ساير و تماشاگر توقع كهن هاي قصه
...قضايا
تاييد ونگوك تابلوهاي از يكي بودن اصل
شد
محمودتاجبخش ياد زنده درباره
داوينچي اثر مجسمه تكميل
تجسمي هنرهاي هنرمندان با صميمي جمع در
قرن گذشته ، قرن
:جمهوري رئيس كشور
ستيز و جنگ زبان با سياستمداران گفتوگوي
بود
ساير و تماشاگر توقع كهن قصههاي
... قضايا
قادري نصرالله بهكارگرداني "عشق غم" نمايش به نگاهي
از قادري نصرالله كارگرداني به و نوشته "عشق غم" نمايش
رفته صحنه بهروي شهر تئاتر سايه تالار در خرداد اواخر
`
صحنه بهروي "هرا" از پس قادري كه را نمايش اين.است
از يكي براساس او گذشته آثار از بعضي مانند آورده
پيامبر "ايوب" به مربوط و است شده نگاشته قرآن قصههاي
قصه يك بهتعريف "صرفا اينكه بهجاي اما.ميباشد
روز مقتضيات با آن تطبيق با بپردازد ، شده نقل چندينبار
قرآن از استفاده ضمن تا داشته سعي كنوني جامعه و
اعطاي در الهي حكمت بازگوكننده كه فيض منبع بهعنوان
درددل است ، بشر به زماني مختلف برهههاي در مختلف مواهب
كه اتفاقاتي جريان در را بيننده و كند بيان نيز را خود
قرار داشته ، خود انقلاب بعداز هنري فعاليت سالهاي طي در
داستان از گوشهاي تلفيق به راه اين در او.بدهد
دست ،(ص)محمد حضرت مرگ از پس غفاري ابوذر مرارتهاي
كه اجتماعي نابرابريهاي از را مردم ميخواهد كه ميزند
و قدرت راس در اسلام دشمنان گرفتن قرار بهخاطر
.سازد آگاه است ، حقيقت و حق اصلي حاميان به بياعتنايي
از يكي "ابوذري ايوب" كه ميشود شروع جايي از داستان
استفاده با ميتواند آنكه با رفته جبهه و مخلص نيروهاي
و اداري مناصب آوردن بهدست جهت در خود درخشان سوابق از
پاي وجود با ميدهد ترجيح ببرد ، بهره مالي امكانات
خود بازوي و انديشه راه از و بنشيند خانه در معيوبش
ايوب به كه عشقي وجود با "ستاره" او همسر اما كند ارتزاق
كه ارزشهايي تمام معامله به وادار را او ميخواهد دارد ،
از كه "حجت" راه اين در.كند آورده ، دست به سالها
اينكار به را او است چهره چند و فرصتطلب انسانهاي
...اينكه تا ميكند مقاومت ايوب اما ميكند ، ترغيب
ميآيد بهدست اثر اين با برخورد در كه مسالهاي نخستين
اشراف كه او.است كهن قصههاي با كارگردان برخورد نوع
صدراسلام مسلمانهاي سرگذشت و داستانها اينگونه بر خوبي
و مذهبي الگوهاي اين (ريشه)جرثومه از استفاده با دارد
با تا كرده سعي مجزا تابلوي هفت به نمايش بخشبندي
متون ، اين داستاني قالبهاي از مناسب بهرهگيري
به آن با جامعه در بيننده كه را امروزي انديشههاي
با و بنماياند او به است ، گريبان به دست مختلف شكلهاي
.سازد تنبه و تزكيه نوعي دچار را آنها زشتيها ، دادن نشان
"كاملا ديدگاه ميآيد بهوجود جا همين در كه مشكلي اما
جهانشمول جاي به كه است نمايش بدبينانه تاحدودي و شخصي
عبارت به.برميگردد فرد به تنها بودن منطقهاي حتي يا
برخورد شنيداري -ديداري اثري با تماشاگر يك وقتي ديگر
و نظرها جريان در آنكه ضمن دارد انتظار ميكند ،
قرار فراگير و عام موضوعي از هنرمند يك طرزتلقيهاي
