...سوءتفاهم يا واقعيت نسلها ، اختلاف
سبوكي افشين :از طرح
ماهوارهاي ارتباطات عصر در نسلها مناسبات به نگاهي
بروز جهان سراسر در قديم ، و جديد نسل ميان ديدگاه تفاوت
برپايه را زندگي نوين نسل نهايت در اما است ، كرده
ميكند جستوجو صلحآميز و عادلانه مناسبات
درآمد پيش
و ارتباطات عصر اجتنابناپذير و حتمي پيامدهاي
روابط و خانوادگي مناسبات در ماهوارهاي ، ابررسانههاي
بسيارند.است شده نمودار غمانگيز صورتي به نسلها
نصيحتناپذيري و تمرد دليل به فرزندانشان از كه پدراني
نشنوي حرف از گونه همين به كه مادراني و گلهمندند
ژرفاي از كه گلايهها اين.ميدهند سر شكوه خود فرزندان
برميخيزد ، جديد نسل به نسبت قديم نسل دلسوزي و علاقه
يك آنكه نه مگرنيست بخصوصي كشور و سرزمين يك به منحصر
ما فرزندان رايانهها كه است گفته هند در دانشگاه استاد
و خانوادگي ريشهدار و ظريف مناسبات و ربودهاند را
و پدران كانادا ، در يا و كردهاند آسيبپذير را فاميلي
آمريكا متحده ايالات با همجوار شهرهاي از يكي در مادران
روابط و خانوادگي مناسبات احياء براي انجمني تشكيل درصدد
نيز ما كشور در و برآمدهاند آمدها و رفت و فاميلي گرم
حرف را فرزندانشان كه مادراني و پدران تعداد نيست كم
سخت همشهري خوانندگان از يكي.ميدانند هوا به سر و نشنو
پرمهر و آرام موسيقي به رغبتي جوانش پسر كه است كرده گله
از تازه نوارهاي يافتن درصدد دايم و نميدهد نشان ايراني
از دلواپسي با كه پدري يا است ، خارجي تند موسيقي
اينگونه و ميگويد سخن دانشجويش فرزند سياسي تندرويهاي
سياسي و اجتماعي تجربه عمر يك بازگويي كه ميكند استدلال
در ديگري شور او زيرا نيست سودمند فرزندش مهار براي او
ديگري نسل ارتباطات ، عصر كه است اين واقعيت و !دارد سر
فراگير اطلاعات و دانش لحاظ از كه نسلي است پرورانده را
مقايسه قابل گذشته اعصار و قرون در اسلافش از هيچكدام با
جهان ، گوناگون جغرافيايي مناطق در چه اگر كه نسلي نيست ،
دگرگونيهاي برمبناي زندگي تعريف آن و دارد مشترك فصل يك
نه تعريف اين و است بشري دانش نوين دستاوردهاي و تازه
بلكه نميگنجد ، اخلاقي فساد و انحرافات تنگ قالب در تنها
مناسبات به آميخته و صلحآميز زندگي از روشني دورنماي
تفاوت اماميكند ترسيم انسانها ميان تفاهم بر استوار
جهان سراسر در و فروريخته را مناسباتي نسل ، دو ديدگاه
برخي بررسي به را حاضر گزارش.است آورده پديد مشكلاتي
اختصاص خودمان جامعه در نسلها ميان شكاف از ناشي مشكلات
.دادهايم
پارك نيمكتهاي از يكي روي تابستاني ، صبحگاه يك در
همشهريان از نفر پاتوق 5 هفته ثابت روز يك در كه قيطريه
گاه و روزمره مشكلات بازگويي به سپيد ، موهاي با بازنشسته
آنجا و اينجا از چيستان و لطيفه و دوران آن خاطرات نيز
:ميزند حرف پسرش از حرارت با آنها از يكي ميپردازند ،
برايش قوله و قرض با كردم فراهم برايش ميخواست چي هر"
