سرطاني رشد موقع به رديابي
اعتقاد "درماني ميوه آب" به هم شما
داريد؟
شب آسمان
آفتاب گرفتن سبب در
باب 19
سرطاني رشد موقع به رديابي
آقاي همكاري با آلمان توبينگن دانشگاه پزشكي دانشجويان
درمان و تشخيص در راديواكتيو مواد متخصص بارس ، رولاند
.اي.پي روش از جديدي نوع واسطه به توانستهاند بيماريها ،
بدخيم تكثير توموگرافي ، -اميزيون -پوزيترون يا (PET) تي
تشريح بهوضوح و كرده رديابي موقع به را سلولي تودههاي
به تا كه شده ، دگرگون راديواكتيو روش نوع اين در.كنند
در مواد بيوشيميايي تغييرات مراحل تشخيص براي بيشتر حال
توبينگني ، پزشكان ميگرفت ، قرار استفاده مورد قلب يا مغز
كردند تزرين را فلوئوروتومايدين نشانگر ، راديواكتيو ماده
بدخيم شكل به كه بافتي در ميدهد ترجيح ماده اين كه
و محل دقيق تعيين روش ، اين.شود ساكن مييابد ، تكثير
زماني در بعدي سه مقطعي تصاوير با را تومورها تشريح
بارس آقاي كه طوري به.ميسازد امكانپذير كوتاه "نسبتا
همكاران مساعدت با كه جديد روش اين كمك با داده ، توضيح
ميتوان يافته ، تكامل واشنگتن ، ايالت سياتل شهر دانشگاه
اساس ، براينكرد كنترل و شناسايي زودتر را سرطان
.گيرند قرار معالجه تحت موقع به ميتوانند بيماران
اشپيگل مجله :منبع
يگانه فدايي حميد :ترجمه
اعتقاد "درماني ميوه آب" به هم شما
داريد؟
و تابستاني نشاط بدن ، سازوكار در آبميوهها نقش بررسي
مختلف بيماريهاي كاهش نيز
آبميوهها كه داشتهاند اعتقاد هميشه تغذيه علم متخصصان
انسان غذايي رژيم در را مهمي سهم و هستند سودمند و مفيد
ها ميوه آب طعم ، نوع هر از صرفنظر.ميباشند دارا
را تشنگي و ميسازند بانشاط را شخص نهتنها
جنبه از هم درماني ، تاثيرات داراي بلكه فروميپوشانند ،
.هستند نيز پيشگيري ازجنبه هم و مداوا
مقايسهاي.هستند ويتامينها مهم منابع از آبميوهها
برحسب) ضروري ويتامينهاي به انسان بدن روزانه نياز بين
برحسب) آبميوهها برخي در آنها مقدار و (ميليگرم
.آنها ارزش بر است شاهدي ،(ميليليتر هر 100 در ميليگرم
افزايش را متابوليكي فرآيندهاي آبميوه ، منظم نوشيدن
و ميسازد مقاوم عفونتها مقابل در را بدن ميدهد ،
.ميبرد بالا بحراني شرايط با رويارويي در آنرا توانايي
به ،(غيره و ليمو سيب ، ) آبميوهها در موجود آلي اسيدهاي
ميتوانند نيز حدودي تا بهعلاوه.ميكنند كمك غذا جذب
بيماريهاي از بسياري در هيدروكلريك اسيد كمبود جبران
.بنمايند را معده اسيديته بودن پايين از ناشي
نمكهاي.هستند معدني مواد از سرشار همچنين آبميوهها ،
آب دفع به هستند ، فراوان اكثرآبميوهها در كه پتاسيم
به پزشكان كه است دليل بههمين.ميكنند كمك بدن اضافي
.ميكنند تجويز را آبميوه و سبزي مصرف كليوي ، بيماران
انواع برخي درمان در آهن تركيبات كه است شده معلوم
.دارند مهمي نقش كمخوني
