موقتانجمن مركزي شوراي انتخاب پي در
شد تشكيل مطبوعات
آزادي از دفاع
پوزش و تصحيح
نبريد بكار هرگز را عبارت ده اين
بنوشيم؟ چه بخوريم ، چه ;گرماست فصل
خبر يك توضيح
موقتانجمن مركزي شوراي انتخاب پي در
شد تشكيل مطبوعات آزادي از دفاع
آزادي از دفاع انجمن" عمومي مجمع نخستين :اجتماعي گروه
.شد تشكيل "مطبوعات
هيات اعضاي حضور با كه جلسه اين در ما خبرنگار گزارش به
شد ، آقايان برگزار كشور مطبوعات تعاوني ساختمان در موءسس
گنجي ، اكبر رضايي ، عبدالعلي نوروزي ، كامبيز حكمت ، علي
جلاييپور حميدرضا و شمسالواعظين ماشاءالله كديور ، محسن
ابراهيمباي انجمن ، موقت مركزي شوراي اصلي اعضاي عنوان به
صدر شادي و هاشمي فائزه مزروعي ، علي تهراني ، رضا سلامي ،
عليرضا سحرخيز ، عيسي و عليالبدل اعضاي عنوان به
انتخاب انجمن بازرس عنوان به قليزاده خانم و علويتبار
.شدند
و (NGO) غيردولتي سازماني مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
مطبوعات ، دستاندركاران و روزنامهنگاران از متشكل
آن و مجلس نمايندگان حقوقدانان دانشگاهيان ، و استادان
و مطبوعات آزادي از كه است فرهنگي صاحبنظران از دسته
در تلاش آن هدف انجمن اساسنامه در.ميكنند دفاع اطلاعات
و مطبوعات آزادي توسعه و تثبيت و اساسي حقوق استيفاي جهت
و ثبات برقراري جهت در مطبوعات دستاندركاران از حمايت
جهاني اعلاميه و اساسي قانون بر تكيه با حرفهاي امنيت
امنيت و استقلال آزادي ، به اعتقاداست شده ذكر بشر حقوق
تعرضهاي به اشتهار عدم اساسي ، قانون چهارچوب در مطبوعات
با مخالفت عدم و روزنامهنگاران و مطبوعات به غيرقانوني
و حقوق استيفاي از ممانعت يا مطبوعات اساسي حقوق
.است انجمن در عضويت شرايط جمله از مطبوعات آزاديهاي
پوزش و تصحيح
غلامحسين انصراف بر مبني روزنامه اول صفحه خبر در ديروز
آخر پاراگراف همشهري روزنامه مديريت از كرباسچي
لكناكثرالناس و امره علي غالب والله" آيهشريفه
از پوزش ضمن بدينوسيله كه داشت چاپي اشتباه يك "لايعلمون
.ميشود تصحيح عزيز خوانندگان
نبريد بكار هرگز را عبارت ده اين
روزمره صحبتهاي در ناخوشايند عبارتهاي
ديگران به هرگز است بهتر كه است عبارات و حرفها بعضي
به دشنام يا و اشخاص كردن صدا نحوه من منظور نگوييد ،
چنين كه هستيد آن از آگاهتر شما حتم ، بهطور.نيست آنها
عصبانيت با كه است چيزهايي من منظور.دهيد انجام را عملي
گفته از لحظاتي بعداز و ميكنيم بيان نسنجيده ناراحتي و
و جمله ده بررسي به مقاله ، اين در.ميشويم پشيمان خود
چرا كه گفت خواهيم شما به و ميپردازيم طعنهآميز عبارت
اين كسي چنانچه و بگوييم كسي به را عبارتها اين نبايد
.بدهيد را او پاسخ چگونه:گفت شما به را جملات
"!نميفهمي تو" ،"!نيستي متوجه تو" -1
به وليكن ميشود گفته كسي چه به جمله اين كه نيست مهم
اگر حتي.خواهدشد مقابل فرد شخصيت تحقير باعث صورت هر
نميكند درك را شما احساسات شما مخاطب كه داريد اطمينان
بهخاطر را نكته اين نيست ، شما صحبتهاي متوجه يا و
خود وقت هيچوقت نداشت اهميتي او براي اگر كه باشيد داشته
را شما ميكند تلاش او.نميكرد شما با كردن صحبت صرف را
.كنيد كمك او به امر اين در ميتوانيد هم شما و كند درك
