راه آغاز در مطبوعات توسعه
امنيت و روزنامهنگاري كنوني موقعيت و پيشينه در كاوشي
(دوم بخش) ايران در روزنامهنگاران شغلي
دستگاههاي است لازم مطبوعات توسعه روند آغاز به توجه با *
مطبوعات با خطا و آزمون سعي ، روش با قضايي و نظارتي
كنند برخورد
:اشاره
پيدايش زمان از كه شد گفته گزارش اين نخست بخش در
انجام براي امكان و فرصت ايران در روزنامهها نخستين
آگاهيدهي و اطلاعرساني زمينه در روزنامهها حساس وظيفه
هميشه حكومتي سيستمهاي ميان در است ، بوده محدود جامعه به
انتشار و اطلاعرساني كه داشتهاند وجود طيفي يا و افراد
و كرده تعبير وقت حكومت زيان به را مطبوعات در رويدادها
تعقيب يا و روزنامهها كردن تعطيل درصدد استدلال همين با
از بعد دوره در.برآمدهاند روزنامهنگاران بازداشت و
ماه 1376 خرداد دوم از پس بخصوص اسلامي ، انقلاب پيروزي
ايراني ميليونها آراء در كه جامعه نياز به پاسخگويي براي
روند در مطبوعات ، يافت ، تجلي كشورمان رئيسجمهور به
شدهاند ، حساسي و مهم وظايف عهدهدار كشور سياسي توسعه
تاريخ طول در اختناق و استبداد طولاني سلطه دليل به اما
هم جديد زمان در مطبوعات توسط نقشي چنين ايفاي ايران ،
فرصتهاي ، زيرا است بوده مواجه مختلفي مشكلات با بيش كما
قانونمند و پايدار روند يك به رسيدن و بالندگي توسعه ،
محور.است داشته يتهايي محدود همواره ايران مطبوعات براي
امنيت و شغلي موقعيت بررسي حاضر گزارش موضوع اصلي
ميباشد مطبوعات كنوني وضعيت در روزنامهنگاران حرفهاي
نشريات ديگر و روزنامهها بر كه حوادثي از قطع طور به كه
را گزارش اين دوم بخش.ميپذيرد تاثير ميگذرد ،
.ميخوانيد
شغلي امنيت كه باشد مشكل كمي سوءال اين به پاسخ شايد
از كه وقتي:است تامين حالت كدام در روزنامهنگاران
.بنويسند مردم منافع از وقتي يا بنويسند حكومتي منافع
مورد اين در آزاد مناطق روزنامه تحريريه دبير مرادويسي
از پس بويژه روزنامهنگاران براي شغلي امنيت:ميگويد
را موضوع اين و است گرفته خدشهقرار مورد خرداد دوم
تعداد.كرد مشاهده اجمالي مقايسه يك در ميتوان
از قبل شدند تعطيل يا و رفتند دادگاه به كه روزنامههايي
در آمار و شدهاست متفاوت بهشدت آن از پس و خرداد دوم
.نميگذارد ترديدي جاي تحليل اين
مطبوعاتي تخلفات و خطاها با برخورد نحوه ديگر ، سوي از
مورد بايد هم ما نظر از كه -قضايي مراجع در ما كشور در
و است متفاوت كشورها ساير به نسبت -بگيرد قرار رسيدگي
-مجازات اشد با و خشن نگاهي با مطبوعاتي تخلفات با اغلب
مطبوعات كه كشورهايي در اكنون.است شده برخورد -تعطيلي
كمتر روزنامه تعطيلي يعني مجازات اشد يافتهاند توسعه
متاسفانه اما است توجه مورد وسايرتدابير ميافتد اتفاق
.ميشود توجه كمتر موضوع اين به ما كشور در
در اكنون ما مطبوعات ، طولاني سابقه برخلاف:ميگويد وي
اين كه گفت بتوان شايد و هستيم مطبوعاتي توسعه روند آغاز