ميخواد ، كامپيوتر گفت بعد كردم ، جور سواري ماشين يه
هم كامپيوتر برايش و رفتم قرض مقداري زيربار دوباره
خرده يه و كند مرتب را موهايش كردم خواهش ازش فقط خريدم
دركش من كه ميگويد همهاش.باشد زندگي فكر به هم
ميگفتم بود ، چيزها اينجور و سيگار اهل اگر.نميكنم
من از اما ميخواند كتاب بخواهد دلت تا اما شده ، منحرف
"ميخواهد؟ چه نفهميدهام هنوز.ندارد شنوي حرف
همسايگي در ميشناسيم ، ما بيشتر را مشخصات اين با جواني
آدم "واقعا او.ميبينيم را نظيرش هم فاميل ميان در ما ،
او همچون انتظارات و توقع عصرما ، .نيست نامطلوبي و متمرد
هزاران معرض در روز شبانه در او.است كرده دگرگون را
از اعم پيامها...جهان جاي همه از دارد ، قرار پيام
ميگويند گوناگون زندگيهاي از مكتوب و ديداري شنيداري ،
ما ، عصر در تحولات شتاب و سرعت.ميگذارند نمايش به يا و
قدم راهي در بشر و است آفريده را خود به مخصوص نسل
.ميريزد پي را نويني مناسبات و زندگي و گذاشته
از نسلها.است بشري جوامع ويژگيهاي از دگرگوني و تغيير
خود باتجربيات را قبل نسل تجربيات نسل هر.ميآيند هم پي
تغييراتي كه مييابد دست جديدي يافتههاي به و درآميخته
تغييرات اين حال به تا.ميآورد پديد او زندگي روش در را
رشد امروزه اما است ، گرفته انجام درازمدت در و كندي به
از استفاده و اطلاعات انتقال سرعت و ارتباطي وسايل سريع
حتي و اينترنت رايانه ، ماهواره ، نظير ارتباطي وسايل
سرعت تغييرات اين روند تا شده سبب راديو و تلويزيون
اجتماعي تغييرات در سرعت همين و بگيرد خود به بيشتري
و اجتماعي رواني ، ناسازگاري نوعي آمدن وجود به باعث
.است شده امروز و گذشته نسل بين اخلاقي
كه جوامعي تمام كه است اجتماعي پديده نسلها بين شكاف
با ناخواه خواه هستند صنعت و تكنولوژي از استفاده خواهان
بر مبتني پيشرفتهاي سرعت بر هرچه و ميشوند مواجه آن
عميقتر نيز نسلها ميان تعارض ميشود افزوده فني دانش
.شد خواهد
پديده اين با نسل دو رويارويي نحوه توجه قابل نكته اما
زواياي تمام در جديد فنآوريهاي به جديد نسل اتكاء.است
در محوري خود تفكر نوعي آمدن وجود به باعث اجتماعي زندگي
گذشتگان از آگاهتر را خود كه طوري به شده آنها ميان
گذشته نسل تجربيات پذيرفتن به حاضر ديگر و ميدانند
.نيستند
مورد اين در دبيرستان آخر سال دانشآموز كشوري محسن
به نسلها بين اختلاف اصلي علت ميكنم فكر من":ميگويد
و سرعت با امروز دنياي.است نسل دو نگرش نوع تفاوت خاطر
كه هم جوان و است پيشرفت و تحول حال در زيادي شتاب
اين با بگيرد ياد را جديدي چيزهاي است علاقهمند
را خودش هنوز ما گذشته نسل اما ميشود ، همگام پيشرفتها
سنتهاي از هنوز و است نداده تطبيق تغييرات اين با
هم امروز جوان دارد انتظار و ميكند پيروي قديمياش
جوان ، يك عنوان به من.كند رفتار ميخواهد او كه همانطور
اطلاعات اين است ممكن قديميترها كه دارم زيادي اطلاعات