است ممكن موضوع اين فهم و درك":شود گفته چنين است بهتر
درباره كمي من بدهيد اجازه" يا "..ولي باشد مشكل اندكي
".بدهم توضيح آن
هيچ موردبحث موضوع پيچيدگي مورد در مخاطب كردن آگاه
و نشود متوجه او ابتدا در كه است ممكن حتي و ندارد عيبي
مقصر را خود ميتوانيد شما سوءتفاهم ، هرگونه رفع براي
و كردن باز به قادر اميدوارم من":بگوييد و كنيد قلمداد
هيچ كه شخصي به "فورا نبايد شما ".باشم موضوع توضيح
.بگيريد اشكال نداشته موضوع درك براي فرصتي
من":بگوييد فقط شود فاش نداريد دوست كه هست موضوعي اگر
تاكيد با يا و "نشود صحبت مورد اين در ميدهم ترجيح
اينباره در صحبت ادامه به علاقهاي":بگوييد بيشتر
اصرار با "نيستي متوجه تو":گفت شما به كسي اگر "ندارم
".توست به كمك من هدف.كن امتحان":بگوييد او به
".ميگويند اينطور مقررات چون" -2
چون" يا "زدم را حرف اين من كه چون" مانند جملاتي ما همه
"نكردم وضع را قوانين اين من ولي متاسفم" ،"رئيسم من كه
پاسخ ميتواند جملاتي چنين گفتن آيا.شنيدهايم را
ادا را جملاتي چنين هرگاه.نه البته باشد؟ قانعكنندهاي
كه است مهم اين بيانگر و شماست عقبنشيني منزله به كنيد
جملاتي چنين بيان نداريد ، درستي و قانعكننده جواب شما
تقويت و حفظ در سعي بيشتر شما كه ميرساند را واقعيت اين
امكان.ديگران آسايش و رفاه تا داريد منافع و موقعيت
به و دهد بهخرج واكنش شما مخاطب موقع ، اين در كه دارد
"!است اشتباه "كاملا قانون ؟!چي":بگويد شما
را آنها بهكارگيري و كنيد اعمال سخت را قوانيني شما اگر
و فهم و درك به نهتنها نماييد ، تشريح و توجيه
نيز را آنها انگيزه بلكه نكردهايد كمكي مردم دانستههاي
موافق شما با است ممكن شما مخاطبان.ميبريد ازبين
.ميگذارند احترام شما بهخواسته ولي نباشند
آنها كه بگوييد فرزندانتان به شما اگر مثال ، براي
دارند دوست آنها بروند ، رختخواب به معيني وقت در بايستي
كه است اين درخواستي چنين توضيح.بدانند را آن دليل كه
كافي قدر به اگر و هستند خوابآلود شب موقع آن در آنها
فعاليت براي بيشتري توان و نيرو بعد روز كنند استراحت
مسئوليت انجام براي كه بگوييد آنها به.داشت خواهند
به يا داريد ، ايشان مساعدت و مشاركت به نياز خود پدرانه
نشاط با و سالم فرزنداني كه است من وظيفه":بگوييد آنها
را خود وظايف فرزند بهعنوان كه شماست وظيفه و كنم تربيت
".دهيد انجام بهخوبي
وقتگير نظر به مقررات و قوانين مورد در صحبت و توضيح
جدل و بحث صرف شما كه وقتي از درازمدت در ولي است
را دستوراتي مردم كلي بهطور مينمايد ، جلوگيري ميكنيد
.ميپذيرند بهتر باشد منطق براساس كه
در شما "!است مقررات اين كه چون":گفت شما به كسي اگر
است؟ شده صادر دستورات يا قوانين اين چرا":بگوييد پاسخ
به آن درك در است ممكن اگر و نيست فهم قابل من براي آنها
برايم آن از تبعيت و پيروي آنصورت در كنيد ، ياري من
".خواهدبود راحتتر
"!ندارد ربطي هيچ تو به" -3
ناراحت را مخاطبين كه است اصطلاحي از نادرست استفاده اين
ديگر ، سوي از.ميكند قطع را ايشان ارتباط بيادبي با و
براي درستي جواب شما كه معناست بدين جمله اين بهكارگيري
.نداريد بحث مورد موضوع
به "ندارد ربطي هيچ تو به" عبارت بردن كار به بهجاي
