(ص)محمد راستين پيرو (ره)خميني امام
(ره) امام انديشههاي بازخواني
(ص)محمد راستين پيرو (ره)خميني امام
اجتماع در بهشتي دكتر آيتالله مظلوم شهيد سخنراني متن
مشهد مردم
شهيد سخنراني متن ميآيد ، پي از كه مطلبي :جستارگشايي
شخصيت درباره مشهد ، مردم اجتماع در بهشتي دكتر آيتالله
از نمونههايي آوردن با بهشتي دكتر شهيد.است (ره)امام
به كه مردمي فراخوان در (ص)پيامبر زندگي و اسلام آغاز
كه (ره)خميني امام زمان و بودند ، دچار بتپرستي و ناداني
و داشت نياز ديني و معنوي دگرگوني يك به اسلام جهان
به ساخت ، اسلام بناي تجديد صرف را خويش همت (ره)امام
بهشتي ، دكتر شهيد رو اين ازاست زده دست جالب مقايسهاي
اسلامي ، سنت در ريشهدار را (ره)امام شيوه و سلوك راه ،
توجه.ميداند معصوم امامان و (ص)پيامبر رفتار و قرآني
.ميكنيم جلب سخنراني اين به را گرامي خوانندگان شما
معارف گروه
الرحيم الرحمن بسمالله
كه بزرگوارش دودمان و نبياكرم بر ما فراوان سلام و درود
آموختند را شهادت ره از شدن زنده درس حقيقت دلباختگان به
معني توانستند كه خودساز زودآموز انسانهاي آن بر و
درك را شهيد ماندن زنده و بودن زنده متعالي و دلپذير
برآن و بروند افتخارآفرين سرخ مرگ استقبال به و كنند
درخشنده و سرخ صفحه روز هر كه ايماني با پرتوان رزمندگان
و ميافزايند امتمان شهادت ارج پر كتاب بر را تازهاي
همه و مشهد در خواهرها و برادرها شما بر گرمم سلام
از كه گراميام ديرين دوستان و عزيز خواهرهاي و برادرها
محبتتان و مهر و لطف مرهون الان تا مشهد به ورود لحظه
.هستم
ميشود گاهي است "(ص)محمد راستين پيرو امام" سخن موضوع
هم به نزديك خيلي "تقريبا صحنهها امتي تاريخ طول در
.ديگر تابناك چهره از تازهاي الگوي و ميشوند تكرار
مركز و كانون كه شد آغاز شهري در پيامبر دعوت با اسلام
مكه شهر در قرآن تعبير به بود ابراهيمي آئين يادبودهاي
وضعللناس البيت اول ان" ابراهيم ، مقام و است بينات آيات
مقام بينات ايات فيه للعالمين ، هدي و مباركا يبكه للذي
آل سوره آيات 96) "..آمنا كان و دخله من و ابراهيم
بنا يكتاپرستي و خداپرستي براي كه خانهاي نخستين (عمران
در و بود مسجدالحرام مكه شهر در مباركي خانه شد نهاده
عبادتگاه كه خانهاي و كعبه بيت بيت ، اين در و خانه اين
مقام جمله از گذشته اين از روشني نشانههاي يكتاست ، خداي
يكتا خداي پرستش به ابراهيم كه جايي يادگار -ابراهيم
كه شهري در را دعوتش پيغمبر.ميشود ديده است ميايستاده
و الهي پرافتخار گذشته نشانههاي و يادبودها آن در
شهر اين در و كرد آغاز داشت وجود فراوان ديرينه ، پرفروغ
.كرد مبارزه شرك و طاغوت با سالها
هم با و آورد بدست مبارزه اين در را راستيني ياران
كه جمعي آن نيز و سختكوش ايمان ، سخت بركف ، جان رزمهاي
.برآمد اسلامي دعوت گسترش درصدد آورد بدست مكه در
مردم گوش به آنجا در را قرآني آيات دلپذير نغمههاي
آنجا سالها.نپذيرفت هم دلهايي و پذيرفت دلهايي.خواند
