ماجراجويانه اقدامي هميشه سازندگي ،
...است بوده
فرانسوي سرشناس معمار "پيانو رنزو" با گفتگو
يك با كه است اين است من توجه و علاقه مورد كه آنچه *
به آنرا و كنم كار دارد حضور ما تخيل در كه قديمي ماده
ببرم كار به دوباره جديد تكنولوژي كمك
را نگرشها كه بنايي پاريس ، قلب پمپيدو ، در ژرژ مركز
داد تغيير جهان معاصر معماري درباره
با همراه ابتدا ، فرانسوي مشهور آرشيتكت ،"پيانو رنزو"
فرهنگي مركز ساختمان به مربوط مسابقه در روجر ، ريچارد
"پيانو" معماري استعداد و ذوق سپس.شد برنده پمپيدو ژرژ
از عبارتند "پيانو" كارهاي جمله از.يافت شهرت جهان در
و موزه سالنهاي تورين ، پاريس ، ميلان ، در موسيقي سالن
ساختمانهاي ژن ، تورين ، پاريس ، ليون ، هوستن ، در نمايشگاه
فرودگاه در نقل و حمل زيرساخت تورين ، پاريس ، در صنعتي
سالنهاي ژن ، در متروپل ايستگاههاي و اوزاكا ، بينالمللي
و تجاري هتل ، اداري ، ساختمان چندين و ايتاليا در ورزشي
"پيانو" كارهاي "ويسنزا" و پاريس ليون ، برلين ، در مسكوني
احداث و (قرن 16 از) موجود بناهاي بازسازي شامل
.ميشود جديد ساختمانهاي
به وي ، تكنولوژي سبك وراي در "پيانو رنزو" هنر
نوع و كارفرما نقش.ميشود مربوط او زمانه خواستههاي
ژرژ مركز ،"مثلا.دارد تاثير وي هنر در نيز ساختمان
هستند قديمي پاريس عاشق كه كساني انتقادات با پمپيدو
عامه نزد در ساختمان اين موفقيت حال عين در اما شد مواجه
.است شده پذيرفته مردم
:ميخوانيد را او با گفتوگويي پي ، در
اين با نميدانيد ، "شهرساز" را خود شما پيانو ، آقاي *
است ، شده انجام شهر محيط در شما متنوع فعاليتهاي وصف
درباره گفتگو مورد در انكارناپذيري دليل آثار اين آيا
نميباشند؟ آن ساخت روش و شهر
كلمه اخص مفهوم به شهرسازي كار به هرگز من:پيانو *
از برخي كه است آن واقعيت اما.نداشتهام اشتغال
اين يعني است ، داشته شهر براي مهمي نتايج من پروژههاي
بناي "مثلا.بودهاند شهر از قسمتهايي معرف پروژهها
.است بوده اينگونه برلين در دامبر پتس
داراي 15 شد ، برنده مسابقه در قبل سال سه كه پروژه ، اين
در مادارد مساحت مترمربع هزار كه 500 است ساختمان
زندگي و كار تاكنون قبل سال از 25 كه جايي يعني پاريس ،
.كرديم آغاز پمپيدو ژرژ مركز با را خود فعاليت كردهام ،
كارگاه حاضر حال در و سال 1990 ، در "ايركام" گسترش
ادامه "بوبورگ" دشت در را فعاليت ما كه شد موجب برانكوزي
كارهايي انجام حال در ما فوقالذكر مركز مورد در.دهيم
كارها اين واقع در.هستيم آن اصلي بناي وضعيت تغيير براي
با آن ساختن سازگار و آن نگهداري كار تسهيل به مربوط
.است آن عملكردهاي تحول
احداث و "شولمبگر" كارخانههاي بازسازي كار همچنين ،
من به "برسي" تجاري مركز و "مو" خيابان مسكوني بناهاي
تجربه ترديد بدون پروژهها اين تمام.است شده واگذار
