الحيات ارزش و حديث علم اعتبار
و بوده سياسي اسلام ، عالم در حديث منع علت نخستين *
كندوكاوي باب اين در شيعه محدثان و متكلمان و مورخان
بازنمودهاند را آن علل و كرده دقيق
حديث ، علم به اجمالي نگاهي زير ، مقاله در :جستارگشايي
بهويژه نقلي ، معارف اهميت و شده آن مصطلحات و تقسيمات
تمهيدي و مقدمه بحث ، ايناست آمده بازگفته تشيع مذهب در
است جديد حديثي مجموعههاي و قديم حديثي جوامع شناخت بر
اثر الحيات شريف كتاب بهويژه آثار ، اين از برخي و
.است گرفته قرار بررسي مورد حكيمي رضا محمد استاددانشور
با همراه آن مجلد تاكنون 6 كه اثر اين اهميت به باتوجه
فرهنگ نشر دفتر سوي از آرام احمد استاد شادروان ترجمه
بررسي و بحث از پس ذيل ، مقاله در گرديد ، منتشر اسلامي
و آراء بر مروري الحديث ، علم مبادي و تقسيمات درباره
آن ويژگيهاي درباره عمومي تحليلي سپس و الحيات موءلف آثار
علم بر درآمدي بخش ، اين در. ميرسد خوانندگان بهنظر
آمده نگاشته فشرده بهصورت علم اين مسائل شناخت و الحديث
.است
معارف گروه
"روايت" و "حديث" آن به "اصطلاحا كه تشيع نقلي ميراث
و افعال و اقوال از عظيمي مجموعه دربردارنده ميگويند ،
همه امروزه.است (ع)معصومين ائمه و (ص)پيامبر تقريرات
اتفاق مسئله براين -شيعه و سنت اهل از اعم -مسلمانان
و كلامي و فقهي و قرآني معارف از مهمي بخش كه دارند
لذا ;است متكي حديثي مجموعههاي بر اسلام ، دين در اخلاقي
در خدشهاي ميشود ، وارد احاديث تحليل و نقد در بحثي اگر
.است آن عناصر و اجزاء در بحث بلكه نيست ، آن اساس و بنياد
وجود ضرورت و اعتبار درباره جدي مناقشات نخستين "اتفاقا
برخي حتيشد مطرح اسلام پيامبر رحلت از پس درست حديث ،
.دادهاند تسري(ص)رسولاكرم وفات از پيش به را آن
:است نوشته شريعتي محمدتقي مرحوم استاد ازجمله
ساعات آخرين در پيغمبر چون كه ساختيم خاطرنشان سابق در"
بود اين بهانهشان و نگذاشتند بنويسد ، چيزي خواست حياتش
ولي ;است بس را ما قرآن و است بيماري درحال پيغمبر كه
مقصود همان كه هست ديگري احاديث كه شدند متوجه بعد آنان
تسجيل و تاكيد خاص ، موقعيت آن در ميخواست پيغمبر كه را
نقل و روايت از كلي بهطور كه بود اين.ميفهماند كند ،
(1)".نمودند ممانعت سخت و كردند جلوگيري آن نوشتن و حديث
اسلام ، عالم در حديث منع علت نخستين ديدگاه ، اين براساس
باب اين در شيعه محدثان و متكلمان و مورخان و بوده سياسي
ازجمله.بازنمودهاند را آن علل و كرده دقيق كندوكاوي
بهويژه -اميني علامه اثر "الغدير" كتاب مختلف بخشهاي
اهل عالمان از برخي اماراهگشاست زمينه اين در -جلد 8
خلفاي عهد در حديث منع مسئله به ديدگاهي چنين با نيز سنت
عبدالرحمنبن شيخ ازجمله.پرداختهاند پيامبر از پس
صفحه "..الكاشفه الانوار" كتاب در يحييالمعلياليماني ،
:مينويسد چنين 59 ،
ابوبكر كه است آن نشانگر كه گزارشي] مليكه ابو مرسل اگر"
..و سوزاند را آنها احاديث ، بودن اختلافآفرين بر تكيه با
از پس بيدرنگ ماجرا اين وقوع باشد ، داشته اساسي ،[.
