!كن بازي "مرا" افراسياب
در عكاسي و نقاشي نمايشگاه دو برگزاري
انگليس
ناشدني وصف نگارهاي و نقش
است پرفروش كارتوني ويديوي
!كن بازي "مرا" افراسياب
كارگرداني به "خواني سياوش مجلس" نمايش به نگاهي
دژاكام امير
"شاهنامه" گداز و پرسوز و پرتحرك زيبا ، داستانهاي از يكي
نام به نمايشي قالب در قصه اين.است "سياوش" اسطوره
.است گرفته قرار دژاكام امير دستمايه "خواني سياوش مجلس"
.نميشود شروع قصه با همراه "خواني سياوش مجلس" نمايش
ريشه و درونمايه از استفاده شيوه برگزيدن با دژاكام بلكه
مراحل شاهد ما و ميگويد را خود قصه اصل در "الگوها كهن"
شكل اين به.هستيم نمايشي گروه يك توسط نمايش اين تمرين
حضور (مرشد) كارگردان بازيگران ، گروه صحنه كنار در كه
دارد ،
حضور صحنه هر ميان در وحتي ميكند هدايت را پردازان نقش
با حتي يا و ميدهد وصل يا قطع دستور آنها به كرده ، پيدا
دژاكام ابتدا ، همان از ترتيب اين بهميكند مجادله آنها
با بايد كه برخوردي نوع در را تماشاگر تكليف تا دارد سعي
به كه زماني صحنه ، اولين ودر كند تعيين باشد ، داشته اثر
افراسياب خوان ، افراسياب":ميگويد افراسياب نقش بازيگر
اثر اين كه مساله اين بر "!كن بازي "مرا" افراسياب پوش ،
صحه است ، اسطوره يك به كارگردان ديدگاه و تصوير روايت ،
اسطوره اين تعريف در كه چيزي ترتيب اين به.ميگذارد
بستري عنوان به كه است آن حوادث و قصه كليت ميشود بيان
و كارگرفته به نويسنده انديشههاي طرح براي مناسب
.ميشود بيان ديگر صورتي به انگيزهها
-مفهومي جهت از -نمايش با برخورد در كه مسالهاي نخستين
به موءنث شخصيتهاي و زن به نويسنده توجه ميخورد چشم به
طرز و واكنش بر نمايش كه است محوري كاراكترهاي عنوان
اشخاص با برخورد در حتي و وقايع به نسبت آنها تلقيهاي
را زن "خواني سياوش مجلس" نمايشاست شده بنا مختلف ،
معرفي پليد و پست انگيزههاي با اثيري و پرقدرت موجودي
همه انگيزه و مسبب را او وعيني مستقيم طور به و ميكند
پيش آنجا تا كار اين در و ميداند مردان و دنيا تباهيهاي
برابر اژدها با را زن نمايش ، از جايي در كه ميرود
.دارد زمين روي از را دو هر نابودي آرزوي و دانسته
و جنگها همه موجب كيكاووس بارگاه در سودابه نمونه براي
است برخوردار درايت از كه آن با كيكاووس و است فتنهها
كه ميدهد بروز خود از ترديدي و ضعف چنان وي مقابل در
از عبور به وادار را او و ميراند خود از را پسرش حتي
-وي دختر -فرنگيس كه آن با افراسياب كاخ در يا ميكند آتش
محسوب سياوش خانه در افراسياب جاسوس اما است سياوش عاشق
دست سلاح به سياوش ترغيب با تا دارد قصد حتي و ميشود
كامل را افراسياب توطئه و دسيسه پدرش ، برابر در گرفتن
برادر -گرسيوز توطئهگريهاي و حضور بخش اين در.كند
تحريك شاهد اينكه بهجاي و ميشود محو "تقريبا -افراسياب
مرگ نهايت در و فتنهها همه باشيم ، گرسيوز توسط افراسياب
داده ربط او عملكرد به و ميافتد فرنگيس برگردن سياوش
.ميشود
منفي حدودي تا و منفعل شكلي از زن شاهنامه ، در "اصولا
