دين بازخواني و (ره) امام
الاسلام حجت وگوبا گفت در ديني هايحكومت نظريه و امام
(دوم بخش)مهريزي مهدي والمسلمين
"معمولا كه كنم مطرح را اين و شمارم مغتنم را فرصت *
بعد از بيشتر امام ديدگاه از فقيه ولايت مباني بررسي
آيا كه بدانم ميخواهم.است بوده فقهي يا فلسفي يا كلامي
ولايتفقيه نظريات شكلگيري در نيز امام اصولي ديدگاه
ديدگاه بگوييم ميتوانيم عبارتي ، به است؟ بوده موءثر
است؟ داشته نقش (س)امام حضرت سياسي انديشه در نيز اصولي
.كرد قضاوت نتوان شايد اصولي ، موجود بحثهاي باره در *
نگاه يك واقع در امام كه است اين گفت ميتوان آنچه اما
پس را ديدگاههايي امام ديگر ، تعبير به.داشت فقهي -فلسفي
بوده مطرح آن از پيش آن مباني كه كردند ابراز انقلاب از
فقه ايناست حكومتي فقه ما فقه امروز اينكه "مثلا ;است
است ، فرافقهي بحث يك اين و است فقه به نگاهي خود حكومتي
در زياد امام كه قاعده يك عنوان به عدالت خود "مثلا يا
بلكه نيست ، فقهي بحث يك ميكنند ، استناد آن به فقه
كه ميكنند بحث اينكه لذا ;است اصولي فرا و فرافقهي
كه ميكنند مستند را اين نيست جايز ربا در شرعي حيلههاي
عنوان به فقيه استنباط براي عدالت يعني ;است ظلم مستلزم
مباني اما است تا چهار ما فقهي منابع گرچه است قاعده يك
سنت ، قرآن ، :از عبارتند منابع.است بيشتر خيلي ما فقهي
فقيه استنباط براي كه چيزهايي) مباني ولي ;اجماع و عقل
آنها از يكي عدالت و است تا چهار از بيشتر (است معيار
;كند استنباط آنها براساس ميتواند فقيه رو ، اين از.است
اما ميكند ، تجويز را ربا در حيله كه داريم روايت "مثلا
همان از عدالت عنوان به قاعده يك كه -داريم هم اصل يك
را روايت اين ميگويد ما به كه -كرديم استخراج منابع
و فقهي بحثهاي در چنيني اين استفادههاي.بگذار كنار
ميكنيم تعبير آنها از ما كه ميخورد چشم به امام اصولي
مطرح حكومتي فقه را فقه.فقهي فلسفه يا فرافقهي مباحث به
اينها مكان و زمان مسئله عدالت ، قاعده به توجه كردن ،
ميشود ، ديده امام اصول و فقه در كه است مهمي چيزهاي
اصول و فقه در كه سنتي دربحثهاي را اينها امام گرچه
مطرح كمتر يا نشدهاند متذكر "اصولا يا داشتند ،
مطرح امام سوي از اينها انقلاب از بعد اما ساختهاند ،
اين با درگير امام ذهن كه است اين نشانگر و است شده
به را امام همچون مجتهدي و فقيه آنها ، خود و بوده مسايل
.ميكشاند مباحث اين سمت
"طبعا و دارند را دين بازخواني دعوي سكولار روشنفكرهاي *
دارند ، سكولاريستي نگاه اين رابا دين بازخواني دعوي وقتي
بدانم ميخواستم.نيستند قائل را ديني حكومت نام به چيزي
به قائل يعني ;داشت را روش همين هم (س)امام حضرت آيا كه
يااينكه سكولاري؟ نگاه از نه ليكن بودند ، دين بازخواني
دين خواني تمام بايد كه بود مدعي نگريسته ، ديگري اززاويه
باشيم؟ داشته را
را آنچه بياييم يعني ;دين بازخواني ميگوييم ما اينكه *
امروز زندگي واقعيتهاي با دارد وجود ما ديني نصوص در كه
نكرد تطبيق هرجا ;بپذيريم كرد تطبيق هرجا.دهيم تطبيق
كه -باشد اين بازخواني از منظور اگربگذاريم كنار
طرد را اين هم امام و است مردود اين -ميگويند بعضيها
آن و داشتند توجه ديگر نكته يك به امام اما.ميكردند
بوده تفكر دو تاريخ طول در دين فهم و برداشت در اينكه
متحجر و جامد صورت به را دين اينكه تفكر يك:است
و تحقق قابل دين يك را دين اينكه ديگر تفكر ميدانست ،
ميكردند ، توصيه تفكر اين به امام و ميدانست عمل قابل