با پيوند در خليفه ، كار كه است آن نشانگر پيامبر ، رحلت
اختلاف بيعت از پس مردمان چون ;است بوده رهبري و خلافت
چون داشته ، اهليت ابوبكر ميگفتند گروهي ميكردند ،
ميگفتند ديگر گروهي و است گفته چنان و چنين پيامبر
.اوست آن از خلافت پس است ، گفته چنين فلان درباره پيامبر
بازدارد ، بگومگوها اين از را آنان اينكه براي ابوبكر
(2)".واداشت بدان نيز را ديگران و سوزاند را خود نگاشتههاي
مهمترين از حديث مسئله كه ميشود ديده ترتيب اين به
يك از فراتر حتي و بوده اسلامي حكومت نخستين ادوار مسائل
سنت كه آنجا از اما.است ميشده نگريسته بدان علمي موضوع
برخي مبهمات و مشكلات درك براي وافر نيازي ،(ص)پيامبر
يا و بوده حضرت آن بعداز ادوار در مجيد كلامالله آيات
ناگزير نبوي سنت به رجوع است ، ساكت وحي كه مواردي در
گسترده بهصورت صحابه ، طريق از روايت ، و حديث مينمايد ،
روشهاي و دانشها و علوم آن ، با پيوند در و گرديد نقل
.آمد پديد پرشمار و فراوان كتب و بسيار
و "درايهالحديث" و "الحديث علم" بهاصطلاح علوم اين
كه رجال علم شامل و ميشوند خوانده "درايه" خلاصه بهطور
اسلام عالم در حديثي و كلامي و تاريخي علوم دقيقترين از
.ميشود نيز بوده
حديث اصطلاح درباب كلي بحث
در -تازه بهمعناي حدوث ، و حدث خانواده از "حديث" واژه
است شده گرفته سخن و كلام با مترادف و است -قديم برابر
"شيئا -آن حدوث و تجدد ازجهت گويند حديث را كلام و"
معني به و است حدوث از فعيل حديث ، بنابراين و -"فشيئا
(3)". است بوده معدوم آنكه بعداز است شيئي وجود
و شده اخص درآمد ، به خاص وضع از تدريج به اصطلاح ، اين
خبري هر از عبارت حديث":است آمده بخاري صحيح در چنانكه
مقابل را آن و شود داده رسول حضرت به آن اسناد كه است
شيعه ، در (4)".حديث آن و است قديم قرآن كه گرفتهاند قرآن
و فعل و قول از حاكي و يافته بيشتري گسترش اصطلاح اين
.باشد -رسول از اعم -معصوم تقرير
مترادف مسلمان عالمان برخي ازسوي نيز خبر و حديث اصطلاح
يا رسول قول كه مخبربه شامل گويند" و است شده انگاشته
حديث گويند برخي.ميشود باشد تابعين يا صحابه يا امام
گويند خبر را كس هر قول و است عالم خبر و است خبر از اخص
صلحاء و ائمهاطهار و رسول حضرت گفتار به مخصوص حديث و
حديث و متبايناند خبر و حديث كه گفتهاند و است امت
اهل اصطلاح در البته.غيرمعصوم خبر و است معصوم به مخصوص
ثبوتي نسبت كه است كلامي آن و است انشاء مقابل خبر لغت ،
و 15-ص 5 درايه ، از -باشد داشته خارجي سلبي يا
(5)"ص 409 قوانينالاصول ،
بهكارگرفته موضوع و موضع همين در كه هم روايت لغت
برخي ، آنكه جز است ، حديث و خبر مترادف "ظاهرا ميشود ،
و حد ،"العلوم و الفنون اصطلاحات كشاف" در تهانوي ازجمله
نقل لغت در روايت":كردهاند بيان اينگونه را آن حصر
و شود نقل فقيه از كه فرعي مسئلهايست فقها عرف در و است
(6)".شود نيز نبي فعل و قول بر اطلاق
چيست؟ الحديث علم
نقل را سادهاي و معروف تعريف اغلب حديث ، علم درباره
آن و".دارد قرار آن بر علما اجماع "ظاهرا كه ميكنند
باشند كرده نقل (ص)رسول حضرت از آنچه معرفت از است عبارت