برخورداري با فردوسي كه ميبينيم ما و ميشود خارج خود
او به تنها نه اجتماع قشر اين به نسبت مثبت ديدي از
ميسازد برخوردار تشخص از و ميبخشد اجتماعي خاص جايگاه
تصوير پرتوان ، و فهيم صورتي به آنها كردن تصوير با بلكه
در زن به نسبت را مرد تلقي طرز و سالها آن سياه "نسبتا
در لطيف موجودات اين حضور از و ميريزد برهم دوران آن
حوادث ، سرنوشت در تعيينكننده نقشي حتي و قصهها پيشبرد
جنبهاي نگاه اين به دژاكام اما.مياندازد در نو طرحي
كه زمان آن سالار مرد دنياي در را زن و ميدهد منفي
نگهداري اغيار چشم از دور پستوها و دربخانهها در بيشتر
.ميداند پرده پشت و پنهان قوي بسيار انگيزه ميشد ،
نيز را ضمير روشن پيرزني حضور ما بين اين در البته
قصههاي ديگر برخلاف -راهبر و مراد عنوان به كه شاهديم
و ميشود ظاهر -بينادل و ديده دنيا است پيرمردي كه كهن
ضمير مانند نوعي به شايد و بازدارنده نيروي حتي
قصه در را "رستم" نقش "وعملا ميكند عمل سياوش ناخودآگاه
.ميگيرد برعهده "شاهنامه سياوش"
اشكال خود خودي به كه آن با زن دادن قرار محور مساله
بسياري كه است چنان قصه بر آن احاطه اما نميشود محسوب
از و ميدهد قرار الشعاع تحت را مهم اتفاقهاي و حوادث از
به آتش از سياوش عبور يعني داستان بخش مهمترين كنار
.ميكند عبور اهميت كم شكلي به و راحتي
از افراد بيگناهي يا ادعا اثبات براي گذشته زمانهاي در
.ميجستند بهره وآتش آب "ور"
بردن فرو سر با سادهتر مسايل در فرد كه مفهوم اين به
كه "آتش ور" بزرگتر ادعاهاي مورد در و "ورآب" آب در
ادعايش صحت يا بيگناهي بر بوده ، آتش ميان گذشتناز همان
كه آن با مطلب همين درست اما.است ميگذاشته صحه
شايد و است برخوردار ويژهاي اهميت از "خواني سياوش"در
و تعليق حتم طور به بايد كه دانست قصه اوج را آن بتوان
متاسفانه بياورد ، ارمغان به تماشاگر براي بسياري هيجان
.ميگيرد صورت كمرمق بسيار
بر را سياوش سرنوشت بار كه جيحون از سياوش عبور "مثلا يا
.ميخورد رقم ناپيدا بسيار دارد ، دوش
كلام بر ايراني نمايشهاي همه مانند "سياوشخواني مجلس"
اصلي سهم كه كلمه از گسترده استفاده و ميشود نهاده بنا
"معمولا كه است چنان دارد ، حس و مفهوم انتقال در را
و خوب استفاده اما.ميشود قصه بيان بر حاشيهاي تصوير ،
فهم قابل كلامي به آن تبديل و شعر از دژاكام قابلتقدير
كمي بسيار گفتاري گره از كه امروزي تماشاگر براي
براي زياد قابليت با روان بسيار را متن است ، برخوردار
تا كه آنچه ولي.است ساخته بيننده با ارتباط برقراري
در متن توانايي عدم ميرسد ، بهنظر آزاردهنده حدودي
اين كه آنچنان است ، قصه اين شايسته ريتمي و آهنگ ايجاد
نتهاي مانند و باشد قصه پيشبرنده خود بتواند ضرباهنگ
بايد كه حسي و نقش ايفاي جهت در بازيگر براي موسيقي
.بيفتد موءثر كند ، منتقل
نگاشته آن در كه ژانري به توجه با متن يك ديگر عبارت به
به و ميكند راهبري زيادي حدود تا را اجرايي شكل ميشود ،
را او بودن واقعي صورت در كه ميدهد تصاويري خواننده
متن يك از كه حماسي نمايش در ما و ميدهد قرار تحتتاثير
