و اضطراب تا روشني از آبي نيلوفرهاي
دلتنگي
اي اسطوره طرحهاي بازآفريني
و اضطراب تا روشني از آبي نيلوفرهاي
دلتنگي
است پيوسته بهوقوع "گيورني" در "مونه" هنري معجزههاي
لندن ، همچنين او.كرد نقاشي را آبي نيلوفرهاي كلودمونه
اما.كرد نقاشي رانيز فرانسه زيباي چشماندازهاي و ونيز
كه هستند او آبي گلهاي و باغها نقاشيهاي مجموعه
.كنند خود شيفته و جذب را بيننده ميليونها توانستهاند
اسم امپرسيونيستي نقاشي سبك پدر بهعنوان او از كه -مونه
و گلها نقاشي وقف را خود هنري عمر از سيسال -ميبرند
منحصربهفردي عطش و اوميلكرد آب بهروي شناور باغهاي
بينالمللي تحسين كه بود ميل همين و داشت كار اين براي
.آورد بهارمغان او براي را
تابلوي شصت از نمايشگاهي مه ماه پاريس "اورنجر" موزه
هم هنوز نمايشگاه اين.كرد برگزار را مونه آبي نيلوفرهاي
علاقهمندان از انبوهي شمار روزانه توانسته و دارد ادامه
كه هستند كساني تماشاگران عظيم گروه اين.كند خود جذب را
نزديك از را نقاش واريژينال اصيل نقاشي تابلوهاي مايلند
بهروي "قبلا را تابلوها اين آنها.كنند مشاهده
.ديدهاند نشريات و روزنامهها در يا و كارتپستالها
انگلستان در ماهآوريل مونه آثار از ديگري نمايشگاه
اين از نفر هزار حدود 840.داد پايان خود بهكار
نمايشگاه يك براي تماشاچي رقم اين.كردند ديدن نمايشگاه
.است ركورد يك انگلستان در هنري آثار
شرقي شمال در) گيورني شهر آبي باغهاي و مونه خانه
آثار تا 1926 سالهاي 1895 فاصله در نقاش كه جايي (پاريس
دائمي بازديد محل بهصورت كرد ، خلق آنجا در را خود
يك بهعنوان محل ايناست درآمده هنري آثار دوستداران
بهسوي را جهانگردان از زيادي شمار توانسته توريستي مركز
صف در پاريس ، به رسيدن از پس بلافاصله آنها.بكشاند خود
پر و شلوغ هميشه صف اين.ميگيرند قرار گيورني بليط خريد
.است
سفر اشتياق و مونه پاريس نمايشگاه از بينظير استقبال
براي شيفتگي كه ميكند دلالت نكته اين بر گيورني به
حدود 300 مونه.است بيحدوحصر مونه آبي نيلوفرهاي تماشاي
از پوشيده آبي باغهاي آنها اصلي مضمون كه كرد خلق تابلو
.بودند گيورني نيلوفرهاي
برروي و دارد نام "نيلوفرها چرخ" پاريس موزه نمايشگاه
اين.است كرده فوكوس مونه آثار در آبي نيلوفرهاي موضوع
و تنوع با را آبي باغهاي زيبايي تا دارد تلاش نمايشگاه
مونه ديد از آن روشنايي و سايهها رنگها ، آسمان ، تغيير
.بگذارد بهنمايش
آنچه از":نوشت خود نامههاي از يكي در سال 1916 مونه
شگفتزده و وحشتزده ميبينم دارم و است رويم پيش كه
زبان به را آبي باغهاي زيبايي بزرگ هنرمند اين ".شدهام
بشر نوع به گرانقيمتي هداياي او آثار و كرد تعريف نقاشي
انقلاب":ميگويد اورنجر موزه مدير گورگول پيير.است
او مدنظر كه كرد پيدا دست اهدافي آن تمام به "دقيقا مونه
است ، عمومي منظره يك كه آنچه ماوراء به توانست او.بود
آنها ديدن براي كه ديد را چيزهايي آن او.كند پيدا دست
".است مسلح چشم يك به نياز