اسلامي و نقله احوال كيفيت و غيرمنزله اقوال و افعال از
نيز را ايشان فتاوي و تابعين و صحابه آثار بعضي و ايشان
است علمي حديث علم شيعه ، علماي نظر از و شمردند حديث از
شناخته امام و پيغمبر افعال و احوال و اقوال آن با كه
(7)".ميشود
به تعريفي چنين به اتكاء با علمالحديث ، عالمان "معمولا
.ميشوند وارد آن منابع و مباحث و موضوعات و تقسيمات
بحثهاي به "متقدما متاخرين ، و قدما بزرگان از برخي معهذا
اين به ورود براي فلسفي مقدماتي و كرده رجوع دقيقتر
در صدرالمتالهين ازجمله.ميدانستهاند لازم را موضوع
نيز و كرده عرضه را ويژهاي ديدگاه "كافي اصول شرح"
رساله در نيز تهراني عصار كاظم سيدمحمد استاد
را علم اين جستارگشايي خاص بهگونهاي "علمالحديث"
علم درباره بحث از الحديث ، علم كتاب".فرمودهاند تمهيد
و ميشود آغاز عرفان و حكمت نيز و حديث و قرآن لسان از
متون در سطور اين راقم كه بحثهايي عميقترين از يكي آن در
انجام احاديث و كريمه آيات به توسل با است ديده اسلامي
بالاترين در را وجود و نور و علم بودن يكي موءلف و يافته
تاثير و عقل پيرامون سخني به سپس.ميسازد مبرهن مرتبه
يك به را خود گفتار آنجا از پرداخته ، انساني كمال در آن
از مملو فصولي در و ميدهند سوق اخص معني به الهيات دوره
تقديم بزرگان كلمات به مزين و اسلامي عرفان و حكمت عصاره
و ولي و نبي به علم و واجبالوجود معرفت و توحيد حقايق
فصلي با را خود پرارج كتاب و ميكنند تشريح را مبداء
اسلامي حكمت اصول از كه معلوم و عالم و علم اتحاد درباره
(8)".ميرسانند ختم به است
چنين را مبحث اين در ورود اثر ، مقدمه در عصار ، شادروان
خوبي به را عنوان اين اينكه براي":است كرده بيان
مورد اخبار زبان در كه را علمي آن و كنيم تشريح بتوانيم
دهيم ، نشان است ، شايع "كثيرا اطهار ائمه السنه در و توجه
اتحاد آنها از يكي كه را علم عمومي قواعد بايد ابتدا
دهيم ، قرار مذاكره تحت است ، معقول و عاقل و معلوم و عالم
تشريح "كاملا را آن شده ، وارد فوق موضوع اطراف در آنگاه
از پس تا ;شويم علم كليه قواعد وارد رو اين از و كنيم
در ائمه چرا كه كنيم واضح بهخوبي شد ، روشن قواعد اينكه
پافشاري است ، ايشان مطلوب و نظر مورد كه علمي آن تحصيل
(9)".دارند
آيا كه نيست موضوع اين در نزاع محل البته اينجا در
و دقايق به ورود براي فلسفي و حكمي مقدمات چنين "واقعا
كرد نميتوان ترديد اما خير ، يا است لازم حديث علم شعب
منطقي ايضاح و حدبندي و فلسفي دقت عرصه در حداقل كه
وجود بسيار فوايد -ديگري دانش هر و -علمالحديث مصطلحات
نبايد فلذا.كرد تعبير ضرورت به آن از ميتوان كه دارد
.كرد منتسب مشرب و ذوق به تنها را دقتنظرهايي چنين
دقتهايي چنين به متمايل و هادي هرحال ، به فلسفي ذوق
به گرايشي چنين.خواهدبود آن ضرورت عدم يا ضرورت از فارغ
فقها "اساسا و دارد وجود نيز علماصول در منطق نوعي شكل
و دقيقه مقدمات و روششناختي مباحث به ورود از ناگزير
خود ويژه علوم تقسيمات كيفيت و الفاظ مبحث به پرداختن
و بوده فقه و حديث منطق نوعي خود مباحث ، اين.بودهاند