توسعه به كه شده اخيرمهيا سال در2 جانبه همه بطور فرصت
.شود انديشيده نيز مطبوعات
اتكا با مسئولان نشر ، جديد سير اين در كه ميرسد نظر به
بهعنوان را مطبوعات بتوانند خطا و آزمون سعي ، روش به
متاسفانه امادهند قرار حمايت مورد دموكراسي چهارم ركن
با قضايي مراجع برخي برخورد كوتاه ، زماني فاصله همين در
به زدن دامن روند اين نتيجه و است نبوده ملايم مطبوعات
.است شده روزنامهنگاران از زيادي گروه شغلي ناامني
عرصه در ناامني روند از جلوگيري راهكارهاي مورد در وي
مراجع كه است آن اول شرط:ميگويد روزنامهنگاران شغلي
ارشاد وزارت و مطبوعات بر نظارت هيات و حكومتي و قضايي
زيرا.كنند برخورد مطبوعات با خطا و آزمون سعي ، روش با
است ممكن و بوده كمتجربه توسعه جريان در جوان مطبوعات
برخورد با اما بگيرد صورت آنان سوي از نيز تخلفاتي كه
نتايج به ميتوان مجازات اشد بهجاي تساهل و ساده
به آشنا و مجرب قاضي گزينش با آنكه ضمن.رسيد مطلوبتري
يك وقوع جوانب همه بررسي ضمن ميتوان مطبوعاتي مسايل
.كرد صادر مناسبتري احكام تخلف ،
در كه تحولي و تغيير با كه كرد اميدواري اظهار وي
قوه رئيس كه سعهصدري و است داده رخ قضائيه قوه مديريت
بين شايستهاي و منطقي ارتباط برخوردارند آن از قضائيه
.شود برقرار مطبوعات و دادگاه
تامين در روزنامهنگاران صنفي انجمن نقش مورد در ويسي
نهادهاي همه مانند نيز انجمن اين:گفت نيز شغلي امنيت
در انجمن از بايد همه و است جوان خرداد دوم بعداز مدني
انتظار اين.باشند داشته انتظار آن توانايي چارچوب حد
كه است حصول قابل زماني معنوي و مادي منافع تامين براي
را نخست قدمهاي انجمن اعضاي بهعنوان روزنامهنگاران
.ببخشند انجمن به را واقعي هويت و بردارند
از فهرستي تهيه با انجمن اكنون وي ، گفته به
طريق از كه ميكند تلاش شده بيكار روزنامهنگاران
مجدد شغليابي براي شخصي و سازماني ارتباطات
نيز مثبتي حركتهاي راه اين در و كند حركت روزنامهنگاران
روزنامهنگاران به آنكه ضمن.است رسيده انجام به
.كرد خواهد پرداخت وام تومان هزار سقف 500 تا بيكارشده
تا باشد دوسويه بايد انجمن با ارتباط كه ميكند تاكيد وي
.افتد اتفاق موءثري حركتهاي صنفي منافع تحقق راه در
امروز آفتاب تاسيس تازه روزنامه تحريريه دبير نوري كسري
مورد چنين كشور در سياسي توسعه حيث از را موضوع اين نيز
براي سوم جهان ممالك در شغلي امنيت:ميدهد قرار ارزيابي
قرار حاكميت منافع با تضاد در بهنوعي كه حرفههايي
دليل همين به.است يافته متزلزل و شكننده مفهومي دارند ،
مشاغل جدول درصدر روزنامهنگاران و روزنامهنگاري
ماهيت زيرا.دارند قرار شغلي امنيت بهلحاظ آسيبپذير
لذا.است ذاتي تقابل در استبداد انحصار ، با شغل اين
جوامع اين در حاكميت بدنه از بخشي يا تمامي كه است طبيعي
مواجهند عمومي افكار نزد مشروعيت بحران با همواره كه
مواجهه.باشند مطبوعات اعمال ساختن محدود درصدد