من به آن جهش و توسعه به مربوط مفاهيم و شهر درباره خوبي
هم رساندهام تحقق به من كه كارهايي من نظر از.دادهاند
.بودهاند تفكر براي موضوعي هم و ماجراجويي
است؟ ماجراجويي يك شهر ساختن پس *
يك طراحي.است بوده ماجراجويانه اقدامي هميشه سازندگي *
.آن تبعات و دشوار لحظات با همراه تاريخ يك يعني پروژه
ساختن كه گفت ميتوان نيز پروژه اين تحقق مورد در
كه دارد وجود چيزي هميشه البته.جاودانه است مبارزهاي
فرزند منميكند ترغيب مبارزه اين كردن برپا به را شما
ما نظر از.است من خون در حرفه اين و هستم پيمانكار يك
قديمي ، پاريس مانند) عظمت با شهرهاي در كه اروپاييان
اين هستيم ، ساكن (قديمي سن قديمي ، بولون قديمي ، ليون
بيان مثابه به شهرها اين زيبايي.است سرسامآورتر مبارزه
شكل قرون طي را شهرها اين هستندكه تاريخچههايي بيولوژيك
از مانع پيوسته آنها ساخت مراحل بطئي توالي.دادهاند
بناهاي پيچيدگي هم در.است شده بزرگ فاجعههاي بروز
ما شهرهاي شهري بافت به فرهنگي و اداري تجاري ، مسكوني ،
.ميبخشد ارگانيك ويژگي يك
هر كه ميخواهد شما از ناچار به كسي هميشه ما روزگار در
زيادي بسيار مدت سال ، زيرا 10 بسازيد ، ساله را 5 چيزي
سريع خيلي را ساخت كار كه دارند انتظار شما از و است
چيز هيچ آن تاريخ و شهر مقياس در سال اما 10.دهيد انجام
وجود به ماه عرض 2 در را كودكي كه است آن مثل.نيست
بلكه ندارد ، وجود مادي زمان كه نيست اين من منظور.آوريد
قلم شما آنكه محض به امروز ، .است اندك بلوغ و پختگي زمان
ممكن اگر "لطفا":ميگويند شما به ميگيريد دست در را
".كنيد طراحي برايم را شهر يك از قسمتي است
ميكنيد؟ آغاز چگونه را مبارزه اين شما *
را "كروزوئه رابينسون" خوشبيني و ايمان انسان اگر *
از پس "كروزوئه".شود آرشيتكت نميتواند باشد نداشته
ساختن براي و كرد درست آتش چوبي هر از كشتي شدن شكسته
داشت وجود محلي بافت در كه هرچيزي از چگونه ميدانست
ميكنند ، شهر ساخت به اقدام هرگاه اينجا ، در.كند استفاده
و فرهنگ به كه ميگردند مصاديقي و ماخذ دنبال به "فورا
كه "بياتزا" بناي در ما "مثلا.ميشود مرتبط انساني بافت
برلين در ماخذي چنين دنبال به است اجتماعات سالن نوعي
يك بنا اين اطراف دراست وحدت عنصر معرف بنا اين ;رفتيم
و اداري مسكوني ، ساختمانهاي و كازينو يك تئاتر ، يك هتل ،
در بنا اين در دين ، و كفر چيز ، همه يعني.شد ساخته تجاري
است شده طراحي گونهاي به منطقه اين.است شده آميخته هم
از و واحد نقش يك به منحصر آن تشكيلدهنده ويژگيهاي كه
يكديگر با گونهاي به جملگي شرايطنباشد شده تعيين پيش
ميدان.آيد نظر به غيرمنتظره چيز همه كه شدهاند تلفيق
كه است جالب آنقدر منطقه محيطي بافت در برلين سرپوشيده
ميآورد ، وجود به آفتاب پناه در و باد از دور را فضايي
.است نادر آنجا در كه فضايي
و ژاپنيها غبطه مورد كه اروپايي نگرش اين واقع ، در
