ايران در ترانهسرايي
نيكي ايتالياييها تائورمينا جشنواره در
شناختند بازيگر
بهترين را كريمي
ايران در ترانهسرايي
پيش سال اندي و صد حدود از جديد دوره در ترانهسرائي *
بيرون خودجوش حالت آن از ديگر ترانهها.ميشود آغاز
و گرفته خدمت به را ادبي زبان محاوره زبان جاي به آمده
است رفته كار به عاشقانه و سياسي و اجتماعي مقاصد براي
مهم ويژگيهاي ازجمله تصنيفسازي و ترانهسرايي :اشاره
در بخصوص مختلف ، سدههاي طي در و است ايراني موسيقي
خود به خاصي جلاي و رنگ مشروطه جنبش از پس و معاصر تاريخ
.شد تبديل ايراني اصيل موسيقي در ويژه ساختي به و گرفت
ارتباط نيز و شعري جنبههاي به اخير سالهاي در متاسفانه
است شده توجه كمتر (ترانهسرا) شاعر و خواننده آهنگساز ،
تصنيفي موسيقي بر را جبرانناپذيري ضربات غفلت ، همين كه
مشيري فريدون استاد را زير نوشته ساخت ، وارد ايران
معاصر ترانهسرايان و شاعران از خود كه است نگاشته
به گذرا نگاهي" عنوان با نوشته اين.ميرود بهشمار
"خاطرهها صداي" كتاب مقدمه "ايران در ترانهسرايي
شعر 83 آن در كه است شهيدي راد محمدتقي تاليف و گردآوري
سالهاي از ايراني اصيل موسيقي خاطرهانگيز تصنيف و ترانه
قرار كتاب اين.است آمده امروز به تا ضبط تولد ابتدايي
ضمن.شود منتشر نزديك آيندهاي در چشمه نشر سوي از است
را مقدمه متن كه كتاب اين ناشر و مشيري استاد از سپاس
دادند ، قرار همشهري اختيار در عمومي انتشار و چاپ از پيش
.ميكنيم جلب نوشته اين به را گرامي خوانندگان شما توجه
هنر و ادب گروه
مشيري فريدون
و مناسب آواي داراي كه كساني معدود پيش سال صدها از
و غلت و فرود و فراز اجراي توانايي و بودند مساعد حنجره
پرورش با ميتوانستند داشتند را ايراني آوازهاي تحرير
.بخوانند آواز خود ، آواي
آواز به قادر كه -مردم همه به ترانه يا تصنيف ، اما
خود صداي حد در هركسداشت تعلق -نبودند خواندن
وترانه كند زمزمه خود با ، يا بخواند را ترانه ميتوانست
بيش يعني آغاز ، در كه بوده آهنگ با همراه شعري ايران در
اجتماعي مناسبتهاي به خودجوش ، بهصورت پيش ، سال هزار از
همه مدتي اندك در و ميشده جاري مردم زبان بر سياسي يا
.ميخواندند و فراميگرفتند آنرا
ترانههايي قديميترين ملكالشعراءبهار استاد شادروان
قطعه دو اين برخاسته مردم ميان از خودجوش صورت به كه را
:يكي.دانستهاند
!است روسپيذ سميه /است مويز عصارات /است نبيذ و است آب
فرار و شكست هنگام بلخ شهر كودكان كه ترانهاي ديگري و
دستهجمعي شرقي ، تركستان از عرب سردار اسدبنعبدالله
ميخواندند
و خشك /آمديه باز آبار/آمديه تباه او بر /آمديه ختلان از
آمديه نزار
كه را مردمي ترانههاي و متلها از بسياري هدايت صادق
يكي كه گردآورده بوده جاري مردم زبان بر ايام دورترين از
:است چنين آنها زيباترين و معروفترين از نمونه دو
خزون برگ جمك جم
خاتون زينب مادرم
كمون قد داره گيس
بلندترك كمون از
مشگيترك شبق از
ميخواد شونه جون ننه
ميخواد فيروزه شونه
:ترانه يا
داره مورچه حمومك
داره خنده پاشو و بشين
:زيباي ترانه ديگر و
ميگردم ، دورت ميشم ستاره منم /هوائي در بلند ماه كه تو