پروژه اين برروي كار گرفت تصميم سال 1915 مونه
اين عمر پاياني سالهاي در.كند شروع را منحصربهفرد
در اوبود كرده مشغول خود به "كاملا را او ذهن مسئله
است موضوعي اين":مينويسد چنين خود يادداشتهاي از يكي
بارها.است كشيده خود بهسوي مرا افكار تمام مدتهاست كه
.گياهان نيلوفرها ، آب ، :كردهام فكر آن درباره بارها و
كه كنم ترسيم بزرگي فضاي چنان در را آنها ميخواهم اما
".كند غرق يا محدود خود در مرا نتواند
را مونه بزرگ پروژه خلق سال هشتادمين پاريس نمايشگاه
موضوع مدتها مونه هنري گرانقدر ميراث.ميدارد گرامي
مرگ از پس تنها آثار اين.بودهاست مركزي دولت بحث مورد
آن در مونه.درآمدند عمومي بهنمايش سال 1927 در هنرمند
نمايشگاه اتاقهاي و اندازه ميزان سر بر دولت با سالها
و بحث (ميشدند آويزان محلها آن در بايد تابلوها كه)
.داشت مناظره
هنرمند كاري روحيه نمايشدهنده همچنين پاريس نمايشگاه
سال از تابلوها خلق اول دور.هست نيز تاريكي به روشني از
استفاده روشن رنگهاي از تابلوها اين در.شد شروع 1897
صورتي و سبز آبي ، نقاشيها داخلي سايههاي.است شده
توضيح را آب و شكوفهها مونه رنگها اين كمك با.هستند
.ميدهد
تيره و تاريك مرداب به مربوط صحنههاي سال 1914 از اما
آبيتيره خشن ، نقاشيها اين تند و عميق سايههاي.هستند
نمايش به را شب صحنهها اينهستند پررنگ سبز و
پل يك.ميدهند نشان را مهتاب روشن سايه و ميگذارند
بهتصوير شاداب و سرزنده مونه اوليه كارهاي در كه ژاپني
و پرسايه اثري به تبديل نقاش آخري كارهاي در بود كشيده
نوعي و گرفته بهره جامد و قوي رنگهاي از كه شده محزون
آثار اين.ميدهد نشان را دلتنگي و اضطراب افسردگي ،
سبك از را هنرمند يك كار دگرگوني و تحول نقاشي
آبستره امپرسيونيست و هنر به نوزدهمي دهه امپرسيونيستي
.ميگذارد نمايش به بيستم قرن
در وي همسر مرگ بعداز نقاش حال افسرده و تاريك كارهاي
گيورني در او اول جهاني جنگ بعداز.ميشود خلق سال 1911
همسر مرگ با همراه مونه.ميكند تجربه را تنهايي سالهاي
فرانسه شمال.ميكند تجربه نيز را ديگري دردناك واقعيت
زيباي طبيعت و ميرود پيش بيشتر شدن صنعتي سوي به
او روبهروي چشمانداز حالا.ميشود محدودتر او موردنظر
.نيست دلنواز
ميكند اشاره خود يادداشتهاي در او كه سالهاست اين در
ديگر او و كرده پيدا را "شكنجه" نوعي حكم او براي نقاشي
بهپايان را خود بزرگ پروژه رضا و ميل با نميتواند
آخرين با پاريس نمايشگاهببرد قلم به دست و برساند
و خوب چشمانداز و ميرسد كارخود پايان به مونه اظهارات
.ميدهد خود بيننده به وي فعاليت سالهاي از وسيعي
قابلاحترام و مقدس محل يك گيورني مونه دوستداران براي
.است پيوسته بهوقوع محل اين در مونه هنري معجزههاياست
پس كه مونه دوستداران از يكي انگلستان اهل هاكسلي ديويد
:ميگويد كرده ، سفر گيورني به نمايشگاه از بازديد از
نفس محل اين تماشاي.زيباست "حقيقتا است ، فوقالعاده"
روز از شما كه است چيزي همان اين و ميآورد بند را آدم