برقراري ضمن و شود همسو قصه با حدودي تا بتواند ميگيرد ،
.نمايد برخورد مساله آن از ديگري وجه با پنداري همذات حس
بهعكس كه نميشود اينگونه تنها نه "عشق غم" در اما
به كمتوجهي مشكل با سليقهاي "كاملا شكلي به نويسنده
ميكند برخورد انقلاب ، و اسلام به خدمتگزار مخلص نيروهاي
آحاد و اقشار با بتواند كه عمومي مساله يك طرح بهجاي و
و شخصي گلهگذاريهاي به كند برقرار ارتباط مردم مختلف
ميرود پيش آنجا تا اينباره در گاه و ميپردازد يكسويه
بالاتر ، بسيار موضعي از اثر صاحب ميكند احساس بيننده كه
.ميپردازد او نصيحت به خود دغدغه گذاشتن درميان بهجاي
و تعجيل -نمايش كل البته و -متن نگارش در ديگر نكته
با كه ميخورد بهچشم اثر جاي جاي در كه است شتابزدگي
.ميشود آشكار "كاملا مهم اين "هرا" نمايش به گذرا نگاهي
و پرمفهوم آهنگ و بودن روان كلام ، "عشق غم" نمايش در
و ازهمگسيخته و ميدهد دست از "كاملا را خود زيباي
ارتباط آن نمايش ، لحظات از بسياري در كه شكلي به تصنعي
از بود ، گوشنواز "هرا" نمايش در كه را زيبا و يكپارچه
ذهن بر فشار قصد كه نقطهاي بهصورت و ميدهد دست
به بيننده براي را انفعال حتي و خستگي دارد ، را تماشاگر
.ميآورد ارمغان
دور نمايش از را يكنواختي اين بتواند اينكه براي قادري
بازيها ، در بازي ايجاد با و ميكند تقطيع را حوادث كند
حركت و تماشاگران ميان از بازيگران آمد و رفت راوي ، حضور
بيرويه هجوم از نخست ، كه ميكند تلاش كناري بازيگر 9
او براي تلطيف نوعي و كرده جلوگيري بيننده ذهن به كلام
رجوع و بيگانهسازي نوعي ايجاد با دوم ، و بياورد بوجود
-نمايش به مرتبط اما -مختلف فضاهاي ايجاد و تماشاگر به
انديشه به را مخاطب و ببخشد ارتقا اثررا تعقلي جنبه
.دارد قصهوا وقايع مورد در بيشتر
به كه است نمايشنامهنويساني جمله از قادري كلي بهطور
بهاي انديشه و حس انتقال اصلي و مهم عنصر عنوان به كلام
و حوادث جزء جزءبه توجه از جداي او آثار و ميدهد زيادي
كشمكشهاي و ستيزه اين بتواند كه تمهيداتي كارگيري به
و پرتحرك گويا ، تصاويري به را كلامي بيشتر و دروني
بتوانند كه است بازيگراني نيازمند كند ، تبديل بيروني
.دريابند را شخصيتها كنشهاي و حركات اعمال ، بخوبي
براثر آنچنان تيموريان روءيا حضور "هرا" نمايش در "مثلا
را نمايش او نبود گفت بتوان جرات به شايد كه افكنده سايه
عدم علت به "عشق غم" در اما.ميساخت منفعل "كاملا
كاراكترها ، بيروني اعمال به دستيابي در بازيگران توانايي
.درميماند ارتباط برقراري از نمايش
او "چشم" بر بيننده "گوش" رجحان از جلوگيري براي قادري
براي و ميكند صحنه در مدام حركت به وادار را بازيگران
قصه ميان به گوشهنشيني از را تماشاگران بتواند اينكه
تماشاگران بين از را شخصيتها از بعضي خروج و ورود بكشد ،
اين جاي به كارگردان اگر كه ميرسد بنظر.ميدهد قرار
عدم و تماشاگر انديشه و حس مكرر قطع و آمدها و رفت
كه را ديالوگها و صحنه از بعضي استنتاج ، يك به دستيابي