موضوع اگرنيست كردن دخالت به مجاز كه دهيد توضيح مخاطب
براي.دهيد توضيح مخاطب به را مطلب اين است ، محرمانه
هستند جريان اين درگير افرادي":بگوييد ميتوانيد نمونه
با مورد اين در ايشان اجازه و اطلاع بدون ندارند دوست كه
".ميگذارم احترام ايشان خواسته به من و شود صحبتي ديگران
و نداريد آن كردن بازگو به تمايلي شما كه هست موضوعي اگر
آنها به صادقانه شوند مطلع آن از ديگران نميخواهيد
به اگر ".نكنم صحبتي آن مورد در ميدهم ترجيح":بگوييد
ايجاد است ممكن ندارد ، ربطي او به موضوع كه شود گفته كسي
كسي كه شنيدهايد جواب در تابهحال آيا.شود تضاد و تنش
نبايد من و ندارد ربطي هيچ من به !شماست با حق":بگويد
است منفي پاسخ شك بدون ؟"ميكردم كنجكاوي مورد اين در
و عصباني "شديدا باشد جمله اين مخاطب كه كسي هر چون
خود نسنجيده گفته از كه ميرود انتظار و ميشود ناراحت
.كنيم پشيماني و ندامت اظهار
به ربطي موضوع اين كه بگويد شما به پرخاش با كسي اگر
متانت با و آرامي به نيستيد موافق او با شما و ندارد شما
".است مربوط هم من به موضوع دليل اين به":بگوييد او به
بدانيد را موضوع اين داريد حق شما چرا بگوييد او به سپس
.(!باشد نميتواند كافي دليل ديگران امور در دخالت البته)
"كنم؟ چكار مورد اين در ميخواهي" -4
هميشه "تقريبا كه سوءال اين !داريد؟ بازجويي قصد شما آيا
طفره بجز ديگري مفهوم هيچ است همراه كنايه و طعنه با
متصديان بهوسيله اغلب سوءال اينندارد مسئوليت از رفتن
پاسخ در كه ميشود ادا فروشگاهها نديده دوره فروش
پرسشي جمله اين اما ميرود ، بهكار خريداران شكايتهاي
بهعنوان همكاران و همسران دوستان ، بين نيز طعنهآميز
.ميشود ردوبدل حربه آخرين
مشكل دو انتظار ميكنيد بيان را فوق سوءال شما كه زماني
كاري انجام براي كسي كه است زماني يكي:داشت خواهيد را
سلب شما كه است هنگامي ديگري و ميكند رجوع شما به
اين مطرحشده مشكل براي راهكار بهترينميكنيد مسئوليت
.نماييد مطرح را راهحلي كه است
توانايي شما كه است موردي شده مطرح مشكل و موضوع اگر
سازمان ، به را موردنظر فرد نداريد ، را مناسب راهحل ارائه
كمك توانايي اگر.كنيد راهنمايي مناسب شخص يا اداره
چه به نميدانيد "واقعا اينكه يا و نداريد را او به كردن
با و نموده عذرخواهي او از است بهتر كنيد ياري او به نحو
;بگوييد او به "مثلا.بگذاريد كار جريان در را او آرامش
چه يا و بگويم شما به چه نميدانم "واقعا من.متاسفم"
كنم كمك مورد اين در داشتم دوست.كنم پيشنهاد را چيزي
اين گفتن هنگام در ".ندارم را آن توانايي متاسفانه ولي
و درك و همدردي احساس بيانگر صدايتان لحن كنيد سعي جملات
باعث برخورد اينگونه.باشد شما سوي از موضوع اهميت
مخاطب به احساس اين و ميشود شما شخصيت و اعتبار افزايش
.داريد را مسئوليت رفع قصد شما كه نميدهد دست
:دهيد پاسخ توضيح اين با گفت شما به را جمله اين كسي اگر
سپس و كنيد گوش "دقيقا من حرف به شما كه ميخواهم من"
چگونه كه دهيد توضيح او به موءدبانه سپس ".كنيد كمك من به
.كند كمك شما به ميتواند
"!باش خونسرد" -5
بهكار را لحني چه عبارت اين اداي حين در كه نيست مهم
امري عبارت اين كه است اين است مهم كه چيزي ولي ببريد
