من :سينما كارگردان آهنگراني ، جمشيد
!سازم تجاري
خوانندگان نقد
من :سينما كارگردان آهنگراني ، جمشيد
!سازم تجاري
.است آرشيتكت مهندس اصل در آهنگراني جمشيد :اشاره
از آهنگراني.است اراكي و خوانده درس صنعت و علم دانشگاه
آزاد سينماي در كار با را خود رسمي فعاليتهاي سال 1354
.است كرده آغاز "غريبه شب" چون كوتاهي فيلمهاي ساخت و
.دارد نام "شبيخون" فيلمش دومين و "جوانمرد" فيلمش اولين
باشد؟ تاثيرگذار "لزوما بايد سينما آيا *
مخاطب.است آن تاثيرگذار وجه سينما ، در اصل اساسيترين
.سينماست بودن هدفمند اصل بلكهندارد تفاوتي خاص يا عام
ميدهد؟ رخ اتفاق اين شبيخون در آيا *
هر تعريف كه بكنيد لحاظ هم را اين البته.بله حدي تا
ديگر فيلمساز يك با فيلمش ، بودن هدفمند از سازندهاي
بوم فرهنگشناسي ، جهت به است ممكن كسي يكاست متفاوت
ديدگاه با من بسازد ، را فيلمش ديگر وجوه حالا يا شناختي
.خودم خاص
نظر به تجاري بيشتر سينما در شما خاص ديدگاه البته *
نيست؟ اينطور...ميرسد
.نميكنم انكار هم را اين.هستم تجاريساز كارگردان يك من
تاثيرگذاري تماشاگر بر بتواند كه فرمهايي رعايت اما
.دارد ويژهاي اهميت برايم باشد ، داشته بيشتري حسي
چه؟ يعني بيان كوتاهترين در شبيخون *
."خود" كردن پيدا جهت در حركت حق ، احقاق يعني
;باشد تاثيرگذار نميتواند خود خودي به مفاهيم ببينيد *
فيلمهايي تمامكنم بيان ديگري طور را منظورم بگذاريد
مضاميني چنين از داستاني محوري خط و محتوايي لحاظ به كه
كليشه ورطه به كه است شده تكراري چنان ميگيرند ، بهره
از كه فيلمهايي تمام در ما "مثلا.است غلتيده صرف
بد هاي"بتمن" ميگيرد ، بهره شبيخون فيلم مشابه قصههايي
براي و مينشينند ميز يك دور كه داريم زده كراوات سگال
زنهاي يا.ميگيرند خطرناك تصميمهاي فيلم "خوبه آدم"
حتي و دارند حاشيهاي نقش "تماما كه فيلمهايي چنين
هم مثل و ميزنند حرف هم مثل همهشان كه خردسالي كودكان
و است بهادر بزن يك كه فيلم قهرمان يا.ميكنند بازي
جنس يا.نيست كارگر براو هم اسلحهاي هيچ "اصلا
. ديگر مثال دهها و اكشن لحظات آراييها ، صحنه ديالوگها ،
فكر اكشنساز يك عنوان به شما آيا است اين من حرف
باشد؟ تاثيرگذار ميتواند هم هنوز فيلمها اين ميكنيد
و بيان براي اكشنساز فيلمساز يك كه است طبيعي خيلي اين
شده شناخته مفاهيم و عناصر از حرفهايش ، انتقال
چنين مخاطب براي كه آشنايي صورتهاي يعني.بهرهگيرد
.است شدهاي تعريف و شده حل مساله صورت ديگر فيلمهايي ،
ياد "كليشه" عنوان به شدهها تعريف همين از شما حالا
اين كه است اين مساله منتهي.نيست مهم باشد ، ميكنيد ،
يك تشكيل به چگونه يكديگر با تلاقي و برخورد در كليشهها
.بيانجامد تراژدي و درام
فيلم كليت در كليشهاي قالبهاي شكستن در خلاقيت چرا *
نميافتد؟ اتفاق شما
نقطه با برخورد در هميشه فيلمساز خلاقيتهاي چون
محدوديتهاي يعنيميشود ركود و افول دچار ها"محدوديت"
خاص اجزايي از بهرهگيري از ناچار را فيلمساز من موجود
فيلم بتمنهاي ظاهر و فيزيك درباره شما "مثلا.ميكند
همين هستند چنين هم حقيقت عالم در آدمها اين گفتيد
چگونه گويش ، نوع همين با كراوات همين با دارند را تيپها
.كشيد تصوير رابه آنها هستند ، آنچه خلاف به ميشود