البته.ميكردند مطرح را علميه حوزههاي پالايش بحث لذا
ليكن.داشتند "دين بازسازي" به تعبير موارد بعضي در امام
برداشت آن واقع به ما يعني ;معني همين به "دين بازسازي"
از قبل درسالهاي امام.باشيم داشته اسلام از را درست
و ميكردند مطرح را علوي اسلام و معاويه اسلام انقلاب ،
.را محمدي ناب اسلام و آمريكايي اسلام انقلاب ، از بعد
.دين شناخت در است تفكر نوع دو گوياي خود اين
يعني ;داشتند تاكيد نكته اين به گذشته از اما بنابراين ،
كار ;باشد منزوي بايد دين كه داريم دين از قرائت يك ما
دين از هم ديگر قرائت و باشد نداشته سياست و حكومت به
مطرح را اين امام و باشد جامعه متن در بايد دين كه داريم
واقعيتهاي و دين كه معني اين به دين بازخواني اما ;كردند
را آن ميتوان كجا بگوييم و دهيم قرار هم كنار را زندگي
بگذاريم ، كنار را آن پس نميتوان ، كجا در و ساخت عملي
دين در درست ، تفكر آن به امام دعوت واقع در.نيست اين
و بود دين برداشت در هم بازسازي امر به امام توصيه.بود
به خطاب لذا.است علميه حوزههاي كه دين مجاري هم
;گذاشت كنار بايد را تحجر تفكر آن:ميگفتند هم حوزهها
بد مجاري ، اين از اما ;فهميديم درست را دين ما اگر چون
را مخزن و منبع اگر شما.ميشود خراب باز شد ، توزيع
باشد ، قبلي آلوده لولههاي همان لوله ولي ;كرديد تصفيه
را اين اگر شما.ميشود آلوده لولهها اين از زلال آب آن
آن در -است علميه حوزههاي كه -مجاريش اما فهميديد ، درست
شكل همان به باز نشود ، انجام ميفرمودند امام كه بازسازي
و تفكر كه داشتند تاكيد امام.ميرسد مردم دست به بد
اصلاح بايد شناسي دين مجاري همچنين و دين از ما برداشت
.گردد
احياگر يك عنوان به (س)امام حضرت ميدانيد كه همانطور *
ميتوانيم آيا.شدهاند شناخته حاضر قرن در ديني تفكر
سعي كه است اين دين احياگران ويژگيهاي از يكي:بگوييم
و موانع آن مقابل ، در و كنند رجوع سرچشمهها به دارند
بردارند؟ هست كه تحريفاتي
ميآيد ، سرچشمه از كه آبي:كه است اين هم آن علت و بلي ، *
اين در آب و باشد كيلومتر يك سرچشمه با ما فاصله اگر
ما دست به كه وقتي باشد ، كرده عبور افرادي ميان از مسير
سروكار سرچشمه آن با يا بايد مااست آلوده و كم ميرسد
ما.كنيم كامل مراقبت را مجاري اين يا باشيم داشته
تا دهيم تطبيق زندگي وضعيت با را دين امروز نميگوييم
كه همانطور را دين بلكه است ، قبول قابل كجايش ببينيم
و موضوعات اما بفهميم ، ميفهميدند اصحابش و (ص)رسولالله
مثل ما تفكر.بگيريم نظر در هم را امروز زندگي واقعيتهاي
اما بكنيم فكر آنگونه شود ، (ص)رسولالله زمان تفكر
براي دينبگيريم نظر در هم را امروز زندگي واقعيتهاي
بايد شود اجرا ميخواهد كه عصري هر در و است اجرا و تحقق
ويژگي مهمترين و شود گرفته نظر در روز آن واقعيتهاي
نكته اين به احياگر يك بهعنوان كه بود اين امام ، مرحوم
خوب هم را معاصر انسان و جهان يعني داشتند ، توجه
را جامعهاي انسانهاي و جامعه كه احياگري هر.ميشناختند
ما.باشد موفق نميتواند نشناسد ، ميكند زندگي آن در كه
مرحله به يعني نشدند ، موفق اما داشتيم زيادي احياگران
زيرا خوردند ، شكست زود شدند پيروز اگر يا نرسيدند پيروزي
.نشناختند را جامعه و زمان
زمان آن مثل يعني داشت ، دين از جامعي برداشت يك امام
خوب را مردم امروز دنياي نيز و ميكرد فكر دين به نسبت
تعهد دين به نسبت هم ايشان خود ديگر ، طرف از و ميشناخت
بهعنوان را امام و شد جمع هم با عامل سه اين.داشت كامل