عالي و جاندار بحثهاي مصطلحات ، دقيق صورتبندي بر علاوه
و منظم تقسيمات و آورده پديد را دلالات و الفاظ درباره
و طلبه به استنتاج و انتاج صحت شرايط با همراه را منطقي
اخبار وسعت شايد.است ميآموخته فقه و اصول علم پژوهنده
در فلسفي مكاتب و عقلي علوم رونق نيز و شيعه در احاديث و
در اجتهاد لزوم بالاخره و فقهي دبستانهاي و مذاهب جوار
آن اختيار در را بسياري امكانات و تحرك كه شيعه ، فقه
ژرف و اصول علم انبساط دلايل از برخي است ، ميداده قرار
علم اين مباحث در حيرتانگيز باريكبينيهاي و انديشيها
شيعه ، فقهي تفكر درحوزه مقدمهاي چنين.باشد بوده
را كلام و سخن نقادي سيستم نوعي پيدايش موجبات بهتدريج
.نيست جديد سبكشناسي دانش به بيشباهت كه ساخته فراهم
ناچار شيعه ، مذهب دانشوران و فقها بحثها ، همين منظر از
از اعم -كلام محتواي و درصورت بازانديشي و بازنگري از
و تطبيق و -..و فقهي استدلالهاي و تاريخ و حديث
يا اعتبار بررسي بالاخره و كلامالله متن با آن مقارنه
.بودهاند آن باب در مختلف احتمالات و سنجش و اعتبار عدم
تاريخ در حديثي جوامع تدوين و حديث علم تكوين ضرورتهاي
اسلام
استناد نحل سوره از چهلوچهارم آيه به اغلب شيعه ، علماي
و تفسير و تبيين براي حديث از بهرهگيري ضرورت بر و كرده
تعالي خداي آيه ، اين درمينمايند تاكيد وحي صحيح تاويل
و مينمايد قرآني مسائل بهايضاح مكلف و مامور را پيامبر
-غيروحياني آموزههاي گسترش با را وظيفه اين هم حضرت آن
-خويش عترت سيره و سنت حجيت بر تاكيد نيز و -خويش سنت
.رساند فرجام به -ثقلين حديث ازطريق
حديث و آيه همين به منحصر البته سنت ، ضرورت بر استدلال
اين از فراتر برخي حتي.نيست آن نظاير مشهوراتي و ثقلين
سنت اعتبار و حجيت":گفتهاند و شدهاند وارد بحث به
".ندارد استدلال به احتياجي و است اجماعي و مسلم (ص)نبوي
محمدي ، ابوالحسن دكتر اسلامي ، حقوق استنباط مباني)
(ص160 نهم 1375 ، چاپ تهران ، دانشگاه
آيات برخي از "مستقيما ميتوان را سنت حجيت حال اين با
:ازجمله ;كرد استنباط كريم قرآن
"...فانتهوا عنه مانهاكم و فخذوه الرسول آتاكم ما و..."
(حشر سوره آيه 7 ، )
و بگيريد را آن داد ، شما به [او] فرستاده را آنچه و..."
"...بازايستيد بازداشت ، را شما آنچه از
دارد ادامه
:پانوشتها
شريعتي ، محمدتقي سنت ، و قرآن ديدگاه از ولايت و خلافت -1
.صفحه 156 ارشاد ، حسينيه
دوم ، شماره سوم ، سال ،"حديث علوم" فصلنامه از نقل -2
رمزها ، و رازها ;حديث تدوين منع مقاله تابستان 1377 ،
ص 19 راد ، مهدوي محمدعلي نوشته
سجادي ، سيدجعفر دكتر اسلامي ، معارف فرهنگ -و 4 3
.ص 706 دوم ، جلد سوم ، چاپ كومش ، انتشارات
ماخذ همان -5
علي بن علي محمدبن العلوم ، و الفنون اصطلاحات كشاف -6
ج ،(م 1862) هند جلدي دو چاپ روي از افست چاپ التهانوي ،
.ص 621 1 ،
بهبهاني ، موسوي مدرس سيدعلي اسلامي ، معارف كليات -7
.ص 144 اول 1365 ، چاپ تهران ، دانشگاه انتشارات
سيدجلالالدين استاد كوشش به عصار ، آثار مجموعه -8
بر نصر سيدحسين دكتر مقدمه از اميركبير 1377 ، آشتياني ،
.ص 146 ،"الحديث علم" رساله
رضوي مسعود سيد
|