همه
در كه نحوي به مدني جامعه سوي به حركت "اصولا و حزب
لازم شروط عنوان به شرط دو به است شده طرح صنعتي كشورهاي
فرهنگي وادي در و ما جامعه در دو هر كه دارد نياز
ضابطه تفوق يا و قانونگرايي از عبارتند آنها و مفقودند
سلسله مغاير كه انسانها انگاري برابر وديگري رابطه بر
بخش در كه است ، فرهنگي خصائل بر مبتني اجتماعي مراتب
.ميشود پرداخته آنها به ديگري
اجتماعي خودباختگي -4
و نسنجيده حركت جمله از مختلف دلايل به كنوني شرايط در
كه ارزشهايي و رفتارهاياجتماعي برخي سويتجدد ، به سريع
دچار را ما نميشوند محسوب تكنولوژي جزء "الزاما
ملاحظه مختلف كشورهاي به نگاهي با.است كرده گرفتاريهايي
وسائل ، تبعيت و سازگاري ضرورت اصل جا همه در ميكنيم
...و معيشت نوع و اقليم و طبيعت از مصالح و مواد و ابزار
باشند ، تزاحم در بيشتر توليد و رشد با كه مواردي در جز
درجه تفاوت كه نقاطي در و كويري مناطق در.ميپذيرند را
درمواردي يا و دارد زيادي تفاوت هم با شب و روز در حرارت
گرماي و سرما براي را لازم عايق ساختمان است لازم كه
گرفته بهره محلي مصالح از كند تامين خانه برون و درون
و سرد مناطق در و گل و خشت از كويري مناطق در.است شده
مثال طور به.تجدد نام به ولي..و سفال و چوب از باراني
شيرواني به سفال ويا گالي از را شمال در منازل سقف پوشش
خانه تابستان در سنگين هزينه بر علاوه كه كردهاند تبديل
با سكونت هوايمحل كردن سازگار.سرداست زمستان در و گرم
تحميل را كردن گرم و كردن سرد گزاف هزينههاي انسان نياز
.ميكند
كه نقاطي در حتي و روستا و شهر در آپارتماننشيني موضوع
تعبيه عدم اوپن ، آشپزخانه طراحي نيست ، مطرح زمين كمبود
مسائلي از همه كفش ، آوردن در براي آپارتمانها در محلي
هر است گرفته را ما گريبان مفتوني و شيفتگي بنابه كه است
ژاپن در.است سقف پوشش اصلي ماده سفال هنوز غرب در چند
را كفش آوردن در جاي آن در و ميسازند چوب با را خانه
.ميكنند تعبيه
سپرده فراموشي به آن پيام و منطق و ايراني معماري نظام
.است شده
ميكرد ما از جم جام طلب دل سالها
ميكرد تمنا زبيگانه داشت خود آنچه
فرهنگي پژوهشهاي دشواري -5
برخوردار ويژهاي اهميت از فرهنگي مسائل زمينه در پژوهش
وقتگير و تحقيق دشواري جمله از چند دلايلي به ولي است
توجه مورد مربوط ، ضرورتهاي تشخيص عدم همچنين و آن بودن
تقليد و پرسشنامه به بيمارگونه گرايش.نميگيرد قرار جدي
محققان صنعتي ، كشورهاي پيمايشي پژوهشهاي از كوركورانه
به توجه و فرهنگي مطالعات انجام از را مبتدي و نوپا
.است بازداشته جامعه اجتماعي اساسي مسائل
و دارد عمقي شيوههاي به نياز كه فرهنگي پژوهش انجام
به و است وقتگير ميشود ، انجام منفرد صورت به "معمولا
علاقه مورد و است هزينهبر لذا و دارد نياز طولاني زمان
مطالعات انجام امروزهنيست اجرايي و اداري سازمانهاي
محقق شخصي سليقه بر مبتني و شخصي سرمايه با گذشته مثل
.نيست امكانپذير
فرهنگ زمينه در اصولي ، مطالعات برخي ديروز تا اگر
آن محقق كه بوده دليل اين به است گرفته صورت جامعهمان