اول فهميد دين از كه هرچه يعني ساخت ، معرفي احياگر يك
يكي ميفرمايد قرآن كه اساس همين بركرد عمل بدان خود
ايمان آنها خود ابتدا كه است اين پيامبران ويژگيهاي از
اول يعني (ربه من اليه انزل بما رسول آمن).ميآورند
شهيد مرحوم رو ، اين ازباشد داشته ايمان رسول خود بايد
وقتي ميفرمايند ساخته ، مطرح را ظريفي بسيار نكته مطهري
و ميشناختم را امام اينكه با برگشتم و رفتم پاريس به
اين.بقوله به آمن بهدفه ، به آمن ديدم اما بود ، من مراد
جامعه ، شناختبود امام مرحوم مهم خصلتهاي از يكي خصلت
از عالي ، بسيار حد در هم آن مخاطب و معاصر دنياي
دين اخلاقي نگاه از اخلاقي عالم يك.بود امام ويژگيهاي
ديد از مورخ و تفسير نگاه از مفسر يك و مينگرد را
كه -را دين كه است اين اينها همه از فراتر اما.تاريخي
دينشناسي ، اين درون از وقت آن.بشناسد -اينهاست همه مادر
يعني اين و ميآيد وجود به...و اخلاق فقه ، تفسير ،
فرد بايد اينها همه از قبل لذا.دين از جامع شناخت
احكام و فقه به دين ، اخلاق به آن ، از بعد باشد ، دينشناس
خصلت سه اين خلاصه.شد خواهد آگاه هم دين معارف به و دين
در موفق احياگر يك عنوان به امام لذا و بود جمع امام در
.شدند مطرح ما معاصر تاريخ
شناخت اينكه عين در ديني احياگران كه گفت ميتوان پس *
اين بر آنها سعي ولي دارند ، خودشان زمان به نسبت عميقي
و برهانند را خود ،"عصري" فهم انحصار و كمند از كه است
متصل -نيست زماني و عصر به متعلق كه -دين اصلي منشا به
پيش اندازه چه تا امام باشد ، صحيح مقوله اين اگرشوند
رفتهاند؟
محدوديتهاي گرفتار دينشناسي در بايد ما واقع در !بله *
در كه است دين بازخواني همان اين زيرا نشويم ، خود زمان
بر دين كه آنگونه بخواهيم اگر اما.شد مطرح قبل سئوال
ديگر بفهميم ، و بشناسيم را دين شد ، نازل ائمه و خدا رسول
دين كه اساس اين بر بلكه نيست ، "عصري" دين ، از ما فهم
و عصر بايد گردد ، عملي و يابد تحقق عصر اين در ميخواهد
.شناخت را زمان
حكومت ، تشكيل كه كنند ، مي مطرح را اشكالي يك اينجا *
از را دين اصالت يا ميشود دين اصالت شدن فرسايشي موجب
يك كه اين يا است اشكال يك اين آيا ميبرد ، بين
است؟ اختلافنظر
چيست؟ منظور *
موجب را حكومت تشكيل (س)امام حضرت كه است اين معناي به *
.ميداند ديني تفكر احياي
.است درست *
موجب حكومت تشكيل !نه كه ميگويد اشكال اين اما *
بدهيم ، تشكيل ديني حكومت اگر ميشود ، دين شدن فرسايشي
.ميبرد بين از را دين اصالت
كه است "سكولار" كلامي مبناي همان اشكال ، مبناي *
شود ، وارد اجتماعي حاكميت صحنه به دين هرگاه:ميگويد
جدا خودش ارزش و رسالت از و ميگردد خود نابودي سبب
را حكومت خودش در دين كه است معنا بدان اين و.ميشود
ميآيد ، اجتماع صحنه به وقتي لذا است ، نكرده پيشبيني
است برداشتي آن برخلاف اينميكند طرد را خودش "مجددا
اسلام دين كسي اگر:فرمودند امام.دارند دين از امام كه
ديگر.است آن جزء حكومت كه كرد خواهد تصديق كند ، تصور را
كسي.نميآيد پيش حرف اين و نميشود كشيده آنجا به بحث
مسايل به دين:ميگويد هست ، سكولار نظريه به قائل كه
حوزه در نبايد رو ، اين از و دارد اختصاص فردي و اخلاقي
لطمه هم دين فردي بخش وگرنه شود وارد اجتماعي مسايل
.ميشوند لطمهپذير مرور به هم ارزشها همان يعني ميخورد ،
حكومت تشكيل از كه است سال بيست به نزديك حال ، هر به *
مختلفي مباحث و مسايل با ما مدت اين درميگذرد اسلامي
مهم خيلي هم نظر به كه -مسايل اين از يكيشديم مواجه