را سخت كشمكش و خورد و زد اين بايد ميبرد بهره غنايي
از.نميشود چنين "سياوشخواني مجلس" در كه باشيم شاهد
را ومكان زمان و هوا و حال فضا ، ;قصه كلام ديگر طرف
مجلس" در درحاليكه ميكند ترسيم بيننده براي بهخوبي
موقعيتهاي از حاكي چندان را كلمات جنس ما "سياوشخواني
با مساله اين البته.نمييابيم شخصيتها حضورمادي
بايد اثري هر زيرا.شود اشتباه نبايد بودن جهانشمول
در تا دهد بروز "كاملا را آن به وابسته "هويت" بتواند
به توجه با اتفاقات ميگسترد ، نويسنده كه فرهنگي بستر
صحيح و منطقي جرياني بتوانند وابستگيشان و پيشينه همه
.يابند
شيوه از كارگردان "سياوشخواني مجلس" نمايش اجراي در
اثر اين در.ميبرد بهره حوضي تخته و موسيقايي نقالي
نقش آن شكلگيري در و ميشود همراه نمايش با نيز موسيقي
به كوبهاي و زهي سازهاي از استفاده.ميكند ايفا موءثري
حركتهاي خلا حال عين در و ميبخشيد جان اثر مختلف لحظات
در نوازندگان تبحر به توجه وبا ميكرد پر نيز را صحنهاي
هواي و حال نمايش ، خوانندههاي خوب صداي و ساز نواختن
چند لحظاتي در كه مشكلي ولي.بود بخشيده اثر به ويژهاي
صداي بر موسيقي نواي برتري ميآمد ، بهوجود نمايش از
نشنيدن بهخاطر تماشاگر بر تبع به كه بود نقشپردازان
نامطلوب تاثير اثر ، با ارتباط قطع و شخصيتها صداي
وجه به حوضي تخته از استفاده با كارگردان.ميگذاشت
همزمان تعقل و تفكر تحريك همان كه اثر القاء از ديگري
شيوه اين از مناسب بهرهگيري.پرداخت نيز است تماشاگر
از زمانهايي در تا ميداد امكان كارگردان به كه نمايشي
سازد بيگانه قصه به نسبت را فاصلهگذاري ، بيننده با نمايش
قطع بهوسيله عمل اين و كند گوشزد را داستان بيان حكمت و
و نقشها از بازيگران خروج حتي يا كارگردان وصلهاي و
.ميشد انجام خود ، خواسته براساس اجرا شيوه گرفتن بهدست
و صحنهاي تمهيدات از دژاكام بهرهگيري كلي بهطور
استفاده با وي زيرا است بوده خوب اثر تصوير در ميزانسن
را اثر مختلف صحنههاي است توانسته بازيگر كمي تعداد از
.كند تصوير بهخوبي
نقش بازيگر) اسماعيلخاني بجز نمايش اين بازيگران بيان
.نيست مناسب چندان (مرشد نقش بازيگر) تهمورث و (افراسياب
و نميرسد گوش به خوب چندان زن بازيگران صداي زيرا
تا اثر از لحظاتي در صدا افت با نيز سياوش نقش بازيگر
نمايش لحظات تمامي به دستيابي از و آزرده را ذهن حدودي
.بازميداشت
از دوري مدتها بعداز (سپيدموي نقش بازيگر) خوروش فخري
او.ميكند اعلام را خود دوباره حضور نمايش اين در صحنه
حرفهاي چندانتبحر دارد برعهده محوري "نسبتا نقشي كه
باعث او كمرمق بيان و آرام صداي و نميدهد نشان را خود
نقشپردازيش بر كه نشود شنيده خوب و واضح او صداي ميشود
.ميگذارد منفي تاثير
را نمايش كيفي ارتقا بر تاثيرگذار عناصر از ديگر يكي
كه طراحي اين.دانست آن صحنه بخصوص و لباس طراحي ميتوان
مفهومي و مناسب بسيار رنگهايي از استفاده و پرابهت بسيار
زيباييهاي به شاياني خدمت توانسته است ، شده گرفته مدنظر
ميان بلند و طولاني سكوي شكل بهويژه كه كند اثر ديداري