يعني.است وارد فيلمهايي چنين به هم ديگري جدي اعتراض *
اين تمام يعني كه ميگذارند "شاه" از عكس يك اينكه
شانه شما نظر به اين آيا ;است داده رخ زمان آن اتفاقات
.نيست "بيني واقع" يعني بزرگ مسئوليت يك از كردن خالي
آساني به فيلمهايي چنين سازنده عنوان به شما يعني
به مربوط بوده ، وچه چه و رشوه و فساد چه هر كه ميگوييد
كنوني زمان وزنه كردن سبكتر نوعي به اين و است گذشته
فيلم اثرگذاري وجه از كاهش مفهوم به "اتفاقا اين و است
...است
گذشته زمان به تنها فسادهايي چنين.دارد صحت شما حرف
در روزه هر كه اتفاقاتي و حوادث كمااينكه.نميشود مربوط
ولي.است واقعيتي چنين دهنده هشدار ميدهد ، روي اجتماع
مگر.نميگيريد نظر در را محدوديتها چرا شما "واقعا
تصوير به و كرد حال زمان به وصل را مضاميني چنين ميشود
.كشيد
همين در..بيشتر چيزي نه است توجيه يك فقط اين البته *
و ملتهبترين بيان كه شده ساخته فيلمهايي هم شرايط
همين در آن حوادث و است ايران امروز مسائل بغرنجترين
با و ندارد گذشته به هم ربطي هيچ ميگذرد ، امروز ، ايران
در كرديد ياد آن از شما كه محدوديتهايي تمام به توجه
تاثيرگذار وجه البته و شدهاند ساخته ممكن شكل عاليترين
قبول را شما توجيه نميتوان پساست كرده حفظ هم را خود
...كرد
صورتيكه در بگذرد ، حال زمان در ميتوانست چگونه شبيخون
انتظامي نيروهاي امنيتي ، نيروهاي محاصره سكانس براي حتي
چون.نميدادند - "حتما -را خود لباس از استفاده اجازه
بتمن فيلمي ، در اگر ميكنند فكر لابد چون.است حساسيتزا
.نيروست آن به توهين بپوشد ، را نيرو فلان لباس فيلم
لباسهايي چگونه از ما كه ميبينيد فيلم در بنابراين
.كردهايم استفاده
صحنههاي در ولي.ميگوييد محدوديتها از "تماما شما *
وجود محدوديتي-البته نوعي به -ديگر كه خورد و زد و اكشن
ميداد ، رخ يكجا انفجارها شما فيلم در "مثلا.ندارد
.ميافتادند طرفتر آن كيلومتر يك آدمها
هم اين يعني.دارد بستگي هم توليد شرايط به اين ولي.بله
با اندازه چه تا انتخابهايتان در شما كه است مهم
هميشه اكشن فيلمهاي.هستيد مواجه آزادي يا محدوديت
در "تقريبا ما.است مالي و بودجه محدوديتهاي با همراه
كه بوديم افرادي از استفاده از ناچار اكشن تمامصحنههاي
.بودند گرفته قرار دوربين مقابل اولينبار براي
هم قصه تعريف و شخصيتها درباره حتي اتفاق اين ببينيد *
ما كه خسرو و فرهاد دوستي پيشينه "مثلا.ميافتد اتفاق
دوستي از حكايت كه ناقصي گفتههاي و نميبينيم "اصلا
بازهم كه فرنگيس از خسرو جدايي دليل يادارد آنها ديرين
خيلي كه برادرش و خسرو ارتباط يا ميماند باقي سطح در
از يكي خانه در كه درگيري يا است شده پرداخته آن به سطحي
...يا و ميافتد اتفاق مياني ردههاي
.بود شده پرداخته آدمها تمام به اصلي ، قصه در ببينيد
تصوير را خسرو و فرهاد ارتباط كه بود فلاشبكهايي
پرش دچار اكنون مثل نوعي به را مخاطب بنابراين و ميكرد
با كه ميبرد زمان ساعت حداقل 3 فيلم آن اما.نميكرد
تا 85 يعني 80 سينمايي ، فيلمهاي براي شده تعيين زمان
.نداشت همخواني دقيقه
اكشن فيلمهاي ديگر تهران در حداقل كه است واقعيتي اين *
نكردهايد فكر هيچوقت سازان تجاري شما آيا نيست جوابگو
مخاطب بهويژه و تماشاگر سليقه سطح تنزل در اندازه چه تا