اين "قبلا شما اگر.داشت نخواهد را لازم كارايي هيچگاه
بهكار خانواده افراد و دوستان با برخورد در را جمله
آن عكس درحقيقت كه شدهايد موضوع اين متوجه باشيد برده
.ميكند آشفتهتر و جري را افراد جمله اين و ميشود عمل
حفظ را خود آرامش و باشد خونسرد كه بخواهيد كسي از اگر
ناديده را او احساسات و نظرات شما كه است منزله بدين كند
اينكه عوض در.باشد ناراحت كه ندارد حق او و گرفتهايد
اگر) شد خواهد بهتر وضعيت كه بدهيد اطمينانخاطر او به
او در را احساس اين شما ،(باشد اين شما هدف "واقعا
شما با بايد خود احساس درقبال كه ميآوريد بهوجود
.نمايد دفاع خود حقوق واز كند مجادله
به و كنيد حفظ را خود آرامش جملهاي ، چنين گفتن جاي به
به و كنيد لمس را او نياز صورت در و كنيد ، نگاه او چشمان
"چيست؟ مشكل بگو من به.ميشود درست چيز همه":بگوييد او
او به جواب در نيز شما "باش خونسرد":گفت شما به كسي اگر
بيا.نيستم آرام من كه است مشخص "كاملا ببين ، ":بگوييد
".بكنيم صحبت آشفتهام اينگونه من چرا اينكه مورد در
"چيست؟ تو مشكل" -6
يافتن در را گفتگو و بحث باب اينكه درعوض عبث جمله اين
و من بين جنگ آغازگر "معمولا كند ، باز مناسب راهحل
سوءال اين مقابل در معمول عكسالعمل و جواب.شماست
:است پاسخ اين با همراه كه است تدافعي حالت كنايهدار ،
"!هستي تو خود مشكل درحقيقت نيست ، من مشكل اين"
بدين سوءال اين بگوييد ، را جملهاي چنين كسي به شما اگر
كنيد ، ارايه را راهحلهايي ميخواهيد شما كه نيست معنا
چطور من چيست؟ موضوع":بگوييد است بهتر بنابراين
"كنم؟ كمك تو به ميتوانم
تو مشكل":پرسيد شما واز نبود نزاكت با آنقدر كسي اگر
فقط ندارد ، وجود مشكلي":بگوييد جواب در نيز شما ،"چيست؟
آيا.كنم صحبت كسي با آن به راجع بايد كه است موضوعي
"كنيم؟ صحبت مورد اين در ميتوانيم
"...هميشه تو" يا "..هيچوقت تو" -7
"مثلا.نيست درست هميشه كليگويي و نتيجهگيري اينگونه
را اتاقش هرگز كه شود گفته بچه يك به كه است درست آيا
بدي نمونه و الگو كه است ممكن خوب ، بسيار) نميكند؟ تميز
سر دير هميشه همسرتان شود گفته كه است درست آيا (!باشد
و استنباط اينگونه دارد؟ تاخير يا و ميرسد قرار
صورت در بلكه هستند ، طعنهآميز نهتنها نتيجهگيريها
گفتههاي به نسبت مخاطب دقت و توجه از استمرار و تكرار
.ميكاهد شما
"نميدهي گوش من حرف به هرگز" كه بگوييد كسي به شما اگر
به بارها و بارها كه كرد خواهد يادآوري شما به او
حرفهاي بيجهت كه ميكند تاكيد و كرده عمل شما گفتههاي
ناديده را شما كه ميخواهد حالا و كرده تصديق را شما
را او احساسات و ميكنيد عصبي را او شما طرفي ، از.بگيرد
جلب و ارضا براي راهي كه بهطوري كردهايد خدشهدار
.است نمانده باقي شما رضايت
و كمك طلب او از و كرده خود متوجه را مسئوليت است بهتر
بدون كه زماني":بگوييد است بهتر. نماييد چارهجويي
دست بدي احساس من به ميآيي قرار سر دير قبلي ، اطلاع
من برنامهريزي يا و من به كه ميكنم فكر من و ميدهد
با بايستي كردن عمل اينگونه البته ".نميدهي اهميتي
.باشد همراه مختصر توضيح يك حداقل يا و عذرخواهي
برد ، بهكار شما مورد در "صريحا را عبارات اين كسي اگر
او به و دريابيد را او نقطهنظرات و دليل كنيد سعي