روت ميشم ابري منم /ميگردي دورم ميشي ستاره كه تو
ميشم بارون منم /ميگيري رومو ميشي ابر كه تو ميگيرم ،
منم /ميباري تندتند ميشي بارون كه تو ميبارم ، تندتند
منم /سردرمياري ميشي سبزه كه تو سردرميآرم ، ميشم سبزه
/ميشيني ميشيپهلوم گلي كه تو ميشينم ، پهلوت ميشم گلي
.ميخوانم واست ميشم بلبل منم
در تصرفاتي شهر آن مردم دياري و شهر هر در البته كه
.كردهاند آن مصراعهاي بعضي
***
ميفروختند كه متاعي براي هريك دورهگرد ، فروشندگان
چند ميآفريدند موزوني كلام حال هر به و شعري و آهنگي
.است بدينگونه آن نمونه
خيار دارم سر به كاكل /خيار دارم سر به گل
يا
گوجه گيلاني گوجه /گوجه گيلاني گيلان
يا
پرآبه و شيرين /گرگابه خربزه
هندوانه اناره ، گل:چون تشبيهاتي يا
گرمك طلا طالبي ، عسله يا
شمرونهبلال مال بلال ، شور بلاله شير يا
بيرون مختصر اين حوصله از كه نمونه دهها گونه اين از و
.است
زمستان سرد و برفي روزهاي در كودكان كه ترانههايي
.است مردمي ترانههاي اين از ديگري نمونه ميخواندند
بچههاي ما كن ، آب تو برنج من يه /كن آفتاب خانم خورشيد
آفتابو /سيا كوه ببر و ابر بمرديم ، سرمائي از /گرگيم
...ما شهر به بيار
آنها به ما روزگار در كه) ديروزي هاي"آتشافروز" يا
:ميكردند آغاز چنين (ميگويند فيروز حاجي
ارباب كن ، بالا سرتو خودم ارباب /عليكم سلام خودم ارباب
...آخر الي نميخندي ، چرا خودم ارباب /قندي بزبز خودم
:همه از متداولتر و مشهورتر و
/پستان نه داره شير نه جوره ، چه حسن گاب /توتوله متل اتل
بذار اسمشو بستون ، كردي زن يك هندستون ، بردند شيرشو
كباب دلم بند /شد خراب هندستونم قرمزي ، كلاش دور /عمقزي
...ورچين پاتو يك /واچين هاچين شد ،
فولكلور از كه ديگر ، خواندني و زيبا نمونه دهها و
.است شده نگهداشته و گردآوري ما جامعه
به دهان ما عشاير درميان نيز عشقي -حماسي ترانههاي
بوده او سرفرازي و ايران به عشق نماينده و ميگشته دهان
هاي هاي تو قربون يار يار چيم همه:نمونه بهعنوان.است
.بجنگم سحر هاي هاي توام پيش هاي هاي سرشو غيرتفنگم
شبنم يارم زلفاي نه ليلا ليلا داره بيدم كلات كوهاي:يا
.ليلاته ليلا داره
قوچان كل سردار خان رشيد هاي هاي
.بود اين از پيش قرن ترانههاي از نمونههايي اينها
***
پيش سال اندي و صد حدود از جديد دوره در ترانهسرائي اما
بيرون خودجوش حالت آن از ديگر ترانهها.ميشود آغاز
و گرفته خدمت به را ادبي زبان محاوره زبان جاي به آمده
.است رفته كار به عاشقانه و سياسي و اجتماعي مقاصد براي
ترانهسرايان قديميترين از يكي شيدا علياكبر "ظاهرا
.است جديد دوران
ترانهسراي شيدا علياكبر درباره قزويني عارف شادروان
:مينويسد قديمي
حقيقت كه شيدا علياكبر ميرزا مرحوم قبل بيستسال از
آزاد "معنا و "صورتا و وارسته مردي و دارا را درويشي
داراي تصنيفهايش اغلب دادو تصنيف در تغييراتي بود ، مردي
را تصنيف.ميزد هم سهتاري مختصربود دلنشين آهنگهاي
و دل بعد.ميكرد درست نيازهايي و راز در شب نصف اغلب
. كشيد جنون به كارش آخر و شد يهودي رقاصهاي باخته جان
:ميدهد ادامه عارف
والا است ايران موسيقي بدبختي بزرگترين نت نبودن"