هستيد؟ سهيم شهرستاني
براي بيشتري پذيرش شهرستانها كه سينماست عرف اين
فيلمهاي تهران در "مثلا همچنانكه.دارند اكشن فيلمهاي
هم را اكشن فيلم همين من نظر به اما.ملودرام و اجتماعي
برخوردار عاميانه نگاهي از كه ساخت گونهاي به ميشود
البته اماباشد تماشاگر سليقه سطح رشد آن كوشش و نباشد
وجود شدهاي تدوين چيز هيچ يعني.نيست كلي ذائقه اين
.پسندد مي را اكشن فقط شهرستاني تماشاگر كه ندارد
اكشن يك ميدهد ترجيح ايراني تماشاگر نميكنيد فكر *
شده كپي اكشن يك تا كند نگاه را امريكايي وكامل تمام
.را ايراني ناقص
.است شده تجربه اين هم انقلاب از پيش در حتي.نه -
.باشد خودش ذائقه با همسو قهرمانش دارد دوست جماعت ايراني
نزديك خودش به قهرمانهايش زندگي فضاي و جنس دارد دوست
به ايراني فرهنگ با آميزش در كه قهرماني يعني.باشد
از نمونهاي ببينيد را "افعي" شماميپردازد قهرمانگري
چه با ببينيد فيلم همين ولي است "Rambo" فيلمهاي
.است ايراني قهرمانش جنس چون شد روبهرو استقبالي
خوانندگان نقد
...زنان حقوق شدن پايمال حديث هم باز و
و قديمي زن ، يعني بشريت نيمه حقوق شدن پايمال حديث شايد
و رشد وجود با آن مصاديق كه آنجا از ولي باشد تكراري
برخي در و مختلف اشكال به نيز هنوز جوامع ، فرهنگي توسعه
.است شنيدني روايتي دارد ، وجود تمام قوت با موارد
در حاضر حال در او از زن دو فيلم كه ميلاني تهمينه
حديث اين راويان جمله از است شده اكران تهران سينماهاي
و جذاب شكلي به هنرياش ابزار از خود بيان براي كه است
.است كرده استفاده ديدني
ميلاني قبلي فيلمهاي به نسبت فيلم اين ساختار و موضوع
ولي نيست دور خيلي "آه افسانه" و "خبر چه ديگه" جمله از
و پختهتر گفت بتوان شايد.دارد قرار بهتري جايگاه در
.آنهاست از كاملتر
كه فيلمهايي پرداخت و ساخت در زنان جرات و شهامت "ظاهرا
است ، مرد و زن جنس نابرابريهاي و زنان مشكلات آن موضوع
اين از آنها عميق درك البته كه است مردان از بيشتر خيلي
به امر ، اين در آنها بودن ذينفع حدي تا شايد و نابرابري
.ميزند دامن شهامت اين
كه دريافت ميتوان "زن دو" فيلم "شنيدن" و "ديدن" با
به بهتر عبارت به يا اساسي اشكال به خوبي به ميلاني
مسئلهاي روي تاكيد و پيبرده نابرابري اين اصلي پيامد
عادي زياد تكرار علت به اهميت ، بيشترين وجود با كه دارد
.است مانده دور نيز زنان خود چشم از موارد اكثر در و شده
كه مشكلاتي علت به مهندسي ، رشته فعال دانشجوي "فرشته"
وي براي قوانينش ، و عرف جامعه ، همسرش ، خاطرخواهش ، پدرش ،
خواستههايش و آينده برنامههاي تمامي از ميكنند ايجاد
در.ميرود پيش هويتش دادن دست از مرز تا و بازميماند
بيهويتي و نابودي ورطه اين از همسرش مرگ با نيز نهايت
براي را خود ميخواهد نيز آنجا تازه و مييابد نجات
بيسرپرستي " "ظاهرا" و تنهايي از ناشي مشكلات با مبارزه
كه هرچند.كند نرم پنجه و دست آنها با و كند آماده
فقط و نبودهاند او براي كمكي نيز وي قبلي سرپرستهاي
.ميكشيدند يدك ناحق به را وي قيمومت و سرپرستي عنوان
هنگام) دادستان يا قاضي مقابل در فرشته وقتي اينكه جالب
است اين همسرش اشكال ميگويد و ميايستد (طلاق درخواست
خود دلخواه موجودي او از و بگيرد را او هويت ميخواهد كه