به شخصي كتابخانه در سال چند كه داشت را لازم مالي توان
به مطالعه ، هزينههاي تامين با يا و بپردازد مطالعه
كسي و بود ارزش خوردن چراغ دود گذارد ، پاي تحقيق ميدان
داراي حداقل ميپرداخت تحقيق و مطالعه به را عمري كه
مطالعه هزينه زماني دانشگاهها حتي امروز ولي.بود احترام
كار به و بوده خاص ويژگيهاي داراي كه ميكنند تامين را
.بيايد اجرايي موءسسات از يكي
موانع با حاضر حال در فرهنگي و اجتماعي مطالعات انجام
و برميگردد متدولوژي مقوله به برخي كه است مواجه جدي
همه از.اعتبار تامينكننده سازمانهاي به ديگر برخي
بودن ناروشن كاربردي پژوهشهاي براي مهمتر
در شده ارائه شعارهاي از صرفنظر) جهتگيريهايفرهنگي
از فرهنگي مطالعات در اساسي راهبردهاي ارائه و (مورد اين
.ميآيند حساب به اساسي مشكلات
و كرده پيدا عنايتي مدني جامعه موضوع به دولت كه "اخيرا
داده قرار مبنا اين بر را خود سياسي توسعه برنامههاي
ميتواند مدني جامعه استقرار مشكلات و موانع موضوع است ،
وزارت حداقل توجه مورد كاربردي پژوهشهاي از يكي حد در
اشاراتي مختصر اين در.گيرد قرار اسلامي ارشاد و فرهنگ
با تا ذكر اساسي موضوع طرح حد در و كلي و مختصر هرچند
ضرورت و اولويت يكي:شود اشاره نكته دو به آن از استفاده
چگونگي ديگري و زمينه اين در جامعهشناختي مطالعات انجام
اجرايي راهبردهاي استنتاج و مطالعات گونه اين از استفاده
.است مدني جامعه سوي به حركت شرايط آمادهسازي زمينه در
مدني جامعه استقرار موانع -6
مطالعات به مربوط مسائل همه به پرداختن كه آنجا از
مربوط ابعاد از برخي به مقاله اين در نيست ممكن فرهنگي
.ميشود پرداخته مدني جامعه به
اين فقط و كنيم صرفنظر مدني جامعه تعريف به ورود از اگر
ضابطه كردن مسلط و قانون به احترام كه بپذيريم را مطلب
ديگر ، طرف از انسانها برابرانگاري و طرف يك از رابطه بر
صورت اين در است ، مدني جامعه توسعه براي لازم شروط از
و مورد دو اين در رفتاري و فرهنگي وضعيت به اشارهاي
را مدني جامعه سوي به حركت راه در موجود موانع
.برميشماريم
امكان گذشته سنن احياي طريق از مدني جامعه سوي به حركت
مدني جامعه با سنتي جامعه ساختار و ويژگيها زيرا ندارد
و اصولي حركت براي ناچاريم لذا و ندارد سازگاري امروزي
.كنيم فرهنگي برنامهريزي مدني جامعه سوي به سنجيده
موجود وضع شناخت به بايد ابتدا برنامهريزي اين در
و ايستادهايم كجا در كه بدانيم درستي به و شود پرداخته
نيز بزرگبيني خود و شعار از و هستيم خصوصياتي چه داراي
نظر موجود وضع مزاياي و امكانات به سپس.كنيم پرهيز
آنگاه و برشماريم را كاستيها و كمبودها افكنيم ،
اجراي شرايط و كرده تدوين و طراحي را فرهنگي راهبردهاي
مدني جامعه معيار دو.بياوريم فراهم را آنها
گونه به سنتي جامعه در ،(برابرانگاري و قانونگرايي)
سنن با تعارض در را آنها ميتوان حتي و بوده مطرح ديگري
از برخي به ابتدا بخش اين دركرد تلقي جوامع آن
مناسب راهبردهاي و موجود وضع شناخت به مربوط ويژگيهاي
مدني جامعه ايجاد براي جامعه آمادهسازي منظور به فرهنگي
:ميپردازيم
دارد ادامه
|