هم.نميرفت ميان از شيدا كرده پيدا شب دل در آهنگهاي
".شود او اسم بقاي باعث ديگر سال هزار بود ممكن فوق تصنيف
:مينويسد و ميكند اشاره خود تصنيفهاي به عارف آنگاه
نكرده ايران ادبيات و موسيقي به ديگر خدمت هيچ من اگر"
هزار ده هر از ايراني كه ساختهام وطني تصنيف وقتي باشم
شهر وطن ميكردند تصور تنها چه؟ يعني وطن نميدانست نفرش
اگر كه چنان باشد شده زاده آنجا در انسان كه است دهي يا
خوش او به آنجا در و ميرفت اصفهان به كرماني يك "مثلا
:ميخواند دلتنگي كمال با نميگذشت
دارم وطن در روئي نه و شاد دلم غربت در نه
".دارم من كه طالع ازاين برگردد بخت الهي
بوده سالگي در 18 ساخته عارف كه تصنيفي اولين "ظاهرا
:است عاشقانه تصنيفي (قمري هجري 1315)
تو خدايا گواهي تو الهي /ماهي چو روي سروقدي صنمي ديدم
پناهي
تو خدايا گواهي تو الهي/سياهي زلف مه چو رخسار به افكنده
پناهي
كبك چون شتابان قسم اين/خرامان سرو نبود سروش ، گويم گر
خرامان
خدايا گواهي تو الهي /گياهي همچو گل تو پيش.گل :گويم ور
توپناهي
تو خدايا گواهي تو الهي/الهي لطف آينه مگر نيست اين
پناهي
تو خدايا گواهي تو الهي/شاهي منصب از به گدائيش بار صد
پناهي
آهنگ روي بر شاعران يا بعد به دوره آن از "تقريبا
شعر روي بر آهنگسازان يا ميساختند تصنيف آهنگسازان
.ميگذاشتند آهنگ شاعران
كه است اين است گفتني عارف و شيدا درباره كه نكتهاي
دو اين بجز عارف و آهنگساز هم و بودند شاعر هم دو اين
ميخواند آنزمان سالنهاي در خودش هم را ترانههايش هنر
.داشت داوودي حنجرهاي:خودش قول به بود ، آوا خوش بسيار و
از انتقادي آنها اكثر كه ساخته ترانه چهار و بيست عارف
.است قاجار اواخر تباه اوضاع و مملكت وضع
***
گذاشته آهنگ روي بر روزگار آن در كه ترانههايي نمونه از
شادروان از "سركن ناله سحر مرغ" جاوداني شعر بود ، شده
خان مرتضي جاوداني آهنگ روي بر كه بود بهار ملكالشعراء
ترانههاي صدر در سالها از پس هنوز كه شد گذاشته داود ني
. ميدرخشد ايراني
كن تازهتر مرا داغ/كن سر ناله سحر مرغ
...كن زبر و زير و شكن بر /را قفس اين /بار شرر آه ز
متاسفانه كه ترانهسراياني و آهنگسازان روزها همان در
ازجمله داشتند حضور نيز مانده بهجا آنها از كمي آثار
"كن گذر گل بر صبا باد" تصنيفهاي كه مراد حسامالسلطنه
او آهنگهاي روي بر كه درويشخان و اوست از "كبوتر" و
و "صبا باد از گل عروس" ترانههاي "بهار ملكالشعراء"
.ساخته را "خزان باد" و "دلكش بهار"
را "فروردين" شعر بهار ملكالشعراء كه پنجه زرين يحيي و
ملكالشعراء كه قهرماني شكرالله و سروده او آهنگ روي بر
او آهنگ براي "ندارم قمر آن غم جز دل به" شعر "بهار"
شكايت" شعر اصفهاني سالك كه برازنده عبدالحسين و ساخته
كه بديعزاده جواد و سروده او آهنگ براي را "معشوق
ساخته او كه آهنگي براي را گل جلوه شعر همايون نورالله
ابراهيمخان آهنگ برروي كه مسرور حسين و سروده بود
از يكي دوره اين و گفته را "عاشق پيام" ترانه منصوري
خوانندگي و آهنگسازي و ترانهسرائي ادوار درخشانترين
دوره اين آهنگسازان و نوازندگان ازاست بوده ايران در
سنجري ، حسين منصوري ، خانم ، ابراهيمخان سلطان:از بايد