.شد هجرت به ناچار تا ماند و ماند
طائف ، به خودش هجرت سرانجام و بود نوبت دو در يارانش هجرت
هجرت يك مقدمه اما.بشود واقع ثمربخش نتوانست كه هجرتي
تبار در او با كه مدينهاي مدينه ، به هجرت شد پرثمر
بار اين اما بنينجار ، با داشت رابطه و پيوند مادريش
نداشت ، برعهده را بنينجار نسل از فرزند يك پذيراي مدينه
رهبر يك و رسول يك -پيامآور -پيامبر يك پذيراي مدينه
.بود
لحظه آن تا كه پيامبر اسلام مدينه ، به پيامبر آمدن با
يك اسلام حداكثر يا و بود پراكنده موءمنان و افراد اسلام
آيين به شد تبديل بود ، پيوسته هم به مومن گروه
و اوس آن از كه را يثرب و نوين تراز جامعه بنيانگذاري
مدينه ، به كرد تبديل بود يهود از طوايفي و خزرج
عنوان و نام برآن كه جامعهاي با پيامبر ، شهر مدينتالنبي
اسلامي جامعه مدينه ، در استقرار از پس.داشت اسلام امت
، كرد آغاز را زندگيش پيغمبر ، حاكميت با همراه رهبري با
كه رنجهايي آيا بود؟ شده تمام پيغمبر دشواريهاي آيا اما
آن نه بود؟ رسيده پايان به بود كرده تحمل مكه دوران در
.بود آمده آن جاي به جديد نوع رنجهاي و بود رفته رنجها
جهادند در هميشه.هستند رنج در هميشه خدا راه رهروان بله
.بجنگند بايد همواره.باشند سختكوش بايد هميشه و
كه مخالفاني و دشمنان با مشركان با بايد روز يك پيامبر
جنگ نداريم ، قبول را راهت و را دعوتت ميگويند علانيه
و نميخواهند آشكارا و علانيه كه آنها با ديگر روز و كند
و او با نهان در اما باشند ، ستيز در او با نميتوانند يا
.ميجنگند ستيز در آرمانش و راه
باطل و حق ميان نبرد صورت به پيغمبر نبرد كه است اين
سير اين خوب حياتش ، لحظه آخرين تا يافت ادامه همچنان
و هجرت از قبل اسلام دعوت به پيغمبر شروع از است كوتاهي
;قم شهر در امام ما عصر در و مدينه و مكه در هجرت از بعد
در دارد ، را اسلام با پيوند ديرين نشانههاي خود كه شهري
كرد آغاز را قيامش اسلامي دعوت و الهي دعوت كانون اين
اين كه مبارزهاش اعلام از قبل قم ، در دارد دورهاي اما
دوره از است عبارت آن و است طولاني خيلي "اتفاقا دوره
بودند آمده قم مردم كه روزي آن امام ، تدريس دوره و تحصيل
برخورد آنها با امام امام ، ديدار به جماران حسينيه به
گفتيم بوديم ، ايشان خدمت بعد روز چند.ميكرد همشهريوار
من شهر براستي قم":فرمود قم اهل يا خمينيد اهل شما آقا
است اين هم علتش ".دارم ديرينه انسي شهر مردم با مناست
بودند ، سالهاي 20"تقريبا جوان كه زماني آن امام كه
از حائري عبدالكريم شيخ حاج آيتالله مرحوم با همراه
از سال دهها.آمدند قم علميه حوزه به اراك علميه حوزه
.است خمين در امام ، زادگاه گذرانيد قم در را خود زندگي
از.گذراندهاند قم در را خود زندگي شكوفاي سالهاي اما
تدريس و تحصيل سالهاي و آمدند قم به امام قمري سال 1340
هم (ص)پيغمبر بودند ، قم در همچنان را خودسازي سالهاي و
گذرانده خودسازي به مكه در را پربركتش زندگي از سال چهل
:بگويم هم را همانندي اين كه بودم كرده فراموش من.بود