.ميآيد بهحساب صحنه طراح انديشههاي تبلور صحنه
دارد و داشته سعي همواره تئاتريش فعاليت طول در دژاكام
قرار و ايراني نمايش مختلف ريختارهاي از استفاده با تا
اجرايي شكلهاي به قالب ، اين در جديد و كهن قصههاي دادن
.است شده موفق تاحدودي نيز راه اين در كه يابد دست بديعي
شيوه) نوشتاري و اجرائي نحوه در او بيشتر دقت ولي
با نمايشي شكلهاي دستيابي به را او ميتواند (قصهپردازي
.كند رهنمون فردي خاص سبك
شيبانيفر مازيار
در عكاسي و نقاشي نمايشگاه دو برگزاري
انگليس
به انگليس جنوب در "ساوتهمپتن" شهر:هنر و ادب گروه
امر" عنوان با دونمايشگاه تابستان فصل آغاز مناسبت
"راهپائين و بالا راه" و هنزارد جان گالري در "متعالي
.است كرده برگزار شهر مركزي گالري در
روزنامه از نقل به اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
16)اوت هفتم روز تا كه "متعالي امر" نمايشگاه گاردين
تابلوهاي شامل اثر ارائه 19 به داشت خواهد ادامه (مرداد
شده داده اختصاص ويديويي فيلمهاي و عكاسي ، نقاشي ، تصاوير
.است
و متعارف غير جنبههاي به توجه آثار اين اغلب اصلي تم
مشاهده هنگام در بيننده تا شده كوشش و زندگياست ماورايي
عصر در كه آنچه از فراتر كندكه توجه نكته اين به آنها ،
مبتذل باتصاوير اذهان شدن بمباران و امور همه شدن تجاري
حيات از جنبههايي ميخورد ، چشم به سخيف ، اطلاعات و
.دارد تعلق اصيل و ماورايي عالمي به كه دارد نيزوجود
قرار ديد معرض در نمايشگاه اين در كه آثاري جمله از
و 200 روز چهار" عنوان با تصويرعكاسي يك شده داده
كه است "فولتن هيميش"ايسلندي عكاس از "روي پياده كيلومتر
ناحيهاياز فراز بر را سياهي ابر منظره عظيم صفحهاي بر
عنصر ظلمت آن در كه ميدهد نشان دريا كنار در ايسلند
از آفتاب درخشان پرتو تصوير كناره در.تصويراست در غالب
ترتيب اين به و است حالتجلي در ابر ضخيم لايههاي زير
دربرابر تماشايي شيوهاي به ظلمت و نور دائمي جدال
.است شده ترسيم بيننده ديدگان
برقرار (شهريور 14) سپتامبر روز 5 تا كه دوم نمايشگاه
سرشناس هنرمندان از شماري آثار از است بودتلفيقي خواهد
كه موضوعي با همراه و هريك كنار در كه مدرن و كلاسيك
از آثاريكي از اثر ، چند يا يك ميكنند ، بيان هركدام
.است شده داده قرار انگليسي معاصر هنرمندان
ناشدني وصف نگارهاي و نقش
امريكايي نقاش "اشتينبرگ ساول" درباره
اين.است بفردي منحصر خصوصيات داراي هركس ترديد بدون
به.است تشخيص قابل ديگران از بيش افراد برخي در يگانگي
سن 84 در پيش چندي كه "اشتينبرگ ساول" تايم ، مجله نوشته
ديگران از بيش كه بود كساني زمره در رفت ، دنيا از سالگي
.نمونههستند شخصيتي داراي
هنر كل در بتوان او چون را كسي كمتر شايد كلي بطور
اين تا او شخصيت تا گرديده باعث آنچه.كرد پيدا امريكا
كاريكه نوع به واقع در باشد ، زدني مثال و برجسته پايه
كه وجودي با "اشتينبرگ".ميشود مربوط داده انجام او
اندازه به قابليتهايش و كاريكاتوريست يك اندازه به نبوغش
خودش كار اصلي بدنه اما نبود ، زيبا هنريهاي هنرمند يك
