زندگي يك از نگاه يك
طنز كوچههاي پس كوچه در زدن قدم
آغاز امروز ونيز فيلم بينالمللي جشنواره
ميشود
زندگي يك از نگاه يك
"زندگيدوگانه" نمايش كارگردان لرستاني ، شهره با گفتوگو
شهره كارگرداني به و نوشته "زندگيدوگانه" نمايش :اشاره
دهم از حاتمي محمد و فرجامي فريماه بازيگري و لرستاني
.است رفته صحنه روي به شهر تئاتر سايه سالن در مرداد
ارشد كارشناسي و تئاتر كارشناسي آموخته دانش لرستاني
اثر در 16 و كارگرداني را نمايش تاكنون 6 و است سينما
در پردازي نقش.است داشته حضور بازيگر عنوان به حرفهاي
در نيز را تلويزيوني مجموعه هشت و سينمايي فيلم هفت
نمايش اجراي مناسبت به.دارد خويش هنري كارنامه
پي در كه شده انجام وي با گفتوگويي "زندگيدوگانه"
.ميآيد
.بگوييد نمايش اين شكلگيري ازطريقه ابتدا در
نمايشنامه اجراي كه دانشگاهي تز يك در من پيش سال ده *
ژان نوشته و "ژيگولو" آن اصلي نام كه "بياعتنا زيباي"
كه سالها گذشت از پس اكنون و كردم نقش ايفاي بود كوكتو
تجربههاي و كردهام تغيير گذشته به نسبت ميكنم حس
مشكلات كه امروزه دغدغههاي با آوردهام ، دست به جديدي
آن سراغ به است ، هايش تنهايي و پيچيدگيها همه با انسان
از "كاملا نه را اثري ميكنم فكر كه تفاوت اين با رفتم
و دخل و زمان مقتضيات براساس بلكه نويسندهاش نگاه زاويه
بازنگري ، اين من زعم به.كشيد تصوير به ميتوان شخصي تصرف
كوكتو ، نوشته.ميشود محسوب نوشته يك از صحيح روايتي
به من كه حالي در است ، زن از جانبدارانه و سويه يك نگاهي
هر مشكلات به توجه و بررسي با رفتن قاضي پيش تنه يك جاي
در.كنم نمايان را اشخاص اين كردم سعي -زن و مرد -طرف دو
دو اين تنها نيست ، بين در حادي مشكل هيچ نمايشنامه اين
را يكديگر با ارتباط برقراري و شدن همكلام قدرت نفر ،
"استريندبرگ بازي" نمايشنامه در نمونه براي يعني.ندارند
انجام در ميزنند ، نارو هم به كه داريم را شوهري و زن
درميآورند بازي هم براي و نيستند صادق افكارشان و اعمال
هم عاشق بلكه نيستند رياكار تنها نه زوج اين كه صورتي در
سبك از بين اين در كه ندارند را آن بيان قدرت فقط هستند ،
.گرفتم بهره آن بيان براي نيز مدرن سياقي و
برابر در آدمها زدن نقاب به وسيله اين به بنابراين
علاقه وجود با آدمها بعضي اينكه و است شده اشاره يكديگر
.ميروند طفره آن از يكديگر به
بدهم نشان را بازيگري و هنرمند زوج داشتم سعي من.خير *
و ارتباط برقراري از نمادي اينكه و موفقيتشان همه با كه
خلوتشان به وقتي هستند ، جامعه در صحيح فرهنگ گسترش
بين ارتباط برقراري عدم در را عديدهاي مشكلات ميرويم ،
تنها زوجها از بعضي من عقيده به.ميكنيم مشاهده دو اين
ديگري عامل و هستند تحمل قابل همديگر براي كوتاهمدت در
مادي ، مسايل مانند عواملي ميشود ، دو اين وصل باعث كه است
ميرود ، بين از وقتي كه...و مشترك بزرگ عقدههاي بچه ،
نيز اجباري ارتباط آن دو اين بين واقعي عشق نبود خاطر به
تقسيم با را تسلسل سير يك اثر اين در من.ميرود ميان از
خيابان صحنه ابتدايي ، رقص و تئاتر صحنه قسمت به 3 نمايش
.آوردم وجود به سيكل ، همين اجراي دوباره و خانه و