.است آن گواه تاكنون گذشته از حاكمان با روزنامهنگاران
به نيل و دارد بهايي مطلوبي هر به رسيدن:ميگويد وي
دلهره و رنج بهايش سياسي ، توسعه و انديشه و بيان آزادي
كه سنديكاها و انجمنها اتحاديهها ، است روزنامهنگاران
سپر مطمئنترين شايد است ، مطبوعاتي جامعه بطن از برخاسته
صنفي انجمن.است شده روزنامهنگاران دفاعي خاكريز و
آن تاسيس از چنداني زمان كه نيز ايران روزنامهنگاران
عرصه به پا روزنامهنگاران حقوق از دفاع هدف با نميگذرد
نيك فال به را آن وجود بايد كه هرچند البته.است گذاشته
اين اما دانست ، قدر را دستاندركارانشان زحمات و گرفت
امنيت تامين بخش در كه كرد انكار نميتوان را واقعيت
.است نكرده عمل فعال و موفق چندان روزنامهنگاران شغلي
:ميگويد اينخصوص در نيز روزنامهنگار امامي پروين
بهخطر شرايطي در كشور هر در روزنامهنگار يك شغلي امنيت
-سو دو هر از "بيان آزادي" تعريف كه ميافتد
مشترك سرفصل به نقطهاي هيچ در حاكمان ، و روزنامهنگاران
-خرداد دوم از پس ايران خاص طور به -ايران درنرسد
ارتقاي و مطبوعات به سياسي نگاه شدن دگرگون بهلحاظ
-هستند مطبوعات اصلي مخاطبان كه -جامعه متوسط طبقه مستقيم
سياسي ، مطالبات با آشنايي و كهنه قواعد از عبور و
برقراري پل به تبديل تدريج به مطبوعات خود ، اجتماعي
اجتماعي ، سياسي ، زمينههاي همه در تجدد و سنت ميان ارتباط
پس دوره در مطبوعات ديگر عبارت به.شدند فلسفي و فرهنگي
حركت ناپيداترين كه شدند تبديل ناقديني به خرداد دوم از
زير قدرت مصادر تمامي در را حكومت مردان و سياستگذاران
و دادند قرار خود موشكافانه بررسيهاي و نقد ذرهبين
ايران سياسي جامعه براي خود خودي به مسئله همين "طبيعتا
امور تدبير و سياست عرصه در تمركزگرايي قرنها وارث كه
انداختن بهخطر براي عاملي به ميتواند بوده كشورداري
نگاهي در شايد.شود منتهي روزنامهنگاران شغلي امنيت
شغلي امنيت تدريجي شدن مخدوش بتوان خوشبينانه
سياسي ساختار نوسازي هزينه رابهعنوان روزنامهنگاران
كرد ، ارزيابي خاتمي آقاي اصلاحات سوي و سمت بهنفع كشور
برخي كوتاهي يا و نقش حالنميتوان عين در اما
در آنها حقوقي و ماهيتقانوني از را كشور دستگاههاي
.گرفت ناديده مطبوعات و حقوق تضييع
مدني نهادهاي و روزنامهنگاران فرايند ، اين در "قطعا
كانونهاي پيگيري و پيريزي با كه وظيفهدارند آنها مدافع
اصلاحطلبانه شعارهاي شعاع قوانينمترقي تصويب و صنفي
.دهند گسترش پيش رابيشتراز مطبوعات موردنظر
سازماني درون عوامل
كه است موجود مطبوعات اصلي بدنه درون در متعددي عوامل
روزنامهنگاران حقه حقوق تضييع و تحديد موجب نوعي به
.ميشود
در اجتماعي مسايل كارشناس و روزنامهنگار بيات فريبرز
وضع و روزنامه محتوي و كيفيت بين:ميگويد مورد اين
منابع يعني.ندارد وجود رابطهاي شايد مطبوعات اقتصادي
آن درون مطالب از غير ديگري راههاي از مطبوعات اقتصادي