آنچه كه ميدانم من و باشد شما با حق است ممكن":بگوييد
اجازه ولي بوده درست گذشته در "احتمالا ميگوييد شما
مسئله اين آيا.بكنيم صحبت مورد اين در بيشتر كمي بدهيد
و است كرده پريشان حد اين تا را شما كه است جدي اينقدر
"دارد؟ وجود شما پريشاني و ناراحتي براي ديگري دليل يا
"!نميكنم تكرار را حرف اين ديگر" -8
.است توخالي و پوچ وعده نوع يك عبارتي چنين هميشه "تقريبا
تاكيد مورد را نكتهاي تا داريد قصد "واقعا شما اگر
يك با وقت فوت بدون و شمرده غنيمت را لحظات دهيد ، قرار
اينها ، همه با.دهيد انجام را عمل اين كوتاه و مختصر تذكر
ميكنيد؟ چه نكرد قانعتان ميدهيد انجام شما آنچه اگر
هدف كه چرا ميشويد ، اخطار و تهديد به متوسل "مطمئنا
از پس و ميباشد خود گفتههاي تكرار از اجتناب شما نهايي
.است تهديد به توسل هم آن و ميماند راهحل يك تنها آن
نداشته آمادگي تهديد و خشونت اعمال براي شما چنانچه
كاسته شما اعتبار از نكنيد استفاده آن از يا و باشيد
.ميشود
مورد را خويش گفتههاي لزوم و اهميت ميخواهيد شما اگر
شما كه است مهم من براي":بگوييد چنين دهيد قرار تائيد
ديگر يكبار خاطر ، همين به.كنيد درك را موضوع "كاملا
".بده گوش دقت با پس ميكنم ، تكرار
،"نميكنم تكرار را حرف اين ديگر":گفت شما به كسي اگر
".شدم متوجه.خوب بسيار":بگوييد او به متانت با نيز شما
"ميدهم انجام شما بهخاطر فقط را كار اين" -9
او بلافاصله و ميكند ناراحت را مخاطب شخص جمله اين
موضوع اين به كسي "قلباميكند سرخوردگي و حقارت احساس
فرد در حقارت و استهزاء باعث جمله اين و ندارد ايمان
به" كه اينست آن مفهوم و است كنايهدار جمله اين.ميشود
".ببندم شرط تو با حاضرم و دارم اطمينان گفتم آنچه
شخص خاطر به ميدهيد انجام شما كه آنچه "واقعا اگر
و بياوريد دليل برايش و كنيد ثابت او به است مقابل
شما كه كاري كه دهيد نشان او به و بزنيد عيني مثالهاي
را آن و است موثر او زندگي در چقدر داريد را انجامش قصد
ترغيب را مجرمين پليس افراد كه همانگونه.ميبخشد بهبود
مجبور آنها همكاري عدم بهدليل تا ميكنند تسليمشدن به
مورد افراد و خانواده از دور و زندان در را شب كه نباشند
به و كنيد اقدام بايد هم شما كنند ، سپري داغ وغذاي علاقه
ميدهيد انجام كه كاري كه بدهيد اطمينانخاطر خود مخاطب
.است آن در او صلاح و خير و اوست خود نفع به
تو بهخاطر فقط را كار اين" كه بگويد شما به كسي اگر
شما به ميتواند او چگونه بپرسيد او از ،"ميدهم انجام
كه چيزهايي آن با ميگويد او كه را آنچه اگر.رساند ياري
گوشزد را مطلب اين او به باشد داشته تضاد شماست ذهن در
.نميشناسد مرا خودم از بهتر هيچكس":بگوييد او به كنيد ،
تميز ديگران از بهتر را خود نفع خودتان شما كه همانطور
ديگر كس هر از بهتر را خود صلاح و خير هم من ميدهي ،
".ميدهم تشخيص
"نميكني؟ فكر منطقي چرا" -10
كسي كه است نيفتاده اتفاق زندگيام در هم بار يك تاكنون
از و گيج امروز چيست؟ موضوع ميداني" باشد گفته من به
مردم ".شدهام بيمنطقي آدم "كاملا يعني هستم پرت مرحله
ولي هستند حواسپرت و فراموشكار كمي بگويند است ممكن
بيمنطقي افراد كه كرد نخواهند اعتراف بههيچعنوان
نزاع و تضاد فقط سوءالي چنين بيان با شما بنابراين.هستند