را نيازم مورد اطلاعات من ديگر طرف از و باشند نداشته را
ميكنم تامين دارد وجود امروزه كه ارتباطي وسايل طريق از
.هستم بزرگترها قديمي اطلاعات از استفاده محتاج كمتر و
شامل را مسائل همه و است روز به من اطلاعات ديگر طرف از
و سياسي اجتماعي ، مسائل چه و علمي مسائل چه ميشود
كه هستند بزرگترها از بعضي اين من عقيده به.اقتصادي
حاضر يعني.ميدهند خرج به تعصب اعتقاداتشان به نسبت
آنها از قدم يك زماني نظر از جوانشان كه بپذيرند نيستند
را جديدي مسائل قدم يك اندازه همين به و است جلوتر
تجارب از بايد گفتهاند هميشه كه است درست.ميداند
داشته درايت بايد بزرگترها خود اما كرد استفاده بزرگترها
خيلي گذشته با خواستههايش كه امروز جوانان با كه باشند
بزرگترها.بپذيرند را او و كنند رفتار چطور دارد فرق
جوانان به را تجربههايشان و كنند راهنمايي ميتوانند
يا بپذيرد را آن كه بگذارند آزاد را جوان اما كنند منتقل
"نه؟
همچون كه است اين خواهان نيز گذشته نسل ديگر طرف از
بنابراين و باشد جوانان توجه و احترام مورد گذشتگانش
نسل او تجارب و راهنماييها از استفاده بدون كه باور
سعي بيابد را زندگي سعادت و سلامت راه نميتواند امروز
عملكرد ليكن كند ، منتقل آنها به را آموختههايش دارد
حتي و تجربه انتقال در نسل اين تحكمآميز و ناموفق
.ميشود شكاف اين شدن عميقتر باعث فرهنگ انتقال
دبيرستاني پسر يك و دانشجو دختر مادر 2 كه ميانسالي خانم
:است معتقد نسلها بين شكاف ايجاد علت با ارتباط در است
چون بودند ، قايل زيادي احترام بزرگترها براي قديم در
كه بودند متوجه و ميدانستند بزرگترها محتاج را خودشان
زندگي بهتر امروز ميتوانند كه است آنها زحمت و تلاش
.ميدانند چيز همه خودشان ميكنند فكر امروزيها اما كنند ،
و خواندند كتاب تا چهار اگر ميكنند فكر امروز جوانهاي
كه است خاطر همين استبه تمام چيز همه نشستند رايانه پشت
از غير كه مغرورند خود دانستههاي به چنان امروز ، نسل
قبول را خانوادههايشان.نميبينند را كس هيچ خودشان
را آنها بزرگترها دارند انتظار جوانان كه همانطور ندارند
هيچ پيشرفت.كنند درك را بزرگترها بايد هم آنها كنند درك
جوان نسل متاسفانه.ندارد بزرگترها به احترام با تضادي
تجربه به تكيه با كه حالي در نميدانند را اين ما
البته كنند ، پيدا را راهشان ميتوانند كه بزرگترهاست
خيلي را فرزندانشان چون هستند مقصر هم بزرگترها از بعضي
براي را ترقي و رشد وسايل تمام.ميآورند بار پرتوقع
بنابراين ميزنند ، درجا خودشان ولي ميكنند آماده بچهها
باعث همين و بيايند كنار فرزندشان توقعات با نميتوانند
".ميشود اختلاف
رويت قابل اجتماعي روابط تمامي در اگرچه نسلها بين شكاف
.ديد ميتوان خانوادهها ميان را آن نمود بيشترين اما است
صنعتي حاصل كه زندگي شدن مدرنيزه و سنتي زندگي از گذر
بين اختلاف و شكاف ايجاد در ديگري عامل است جامعه شدن