گوشته در زياد مقدار به كه) پكتيني و سلولزي مواد
به كرده ، منظم را رودهها كار ،(دارند وجود ميوهها
آبميوههاي.ميكنند كمك اضافي كلسترول رفتن ازبين
تصلب مورد در كننده ، پاك و كننده تصفيه خاصيت اين داراي
.ميشوند توصيه رودهاي بيماريهاي و شرائين
كم كالري داراي باشند ، نشده شيرين كه طبيعي ميوههاي آب
رژيمهاي در آنها از استفاده ارزش به ويژگي اين.هستند
بيماريهاي با موءثري ، بهطور آبميوهها.ميافزايد لاغري
اشتها شدن كم و بدن حرارت درجه افزايش با كههمراه عفوني
.ميكنند مقابله ميباشند ،
نيز و مسن افراد كه است داده نشان آزمايشگاهي پژوهشهاي
مفرط ، چاقي و شرائين تصلب خوني ، بيماريهاي به مبتلا افراد
قند مصرف.بكاهند (ساكارز) شده تصفيه قند مصرف از بايد
بدن كلسترول مقدار و شده چربي بافت رشد افزايش باعث زياد
.ميبرد بالا را
و فروكتوز شامل آبميوهها در موجود كربوهيدراتهاي
فروكتوز 4 ميزان سيب ، آب در مثال بهعنوان.است گلوكز
اين.است برابر گيلاس ، 15 آب در و ساكارز برابر
به و ميشوند بدن جذب "سريعا آماده ، كربوهيدراتهاي
نهتنها آبميوهها ، .ميكنند كمك متابوليكي فرآيندهاي
كودكان بهويژه و سالم افراد براي بلكه بيماران ، براي
.دارند اهميت نيز
، حرارت از آبميوهها ، استفاده تهيه صنعتي روش در گرچه
بهترين ولي نميبرد ، بين از خيلي را سودمند عناصر
توليد تازه و "مستقيما كه هستند آنهايي آبميوهها
آنرا "حتما ميگيريد ، آبميوه خود منزل در اگر.ميشوند
غذايي رژيم متخصص هيچ "مطمئنا.بشوئيد مصرف از قبل درست
.داشت نخواهد مخالفتي ويژه "خام غذاي" اين با
بهتر اين ، وجود بااست آشكار و عيان ميوهها ، آب فوايد
فراموش.نكنيم غلو آنها درماني ارزشهاي درباره كه است
"طبيعتا و هستند غذايي محصول يك آبميوهها كه نكنيم
كمال با.نميباشد داروها بهاندازه آنها درماني تاثير
كه معتقدند سادهلوحانه مردم از بسياري هم هنوز تاسف ،
كشنده ، غدههاي معده ، زخمهاي درمان به قادر آبميوهها
اين.هستند ديگر بيماري دهها و ناباروري مالاريا ،
در هويج آب ليتر يا 4 نوشيدن 3 كه ميگويند "كارشناسان"
كه كساني.ميرساند شرايط مطلوبترين به را بدن كل روز ،
نخواهند پي حقيقت به ميسپارند ، گوش توصيهاي چنين به
متابوليكي آشفتگي وضعيتشان ، بهبود بهجاي وقتيكه تا برد
زردي به پوستشان و چشمها سفيدي و نمايد بروز آنها در
.بگرايد
با بايد ابتدا است ، "درماني ميوه آب" فكر در كه كسي هر
.كند مشورت غذايي رژيم متخصص يك
اسپوتنيك مجله :منبع
اسطلخزير صفايي سعيد :ترجمه
نجوم در بيبديل اثري ،"دانش جهان"
كتاب نگارش با ايراني بزرگ دانشور "بيروني ابوريحان"
پايه را سنتي فارسي ، به "صناعتالتنجيم لاوائل التفهيم"
جامعه شديد نياز نشانه آن ، از دانشوران استقبال كه گذارد
فارسي علمي كتابهاي به هجري چهارم قرن در ايران علمي
.بود