.كرد خواهيد بپا
به خود معقول رفتار و برخورد با كه است اين كار بهترين
از كنيد سعي.باشد منطقي فرد كه دهيد فرصت و اجازه او
استفاده با.كنيد استفاده اطمينانبخش لحن و منطق زبان
را تو موقعيت ميتوانم ببينم بده اجازه" مثل جملاتي از
كلمات سپسسازيد آگاه اشتباهش به نسبت را او "كنم؟ درك
به شما عمل اين.كنيد بازگويي قابلفهمي بهصورت را او
او صحبتهاي به "كاملا شما كه ميدهد اطمينان او
موقعيت شما دريچه از ميتواند او بهعلاوه گوشميدهيد ،
ميشود او جذب باعث عمل شيوه همين كند ، ارزيابي را خويش
به ميتوانيد شما سپس.ميكند احساس را شما حمايت او و
از را مخرب تصورات و كند فكر منطقي بيشتر تا كنيد كمك او
.نميشود هم توهين او به و بزدايد خويش ذهن
باشي؟ منطقي بيشتر نميكني سعي چرا":گفت شما به كسي اگر
صداي با و بكشيد عميقي نفس كنيد ، حفظ را خود آرامش ،"
منطقي و معقول كافي بهاندازه":بگوييد آرام و ملايم
.ميشوم هم بهتر بلندم اقبال و بخت با كه ميدانم و هستم
".داريم متفاوت ديدگاه دو ما مسئله آن مورد در "ظاهرا اما
مواجه شكست با شما شخصيت تحقير جهت او تلاش بدينترتيب ،
.نميآيد پيش اختلافي و تضاد هيچگونه و شده
آزاد يحيوي پرويز:تنظيم و ترجمه
تامسون جورج:نوشته
امروز زن مجله:منبع
بنوشيم؟ چه بخوريم ، چه ;گرماست فصل
مصرف تابستان در اگر ميشود مصرف زمستان در كه را آنچه
تابستان در را زمستاني لباس همان كه است اين مثل كنيم
در دفاع براي بدن تابستان در.دهيم قرار استفاده مورد
بدين و كند گشاد را سطحي عروق ميكند سعي گرما مقابل
قرار خارج هواي مقابل در را خون از بيشتري مقدار وسيله
آب تدريج به زياد كردن عرق با حال اين در شود خنك تا دهد
عناصر مقدار رفته دست از آب با همراه و رفته دست از بدن
دفع نيز غيره و نمك و آهن فسفر ، كلسيم ، مثل بدن داخلي
نوع انتخاب خصوص در. است بيشتر آب به احتياج و ميشود
از و رسانيد مصرف به را ضرر كم چربيهاي است بهتر چربي
نبايد و كنيد پرهيز حتيالامكان كرده سرخ و پخته چربيهاي
لبنيات ساير و پنير و تخممرغ شير ، گوشت ، كه كرد فراموش
.است لازم بدن براي كه بوده چربي مقداري داراي اغلب نيز
زيتون روغن با "معمولا كه مختلف سالادهاي بامصرف طرفي از
را تابستان مصرف لازم چربي ميتوان بخوبي است مخلوط
كه كرد دقت بايد گوشت نوع انتخاب براي.كرد تامين
چرب گوشتهاي هضم زيرا رسانيد مصرف به را چربي كم گوشتهاي
براي مقوي و خوب تركيب داراي شير همچنين.است مشكل
به پروتئيني مواد كافي اندازه به اينكه با و است تابستان
مصرف كافي اندازه به تابستان در است بهتر ميرساند بدن
قندي مواد.دارد را حسن همان هم ماست از استفاده كه شود
بزرگتري تركيب بعضي و هستند مربا و قند مثل ساده بعضي
است مسلم كه آنچه و سيبزميني و برنج و نان مثل دارند
مصرف به غيره و مربا و شيريني همراه "غالبا قندي مواد
قندي مواد اينگونه مصرف كه داشت توجه بايد ولي ميرسند
به آن از استفاده چه شود سيبزميني فراموشي سبب نبايد
است تامل قابل كه آنچه اما است مفيدتر و بهتر مراتب
است خامهاي و كرمدار شيريني ، نانهاي انواع از استفاده
مفيد تنها نه كه گفت ميتوان هوا بودن گرم به توجه با كه