نوشتههاي از كه شاعري دو نقش شد ، گفته آنچه به توجه با
.است بوده صورتي چه به و حد چه تا بردهايد بهره آنها
كوتاه ، فيلم و حوضي تخته نمايش حتي كارهايم همه در من *
چه هر كه سرگشتگي و تنهايي.دارم مدنظر را انسان تنهايي
بشر بر ميشود ، صنعتيتر و ماشينيتر پيچيدهتر ، دنيا
و برگزيدهام كه تمي به باتوجه حال.ميكند سنگيني بيشتر
كه -شعر با من انس و علاقه و آن استحكام و قوام به توجه
به -ميكند تشديد را آن نيز پدرم و خواهر بودن شاعر
ضد و يهودي كوهن و لهستاني شيمبواسكاي سرودههاي
و برخوردم ميكند ، وطن جلاي خاطر همين به كه صهيونيست
از پيبردم تنهايي احساس در شاعران اين كلمات عمق به چون
.گرفتم بهره آنها كلام قدرت و ريتم
حضور و دارد مستقيم و خاص كارايي نمايشنامه در شعر اما
شكسپير يا برشت لوركا ، از نوشتههايي مانند اثر در آن
اين در شعر حضور آيا.است نوشته با آميخته و كننده تعيين
است؟ اينگونه هم نوشته
شده تنيده اثر كل در شد گفته كه افرادي نوشتههاي شعر *
به نمايشنامه اين در استفاده مورد شعرهاي كه حالي در است
ارتباطي بيهيچ شاعر خود خلوت در و شده آورده مجزا طور
كه اشارهاي با اينكه مهمتر.است شده سروده نوشته اين با
.كردهام شخصي تصرف شعرها اين در من شده ، هم بروشور در
نريشن عنوان به را شعر نمايش ابتداي در اينكه ديگر
ميداد اجازه امكانات اگر و بردهام بكار سينمايي
به من حال هر به.ميكردم پخش آن بوسيله را صحنهها
مخاطب نظر از كه دادهام انجام تجربهاي كارگردان عنوان
پيمودهام كه راهي از اما باشد ناموفق يا موفق ميتواند
.نيستم پشيمان و ندارم هراس
عدم نمايش اين مهم و اساسي مشكلات از يكي ميرسد نظر به
بر كه است شده تعبيه و فراگير شخصيتپردازي از بهرهگيري
نمود با كمتر ما زيرا.ميگذارد نامطلوب تاثير اثر تمام
تماشاگر باورپذيري به كه هستيم طرف آدمها اين بيروني
.ميزند لطمه
شخصيتپردازي ، يعني كلاسيك درام قواعد و اصول از من *
دارم اطلاع...و روابط شدن تنيده ، گره ، كاراكترها پيشينه
صورت به كاراكترها اين پيشينه به نخواستم عمد به اما
بپاشم ، فضا در رنگ از تاشي خواستم منبپردازم ريز و جزيي
تصوير يك برش يك عبارتي به يا بيارتباطي يك از لحظهاي
زندگي به كوتاهي بسيار زمان مدت زيرا سازم ، جلوهگر را
ناخواسته روزي اينكه مانند درست.ميشود نگاه نفر دو اين
چيز اينكه بدون ما و بگيريم قرار دونفر مكالمه جريان در
.پيببريم شان روابط به ميتوانيم بدانيم دو اين از زيادي
دوستي خانه به من يكبار.بزنم ديگري مثال بدهيد اجازه
تلفن ، با كردن صحبت دقيقه و 45 ساعت از 2 بعد او كه رفتم
جمله يك در شدم جويا را ماجرا او از وقتي و نشست مستاصل
بدون ساعت ميتوان 2 ميكنم فكر من و "بود ناراحت":گفت
منتقل را پريشاني اين اشخاص از اضافي اطلاعات هيچ دادن
.كرد
مكان اين 3 يعني.بود فضاسازي نمايش اين ديگر مشكل
و حس حتي بلكه نميشود ، القا بيننده به تنها نه متفاوت
ندارد وجود نيز فضاها بر حاكم مختلف حال
امكانات كمبود و سالن بودن كوچك دليل به من *
من اينكه ديگر.باشم داشته متفاوت صحنه نميتوانستم 3
