قرآن اعجاز
معجزه و قرآن درباره مختلف تفاسير و آراء به نگاهي
دراز و پيچيده مباحث ازجمله قرآن اعجاز :جستارگشايي
فضلا و ادبا نيز و شناسان قرآن و متكلمان كه است دامني
سرچشمه و داشته مشغول خود به ساله تاريخ 1400 طول در را
.است گرديده بسياري مقالات و تاليفات
ذوق نهايت در بايد را قرآن به معجزه اطلاق اصلي ويژگي
و كلام عرب ادبيات در نيز امروز به تا كه بهنحوي ادبي ،
مفاهيم در دوم و نشده نوشته فصاحت و شيوايي اين به كتابي
ضمن زير نوشتهدانست است ، نهفته آن در كه است عاليهاي
گوناگون فرق و شيعه و سنت اهل علماء نظريات تاريخي بررسي
پرداخته آن مختلف شاخههاي و قرآن اعجاز مقوله به اسلامي
جلب آن به را مقام عالي خوانندگان شما توجه كه است
.مينماييم
معارف گروه
حاجيميرزايي فرزاد
.است درماندگي بهمعناي "عجز" مصدر از قرآن ، اعجاز
بهمعناي "اصطلاحا ،"معجزات" آن جمع مفرد ، اسم "معجزه"
غيررسولان و غيرپيامبران كه است خارقالعادهاي امر هر
آن مانند كه است بهگونهاي معجزه.درمانند آن انجام از
توان [غيررسولان] عادي آدميان و آورد نميتوان را
هدف.ندارند خصوص ، اين در انبياء با را همسنخي و همرتبگي
در صادقان برهان معجزه.است رسالت صدق اثبات معجزه از
مربوط كتب غالب در.كاذبان دروغين برهان سحر و است رسالت
و مردم با معجزه ميان همسازي و هماهنگي از اعجاز ، به
درخور (ع)موسي معجزات.است رفته سخن زمانه فرهنگ
از متاسفانه اما.(ع)عيسي نيز و خودش زمان بنياسرائيل
[فراخواندهها =] مدعوين ذهنيت و معجزه ميان هماهنگي
پيامبران معجزات به چنانچه.است آمده ميان به سخن كمتر
به "حسگرايي" از را پوشيده و آرام حركت يك بنگريم بزرگ
رتبه ازحيث (ع)عيسي معجزات اگرچه.ميبينيم "عقلگرايي"
مبهوت را عقل بيشتر اما نبودند ، (ع)موسي معجزات از كمتر
.حس تا ميكردند مرعوب و
متكلمان آراي فهم است ، خداوند كلام قرآن كه آنجا از
از كه اشاعره.مينمايد ضروري آن ، باب در اسلامي بزرگ
(ق 324) اشعري ابوالحسن آن پيشرو و اسلامي فرق بزرگترين
لذا و پروردگار ذاتي صفات از "كلام" كه بودند معتقد است ،
غيرحادث و قديم نيز را قرآن مبنا براين ;است قديم
ديگر قطب "غالبا كه معتزله و شيعه ديگر ازطرف.ميشمردند
از را "كلام" ميشوند ، محسوب تعقلگرا و اسلامي مذاهب
معتزله البته و شيعه سوءال.ميشمارند حقتعالي فعلي صفات
باشد؟ خداوند ذاتي صفت ميتواند كلام چگونه كه بود اين
شد؟ نخواهد (قديميها) قدما تعدد پذيرش به منجر آيااين
ذات با كه "نفسي" به را كلام مسئله ، اين حل براي اشاعره
صفت كه "لفظي" و نميشود خوانده و شنيده و است پيوسته حق
ميشود ، خوانده و شنيده بشر توسط و است پروردگار فعلي
مخمصه از را خود گونهاي به و نمودهاند تقسيم
.رهانيدهاند
.است تحدي زمان مدت قرآن ، اعجاز باب در ديگر مهم مساله
زمان مخصوص يا است "يومالقيامه الي" تحدي اين آيا
تحدي مانع =] صرفه نظريه به كه كساني غالب است؟ پيامبر
-پيامبر زمان مخصوص را تحدي دارند ، اعتقاد [خداوند شدن
معاصران از.دانستهاند -او از پس نه و او از پيشتر نه
غالب مقابل در.پذيرفتهاند را نظريه اين كساني نيز
و زمانها همه براي تحدي اين كه معتقدند مسلمان دانشمندان
معجزه كه است سورهاي اندازه ديگر مساله.است مكانها
.است تحدي حداقلي شرط و ميگردد محسوب
حداقل را كوثر سوره آيه سه اماميه و اشاعره مورد اين در
نيز آيه يك حتي و واژهها ديدگاه اين از.شمردهاند آن
بن اصل و پيروان معتزله مقابل در.بود نخواهد معجزه
نيز آيات اجزاي همه كه بودهاند معتقد (ق 131)عطاء
"سوره يك آوردن" به تحدي به مربوط آيات در.معجزهاند
ده" ،(طور ، 33) "آن مانند حديثي" (يونس 38 ;بقره ، 24)
