هستيد؟ خوبي زوج شما آيا
كردن هنرزندگي
هستيد؟ خوبي زوج شما آيا
چگونه برايش من با كردن زندگي":دهيد پاسخ سئوال اين به
"است؟
متقاعد را خانوادگيشان مشاور داشتند سعي مريم و سام
است رسيده انتها به آنها ساله زناشويي 20 زندگي كه سازند
اما داريم دوست را همديگر ما":ميگفتند كه حالي در و
طلاق خواستار ".نيستيم يكديگر با زندگي به قادر ديگر
.شدند
امر در نبود حاضر وجه هيچ به خانوادگيشان مشاور اما
داشت ، وجود عشق آن در هنوز كه زناشوئي زندگي يك جدائي
خانه به كه خواست آنها دوي هر از.باشد داشته دخالتي
من با كردن زندگي":دهند پاسخ سئوال اين به و برگردند
.شدند غافلگير سئوال اين طرح از آنها "است؟ چگونه برايش
بالاخره بود ، نشده آنها طلاق علت متوجه هنوز او واقع در
كه را ناراحتيهايي و دلخوري فهرستي در آنها از كدام هر
.برشمردند داشتند ، يكديگر از
بهتر اوضاع نميبود ، حساس حد اين تا سام اگر مريم بنظر
بيرون ازخانه و رفت در كوره از حرف اين با سام.ميشد
.گذارد تنها خانه در را مريم و رفت
و بينظم اينقدر مريم اگر ميكرد فكر برعكس سام اما
همسرش نزد خانه در را بيشتري اوقات نميبود ، بهانهگير
آنها و كرد حادتر را مسئله سخنها و حرف اين.راند ميگذ
.كنند عمل مشاورشان پيشنهاد به كه گرفتند تصميم
.كرد پيدا ناهارخوري ميز روي تقويم يك مريم بعد روز چند
به طور چه "اصلا":گفت سام به و شد منفجر عصبانيت از
كه حالي در كني انتقاد من بينظمي از ميدهي اجازه خودت
ادامه خشن لحني با و "نميگذاري؟ سرجايش را وسايل خودت
"كني؟ پيدا ميخواستي تقويمچي اين توي از مگر":داد
ياد به مريم بدهد ، جوابي بتواند سام اينكه از قبل اما
روي از و است گذاشته ميز روي را تقويم خودش كه آورد
كند ، رجوع و رفع را اشتباهش نحوي يك به ميخواست غريزه
كار اين مرتكب تو بار اين شايد":گفت سام به بنابراين
سپس و "ميزند سر تو از اينكارها هميشه اما باشي ، نشده
برخوردي چنين يك برابر در من خود "واقعا":پرسيد خودش از
به بنابراين بود مشخص جواب ".ميدادم نشان عكسالعملي چه
."متاسفم "واقعا حرفم از":گفت سام
بازي يك در همسرش كه ميرسيد بنظرش شد ، مبهوت و مات سام
را او عمل بايستي كه كرده غيرمترقبه حركتي مطمئن "كاملا
كه موضوعي.ميديد سلاح خلع"كاملا را خودش و بپذيرد
نطفه در ميشد منجر شديد دعوايي به داشت پيش لحظه چند
.شد خفه
كه گرديد موءثر چنان "خانوادگي مشاور" سئوال زمان مرور به
زندگي در درماني خود مشاوره اساس بهعنوان آن از وي
.ميكرد استفاده زناشوئي
:نخست گام
با همكاري قصد زوجين آيا كه شود مشخص بايستي ابتدا -1
خير؟ يا دارند را يكديگر
ميكنند ، تلاش جديت با ديگران دادن تغيير براي افراد اكثر
.بيهوده اما
تنشهايي پايه و اساس خانه ، بينظمي مريم خانواده در
علم.ميدانست مسئول را ديگري زوجين از يك هر كه ميشد
معجزه است ، مشكل ايجاد عامل خود فرد هر كه موضوع اين به
.ميكند
من ، ":است عامل براساس 3 زناشوئي زندگي مشاور ، نظر طبق
"ما و تو
مانند -شخصي اگر.است بانكي مشترك حساب يك مثابه به "ما"
متوقعتر مقابل طرف بگذارد مايه بيشتر خودش از -مريم
.ميشود
:دوم گام
.نمايد تهيه خود بد و خوب خصوصيات از فهرستي -2