در را معروف نمايشنامه يك از كوچك قطعهاي ميتوانستم
تئاتر صحنه القاء براي ميكنند ، بازي دو اين كه صحنهاي
فضاهاي با تماشاگر كردم فكر اما.بدهم قرار دو اين
كافي اشاره دو يكي و دارد آشنايي كافي اندازه به تئاتري
با نمايش ابتداي چرخشي حركتهاي تفاوت ديگر طرف از.است
.ميكند القاء را فضا صحنهها ساير در نفر دو اين حضور
.است كار ضربآهنگ و ميزانسنها مورد در ديگر نكته
ميزانسن كه ميكنند رفتار صحنه در گونهاي به بازيگران
به كه ميكنند "بازي" كه ميشود مشخص "كاملا و ميرود لو
خيزهاي و افت با و ميشود مخدوش هم ضربآهنگ خاطر همين
.است روبرو مطلوب چندان نه
او ميشود ، داده بازيگر به ميزانسن وقتي كلي طور به *
اين اگر و كند خود آن از را ميزانسن اين طريقي به بايد
ديگر باشد ، نمايشي حس با منطبق و طبيعي كافي قدر به عنصر
بهرحال وليبدهد شكل آن به كه است بازيگر برعهده
هر و باشد جاري آن در زندگي كه است گونهاي به ميزانسنها
سعي شكل ، همين به هم ضربآهنگ.كنند تجربه را لحظهها شب
پيش نمايش صحنههاي با همگام و همراه "كاملا كه بود شده
در است ممكن البته كه بيفزايد نمايش جذابيت به و برود
خاطر به -است تئاتر خاصيت اين اصل در كه -شبها از بعضي
.باشد نشده رعايت خوبي به ريتم اين مشكلاتي
محيطي شناخت در تماشاگر به كه است عواملي جمله از صحنه
ارتباطي برقراري و كرده كمك ميگيرد قرار آن در كه
صحنه اين اما.ميكند امكانپذير او براي را موءثرتر
روابط از نشان كمتر بود شده زده برآن سفيد رنگي كه نمايش
اختلاف اينكه ديگر نكته.داشت قصه بر حاكم فضاي و دو اين
اين در كه باشد ميتواند مفاهيم از بسياري بيانگر سطح
چرا؟.بود مانده استفاده بلا اثر
بودم ، خواسته شاداب و درخشان پرنور ، محيطي طراح ، از من *
و رنگ و نور خاطر به شخصيت دو اين رنج اصل در چون
به.است كرده اشغال را آنها زندگي همه كه است نئونهايي
و برق و زرق اين القاي براي شيري رنگ از هم خاطر همين
امر اين متفاوتي دلايل به اما.گرفتم بهره ظاهري شادابي
خواسته دوبلكس خانه يك اصل در من اينكه نخست.نشد ميسر
شود اجرا چهارسو سالن در نمايش اين كه بود قرار و بودم
كار سالن اين در نمايش اجراي 2 اينكه ديگر.نشد چنين كه
.كرد مشكلتر ما براي را
با زيرا.ميشود ديده نيز بازيگران تنپوش در مشكل اين
اين مكاني -زماني موقعيت از نمودي لباسها اين اينكه وجود
شخصيتها بيروني وضعيت بر كه لباس رنگ اما ميدهد اشخاص
چيست؟ علتبود بيربط "كاملا دارد ، اشاره و تاكيد
ميرفخرايي آقاي با موارد اين در كه ميكنم توصيه من *
به كامل اعتقاد با من چون باشيد ، داشته گفتوگويي
.سپردم او به را نمايش طراحي وي ، توانايي
شد ، اشاره كه دنيايي بهتر چه هر القاي براي اينكه مهمتر
از نمايش چرا.بود كننده القا و بياني عامل بهترين نور
است؟ بيبهره شده گفته مشخصات با موءثر نورپردازي يك
روشن پروژكتورهاي تعداد و سالن سقف به نگاهي اگر *
ديد بايد اما.ستود خواهيد را نور طراحي بياندازيد ،
من.ميدهد را بهرهبرداري مجال ما به حد چه تا امكانات
ابزار بيشترين با سالن يك در نمايش اين ميدهم ترجيح