تصريح (اسراء ، 88) "قرآن اين مانند" و (هود ، 13) "آيه
.است شده
[وجوهالاعجاز =] اعجاز جنبههاي بيان به اينك
از پارهاي كه است معتقد نگارنده كه آنجا از.ميپردازيم
بيان به گفتهاند ، تازهاي سخنان اعجاز باب در معاصران
بخش دو در معاصران و پيشينيان ديدگاه از اعجاز وجوه
.ميپردازيم جداگانه
پيشينيان آراي
صرفه نظريه (الف
خود در نه قرآن اعجاز سر كه معتقدند نظريه اين پيروان
.است خداوند توسط آدميان [بازداشتن =] "صرف" در بلكه قرآن
صرفه انجام (ميشود1 تقسيم گونه سه به خود نظريه اين
با كه علومي سلب با صرفه انجام (2;آن انگيزه سلب با
با صرفه انجام و (3;آورد را قرآن مثل ميتوان آنها
م) معتزلي نظام.ديگر طرق از خداوند [جبري =] قسري اقدام
بهطور را نظريه اين كه است كسي نخستين "ظاهرا (ق 231
م) مرتضي شريف اماميه ازاست كرده بيان مستدل و مضبوط
(ق م 488) اسفرايني ابواسحق اشاعره ميان در و (ق 436
.پذيرفتهاند را قول اين نيز مذهب شافعي اصولي و متكلم
را آن نيز مفردات كتاب صاحب (ق م 502) اصفهاني راغب
(ق م 255) جاحظ سخنان از پارهاي از حتي و نميكند انكار
بوي است ، معتزلي متكلمان و زبانشناسان بزرگترين از كه
اگر ديدگاه اين از.ميرسد مشام به صرفه نظريه پذيرش
معارضه قرآن با ميتوانست بشر نبود ، خداوند بازداشتن
صرفه اگر و دارد حدي قرآني بلاغت و فصاحت زيرا.نمايد
مرتبه آخرين تا دو ، اين به مربوط علوم با آدمي نبود
به مستقل كتابهاي نظريه اين رد در.ميرفت بلاغت و فصاحت
كتاب در صادقالرافعي مصطفي.است درآمده نگارش
.است پرداخته دسته اين آراي بررسي و نقد به اعجازالقرآن
بلاغت و فصاحت نظريه (ب
.پذيرفتهاند را ديدگاه اين قرآن علوم دانشمندان بيشتر
اصرار اعجاز منشا بهعنوان قرآن برخود كه ديدگاهي
محكم و متقن استدلالات ارائه به تمام قدرت با و ميورزد
كتاب دو صاحب (ق م 471) جرجاني عبدالقاهر.ميپردازد
-است عرب زبان چهارگانه امهات از كه -اسرارالبلاغه مشهور
.است بلاغت و فصاحت نظريه به معتقدان از دلائلالاعجاز و
را بيان و معاني علم بنيانهاي كه است كسي نخستين او
كه موءلف همين از است ديگري اثر نيز الشافيه كتاب.گذارد
و فصاحت سر ديدگاه اين.اعجازميپردازد مباحث تكميل به
مربوط عيوب =] لفظي عيوب از قرآن پيراستگي در را بلاغت
عيوب ;حرفي قياس مخالفت حروف ، تنافر غرابت ، واژه به
معنايي عيوب و [غيره و تعقيد تاليف ، ضعف كلام به مربوط
استدلالات مهمترين از.ميداند [...غيره و معنايي تعقيد]
به اينكه با عرب كه است اين قرآن اعجاز بر گروه اين عقلي
و معارضه ميان مينازيد ، خطابهاي و شعري فصاحت و بلاغت
.برگزيد را دومي شمشير ، با جنگ و قرآن با مبارزه
ويژه اسلوب (ج
روش و نظم قرآن ، اعجازي وجه مهمترين كه معتقدند گروه اين
وجه اين بر اعجاز مبحث در اصفهاني راغب.است قرآن ويژه
انكار نيز را ديگر وجوه اگرچه نموده ، تاكيد بسيار
حتي نه و نثر نه و است نظم نه قرآن منظر اين از.نميكند
م) سكاكي ابويعقوب.دارد را خود ويژه اسلوب بلكه سجع ،
راي اين به كه است گفته اعجاز باب در سخناني (ق 567
حدي اعجاز كه است معتقد نيز حال عين در.است نزديك بسيار
ميثم ابنندارد را آن دريافت توان بشري فهم كه است
را وجه اين نهجالبلاغه شارحان از (ق م 699) بحراني
.ميشمارد اعجاز وجه مهمترين
غيب از اخبار (د
اعجاز وجه مهمترين را غيب از دادن خبر قول اين به قائلان
رستاخيز ، فرشتگان ، خدا ، از كه آياتي.ميشمارند قرآن
قرآن جاي همه در و ميگويند سخن عقاب و ثواب دوزخ ، بهشت ،
دل در =] "مافيالضمير" از خبر كه آياتي و پراكندهاند
بر مسلمانان پيروزي از خبر كه آياتي ميدهند ، [نهفتهها