را بازيگران و ميكرد حذف بود شده نمايش شدن طولاني باعث
و كندتر ريتمي با و ساخته محدود صحنه گرد محيط همان به
ميكرد ، تاكيد صحنه مياني سكوي و طلايي نقاط بر
لحظههاي تبلور براي را مناسبتري بسيار شرايط ميتوانست
اصول از يكي كه صحنه طراحي.بياورد فراهم شهر متفاوت
سالهاي در متاسفانه ميرود ، شمار به نمايش مهم بسيار
روبهرو سينما و تئاتر كارگردانهاي بيتوجهي با اخير
در دخيل عوامل تخصصيترين از يكي كه عنصر اين.است بوده
مشكلات مانند مختلف دلايل به ميرود ، شمار به اثر موفقيت
متخصص نيروهاي كمبود زياد ، "نسبتا هزينه صرف اجرا ، سالن
پردازان نقش بربازي كارگردانها حد از بيش تاكيد خلاق ، و
در متاسفانه و است مانده مهجور اخير سالهاي در..و
.ميشود روبهرو مشكل با نيز "عشق غم" نمايش
نيازمند متفاوت ، فضاهاي بهكارگيري خاطر به اثر اين
بهتر انتقال و بيشتر حس القاي براي منظوره چند صحنهاي
بازيگران لباس در مناسب رنگهاي از استفاده محتاج مفاهيم ،
صحنه ميبينيم ما اما.است آنها شخصيتي نمادهاي عنوان به
را آن خانه شكل به سازهاي انتها در كه شده طراحي گرد
واقع موءثر نمايش هواي و حال القاي در ميكند ، محدود
خوب افكار و درونيات از نشاني هيچ لباسها رنگ و نميشود
.نمينماياند ما به را اشخاص بد و
كه است عواملي جمله از موسيقي لباس ، و صحنه طراحي برخلاف
و موقع به استفاده و تصنيف در كارگردانها و آن موءلفين
غم" كه ميدهند خرج به زيادي دقت -تزئيني نه -كاربردي
در و ميجويد بهره خصيصه اين از خوبي به نيز "عشق
عمق نمايش مختلف دقايق به موسيقي مدد به مناسب زمانهاي
در خصوص به.ميسازد برجسته را آن هواي و حال و ميدهد
كه قصهاي ديدن براي را تماشاگر نوعي به كه نمايش ابتداي
.ميكند آماده است ، يافته تجلي آواز و نوا در حدودي تا
شيبانيفر مازيار
تاييد ونگوك تابلوهاي از يكي بودن اصل
شد
سال 1996 از كه فرانسه ملي موزه مسئولان :هنر و ادب گروه
اثر "اوورس در باغي" معروف تابلوي بودن اصل به نسبت
موزهنگهداري اين در كه هلندي معروف نقاش "ونگوك ونسان"
بر مطالعه سال سه از پس سرانجام داشتند ، ترديد ميشود
تاييد را آن بودن اصل جمعه روز ارزشمند ، ايناثر روي
از نقل به اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به.كردند
كه اعلامكردند پاريس ملي موزه مسئولان فرانسه خبرگزاري
آزمايشگاه در اثر اين روي بر لازم آزمايشگاهي كارهاي همه
گونه هيچ مطالعات اين در و گرفته انجام موزه تخصصياين
.است نشده داده تشخيص اثر تاريخياين واقعيت خلاف موردي
حومه در اوورس دهكده در را باغي روغن ، و رنگ نقاشي اين
خود عمر آخر ماه دو ونگوك.است كشيده بهتصوير پاريس شهر
دهكده اين در ژوئيه 1890 ، تاريخ27 در خودكشي از پيش را
.بود گذرانده
شده كشيده سانتيمتر در 5/81 اندازه 65 در كه تابلو اين
آن صاحب آخرين كه داشت مختلف صاحب تاكنونچندين است
بهاي 55 به سال 1992 رادر آن كه بودند "ورنه" خانواده