يك از ما وقتي اما.شود اجرا -پرستاره آسمان مانند -نوري
صحنه اصلي پروژكتورهاي از يكي يا بيبهرهايم گردان چراغ
مجالي ديگر است ، نشده تعمير هنوز خرابي هفته يك از پس
ذكر بايد البته.نميماند باقي خواستهها همه اجراي براي
و مشكلات با و تاسيس تازه هنوز سايه سالن كه كنم
رفع درصدد شهر تئاتر مسئولان كه است روبهرو كمبودهايي
براي.دارند آن تجهيز و نواقص رفع در سعي و هستند آن
با سالن مطبوع تهويه داشتيم اجرا ما كه مدت اين طي نمونه
.شد راهاندازي كاركنان بيدريغ زحمات
اساسيترين اما.شد گفته كار در موجود مشكلات از بعضي
بود؟ چه بوديد ، مواجه آن با كه مشكلي
اين ولي كنم كار را يونسكو "كرگدن" نمايش بودم مايل من *
!آوردم صحنه به را اثر
شيبانيفر مازيار :از وگو گفت
طنز كوچههاي پس كوچه در زدن قدم
"شاپور پرويز" طرحهاي و كاريكلماتورها به نگاهي
معاصر طنزنويس
"رضاعباسي" كه "صفويه" عصر چهرهپرداز نقاشان ميگويند ،
دركنار است ، بوده آنها سرشناسترين و بهترين زمره در
صفوي دربار بزرگان و شاهزادگان از كه رسمي تابلوهاي
كنند كار خودشان دل براي بودند ناچار هم گاهي ميساختند ،
در جور هم با درباري رجل يك صورت و سيرت كه وقتي بخصوص
رسمي قواعد شكستن هم در با خود ، خلوت در نقاش و نميآمد
براي اغراق با توام شيوهاي و سبك به آوردن روي و نقاشي
رجل از چهرهاي "سوژه" ذاتي خصوصيات و شخصيت كردن برملا
از تا ميافكند درگوشهاي را پرده آن و ميساخت رياكار
محفوظ پادشاهي دستگاه و دربار خبرچينان و ماموران چشم
نخستين زمره در دست آن از آثاري ميگويند ، نيز و بماند
سياحان توسط آنها بيشتر كه بوده ايراني كاريكاتورهاي
شايد اكنون و يافته انتقال اروپا به و جمعآوري اروپايي ،
بيابيم را پردهها آن از نمونه دو بتوانيميكي زحمت به
"شاپور پرويز".داشت خواهند بسياري ارزش شوند يافته اگر و
ماه مرداد ميانه در كه معاصر سرشناس طراح و نويس طنز
هنرمندان قطعه در و رسيد پايان به عمرش جاري ، سال
درهمريختن با كه است نويسندگاني از آرميد ، بهشتزهرا
به طنز و هزل به آميخته نوشتههايي عبارات ، رسمي قواعد
قول به و يافت شهرت كاريكلماتور به بعدها ، كه آورد وجود
نيمه مركب كلمه اين معاصر نويس طنز و شاعر "صلاحي عمران"
كرد باز فارسي ادبيات در را خود جاي فرنگي نيمه و فارسي
كلمه آن از پيش كه همچنان پيوست ما واژگان فرهنگ به و
از.بود شده فارسي واژگان فرهنگ وارد "كاريكاتور" فرنگي
وابهام ايهام از خواننده كه است اين شاپور آثار ويژگي
لذت است همراه قوي طنز چاشني با كه عبارات در موجود
در كه واقعيتهايي و وقايع عنوان به را آن و ميبرد
پرويز".ميپذيرد دارند ، جريان او پيرامون و روزمره زندگي
نشريه نويسندگان جرگه به چهل دهه سالهاي از كه "شاپور
طنز ، عرصه در ديگرش استعداد بود ، پيوسته توفيق فكاهي
از كمتر و گرفت كار به آرام آرام نيز را كاريكاتور يعني
چترها قفليها ، سنجاق ماهيها ، گربهها ، موشها ، دهه يك
.كردند پيدا بسزايي شهرت او ، جارختيهاي و
بود ، گشوده جهان به چشم تهران در كه "شاپور پرويز"
پايان به شهر اين در اقتصاد ليسانس مرحله تا را تحصيلاتش