مونه تابلوهاي اما.داشتيد آنرا انتظار سفر آغازين
فراتر محل محدوده از آنها.هستند زيباتر و فوقالعادهتر
".ميبرند بالاتري فضاهاي به خود با را شما و ميروند
و نمايشگاه كه) امريكا از هنر رشته دانشجوي "ايگر جولين"
آبي باغهاي تماشاي":ميگويد (است ديده را گيورني
ديگري چشم به را مونه تابلوهاي وي تا شده باعث گيورني
.كند كشف تازهاي زاويه از را آنها كند تلاش و كند نگاه
چيزهايي به ساده و زيبا آثاري از تابلوها اين او براي
وي ".دادهاند شكل تغيير تفكربرانگيزتر و عميقتر
محيط و طبيعت به چشمي با اواست شگفتانگيز":ميگويد
از منندارم را چشم آن من كه ميكرد نگاه خود پيرامون
كردم تلاش و كردم نگاه آبي نيلوفرهاي مرداب به ژاپني پل
.نتوانستم اما كنم ، خلق و مجسم ذهنم در را او نقاشيهاي
".ديد او كه ببينم را چيزي نميتوانم من
خبرگزاريها:منبع
اي اسطوره طرحهاي بازآفريني
در خليليان مجيد حجمي آثار نمايشگاه برپايي مناسبت به
پاسارگاد نگارخانه
:اشاره
مجيد (باستان ايران كهن تنديس) سفال آثار نمايشگاه
برگزار پاسارگاد نگارخانه در تير تا 14 ششم از خليليان
اين مورد در ابطحي هاني توسط مطلبي مناسبت همين به.شد
.ميآيد پي در كه است شده نوشته نمايشگاه
تاريخ اعماق به خود با را ما خليليان مجيد مجسمههاي
و ساسانيان و هخامنشيان زمان به.ميكشاند وطنمان باستان
جايگاه به -افسونها و اسطورهها زمان به آن از قبل يا
.جادو و طلسم رمز ، به شايد ، سفالگري اوليه و ابتدائي
-سرزمين اين خاك -(وجوديشان عنصر) خاك با نزديكي و قرابت
به هيچ تنديسها تردي و سبكي كه حالي در.آنهاست مشخصه
مرور اثر در كه است همانند فلزي به بلكه نميماند ، سفال
.باشد شده پتينه بار چند زمان
چه.ميكند بازگو را پيشينيان قصههاي خليليان واقع ، در
طلسم و افسون از نشان (تنديسها) مجسمهها كه زمانهايي از
اين.مدنيت شكلگيري دوران از آن ، از پس چه داشتند
يا ربالنوعها پيشگاه به نذري هداياي ميتوانست تنديسها
سپرده خاك به مردگان همراه كه باشد بوده ذيقيمتي اشياء
.ميشد
.زميناند ايران باستاني تاريخ اعماق از هدايائي بهراستي
و تكنيك هنر ، بعد سه ،(سيمولتانه) شاهد آثار اين در
.ميشويم توامان (شهود و كشف) الهام
ساده خطوطي با سفالگر كه زمانهايي:باستان دوران
وقايعپردازي از حاكي كه ميكرد تصوير را مخلوقاتي
بيم و طبيعت نيروي به اعتقاد -طبيعتگرائي يا (رئاليسم)
براي او.است آن به احترام و آن از زمان آن انسان هراس و
متوسل گوناگون طلسمهاي به طبيعت شر نيروي از خود صيانت
نقش را..و خورشيد و ماه حيوانات ، طبيعت ، او.ميشد
.ميكرد تركيب افسانهاي موجودات با را آنها و ميزد
و شير مانند آن به منسوب حيوانات و خورشيد گردونه مانند
اسب -ميباشيم طرحها اين شاهد سفالينهها بين در كه -گاو
مرالها ، غزالها ، -شياطين و ديو -اژدها بالدار ، انسان و
گوزن (آشوري) بالدار نر گاو ،(سلوكي) تازي سگ -كوهي قوچ
-شاخدار شير -(لاماسو) انسان سر با بالدار گاوهاي نر ،