به.كردهبودند خريداري ديگر فرانسوي يك از دلار ميليون
ميراث آثار جزء را تابلو اين فرانسه دولت اينكه علت
كشور از ممنوعالخروج را آن و خوانده اينكشور فرهنگي
فرانسه ملي موزه به را نيزتابلو خانواده اين است ، دانسته
.فروختند
محمودتاجبخش ياد زنده درباره
و بزرگ استادان از يكي تاجبخش ، محمود مرحوم ياد زنده
خدمات كه است ايران سنتي و اصيل موسيقي ارزشمند
نموده ايران صوتي فرهنگ به خود پرثمر عمر طي ارزندهاي
و هنر و ذوق اهل درخانوادهاي سال 1303 به وي.است
.شد متولد موسيقي به علاقهمند
شادروان برجسته شاگردان از وي ، عموي تاجبخش كريم
و مينواخت خوبي به را سهتار ساز كه بود درويشخان
ساز نواي خود آواي با مينواخت وقت هر كه داشت خوش صدايي
.ميكرد همراهي را
ساز نواختن و فراگيري با را موسيقي ابتدا تاجبخش محمود
درس دبيرستان دوم كلاس در كه زماني تا و كرد آغاز سهتار
اين از يكي در ولي بود مشغول ساز اين نواختن به ميخواند
كارشناس و بازرس سمت كه سپهري نصرتالله مرحوم روزها
دبيرستان به داشت عهده به را كشور آموزشگاههاي موسيقي
آن از وي مينواخت ويولن سپهري مرحوم چون و آمد آنها
موسيقي عالي هنرستان به و شد كشيده ويولن سوي به زمان
مشغول زرينفر اسماعيل استاد شادروان تعليم تحت وي.رفت
زندهياد رديف و شد ويولن ساز نواختن و فراگيري
.كرد اجرا مهارت با را آن و آموخت را چنگي عليرضاخان
سلك به خالقي روحالله استاد توسط سال 1323 از او
موسيقي انجمن اركستر در سپس.ميپيوندد راديو نوازندگان
به وي نيز سال همان در البته.ميشود كار مشغول نيز ملي
را صبا شاگردي افتخار و رفت صبا ابوالحسن استاد كلاس
.شد استاد خوب شاگردان از يكي و آورد نيزبهدست
حسين استاد مرحوم محضر از بعد چندي تاجبخش زندهياد
كلاس و بركشلي مهدي دكتر راهنماييهاي از مدتي ياحقي
آن از سپس و شد بهرهمند تهراني حسين و معروفي موسيخان
و سبك از و گرفت مشق نيز خارجي نواز ويولن استاد چند نزد
.برد بهرهها آنها نوازندگي شيوه
شد آشنا عبادي احمد استاد با سال 1333 در تاجبخش محمود
سهتار نواختن سوي به "مجددا را وي آشنايي اين كه
در سهتارنوازي:از عبارتند وي فعاليتهاي برخيميكشاند
موسيقي انجمن اركستر در ويولننوازي و ملي سازهاي اركستر
زيباي هنرهاي چهار شماره اركستر در نوازي ويولن ملي ،
اركستر در ويولننوازي رادمرد ، حسن مرحوم رهبري به سابق
دهلوي ، حسين استاد رهبري به سابق زيباي هنرهاي يك شماره
هنرستان در تار سه تدريس صبا ، مكتب در تار سه ساز تدريس
موسيقي اشاعه و حفظ مركز در تار سه تدريس ملي ، موسيقي
تدريس ملي ، موسيقي هنرستان در ويولن تدريس ايران ، سنتي
برنامههاي سازمان معاونت موسيقي ، آزاد هنرستان در ويولن
نام به مستقل كلاس تاسيس رودكي ، تالار ايراني موسيقي
محمود:از بودند عبارت آن اساتيد كه سال 1326 در "ترانه"
جواد ،(تار) پنجه زرين نصرالله ،(ويولن) تاجبخش
حسين ،(قرهني) تبار وزيري حسينعلي ،(آواز) بديعزاده
و خوب شاگردان كه (تنبك) تهراني حسين ،(سنتور)صبا