.آورد بوجود كارآنها اصول از تركيبي با را
.نداشت جدي يا و خندهدار موضوعات سمت به مطلق تمايلي او
او كارهاي در تصاويري همان مضمون موضوع ، دو اين واقع در
خود مجذوب دههها براي را او آثار بينندگان كه هستند
او شناسايي تا بود شده باعث خصيصه اين البتهبودند كرده
روبهرو تاخير با امريكايي برجسته هنرمند يك عنوان به
.شود
شناخته اوست ، شايسته آنچنانكه "اشتينبرگ" نيز حالا شايد
آقاي مرحوم ، منتقد اشتينبرگ دوستان از يكينيست شده
هيچ آثار در شايد كه ميكرد ادعا "هارولدروزنبرگ"
علاقهمندي زمينههاي "اشتينبرگ" آثار اندازه به هنرمندي
جهانياي آثارباشد نداشته وجود مدرن هنر سمت به حركت و
كه هستند آثاري بود ، آنها خالق هنرمند يك عنوان به او كه
آنها با مواجهه براي را خودش بايد روشنفكري هنري نقد
چندان اول نظر در است ممكن مسئله اين البته.كند آماده
.است اجتنابناپذير هرحال به اما نباشد مطلوب
"نيويوركر" نام به مجلهاي واقع در "اشتينبرگ" اشتهار علل
منتشر مجله آن در پيش چندي "اشتينبرگ" اثر آخرين.است
دستي طرحهاي و اتودها گرفتن نظر در بدون اثر اينگرديد
.ميشود محسوب او كار هشتمين و شصت "اشتينبرگ" بيشمار
و آداب بر است تفسيري واقع در او كار شدهترين شناخته
بجاي خودش از اثر اين كه تاثيري كه بزرگ ، شهرهاي در رسوم
روي بر آويخته پوستر يك تاثير همپاي واقع در ميگذارد ،
.است ديوار هزار دهها
محلهاي منهتن از تصويري و بوده اجتماعي اثر اين مضمون
محله عريض ميدانهاي.ميدهد نشان را نيويورك شهر در
هادسن ، رودخانه از باريكهاي زمينه ، پيش در منهتن
و بيخانمانان استراحتگاه نيوجرسي ، نشانه به باريكهاي
استراليا لوسآنجلس نشانه به نقاطي دور پسزمينههاي در
.ژاپن و
.گرفت فرا سي دهه در ميلان در را معماري درس اشتينبرگ
.نبودند واقعگرايانه هرگز ميكرد رسم او كه طرحهايي اما
از فراتر كه بود معماري در سبكي دهنده گسترش او حقيقت در
.ميكرد حركت معمول قراردادهاي
و ساختمانها از مجموعهاي ميكرد ، ارائه او كه طرحهايي
طنزآميزي سبك به كه بود پيوستهاي بهم بزرگ گالريهاي
.ميكرد مجسم آينده زمان در خيالي شهرهاي در را آنها
و كرد شروع ليسبون سمت به را سفرش سال 1941 در اشتينبرگ
كه نميرسد نظر بهگرديد رهسپار امريكا سمت به آنجا از
به و كرد پيدا او شخصيت از نشاني بتوان او خطوط در
با نمونه عنوان به حتي.برد پي او هويت پيچيدگيهاي
را خود چهره آن در و گذاشته بجاي خود از كه اثري مطالعه
نفوذ او شخصيت درون به نميتوان نيز است ، نموده ترسيم
را خود ميتواند هركس كه بود معتقد "اشتينبرگ" خود.كرد
شخصيت كارهايش با اينكه يا و كند پنهان كارهايش پس در
آمده بوجود اثر صورت دو هر در البته سازد آشكار را خويش
.ميدهد گواهي صاحبش برهستي
كار روش به كه بود هنرمنداني از "اشتينبرگ ساول"
مورد اين در جايي در او.نداشت علاقهاي اكسپرسيونيستها
اجرايي شيوه يك واقع در اكسپرسيونيست كه بود كرده اظهار
بود اين داشت آرزو او واقع در آنچه اما.است اغراقآميز
