جامعه تحقق در تربيت و تعليم نظام نقش
مدني
بيراهه و راه ;مطبوعات گفتمان
جامعه تحقق در تربيت و تعليم نظام نقش
مدني
محمدي داوود
:اشاره
هدفي يا اجتماعي زندگي از شيوهاي عنوان به مدني جامعه
جامعه در مشروطهخواهي جنبش زمان از توسعه ، فرآيند در
قرائت همواره مختلف زمانهاي در و گرديده مطرح ايراني
مورد برانگيز چالش موضوعي عنوان به و داشته را خود خاص
انتخابات از پس است ، گرفته قرار گوناگون طيفهاي توجه
است شده مطرح بسياري مطالب زمينه اين در خرداد 1376 ، دوم
جامعه موءلفههاي به نگاهي با نويسنده زير مقاله در اما
از گزينههايي تئوري ، اين انديشهپردازان تبيين و مدني
و انسان كرامت عقلاني ، تفكر قانونگرايي ، آزادي ، جمله
در تربيت و تعليم نظام نقش چارچوب در را ديني خردگرايي
.ميدهد قرار بررسي مورد مدني جامعه تحقق
مقالات گروه
كيفيت به دوباره و نو تاملي حقيقت در مدني جامعه طرح
رويكرد براساس زيستاجتماعي چگونگي و جامعه متن در حيات
پديدههاي و موضوعات به نسبت منطقي و واقعبينانه
با متناسب زمان طول در مفهومي چنين.ميباشد اجتماعي
مفهوم لحاظ از چه و شكل لحاظ از چه تغيير معرض در شرايط
مفهوم كه كرد فراموش نبايد.است گرفته قرار محتوي و
تقليدي حالت اما شده گرفته غرب از كه هرچند مدني جامعه
به و بوده اقتباسي بايد آن كيفيت بلكه نيست توجه مورد آن
ايراني جامعه واقعيتهاي با اجتماعي زندگي از شكلي عنوان
.شود داده پيوند
كه ميگيرد قرار توجه مورد اصل اين همواره مدني جامعه در
برخلاف تصميمگيريها در مشاركت و انتخاب حق داشتن
از كه نيست امتيازي دگماتيستي و توتاليتارستي تفكرات
روي از شهروندان به جامعه سياسي نخبگان و دولتمردان جانب
ريشه كه بنيادي و ذاتي است حقي بلكه باشد ، شده عطا كرم
انسان كرامت و ارزش طريق بدين تا داشته خداوندي حكمت در
چنين براساس جامعهاي چنين در.شود داشته پاس پيش از بيش
آن حوزه و مييابد رسميت شهروندان اقتدار تفكري
حوزه و مييابد رسميت شهروندان حقوق و ميشود گستردهتر
را امكان اين شهروندان عموم و ميشود گستردهتر آن
اجتماعي ، و سياسي فرايندهاي در مساوي بهطور تا مييابند
تصميمگيريهاي در آنها نظر راي و داوري و جسته مشاركت
.گيرد قرار توجه مورد جمعي
عنوان به و شده خارج منزوي حالت از انسان مدني ، جامعه در
كه بهطوري ميگيرد قرار اجتماعي جريانات در فعال عضوي
در جلو روبه و پويا روند يك براساس جامعه در زندگي آهنگ
.مييابد جريان جمعي حيات ساختارهاي مطلوب ايجاد جهت
حتي و هستي به نسبت انسان نگرش كه است شرايطي چنين در
منطقي مفهوم پويا شناسي معني يك براساس ذوالجميلش خالق
جزمگراي و بسته فكري چهارچوبهاي از وانسان ميكند پيدا
فعاليتهايش محور عقلاني رويكردهاي و يافته رهايي گذشته
و ميشود فكرسازي اصلي جوهره نقادي روحيه و ميگيرد قرار
حتي و ميشود تعديل شرائط با متناسب اجتماعي قراردادهاي