رفتاري و شخصيتي منفي جنبههاي به كه ميكند كمك عمل اين
بيش انتقاد از مانع مثبت جنبههاي به توجه.ببريد پي خود
.ميشود خود به حد از
زندگي در جدياي كشمكشهاي زناشوئي زندگي سال از 4 بعد
اولين تولد از قبل.شد پديدار دانيال و آنا زناشويي
از بعد.داشتند خوبي زندگي و بودند شاغل دو هر فرزندشان
بماند خانه در آنا كه گرفتند تصميم هم با فرزندشان تولد
.بود نكرده فكر آن عواقب مورد در اما كند ، بچهداري و
چرخ تا كند كار بيشتر بود مجبور دانيال منظور بدين
احساس آنا ديگر طرف از اما بچرخد ، سابق مانند زندگيشان
در بچه از نگهداري و شده متضرر وادي اين در كه ميكرد
اغلب آنها بين دليل همين به.اوست فداكاري شوهرش غياب
.ميآمد بوجود بحث جزو اوقات
و نمايند تهيه فهرستي خود اعمال از كه گرفتند تصميم سپس
دانيال. بنگرند ديگري ديد با شرايط و موقعيتها به
آنا از و ميآمدم خانه به ديروقت هميشه":ميكند تعريف
اينكه بدون و است كرده چكار روز طول در كه ميپرسيدم
كنم اعتراف بايستيميرفتم تلفن پاي بشوم ، جوابش منتظر
".است نبوده جالب آنا براي هم چندان من با ازدواج كه
بود شده مطرح همسرش و او بين كه حرفهايي ذهنش در هم آنا
.داد قرار بررسي و نقد مورد مشاورشان سئوال به توجه با را
چه":ميگفت او به ميآمد خانه به دانيال كه وقتي "مثلا
تا ميزد تلفن او كه زماني يا و "آمدي بالاخره عجب ،
طبق":ميداد پاسخ آنا ميآيد خانه به دير كه بگويد
".باش شامت فكر پس معمول ،
كارش محل در ميداد ترجيح دانيال كه نداشت تعجبي پس
.باشد بيعلاقهاش همسر نزد خانه در اينكه بجاي بماند
: سوم گام
نمايد تلاش شرايط بهبود و اصلاح براي -3
پافشاري خود خواستههاي روي هميشه اينكه بجاي شخص اگر
و دعوا بجاي باشد داشته توجهي هم ديگران خواسته به كند
.ميشود فصل و حل ساده صحبت يك با موضوع كشمكش
اين در آنها دوي هر كه شدند دانيال ، متوجه و آنا كه وقتي
تو":كرد اعتراف دانيال به آنا هستند ، مقصر كشمكشها
در هم او و "ميشوي من نااميدي و ياس باعث من تسكين بجاي
عنوان به.ميكنم درك بخوبي را احساست":ميگويد پاسخ
بخاطر "مادر" از هرگز و عهدهداري به سنگيني وظيفه مادر
احساس چوننميشود تشكر فرزند از نگهداري و مراقبت
".اوست وظيفه كار اين ميشود
:چهارم گام
و مهم بسيار كه باشيد خود رفتار و اعمال مراقب -4
است بااهميت
شگرفي تاثير جزيي نكات رعايت با كه قادريد شما اغلب
و شرايط بخاطر شما رفتار كه زماني بخصوص باشيد ، داشته
در تغييري ميكند ايجاب كه لحظاتي.باشد همسرتان اوضاع
را كار اين راحتي به باشيد ، داشته خود رفتار و اعمال
دشوارتر شرايط براي را خودتان بتوانيد تا دهيد انجام
.نماييد آماده
به نميتواند كار بخاطر كه گفت همسرش به سام كه وقتي
.گرفت در مشاجره آنها ميان بيايد ، او خويشان و قوم ديدن
و ميكردم گريه موضوع اين بخاطر "قبلا":ميگويد مريم
خود از كه همين حالا اما ميانداختم ، راه بيداد و داد
"است؟ چگونه سام براي من با كردن زندگي "اصلا":ميپرسم
عيبي باشد ، ":ميگويم ميگذارم او جاي را خودم كه وقتي و
".ميروم و ميافتم راه به بعد و ندارد
براي حد چه تا موضوع اين ميداند كه اين بخاطر هم سام
او خانواده با تلفني كه ميدهد قول او به است مهم مريم