نميخواهد شايد يا نميفهمد را وي حرف "اصلا قاضي بسازد ،
يا ندادن خرجي مثل جديتري ظاهر به دلايل دنبال و بفهمد
رفتن بين از امكان به خوبي به صحنه اين.ميگردد زدن كتك
بودن عادي آن از بدتر و مرد با تقابل در زن اصل و وجود
به نسبت را قوانين ضعف طرفي از و ميكند اشاره امر ، اين
.ميكند بيان مهم مسئله اين
با و ميكند گلايه فرشته از "حسن" فيلم ، از صحنهاي در
كلمه با و شروع ، ميخواستم كلمه با همه كه جملاتي ذكر
خودش خواستههاي ذكر به فقط ميشود تمام نگذاشتي
وي خواستههاي و خود مقابل طرف به اينكه بدون ميپردازد
داشته توجهي باشد ، خودش خواستههاي عكس "دقيقا شايد كه
واضح و خوب خيلي فرشته نيز صحنه همين در البته.باشد
و ميدهد تحويل وي به حسن خود جملات مشابه پاسخهايي
جملات اين در او.ميدهد قرار تاثير تحت را او "ظاهرا
حد از زياده و معقول غير هيچكدام كه را خود خواستههاي
مردان كه ميپردازد موانعي ذكر به و ميكند بيان نيست
در ناحق ، به يا حق به تصميمگيري و اختيارداري با اطرافش
.دادهاند قرار اهدافش به رسيدن راه
نتيجه اين فيلم ، پاياني صحنههاي در فرشته همسر مرگ با
يا علني استثمار عليرغم كه ميشود حاصل واقعي و ملموس
به توجه با مشترك ، زندگيهاي در زنان اكثر وجود پنهاني
راه قانون ، منظر از و عرف لحاظ از اجتماع در موجود شرايط
مگر ندارد ، وجود استثمار اين با صريحي مبارزه يا گريز
اعلام مختومه را غائله و بكشد آن بر بطلان خط مرگ اينكه
كه است بعدي فراز و پرنشيب مرحله شروع هم اين تازه.كند
را مرحله اين خوبي به خود ، دوست از سوءالاتش با فرشته
.ميكند تصوير
ايجاد بيننده ذهن در نيز سوءالاتي فيلم ديدن با البته
خارجي وجود حسن مانند سمجي شخص "واقعا آيا "مثلا.ميشود
در فرشته يافتن به موفق چگونه دارد اگر حتي يا دارد
شخصيت ميتوان آيا اينكه يا ميگردد؟ ديگري شهرستان
استيصالي به را فرشته چون استقلالطلبي و فعال خوشفكر ،
فرهنگي ، شرايط در من نظر به البتهكشيد شد آن دچار وي كه
خانوادههاي و شهرستانها بعضي در بخصوص موجود اجتماعي
.نيست بعيد چيزي چنين سنتي ،
شخصيتها پرداخت به ميتوان كه مهمتري ايراد شايد ولي
و بدبين انسان فرشته همسر نبايد"حتما كه است اين گرفت
يا كند دچار وضعيت آن به را فرشته كه باشد بياعتمادي
واقع در.ببرد پيش نابودي سوي به را مشتركشان زندگي
بار ميتواند تنهايي به خود مرد ، خودمداري و خودخواهي
او "اصلا و كند منتقل زن به را مشكلات و مسائل از سنگيني
قرار آن در بايد مشترك زندگي يك كه تكاملي سير به را
صفت گذاشتن با بگويم ميخواهم.بينگارد نديده گيرد ،
فقط بيننده ذهن شايد فرشته ، همسر در بياعتمادي و بدبيني
.بداند مشكلات تمام باعث را همين و شود متوجه خصلت اين به
جذابيت بر فيلم هنرپيشههاي خوب بازي كه پيداست ناگفته
خوب موضوع دليل به فيلم ميرسد نظر به.است افزوده فيلم
خانوادگي و احساسي فيلمي "ظاهرا اينكه دليل به طرفي از و
رده در دارد ، زيادي علاقهمندان فيلمها اين و است
فيلم اين به كه است حيف ولي.گيرد قرار پرفروش فيلمهاي
شود نگريسته خانوادگي و احساسي ساده فيلم يك ديد با فقط
.نشود مبذول توجهي آن اصلي درونمايه يا موضوع به و
سهي ذاكري .م
|