اين با ديني حكومت ناچار به كه است اشكال همين -است
را دينياش اصالتهاي است ممكن كه شد خواهد مواجه مسئله
در هميشه كه را ، خطر اين اگر شما نظر به.بدهد دست از
خطراتي چنين از منع براي امام بپذيريم ، هست حكومت كمين
انديشيدهاند؟ تدبيري چه
بايد دين خود دارد ، حكومت دين كه پذيرفتيم ما اگر *
و باشد كرده پيشبيني را آفتها اين از جلوگيري راهكارهاي
به و باشد داشته توجه راهكارها آن به كه صورتي در حاكم
نخواهد آفتها اين گرفتار هيچگاه بپوشاند ، عمل جامه آنها
طبيعي بهطور آفاتي سري يك حكومت و قدرت حال ، اي عليشد
را راهكارهايي و وسيله خود براي حكومتي هر و دارد
را آفتها يا نشود آفتها آن گرفتار كه ميكند پيشبيني
مسايلي هم ديني حكومت در.ببرد بين از را آنها تا بشناسد
حاكم ايمان و تقوا مسئله ديني حكومت دراست قبيل اين از
را حكومت در مردم حق و عمومي نظارت مسئله داريم ، را
در كه است اموري آن اينها.داريم را علما نظارت داريم ،
و شود آفتها گرفتار حكومت اينكه از ميكند جلوگيري واقع
.ميكردند توجه و ميدادند توجه اينها به هم امام
كردند ، مطرح امام گفت نميتوان را راهكارها اين واقع در
هم را اينها -است كرده مطرح را حكومت كه -دين خود بلكه
و داشتند توجه اينها به امام و نموده مطرح ضمني صورت به
حكومت در هم اكنون تا و ميبخشيدند جامعيت آن به
هم آينده براي بايد كه بوده توجه مورد (اسلامي حكومت)ما
كارهاي يك كه است بهتر ليكن شود بيشتر توجه اينها به
و شود شفافتر مقدار يك اينها تا بشود جدي پژوهشي
كه اين با متاسفانهشود مشخصتر آنها اجرايي شيوههاي
ولايت" حوزه در هنوز است ، گذشته انقلاب شروع از سال بيست
يك بخواهيم اگر و نگرفته صورت منسجمي و جدي كارهاي "فقيه
جامعي مكتوب يك زمينه اين در دهيم ، ارائه منسجمي تئوري
مساله ، مبادي تا بپردازد مسايل آن به كه نيست دست در
حاكم ، ويژگيهاي و شرايط حاكم ، اختيارات حوزه تاريخچه ،
با حاكم رابطه قانون ، با حاكم رابطه مردم ، با حاكم رابطه
آن در روشني به رهبري تعدد و وحدت مساله مرجعيت ، مساله
منظوم يك صورت به كه است مختلفي مسايل اينهاشود تبيين
جامعي مكتوب شيعي ، سياسي تفكر باب در فكري مجموعه و
مطرح را بحثهايي دانشگاهي و حوزوي علمي شخصيتهاي.ندارد
حال ، هر بهپرداختهاند بخش يك به كدام هر اما كردهاند ،
.است خالي مدون مجموعه يك جاي
چيست؟ امر اين علت شما نظر به *
:باشد داشته اجتماعي علت سه تا دو ، كه ميرسد نظر به *
سبب امام ابهت داشتند حيات امام كه زماني تا اينكه يكي
و ريزهكاريها اين سراغ و نكند نياز احساس كسي تا ميشد
ولايت بحث براي برخي كه قداستي دوم ، .نرود برگها و شاخ
كه سئوالاتي تا گرديد سبب قداست اين كه كردند مطرح فقيه
جاري و اجرايي مسايل سوم ، .نشود مطرح هست ، مردم ذهن در
امروزه.نشود پرداخته امور اين به كه شد سبب جنگ قبيل از
جامعه ميبينيم لذا ;ندارد وجود ديگر علل آن از بعضي
سالهاي تا كنيد مقايسه اگر شما.است شده آن درگير خيلي
كه است سالي چند اما ميشد ، مطرح كمتر سئوالها تا 71 70
طبيعي بهطور بنابراين ، .گرفته اوج مقداري بحثها اين
جدي كار تا نشد مطرح مباحث اين سال ، بيست اين از دوسوم
نگاشته آن در كه كتابهايي لذا.شود انجام زمينه اين در
امام دركتاب كه -كلي مسايل و حكومت ضرورت اصل به همه شد ،
سالهاي در جديتر ، و جديد بحثهاي اما.پرداختند -بود هم
.است شده مطرح اخير
دارد ادامه
|