به هرگز سام و مريم بعد به زمان آن از.كند احوالپرسي
به ميكرد سعي آنها از يكي كه بار هرنكردند فكر جدايي
كه علاقه و عشق اثرات بنگرد ، مقابل طرف ديد از مسائل
خودنمايي بود ، شده آنها زناشويي زندگي پايه و اساس
.ميكرد
بست داس مجله :منبع
تصرف اندكي با ترجمه
خداكرمي فاطمه :تلخيص و
كردن هنرزندگي
(پاياني بخش)
:اشاره
در "گويانكا اس ، ان" آقاي سخنراني عنوان "كردن زندگي هنر"
آموزشهاي از اي فشرده سخنراني اين در وي.باشد مي سوئيس
را آشفتگي و اضطراب كاهش زمينه در هندي استاد "ويپاسانا"
شيوا و ساده بياني به جديد دنياي بنيادي مشكل عنوان به
را سخنراني اين پاياني و دوم بخش.است كرده مطرح
.ميخوانيم
.را كردن زندگي هنر:است داده تعليم بودا كه است چيزي اين
پايهگذاري نياموخت ، را "ايسمي" يا و مذهبي هرگز او
انجام را خاصي مراسم كه نداد دستور پيروانش بهنكرد
.كنند اجرا را كوركورانهاي و بيمحتوا تشريفات يا دهند ،
مشاهده دارد وجود كه طوري همان را طبيعت داد ياد عوض در
ناداني روي از.دروني حقايق مشاهده طريق از كنند ،
مضر ديگران و خودمان براي كه ميدهيم انجام واكنشهايي
مشاهده بصيرت -كرد پيدا پرورش بصيرت وقتي امااست
كوركورانه واكنشهاي عادت ازهست كه طوري همان واقعيت
متوقف كوركورانه واكنشهاي كه زماني در.ميآييم بيرون
يك از كه عملي -ميآوريم دست به را صحيح عمل توانايي شد ،
را حقيقت كه ذهني از برميخيزد ، آسوده و متعادل ذهن
ميتواند رفتاري چنين ترديد بدون.ميكند درك و ميبيند
.باشد ديگران و خود حال به مفيد و خلاق مثبت ،
عاقليست انسان هر نصيحت و پند كه "خودشناسي" اين بنابر
سطح ذهني ، سطح در را خود نبايد انسانميكند پيدا ضرورت
احساسات سطح در را خود نبايد بشناسد ، نظريهها و ايدهها
ايمان و اعتقاد سطح در را خود نبايدبشناسد هيجانات و
يا و است شنيده كه را آنچه كوركورانه و بشناسد مذهبي
بايد انسان.نيست كافي دانشي چنين.كند قبول خواندهاست
واقعيتي بتواند بايد.بشناسد آن عملي سطح در را واقعيت
"مستقيما دارد ، وجود ذهني - جسمي پديده اين در كه را
از ميكند كمك ما به كه است اين تنها كند ، تجربه
.يابيم رهايي رنج و درد از تا بيائيم ، بيرون ناپاكيها
خودنگري ، تكنيك اين خود ، واقعيت از مستقيم تجربه اين
زبان در.ميشود ناميده مديتيشن ويپاسانا كه است چيزي
با كردن نگاه ديدن ، يعني پاسانا بودا ، زمان در رايج هندي
چيزها مشاهده يعني ويپاسانا اما معمولي ، طور به باز چشم
به كه طوري آن نه دارند ، وجود كه طوري همان واقعي طور به
به تا كرد نفوذ و رخنه ظاهري حقيقت در بايد.ميرسند نظر
اين كه زماني در.رسيد ذهني و جسمي ساختار نهايي حقيقت
واكنش از چگونه ميگيريم ياد ميشود ، تجربه حقيقت
جلوگيري ناپاكيها ايجاد از كنيم ، جلوگيري كوركورانه
گذشته شده جمعآوري ناپاكيهاي طبيعي طور به كه كنيم ،
رنج و درد از انسان.ميروند ميان از تدريج به و خود
در.ميكند زندگي آسودگي و شادي نهايت در و ميآيد ، بيرون
داده آموزش كه دارد وجود مرحله سه مراقبه دورههاي
هم بر باعث كه گفتاري و كردار هر از اينكه اول.ميشود
انسان.ميكنيم دوري است ، ديگران آرامش و صلح زدن
در كند ، تلاش ناپاكيها از خود رهايي براي نميتواند
