تجربه و وقت سالها اصيل آهنگسازي براي
است لازم
ايران معماري و اقليم به تجربي نگاهي
كتاب معرفي
مترجم يك درباره فيلمي "مرزبان"
!!ميگيرم جدي را واقعهاي كمتر

تجربه و وقت سالها اصيل آهنگسازي براي
است لازم
آهنگساز جنگوك ، عطا با گفتگو
:اشاره
نامهاي با كاست پنج تاكنون جنگوك عطا ساختههاي از
به چشمبهراه و هيجار -مالكنون -پرستاره -نوروز
و سرو".است شده عرضه ايراني اصيل موسيقي علاقهمندان
حالي و حس داراي است شده بازار وارد "اخيرا كه "ماه
مناسبت به زير گفتوگوي.اوست گذشته كارهاي با متفاوت
.است شده انجام جنگوك اثر آخرين
انجام سنتي موسيقي زمينه در امروزه كه كارهايي اغلب در
يا مشهور خوانندگان با بيشتر مايلند آهنگسازان ميشود
موضوع اين به شما "ظاهرا اما.كنند كار مشهور "نسبتا
چرا؟.نداريد علاقهاي
يا سنتي موسيقي بهجاي اول ميخواهم اجازه اينجا در *
را محلي موسيقي نام اينكه دوم و ناب موسيقي بگويم اصيل ،
كه پاك موسيقيهاي زمينه در.دهم تغيير پاك موسيقي به هم
بهترين و بزرگترين از خوانندگان كردهام كار تاحال
تجربههاي 3540 كه بودهاند بوم و مرز آن خوانندههاي
استاد خود كار در و داشتهاند زمينه اين در ساله
با "چشمبراه" كار ايراني ناب موسيقي قسمت در.بودهاند
خوانندگان از كه رسيد انجام به ناظري شهرام آقاي همكاري
تازه نيزكه "ماه و سرو" كار.است مملكت اين مشهور و خوب
باجلان بهرام آقاي را خوانندگياش زحمت آمده بيرون
استادان نزد سالها اينكه بر علاوه ايشان.كشيدهاند
هنرمند يك خاص انساني خصايل داراي ديدهاند ، دوره مختلف
خود از كارها اجراي در نيز خوبي وحس ميباشند ايراني
گذشته در نيز كار چند كار ، اين علاوهبردادند نشان
و شهناز استاد نظير بااستاداني ازجمله ;كردهاند اجرا
اگر هم من خود ميكنم اضافه اينجا درپايور استاد
بيشتر مايلم (اقتصادي مشكل بيشتر) نباشد پيش در مشكلاتي
و است نخوردهتر دست ايمانشان و حس كه جوانترها كنار در
وظيفه انجام است ، هنري و پاك كار يك ارائه معيارشان هنوز
.نمايم
شما محلي ساختههاي اغلب شما ساختههاي به علاقهمندان
-مالكنون -پرستاره مثل آثاري يعني.دارند ذهن در را
گرفتيد؟ فاصله فضاها آن از چرا...هيجار
سال از) سالها آن در كردهام عرض بارها كه همانطور *
در حتي شدم پاك موسيقي تهيه كار به دست من كه (1362
اين بعداز.نبود كار از خبري هم موسيقي ديگر زمينههاي
موسيقي به پي هنرمندان و مردم خوشبختانه كه بود كارها
هنرمند يكآوردند روي آن به و بردند خود باارزش و پاك
و زمان تناسب به خود هنري حركت سالهاي طول در موسيقي
فرهنگ پيشبرد در كه بههركاري خود هنري وسع و مكان
بايد ميكند ، پربارتر را آن و است موءثر مملكتش موسيقي
.بگويد نيز را خودش حرف ميان اين در و بزند دست
گذشتگان آثار از شده ارائه كارهاي بيشتر اخير سالهاي در
و علاقه و حس.اصل از پائينتر كيفيتي با آنهم بوده
زمينه در كه داشت آن بر مرا موسيقي در...و تحصيلات
به علاقهاي "معمولا چون و كنم كار بيشتر ناب موسيقي
كردم فكر ندارم (ارزشهايش همه با) گذشتگان كار تكرار