و بالدار خورشيد تنه نيم)اهورمزدا -غولها -ابوالهولها
سپاهيان -خورشيد ايزد -مقدس اسبان-(مسلحاش نگهبان
بطور يا و تركيبي موجودات -هيولاها -جنگجويان -جاويدان
اهريمن و اهورمزدا از گرفته نشات شر و خير نيروهاي كلي
.تابو و توتم يا
جام) سانر بايدان ، مجمر ، جام ، شكل به گاه سفالينهها
موجودات تنديسهاي شكل به "صرفا يا و پيسوز ،(ريتون
از است يادآوري واقع در.ميباشند افسانهاي تركيبي
و روزمره كاربردي اشياء شامل كه باستان عهد سفالگري
مختص) و رمزي موضوعات و مقدس موجودات نقش و زيتني اشياء
.است بوده (اليت طبقه
و علايم تنوع و (تنديسها) اشياء متنوع و غني مجموعه
آشوري ، الهامات است ممكن كرده ، مزين را آنها كه طرحهايي
عناصر امتزاج شايد يا و بابلي عيلامي ، مانايي ، سكايي ،
مهر ، مثل خداياني -باشد اروپايي و هند عناصر با بومي
است بهتر...و نستيه ايندره ، بودا ، ناهيد ، -وارونه
بينالنهرين ، ) است قديم تمدنهاي تفوق از برگرفته بگوييم
.(هند يونان ، صغير ، آسياي مصر ، سوريه ،
صنعتگري ذوق از برخاسته و مردمي هنرمندي خليليان مجيد
سپس و شد آشنا موسيقي و نقاشي راه از هنر با او.است
او.يافت دست سفالگري جاويدان رمز به خودآموز بطور
و ميافزايد گل به ميستاند ، تاريخ از را خود ايدههاي
اين خلق با خودش قول به.ميكند هديه زمينيان و زمين به
آن بر كه سنگيني سكوت از را موزه ميخواهد آثار
مردم ذهن و دل در آنرا جاي و آورد بيرون حكمفرماست ،
استو ملي افتخارات كردن زنده خواستار او.كند بيشتر
.بردهايم ارث به عهد آن از كه است ميراثي نگهبان
اسطورهاي طرحهاي بازآفريني ميتوان را او كار سبك
صيانت و حفظ براي كه ناميد ، باستاني و قديمي سفالينههاي
عاليترين با را آنها الهام ، منبع "بودن قديمي" اين
بطرز شده خلق آثار بطوريكه.ميكند پتينه كهنه تكنيك
عتيقه نظر به و همانندند قديمي آثار به نكردني باور
اسطورهها اين قدمت نشاندهنده ديگر عبارت بهميآيند
منحصر زاده كدام هر كه حالي عين در است ، تجسم و موضوع در
.ميباشد صرف خلاقيت فرد به
دوران و اسطورهها از گرفتن نشات عين در مجسمهها
.برخوردارند فرد به منحصر كيفياتي از جزء و كل در باستان ،
كارها خاص سبك و يكپارچگي وحدت ، شاهد آثار كل در كه چرا
.نيستند هم همانند اثري دو هيچ جزء در و هستيم
به اثر يك كه كنم سعي چقدر هر":ميگويد هنرمند خود
به منحصر خلقي يك هر و نميشوم موفق شود ، همانند ديگري
طرح هيچ از آثار اين آمدن بدست در وي."است خودش ذات
آثار همه و نميكند استفاده بعدي يا 3 بعدي قبلي 2
.است فيالبداهه
چنين اين كه تكنيك و طرح شاعرانه تركيب اين ساختن براي
;است كار لازمه شهود و كشف و غيبي نشيندمنبعي دل به
.نيست كافي چنين اين آثاري خلق براي تنها صنعت و هنر زيرا
قلب اثر هم شايد.است برخاسته شما درون از جايي از گويي
مرز اين فرهنگ و تاريخ به كه است پيكرنگار صاف روح و پاك
.است عاشق و مشتاق بوم و
|