رياضي مفاهيم بيان براي التفهيم نگارش هنگام به ابوريحان
شيوه كه بود مواجه مشكلاتي با فارسي زبان به نجومي و
ايرانيان نگارش و گفتار زبان از زيادي حد تا را او نگارش
رهروان بعدها گشود ، كه راهي اما.ميساخت دور روزگار آن
اين بر نيز دانشوران ديگر كه نگذشت ديري.يافت بسياري
عربي ، زبان به يا بنگارند مادري زبان به آيا كه ترديد
شهمردانبن" اثر "روضتالمنجمين" چون آثاري و آمدند فائق
سراينده ابيالخيررازي ايرانشاه برادر) "ابيالخيررازي
ابوعلي" اثر "كيهانشناخت" ،("بهمننامه" جاويد حماسه
افضل" بيبديل اثر "دانش جهان" و "مروزي قطان علي حسنبن
طريق اين به ،"مسعودالمسعودي محمدبن شرفالدين الحكماء
.شدند خلق سياقالتفهيم و سبك همان بر
"بيروني" استاد اثر برخلاف كه است كتابي "دانش جهان"
و توصيفي نجوم هندسي ، مسائل حيطه به را خود تنها
و شبههناك وادي در هرگز و ميكند محدود عالم جغرافياي
همين به.نميگذارد پاي "اخترگويي" و "تنجيم" غيرعلمي
هنوز ميگذرد ، آن نگارش از سده به 8 قريب كه آن با سبب
و پابرجاست و معتبر علمي ديد از آن مطالب از بسياري
فاخر نثر.ندارد پيش سال يكصد درسي كتب با چنداني تفاوت
گلستان با ميتوان را آن كه است چنان اثر اين زيباي و
و علمي جنبه همين.كرد مقايسه فارسي ادب عرصه در سعدي
از 4 كه بود ناشناختهاي متاسفانه و مهم اثري چنين ادبي
نسخههاي مقابله و تصحيح به تا داشت آن بر مرا پيش ، سال
قطان "كيهانشناخت" و مسعودي "دانش جهان" از موجود خطي
آرزوي اين كه خوشحالم اكنون و ببندم همت كمر مروزي
شريف و عزيز كتاب و ميبينم يافته تحقق را خود ديرينه
كهنترين از شماري با تصحيح و مقابله براساس "دانش جهان"
ادب و علم اهل پيشگاه به عرضه آماده موجود خطي متون
.است زمين ايران
دلچسب و شيرين برايم را كار اين آغاز همان از آنچه
كتاب از فرد به منحصر نسخهاي بر يافتن دست ميساخت ،
"احتمالا بسيار ، قراين و شواهد طبق كه بود "دانش جهان"
افضلالحكماء ، سعيد ، امام يعني موءلف ، خود خط به
.است شده نگاشته "مسعودي مسعود محمدبن" شرفالدين
كه مرداد 78 خاطرهانگيز 20 و مهم كسوف ايام نزديكي با
برانگيخته ايران علمي جامعه در وصفناپذير شوقي و شور
با كه كتاب اين از بخشي نقل با تا نديديم بيمناسبت است ،
به ميپردازد كسوف وقوع چگونگي تشريح به ساده زباني
"شب آسمان" علاقهمندان و بشتابيم مهم رويداد اين استقبال
.سازيم آشنا گرانقدر اثر اين با نيز را
غريب عليزاده حسين
آفتاب گرفتن سبب در
باب 19
ابصار ميان گذرد حايل قمر جرم كه بوذ آن آفتاب گرفتن سبب
كثيف است جسمي ماه كه.ذكرديم يا كه آفتاب قرص ميان و ما
و ما بصر ميان.گردذ حايل چون.[تاريك =] مظلم و [كدر =]
و.كند حجاب ما [چشم =] بصر از را چيز آن [،] چيزي ميان
پس است ، ماه فلك بالاي بر آفتاب [مدار =] فلك كه دانستيد