در ناب موسيقي بيشتر ارائه در را شناخت و ذوق مختصر اين
تازه تلخي" باشد هرچه.گيرم بهكار نو و تازه زمينههاي
."باشد مكرر قند از به
شاهد "ماه و سرو" و "چشمبراه" يعني اخيرتان كار دو در
"براه چشم" در.هستيم موسيقي عرصه در جديدي نوآوريهاي
فضايي نو شعر و ناب موسيقي شما بهقول و سنتي موسيقي با
هنرمندان استقبال به "ماه و سرو" در و آفريدهايد زيبا
و ياد داريد سعي و رفتهايد آنها كار از استقبال و پيشين
مورد اين در كمي "لطفا.كنيد زنده را شيدا علياكبر نام
دهيد؟ توضيح
تلفيق و نو اشعار ارائه كار ، تازگي "چشمبراه" كار در *
كه فضاسازيهايي بهاضافه بود ، ناب موسيقي اصول با آنها
.ميرفت پيش كار مفهوم و موضوع با متناسب
موسيقي غني منابع داشتن با چرا ميكردم فكر كه مدتهاست
ارائه از -ايران تمام پاك موسيقيهاي و رديف در
زنده را خود مليت و روح و حس بتوانيم كه موسيقيهايي
سازي قطعههاي و ترانهها و بازماندهايم داريم ، نگاه
با متناسب و موسيقيمان اصلي ريشههاي از برگرفته
كه است شيدا ترانههاي تنها كردم حسبسازيم روزگارمان
زيرا گيرد قرار ترانهسازي مساله جوابگوي ميتواند
پاك موسيقي حال و حس و ناب موسيقي رديف از كامل بهطور
در نبايد را كارها اين ارائه اما.است برخوردار ايراني
مهم آن حال و حس و كار جوهره فقط بلكه جست آنها تكرار
البته شدم "ماه و سرو" تهيه كار به دست كه بود اين.است
.بردارم كوتاه قدمي بتوانم شايد كه اميد اين با
در متاسفانه آمده پديد ما موسيقي در كه عظيمي تحولات با
چيست؟ دليل.هستيم كمجان و ضعيف كارهايي شاهد مواردي
كميت قسمت در بيشتر متاسفانه گرفته كهصورت تحولاتي *
كار با مقايسه كارهاارزش اين بيشتر كه ميباشد توليد
بنابر تحولات آن انقلاب بعداز البته.ندارد را گذشتگان
ميكنيم ، خودداري آنها ذكر از كه علتهايي و شرايط
بخصوص ايراني موسيقي تشنگان اينكه آن و آمد بهوجود
طاقتفرساي زحمات با و آوردند روي موسيقي به جوانان
تدريس علاقهمندان پشتكار و باريشه موسيقيدان عدهاي
از.گرفت كامل رواج خصوصي مراكز و دولتي نهادهاي موسيقي
سازهاي نوازندگي زمينه در الان خوشبختانه بابت اين
ساخت زمينه در نيز و رفتهايم پيش گذشته به نسبت ايراني
اخير ساله چند اين در بيسابقهاي بهطور سازها انواع
بخصوص و آهنگسازي زمينه در اما.كردهايم پيشرفت
يك و است لازم تجربه و وقت سالها ايراني آهنگسازي
موسيقي فن و علم پشتسرگذاشتن با ايراني موسيقي آهنگساز
تازه كه جايي به ميرسد (...كنترپوآن -هارموني) علمي
قسمت اين در اينكه بخصوص.كند كار ايراني موسيقي در بايد
هرچه.كند تربيت هنرجو بتواند كه كسي نه و است كلاسي نه
آهنگساز كه است كار اين به عشق تنها "فعلا نيست ، و هست
.ميكشاند وادي اين به را
است؟ مواردي چه در بيشتر امروز موسيقي اساسي مشكلات
است اميدواري جاي اما.ماست درپيشروي زيادي مشكلات *
وزارت همكاري با موسيقيدانان "اخيرا ميشود شنيده كه
كه هستند كانوني آوردن بهوجود دستاندركار ارشاد
حمايت تحت سينما هنرمندان مانند نيز را موسيقي هنرمندان
توسط مشكلات از بسياري آن آمدن بهوجود با كه دهند قرار