از بلكه نشده رانده حاشيه به تنها نه ديني مفهوم
زمينه و مييابد رهايي بشري مابانه ديكته بدرنگيهاي
شخصي ارتزاق حالت از دين تا ميشود فراهم ديني خردگرايي
معني جهت در سازندگي واقعي شكل و شده خلاص گروهي و
.ميكند پيدا اجتماعي حيات به بخشيدن
افكار با برخورد در و مدني جامعه در زندگي نوع تبيين در
برخورد صلحجويانه و مسالمتآميز روشهاي به عقايد و
پيروانش نظر در خشونتآميز و آمرانه شيوههاي كه ميكنيم
ناشي و بدويت بربريت ، وضعيت يك از برگرفته و مضحك چيزي
.نميشود تلقي فرهنگي ، نيافتگي رشد از
تبيين و مدني جامعه موءلفههاي به نگاهي با
آزادي ، جمله از گزينههايي تئوري ، اين انديشهپردازان
ديني خردگرايي و انسان كرامت عقلاني ، تفكر قانونگرائي ،
در جامعه تربيت و تعليم نظام نقش كه است نظر مورد بيشتر
.ميگيرد قرار بررسي مورد ارتباط اين
آزادي -1
به او نزول موجب آن سلب و است انساني ذات جزء آزادي
.ميگردد آدمي استعدادهاي هرز سبب و شده حيوانيت مرتبه
بهطوري ميباشد انسان حقوقي اهم از آزادي فلسفي لحاظ از
امكانپذير آزادي از بهرهمندي بدون واقعي انسان تصور كه
.نيست
تعليم علماي عموم مداقه و نظر مورد كه تربيت اصول از يكي
ثمره اين آدمي كه چرا ميباشد حريت اصل است تربيت و
جوياي و طالب فطري بهطور تولد آغاز از آفرينش بيهمتاي
آزادي كسب در مانع ايجاد سبب كه عملي و امر هر و بوده آن
از است تعبيري.است رنجافزون و دردزا برايش باشد او
اصول و مباني كتاب در شكوهي غلامحسين كه كانت امانوئل
آزادي به عشق" كه است نموده اشارت بدان پرورش و آموزش
گرفت ، خو آزادي به وقتي كه است قوي آدمي طبع در چنان
تاريخ از كه آنچه اما"ميكند فدا آن خاطر به را هرچيزي
بيشتر حقي چنين كه است اين برميآيد جوامع تربيت و تعليم
خطاها چه آن صحيح مصداق تشخيص در و شده واقع اجحاف مورد
.است نشده كه لغزشهايي و
تربيت مورد جانبه همه رشد لازمه آزادي كه كرد قبول بايد
و هستي گوهر اين كه زماني تا.اوست اخلاقي رشد ويژه به
رساندن فعليت به شود سلب انسان از عظيم موهبت اين و آدمي
تحقق امكان از دور و ذهني "صرفا چيزي قوا و استعدادها
.بود خواهد
و كل در تربيت و تعليم نظام ميبايد كه راستاست اين در
به دانشآموزان آشنايي موجبات جزء در درسي برنامههاي
از آن تميز و آزادي مفهوم با فردا اصلي صاحبان عنوان
و شده آن اجتماعي پيامدهاي و ارزش تفهيم و ديگر تعبيرات
و درسي موضوعات قالب در را آن از استفاده صحيح روشهاي
به عشق هرچند كه چرا دهند قرار تعليم مورد آموزشي محتواي
از آن از درست استفاده چگونگي است ، انسان فطري آزادي
.ميباشد ميسر صحيح آموزشهاي طريق
دهنده آموزش بايد كه هرچند مدرسه كه كرد اضافه بايد
برمبناي خود ميبايستي باشد دانشآموزان به آزادي مفهوم
به ميل است صورت اين در چون شود ، اداره آزادي اصل رعايت