.است زيانآور بلكه نبوده
و بدني فعاليتهاي دليل به انسان تابستان فصل در اما
بدن آب از مقداري دادن دست از و كردن عرق ضمن هوا گرماي
كه مناسب نوشيدني به نياز آن رفع براي كه شده عطش دچار
ولي است حياتي مايه فراوانترين و مهمترين اين آب "غالبا
است؟ مفيد حد چه تا تابستان در آب نوشيدن كه دانست بايد
تشنه كه وقت آن آدمي و نوشيد آب بايد عطش هنگام "مسلما
روزانه كه آبي.دارد آب به احتياج بدنش سلولهاي تمام است
مصرفي غذاهاي همراه يا و نوشابهها راه از ميشود مصرف
كليه راه از روزانه مصرفي آب بيشتر "معمولا.است روزانه
به ديگر راههاي و كردن عرق راه از بقيه و ميشود دفع
نوع و روزانه عرق ميزان آن خشكي و هوا گرماي ميرود خارج
حال هر در ولي موءثرند روزانه آب مصرف در مختلف غذاهاي
چه با منتهي نشاند فرو آب با بايد را عطش است مسلم آنچه
روزانه نياز مورد آب ميزان تعيين ميزان؟ چه به و آبي
ميزان و گرما مقابل در آدمي عكسالعمل غذا ، نوع به بستگي
آب چربي و گوشتي مواد با تغذيه "مسلما.دارد روزانه عرق
هواي و آب در زندگي "يقينا.ميوهها تا ميطلبد بيشتري
گرمسير ، نقاط تا ميكند ايجاب را كمتري آب مصرف معتدل
معدني آبهاي.دارد را خود خواص يك هر مختلف آبهاي مصرف
مصرف مختلف بيماريهاي در هستند مختلف املاح حاوي كه
مقدار دادن دست از علت به كه كس آن "يقينا و ميشوند
دارد مختلف املاح به شديد احتياج عرق راه از نمك زيادي
بيشتري لذت شور اندكي دوغ يا خنك بهليموي شربت مصرف از
نيز گاهي است ساده آب نوشيدني بهترين حال هر در و ميبرد
ترش يا شيرين اندكي آبليمو يا مختلف شربتهاي با را آن
نيز بعضي دارند مختلف تركيبات معدني آبهاي.كرد ميتوان
آب.هستند دارا نيز را آن مخصوص خواص گاز داشتن علت به
به را مختلف ويتامينهاي مقداري عطش رفع بر علاوه ها ميوه
سبب نيز متفاوت شربتهاي مصرف و ميرساند آدمي بدن
به گوناگون املاح مقداري عطش رفع بر علاوه كه ميشوند
مختلف جوشاندههاي و قهوه چاي ، شوند ، وارد آدمي بدن
چه ميسازند برطرف نيز را آدمي خستگي عطش رفع بر علاوه
و دارند خوبي تحريكي اثرات آنها در موجود كافئين
عطش رفع بر علاوه شيره مصرف گفتيم "قبلا كه همانطوري
يك از پس "مسلما.است مفيد بسيار نيز آدمي تغذيه براي
عرق راه از بدن املاح از زيادي مقدار كه طولاني ورزش
دوغ مثل شورتر كمي نوشابههاي مصرف رفته بين از كردن
بر علاوه چه ننوشيد آب غذا وسط هيچوقت است ، مفيدتر
ميشود معده اسيد شدن رقيق سبب ميگيرد را غذا جاي اينكه
تشنگي رفع براي ميسازد ، اشكال دچار را غذا هضم و
زده يخ كه نوشابههائي از ولي مفيدند سرد نوشابههاي
.كرد پرهيز بايد حتيالامكان سرد بسيار آب يا و هستند
مختاري غلامرضا
خبر يك توضيح
به همشهري با تماس در قبه غلامرضا وكيل رياحي غلامعلي
:گفت وي.كرد اعتراض روزنامه صفحه 14 ديروز خبر تيتر
درخواست براساس كه است اين داشتهام اعلام من آنچه
قبه غلامرضا آقاي پرونده شعبه 1413 محترم رياست اينجانب ،
يازده شعبه از تامين تخفيف درخواست به رسيدگي جهت را
رياحي.است كرده مطالبه تهران استان تجديدنظر دادگاه
خبرنگار استنباط مذكور خبر اول پاراگراف و تيتر:افزود
.است بوده من اظهارات از
|