و ناپاكيها اين ادامه به گفتارش و كردار با كه حالي
اولين اخلاقي اصول صورت درايندهد ادامه آنها افزايش
از كه ميشود متعهد انسان.است تمرين اين ضروري مرحله
مصرف دروغگويي ، جنسي ، نادرست رفتارهاي و دزدي قتل ،
ذهن به اعمال اين از دوري با.كند پرهيز مخدرات و مسكرات
.ميدهيم آسودگي مجال
است نشده رام و ناآرام ذهن اين كنترل پرورش بعدي ، مرحله
سعي شخصميشود انجام نفس روي در تمركز تمرين با كه
در را توجهش طولانيتري مدت دارد امكان كه جايي ميكند
نفس تنظيم يا و تنفسي تمرين يك اين.كند متمركز نفس روي
ميكند ، مشاهده هست ، كه همانطوري را نفس شخص بلكه نيست ،
بدين.ميشود خارج كه همچنان ميشود ، وارد كه همچنان
خشن و منفي عوامل تسلط از و ميشود آرامتر ذهن طريق
و هوشيار ميشود ، متمركز ذهن آن با همزمان.ميآيد بيرون
.شد خواهد دانش و بصيرت كار براي قادر كه ميشود ، دقيق
ذهن بر تسلط و اخلاقي زندگي به مربوط كه مرحله دو اين
به سوم مرحله يك بدون اما است ، مفيد و ضروري بسيار است ،
آلودگيهاي كردن پاك سوم مرحله.ميشود منتهي كردن سركوب
.است خويش طبيعت به نسبت معرفت و بصيرت پرورش با ذهني
از خويش دروني حقايق كردن تجربه.است ويپاسانا مرحله اين
التغيير دائم پديدهاي بيغرضانه و منظم مشاهده طريق
نشان بدن در احساسات طريق از را خود كه ذهنيست و جسمي
كردن پاكبوداست تعاليم اوج نقطه اين.ميدهند
.خويش مشاهده طريق از ذهن آلودگيهاي
رنج و درد مشكل با همگي.عمليست همگي براي شيوه اين
درمان كه است شمول جهان بيماري اين.ميشوند روبهرو
.گروهي و فرقهاي نه ميخواهد ، شمول جهان
اين.است رنج و درد در عصبانيت از شخص كه زماني در
.نيست اسلامي يا و مسيحي يا هندي ، يا بودايي ، عصبانيت
دچار خشم اين خاطر به كه هنگامي.است عصبانيت عصبانيت ،
نيست ، بودايي نيست ، مسيحي آشفتگي اين ميشويم ، آشفتگي
هم آن درمان و جهانيست درد اين نيست ، اسلامي نيست ، هندو
.باشد جهاني بايد
و صلح كه زندگي شيوه با كس هيچ.درمانيست چنين ويپاسانا
كس هيچندارد مخالفتي ميكند رعايت را ديگران هماهنگي
تقويت با كس هيچ.ندارد مخالفتي ذهن بر كنترل عمل با
ذهن رهايي باعث كه خويش درون حقايق به نسبت بصيرت و بينش
شيوه يك ويپاسانا.نيست مخالف ميشود ، منفي عوامل از
.همگانيست و عمومي
درون ، حقايق مشاهده با.هست كه همانطوري واقعيت مشاهده
.شناخت خواهد عملي طور به و تجربي سطحي در را خود شخص كه
ناپاكيهاي رنج و درد از ميكند ، تمرين شخص كه همچنان
ميتوان بيروني فاحش و ظاهري حقيقت از.ميآيد بيرون ذهن
فراتر هم آن از سپس.كرد نفوذ ذهن و جسم نهايي حقيقت به
است ، ذهن و جسم وراي كه ميكنيد تجربه را حقيقتي و رفته
رهايي حقيقت.است نسبيت محدود حيطه است ، مكان و زمان
تمام از و آلودگيها تمام از ناپاكيها ، تمام از كامل
شود گذارده اسمي هر نهايي حقيقت اين به.رنجها و درد
.انسانهاست همه نهايي هدف اين.است بيمسمي
باشد كنيد ، تجربه را نهايي حقيقت اين شما همگي كه باشد
رنجشان و درد از ناپاكيهايشان ، از انسانها همه كه
واقعي ، آرامش واقعي ، شادي از همگي كه باشد.آيند برون
.برند لذت واقعي هماهنگي
. باد شما همه آن از شادي
نوظهور داريوش :ترجمه
|