.برد نام نيز زرينپنجه ويحيي برازنده عبدالحسين
تا 1320 بين 1300 سالهاي در ترانهها از ديگر بخشي
ايران مردم بيداري و اجتماع در دگرگوني آغاز كه خورشيدي
برروي وزيري خان علينقي كلنل شادروان آهنگهاي بوده
شادروان شعرهاي يا و حافظ و سعدي چون كهن شاعران شعرهاي
مجموعه.است بوده وزيري آهنگهاي برروي گلاب گل استاد
(ترانه و آهنگ صد با) جاهد امير استاد شادروان كارهاي
.ميرود شمار به دوره آن موسيقي گنجينههاي از يكي
تحولات با همزمان بديعزاده ، شادروان سالها اين در
ترانههاي سري يك ميهني ترانههاي و جامعه روزبهروز
.است خوانده هم انتقادي -فكاهي
***
از جديدي دوره يافت گشايش ايران راديو كه سال 1319 از
ما موسيقي بزرگان بيشتر.شد آغاز ايران در ترانهسرائي
آهنگسازان ابتدا.شدند دعوت راديو با همكاري براي
پس شاعر.مينواختند شاعران براي و ميساختند آهنگهايي
ميكرد يادداشت "معر" نام به چيزي آهنگ شنيدن چندبار از
از پس و ميكرد شعر به تبديل را معر آن روز چند ظرف و
چند از بعد كه ميدادند خواننده به آهنگساز ، با هماهنگي
موسيقي نت با شاعر هم اگر.بخواند راديو در تمرين ، جلسه
و بنوازد او براي يكبار آهنگساز بود كافي بود آشنا
را آن شعر تا بدهد سراينده به را آهنگ نت از نسخهاي
.داشت ادامه سال 1357 تا روش اين بگويد
دارد ادامه
نيكي ايتالياييها تائورمينا جشنواره در
شناختند بهترينبازيگر را كريمي
بازيگر بهترين جايزه دوزن فيلم در بازي بخاطر كريمي نيكي
كسب را ايتاليا تائورميناي فيلم جشنواره پنجمين و چهل زن
بخش در فارابي بنيادسينمايي عمومي روابط گزارش بهكرد
كشور در مردادماه نهم تا دوم از كه جشنواره اين مسابقه
سوئيس ، ازكشورهايآمريكا ، فيلم شد ، 12 برپا ايتاليا
كشورديگر چند و تركيه فرانسه ، فنلاند ، انگلستان ، آلمان ،
.داشتند حضور
ايراني فيلم تنها ميلاني تهمينه خانم ساخته زن دو فيلم
فيلمهاي همراه به جشنواره اين مسابقه دربخش كه بود
آدمهاي آمريكا ، مجهول تاريخ مغناطيسدان ، فصل پنجمين
شير ، عشق ، يك نگاري بزرگراهي ، دودستگيوقايع جامعه كوچك ،
اگر و رمانتيك زني نور ، مرثيهبراي تيرهترين پروپاگاندا ،
نمايش گزارش ، اين براساس.درآمد نمايش به كي؟ نباشيم ما
يك طول در بينالملليخود تجربه نخستين در دوزن فيلم
نشريات و مطبوعات استقبال مورد ايتاليا در نمايش هفته
بحث مورد فيلم دو از يكي عنوان به و قرارگرفت اينكشور
مطرح فيلم بهترين طلاي جايزه برايدريافت داوران هيات
فيلم به اينجايزه جشنواره ، پاياني مراسم در كه بود
.گرفت تعلق فرانسه كشور از كوچك آدمهاي
اعضاي از نيز كشورمان فيلمساز كيارستمي عباس است گفتني
علي كه بود تائورمينا جشنواره از دوره داوراناين هيات
رياست شخصي دلايل به اندركارانجشنواره دست اصرار رغم
.نپذيرفت را داوران هيات
جايزه تائورمينا فيلم جشنواره دوره وپنجمين چهل در
جايزه همراه به بينالمللي جايزهمنتقدين فيلم ، بهترين
آدمهاي فيلم به بهترينتهيهكننده براي كريستالدي فرانكو
ما اگر" بهفيلم داوران هيات ويژه جايزه و شد اهدا كوچك
.گرفت تعلق "كي؟ نباشيم ،
|