در را پير قاره اين آرشيتكتهاي است آمريكائيان
از قبل كه ميشود موجب نگرش اين.است كرده كمك كارهايشان
جديد پروژهاي در آنكه از قبل و كنيم فكر اقدام هرگونه
هميشه ما البتهكنيم توجه آن به خوب شويم كار به دست
اطراف مناطق ;ندادهايم نشان شايستگي خود گذشته به نسبت
در هميشه گذشته اين اما.امر براين است گواهي ما شهرهاي
در ما با و كند دراز ما سوي به ياري دست تا ماست دسترس
.باشد همراه سختيها
به حسرت نوعي شما گفتههاي در كه ميكنم احساس من *
.ميكند خودنمايي گذشته
گذشته من نظر از بلكه نمينگرم ، گذشته به حسرت با من *
.ميكند جلوه ما اجدادي ژنتيك ميراث مثابه به نحوي به
ساختماني ، مصالح بلكه نيست ، ميدان يا خيابان فقط من منظور
هنگام من.هستند مطرح نيز خشت يا چوب سنگ ، قبيل از
در آنرا و كردم كشف دوباره را خشت اين "ايرگام" ساختن
آنچه.بردم كار به "برلين" و "ليون" در سپس ،"مو" خيابان
ماده يك با كه است اين است من توجه و علاقه مورد كه
كمك به آنرا و كنم كار دارد حضور ما تخيل در كه قديمي
.ببرم كار به دوباره جديد تكنولوژي
وجود نيز پاريس در شما كارهاي در اجدادي ميراث اين آيا *
دارد؟
كه ندادهام انجام را پروژههايي پاريس در هيچگاه من *
قابل ليون يا ژن برلين ، در من پروژههاي با مقياس نظر از
به فرانسه پايتخت در ما گرچه وصف ، اين با.باشند مقايسه
گذشته ماخذ اما كردهايم ، اكتفا مجتمع ، نه و بنا احداث
گفتهاند ، خود كه آنطور مردم ، گرچه و دارد وجود هم هنوز
عنصري يا حياط ميبرند ، لذت "مو" خيابان در سكونت از
به كردهايم طراحي آنجا در ما كه شهر ، چهره در كلاسيك
آن ابعاد كه حياط اين داخل در.است شده احداث چيزي خاطر
برگهاي كه دارد وجود قان درخت يك است شده انتخاب دقت به
حياط ، اين اطراف در.ميكند تغيير فصل برحسب آن عجيب
نشاط با و گرم انعكاس شدهاند ساخته خشت از كه ديوارهايي
.ميدهند نشان را برگها اين
جوانان ساختيم را "بوبورگ" بناي "روجرز" و من كه هنگامي
بيشتر اندكي راجرز و سال من 34) نبوديم بيش بازيگوشي
ما كه بود مشخص "كاملا ما نظر در فرصت ، اين با.(داشت
براي بلكه نداريم ، معماري حجم يك يا بنا ، يك ايجاد قصد
اگر وانگهي.بود مهم ميدان ، يك يا مكان ، يك احداث ما
جزء كه پروژهاي از 691 كه ميرسد نظرم به نكنم ، اشتباه
پيشبيني فضا شرط اين پروژه يا 3 در 2 فقط بود ، مسابقه
ميدان از نمونهاي وسيع فضاي اين پيشنهاد با ما.بود شده
دشت براي ما طرح اين ، بنابر.داشتيم نظر در را "سين"
.بود شده آغاز پر ، فضايي نه و خالي فضايي با "بوبورگ"
مربوط بناي كه دارد وجود خطر اين دريافتيم كه هنگامي
فكر به ما كند ، اشغال را موجود فضاي تمام است ممكن
فرو "نسبتا و مرتفع فشرده ، همزمان كه افتاديم ساختماني
.كند حفظ را خالي فضاي و كند آزاد را مكان تا باشد رفته