ذنب يا راس نقطه بر افتد آفتاب و ماه اجتماع اتفاق چون
موضع اين از خطي كه كنيم توهم چنانك [ماه مدار گرههاي =]
و ماه مركزجرم بر خط آن كشي ، آفتاب جرم مركز به مائيم كه
رسذ ، آفتاب به [سپس =] پس برگذرد ، ذنب يا راس نقطه بر
ما بصر از كه شعاعي كه زيرا بوذ ، آفتاب كسوف حال درين
خط اين [امتداد در =] استقامت بر رسد بافتاب كه خواهد
جرم كه برنگذرد آنجا از و.رسذ قمر جرم به اول پسبوذ
روشنائي پس.[باشد] برگذشتن از اين مانع و حايل قمر
.نيفتد ما بر آفتاب
شكل بر بپيوندد جسمي به نگرنده بصر از كه [يي] خطها و
او قاعده و باشد ما بصر نقطه مخروط آن سر كه باشد مخروطي
به آفتاب كسوف وقت در چون پس.[شده ديده =] مبصر جسم آن
به و آيد بيرون ما چشم از كه شعاعها آن نگريم ، قمر جرم
.بوذ مخروطي شكل به.پيوندذ ماه
توهم چون و.ماه جرم او قاعده و ما بصر نقطه مخروط آن سر
جهت در برود [يكراست =] استقامت بر مخروط آن سطح كه كنيم
جملگي افتد مخروط اندرون در آفتاب جرم جمله اگر آفتاب ،
كه گويند چنين پس.گردذ پوشيده ما بصر از آفتاب جرم
.است گرفته آفتاب جمله
بعضي و افتد مخروط اندرون در آفتاب جرم از بعضي اگر و
گرفته باشد ، افتاده مخروط اندرون در كه قدر آن بيرون ،
.باشد
فاصله =] بود عرضي منطقهالبروج از را ماه كه است چنان اگر و
گردذ آفتاب جرم مماس مخروط سطح چندانك [باشد داشته
بوذ ، بيشتر عرضش يا.بوذ مخروط بيرون آفتاب قرص وجمله
كسوف حالت اين در نگردذ ، آفتاب مماس مخروط خود چنانك
.نيفتد
اجتماعي هر در اجتماعها ، اوقات در باشد قمر عرض نه اگر و
آفتاب گرفتن زمان [كه بدان =] بدانك و.بگرفتي آفتاب
به چون كرديم ياذ كه شعاعي مخروط كه زيرا باشد ، اندك
چند هم آفتاب فلك بر او قاعده قطرفلكآفتابرسذ
و.خويش بعدابعد در ماه چون.بوذ آفتاب جرم قطر [برابر =]
قطر از كه بايد مخروط قاعده قطر.نبوذ ابعد بعد در اگر
.نبوذ زياذت بيش آفتاب جرم
نيز مخروط كند ، حركت آفتاب گرفتن تمام از قمر چون پس
پس.افتد بيرون مخروط از آفتاب قرص از طرفي پس.كند حركت
كسوف بدانك و.[شود آغاز =] افتد ابتدا آفتاب گشتن گشاده
در كه بوذ تواند يا.بگردذ شهرها اوضاع باختلاف آفتاب
بعضي در يا نگيرذ ، بعضي در و.بگيرذ آفتاب شهرها بعضي
اختلاف اين ، سبب و.نگيرد جمله بعضي در و بگيرد جمله
است نگشته حادث حال هيچ آفتاب جرم در كه زيرا.ماست منظر
.شدستي باطل او نور سبب بذان كه
حادث [آنچه =] آنچ و است خويش قرار و برحال او كه بل
.او ميان و ما ميان است گشته حايل ماه كه است آن است گشته
.بگردذ شهرها به بوذ ، منظر اختلاف را ماه چون و
يا ماه وضع شهرها بعضي در كه بوذ روا ،[باشد متفاوت =]
ميان و شهر آن اهل ميان نگردد حايل كه بوذ چنان آفتاب
كرد توان تصور.شذ كرده صفحه آن بر كه شكل اين از.آفتاب
.واللهاعلم آفتاب ، كسوف
|