.ميآيد حساب به نسلها
زندگي وارد و شده جدا سنتي زندگي يك از كه خانوادهاي
با را خود سرعت به نميتواند ميشود شهري صنعتي مدرن
وفق ميشود او زندگي وارد كه جديدي فنآوريهاي و محيط
پذيرش براي بيشتري آمادگي خانواده اين فرزندان اما دهد ،
.داشت خواهند تغييرات اين
خواهد بيشتر فرزندان پذيرش و سازگاري ميزان ديگر بيان به
عصر به متعلق را خود كه فرزندان ترتيب اين به و بود
خانواده قديمي سنتهاي از تبعيت به حاضر ميدانند فنآوري
كه تحصيلكردهايي جوانان بين اختلاف اين و بود نخواهند
زندگي اجتماع كمسواد طبقات حتي و خانواده ميان در
معضلات ميتواند كه ميكند پيدا بيشتري عمق ميكنند
.باشد داشته دنبال به نيز به را زيادي
هركسي":ميگويد ارتباط اين در ساله زهرهوند 20 نسرين
كه جديدي تحولات با و پيشرفت جامعه پيشرفتهاي با بايد
و قبل نسل اصلي اختلاف.شود هماهنگ ميشود جامعه وارد
افراد.ديدگاههاست تفاوت بروز از ناشي امروز نسل
روز به روز تغييرات از دليلي به كه نسلي يا سالخورده
به اجتماعي روابط به همچنان ميباشند ، بياطلاع جامعه
مراتب سلسله همان پايه بر خانواده درون در ويژه
حق كوچكترها ميكنند فكر و مينگرند گذشته انعطافناپذير
نظر بهباشند فرمانبردار بايد تنها و ندارند اظهارنظر
اجتماع در آنها از بيشتر كه ما نيست درست فكر اين من
اين وقتي ميبينيم را پيشرفتها آنها از بيشتر و هستيم
يعني نميپذيرند آنها ميكنيم منتقل آنها به را تغييرات
به اينكه مثل.كنند قبول را جوانترها حرف كه نيستند حاضر
نظر طبق را خودشان زندگي بخواهند كه برميخورد غرورشان
شناخت و اطلاعات است ممكن كه حالي در كنند ، اداره جوانها
صحيحتر و بهتر دارم مادرم به نسبت بيشتري تحصيلات كه من
جوانهاي است شده عوض چيزها خيلي حاضر حال زندگي درباشد
خانوادههايشان با هم پوشيدنشان لباس طرز مورد در حتي ما
".ديگر مسائل به برسد چه دارند مشكل
و جوانان اطلاع و آگاهي سطح گسترش شد اشاره كه همانطور
نسل تعصب عوض در و زمينهها تمامي در اجتماعي تغييرات
و صحيح بهطور را آن بتواند آنكه بدون داشتههايش به قبل
پديده اين تولد اصلي عامل دهد انتقال بعد نسل به موءثر
.است
مورد در دانشگاه استاد و جامعهشناس صادقيزاده آقاي
:ميگويد نسلها بين شكاف با آن ارتباط و اجتماعي تغييرات
گرفته را ما زندگي جنبههاي تمام كه اجتماعي تغييرات"
.ميگذارد تاثير نسلها و جامعه دروني ارتباطات بر است
مختلف امكانات به راحتتر دسترسي شهري ، زندگي وجود با
قبل ، به نسبت جوانان آگاهي سطح رفتن بالا و اجتماعي و فني
بپذيريم ، را تحول و تغيير از ناشي پيامدهاي ناگزيريم ما
بلكه ما كشور تنها نه كه است پديدهاي اين هرحال به چون
روبهرو آن با پيشرفته حتي و توسعه حال در كشورهاي تمام
جامعه يك فرهنگ با پديده اين ارتباط مهم نكته اما.هستند
گذشته نسل بين اختلافي كه ميبينيم ما اگر واقع در.است