حل دولت حمايت با و موسيقيدانان خود از برگزيده شوراي
.انشاءالله.ميشود
"كاملا فضاي اينكه جالب و شماست كار ششمين "ماه و سرو"
نو فضاهاي كشف به چگونهدارد ديگرتان كارهاي با متفاوتي
ميكنيد؟ پيدا دست بديع و
و شب بايد موسيقي اين براي كه است اين من توضيح تنها *
جو آبكم) تشنه و بود هنرجو بايد هميشه.گذاشت وقت روز
.(بدست تشنگيآور
آباديان رسول:گفتگو
ايران معماري و اقليم به تجربي نگاهي
آروين مهروا عكسهاي مجموعه بر يادداشتي
از بسياري عكاسي موضوع زمين ، ايران طبيعت و معماري
و سليقه بنابه كس هر كه است خارجي و ايراني عكاسان
يعني ماندگارش هنر و مرزوبوم اين از بديع تصويري ديدگاهش
.است داده ارائه معماري
عكسهاي با كتابهايي انتشار بازار امروزه اگرچه
وهنر مردم اقليم ، از توريستي و "پستالي كارت" بهاصطلاح
براي سوغات و هدايا از يكي حتي و دارد رواج ايران
آن فعاليت نبايد اما ميشود ، محسوب خارج مقيم ايرانيان
طبيعت از گوشهاي كشف براي كه را عكاسي هنرمندان از دسته
ايران جاويدان بناهاي شكوه و عظمت ثبت يا و ايران بكر
.انگاشت ناديده را ميكنند تلاش
به حتي ايرانيان و ايران به "توريستي نگاه" متاسفانه
سرايت نيز هنري رشته اين دانشجويان حتي و ايراني عكاسان
تازه كار به دست عكاسي كمتر شده باعث بازار رونق و كرده
ايران معماري و طبيعت از عكاسي زمينه در نشده تجربه و
موضوعها ، با عكسهايي تكرار شاهد گذشته سال چند در و بزند
مختلفي عكاسان از يكساني ديدهاي زاويه و تكنيكها
.بودهايم
با.دارد ديگري حديث آروين مهروا عكسهاي مجموعه اما
عكسها اين كه داده توضيح عكاس نمايشگاه ، ابتداي در آنكه
اما است ، بوده ايران مختلف نقاط به متعددش سفرهاي حاصل
متعارفش مشخصات با "توريستي" عكس يك از نشان هيچكدام
كادربندي ، از آروين عكسهاي در "ظاهرا شايد.ندارد
اما نباشد ، خبري كارتپستالي عكسهاي وضوح و نورپردازي
بهدنبال را كنجكاو بيننده تا دارد وجود ديگري نشانههاي
نگاه.فراخواند خود سوي به عكاسي در تجربه و نوآوري
مشخصه مهمترين ايران بومي ومعماري طبيعت به عكاس تجريدي
.است آروين عكسهاي مجموعه
يكديگر با طبيعي بهصورتي اقليم و بنا كه همانطور و
-سايه پرهيزاز بخصوص و نورها كادرها ، دارند ، سازگاري
با عكاس نوعيهماهنگي عكسها اين در پركنتراست روشنهاي
.ميكند تداعي بيننده ذهن در را طبيعت
به دوباره نگاه از كه است ديگري مشخصه تجربهگرايي ،
سردابهها ، عكاسي كمتر.ميشود استنتاج آروين عكسهاي
در نوراني لكه يك بهصورت را آبانبارها و پنجرهها
كادربندي در تجربي نگاه اين است؟ ديده خطي خط سطوحي
.ميخورد چشم به نمايشگاه در آنها ارائه در حتي و عكسها
زوم حركت يك گاهي يكديگر كنار عكسها قرارگيري ترتيب
شدن برعكس با گاهي و ميآورد بيننده ياد به را سينمايي
آيا كه ميكند توهم دچار را بيننده خودش ، كنار در عكس يك
نگاه در شايد.آنها فرم يا باشد عكس موضوع متوجه بايد
باشد نداشته همدلي عكاس ديدگاه و احساس با بيننده اول
را او تجريدي ديدي زاويه انتخاب با عكاس كه ميداند اما