از كشور موسيقي هنر عرصه در بعدها و كردند تربيت باارزشي
.شدند وبوم مرز اين نامآوران
داوينچي اثر مجسمه تكميل
غول مجسمه نيويورك در هنرمندان از گروهي :هنر و ادب گروه
صاحب مجسمهساز و نقاش داوينچي لئوناردو كه را اسبي پيكر
رها نيمهكاره سالقبل پانصد را آن ساخت ايتاليايي نام
.كردند تكميل بود كرده
تلويزيوني ازشبكه نقل به خبر واحدمركزي گزارش به
سال 1499 در را برنزي مجسمه اين داوينچيساخت بيبيسي ،
حمله ايتاليا به نيروهايفرانسوي سال آن در ولي كرد آغاز
تمرينتيراندازي و گيري نشانه براي مجسمه ازاين و كردند
.نمودند استفاده
را كار اين بود نتوانسته ازاينكه داوينچي ميشود گفته
.بود كرده گريه مرگ دربستر كند تمام خود
را مجسمه اين تكميل براي خود كار اصلي هدف هنرمندان
.دانستهاند وي از ستايش داوينچيو به احترام
ميلان به درنيويورك نمايش هفته يك از پس گرانبها اثر اين
پيش پانصدسال را آن ساخت كار داوينچي جاييكه ايتاليا
.مييابد انتقال كرد آغاز
تجسمي هنرهاي هنرمندان با صميمي جمع در
قرن گذشته ، قرن :جمهوري رئيس كشور
ستيز و جنگ زبان با سياستمداران گفتوگوي
بود
روز ايران اسلامي جمهوري رئيس "خاتمي محمد سيد" آقاي
كشور ، تجسمي هنرهاي هنرمندان با صميمي نشستي در چهارشنبه
.كرد گفتوگو مختلف زمينههاي در آنان با
در كشور تجسمي هنرهاي هنرمندان دعوت به كه نشست اين در
تجسمي ، هنرهاي هنرمندان از تن چند شد ، برگزار تهران
زمينه شدن فراهم و هنر اين خصوص در را خود ديدگاههاي
كه نقشي و بينالمللي عرصههاي در تجسمي هنرهاي حضور
زمينه در فرهنگ و انديشه حاملان عنوان به ميتوانند
.كردند بيان كنند ، ايفا تمدنها گفتوگوي
آقاي انجاميد ، طول به ساعت يك حدود كه نشست اين ادامه در
در:كرد تصريح كشور متعهد هنرمندان از تجليل با خاتمي
هنرمندان تا كنيم تلاش بايد اسلامي انقلاب سوم دهه
.كنند پيدا بيشتري حضور بينالمللي عرصههاي در بتوانند
جمع در حضور از خرسندي ابراز با همچنين جمهوري رئيس
تلاش تراكم را تاريخ تجسمي ، هنرهاي پيشكسوتان و هنرمندان
و است تاريخ معمار انسان جان:گفت و دانست انسانها معنوي
.است "جان" تجلي هنر
فرهنگ وزارت هنري امور معاون "كاظمي مرتضي" نشست ، اين در
و قابليتها به سخناني در نيز اسلامي ارشاد و
تحقق براي دولت به كمك در هنرمندان و هنر شايستگيهاي
گفتگوي و مدني جامعه پايدار ، توسعه قبيل از برنامههايي
از جمهوري رئيس حمايت خواستار و كرد اشاره تمدنها
.شد هنر توسعه برنامههاي
همچنين خاتمي آقاي حاكيست ، اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش
انقلاب سال 20 عنوان با انقلاب نقاشان آثار نمايشگاه از
.كرد ديدن "ايران معاصر نقاشي در اسلامي
مهاجراني عطاءالله سوي از كه بازديد اين در جمهوري رئيس
و فرهنگي مسئولان از جمعي و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
هنرمندان فعاليت و كار نحوه با ميشد ، همراهي كشور هنري
.شد آشنا كشور نقاش
|