.است فرهنگ در اختلاف اين است آمده وجود به ما امروز و
وسايل و ابزار شامل مادي فرهنگ:است بعد دو داراي فرهنگ
در.تكنولوژي مختلف نمادهاي مثل است ، روزمره لوازم و
همان كه دانست فرهنگ از جزيي ميتوان را تكنولوژي واقع
و آداب هنري ، ادبي ، آثار شامل كه معنوي فرهنگ و است تمدن
تغييرات تاثير تحت گاهي و است جامعه يك سنتهاي و رسوم
و وسايل و ابزار وقتي يعني ميگيرد ، قرار مادي فرهنگ
فرهنگ آن پي در است ، تغيير حال در تكنولوژي كلي بهطور
گاهي.كرد خواهد تغيير هم جامعه رسوم و آداب يعني معنوي
تغييراتي مادي فرهنگ در معنوي فرهنگ يعني است برعكس هم
باعث را جديد ابزار و وسايل ساخت كه ميكند ايجاد را
.ميشود
متفاوت فرهنگ زمينههاي پذيرفتن يعني) پذيري فرهنگ اگر
بين شكاف شود انجام يكسويه شكل به ،(جامعه در موجود
جريان در جوان خصوص به فرد اگر.ميشود ايجاد نسلها
بپذيرد ، تاثير جامعه طرف از تنها ارزشها و هنجارها پذيرش
جوان در ارزشها و هنجارها انداختن جا در خانواده يعني
است ديده جامعه در كه را هرچه او باشد ، نداشته موءثري نقش
ميشود ، جامعه وارد وسيلهاي هر ديگر طرف ازميپذيرد
رايانه ، ماهواره ، وجود.ميآورد خودش با نيز را فرهنگش
در قطع بطور تلويزيون مثل ديگر ارتباطي وسايل و اينترنت
.دارند دنبال به را عميقي اثرات يكسويه فرهنگپذيري جريان
اهميت كه اينجاست در خانوادهها خصوص به و جامعه نقش
انتقال روش در قبل نسل توانايي كه چرا ميكند ، پيدا
شود آن پذيرش به منجر كه نو نسل به گذشتگان فرهنگ
."كند جلوگيري فرهنگپذيري جريان شدن يكسويه از ميتواند
يك عنوان به نسلها بين شكاف از جامعهشناسان از بسياري
الكترونيك عصر ارمغان را آن و ميكنند ياد فرهنگي بحران
از يكي عنوان به اطلاعات ، انتقال در سرعت از و ميدانند
.ميبرند نام حاضر قرن اصلي مشخصههاي
:ميگويد رابطه اين در ارتباطات امور در كارشناس يك
علمي پيشرفتهاي و تغييرات كه ميكنيم زندگي عصري در ما"
مختلف ميانمظاهر در.ميشود انجام سرعت با اجتماعي و
در بقيه از بيشتر الكترونيكي ارتباطي وسايل تكنولوژي ،
به گذشته در.است موءثر افراد نگرش در تحول و تغيير ايجاد
و سينه به سينه سنتي ، آداب و نگرشها فردي ، ارتباط دليل
و تغيير اين بنابر.ميشد منتقل پسر به پدر از اصطلاح به
به ورود با اما ميگرفته ، صورت كندي به نگرشها در تحول
زندگي از گذار اين و ميرسد مرحلهگذار به جامعه سوم موج
نوعي دچار را جامعه صنعتي ، و شهري زندگي سمت به سنتي
تغيير دستخوش فرهنگي چارچوبهاي ابتدا كه ميكند بحران
".ميشود
در مسئله اين و است سرعت تاثير تحت بيشتر امروز جوان
علاقهمندي مثال عنوان به ميكند ، نفوذ او زواياي تمام
تند موسيقيهاي به حتي يا و رانندگي در سرعت به جوانان
ديگر گذشته آرام سنتي موسيقي يعني است ، تغيير اين بيانگر
نيست ، او زمان با هماهنگ چون نيست جذاب جوان براي