به دوباره نگاه از تجربهاي.ميكند تجربه يك به دعوت
.زمين ايران معماري و اقليم
كتاب معرفي
درد
انتشارات :ناشر /روبين قاسم :مترجم /دوراس مارگريت
صفحه تومان ، 188 قيمت 850 /دوم ، 1378:چاپ نوبت نيلوفر ،
باشد "دوراس" شده ترجمه آثار نخستين از شايد "درد" رمان
خوانندگان و ترجمه فارسي زبان به "روبين قاسم" سوي از كه
.باشد كرده آشنا قريحه خوش بانوي اين با را زبان فارسي
نيز "تمام و همين نوشتن" و "كسون نايب" اثر دو آن از پس
.شد فارسي برگردان مترجم همين سوي از
در كه است چيزهايي از يكي درد رمان "دوراس" نوشته به
فراخور "نوشته" چون عنواني و دارد بسيار اهميتي زندگياش
يافتم صفحاتي برابر در را خود":مينويسد وي.نيست آن
عجيب و بودند آرام عجيب كه ريز كلماتي و منظم خطوطي حاوي
كه بود چنان احساس و انديشه پريشاني اينكه ، نيز قاعده به
همين در و ميكرد؟ سلب من از را آن با رفتن كلنجار جرات
.ميدانم ادبيات شرمنده را خود كه است خصوص
رنگ آبي ميز كشو بود ، در دفتر دو كه را نگاريها روز اين
وقت چه نيست يادم هيچ.بازيافتم لوشاتو نوفل در خانهام
كردهام ، را كاري چنين كه ميدانم ولي.نوشتهام را اينها
به و ميشناسم را خودم خط.بودهام من اينها نويسنده كه
ايستگاه وقايع مكان.واقفم دادهام ، شرح آنچه جزئيات
.است يادم مسافتها و مسير و اورسه راهآهن
مترجم يك درباره فيلمي "مرزبان"
.رسيد پايان به مرزبان داستاني -مستند فيلم تصويربرداري
پرويز استاد آثار و زندگي درباره دقيقهاي شصت فيلم اين
.است هنر ، تاريخ و تمدن تاريخ آشناي نام مترجم مرزبان ،
و ترجمه در را عمري دارد ، سال اكنون 82 كه مرزبان ، استاد
تاريخ تمدن ، تاريخ حوزههاي در توجهي درخور آثار تاليف
يك درباره فيلم داستان.است كرده صرف تجسمي هنرهاي و هنر
اين در تحصيل ادامه براي كه است مجسمهسازي رشته دانشجوي
كه او ، روبهروست دشواريهايي و تنگناها با هنري رشته
دادن انجام براي است ، مجلهاي خبرنگار حال عين در
و ديدار اين.ميكند ديدار مرزبان استاد با مصاحبهاي ،
را خود تصميم او كه ميشود باعث استاد زندگي با آشنايي
تصميم.دهد تغيير مجسمهسازي رشته از انصراف بر مبني
كه اين تا ميدهد ، قرار خانوادهاش رودرروي را او جديد ،
...روزي
عزتي عباسعلي فيلم اين تهيهكننده و كارگردان نويسنده ،
.است داشته برعهده را آن تصويربرداري صميمي محمدرضا و است
نيكو ، سوگند بازيگران ، :از عبارتند توليد عوامل برخي
بهروز مرتضوي ، بهزاد سهرابي ، آزاده چينيفروشان ، صمد
اردكاني ، سپيده و رباني مژگان يوسفي ، شميم مدرسي ،
سهرابي ، آزاده:صحنه منشي جليلي ، محمدتقي:صدابردار
اسداللهي ، علي شريفي ، حسامالدين:تصويربردار دستيار
.دشتسان بابك:تداركارت لنگرودي ، همايون :عكاس
!!ميگيرم جدي را واقعهاي كمتر
"چيني همسر" نمايش نويسنده اميني ، رحمت با گفتگو
:اشاره
در پيش ازچندي اميني رحمت نوشته "چيني همسر" نمايشنامه
.است رفته صحنه روي به مولوي تالار
از تئاتر رشته "ارشد كارشناسي" دانشآموخته"اميني"
ويچندين.است تهران دانشگاه زيباي هنرهاي دانشكده
جمله از او نمايشنامه سه تاكنون كه است نوشته نمايشنامه