مدرسه در داوطلبانه حضور انگيزه و مييابد فزوني آموختن
و آزادانديش انسانهاي از اجتماعي زندگي و مييابد عينيت
.بود خواهد برخوردار آزاديخواه
قانونمندي -2
و استقرار طريق از و بوده نظم بر مبتني اجتماعي زندگي
در توجه مورد رويكردهاي از.ميشود عملي قانون اجراي
شكل مساله حل روش از الگويي براساس كه تربيت و تعليم
با شدن مواجه براي دانشآموزان ساختن آماده است ، گرفته
زندگي در پيشبيني غيرقابل و متنوع پيچيده موقعيتهاي
اصول از سنديت اصل ميان اين در كه ميباشد آينده اجتماعي
.است توجه مورد بيشتر تربيت
و مربي طرف از قواعد رعايت به گرايش سنديت اصل تعبيري به
براي فعاليتها شدن قانونمند جهت دانشآموز طرف از هم
.دارد اجتماعي حيات در نظم استقرار
اميال برخي از است ضروري كه بگيرد ياد بايد دانشآموز
سري يك از و كرده صرفنظر ديگران منافع جهت خويش باطني
اجتماعي زندگي واقعيات و شرايط زائيده كه قراردادهايي
.نمايد پيروي ميباشد ،
است اين قانوني رفتار درباره قانونگذار فرض باره اين در
حقوقي اصل يك براساس و باشند مطلع قانون از بايد همه كه
وجود از امر اين.نيست مسئوليت رافع قانون ، از اطلاع عدم
از تناقض اين حل و ميدهد خبر جامعه متن در تناقض يك
ساختن آشنا جهت تربيت و تعليم كاركردهاي طريق
چرا ميباشد ميسر جامعه ، در موجود قوانين با دانشآموزان
تحت مختلف مقاطع طول در درسي برنامههاي طريق از كه
طريق از را دانشآموزان ميتوان اجتماعي موضوعات عنوان
قانونگزين ، انسانهاي پرورش و موجود قوانين با آشنايي
.ساخت فراهم قاعده ، و نظم بر مبتني اجتماعي زندگي زمينه
دارد ادامه
بيراهه و راه ;مطبوعات گفتمان
(آخر بخش)
چيست؟ "روشنفكري عرصه" منظور بدانيم است لازم اينجا در
روشنگرانه عمل است؟ گرفته شكل چگونه "روشنفكر" مطبوعات
چيست؟
عرصه از بخشي را مطبوعات فعاليت ميتوان مجموع در
تعاملي ، رابطه در است توجه قابل آنچه.دانست روشنفكري
عرصه" و "روشنفكري حوزه" بين تزاحمي مواقع ، از بعضي
در رابطه اين اينكه دردارد وجود "رسانهاي فعاليت
بيشتري گفتوگوي به نياز است ، تزاحمي يا تعاملي ايران
ريخته هم به و ناقص رابطه ايران در روشنفكري زيرا.دارد
و سياسي تحولات سرعت زيرا ، .دارد -دانشگاه -علمي حوزه با
توليدي فعاليت و كار سختي طرف ، يك از جامعه در اجتماعي
مناسب پيوندهاي فقدان دانشگاه ، در انديشه و فكر عرصه در
بيشتر تاثيرپذيري اجتماعي ، عرصههاي ديگر و دانشگاه بين
وجود كشور ، داخل تا كشور از خارج از رسانهاي حوزه
از خارج در جامعه در مطرح مشكلات براي آماده پاسخهاي
درون از انديشهسازي تنها نه تا شده موجب همه...و كشور
حوزه بلكه بالعكس ، و نگرفته صورت جامعه عرصه به دانشگاه
و گذاشته دانشگاهي ساختار بر فشار عامل ايراني روشنفكري
.است نموده مبارزه به دعوت را آنها
با كه مطبوعات عرصه در روشنفكري اينكه به توجه با