و مهارت همان با را وصفناشدني و زيبا تصاويري بتواند كه
با تصاويري به و كند خلق داشت ، حروف طراحي از كه دركي
تزيينياي مهرهاي شبيه يابد ، دست توصيف غيرقابل مضامين
.دارند ناخوانا نوشتههايي كه
آگاهي و بينش كه بود گوشهگير هنرمندي "اشتينبرگ"
ترسيم نيويورك از او كه خيابانهايي.داشت فوقالعادهاي
مانند بودند غريب و عجيب چيزهاي از پوشيده ميكرد
.ترحمانگيز و پريده رنگ جوانان و سنگي صورت پاسبانهاي
به آلوده مردماني آنها كه ميگويد صورتكها تفسير در او
و تلويزيوني برنامههاي در محصور كودكاني مخدر ، مواد
تثبيت در سعي كه حقارتشان با هستند پسري و دختر جوانان
.دارند خويش موجوديت
دوست انساني "اشتينبرگ" كه كند ادعا نميتواند هيچكس
آدم يك اينكه از او حقيقت دربود خونگرم و داشتني
را مسئله اين نميكرد سعي البته و بود بيزار باشد معمولي
او كه داشت اظهار ميتوان سادگي به.كند مخفي ديگران از
مرگش با كه بود فوقالعادهاي تصورات و معلومات صاحب
.شد دفن او با نيز دانستههايش از بسياري
مرگش از پس حالا و نداشت رقيبي بودنش زنده موقع در او
.ندارد جانشيني نيز
هفتلنگ هاله :ترجمه
است پرفروش كارتوني ويديوي
از يكي هم هنوز "حشره يك زندگي" فيلم ويدئويي نسخه
.است جهان سطح در ويدئويي پرفروش فيلمهاي
بازار در فيلم عمومي پخش از ماه چند گذشت وجود با
اين جديد ، فيلمهاي از ويدئويي بازار شدن تازه و ويدئويي
فروشگاههاي پرفروش اول فيلم پنج فهرست در كارتوني اثر
استوديوي را حشره يك زندگيدارد قرار ويدئويي
كه) "اسباببازي قصه" از بعد و كرده تهيه والتديزني
كارتون دومين (درآمد نمايش به تلويزيون از امسال نوروز
فيلم به نگاهي با فيلم قصه.است استوديو اين كامپيوتري
قصه و شده ساخته كوروساوا اكيرا "سامورايي هفت" معروف
.ميگذارد نمايش به را متجاوز ملخهاي با مورچهها مقابله
هميشه نوجوانان و كودكان ميگويند هنري تحليلگران
مسئله همين و بودهاند ديزني والت كارتونهاي دوستدار
.است استوديو اين فيلمهاي ويدئويي نسخههاي موفقيت باعث
:كمالالملك گالري
دوم تا تير از 24 هنرمندان از گروهي نقاشي نمايشگاه
پاسداران ، خيابان:نشاني.تا 21 ساعت 17 از.مرداد
. تلفن2580053.پلاك 31 ششم ، بوستان
:سيحون گالري
ساعت 10 از.تير تا 31 از 27 مبصر ژيلا نقاشي نمايشگاه
پلاك چهارم ، كوچه خالداسلامبولي ، خيابان:نشاني تا 18 ،
.تلفن8711305.30
:افرند گالري
.تا 20 ساعت 16 از.تير تا 30 حقيقي بهروز نقاشي نمايشگاه
خيابان سهروردي ، و اميراتابك بين مطهري ، خيابان:نشاني
.تلفن834944 پلاك 10 ، اورامان ،
:برگ نگارخانه
آثار نمايشگاه و رمضاني جاويد عكس آثار نمايشگاه
ساعت 9 از.مرداد تا 14 تير از 28 گلريز فرشيد خوشنويسي
كوچه وليعصر ، خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12
.شماره 1/12 دامنافشار ،
:معاصر هنرهاي موزه
نگاهي" معاصر نقاشان نقاشي نمايشگاه
.تا 18 ساعت 9 از شهريور تا 15 تير از 29 "طبيعت به نو
.تلفن653200.لاله پارك جنب شمالي ، كارگر خيابان:نشاني
|
|