با اتفاق" ،(وارسته حسن كارگرداني به) "چشمه و خرس"
"چيني همسر" نمايش و (اميرآتشاني كارگرداني به) "شماره 2
.است آمده در عمومي اجراي به (وارسته حسن كارگرداني به)
ديگر از و است تئاتر منتقدان ملي كانون عضو "اميني"
به.است هنر عالي آموزش مراكز در تدريس او فعاليتهاي
وي با مولوي تالار در " چيني همسر" نمايش اجراي انگيزه
.ميگذرد نظرتان از كه است شده انجام وگويي گفت
اصل در كه را آن چگونه و نوشتيد زماني چه را "همسرچيني"
كرديد؟ نمايشنامه به تبديل بوده قصهچيني يك
خواندن ، اولين از پس و خواندم سال 73 را نمايش اين قصه *
كه چراگذاشتم كنار و نوشتم را آن نمايشي نمونه نخستين
آن در كه دارد نواقصي هنوز آمده بهدست اثر ميكردم حس
.كنم رفع را نواقص و كاستيها آن نميتوانستم زمان
و نوشته نمايشنامه چند كه زماني و سال دو گذشت از پس
آن انتقادي ديدي با و رفتم آن سراغ به بودم ، كرده اجرا
حاصل ، اثر هم باز اما دادم تغييراتي دوباره خواندم ، را
در را نمايشنامه اين سال 77 در اينكه تا نكرد راضي مرا
و كردم روخواني ارشد كارشناسي دوره نمايشنامهنويسي كلاس
را آن گرفتم تصميم كلاس در حاضر دوستان و استاد توضيح با
تئاتر جشنواره براي را متن ابتدا.بسپارم اجرا دست به
بعد.شد منصرف كارگردان اما شد تاييد متن.فرستادم فجر
دانشجويان تئاتر جشنواره براي را متن وارسته حسن آقاي
طراحي جوايز و شد اجرا جشنواره در تاييد از پس كه فرستاد
.كرد خود آن از را متن و بازيگري كارگرداني ، صحنه ،
نوشتن در.شخصيت تا هستند تيپ بيشتر نمايش آدمهاي
كار آدمها شخصيتپردازي روي كمتر چرا "همسرچيني"
كردهايد؟
كار بيشتر آن روي كه نداشتم شخصيتپردازي قصد "اصلا *
قصه در آدمها كه موقعيتي و قصه همه از بيش.كمتر يا كنم
گفتيد شما كه همانگونه آدمها اين.بوده مهم برايم دارند ،
در كه كساني نمونه.هستند نوعي آدمهاي من بهزعم و تيپ
حكمي اصطلاح به يا ميزنند حرفي خاص شرايط و وضعيت يك
به مجبور ديگر شرايط و موقعيت يك در كه ميكنند صادر
كه بود ، همين بيشتر هم من حرف ميشوند ، حكم آن از عدول
بعد و است نشده فكر حرف آن روي كه ميزنند حرفي آدمها
.ميكند مشكل دچار را آنها حرف همان
شاهد نمايش در كه است همانگونه زنها به شما نگاه آيا
هستيم؟
قول روي من حرف كه گفتم هم شما قبلي سئوال به پاسخ در *
نمايشنامه اين در بودن مرد يا بودن زن "اصلا.است قرار و
نمايشنامه نام كه است خاطر همين بهنبوده مهم برايم
باشيد ، كرده دقت هم اگر !"چيني زن" نه است "چيني همسر"
.نيست مثبتي آدم و دارد لغزش است ، مرد كه هم حكيم
بوده؟ چه نمايشنامه اين نوشتن از شما هدف "اساسا
يا موضوع آغاز ، از نمايشنامههايم نوشتن براي "اصولا *
در باشد نمايشنامه حرف يا پيام "مثلا كه را مشخص هدفي
به.مخالفم كردن صادر حكم با كلي بهطور و نميگيرم نظر
بيان در نبايد مسئوليتي و پست هر با آدمي هيچ من نظر
اين جز و است اين " حكم است ، خودش شخصي استنباط كه آنچه
ناچار ديگر مرحله يك در شايد كه چرا كند صادر ،"نيست
.كند نقض را حكم همان باشد