مربوط داستانهاي دارند ، (عمران ، 122 آل) ميدهند كافران
همه و همه ،(روم ، 1) رويدادها پيشبيني پيشين ، امم به
كتاب صاحب (ق م 573) راوندي قطب.قرآناند اعجاز بر دليل
روا ميگويد او.است نظريه اين به قائلان از الخرائج
كه است اين انصاف بلكه است ، معجزه يك قرآن بگوييم نيست
.است نهفته آن بطن در معجزه هزاران
حيرتانگيز معارف وجود ( -ه
نظر اين از كاشاني فيض ملامحسن و بحراني ابنميثم
جامعه ، باب در قرآن در كه اطلاعاتي.كردهاند جانبداري
اينان.است قرآن اعجاز سر است ، آمده حكمت و تاريخ
فلسفي حكمي سخنان فلاسفه و حكما سخنان در اگر كه معتقدند
.شده اقتباس پيامبران از باشد ، آمده رتبه اين در
قرآن ، در نظريه اين مصاديق از.تشريع و قانونگذاري (و
روشهاي و انساني اصول بيان يكتاپرستي ، به بتپرستي تبديل
از نهي ،(اسراء ، 36) تنگنظري نفي ،(نحل ، 90) متعادل
ميان در وحدت ايجاد و (و 29 اسراء ، 27) تبذير و اسراف
قرار تاكيد مورد همه از بيش (زمر ، 9 ;حجرات ، 13) ملتها
.ميگيرد
به بسيار معناي بيان" جمله از بلاغت براي ديگري وجوه
شش بطن در "غالبا كه است شده ذكر ،"اندك الفاظ وسيله
اين همه پيشينيان از كساني.ميگيرد جاي نامبرده گروه
(م606ق) فخررازي.شمردهاند اعجاز دليل "مشتركا را وجوه
.است جمله اين از
را قرآني نثر و قرآن ويژگيهاي مهمترين دراينجا ما
في الايجاز نهايه) رازي فخر راونديو قطب از "مشتركا
:ميكنيم نقل (الاعجاز درايه
ربيعه ابن عتبه چنانكه مالوف ، نظمهاي تمام از دوري (الف
را مطلب همين اينباره در (ص)پيامبر سخنان شنيدن از بعد
;بود گفته كيشانش هم به
;يكديگر با سخن گونههاي امتزاج (ب
[خلاصهگويي]جزالت مانند قرآني درآيات متضاد صفاتي جمع (ج
;[گفتاري شيرين =] عذوبت و
كه شعر ويژگي بزرگترين از دوري و واقع با قرآن تطابق (د
شعر ، دروغ زيباترين =] "الكذبه الشعر احسن" گفتهاند
;[است آن آميزترين
هر نيز شاعران ميان در كه شعري قوت نقاط ميان جمع (-ه
ذبياني نابغه "مثلا است ، بوده سرآمد آنها از يكي در كسي
;التماس وصف در اعشي و شوق وصف در زهير ترس ، وصف در
چندين با گاه معنا يك قرآن درتكرار در زيبايي وجود (و
و فصاحت درنهايت آنها همه كه حالي در رفته ، كار به عبارت
;بلاغتاند
فصاحت از موضوع اين زيرا ;فقهي آيات نسبي بودن اندك (ز
.ميكاهد كلام
قرآن اعجاز درباره معاصران سخن
پيشين دورههاي از دوره اين در را اعجازشناسي علم آنچه
پرداخت يا روزآمد و نوين مباحث جستجوي ميسازد ، متمايز
در.است جديد ادبي نقد مكاتب قالبهاي از يكي در اعجاز
كه ساخت مجذوب خود به را عالمان آنچنان علم جديد دوران
مصون آن جذبه از اعجازشناسي آن تبع به و قرآن تفسير علم
.نماند
را قرآن اعجاز وجوه مهمترين از يكي معاصران از پارهاي
علوم مهم كشفيات "تصريحا يا "تلويحا كه ميدانند آياتي
زمين حركت مركزي ، خورشيد نظريه زمين ، كرويت قبيل از جديد
اسرار بيان ،(حجر ، 22) گياهان گردهافشاني ،(طه ، 53)
بيان را (قيامت ، 75 ;غافر ، 67 ;موءمنون ، 14 ;حج ، 5) آفرينش
جديد علوم كشفيات از عالمان اين از پارهايكردهاند
و علم ميان تعارضات از كه بردند بهره مباحثي تبيين براي
نصوص كردن عصري و شدن عصري چه اگر .ميشوند محسوب دين
اما است ، ضروري حتي "بعضا و نيست پيشگيري قابل گاهي ديني
علمزده ، مفسران از پارهاي كه است خطرناكي و تيز پرتگاه
.غلطيدهاند در پرتگاه قعر به سطحيگري سر از
نقد قالبهاي در اعجاز وجود بيان به كه كساني معاصران از
پرداختهاند ، موسيقي ، علم منظر از "بعضا و جديد ادبي
به ميان اين از ما.گفتهاند اينباره در نغزي نكتههاي
.ميپردازيم مهم آراء تبيين
دارد ادامه
|