اين.ندارد ربطي مطالب كيفيت به هم خيلي كه ميشود تامين
صاحبان زيرا.دارد روزنامهها بر مستقيم تاثير روند
سراغ به ميدهند ترجيح اساس اين بر امتياز
تعبيري به يا و نيستند يك درجه كه بروند روزنامهنگاراني
.است پايينتر آنها دستمزد نرخ
تن و ميشوند جذب مطبوعات سوي به كمتر متخصص نيروهاي لذا
.ميدهند آنها نامساعد شرايط به
روزه قراردادهاي 99 مطبوعات از پارهاي در اكنون هم
صدق نيز صفحهبندي گروه مورد در حتي رويه اين.داريم
مطبوعات ديگر سوي از و دارد وضعيت اين از نشان و ميكند
طريق از يا و هستند متكي دولتي تسهيلات از بعضي به
و داده قرار تحتالشعاع را تحريريه آگهيها ، مكانيزم
.ميدهند قرار حاشيه در نيز را نوپا مطبوعات از بسياري
نيروهاي كمبود به مربوط ديگر مشكل:ميگويد ادامه در وي
رقابت عرصه كه ميشود موجب و است مطبوعات در موجود تخصصي
.شود نابرابر حرفهاي و كار تازه افراد بين
حقوقي قواعد مطبوعات دروني ساختار عرصه در ديگر اشكال
حق مثل روزنامهنگاران معنوي حقوق روي بر خيلي كه است
روزنامه چند در امروز ببينيد.نميشود توجه موءلف
اين و ميشود چاپ موءلفان و تحريريه اعضاي كامل شناسنامه
مطالب مسئوليت آنها از فضايي چنين خلا در كه است حالي در
روزنامهنگاران اخبار و مطالب چاپ يا و !بخواهند هم را
در ميتواند "لزوما كه آخر يا مياني يا باشد اول صفحه در
.باشد موءثر مطلب حق تضييع در يا و مطلب ارائه نحوه
نوعي به و بنويسيم سفارشي مطالب ناچاريم گاهي آنكه ضمن
نويسنده و خبرنگار حالت اين در و شويم منبع سلطه دچار
يا و موءسسه مديران استفاده مورد كه است ابزاري مانند
صورت اين در كه ميگيرد قرار سازماني برون مسئولين
مخدوش تحليل و درك داراي صاحب و حرفهاي شان و جايگاه
.ميشود
شغلي امنيت از ديگري وجه روحي و فكري امنيت:ميگويد وي
عجين روزنامهنگاران شغل با ناامني شكل به اكنون كه است
نيروهاي كمبود از ناشي كه آنها بودن شغله دو.است شده
از نيز است مالي تامين عدم علت به بخشي يا و مطبوعاتي
فعلي شرايط در آنكه ضمن.است سازماني درون مشكلات ديگر
.است شده افزوده مباحث اين به نيز جاني امنيت
يكي:ميكند عنوان چنين را مشكلات اين رفع حل راه بيات
بخشي كه است ، بوده صنفي انجمن تشكيل راهكارها مهمترين از
برون و درون رفتارهاي و كند كم مرور به را فشارها از
.كند قانونمند و تنظيم را سازماني
است واسطهاي تشكل نوع اين وجودي فلسفه روشنتر عبارت به
برقرار حكومت و صنف اعضاء بين مدني جامعه يك در كه
امكان كه است تشكلي چنين ايجاد با تنها زيرا.ميكند
قوانين تصويب قالب در روزنامهنگاران حقه حقوق پيگيري
.است پيگيري قابل
امنيت مستقل و خصوصي مطبوعات گسترش با ديگرسو ، از
.مييابد افزايش حرفهاي
تجربه تخصص ، افزايش براي صنفي نظام چارچوب در آموزش بحث
قابل تخصصي و شغلي سوابق براساس اعضاء جايگاه و است مهم
.دستهبندياند
دارد ادامه
|