است ، بوده روبهرو -حرفهاي و تخصصي نيروهاي -دانشگاهها
با و نموده باز -توده -مردم با را خودش گفتمان سرعت به
حزبي موقعيت رويكرد ، اين.ميپردازد تعامل به آنها
طرف از و نموده تقويت را رسانهها ديگر و روزنامهها
.است كرده "غوغاسالاري" دچار را آنان ديگر
ديگران "واقعا آيا كه سوءال اين فوق موارد به توجه با
"غوغاسالاري جامعه" و "تودهوار جامعه" بر ساماندهي عامل
دارد ، تامل به نياز رسانهها نقش بررسي يا بودهاند ،
-ديگري عبارت به و توليد رسانهها واسطه به بيشتر كه آنچه
گرفته قرار همگان خدمت در است ، شده -اجتماعي توليد باز
رسانهها آيا:ميشود مطرح سوءال اين شرايط اين با.است
جامعه" زمينههاي نمودن فراهم امكان خود فعلي ساختار با
رسانهها ، مشكل ميآيد ، نظر به دارند؟ را ايران در "مدني
اجتماعي و فرهنگي امري به همه...و اجتماعي نهادهاي
.است جامعه ساختار آن و برميگردد
بدون "آزاديخواهانه گفتمان" مدعي رسانهها و روزنامهها
دشمن قبول به ميل "عموما و بودهاند واقعي دشمن وجود
از يكي دشمن به تلقي نوع اين و.دارند را تخيلي و واهي
.است رسانهاي درون تعارضات و مشكلات
غوغاسالاري ، :قبيل از فوق در شده اشاره موءلفههاي
انحصارطلبي ، .آرمانگرايي گروهگرايي ، مردمگرايي ،
از نادرست تلقي جزييگرايي ، خشونتگرايي ، هيجانگرايي ،
واقعگرايي ، شعارهاي طرح با روزنامهها شدن حزبي دشمن ،
تناقضهاي و تعارض وجود از حكايت...و نخبهگرايي
.ميباشد رسانهها عرصه در ساختاري
و افول اصلي زمينه رسانهاي درون ساختاري تعارضهاي
اگر.مينمايد فراهم را ايران در رسانهاي بهمريختگي
عمل و فكر فعلي شرايط در مطبوعات بقاي براي عدهاي
و نموده عمل تعارضها تقليل جهت در بايد ميخواهند
را ايران در رسانهاي رفتار نمودن نهادينه زمينههاي
آزادي رسانهاي ، نظام توليد باز فرايند در تا كنند فراهم
.آيد بدست اجتماعي و سياسي
بدو در فرهنگي توسعه عرصه در اصلي بخش عنوان به رسانهها
طبقه اجتماعي و اقتصادي سياسي ، توسعه عرصه در سپس و امر
.ميدهند قرار خطاب مورد اغلب را جامعه متوسط
ماندن و طرح امكان رسانهها كه است جديد جامعه در زيرا
گذشته از ايران در رسانهها چرا اينكه در.مييابند
نداشتهاند ، را اصليشان پيامهاي پيگيري و ماندن امكان
اين حالبرميگردد شدن نهادي و سازماني كيان فقدان به
چگونه و نشدهاند نهادينه رسانهها چرا كه مسئله
و فرهنگي اجتماعي ، امور به شوند ، نهادينه ميتوانند
.برميگردد جامعه سياسي
جديد ، جامعه طبقاتي ساختار به شكلدهي ميآيد ، نظر به
ساختار شدن باز و طبقاتي ساختار سطوح در تنوع ضرورت
.است اولويت نخستين طبقاتي
رسانهاي ، اصحاب و روشنفكران كه است جهت اين در
ميزان به و بوده جامعه متوسط طبقه سازنده اصلي موءلفههاي
و اجتماعي دموكراسي حجم متوسط ، طبقه بزرگي يا و كمي
.شد خواهد معنيدار ايران در سياسي
|