را پدرش كه بود نيامده دنيا به هنوز پيامبر كه ميدانيد
كه بدانيد نيست بد را ، مادرش هم زود خيلي و دادند دست از
سيد حاج آيتالله مرحوم پدرش كه بودند خردسال بسيار امام
به خوانين عمال دست به زياد چندان نه سنين در مصطفي
ميدهد دست از را پدر كودكي سن در امام و ميرسند شهادت
.(است شده خوانده پدربزرگش نام به امام بزرگ پسر)
دارد ادامه
(ره) امام انديشههاي بازخواني
(بخش واپسين) (ره) خميني امام گفتمان فرا
ابعاد درباره گو و گفت اين بخش نخستين در :گشايي جستار
بازخواني در بايد اينكه و (ره)امام شخصيتي و وجودي
شد بررسي و بحث داشت ، نظر مد را آنها همه وي انديشههاي
در (ره)امام گفتمان كه شد پرداخته مسئله اين آنگاهبه و
و يافت فراگفتمان شان ديگر ، گفتمانهاي با گو و گفت
گفتمانهاي و آرا با (ديالوگ) گو و گفت هماره (ره)امام
.ميدانستند ضروري را ديگر
كه تاجيك محمدرضا دكتر با گو ، و گفت اين بخش واپسين در
دارد ، چاپ زير را "خاتمي امنيتي گفتمان" كتاب هماكنون
امام ديني و سياسي و معرفتي ابعاد از ديگر بخشي به
.است شده پرداخته
معارف گروه
منش و انديشه از متفاوتي قرائتهاي و بازخوانيها امروزه *
كه ميشود انجام كشور سياسي جناحهاي سوي از (ره)امام
سياسي مدعاهاي اثبات در را آن و بوده مستند و درست "بعضا
و بازخوانيهاي اين شما نظر به ميبرند ، كار به خويش
گيرد؟ صورت بايد چگونه (ره)امام انديشههاي از بازفهميها
قرائت موضوع ديگري گفتمان هر نظير (ره)امام فراگفتمان *
و شموليت فراگيري ، رمز "اتفاقا و است قرائت باز و
موضوع ميتواند ، كه است اين (ره)امام تفكر بودن جاودانه
نيست ترديدي راستا ، اين در.گيرد قرار بازخواني و خوانش
.شود ارائه (ره)امام انديشههاي از گوناگون قرائتهاي كه
مورد را متني كه هركس هرمنوتيكي رهيافتهاي بنيان بر زيرا
پيشا پيشاذهنها ، پيشافرضها ، از متاثر ميدهد ، قرار قرائت
بروز اينجا مشكل اما.است خود فهمهاي پيشا و تجربهها
ميكنند سعي قرائت يك متوليان كه ما جامعه در كه ميكند
يعني ، كنند تعريف فراقرائت صورت به را خودشان قرائت كه
و كرده مزين صدق و حقيقت جامه به را خودشان قرائت
.ميپوشانند كذب جامه به را ديگر قرائتهاي
منش و انديشه از مختلف قرائتهاي كه بدهيم اجازه بايد ما
ببينيد ، (ره)امام خود سيره در شما.گيرد صورت امام
واكنش ميكنند ، حمد سوره تفسير به شروع ايشان كه هنگامي
اول بحث همان در (ره)امام اما ميشود ، برانگيخته عدهاي
داده قرار تفسير مورد را قرآن زاويهاي از هركس ;ميگويد
ميداند ، ديگر تفاسير تفسيرميان يك هم را خودش تفسير و
يك در ميتواند قرائتها بنابراين فراتفسير ، يك نه
تكميل را يكديگر هم با تعامل در مسالمتآميز همزيستي
.باشند يكديگر ظهور و بروز مقابل در رادعي و مانع نه كنند
از متفاوت قرائتهاي اين تا ساخت فراهم بايد فضايي چه *
به معمول تنشهاي از دور به و همزيستي در (ره)امام آراي
دهند؟ ادامه خود رشد و پويش
.بازگشت (ره)امام منش و سيره خود به من نظر به بايد *