با طنز كوتاه قطعات نوشتن صورت به او همكاري.برد
او ويژه ديد زمان همان از و شد آغاز سال 1337 از مطبوعات
تا كه آورد ارمغان به ويژهاي سبك طنزنويسي ، و طنز به
با جوانان چه اگر نيافت ، همتايي و بود وي با عمر پايان
آوردهاند روي كاريكلماتور نوشتن به شاپور سبك به ذوقي ،
و ميآمد وجد به آثار اين ديدن با حياتش زمان در او و
.ميستود را كاريكلماتور جوان پديدآورندگان خلاقيت و ذوق
و طنز زمينه در هنرمند اين آثار با بيشتر آشنايي براي
اين با را طرحهايش و نوشتهها از نمونههايي كاريكاتور
:كردهايم همراه يادداشت
.ميكند نشين آپارتمان را اعداد ضرب ، جدول -
.ميكند سقوط زيبايي اوج در آبشار -
.است آب پشتوانه تشنگي -
ميكند اصابت بس آتش به فشنگ آخرين -
.نميكند پيدا دريا از تشنهتر رودخانه -
قبول كاري ندهد ، دست از را كارش اينكه ترس از تنبل آدم -
.نميكند
.است پرندگان ردپاي از لبريز درخت كوچههاي پس كوچه -
عباسي اسماعيل
آغاز امروز ونيز فيلم بينالمللي جشنواره
ميشود
ونيز فيلم جشنواره دوره پنجاهوششمين :ادبوهنر گروه
يك كوبر استنلي مرحوم "تمامبسته چشمان" فيلم با امروز
.ميشود افتتاح و ميكند باز را خود چشمان
ميآيد در نمايش به ونيز در شرايطي در تمامبسته ، چشمان
.دارد ادامه آمريكا در فيلم اين پيرامون جدل و بحث كه
"كيدمن نيكول"و "تامكروز" با همراه كوبريك همسر
جشنواره در فيلم افتتاحيه نمايش در فيلم اصلي بازيگران
هنرمنداني از ستايش به امسال ونيز جشنواره.حضورداشتند
فقط كه ميپردازد جريلوئيس و آكيراكوروساوا كوبريك ، مثل
.است حيات قيد در سوم نفر
حضور ونيز در باران از بعد خود جديد فيلم با كوروساوا
آنرا كارگرداني اما اوست به متعلق فيلم فيلمنامه دارد
امسال.است داده انجام كويزومي تاكاشي او هميشگي دستيار
بايد و دارد حضور جشنواره در مسابقه بخش در فيلم هجده
فيلمساز كاستاريكا امير سرپرستي به داوران هيات ديد
و فيلمها كدام به را نقرهاي و طلايي شيرهاي بوسنيايي
مايكلي نيوزيلندي ، جينكمپيونميكند اهدا هنرمندان
نخلهاي اين از قبل كه ايران از كيارستمي عباس و انگليسي
دريافت براي كردهاند دريافت را كن جشنواره طلايي
"دودمقدس" فيلم در.ميكنند رقابت هم با ونيز شيرطلايي
اصلي نقش"تايتانيك" فيلم بازيگر كيتوينست جينكمپيون ،
خود با را ما باد دارند عقيده منتقدين.ميكند بازي را
.دارد طلايي شير كسب براي زيادي شانس كيارستمي برد خواهد
دارد ونيز امسال جشنواره در پررنگي حضور آسيا سينماي
ونيز به خود تازه اثر با چيني معترض فيلمساز ژانگبيمو
جنجال و بحث با او فيلم نمايش ميشود پيشبيني و ميآيد
در هم چيني فيلمساز ديگر چنكايگه.باشد همراه زيادي
جانگسونوو نام به كرهاي فيلمساز يك دارد حضور ونيز
.دارد شركت جشنواره مسابقه بخش رقابتهاي در هم
و شونپن خود جديد فيلم بازيگران با همراه ووديآلن
مريلاستريپ ، .بود خواهد ونيز جشنواره مهمان اوماتورمان
از كين مايكل و مالكوويچ جان دياز ، كامران دونوو ، كاترين
رخشان.هستند ونيز امسال سرشناس ميهمانان ديگر
جشنواره اين غيرمسابقه بخش در فيلم يك با نيز بنياعتماد
.دارد حضور
|