در شهر تاريخي سابقه ماخذ كار ، آغاز همان از بنابراين ،
ذهن اعماق در بدينسان سپس ، .داشت حضور روشني به ما نظر
كارگاههاي از تصاويري "ژن" در من كودكي دوران از من
آنها در داشتم دوست من كه بود مانده برجاي ساختمانسازي
در گردش از بودند خاطراتي تصاوير اين و باشم پدرم همراه
اعجابانگيز مكاني من نظر از بندر.بندر در و قديمي شهر
متغير ، "دائما چشماندازي حركت ماجراجويي ، معني كه بود
منظره اين مقابل در.داشت متمركز قايقهاي و آب سبكبالي
بخش ، اطمينان حجيم ، توده صورت به قديمي شهر بندر ، ناآرام
"بوبورگ" پروژه در.ميكرد خودنمايي حامي و تغييرناپذير
طرف در بندر و طرف ، يك در شهر ;ميشوند يافت عنصر دو اين
به ما بناي اما ندارد ، وجود بندر پاريس در.البته ديگر
.است قايق يك از نقيضهاي مثابه
در "بوبورگ" باشيم ، فهميده را شما منظور درست اگر *
است كشتي يك صورت به پاريس ، غيرمتحرك و ابدي شهر مقابل
.ميسازد مجسم را ماجراجويي و سبكي حركت كه
در يعني دارد ، وجود توهم و ابهام از پردهاي اينجا در *
يعني "بوبورگ".ميكند جلوه هنر پيچيدگي و غنا پروژه اين
آن از بايد و نيست خطر بدون استعاره اما استعاره به عشق
مركز كه هنگامي باشيد داشته خاطر به.نمود احتراز
.گفتند آن درباره چيزهايي چه برآورد خاك از سر ژرژپمپيدو
زدند ، دم تكنولوژي پيروزي از آن ديدن با مردم از بسياري
اگرچه زيرا ، .است گفته اين خلاف درست بنا اين كه حالي در
يك بيشتر اما است ، "كروزوئه رابينسون" يك آرشيتكت
يك كه "ورني ژول".است داشته نقش كار اين در ژولورن
ما.است كرده طراحي است پرواز از ناتوان كه فضايي قايق
آن موزههاي ترسناك جنبه داشتيم قصد ماشين نقيضه اين با
حكمفرما گردوغبار و تاريكي آنها در "غالبا كه را زمان
موزه ، ترس بردن بين از براي البته.كنيم نابود بود
بعد نقيضه ، اين هزل جنبه وراي در.بود لازم جواني گستاخي
به روءيا ، و واقعيت ميان در مجاز ، و حقيقت ميان در پوچي
از ژرژپمپيدو مركز خاطر ، همين به و سرميكشيد تعليق حالت
(سمبل) مظهر نوعي "كالوينو ايتالو" و "اكو اومبرتو" نظر
شهرهاي از يكي شرح در "اكو" وانگهي ، ميآيد شمار به
.است گرفته الهام مظهر اين از خود نامريي
در بگوييد ميخواهيد كه رفتهايد پيش آنجا تا شما آيا *
به نسبت نگرش و موضع تغيير تاريخ جهان در شايد و فرانسه
ميشود؟ آغاز "بوبورگ" دوره از فرهنگ
در يا داد تغيير را نگرشها كه بود ژرژپمپيدو مركز آيا *
امكان را "بوبورگ" كه بود زمان آن نگرشهاي تحول واقع
دشوار پرسش اين به پاسخ من براي كه است طبيعي ساخت؟ پذير
داشتهاند نفش دو ، هر كه ميكنم فكر من واقع در.است
چنين اينكه اما.بود رسيده فرا "يقينا موعود ولحظه
موزه زدايي اسطوره در دهد رخ پاريس چون شهري در رويدادي
رشد آن در كه طلايي بيغوله از را موزه و داشت بسياري نقش
.آورد بيرون بود كرده
دارد ادامه
|