تحمل آستانه.بود فراخ بسيار تحملش آستانه (ره)امام
به بايد باشد ، كوچك پياله يك اندازه به نبايد بزرگ مردان
ميتوانيم رفت ، بالا تحمل آستانه وقتي.باشد دريا اندازه
را تحمل آستانه كه زماني ولي كنيم ، تحمل را تمايزها
او فراسوي كرديم ، تعريف جناحي و حزبي شخصي ، گرايشهاي
حق ميگيرد قرار ما مدار در كه آنچه هر ميبينيم ، تاريكي
.است باطل باشد ، ما مدار فراسوي هرچه و است درست و
فرهنگي و اجتماعي -سياسي رفتار و منش از رابطه اين در *
گرفت؟ بهره ميتوان چگونه امام
بود ، شنيدن و احتجاج اهل شيعي ، راستين طريق به (ره)امام *
ديگران تحمل نيز و خواندن ميدانست ، خوب را شنيدن امام
سالاري منزلت و شد هژمونيك علت اين به (ره)امام.نيز را
كند جذب خودش درون در را گفتمانها بقيه توانست كه يافت
.نمايد دفع آنكه نه
توانست و كند تبديل حمايتها به را مقاومتها توانست او
.بازتابد خودش گفتمان درون در را گفتمانها ساير دقايق
همه توانست چگونه (ره)خميني امام فراگفتمان واقع در *
گفتوگو آغاز در شما كه را متفاوتي ظاهر به ابعاد اين
آورد؟ گردهم داشتيد ، اشاره
بود اين (ره)امام گفتمان شدن هژمونيك علل از ديگر يكي *
مختلف تقاضاهاي هم و خودشان صدقي هم مردم مختلف اقشار كه
بنابراين.ميديدند منعكس گفتمان اين درون در را خودشان
و بود خودش زمانه فرزند هم (ره)امام گفتمان معنا يك به
شرايط هم و كرد ايجاد نوين شرايطي هم بود ، زمانهساز هم
اصطلاح به هم همين و داد بازتاب خودش درون در را نوين
فراتر جهات از بسياري در بسا چه و زمانهاش روح با منطبق
روشنفكري گفتمانهاي تمامي توانست و شد مطرح زمانهاش از
.كند مات معنا يك به را مدرن
و مختلف دقايق شد ، گفته كه همانگونه گفتمان ، اين در
در.بودند هم با واره ساز رابطه يك در و متفاوت بهظاهر
همنشين سياست است ، سياست تكميلكننده عرفان گفتمان اين
پيكره يك در اينها همه.است اقتصاد همنشين اخلاق و اخلاق
هم از مجزاي واقع در و شدهاند جمع هم دور معنا با واحد
چهره آن ، چيز همه در.دارد هم رنگ چيز همه.ندارند معنا
گفتمان ويژه خصيصه اين.ديد ميتوان را ديگر ابعاد و
تعريف هم با بامعنا رابطه يك در اينها همه.است (ره)امام
.شدهاند
چيست؟ شما نظر به فراگفتمان اين ثقل نقطه *
از را آن كه امام ديني نوانديشي و ديني تفكر "مسلما *
اين ثقل نقطه ميساخت ، متمايز ديگر ديني نوانديشيهاي
مدرنيته ، عصر در كه بود ديني تفكر اين.است فراگفتمان
ديني انديشههاي.است داده شكل را "خدا نام به انقلاب"
بداعت تمام با ولي است بديعي بسيار ابعاد داراي (ره)امام
تافته رو اين است ، از داشته شيعي و اسلامي سنت در ريشه
و انديشه داراي ابعاد از بسياي در نيست ، اما بافته جدا
سنتي ديدگاههاي وقتها ، از پارهاي در و بوده نويني قرائت
.ميدهد قرار واسازانه نقد مورد را
را تجدد نه بود ، سنت و تجدد از تركيبي (ره)امام ديدگاه
دو هر از منطقي بسيار تلفيق يك را ، سنت نه و ميكرد نفي
.بود
|