در اينكه عليرغم شما ، هنري فعاليت كارنامه به نگاهي با
اما بودهايد ، هم كارگردان و كردهايد بازي نمايش چند
آن و بوده نمايشنامهنويسي به بيشتر دلبستگيتان "ظاهرا
كنار را اجرايي تجربههاي چرا.ميكنيد دنبال جديتر را
گذاشتهايد؟
يا بازي كه وگاهي هستم نوشتن اهل بيشتر من.بله *
در نابتر لحظات به رسيدن براي ميكنم كارگرداني
را نوشتاري موقعيتهاي اينكه براي.است نمايشنامهنويسي
تئاتر نقد.باشم مانوستر صحنه با كل در و بشناسم بهتر
.مينويسم دليل همين به هم را
از كه نمايشنامهاي چند در چيست؟ طنز به شما گرايش دليل
بسيار طنز عنصر است ، شده گذاشته عمومي اجراي به شما
.است پررنگ
اين در كه علاقهمندم و دارم دوست بسيار را كمدي و طنز *
از نگاهي وقايع به "معمولا نيز زندگي در.كنم كار زمينه
و ميگيرم جدي را واقعهاي كمتر "معمولا و دارم شوخي سر
به) طنز زمينه در كاركردن كشورمان در كه دارم هم اعتقاد
از يكي قول به كه طنزي.است مشكل بسيار (آن درست معناي
ابتدا باشد ، ليموشيرين مثل كشورمان نمايشنامهنويسان
.آن گزندگي و تلخي بعد و شود حس آن شيريني
وضعيت.ميكنيد هم تدريس نوشتن زمينه در شما
چگونه عالي آموزش مراكز و دانشگاهها در نمايشنامهنويسي
است؟
نمايشنامهنويسي دوره چند و "گزارشنويسي" ترم چند بله *
آن بهتبع و شده كم مطالعه متاسفانه.. و شهرستانها در
پس ميآورند روي نويسندگي سمت به كه جوان "عموما افراد
كنيد اضافه موارد اين همه به.ميشوند بيانگيزه مدتي از
دورنماي كه..و هنرمندان معيشتي موقعيت و تئاتر وضعيت
.ندارد مثبتي
و داريد مدنظر را خاصي الگوي نمايشنامه نوشتن در شما
ميكنيد؟ دنبال را ويژهاي روش
از بيش را معاصر نويسندگان آثار كلي طور به من *
بكت و يونسكو پينتر ، "مثلا و ميپسندم كلاسيك نويسندگان
نوع در اينكه گو.ميدهم ترجيح وشكسپير سوفوكل به را
نگاه و مضامين تلخي همه با معاصر نويسندگان نوشتن
.دارد وجود هم طنزآميز نگاه دارند ، جهان به كه تراژيكي
...و "مولير" ،"آريستوفان" آثار بگويم بايد اينجا در
تمام تلاشدارم دوست نيز را "برناردشاو"
كدام هر از و مينهم ارج هم را ايراني نمايشنامهنويسان
.آموختهام درسهايي
منتقدان ملي كانون عضو شما اينكه به توجه با اميني آقاي
چگونه مطبوعات در را تئاتر نقد وضعيت هستيد هم تئاتر
پيشنهاد وضعيت اين بهبود براي حلي راه چه و ميبينيد
ميكنيد؟
جلسات از يكي در بار يك امادارد درازي سر رشته اين *
و منتقدان بين "قلوب تاليف" درباره كانون مديره هيات
اصطلاح اين البته كه كردم صحبتهايي تئاتر هنرمندان
كسي كمتر اما شده معروف منتقد دوستان بين "قلوب تاليف"
كه است اين اصطلاح اين از من منظور.ميكند عمل آن به
مقام در كه آنها و ميبرند صحنه به كار كه آنها بين بايد
وجود به همكاري روحيه و همفكري تفاهم ، مينشينند ، نقد
كه كاستيهايي تمام با را منتقدان بايد هنرمندان.بيايد
بايد نيز منتقدان و بپذيرند دارد وجود زمينه اين در
از را آماتور تا حرفهاي از هنرمندان كار هميشگي ضعفهاي
.كنند گوشزد دانشقوي و مطالعه با و غرض بدون و دلسوزي سر
|