ايجاد لحاظ از را بشري تاريخ ارتباطات ، انديشمندان
مرحله اول مرحله.ميكنند تقسيم مرحله سه به ارتباط
از زبان طريق از اطلاعات و معلومات كه است شفاهي فرهنگ
تمدن كه دوم مرحله و ميشوند منتقل ديگر نسل به نسل يك
را شفاهي ارتباط جاي مطالعه مرحله اين در.است چاپي
تجاربشان دليل به بزرگترها اول مرحله در يعني ميگيرد ،
سواد نعمت از كه كساني اول مرحله در و بودند توجه مورد
در و بودند جوان افراد هم آنها بيشتر و بودند برخوردار
ارتباطي وسايل است ، الكترونيك تمدن مرحله كه سوم مرحله
اطلاعات انتقال در ماهوارهها و رايانهاي شبكههاي مثل
جديدي شرايط يك خودشان با وسايل اين و دارند موءثري نقش
هر:ميگويد مكلوهان.ميآورند همراه به زندگي براي را
جامعه آن ميكنيم جامعهاي وارد تكنولوژي يك ما كه زمان
و نوگرايي دليل به جوانان و كردهايم عوض هميشه براي را
و افكار كه مسن افراد از بيش تازگيها پذيرش براي آمادگي
قرار تغييرات اين تاثير تحت است گرفته شكل عقايدشان
كنيم كم را نسلها بين شكاف ميخواهيم اگر ما.ميگيرند
نياز و كنيم آشنا تغييرات با را قبل نسل بايد "اولا
باور است ، امروز تكنولوژي فرهنگ با هماهنگ كه را جوانان
از را او جوان به خودمان اصيل فرهنگ انتقال با و كنيم
نظر به واقع در.بداريم امان در تكنولوژي فرهنگ اين هجوم
طريق از نسل دو بين ارتباط نوعي ايجاد راه بهترين ميرسد
به تلويزيون.ميباشد طرف دو هر عقايد و افكار تعديل
است دولت نظر تحت كه ارتباطي وسيله پرمخاطبترين عنوان
نقش نو نسل به جامعه اصيل فرهنگ عميق انتقال در ميتواند
.كند ايفاء را مهمي
نسلها بين شكاف ايجاد به كه متعددي عوامل بين صورت هر به
رشد و تحصيل فني ، دانش و تكنولوژي ورود ميزند ، دامن
در ضعف يكسو ، از ما كشور امروز جوانان اطلاعات آگاهي
به بزرگترها حرمت شدن شكسته و قبل نسل فرهنگ انتقال
عوامل موءثرترين ديگر ، سوي از كهنه و نو برخورد واسطه
گريبانگير همه از بيش كه است شده اختلاف اين ايجاد
بايد شد گفته آنچه به توجه بااست شده خانوادهها
درون به هم ، آن فرهنگ پيشرفته ، وسايل ورود با كه بپذيريم
جبههگيري و ايستادگي اين بنابركرد خواهد رخنه جامعه
را نسلها بين اختلاف تنها نه تحولات اين با ناآگاهانه
را اجتماعي ناهنجاريهاي بلكه ميكند ، بيشتر روز روزبه
است موظف نسل هر ترتيب اين به.داشت خواهد دنبال به نيز
در افزون روز پيشرفتهاي و اجتماعي تغييرات دقيق شناخت با
را آن و بپردازد نيز خود فرهنگ تقويت به آن پذيرش كنار
داشته باور نيز جوانان.كند منتقل خود از بعد نسل به
پيشرفت و ترقي پلكان بر قدم ميتوانند اگر كه باشند
هر كه چرا گذاشته ، قبل نسل شانههاي بر قدم بگذارند ،
حاصل كه ميشود مواجه دنيايي با تولد بدو از انساني
آن حاصل از دوباره آزمون بدون و اوست پيشينيان تجربه
.ميكند استفاده تجارب
"صاحبي فهيمه"
|